مهاجرانی درباره سلمان رشدی چه نوشته بود؟
تاریخ ایرانی: نویسنده کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی» میگوید «بعد از حادثه مجروح شدن رشدى، همان نغمه کتاب من و فتواى امام نو شده است.»
«نقد توطئه آیات شیطانی» نوشته سید عطاءالله مهاجرانی در شهریور ۱۳۶۸ توسط انتشارات اطلاعات و سپس انتشارات امید ایرانیان ۳۰ بار تجدید چاپ شده و چاپ ۳۱ کتاب (چاپ دوم امید ایرانیان) با مقدمه نشر جدید مجددا چاپ خواهد شد. این نخستین کتاب مهاجرانی بود و به نوشته او «حقالتألیفى شیرین و گوارا» داشت.
مهاجرانی که در آن مقطع معاون پارلمانی دولت میرحسین موسوی بود، داستان نوشتن کتاب را اینطور شرح داده: «دانشجوى دانشگاه شیراز بودم که زبان دانشکده ادبیاتش، به تعبیر جلال آلاحمد، در میان حافظیه و سعدیه، انگلیسی بود. این توضیح را براى دانشمند محترمى نوشتم که عالمالغیب است و فرمود کتاب رشدى را نخواندم و نقدم بیمایه است. وقتى در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ فتواى امام خمینى در باره سلمان رشدى مطرح شد، همان روز به دوست عزیزم حسین شیخالاسلام گفتم کتاب را برایم تهیه کند. کتاب آیات شیطانی دو روز بعد به دستم رسید. کتاب را مرور کردم، درباره دشوارىهاى متن با دکتر شرفالدین خراسانی و دکتر رضا براهنى مشورت مىکردم. چنین بوده است که در ۳۳ سال گذشته، در گیر و دار ماجراى رشدى بودهام. سالها پیش آقایى که گفت قاضی دیوان لاهه است و وکیل بینالمللی، اعلام کرد علیه من شکایت مىکند تا دادگاه لندن مرا اخراج کند. هى مىگفت: به اندازه پول قهوه بدین تا هزینه درآد! مبلغى به جیب زد و قاضی و وکیل نبود!»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره اصلاحات، خاطرهای هم نقل کرده است: «در جلسه راى اعتماد دولت جناب آقاى خاتمى، در مرداد ۱۳۷۶، مرحوم زادسر از من پرسید: آقاى مهاجرانی! به من جواب بدهید، اگر رشدى را ببینید او را مىکشید! گفتم: نه برادر! من نویسندهام و کارم تبیین فتواى امام و نقد رمان بوده است، آن کار دیگر را شما که به خلوت مىروید، انجام دهید!»
خبرنگار شبکه ایراناینترنشنال به جلوی در خانه مهاجرانی در لندن رفته تا با او گفتوگو کند که موفق نشده؛ مهاجرانی «اینکه فردى بخواهد با شبکه تلویزیونی مصاحبه کند یا نکند» را جزو حقوق خود میداند و گفته با این شبکه حاضر به مصاحبه نیست و در پاسخ به تهدیدات علیه خودش نوشته: «امروزه نیز، بعد از حادثه مجروح شدن رشدى، همان نغمه کتاب من و فتواى امام نو شده است. من محاکمه در دادگاه لندن را، درخشانتر از استیضاح مىدانم، آمادهام تا از این فرصت طلایى بهرهمند شوم. جدى باشید!
گر سیل دریا پر شود، هر موج چون اشتر شود/ مرغان آبی را چه غم؟ تا غم خورد مرغ هوا».
مهاجرانی که از سال ۱۳۸۳ در لندن ساکن است، پس از سوءقصد به رشدی توضیح داده که «ایران- نال و دیگر شبکههاى مجازى تاکید مىکنند که من حمله به رشدى را تائید کردهام! چنین نیست. امیدوارم او در بقیه عمر از هتک پیامبران و ادیان دست بردارد، به توصیه فالکنز گوش کند و با قدرت خیال کمنظیرى که دارد، اثرى انسانی بیافریند. آیات شیطانی افتخار نیست. مایه ننگ و انحطاط است.»
