خانۀ قوامالسلطنه در گذر ادوار/ کشتیبانی ناکام و میزبانی سینماگران
گزارش و عکسها: امید ایرانمهر
سال ۱۳۳۱ بود. در اواخر اولین ماه تابستان در پی استعفای مصدق اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی در جلسه غیرعلنی، به زمامداری احمد قوام ابراز تمایل کردند و شاه فرمان نخستوزیری او را صادر کرد. همزمان با انتشار خبر نخستوزیری قوام، اعلامیۀ تندی با عنوان «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» با امضای او از رادیو پخش شد. قوام تصمیم گرفته بود هر طور شده گربه را دم حجله بکشد. در بیانیۀ اعلام نخستوزیری بعد از ادعاها و وعدههای بسیار، مخالفانش را اینچنین تهدید کرد که «وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال کنند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را به هم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبرو خواهند شد و چنانکه درگذشته نشان دادهام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین، کیفر اعمالشان را در کنارشان میگذارم. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بیشفقت قانون قرین تیرهروزی سازم. به عموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواحی حکومت فرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد...»
کوتاه زمانی بعد از این خط و نشان اما، از ستارۀ اقبال قوام نشانی نماند. قوام قصد بازداشت چهرههای مخالف را داشت، چهرههایی مثل سیدابوالقاسم کاشانی. اما رادیو لندن ساعتی قبل از اجرای این تصمیم افشایش کرد و با اشارۀ دربار، دستگیریها متوقف شد. برنامۀ برخوردها که لو رفت مردم خشمگین به خیابانها آمدند. بازار تعطیل شد و آیتالله کاشانی تهدید کرد در صورتی که قوام ظرف چهل و هشت ساعت نرود، اعلام جهاد خواهد کرد.
این چنین بود که روز سی تیرماه روز رستاخیز شد و خانۀ قوام میعادگاه مردم معترض. گروهی از مردم خود را به مقابل عمارت قوام رساندند و علیه او و به طرفداری از مصدق شعار دادند. همزمان گروهی دیگر در کاروانسرای سنگی هدف گلولۀ نیروهای وفادار به نخستوزیر قرار گرفتند. قوام که صبح آن روز با عنوان نخستوزیر از خواب برخاسته بود، تا شب آنقدر در خانه ماند که صندلی نخستوزیری از زیر پایش کشیدند. شاه از حجم مخالفتها ترسیده بود و مخالفان هم به هیچ صراطی مستقیم نبودند جز برکناری قوام.
سی تیر کابوس قوام شد و او مانده از نخستوزیری و رانده از جمع مردمان کوچه و بازار. در دو سال پایانی عمر در کشتی به گل نشستۀ خود ماند و دست آخر در انزوا از دنیا رفت. طنز روزگار است که حالا شش دهه پس از قیام سی تیر، خیابانی که خانۀ او را میزبانی میکند زیر همین نام شناخته میشود؛ خیابان سی تیر... دیوارهای قدیمی عمارت قوام با عابران سخن میگویند و تو گویی صدای مردم هنوز در گوش این خیابان میپیچد. صبح سردی است و شهر آرام آرام شلوغ میشود. کمی پایینتر از جمهوری سردر عمارت به چشم میآید. طاق سنگی و تابلوهایی که نشان میدهد این خانه دیگر نشانی از صاحبش ندارد. موزه آبگینه، بنیاد سینمایی فارابی.
احمد قوام کار ساخت این عمارت را در اواخر قرن سیزدهم شمسی در باغی به مساحت ۷۰۰۰ مترمربع آغاز کرد. خانهای با زیربنای ۱۰۴۰ متر که در سبک معماری آن مثل بسیاری از خانههای دورۀ قاجار، از معماری سنتی ایرانی گرفته تا معماری مدرن قرن نوزدهم اروپا به چشم میخورد. از ورودی عمارت چند قدم که بگذری ساختمان اصلی در مقابلت قرار دارد. ساختمانی هشت گوش با ستونهای کاذب و حوضی سنگی در برابرش، که فارغ از اشیای تاریخی و گرانبهایی که در آن نگهداری میشود، خود اثری زیبا و چشمنواز است. ساختمان دارای دو طبقه و یک زیرزمین است و طبقۀ همکف آن از طریق یک پلکان چوبی دوطرفه که به سبک معماری روسی ساخته شده، به طبقۀ بالایی راه دارد.
ساختمان اصلی خانۀ قوام در مجموع شامل پنج تالار است. دو تالار در طبقه اول و سه تالار دیگر در طبقه بالا قرار دارند. از روزی که موزۀ آبگینه افتتاح شد، تالارهای خانه میزبان مجموعهای از قدیمیترین شیشهها و لولههای شیشهای و سفالی بوده. اشیایی که در ویترینهای طراحی شده توسط مهندسی اتریشی به نام هانس هولاین در معرض بازدید قرار گرفتهاند. ساختمان این خانه آجرنماست. چارچوبها، درها و پلههای آن با بیش از ۵۰ طرح منبتکاری تزیین شده است. گچبریهای عمارت هم طی ادوار مختلف انجام شده است؛ بخشی از آن به انضمام آینهکاریهای طبقه دوم در دوران قوام زیر نظر خود او به سبک غربی کار شده و بخشی دیگر به بازسازی بنا در نیمۀ دوم دهۀ ۵۰ باز میگردد.
