گفت‌وگوی منتشر نشده با داریوش همایون: پشیمانم که پوسیدگی نظام پهلوی را نفهمیدم

۲۲ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۴:۳۸ کد : ۱۸۰۹ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت جمشید آموزگار در گفت‌و‌گویی که سال ۲۰۰۴ انجام و به تازگی منتشر شده، از اینکه ضعف بنیادی و پوسیدگی درونی نظامی که در آخرین روز‌ها و سال‌هایش به آن پیوست را نفهمیده و احساس نکرده، ابراز پشیمانی کرد.

 

همایون که روز هشتم بهمن سال گذشته در ۸۲ سالگی در ژنو سوئیس درگذشت، در این مصاحبه گفته است: «آنچه که پشیمانم از آن، این است که ضعف بنیادی و پوسیدگی درونی نظامی را که در آخرین روز‌ها و سال‌هایش به آن پیوستم، یعنی به درونش راه یافتم را نفهمیدم و احساس نکردم و فرصت‌های بسیاری را از دست دادم. شاید پشیمانی دیگرم اینجاست که وقتی رفتم به درون دستگاه قدرت به مقدار زیادی شیفته قدرت و ظواهرش شدم و غافل ماندم از کاری که با قدرت می‌شد کرد. و آن رساندن پیامی بود که لازم بود و من می‌توانستم بکنم در درون دستگاه. مقداری غافل شدم.»

 

وی افزود: «اگر زندگی به آنجا که می‌خواستم نرسید، با همه تلاشی که کردم، و حقیقتاً تمام زندگی‌ام در تلاش گذشت، به همین دلیل بود. به دلیل ضعف‌هایی بود که به من دست داد. در برابر وسوسه‌ها و ظواهر قدرت. آن چند سال آخر شیوه زندگی و نگاهم به زندگی عوض شد. پیش از آن اعتنایی نمی‌کردم و کارم را دنبال می‌کردم و بهتر انجام می‌دادم کارم را. در دو سه سال آخر فرو رفتم در اسباب قدرت و ظواهر قدرت، نشانه‌هایش و سربلندی‌های کاذبش، لذت‌هایش. باید جلوی خودم را می‌گرفتم، اگر می‌دانستم، اگر عمیق‌تر نگاه کرده بودم به وضعیت، جلوی خودم را می‌گرفتم و مبارزه می‌کردم. من در دو سه سال آخر آنچنان که باید مبارزه نکردم، در موقعیتی که بودم اصلاح‌گر بودم. ولی آن موقعیت احتیاج به مبارزه داشت و نه اصلاحات کوچک و مختصری که من از عهده آن برآمدم.»

 

وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت آموزگار در ادامه گفت: «طبقه متوسط ایران منتظر یک ندایی بود! و من در موقعیتی بودم که می‌توانستم این ندا را بدهم. به شرط اینکه از خیلی چیز‌ها می‌گذشتم. من باید می‌گذشتم از خیلی چیز‌ها. من اتفاقاً وقتی رفتم در دولت، بهترین فرصت بود برایم که آن ندا را بدهم. به هر قیمت که برایم تمام بشود. و آن ندا بی‌پاسخ نمی‌ماند. من باید از آن موقعیت استفاده می‌کردم، برای تأثیر گذاشتن روی آن طبقه متوسط، بجای آنکه تأثیر بگذارم روی لایه حاکم.»

 

همایون که در دوره نخست‌وزیری ارتشبد زاهدی همراه با عده‌ای از کارگزاران سابق رژیم پهلوی بازداشت شد، درباره تاثیرات دوره زندان بر افکار و موضع‌گیری‌های خود گفت: «اندکی از زندان نگذشته دیگر به این نتیجه رسیدیم ــ من و دوستم دکتر مهدوی ــ که کار این رژیم رو به پایان است و سیاست‌های این رژیم جز به سود انقلابیان نیست. البته نمی‌فهمیدیم که منطق، چه منطقی است و چه منطقی پشت این سیاست‌های دیوانه‌وار قرار دارد. ولی بعد متوجه شدیم که اصلاً منطقی در کار نیست و سیاستی در کار نیست. روز به روز است و کار ما هم تمام است. با این وصف، یک امید دور دستی به زنده ماندن و گریختن از این مرحله داشتم. به همین دلیل به خانمم اصرار شدیدی کردم که از ایران برود و دخترمان را که آنجا بود همراهش ببرد، که من دستم باز‌تر بشود، کمتر به خطر بیافتم.»

کلید واژه ها: داریوش همایون


نظر شما :