۱۲۰۰۰ روز جست‌وجو/ شرح ۳۰ سال پیگیری سرنوشت امام موسی صدر

سید نیما حسینی
۱۴ شهریور ۱۳۹۰ | ۰۳:۰۶ کد : ۱۲۴۵ وقایع اتفاقیه
۱۲۰۰۰ روز جست‌وجو/ شرح ۳۰ سال پیگیری سرنوشت امام موسی صدر
تاریخ ایرانی: این روز‌ها در گوشه و کنار شهر کم نیستند بنرهای بزرگی که وعده می‌دهند: «لحظه دیدار نزدیک است...» روی این بنر‌ها تصویر سیدی خندان دیده می‌شود که بیش از سه دهه است که خانواده‌اش در آرزوی خبری هر چند کوچک از او روز را به شب می‌رسانند. نهم شهریور ماه امسال، ۳۳ سال از ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی گذشت. رهبر ایرانی‌الاصل شیعیان لبنان که اگر آنچنان که بسیاری امیدوارند در قید حیات باشد، ۸۳ ساله است، حالا سال‌هاست که از نظر‌ها پنهان است و روایت‌های گوناگونی از سرنوشتش بر زبان افراد مختلف جاری شده است. برخی او را اسیری سی و سه ساله در دستگاه حکومتی معمر قذافی می‌بینند که این روز‌ها با سقوط حکومت مرکزی در لیبی امید‌ها به آزادی‌اش افزون شده است، برخی با ناامیدی اخبار را دنبال می‌کنند و دیگرانی که نه می‌توانند مرگ را باور کنند و نه آنچنان امیدوار به حیات امام هستند، هر روز با خبری هیجان‌زده می‌شوند و پیگیر رفع ابهام‌ها هستند.

 

در طی سه دهه گذشته پرونده امام موسی صدر فراز و نشیب‌های فراوانی را از سر گذرانده است، دورانی بود که در اوج انقلاب رهبر لیبی خواستار سفر به ایران بود و مقامات ایرانی شرط حضورش را همراه داشتن امام موسی صدر اعلام می‌کردند اما حالا بعد از ۳۳ سال خانواده امام موسی صدر از سکوت دولت در لحظات سرنوشت‌ساز لیبی منتقدانه یاد می‌کنند. طی این سال‌ها سخنان و فعالیت‌های بسیاری برای تعیین نهایی سرنوشت امام موسی صدر صورت داده‌اند که مروری کوتاه بر آنها خالی از لطف نیست. تلاش‌هایی که البته هنوز هم به رفع نهایی ابهام نیانجامیده است.

 

 

پیگیری‌های اولیه

 

امام موسی صدر در شهریور ۱۳۵۷ ناپدید و به روایتی دیگر ربوده شد. پس از آنکه از بازگشت امام و همراهانش از لیبی خبری نشد و تلاش برای برقراری ارتباط با آنان نیز ناکام ماند، مجلس اعلای شیعیان لبنان در روز ۱۶ شهریور ۵۷ از کاردار لیبی در لبنان خواستار اطلاعاتی در این زمینه شد. وی از پاسخگویی طفره رفت. چهار روز بعد مجلس موضوع را با رییس دولت لبنان، دکتر سلیم ‌الحص در میان گذاشت و وی فورا کاردار لیبی را در ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۸ فراخواند و خواستار جواب رسمی و فوری شد. ظهر روز بعد وی پاسخ داد که امام موسی صدر و همراهانش عصر روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸ با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا به شماره ۸۸۱ لیبی را به مقصد رم ترک گفته‌اند.

 

بعد‌ها معلوم شد امام و همراهان در حدود ساعت یک بعدازظهر روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸ در حالی که از هتل الشاطی، بیرون آمدند تا در ماشین‌های تشریفات دولت سوار شوند و به دیدار قذافی بروند، دیده شده‌اند. قذافی بعد‌ها اعلام کرد که وی ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر آن روز را برای دیدار با امام معین کرده بود، اما این دیدار صورت نگرفت زیرا به وی خبر دادند که امام سفر کرده است.

 

خبر ناپدید شدن امام صدر به سرعت منتشر شد و روزنامه‌های لبنان در روز ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۸ آن را در صفحات نخست خود منعکس کردند و رادیو‌ها و رسانه‌های خبری خارجی نیز آن را پوشش دادند. یکی از روزنامه‌های لبنان که با مقامات لیبی ارتباط نزدیکی داشت در این تاریخ این خبر را تحت عنوان «آیا رویدادهای ایران با این معما ارتباطی دارد یا نه؟» منتشر کرد. این روزنامه در متن خبر خود به بررسی عوامل و امکان ارتباط قضیه ربوده شدن امام با رویدادهای انقلاب ایران پرداخت. خبرگزاری کویت نیز در همین روز خبر را به منابع رسمی لیبی نسبت داد؛ بعد‌ها روشن شد که منبع این خبر مدیر دفتر خبرگزاری لیبی در بیروت بوده است.

