سند منتشرنشده: اسناد اندرزگو را به کیمیایی بدهید

۰۶ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۷:۳۸ کد : ۸۸۱۹ اسناد برگزیده‌ها
احتراما نظر به اینکه آقای مسعود کیمیائی اقدام به تهیه فیلم سینمائی از زندگی شهید سید علی اندرزگو نموده‌اند، خواهشمند است دستور فرمائید...
سند منتشرنشده: اسناد اندرزگو را به کیمیایی بدهید

تاریخ ایرانی: پس از  ترور حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت در اول بهمن ۱۳۴۳، ساواک تمامی عوامل این اقدام را دستگیر کرد، اما یک نفر را نیافت، کسی که دیگر به دام نیفتاد: سید علی اندرزگو. 

اندرزگو جزو معدود مبارزینی بود که علیرغم سال‌ها تحت تعقیب بودنش، ساواک هیچ‌وقت نتوانست دستگیرش کند. گاهی ردش را در عراق و سوریه می‌یافت و گاهی در حوزه علمیه چیذر تهران؛ گاهی به نام شیخ عباس تهرانی، گاهی نحوی و گاهی جوهرچی. هر جا خبر از کار چریکی و مسلحانه بود، اثرش بود، اما خودش نه، ساواک همیشه یک قدم دیرتر می‌رسید.

سال ۱۳۵۶ یکی از منابع ساواک خبر می‌دهد اندرزگو با اکبر حسینی صالحی که در خیابان خراسان لبنیات‌فروشی دارد در ارتباط است. با کنترل تلفن منزل او، شماره و محل منزل محل سکونت اندرزگو در مشهد کشف می‌شود. در نتیجه‌ شنود تلفن‌های منزل اندرزگو و تعقیب و مراقبت از او، مشخص می‌شود او که در مشهد مستقر است و هر ده تا پانزده روز یک ‌بار برای ارتباط با برخی افراد به تهران می‌آید.

در عرض چند ماه، اغلب شبکه مرتبطین اندرزگو شناسایی می‌شود و دو منبع نفوذی ساواک نیز، یکی با این شبکه و دیگری با شخص اندرزگو مرتبط می‌شوند. 

تابستان ۱۳۵۷ ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور در گزارشی که خطاب به ریاست ساواک تهیه شده، از اشراف بر شخص اندرزگو و اغلب شبکه ارتباطی‌اش در نتیجه فعالیت‌های مراقبتی و نفوذی خبر می‌دهند. تیم بررسی معتقد است اگر در شرایط کنونی اندرزگو بازداشت یا کشته و مرتبطینش دستگیر شوند در کاهش شلوغی‌های کشور موثر است، اما پیشنهاد می‌کند با توجه به عدم شناسایی کامل این شبکه در سایر شهرهای مهم و کیفی بودن دو منبع نفوذی، همچنان از طریق تعقیب و مراقبت و شنود تلفن، شناسایی‌ها تکمیل شود. این پیشنهاد با مخالفت ریٔیس ساواک روبرو می‌شود و او ۳۰ مردادماه در حاشیه این گزارش چنین دستور می‌دهد: «زمان برای شناسایی توسط مراقبت، کافی نیست. سریعا بازداشت و سپس از طریق بازجویی، افراد دیگر نیز شناسایی و دستگیر گردند.»

اول شهریور ۱۳۵۷ روز هجدهم ماه رمضان، تیم دستگیری که عازم مشهد شده بود، خبردار می‌شود اندرزگو در تهران است و به سرعت خود را به تهران می‌رساند. فردای آن روز بر اساس شنود لحظه‌ای تلفن منزل اکبر صالحی، متوجه می‌شوند اندرزگو برای افطار قرار است به آنجا برود. عصر دوم شهریور ۱۳۵۷، زمانی که اندرزگو به نزدیکی خانه صالحی می‌رسد، در کوچه سقاباشی محاصره می‌شود. او که برخلاف اغلب اوقات، مسلح نبود، پشت یک ماشین سنگر گرفته و خود را مسلح نشان می‌دهد. در این فرصت کاغذهای دفترچه تلفنش را از بین می‌برد و با تیراندازی ماموران با زبان روزه به شهادت می‌رسد.

