بازخوانی تاریخ/ لاریجانی: امیدوارم همیشه قدردان وجود مبارک آقای خاتمی باشیم
در میان این سه نفر اما خاتمی بسیار زودتر حوصله و طاقت جریان راست را به سر آورد. پس از سال ۶۸ آرام آرام در روزنامه کیهان و برخی نشریاتی که بعدها آبشخور فکری گروههای موسوم به انصار را تشکیل دادند، مباحث فرهنگی و عملکرد وزیر فرهنگ و ارشاد را مورد توجه ویژه قرار گرفت. در حالی که سیدمحمد خاتمی تلاش داشت برخی محدودیتهای ناگزیر دوران جنگ را از عرصه هنر، مطبوعات نشر بزداید، این جریانها به شدت خواهان افزایش نقش اجرایی و نظارتی دولت در ساحت تولید اندیشه، هنر و اطلاعرسانی بودند. با مقاومت وزیر فرهنگ در مقابل این خواستها، حمله همه جانبه به وی در دستور کار جریان راست قرار گرفت. از سال ۷۰ «تهاجم فرهنگی» به شاهبیت مطالب سیاسی و فرهنگی کیهان بدل شد، بریدههای جراید و کتاب با توضیحاتی جهتدار در بولتنهای متعدد محرمانه و غیرمحرمانه در اختیار مسوولان و معتمدین مردم قرار گرفت. هر رویداد فرهنگی و هنری نیز به بهانهای مناسب برای تحصن، راهپیمایی، بیانیه و... علیه خاتمی و دستگاه فرهنگی کشور شده بود. در این فضا برخی تلاش داشتند فضا را تا حدودی تلطیف کنند. با این حال وزیر تیزهوش فرهنگ به کیاست دریافته بود که دیگر امکان فعالیت وی در این حوزه وجود ندارد و باید به آرامی از ساختمان وزارت فرهنگ اثاثکشی کند.
سعید حجاریان که آن زمان معاون مرکز مطالعات استراتژیک ریاستجمهوری بود در اینباره میگوید: «مساله تهاجم فرهنگی یکی از مباحث اصلی درگیریهای فرهنگی آن دوره بود... و انگشت اتهام بیش از همه به سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. موضوع به شورای امنیت ملی کشیده شد، آقای روحانی در آن زمان دبیر شورا بودند و آن مساله فرهنگی به یکباره به یک مساله امنیتی تبدیل شد. به دستور آقای روحانی جلسهای برای حل و فصل و روشن شدن ابعاد این تهاجم برگزار شد. مدعوین این جلسه آیتالله جنتی، شریعتمداری، مسیح مهاجری، پورنجاتی، امینزاده، و محسنیاژهای بودند و این جلسه به چندین جلسه متوالی با درگیری و بحثهای طولانی کشیده شد. بیشترین تهاجم در این بحثها متوجه آقای خاتمی بود و آن جناح معتقد بودند که وزارت ارشاد باعث تهاجم فرهنگی شده، ما هم از خاتمی دفاع میکردیم... توپخانه روزنامهها هم آن روزها به هم میتاختند... در واقع جناح خاتمی و جناح جنتی در این بحث در مقابل هم بودند و در آخر خاتمی عصبانی شد و گفت که مقصر تهاجم فرهنگی منم و اگر من از ارشاد بروم، دیگر تهاجم فرهنگی وجود نخواهد داشت! و وجود من باعث تهاجم فرهنگی است که از آن طرف گفتند نه مگر تهاجم فرهنگی به یک فرد است. خاتمی گفت بله و من همین فردا استعفا میکنم و میروم و فردای همان روز خاتمی استعفا کرد. دیگر خاتمی سرکار نیامد و ما هم به دنبال مراسم تودیع و بدرقه ایشان در تالار وحدت تهران بودیم» (ایسنا، ۲۰ تیر ۱۳۸۴)