 

با اوج گرفتن گمانه‌زنی‌ها درباره ربوده شدن امام موسی صدر، وزارت امور خارجه لیبی با صدور بیانیه‌ای تاکید کرد که امام موسی صدر و همراهانش لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کرده‌اند. در این بیانیه آمده بود: «امام صدر با پرواز شماره ۸۸۱ خطوط هوایی آلیتالیا روز پنجشنبه ۲۸ رمضان ۱۳۹۸ هجری قمری در ساعت ۸:۱۵ شب عازم رم شد و برادر احمد خطاب از دفتر ارتباطات عربی در کنگره عمومی خلق و نماینده کمیته مردمی فرودگاه و نماینده شرکت حمل و نقل آلیتالیا نیز او را بدرقه کردند. ساعت ۱۰ صبح روز ۱۲/۹/۱۹۷۸ میلادی نماینده شرکت آلیتالیا در طرابلس تلگرافی را از مدیر منطقه‌ای شرکت مذکور در بیروت دریافت کرد که در آن جویای احوال مسافران پرواز ۸۸۱ در تاریخ ۳۱/۸/۱۹۷۸ موسی، یعقوب و عباس شده بود. در پاسخ نماینده شرکت آلیتالیا در طرابلس تلگرافی را در ساعت ۱۴:۳۰ همان روز فرستاد و تاکید کرد که امام موسی صدر و شیخ‌محمد یعقوب و عباس بدرالدین با پرواز آلیتالیا به شماره ۸۸۱ در تاریخ ۳۱/۸/۱۹۷۸  طرابلس را به سوی رم ترک کرده‌اند.»

 

علی‌رغم ادعای دولت لیبی و اشاره به تلگرافی که میان وزارت امور خارجه این کشور و شرکت آلیتالیا درباره امام صدر مخابره شده است، این شرکت مساله حضور نداشتن امام و همراهانش در هواپیمای مذکور را قطعی دانست. در بیانیه شرکت که تلویزیون ایتالیا در روز ۲۵/۹/۱۹۷۸ آن را پخش کرد اعلام شد که «سیدموسی صدر، شیخ‌محمد یعقوب و سیدعباس بدرالدین در هواپیمای این شرکت که در روز ۳۱/۸/۱۹۷۸ از فرودگاه طرابلس غرب به سوی رم پرواز کرده است نبوده‌اند.»

 

تلویزیون ایتالیا هم بلافاصله پس از این بیانیه گفت‌و‌گویی اختصاصی با خلبان پرواز مذکور پخش کرد. وی در این گفت‌و‌گو تصریح کرد که پس از اطلاع گروه پرواز از تصاویر جناب امام و شیخ‌محمد یعقوب و سیدعباس بدرالدین، همگی تاکید کردند که ایشان در این پرواز نبوده‌اند، نه با لباس مذهبی و نه با لباس شهروندان معمولی.

 

 

اخباری بدی که حکومت وقت ایران دریافت کرد

 

در آن روزگار محمدرضا پهلوی سکان هدایت حکومت تهران را برعهده داشت و مبارزان ایرانی که علیه حکومت او قیام کرده بودند هراز‌‌گاه از حمایت‌های صدر برخوردار می‌شدند. این‌چنین بود که او در طیف اپوزیسیون آن روزگار تعریف می‌شد اما با این وجود خبر فقدانش که منتشر شد بسیاری در داخل ایران آن روز هم به تکاپو افتادند تا ردی از او به دست آورند اما به در بسته خوردند.

 

بر اساس نتایجی که گروه ایرانی به دست آورد، امام موسی صدر در‌‌‌‌ همان زمان ربوده شدن با دستور دیکتاتور لیبی به شهادت رسیده و پیکرش به اقیانوس انداخته شده بود. دکتر کنی، یکی از مسوولان نظام شاهنشاهی که به دلیل برخی اختلافات با دربار در اواخر حکومت محمدرضا پهلوی از مسوولیت‌ها کناره گرفته بود، درباره چگونگی پیگیری وضعیت امام صدر در دوران پهلوی می‌گوید: «به صورت غیرمنتظره از سوی محمدرضا شاه احضار شدم و وی با من بسیار با احترام برخورد کرد و به دلیل روابط اینجانب با روحانیت شیعه و همچنین دولت‌های عربی، از من خواست به عنوان نماینده ویژه شاه ایران به سه کشور عربستان، اردن و مصر سفر کنم و از پادشاهان این کشور‌ها برای یافتن و بازگرداندن امام موسی صدر کمک بگیرم.» دکتر کنی می‌افزاید: «من بلافاصله عازم سفر شدم و شاهان سعودی و اردن را ملاقات کردم که البته آنها اطلاعات مفیدی نداشتند، اما در دیدار با انور سادات، رییس‌جمهور مصر اطلاعات تکان‌دهنده‌ای به من داده شد. سادات گفت که به دلیل دیوانه بودن قذافی و امکان دست زدن به هر اقدام خطرناکی از سوی او، سرویس اطلاعاتی مصر نفوذ و تمرکز زیادی بر مسایل لیبی دارد و درباره امام موسی صدر نیز ما به این نتیجه رسیدیم که ایشان به دستور قذافی اعدام شده و جسد وی نیز در یک بلوک بتونی به قعر اقیانوس فرستاده شده است.»