هنوز به دام افتادن اندرزگو سؤال پژوهشگران و محققین تاریخ را به همراه دارد که اندرزگو که ۱۴ سال، کوچکترین مسائل امنیتی را رعایت می‌کرد تا آنجا که زبده‌ترین متخصصان ساواک را حیرت‌زده کرده بود، چگونه در آن بعدازظهر تابستانی، پیش‌پاافتاده‌ترین نکات مخفی‌کاری را در تماس تلفنی با یکی از دوستانش در نظر نگرفته و به آن سادگی در تور پلیس امنیتی می‌افتد؟

فیلم‌هایی که درباره اندرزگو ساخته نشد

سعید مستغاثی، روزنامه‌نگار و منتقد سینمایی، دو سال پیش در یادداشتی از فیلم‌هایی نوشت که دربارۀ «چریک افسانه‌ای ملت ایران» ساخته نشد! به نوشته او «خوشبختانه در همان اوایل انقلاب، علیرغم تمامی مسامحه‌ها و کم‌لطفی دستگاه‌های فرهنگی و هنری، برای ساخت فیلمی درباره سید علی اندرزگو تلاش‌هایی به عمل آمد. اولین اقدامات در این جهت توسط مسعود کیمیایی صورت گرفت. اگرچه تاکنون خود کیمیایی در این مورد سخنی نگفته است، اما اسناد منتشره توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در کتاب «حماسه شهید اندرزگو» به خوبی گویای واقعیت یاد شده است. از سرنوشت فیلم مسعود کیمیایی اطلاعاتی در دست نداریم، ولی اطمینان داریم که ایشان فیلمی درباره سید علی اندرزگو نساخته است. چهار سال بعد علی‌اصغر شادروان فیلمی را با عنوان «تیرباران» و پیرامون زندگی شهید اندرزگو بر پرده سینماها برد که در آن مجید مجیدی (فیلمساز معروف امروزی) در نقش سید علی اندرزگو قرار گرفته بود. فیلم «تیرباران» اگرچه به گوشه‌هایی از زندگی و مخفی‌کاری‌های اندرزگو پرداخته بود، ولی به دلیل نگاه حادثه‌پردازانه و سبک هالیوودی‌اش، از پرداختی درون‌گرا و قابل تأمل در مورد شخصیتی همچون اندرزگو با آن همه عمق و وسعت، عاجز ماند و کاراکتر اندرزگو از حد و قواره آرتیست‌های فیلم‌های غربی فراتر نرفت. اگرچه به دلیل یکه بودن فیلم مذکور، هنوز بایستی ممنون و سپاسگزار آقای شادروان باشیم که همت کرد و فیلمی درباره شهید اندرزگو ساخت، اما نمی‌دانیم که ایشان تا چه حد از تحقیقات آقای کیمیایی استفاده کرده و یا خود مسعود کیمیایی آن تحقیقات نافرجامش را در اختیار شادروان گذارده یا خیر! به هرحال احتمالا کیمیایی قادر بود که فیلم قابل تأمل‌تری دربارۀ زندگی شهید اندرزگو بسازد و از این لحاظ و تا همین جا توجه ایشان به یکی از قهرمانان ملی تاریخ این سرزمین قابل ستایش است.»