سیدمصطفی تاجزاده، معاون خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز وضعیت آن روزها را به این صورت روایت میکند: «در آن سالها یکسری جزوه و بولتن تهیه کردند و از رمانها و آثاری نام بردند که به زعم آنها ضد نظام و ضد اسلام است. یکی از آن رمانها «نان و شراب» نوشته «سیلونه» بود که تا آن زمان ۲۹ چاپ آن منتشر شده و اولین چاپ آن متعلق به قبل از انقلاب بود. این حساسیتهای فرهنگی به وجود آمده و جزواتی در سطح وسیع برای روحانیون و ائمهجمعه و غیره فرستاده شد. برای همین بود که آن کمیته در شورای امنیت ملی به دستور مقام رهبری تشکیل شد. آقای خاتمی هم بعد از تشکیل این جلسات نزد هاشمیرفسنجانی که رییسجمهور بود رفت و گفت که نمیتوانم کار کنم و باید بروم. آقای هاشمی اصرار زیادی کرد که بمان... مشکلات را حل خواهم کرد. توصیهاش هم این بود که خاتمی کمتر به صورت علنی در این زمینه صحبت کند. خاتمی نپذیرفت و نهایتا توافق هاشمی را برای استعفا جلب کرد و متن استعفانامهاش را در سوم خرداد ۷۱ نوشت.» (شهروند امروز)
خاتمی رفت
خبر استعفای خاتمی روز چهارم خرداد به یکی از تیترهای اصلی همه روزنامههای پایتخت بدل شد. اگرچه روز قبل این خبر در میان اهالی فرهنگ نگرانیهایی را به وجود آورده بود، اما به سبب نبود سایتهای رنگارنگ اینترنتی در آن زمان، تا پیش از چاپ آن در جراید هنوز کورسوی امیدی چه در اصل ماجرای استعفا و چه در عدم پذیرش آن در دل اهالی فرهنگ زبانه میزد. اما جای پای سربی تیترهای روزنامههای۴ خرداد این کورسوی امید را نیز خاموش کرد و خاتمی ردای وزارت از تن بیرون کرد. سیدعطاالله مهاجرانی، معاون رییسجمهور وقت در پی استعفای خاتمی تاکید کرد: «بسیاری، بعدها به تشریح و توضیح آنچه موجب استعفای این وزیر که میزان ناراضیان از مدیریت و فعالیتش در سطح جامعه چندان زیاد نبوده است، خواهند پرداخت. همان که همکارانش قبای وزارت را برای او کوچک میدانستند.»
نامه استعفای خاتمی به تنهایی سندی بسیار مناسب برای شناخت حکمت عملی و نظری وی به شمار میرود. وی در بخشی از این نامه آورده بود: «افتخار خدمت به انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران در ساحت اندیشه و فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی نعمت بزرگی است که خداوند منان نصیب این بنده ناچیز خود که جز «فضیلت دوستی»، فضیلتی ندارد، کرد... عرصه فرهنگ و هنر و بیداریگری عرصهای وسیع و پیچیده است، به پیچیدگی خود انسان که احوال کنونی عالم آن را پیچیدهتر نیز کرده است و رسالت انقلاب ما که داعیهدار نجات انسان و پایهگذاری فرهنگ برتر است، در این عرصه از همه عرصهها سنگینتر و سیر در این وادی از تمامی وادیها خطرخیزتر است. پرواضح است که اگر نبود اندیشه و تدبیر پیشوای فقید امت اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره الشریف و فتواهای روشنگر آن عزیز، برداشتن گامی موفق نه برای من که برای بزرگان نیز میسر نبود و امام با همه شجاعت و صلابتی که در دفاع از اسلام و جهاد با دشمنان حقیقت دین و حقوق و کرامت مردم داشتند وقتی در باب ایجاد تحول در جامعه از جمله امور فرهنگی و فراهم آوردن فضای مناسب با نیازهای اساسی انسان روزگار ما و متناسب با مقتضیات زمان سخن میگویند