 

اخبار بدی که گروه تحقیق شاهنشاهی از امام موسی صدر داشتند مانع از پیگیری‌های بعدی نشد که با پیروزی انقلاب تا چند سال بعد همچنان مساله امام موسی صدر، به عنوان تاثیرگذار‌ترین شاخص بر روابط تهران و لیبی مطرح بود.

 

 

پیروزی انقلاب، تلگراف امام و سفر جلود

 

در زمان ربودن امام موسی صدر، رهبر انقلاب در نجف بود. موضوع ناپدید شدن امام صدر اما آنچنان مهم بود که امام خمینی از‌‌‌‌ همان نجف در شرایطی که دولت عراق محدودیت‌های فراوانی را برایش ایجاد کرده بود، چند تلگراف به سران سازمان فتح و سوریه فرستاد و خواستار تلاش برای مشخص شدن وضعیت صدر شد. تبعید به پاریس اما امکان موضع‌گیری‌های شفاف برای امام خمینی را بیشتر کرد که این موضوع در انعکاس مساله امام موسی صدر کمک شایانی کرد. ۲۶ مهرماه ۱۳۵۷ بود که امام خمینی در نامه‌ای به معمر قذافی نوشت: «حضرت رییس‌جمهور لیبی! پس از اهدای سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت‌الاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسی می‌‏گویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناح‌ها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست مقتضی است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده، نگرانی‌ها را رفع کنند.»

 

پیروزی انقلاب و بازگشت امام به تهران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی نیز موضوع امام موسی صدر را به حاشیه نبرد، چنانکه همزمان با امام تنی چند از چهره‌های انقلاب هم از‌‌‌‌ همان روزهای اول پیگیر وضعیت امام موسی صدر بودند، که از شاخص‌ترین آنها می‌توان به مصطفی چمران و صادق طباطبایی اشاره کرد. در مقابل اما برخی دیگر مثل جلال‌الدین فارسی و محمد منتظری به واسطه ارتباطاتی که با دولت لیبی داشتند موضوع امام موسی صدر را توطئه استکبار دانسته و ربوده شدن وی را بر گردن صهیونیست‌ها می‌انداختند.

 

در کشاکش این مباحث بود که نخست‌وزیر لیبی به تهران آمد. جلود که به تهران آمد هر چند حامیان سفت و سختی داشت اما مخالفان سفر او نیز از چهره‌های بنام انقلاب بودند. دکتر مصطفی چمران یکی از مخالفان تجدید روابط با لیبی و سفر جلود به تهران بود. وی‌‌‌‌ همان زمان در نامه‌ای خطاب به رهبر انقلاب دغدغه‌های خود را با ایشان در میان گذاشت.

 

در نامه شهید چمران آمده بود: «نمی‌دانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟ مگر ما به خاطر خدا قیام نکرده‌ایم؟ مگر به راه علی و حسین نمی‌رویم؟ مگر نمی‌خواهیم که ارزش‌های خدایی را استقرار دهیم؟ چگونه می‌خواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟ چگونه می‌توانیم طهارت و اخلاص بی‌نظیر شهدای انقلاب ایران را لجن‌آلود کنیم؟ معمر قذافی رییس دولت لیبی، با کمال بی‌شرفی و بی‌انصافی، هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است. دلایل متقن بر این حقیقت وجود دارد و همه دولت‌های مرتبط نیز بر این قضیه گواهی می‌دهند.»

 

در همین سفر بود که امام خطاب به جلود گفت: «قضیه‌ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعه آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متاثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمی‌شود الا به دست دولت لیبی. ما این معما را می‌خواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتی‌های ما را به اتمام برسانند. من کرارا به وسایطی این معنا را تذکر دادم لکن الان نیز اکیدا تذکر می‌دهم که این معنا در شعب ما و در بین علمای ما انعکاس سوئی دارد؛ و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوء تفاهمی باشد.»

 

جلود که برای دریافت اجازه سفر قذافی به تهران، ایران انقلابی آمده بود پیوسته از «توطئه استکبار» در موضوع امام موسی صدر سخن می‌گفت و از اینکه دولت‌های اسلامی از موضوع امام موسی صدر برای ضربه زدن به انقلاب لیبی "سوءاستفاده" می‌کنند، گلایه می‌کرد. در همین سفر بود که جلود اعلام کرد که «امام موسی صدر به دست صهیونیست‌ها و استعمارگران ترور شده است» و افزود: «دشمنان علیه اسلام توطئه می‌چینند و می‌خواهند از ترور امام موسی صدر، انگیزه‌ای برای اختلاف میان مردم به وجود آورند. می‌خواهند ما را از شما جدا کنند، حق را ضایع نمایند و باطل را جای آن بنشانند. ما همه این ترور‌ها را محکوم می‌کنیم.»