مستغاثی در ادامه خبر داد که «در سال ۱۳۸۶، خبرهایی به گوش رسید که گویا قصد بر این است با امکانات و تحقیقات کافی، پروژه‌ای سینمایی درباره زندگی شهید سید علی اندرزگو کلید بخورد که چند ماه پس از آن به کارگردانی علی‌محمد قاسمی، این کار آغاز شد و سرانجام و پس از سال‌ها، فیلمی با نام و یاد شهید اندرزگو جلوی دوربین رفت. با توجه به اسناد و مدارک موجود از دوران زندگی سید علی اندرزگو انتظار می‌رفت که فیلمی محکم و قوی به لحاظ استنادی و جذاب از جهت دراماتیک خلق شود اما چنین اتفاقی نیفتاد و به دلیل عدم حمایت از پروژه، کار متوقف شد. قاسمی برای پیشبرد پروژه از سرمایه‌های شخصی‌اش استفاده کرد و برخی از اثاث منزلش را هم فروخت، اما افاقه نکرد و بالاخره به یک مستند ۷۵ دقیقه‌ای به نام «گزارش شنبه» رضایت داده شد که در سال ۱۳۹۲ به پایان رسید و تنها فیلمی است که براساس اسناد و مدارک افشانشده دربارۀ زندگی و دوران شهید سید علی اندرزگو تا لحظه شهادتش موجود است.»

درخواست از کیمیایی پس از ۳۰ سال

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، سایت «سینماژورنال» خبر داد که یکی از ارگان‌های سینمایی متنفذ که در سال‌های اخیر سعی کرده حضور فعالی در تولید آثار انقلابی داشته باشد برای تولید فیلمی با مضمون زندگی شهید اندرزگو از طریق واسطه‌هایی با مسعود کیمیایی مذاکره کرده است. هرچند هنوز کیمیایی پاسخ مثبتی به این پیشنهاد نداده است اما جالب است بدانید که عقبه تولید فیلم زندگی این مبارز انقلابی به دهه شصت برمی‌گردد، درست چند ماه قبل از آن که کیمیایی «تیغ و ابریشم» را کلید بزند. در آن دوران مدیران سینمایی وقت به دنبال آن بودند که آثاری زندگینامه‌‌ای با محوریت تعدادی از شهدای بزرگ انقلاب اسلامی تولید کنند؛ طراحی اولیه این تولیدات بر این مبنا صورت گرفت که این آثار از طریق کارگردانان معتبر ایرانی و با حضور بازیگران مطرح خارجی ساخته شود تا بتوان زمینه عرضه آن‌ها در کشورهای دیگر را فراهم کرد. از جمله اصلی‌ترین این طرح‌ها مربوط به دو شهید شناخته شده انقلاب اسلامی یعنی شهید علی اندرزگو و شهید محمد منتظری بود. برای ساخت این دو پروژه نیز به ترتیب مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی در نظر گرفته شدند که هر دو جزو چهره‌های کاربلد سینمای آن دوران بودند.»

طبق این گزارش، کیمیایی با همکاری تهمینه میلانی که در آن زمان دستیارش بود، ورسیونی از فیلمنامه «اندرزگو» را منطبق با مولفه‌های اصلی سینمایش و بخصوص بحث رفاقتی که میان کاراکتر اصلی فیلم و یکی از همرزمانش وجود داشت به نگارش درآورد و البته بعد از مدتی چانه‌زنی با مسئولان سینمایی آن زمان توانست مجوز تولید این فیلمنامه بدون هرگونه حذف و تعدیل را هم به دست آورد. برای انتخاب بازیگران مطرح خارجی جهت حضور در «اندرزگو» هم مذاکراتی با چند بازیگر مختلف صورت پذیرفت و در نهایت توافق نهایی برای حضور «ریچاد هریس» بازیگر ایرلندی‌تبار در نقش اصلی فیلم انجام شد. هریس که دو بار برای بازی در «این زندگی ورزشی» (۱۹۶۳) و «مزرعه» (۱۹۹۰) نامزد اسکار شده، از طریق مدیر برنامه‌های خود درخواست مسئولان سینمایی وقت برای حضور در پروژه «اندرزگو» را دریافت کرد و البته به شرط اینکه پیش از آغاز تولید، فیلمنامه نهایی - و نه نسخه ابتدایی - در اختیارش قرار داده شود موافقت خود با حضور در این پروژه را اعلام کرد. در کنار «هریس» که این سال‌ها بخاطر بازی در نقش «آلبوس دامبلدور» در دو قسمت از «هری پاتر» شناخته می‌شود، شرایط حضور دو بازیگر انگلیسی و یک بازیگر آمریکایی نیز برای بازی در «اندرزگو» فراهم شد.»