سلمان رشدی، خالق رمان «آیات شیطانی» روز جمعه ۲۱ مرداد پیش از آغاز سخنرانی خود در موسسه «شِتوکوآ» در غرب نیویورک با چاقو هدف حمله قرار گرفت. پلیس ایالت نیویورک عامل حمله به سلمان رشدی را فردی به نام هادی مطر، ۲۴ ساله، اهل فیرویو در ایالت نیوجرسی، معرفی کرده است. او اصالتا اهل لبنان است اما متولد و بزرگشده آمریکاست. ناتانیل بارون، وکیل تسخیری هادی مطر به رویترز گفته که موکلش در دادگاه اتهامات را نپذیرفته و خود را بیگناه خوانده است. نیویورکتایمز هم به نقل از جیسون اشمیت، دادستان پرونده نوشت که هادی مطار که ۱۰ ضربه چاقو به سلمان رشدی زده، به «قتل درجه دوم» و «تعرض از نوع درجه دوم» متهم شده است. رشدی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت جراحی قرار گرفت. سخنگوی این نویسنده ۷۵ ساله هندیالاصل تبعه انگلیس گفته احتمال دارد او یک چشم خود را از دست بدهد؛ عصب بازویش قطع شده و کبدش آسیب دیده است. رشدی البته از روز شنبه دیگر احتیاجی به دستگاه تنفس مصنوعی ندارد و قادر به صحبت کردن است.
توقیف کتاب نقد سلمان رشدی
پس از انتشار کتاب «آیات شیطانی»، در ۲۵ بهمنماه ۱۳۶۷ فتوایی از امام خمینی دربارهٔ ارتداد سلمان رشدی و واجبالقتل بودن او منتشر شد:
«بسمهتعالی
إنالله و إناالیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءاللّه. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
روحالله الموسوی الخمینی»
البته امروز (دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱) ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به برخی از ادعاهای مطرح شده مبنی بر ارتباط فرد ضارب سلمان رشدی با جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد: «به صورت قطعی و رسمی چنین موضوعی را تکذیب میکنم.»
مهاجرانی همان روز صدور فتوای ارتداد به فکر پاسخ به آن برآمد و اصل کتاب را خواست و چنانکه گفته «زمانی که نقد توطئه آیات شیطانی را شروع کردم، در یک دوره ۴۰ روزه، شبی ۳۰ تا ۴۰ دقیقه بیشتر نخوابیدم و یک روز به همین خاطر افتادم.» به نوشته روزنامه فرهیختگان، این کتاب در سال ۹۴، بعد از یک وقفه هشتساله و پس از ۲۶ مرتبه تجدید چاپ توسط انتشارات اطلاعات، برای نخستین مرتبه توسط انتشارات امید ایرانیان منتشر شد. تنها کتابی که به ادعاهای واهی سلمان رشدی پاسخ داده است در کشور توقیف بود؛ این اتفاق در دولت محمود احمدینژاد افتاده بود. (۲۳ مرداد ۱۴۰۱)
سیدمحمود دعایی، مدیر سابق مؤسسه اطلاعات معتقد بود: «قویترین نقد علیه سلمان رشدی، مربوط به مهاجرانی بود» و سید عباس صالحی، مدیر فعلی این مؤسسه در واکنش به هجمهها علیه مهاجرانی نوشته است: «نقدنگاشت آقای مهاجرانی بر کتاب آیات شیطانی با بیش از سی بار انتشار همچنان خواندنی است. یک بار آغاز انتشار خوانده بودم و امروز بار دیگر. نسل جوان در این نوشته نکات ارزشمندی خواهند یافت و صد البته کسانی که خواندهاند هم در دوباره خواندن فواید بسیار خواهند برد. دست مریزاد.»
افسانه مجعول پایه کتاب رشدی
مبنای نگارش کتاب «آیات شیطانی» داستان غرانیق است (که از یک منبع سنیمذهب روایت شده - تاریخ طبری) و مهاجرانی در نقد این کتاب نوشته «افسانه غرانیق را از جهات تاریخی، قرآنی و عقلانی میتوان مورد بررسی قرار داد و سستی و بیاعتباری آن را نشان داد.»
