شاهد محاکمه مصدق درگذشت/ نگاهی گذرا به زندگی قمر آریان

۲۶ فروردین ۱۳۹۱ | ۱۲:۵۷ کد : ۲۰۵۴ وقایع اتفاقیه
شاهد محاکمه مصدق درگذشت/ نگاهی گذرا به زندگی قمر آریان
تاریخ ایرانی: اواخر هفته گذشته دکتر قمر آریان استاد مبرز ادبیات فارسی و عضو شورای عالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی درگذشت. استادی که در ۹ دهه عمر خود در کنار خلق آثاری ماندگار، بسیاری از وقایع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نیز از سر گذراند و خاطراتی بدیع از دوران تحصیل و زندگی داشت؛ خاطراتی مثل شرکت در کنگره مستشرقین در هند، دیدار با نیمایوشیج و حضور در جلسه محاکمه دکتر مصدق نخست‌وزیر دولت ملی پس از کودتای ۲۸ مرداد.

 

دکتر قمر آریان در سال ۱۳۰۱ در شهر مشهد به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در‌‌ همان شهر به پایان رساند. دو سه سالی در دانشسرای مقدماتی دختران مشهد به تدریس پرداخت و سپس برای ادامه تحصیل عازم تهران شد. او درباره مهاجرت به تهران می‌گوید: «سال ۱۳۲۴ برای اولین و آخرین بار قرار شد که کلاس ششمی‌ها در تهران امتحان بدهند و به همین خاطر من هم مجبور شدم که بیایم به تهران. بعد از امتحان با یک نامه از پدرم اجازه خواستم در تهران بمانم، که قبول کرد و من هم به برادرانم پیوستم که یکی پزشکی می‌خواند و یکی فیزیک. رشته‌ای که من انتخاب کردم، اما، ادبیات بود.»

 

اینچنین بود که در سال ۱۳۲۷ از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت و سپس در دوره دکتری ادبیات مشغول به تحصیل شد. در همین دوره با عبدالحسین زرین‌کوب آشنا شد که هم‌کلاسی‌اش در دانشگاه بود و در کلاس پشت یک میز می‌نشستند.

 

قمر آریان درباره آشنایی با زرین‌کوب می‌گوید: «من در دانشکده ادبیات فارسی با دکتر زرین‌کوب آشنا شدم. ایشان سال پیش از آن هم به دانشگاه آمده بود، اما دوباره برگشته بود. چون آن زمان قوای متحدین در ایران بودند و شهر خیلی شلوغ بود. ما هر دو آن سال اسم نوشته بودیم. او شاگرد فوق‌العاده‌ای بود. من هم شاگرد نسبتا خوبی بودم. همیشه شاهد بودم که بسیاری از مسائل را از اساتید بهتر می‌دانست. من در درس‌هایم از او کمک می‌گرفتم. در بیشتر دروس ما با هم همکلاس بودیم حتی در دوره دکتری.»

 

احمد رسا از پژوهشگران حوزه ادبیات که بیش از ۶۰ سال رفت و آمد نزدیک با خانواده زرین‌کوب و آریان داشته، درباره نخستین دیدار خصوصی زرین‌کوب با آریان که چندی بعد به پیوند ازدواج این دو منتهی شد، می‌گوید: «من آن زمان یعنی حدود ۶۰ سال پیش یک طبیب بودم و با خانواده خانم آریان در ارتباط نزدیک خانوادگی بودیم و قمر خانم به همراه خواهرش شمسی خانم تازه آمده بودند حشمت‌آباد و خانه‌ای اجاره کرده بودند. یک روز که من خانه‌شان بودم و خانم قمر آریان هم اتفاقاً آن روز مریض بود، درِ خانه‌شان به صدا درآمد. من رفتم در را باز کنم، دیدم جوانکی سیه‌چرده پشت در ایستاده است و می‌گوید که می‌خواهد خانم آریان را ببیند. من از او پرسیدم شما که هستید؟ گفت من عبدالحسین زرین‌کوب هستم. من هم به خانم قمر آریان گفتم جوانکی آمده می‌گوید نامش زرین‌کوب است و می‌خواهد شما را ببیند. آن دیدار در زمان تعطیلی دانشگاه صورت گرفت و چند ساعتی به طول انجامید و ما هم فکر می‌کردیم که عمدتاً درباره مسائل مربوط به زبان فارسی با همدیگر صحبت کرده باشند. به هر حال بعد از آن دیدار، خانم آریان به مشهد رفت و دو، سه روز آنجا ماند و حالش خوب شد! گویا دکتر زرین‌کوب هم بعداً رفته بود آنجا (مشهد) و در همین شهر و بعد از‌‌ همان دیدار بود که این دو باهم عقد و ازدواج کردند.»