سینماژورنال در ادامه نوشته بود که «عزم مسئولان سینمایی وقت برای تولید پروژه‌‌ای بین‌المللی آن قدر جزم بود که در کمتر از شش ماه مقدمات تولید تدارک دیده شد و البته ردیف بودجه مورد نیاز برای کار نیز فراهم شد اما در آخرین روزهای مانده به پیش‌تولید شرکتی که بنا بود سلامتی بازیگران خارجی کار حین حضور در ایران را بیمه کند از انجام تعهداتش سر باز زد. این شرکت بیمه که بریتانیایی بود با طرح این موضوع که بروز جنگ میان ایران و عراق باعث می‌شود امنیت جانی بازیگران خارجی در ایران تأمین نباشد از قبول تعهدات سر باز زد و این شد که پروژه هم به حالت تعلیق درآمد. البته که این فیلم برخلاف تصورات اولیه هیچ ربطی به فیلمنامه کیمیایی نداشت و به جای آن که وجه ماجرایی و پرافت‌و‌خیز زندگی شهید اندرزگو را به نمایش درآورد به یک اکشن معمولی بدل شده بود که البته نمونه‌‌اش در سینمای آن زمان هم کم نبود.»

این سایت خبر داده بود که از یک ماه قبل آن یکی از ارگان‌های سینمایی متنفذ که فیلمنامه «اندرزگو»ی کیمیایی هم به دست مسئولان آن رسیده، تصمیم گرفته‌‌اند برای کارگردانی فیلم از کیمیایی استفاده کنند و برخلاف مدیران دهه ۶۰ سینما که به دنبال تولید بین‌المللی با حضور بازیگران خارجی بودند مدیران این ارگان قصد دارند نقش‌های اصلی خود را میان چهره‌های مطرح سینمای ایران تقسیم کنند.

سه روز بعد از آن در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ مسعود کیمیایی درباره ساخت فیلمی از زندگی شهید اندرزگو به خبرنگار ایسنا گفت: «اصلا چنین صحبتی نشده و حتی در این خصوص با یک نفر هم صحبت نکرده‌ام.»

نامه معادیخواه درباره کیمیایی

«تاریخ ایرانی» در چهل‌وچهارمین سالگرد شهادت اندرزگو در دوم شهریور ۱۳۵۷، سندی دیده‌نشده از اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی را منتشر می‌کند که نامه عبدالمجید معادیخواه، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سرهنگ حجازی، رئیس شهربانی کل کشور در سوم تیر ۱۳۶۱ است که نوشته: «احتراما نظر به اینکه آقای مسعود کیمیائی اقدام به تهیه فیلم سینمائی از زندگی شهید سید علی اندرزگو نموده‌اند، خواهشمند است دستور فرمائید واحدهائی از شهربانی که اطلاعات مورد نیاز مشارالیه را در اختیار دارند با نامبرده همکاری لازم معمول دارند.»

در پاراف نامه در هشتم تیر ۱۳۶۱ با امضای «فضلی»، نوشته شده که «سوابق شهید اندرزگو بررسی، و با رعایت حفاظت اسناد، پیرامون بهره‌برداری از اسناد، فقط در حد احتیاج فیلمساز با آقای مسعود کیمیائی همکاری فرمائید.»

مشخص نیست این اسناد در اختیار کیمیایی قرار گرفت و او فیلمنامه‌اش را با بهره‌گیری از این اسناد نوشت یا نه؟

کلید واژه ها: مسعود کیمیایی اندرزگو معادیخواه


نظر شما :