 

این سخنان با واکنش تند خانواده صدر مواجه شد که معتقد بودند ناپدید شدن امام موسی توطئه‌ای برای نابودی شیعیان لبنان است. رباب صدر خواهر امام موسی صدر که در آن زمان در شیراز به سر می‌برد طی سخنانی در اجتماع مردم این شهر گفت: «من در اینجا اعلام خطر می‌کنم که با مخفی کردن امام موسی صدر قصد دارند شیعیان لبنان را نابود کنند.»

 

در این میان اما افرادی هم بودند که مواضع جلود و دولت لیبی را واقعی دانسته و به دفاع از آن می‌پرداختند. از آن جمله محمد منتظری بود که طی گفت‌وگویی با روزنامه النهار گفته بود: «روابط ما با لیبی حسنه است. اما در رابطه با امام موسی صدر، این ایادی صهیونیزم و امریکایی بودند که او را ربودند و برای ضربه زدن به لیبی ادعا کردند که لیبی عامل ربودن اوست. اگر لیبیایی‌ها می‌خواستند موسی صدر را از میان بردارند، این کار را در صیدا، صور، بیروت و یا هر جای دیگری خارج از لیبی می‌کردند، نه اینکه او را به لیبی دعوت کنند، تا در آنجا مخفی سازند.»

 

آیت‌الله منتظری نیز آن زمان همچون فرزندش از هواداران رابطه با لیبی بود و‌‌ همان زمان سخنانش مبنی بر اینکه «در شرایط فعلی طرح مساله امام موسی صدر به نفع آمریکاست»، موجب رنجش علاقه‌مندان امام موسی صدر شد. این کشمکش‌ها درباره امام موسی صدر به پیروزی هواداران ارتباط با لیبی انجامید، این چنین بود که چند ماه بعد و پس از آنکه سفر کمیته پیگیری وضعیت امام موسی صدر به سرپرستی صادق طباطبایی به لیبی منتفی شد، سعد مجبر از یاران نزدیک قذافی به عنوان سفیر لیبی در تهران منصوب شد.

 

 

پیگرد قضایی قذافی در لبنان

 

همزمان با تحولاتی که در تهران اتفاق می‌افتاد گروه بزرگی از چهره‌ها و شخصیت‌های لبنانی نیز پیگیر وضعیت رهبر شیعیان این کشور بودند. از آن جمله مجلس اعلای شیعیان لبنان بود که در بیانیه‌های متعددی، به ویژه در دو کنفرانس مطبوعاتی که نایب رییس مجلس شیخ محمدمهدی شمس‌الدین در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۷۹ و ۱۰ آوریل ۱۹۸۰ در بیروت برگزار کرد، شخص قذافی را در ناپدید شدن امام صدر و همراهانش مسوول دانست.

 

دولت لبنان نیز در بیانیه‌ای به شماره ۳۷۹۴ که در تاریخ ۴/۲/۱۹۸۱ صادر کرد، ربودن امام موسی صدر و دو همراهش را جنایتی در حق امنیت ملی دولت قلمداد کرد و قضیه را به شورای عالی دادگستری سپرد. بنابر این بیانیه وزیر دادگستری قراری به شماره ۷۲ در تاریخ ۶/۲/۱۹۸۱ صادر کرد و به موجب آن قاضی طربیه رحمه را به عنوان بازپرس دادگستری در این قضیه تعیین کرد.

 

پس از ۵ سال تحقیقات گسترده، در تاریخ ۱۸/۱۱/۱۹۸۶ طربیه رحمه با استناد به شواهد و گواهی شهود نظر نهایی خود را مبنی بر اختفای امام و همراهانش در داخل کشور لیبی اعلام و تصریح کرد که افرادی دیگر به دروغ خود را به جای این شخصیت‌ها جا زده و وانمود کرده‌اند که اینان به ایتالیا وارد شده‌اند. وی افزود: «جنایت ربودن و سلب آزادی تنها شخص امام را هدف قرار نداده است زیرا وجود اختلافات یا عداوت‌های شخصی با امام ثابت نشده است بلکه هدف آنان فرو بردن لبنان در درگیری‌های داخلی بوده است.» رحمه با تاکید بر اینکه دستگاه قضایی لبنان صلاحیت تحقیق و تفحص در این مساله را دارد، حکم خود را مبنی بر جست‌و‌جوی مستمر برای شناسایی عاملان و آمران این جنایت صادر کرد.

 

موضوع تا چند سالی مغفول ماند که آتش جنگ در جنوب لبنان عرصه را برای پیگیری موضوع امام موسی صدر تنگ‌تر می‌کرد. تا اینکه با گردهم آمدن ارکان طائفه شیعه لبنان در کنفرانس پنجم کلمه سواء و توافق همگان بر نام‌گذاری سال ۲۰۰۱ به سال «روشن ساختن سرنوشت امام موسی صدر» و در پی آن اجلاس سران عرب در امان و تاکید آنان بر ضرورت حل این موضوع تا پیش از اجلاس بعدیشان در بیروت، دوستداران امام موسی امیدوار شدند که این بار اراده‌ای قدرتمند برای کشف سرنوشت وی به وجود آمده است، اما این امید‌ها نیز بعد از مدتی به یأس مبدل شد که بعد از گذشت مدتی هیچ تغییری در موضوع حاصل نشد.