داستان غرانیق از این قرار است که در زمانی که پیامبر اسلام در مبارزه با مشرکان بود، امید داشت خدا آیاتی را برای او بفرستد که موجب آشتی او با دشمنانش شود یا حتیالامکان کدورت بیش از پیش نشود. تا اینکه روزی جبرئیل آیاتی از سوره مبارکه نجم را برای پیامبر آورد: آیا دیدید لات و عزی را و منات را که سومین آنها بود. پیامبر بلافاصله ادامه داد: اینها مرغان آبی بلندپروازند که به شفاعت آنان امید میرود. سوره ادامه پیدا کرد و بعد پیامبر سجده به جای آورد و مسلمانان و مشرکان هم سجده سوره نجم را انجام دادند. علت سجده مشرکین این بود که پیامبر در این آیات از بتهای آنان تجلیل کرده بود. این خبر به حبشه رسید و عدهای از مسلمانانی که از خوف مشرکین به آن کشور مهاجرت کرده بودند، برگشتند. شبهنگام جبرئیل نازل شد و به پیامبر گفت این دو جمله «تِلکَ الغرانیقُ العُلی وَاِنَّ شفاعتهُنَّ لَتُرْتَجى» وحی نیست و القای شیطان بوده است. پیامبر غمگین شد که چیزی را که خدا نفرموده، چرا بر او بسته است ولی جبرئیل به خاطر دلجویی از او این آیه را خواند: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا…» یعنی: «هرچند نزدیک بود از آنچه بر تو وحی کردیم، منحرفت کنند تا چیز دیگری بر ما ببندی و تو را به دوستی بگیرند و اگر ما تو را استوار نکرده بودیم، نزدیک بود کمی به آنان متمایل شوی، در اینصورت عذاب دو جهان را دوچندان به تو میچشاندیم و در برابر ما یار و یاوری نمییافتی.»
سلمان رشدی در کتاب خود ادعا کرده در قرآنهای امروزی آیات مربوط به غرانیق (آیات شیطانی) در سوره نجم حذف شده است. اما علمای سنی و شیعه معتقدند که این داستان را بیدینان جعل کردهاند. (فخر رازی در کتاب عصمة الانبیاء)
مأموریت اصلی کتاب آیات شیطانی
اما مهاجرانی در کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی» چه نوشته که با چنین واکنشهایی روبهرو شده است؟ او چنانکه اشاره کرده «بدون تردید هر متفکر یا نویسندهای میتواند در مورد دین، اندیشه دینی، اسلام و انقلاب اسلامی، کتاب و مقاله بنویسد. چنانکه تا به امروز صدها هزار جلد کتاب در این موارد نوشته شده و هر روز هزاران مقاله نوشته میشود. تعداد نویسندگانی که علیه اسلام، علیه پیامبر اسلام و علیه وحی کتاب نوشتهاند، کم نیست. اما مشخصه کار سلمان رشدی کتاب و کار او را از دیگران جدا میکند.»
مهاجرانی سپس شرح میدهد: «هنگامی که کتاب «بچههای نیمه شب» او را در انگلستان به عنوان یک کتاب طنز و فانتزی میخوانند، در هند به عنوان یک کتاب تاریخ خوانده میشود. یعنی رشدی به دقت از کار خود و نتیجه آن اطلاع دارد. و این سخن خود اوست که کتابش به عنوان کتاب تاریخ خوانده میشود. حال چه ضمانتی وجود داشت که اگر فتوای امام خمینی مطرح نمیشد و هتک بنیاد آیین اسلام در آغاز کار و راه متوقف نمیگشت، کتاب «آیات شیطانی» به عنوان کتاب تاریخ اسلام مورد تجزیه و تحلیل و داوری قرار نمیگرفت؟»
او در بخشهای دیگر کتاب خود آورده که «برخی از نویسندگان طرفدار رشدی میگویند کتاب رشدی علیه مبانی دین اسلام نیست. بلکه او منتقد قدرت روحانیون است. منتقد روحانیونی است که قدرت و حکومت را در ایران به دست گرفتهاند و در دیگر کشورهای اسلامی نیز نفوذی تعیینکننده دارند. به نظر میرسد که طرفداران یا «آیات شیطانی» را به درستی نخواندهاند و یا محتوا و مفاهیم و اشارات آن را درنیافتهاند. آنان همیشه منتقدین رشدی را متهم کردهاند که کتاب را نخوانده به نقد و رد رشدی پرداختهاند. اگر رشدی به نقد حکومت اسلامی ایران و روحانیون پرداخته بود، کتاب او در کنار یکی از صدها کتابی که در همین زمینه نوشته شده است قرار میگرفت و امام خمینی نیز اعتنایی بدان نمینمود.. شگفت اینکه رشدی در عصر بیداری مسلمانان و مبارزه آنان با قدرتهای بزرگ ستمگر به مبانی اندیشه دینی و پیامبر اسلام یورش برده است. کار او نقد و رد خرافهها نیست، متزلزل ساختن بنیاد اندیشه دینی است...وقتی رشدی دستنویس کتابش را به ادوارد سعید میدهد تا بخواند به او میگوید این کتاب مسلمانان را به لرزه میآورد و رشدی در واقع با توجه به اثر و عواقب کارش آیات شیطانی را مینویسد، البته گمان نمیکرده است که فتوای امام، نقطه پایانی بر زندگی و تفکر و خلاقیت او خواهد بود.»