و شکستن حصارهای جهل و خرافه را شرط رسیدن به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی(ص) میدانند و با توجه به ذهنیتهای نادرست و تاثیر آن در جامعه مؤمنان است که از لزوم «قربانی شدن در این راه» دم میزنند و میخواهند تا دعا کنیم که آن وجود شریف نیز یکی از قربانیهای آن گردند... مطمئن بوده و هستم که فراهم آوردن زمینههای رونق سالم فرهنگی شرط بالا بردن تواناییهای فکری جامعه و ایجاد مصونیت برای نسلی است که از هر سو در معرض طوفانهای مهیب الحاد، انحراف، تحجر و فساد است و طبیعی است که اهتمام به رونق فرهنگی لوازم و تبعاتی دارد که فقط ظاهر بینان تنگ حوصله حتی به قیمت تعطیل اندیشه و نفی آزادیهای مشروع و قانونی که نتایج سهمگین و ویرانگری را به بار خواهد آورد آن را بر نمیتابند. قضاوت درست و همه جانبه در باب سیاستها، برنامهها و فعالیتهای فرهنگی را به وجدان و آگاهی داوران منصف که به حمدالله فراوان هم هستند واگذار میکنم.»
خدا نگهدار وزیر فرهنگ
مراسم تودیع سیدمحمد خاتمی در تالار وحدت نیز در تاریخچه وزارت ارشاد به نقطه عطفی مهم بدل شد. بنا بر اخبار، بسیاری از هنرمندان و اهالی شاخص فرهنگ به مراسم دعوت شده بودند، دیگر انتخاب با خودشان بود که به بدرقه وزیر مستعفی خطابخش بروند یا به استقبال جانشینان وی در راه بمانند.
مراسم تودیع با سخنرانی احمد مسجدجامعی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد، آغاز شد. او به در این مراسم به تشریح وجوه فرهنگی رییس سابق خود پرداخت و گفت: «جامعیت فرهنگی آقای خاتمی به عنوان یک روحانی درسخوانده و نیز یک تحصیلکرده دانشگاه و آشنا با فرهنگ و تمدن جدید، ذکاوت و فراست و صراحت و سعهصدر و حجت ایشان، خوشفکری و خوشبیانی و خوشقلمی و مواردی دیگر از این دست، از جمله جلوههای بارز و آشنای شخصیت آقای خاتمی است. اما اجتناب ایشان از تظاهر و خودنمایی موجب شده است که میزان تقید آقای خاتمی به احکام و آداب دین و التزام جدی ایشان به عمل به واجبات و خصوصا رعایتشان در مستحبات و در یک کلام تقوا و زیطلبگی ایشان، همچون تعهد تام ایشان به انقلاب اسلامی و پایبندی اکید به جمهوری اسلامی و به ویژه ارادت و اخلاصشان به امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری مدظلهالعالی چنانچه باید شناخته نشود و حتی متاسفانه بعضا مورد تردید و تخطئه قرار گیرد.» وی در پایان سخنانش با اشاره به تحولات وزارت فرهنگ و ارشاد در دوره خاتمی تاکید کرد: «باید صادقانه اذعان کرد که منشا اصلی این خدمات همت والای و تلاش مخلصانه آقای خاتمی بوده است و مسوولیت و معایب و نقصها و ضعفهای بیش و کم این فعالیتها متوجه ما همکاران ایشان است.»
سیدجعفر شهیدی، متفکر، نویسنده و استاد دانشگاه تهران نیز در مراسم تودیع خاتمی با اشاره به فعالیتهای ده ساله وی تاکید کرد: «حضور این جمع که از طبقات مختلف تشکیل شده و وقتی همه آمدند و در این مجلس حاضر شدند که آقای خاتمی میخواهند وزارتخانه را تودیع بکنند، این نشان میدهد از صمیم قلب اینها نسبت به آقای خاتمی حق گذار هستند.»