 

روند پیگیری قضایی در لبنان هرچند طی زمانی طولانی به نتیجه نزدیک می‌شد اما همواره یک گام پیشتر از سیاسیون در حرکت بود چه آنکه در تاریخ دوم اوت ۲۰۰۴ بود که قاضی عدنان عضوم، دادستان کل لبنان به عنوان مدعی‌العموم، با صدور قرار پیگرد قانونی، دستور جلب سرهنگ معمر قذافی و تنی چند از مقامات دولت لیبی و بازپرسی از آنان را به عنوان «خوانده» در پرونده ربوده شدن امام موسی صدر و دو همراه ایشان در سال ۱۹۷۸ صادر کرد.

 

به موجب این دادخواست، دادستان کل لبنان، تجدیدنظر در قرار منع پیگرد و ازسرگیری تحقیقات گسترده در این زمینه و اقدام به بازپرسی از نامبردگان و صدور هر نوع قرار و نیابت قضایی لازم برای پیشبرد روند بازپرسی - از جمله قرار بازداشت- را از بازپرس پرونده، قاضی «طربیه رحمه» خواستار شد.

 

این چنین بود که دادگاه لبنان با صدور حکمی معمر قذافی، رهبر لیبی و ۱۶ تن از مقام‌های بلندپایه این کشور را در ارتباط با پرونده ربوده شدن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان و دو تن از همراهانش احضار کرد. این احضاریه از طریق وزارت امور خارجه لبنان به مقام‌های لیبی ابلاغ شد.

 

 

اراده پیگیری وجود ندارد

 

رابطه تهران و لیبی بعد از انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، روابط گرمی بود چه آنکه هر دو کشور از‌‌ همان ابتدا در سطح سفیر میزبان نمایندگان یکدیگر بودند اما موضوع فقدان امام موسی صدر که بنیانگذار جمهوری اسلامی از آن با عنوان «فاجعه» یاد کرده بود، هنوز همچون زخمی مزمن بر پیکر دیپلماسی کشور مطرح بود. با این حال پس از عبور ایران از سال‌های جنگ و بازسازی در خرداد ۱۳۷۶ با به قدرت رسیدن سیدمحمد خاتمی که هم به لحاظ فکری و هم خویشاوندی با امام موسی صدر قرابت داشت، دور تازه‌ای از پیگیری‌های جمهوری اسلامی آغاز شد. پیروزی مقاومت اسلامی لبنان در مرداد ۷۹ نیز بیش از پیش زمینه‌های پیگیری در آن کشور را مساعد کرد. از جمله پیگیری‌ها فعالیت‌های محمدعلی ابطحی، رییس دفتر رییس‌جمهوری وقت بود. وی برای یافتن نشانی از امام موسی صدر سه بار به لیبی سفر کرد اما بر اساس اخبار رسمی هر بار با پاسخ یکسان رهبران لیبی که همچنان بر خارج شدن امام از این کشور تاکید داشتند، مواجه شد. هرچند بعد‌ها گفته شد که مقامات لیبی پس از مدت‌ها در مذاکرات با آقای ابطحی پذیرفتند که «امام موسی صدر در لیبی است.» حتی گفته می‌شد که سیف‌الاسلام قذافی در دیدار با مقامات ایرانی اعتراف کرده است که امام موسی صدر و دو همراهش به سبب شرایطی که آن زمان در لیبی حکم‌فرما بوده، توسط افراد غیرلیبیایی ربوده شده‌اند و لیبی آمادگی پذیرش مسوولیت مادی و معنوی قضیه را دارد اما این موضوع هیچ‌گاه از سوی هیچ یک از دو طرف تایید نشد. دولت ایران از مقامات لیبی انتظار همکاری و ارایه توضیحات بیشتری داشت، ولی مذاکرات چندین بار به بن‌بست رسید و به گفته ابطحی «مسوولان لیبیایی وقت‌کشی‌های زیادی کردند.»

 