مهاجرانی مأموریت اصلی کتاب آیات شیطانی را «نفی خدا، نفی اندیشه دینی و معنویت، نفی اسلام و پیامبر اسلام، هتک یاران و همسران پیامبر، تحقیر احکام اسلام، تحقیر قرآن، نفی انقلاب اسلامی، تحقیر امام و ملت ایران» میداند و «منتهی برای اینکه این مقاصد در شکل مؤثری تعبیه شود، قالب رمان برگزیده شده است. آن هم رمانی با تکنیک رئالیسم جادویی.
آیات شیطانی سه مضمون و مقوله اصلی دارد:
۱- دین و اندیشه دینی مضمونی است که در همه نوشتههای سلمان رشدی مورد توجه قرار گرفته و نویسنده در سرانجام کار، قهرمان قصه خود را از دین و اندیشه دینی جدا میکند. این مضمون در رمان بچههای نیمه شب و شرم نیز مطرح شده است. اعتقاد به «خدا» به عنوان هسته اصلی اندیشه دینی نقد میشود و معمولا شخصیتهای قصه به اعتبار اینکه مسلمان هستند و در خانوادهای با اعتقادات اسلامی متولد شدهاند، به انکار خدا میرسند. «آدم عزیز» در بچههای نیمه شب که میراث اعتقادات بر بادرفتهاش به سلیم سینایی میرسد و عمر خیام در شرم که بدون خواندن نام خدا در گوش و بدون آداب مسلمانی - ختنه - بزرگ میشود، نمونههای قابل ذکرند.
۲- اسلام به عنوان یک دین خرافی عقبمانده از تمدن و دموکراسی و آزادی مطرح میشود و پیامبر اسلام به عنوان شخصیت اصلی این دین مورد توهین و افتراء قرار میگیرد.
۳- انقلاب اسلامی ایران به عنوان پدیدهای مؤثر در دنیای امروز مورد توجه قرار میگیرد و امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی با چهرهای مخدوش و ضدتاریخ و تمدن و آزادی… ترسیم میشود.
او دین، اندیشه دینی، اسلام و پیامبر اسلام را در مخلوطی از استهزاء و هتاکی آن هم در شنیعترین شکل ممکن قرار میدهد. به عبارت دیگر معنویت را در کثیفترین شکل مادی ممکن که تخیل جادویی اوست ترسیم میکند. مسائلی را مطرح میکند که دیگر قابل پاسخگویی نیست و پاسخش همان فتوای امام خمینی است.»
به نوشته او «گرچه رشدی در مقاله «استدلال یک اثر» گفته است که اثر او، آیات شیطانی ضدمذهبی یا غیر مذهبی نیست و… این کتاب به شرح و توصیف مهاجرت میپردازد و تمام هیجانات و تغییر و تحولات آن را از دیدگاه مهاجرینی که از شبهقاره میآیند مورد بحث قرار میدهد.»، اما پیش از خشم و خروش مسلمانان و پیش از اعلام فتوای امام خمینی، رشدی در مصاحبه با یک مجله هندی به نام «هند امروز» گفته است: «بخشی از رمان حدود ۲۰ سال پیش وقتی که مطالعات خودم را در مورد تاریخ اسلام شروع کردم در ذهنم شکل گرفته است… و دقیقا یکی از مضمونهای اصلی داستان دین و تعصب است. من درباره دین اسلام صحبت کردهام. زیرا بیشتر اطلاعات من درباره همین دین بوده است.» به عبارت دیگر کتاب دقیقا برای مقابله با اسلام نوشته شده است.»