احمد قوام تا حدود سال ۱۳۳۲ از این خانه به عنوان محل زندگی و دفتر کار خود استفاده کرد. با مرگ او در سال ۱۳۳۴ وارثانش خانۀ او را به سفارت مصر در تهران فروختند. مصریها هفت سال کارهای کنسولی خود را در این ساختمان انجام میدادند تا اینکه به جای دیگری نقل مکان کردند و به این ترتیب سفارت افغانستان در این محل افتتاح شد. بعد از افغانها خانۀ قوام مدتی نیز در اختیار بانک بازرگانی بود تا اینکه در سال ۱۳۵۵ دفتر فرح پهلوی این بنا را برای ساخت موزۀ تخصصی بلور و سفال خریداری کرد.
در فاصلۀ سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ با همکاری سه گروه از مهندسان ایرانی، اتریشی و آلمانی در قسمتهای شمالی و جنوبی ساختمان اصلی بناهایی تازه ساخته شد تا این مجموعه به فرهنگسرایی واقعی تبدیل شود. مجموعهای فرهنگی که موزه، کتابخانه، کلاسهای آموزشی و موارد دیگری را شامل میشد.
پس از پیروزی انقلاب موزه آبگینه به فعالیت خود ادامه میداد تا اینکه گروهی از اهالی سینما که تا پیش از آن جلساتشان را در باغ فردوس تشکیل میدادند تصمیم گرفتند به همسایگی موزه آبگینه نقل مکان کنند. در اواخر بهار ۱۳۶۲ بود که یک گروه مشاوره شامل سیدمحمد بهشتی، محمدمهدی دادگو و محمد آقاجانی که از برنامهریزان صدا و سیما بودند و مهدی مسعود شاهی که مدیرکل ادارۀ نظارت و نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، وظیفۀ ساماندهی سینمای ایران را بر عهده گرفت. سینماها در جریان انقلاب تعطیل شده بودند و تا سال ۶۲ تعداد سینماهایی که راهاندازی شدند و فیلمهایی که ساخته شد، انگشتشمار بود. این گروه بعد از نشستهای فراوان تصمیم گرفتند نهاد جداگانهای را برای رسیدگی به مسائل سینما تشکیل دهند و از دل این بحثها بود که «بنیاد سینمایی فارابی» به وجود آمد. نهادی که سیدمحمد بهشتی به عنوان اولین مدیرعامل آن برگزیده شد. محل تشکیل جلسات گروه موسس بنیاد، اتاق کوچکی در باغ فردوس بود اما یک سال بعد با گسترش کارهای بنیاد نیاز به در اختیار گرفتن محلی بزرگتر به وجود آمد. سیدمحمد بهشتی که خود دانشآموختۀ معماری بود، بخش جنوبی عمارت قدیمی قوامالسلطنه را برای این کار پیشنهاد داد. این بخش از عمارت که در دوران پهلوی دوم و بعد از طرح ایدۀ تبدیل عمارت به موزه ساخته شده بود، مانند دیگر بخشها در اختیار موزه آبگینه و سازمان میراث فرهنگی بود و برای تغییر کاربری آن اجازۀ این سازمان لازم بود. نامهنگاریهای بهشتی با میراث فرهنگی آغاز شد و تلاشهای او بعد از مدتی به نتیجه رسید و بنیاد فارابی یک سال پس از تشکیل به این محل نقل مکان کرد.
اهالی فارابی در بدو ورود با نصب تجهیزات فنی مدرن ساختمان جنوبی، عمارت قوام را به محلی برای کارهای سینمایی تبدیل کردند، هرچند این تغییرات هم کفایت نکرد و استودیو میثاقیه نیز در اختیارشان قرار گرفت. برخی کارمندان بنیاد فارابی میگویند هنوز هم نگهداری ساختمان قدیمی قوام تحت نظارت میراث فرهنگی انجام میشود و به اصطلاح کوبیدن هر میخی به دیوارهای این خانۀ قدیمی منوط به کسب اجازه از میراث است.
حساسیت به حفظ این ساختمان اما نه تنها در مدیران میراث فرهنگی که در میان مدیران فارابی نیز وجود داشته. مدیر یکی از بخشهای فارابی خاطرهای دارد از ساخت مسجدی در مجاورت این عمارت. او میگوید محمد بهشتی نخستین مدیرعامل فارابی وقتی از ساخت قریبالوقوع این مسجد باخبر شد، با تلاش فراوان کاری کرد که نمای بیرونی مسجد تازهساز، متناسب با ساختمان قدیمی قوام طراحی شود. موضوعی که با نگاهی به گنبد و منارۀ مسجد قابل اثبات است.
خانۀ قوام هرچند بیش از آنکه به نام صاحب اولیه و سازندهاش اشاره شود به نام موزه آبگینه و بنیاد فارابی شناخته میشود اما یکی از معدود خانههای چهرههای سیاسی عصر پهلوی است که هنوز هم با گذشت سالها کمتر آسیبی دیده و برای نگهداری آن حساسیت وجود دارد. خانۀ پرماجرای نخستوزیر ناکام، فارغ از هیاهوی سی تیر، میزبان اهالی سینماتوغراف شده است.
نظر شما :