به طور کلی با وجود چنین تلاش‌هایی که در برخی مقاطع خاص انجام گرفت، دستگاه دیپلماسی ایران طی تمامی این سال‌ها چندان موضوع امام موسی صدر را جدی نگرفت و با وجود انجام تحقیقات گسترده همواره در بزنگاه‌ها سستی و تعلل نشان داد. محسن کمالیان مدیر سابق موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر درباره پیگیری‌ها پیرامون موضوع امام موسی در دوره ریاست جمهوری خاتمی می‌گوید: «اگرچه آیت‌الله خامنه‌ای و شخص آقای خاتمی صمیمانه بر پیگیری سرنوشت امام صدر اهتمام داشته‌اند، اما عملکرد ضعیف دستگاه‌های ذی‌ربط کشورمان در این خصوص، خصوصا ناهماهنگی سازمان‌ها و بر باد رفتن زمان، به روشنی از فقدان برنامه‌ای منسجم، از نبود نظم و انضباطی حرفه‌ای و در یک کلام از وجود بحرانی به نام فقدان اراده پیگیری حکایت دارد.» کمالیان می‌افزاید: «سبب اصلی ناکامی دستگاه دیپلماسی کشور در پیگیری موضوع امام موسی صدر آن است که جمهوری اسلامی، به رغم ایرانی بودن آن عزیز، همواره خود را طرف ثالث، و نه طرف اصلی دعوا، برشمرده است. اتخاذ این شیوه زیرکانه، به دستگاه دیپلماسی کشور امکان داده است تا از دایره کشورهای مسوول خارج و به حوزه کشورهای بی‌طرف وارد شود. اتخاذ این شیوه محافظه‌کارانه، به دستگاه دیپلماسی کشور امکان داده است مانند هر کشور بی‌طرف، آنجایی که مصالحش ایجاب می‌کرده است، چشم‌ها را بر هم گذاشته یا مماشات کند.»

 

 

پرسش اساسی؛ امام موسی صدر زنده است؟

 

مهم‌ترین مساله‌ای که در میان افراد موافق و مخالف پیگیری مساله امام موسی صدر و پیگرد حاکمان لیبی در ایران و کشورهای دیگری چون لبنان مطرح است، موضوع حیات امام موسی صدر است. مخالفان روند پیگیری از‌‌‌‌ همان ابتدا در همراهی با مواضع دولت لیبی بر خروج امام موسی صدر از طرابلس و ترور وی توسط عوامل صهیونیست تاکید داشتند و موافقان بر «اسارت» امام در لیبی و نقش دولت قذافی در این واقعه.

 

طی این سال‌ها بار‌ها اخباری جسته و گریخته درباره دیده شدن امام موسی صدر در نقاط مختلف لیبی منتشر شد که همواره شعله امید را در دل منتظران او روشن نگه داشت. این چنین بود که وقتی مقام مسوولی، هراز‌گاه از منتفی شدن احتمال زنده بودن امام سخن می‌گوید سیل اخبار حاکی از حیات وی است که راه به رسانه‌ها می‌یابد.

 

همین موضوع بود که باعث شد در سال ۸۰ اظهارات یکی از اعضای هیات رییسه مجلس با واکنش انتقادآمیز رییس وقت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر مواجه شود. علی شکوری‌راد در مصاحبه‌ای با کاربران یکی از سایت‌ها در پاسخ به سوالی پیرامون نقش مجلس شورای اسلامی در پیگیری سرنوشت امام صدر گفته بود: «با گذشت زمان احتمال زنده بودن آن عزیز تقریبا از بین رفته است... تنها ملاحظه‌ای که طی سال‌های گذشته وجود داشته آن است که این مساله موضوع یک اختلاف غیرقابل حل بین کشورهای اسلامی نشود.»

 

در پاسخ به این اظهارات بود که محسن کمالیان طی یادداشتی که در روزنامه کیهان به چاپ رسید با انتقاد از سخنان شکوری‌راد نوشت: «حتی اگر در شرایط عادی نسبت معکوس "گذشت زمان" با "احتمال حیات" یک انسان مفقودالاثر را منطقی بپنداریم، اما در مورد رژیم قذافی چنین پنداری قطعا منطقی نخواهد بود. این رژیم در شهریور سال ۱۳۸۰، ۱۱۷ تن از زندانیان سیاسی خود را آزاد کرد، که کمترین مدت اسارت در میان آنان ۱۸ سال، و بیشترین زمان آن در مورد آقای عبدالله زبیر السنوسی برابر سی سال بود. وجه اشتراک زندانیان آزاد شده آن بود که در تمامی سال‌های اسارت، کسی از آنان خبر نداشت، و رژیم قذافی از وجود آنها اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد. بر اساس گزارش‌های موجود، هم اکنون هزاران تن دیگر در شرایطی مشابه در زندان‌های قذافی اسیر هستند. وقتی روش جاری رژیمی چنین باشد که حتی به مدت سی سال انسان‌ها را دور از انظار دیگران به بند بکشاند، آیا می‌توان میان "گذشت زمان" و "احتمال حیات امام صدر" تناسبی برقرار نمود؟»

 

کمالیان سپس با اشاره به اطلاعاتی که تا آن زمان در تایید گمانه‌زنی‌ها مبنی بر حیات امام موسی صدر به دست آمده بود، افزود: «مجموعه اطلاعات آشکار طی بیست و چهارسال گذشته عموما دلالت بر آن دارند که امام صدر در قید حیات بوده و در لیبی زندانی است.»