مهاجرانی در کتاب خود پرسیده «چگونه ناشری حاضر میشود نیم میلیون پوند به رشدی دستمزد دهد و سلمان رشدی نیز از آغاز نگارش کتاب گارد محافظ داشته باشد. گیلون ریتکن که یهودی است و ناشر رمان آیات شیطانی است، با چه انگیزهای سفارش نگارش آیات شیطانی را داده است؟» در جای دیگری از کتاب تاکید کرده «مثل میکروب که تمام قوای پیکر انسانی بسیج میشود تا آن عنصر ناخالص آزارنده را از بین ببرد. آیات شیطانی همانند میکروب تقویتشدهای وارد پیکره نهضت عظیم بیداری اسلامی شد. اما موجهای مقاومت به حرکت درآمد و طراحان و توطئهپردازان مات و مبهوت برجای ماندند... سلمان رشدی میداند که عنوان آیات شیطانی مثل جریان سم در اعتقادات اسلامی و دنیای اسلامی باعث دغدغه و رکود و تسلیم میشود و باعث میشود که مسلمانان نسبت به محور اعتقادات و اتحاد خود دغدغه و تردید پیدا کنند. اگر قرآن و اسلام را از مسلمانان بگیرند برای آنان چه چیزی و کدام پناهگاه باقی خواهد ماند؟»
سلمان رشدی مرتد فطری است
مهاجرانی در کتابش سلمان رشدی را «مرتد فطری» خوانده که «سزا و جزای مرتد فطری بالاخص ساب رسولالله اعدام است.» سپس شرایط اجرای مجازات را شرح میدهد: «حال باید دید ملاک و مبانی اینکه سبکننده پیامبر(ص) اگر در خارج سرزمین اسلامی زندگی کرد تکلیفی ندارد یا حدی بر او جاری نمیشود کدام است؟... چگونه تمامی فقهای شیعه و سنی که در آثار فقهی خود به بحث ساب پیامبر(ص) و ارتداد او توجه کردهاند اشارهای به عناوین دارالاسلام و دارالحرب ننمودهاند. علاوه بر آن امام خمینی که فتوای قتل رشدی را دادهاند و از آنجا که موضوع و مصداق معینی دارد حداقل در مورد نویسنده کتاب با حکم تفاوتی نمینماید. مبانی استنباط احکام فقهی یا فتاوی کاملا مشخص و احصاء شده است. آیتالله جناتی این مبانی را در هفده بخش بررسی و توضیح داده است. در هیچ موردی عنوان دارالحرب به عنوان مانعی برای تعطیل شریعت یا احکام فقهی مطرح نشده است.»
مهاجرانی مینویسد: «سلمان رشدی با توجه به اقرار آشکارش در کتاب «لبخند به یوزپلنگ» خود را کافر خوانده است... در خانوادهای مسلمان متولد شده است. اهانتها و استهزاء و هتاکیهای او از روی قصد و اختیار صورت گرفته است و سلمان رشدی بالغ و عاقل است یعنی دیوانه نیست با توجه به آنچه گفته شد، او مرتد فطری است و سزا و جزای مرتد فطری بالاخص ساب رسولالله اعدام است... ساب رسولالله اخص از مرتد است، یعنی دشنامگوی پیامبر چه مرتد ملی باشد و یا مرتد فطری، چه زن باشد و چه مرد، به قتل میرسد. در مورد مجازات مرتد اذن حاکم ضرورت دارد. در صورتی که ساب رسولالله را هر مسلمانی که خوف ضرر نداشته باشد میتواند به قتل برساند و اذن حاکم اسلامی شرط نیست. مرتد فطری در صورتی که زن باشد و مرتد ملی میتواند توبه کند. درحالی که ساب توبه ندارد.»
چنانکه مهاجرانی نوشته توبه هم موجب لغو این حکم نمیشود: «رسانههای گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نسبت میدهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند، حکم اعدام درباره او لغو میگردد. حضرت امام خمینی مدظله فرمودند، این موضوع صد درصد تکذیب میگردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را بکار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند که اگر غیرمسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است، آنچه را که در قبال این عمل میخواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.»
نظر شما :