حاتمیکیا در میهمانی خاتمی
ابراهیم حاتمیکیا که آن روزها در حال ساخت فیلم سینمایی از کرخه تا راین بود نیز در این مراسم به پشت تریبون رفت و با همان احساس ناب درباره وزیر مستعفی سخن راند. وی در بخشی از سخنرانی احساسی خود خطاب به حضار گفت: «رمز پیروزی اسلام ناب همراستایی این هر دو معناست و ما بنده آن حقیقتیم که میفرماید من لم یشکر المخلوق، من لم یشکر الخالق. مجلس تودیع یکی از فرزندان امام است که 10 سال کشتی طوفانزده فرهنگ و هنر اسلامی این مرز و بوم را ناخدایی کرد که صد البته اینک ثمرهاش بر خاص و عام عیان و مبرهن است در محدوده عرصه سینما که حقیر جزئی از آن هستم، ذکر همین نکته کافی است که پر اهمیتترین دستاورد دوران سرشار از موفقیت ایشان تقدیم یک نسل فیلمساز جوان، پرشور، فعال و امیدوار متبحر و متعهد به ارزشهای انسانی و اسلامی به تاریخ سینمای این مرز و بوم است که اگر قابل باشم نفس حضور این حقیر در این جایگاه خود گواه این مدعاست. باشد تا شاید کجاندیشان و تنگ نظرانی که بر همه چیز و همه کس رنگ سیاسی میزنند و تمام پدیدهها را در قالبهای ذهنی پیشساخته خویش جای میدهند و حقیقت هر محبتی را که از صفات باری تعالی است منوط و قائم به وجود کینه و بغض بدانند درس بگیرند و اینک که حجاب شبهه و قدرتطلبی برچیده شده، به چشم بصیرت خدمات ایشان را بنگرند.»
در پایان مراسم نیز علی لاریجانی، سرپرست وزارت ارشاد اسلامی، به عنوان آخرین بدرقه کننده به سخنرانی پرداخت. وی تاکید کرد: «برادر عزیزمان جناب آقای خاتمی چهره آشنایی در عرصه فرهنگ کشور است و به تحقیق میتوان گفت ایشان بنیانگذار وزارت ارشاد اسلامی در جمهوری اسلامی است. غنای فرهنگی کشور که در زمان وزارت ایشان به این سطح رسید، از ثمرات کار ارزشمند این روحانی فرزانه و دانشمند عزیز میباشد و هر قدر که قدردان خدمات ایشان باشیم شاید نتوانیم زحماتی را که ایشان برای اعتلای فکری جامعه کشیدهاند پاسخ بدهیم. امیدوارم که ما همیشه مثل امروز قدردان وجود مبارک ایشان باشیم در همه عرصههایی که از این به بعد در مسائل فرهنگی، ایشان وارد خواهند شد.»
تقدیر خاتمی
سومین ماه بهار به ویژه سومین روز آن در تقدیر خاتمی نقش بزرگی را بازی کرده است. در سوم خرداد ۷۱ محمد خاتمی به دلیل حفظ حقوق ملت و پایبندی به اندیشههای خود کرسی وزارت را رها کرد و جمله ایدئولوگ انقلاب اسلامی، مرحوم بهشتی مبنی بر عدم تشنگی مسوولان به قدرت را به صورت عملی اجرا کرد. درست ۵ سال بعد در روز سوم خرداد۷۶، ملت با رای قاطع خود کلید کاخ ریاست جمهوری را به وی سپردند. بدون شک منش خاتمی در این سه دهه چه در هنگام استعفا، چه در هنگام بازگشت و چه در هنگام ایستادگی همگی گنجینه و آبرویی است برای تاریخ دولتداری و مدیریت در این سرزمین کهن.
منبع: ماهنامه نسیم بیداری
نظر شما :