 

 

روایت‌های امیدبخش

 

در فقدان امام موسی صدر بار‌ها و بار‌ها بحث زنده بودن وی توسط دوستدارانش طرح و قرینه‌ها و شواهدی نیز برای تایید این موضوع ارائه شد. از آن جمله گزارشی بود که محسن کمالیان در قالب پاسخ خود به اظهارات علی شکوری‌راد در روزنامه کیهان به چاپ رساند. در این متن که با خبری از رادیو مونت کارلوی فرانسه آغار می‌شد، آمده بود: «این رادیو در بهمن ۱۳۵۷ از قول مقامات وزارت خارجه آمریکا اعلان کرد که امام صدر در لیبی زندانی است. روزنامه‌های کویتی «السیاسه» و «القبس» و مجله ادبی «الوطن العربی» نیز در تیر ۱۳۵۸ اعلان داشتند که امام صدر در پادگان «بوهادی» واقع در دویست کیلومتری جنوب شرقی شهر کویری «سرت» زندانی است. روزنامه «فلسطین‌الثوره» در آذر ۱۳۵۸ به نقل از یاسر عرفات، قذافی را متهم کرد که امام صدر را در لیبی زندانی کرده است.»

 

روزنامه اسپانیایی «الپائیس» از دیگر نشریاتی بود که در شهریور ۱۳۵۹ اعلام کرد که امام صدر در فروردین‌‌‌‌ همان سال در پادگانی نزدیک مرز الجزایر نگهداری می‌شده است. رادیو «لوکزامبورگ» فرانسه نیز در شهریور ۱۳۵۹ از اسارت امام صدر در پادگانی واقع در مجاورت مرز الجزایر خبر داد. در همین حال مجله «وطن‌العربی» نیز در فروردین ۱۳۶۴ در سرمقاله خود اعلان کرد که امام صدر در اواسط سال ۱۳۵۹ از صحرای «فزان» در مرکز لیبی به پادگان «باب‌العزیزیه» در شهر طرابلس منتقل شده است. روزنامه کویتی «الانباء» هم در آذر ۱۳۵۹ خبر داد که امام صدر در لیبی زندانی است. مجله «الدستور» در اسفند ۱۳۶۱ اعلام کرد که برخی اتباع کشور آفریقایی گینه، در اسفند ۱۳۵۹ امام صدر را در پادگانی واقع در منطقه «سبها» و در نزدیکی مرز چاد مشاهده کرده‌اند. روزنامه‌های سعودی عکاظ و المدینه در فروردین ۱۳۶۱ اعلام کردند که امام صدر لااقل تا اواسط سال ۱۳۶۰ در لیبی زندانی بوده است. پنج سال بعد در تیر ۱۳۶۵روزنامه الشرق‌الاوسط هم در خبری مشابه اعلام کرد که بر اساس اطلاعات رهبران کشور آفریقایی سنگال، امام صدر در لیبی زندانی است.

 

این پایان کار نبود. گوشه و کنار دنیا پر بود از اخباری که یکایک آنها امید‌ها به حیات امام موسی صدر را تقویت می‌کرد. از آن جمله کتاب «ناپدیدی اسرارآمیز امام موسی صدر» نوشته خبرنگاری آمریکایی با نام پیتر سروا بود. در این کتاب که در سال ۱۳۶۶ منتشر شد، سروا از اطلاعات یک همکار کهنه‌کار خود پرده برداشت که بر اساس آن، امام صدر در اواخر سال ۱۳۶۰ در پایگاه نظامی کفرا زندانی و محل نگهداری وی مرتبا در حال تغییر بوده است.

 

محسن کمالیان علاوه بر اینها از ارسال قطعه فیلمی از امام موسی برای برادرش خبر می‌دهد. وی می‌نویسد: «در زمستان ۱۳۶۷ قطعه فیلم کوتاهی برای مرحوم آیت‌الله سیدرضا صدر ارسال شد که برادرشان را با محاسنی سپید و در لباس روحانیت، در حال گذر از میان نگهبانان خود نشان می‌داده است.»

 

روزنامه الحیات نیز در شهریور ۱۳۷۱ به نقل از منابع لیبیایی اعلام کرد که امام صدر در پایگاهی نظامی در منطقه کفرا زندانی است و در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۰ پایگاه «جبهه نجات ملی لیبی» خبر از آن داد که امام صدر در اواخر سال ۱۳۷۶ توسط برخی زندانیان زندان ابوسلیم شهر طرابلس مشاهده و اندکی پیش از ماه رمضان ۱۳۷۹ به مکانی دیگر منتقل شده است.

 

این‌ها تنها گوشه‌ای از اخبار و اطلاعاتی است که طی سال‌های اخیر در نشریات و سایت‌های مختلف منتشر شده و بعضا مورد استناد دوستداران امام موسی صدر برای تایید زنده بودن وی است.

 

 

نقش مجلس و اطلاعات ابوطالب

 

مجلس شورای اسلامی یکی از نهادهایی بود که پس از جنگ ایران و عراق چند بار پیگیر وضعیت امام موسی صدر شد. دی‌ماه سال ۸۳ بود که سعید ابوطالب، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم اعلام کرد طی مذاکراتی که با حداد عادل رییس وقت مجلس انجام داده کمیته‌های پیگیری سرنوشت امام موسی صدر و ۴ دیپلمات ایرانی به ترتیب در کمیسیون‌های اصل ۹۰ و امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تشکیل شده است. این کمیته بعد از چهار سال تحقیقات گسترده سرانجام در خردادماه سال ۱۳۸۷ همزمان با سی‌امین سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی، گزارش خود را در قالب کتابی به چاپ رساند. این کتاب کامل‌ترین مجموعه‌ای بود که اسناد و مدارک ربودن امام موسی صدر به دستور معمر قذافی را در لیبی تهیه کرده بود. رییسان کمیته‌های پیگیری وضعیت امام موسی صدر در مجالس هفتم و هشتم همواره بر لزوم رسیدگی به موضوع فقدان رهبر ایرانی شیعیان لبنان تاکید داشتند با این حال ایراد اصلی کار که همانا عدم وجود اراده در دستگاه دیپلماسی بود، عمدتا مانع از به نتیجه رسیدن این تلاش‌ها می‌شد.

 

 

اطلاعات تازه و امید‌ها به دیدار نزدیک

 

این روز‌ها با پیشروی انقلابیون لیبی و سقوط پی‌درپی مواضع هواداران قذافی، سرعت تولید و انتشار اخبار پیرامون سرنوشت امام موسی صدر و همراهانش بالا‌تر از همیشه است. چندی پس از آنکه اعلام شد دادگاه رسیدگی به اتهامات معمر قذافی و ۱۶ مقام لیبیایی به جرم شرکت در ربودن امام موسی صدر و همراهانش در تاریخ ۱۲ مهرماه امسال برگزار خواهد شد، رییس جمعیت ملی لیبی اعلام کرد: روزنامه‌نگار همراه امام موسی صدر هنوز زنده است و در سبها، شهر تحت کنترل عناصر معمر قذافی نگهداری می‌شود. عبدالله مسعود الحرسی، در گفت‌وگو با شبکه خبری العالم، با تاکید بر ضرورت مشخص شدن سرنوشت امام موسی صدر، گفته بود: علاوه بر زنده بودن عباس بدرالدین روزنامه‌نگار همراه امام موسی صدر، همچنین نشانه‌هایی دال بر زنده بودن امام موسی صدر نیز وجود دارد.

 

همزمان با این تحولات سعید ابوطالب رییس کمیته پیگیری وضعیت امام موسی صدر در مجلس هفتم که پس از پایان دوران نمایندگی هم همچنان به صورت مستقل سرنوشت امام موسی صدر را پیگیری می‌کند، در گفت‌وگویی تاکید کرد که «بنا بر شواهد موثق، امام موسی صدر تا سال ۲۰۰۸ زنده بوده است؛ بعد از آن نیز قذافی انگیزه‌ای برای به شهادت رساندن وی نداشت. به همین جهت در ماه‌های اخیر که قذافی، قدرت خود را از دست داده است ممکن است به جان وی سوءقصد کنند.» ابوطالب با اشاره به آخرین اخبار به دست آمده از وضعیت امام موسی صدر، گفت: کشور لیبی بافت قبیله‌ای دارد؛ قذافی نیز در طول ۴۰ سال گذشته در نقاط مختلف محل اختفا ایجاد کرد، بنابراین در طول سال‌های اخیر امام موسی صدر را در زندان‌های مختلف قذافی جابجا می‌کردند تا محل استقرار وی مشخص نباشد. وی با بیان اینکه مدعیانی که اصرار دارند امام موسی صدر به شهادت رسیده است، هیچ سند و مدرکی بر این ادعا ندارند، تصریح کرد: اگر رسانه‌های ناآگاه داخلی و برخی رسانه‌های بیگانه نیز این ادعا را تایید کنند، انگیزه دشمن را برای به شهادت رساندن وی تقویت می‌کنند.

 

اینها در کنار اعلام آمادگی دولت انتقالی لیبی برای پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، کشف اسنادی از سازمان اطلاعاتی لیبی درباره امام موسی صدر که وعده انتشار رسمی آن چند روزی است داده شده است و در آخر بیانیه خانواده امام موسی صدر، همه و همه نشانه‌هایی است از اینکه معمای ۳۳ ساله به روزهای پایانی نزدیک می‌شود. باید منتظر ماند و دید آیا وعده بنرهایی که این روز‌ها گوشه گوشه پایتخت را پوشانده است به حقیقت خواهد پیوست و لحظه دیدار نزدیک است؟

 

 

منابع:

 

فریاد در خاموشی، محسن کمالیان، انتشارات پایگاه فرهنگی روایت صدر

از ربودن تا امروز، آرشیو اخبار پایگاه اطلاع‌رسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر

امام موسی صدر در زندان‌های لیبی جابجا می‌شود، گفت‌وگو با سعید ابوطالب، فارس، ۱۱ شهریور ۱۳۹۰

متن کامل گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، کمیسیون اصل نود مجلس، خرداد ۱۳۸۷

خبری ناگوار برای منتظران امام موسی صدر، پایگاه خبری آینده، ۳ شهریور ۱۳۹۰

گفت‌وگوی رییس جمعیت ملی لیبی با شبکه العالم، ۱۱ شهریور ۱۳۹۰

 

کلید واژه ها: امام موسی صدر


نظر شما :