 

قمر آریان درباره سفر به مشهد و واکنش پدرش در قبال خواستگاری زرین‌کوب از او می‌گوید: «زمانی دیدم که خیلی به او احتیاج دارم، برای اینکه هزار مساله بود که من می‌خواستم بدانم و تنها او می‌دانست. وقتی از من خواستگاری کرد، قبول کردم و همراه با هم به مشهد پیش پدر و مادرم رفتیم. وقتی به پدرم گفتم آقای عبدالحسین زرین‌کوب که اهل علم و مطالعه است از من چنین خواهشی کرده است، پدرم گفت: من مقالات ایشان را خوانده‌ام. ایشان باید پیرمرد باشد. گفتم: ایشان فقط ۳۰ سالشان است. پدرم گفت: نویسنده این مقاله‌ها پخته‌تر از آن است که ایشان نشان می‌دهند. همه این را می‌گفتند.»

 

آریان در دوران تحصیل از محضر استادانی چون زنده‌یادان بدیع‌الزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، علی‌اصغر حکمت، جلال همایی، دکتر محمد معین، دکتر ذبیح‌اله صفا، دکتر حسین خطیبی و در زبان‌های باستانی از محضر استاد پورداود، استاد مقدم و دکتر صادق‌کیا بهره‌مند شد و رساله دکترای خود که موضوع آن مسیحیت و تأثیر آن در ادب فارسی بود را در سال ۱۳۳۷ با درجه بسیار خوب گذراند.

 

ایرج پارسی‌نژاد استاد سابق دانشگاه یو.سی.ال.ای آمریکا با بیان اینکه «قمر آریان، یکی از بانوان آزاده، دانشمند و عارف و به تمام معنا اهل معنا بود»، می‌گوید: «رساله دکترای خانم آریان درباره مسیحیت در ادبیات فارسی به راهنمایی استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، یکی از درخشانترین رساله‌های دکتری در تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است.» سخن از رساله‌ای است که در اواسط دهه ۳۰ در بحبوحه سفرهای اروپایی عبدالحسین زرین‌کوب و همسرش به اروپا نوشته شد. دکتر قمر آریان خود درباره چگونگی نوشتن این رساله می‌گوید «ازدواج ما در دوره دکترا باعث شد که پایان‌نامه من هفت سال طول بکشد. آن وقت‌ها برای پایان‌نامه موعد تعیین نمی‌کردند و این قدر قضیه را ساده نمی‌گرفتند. من هم حسابی روی رساله‌ام کار کردم. تأثیر مسیحیت در ادبیات فارسی رساله دکترای من بود که با علی‌اصغرخان حکمت وزیر خارجه وقت گرفته بودم. بعد که ایشان سفیر یکی از کشور‌ها شد، کسی دیگر جایگزین او شد که...‌‌ آن زمان که رساله را نوشتم، در ایران مرسوم نبود که درباره دیگر ادیان تحقیق شود. من وقتی کتاب انجیل را می‌خواندم، دلم می‌خواست دیگران هم درباره این دین بیشتر بدانند. در دانشگاه، آقای حکمت معلم تاریخ ادیان ما بود. وقتی راجع به مسیحیت بیشتر صحبت کرد و گفت فرنگی‌ها درباره دین اسلام تحقیقات زیادی انجام داده‌اند، تصمیم خودم را گرفتم تا درباره دین مسیحیت تحقیق کنم. می‌خواستم بدانم نام مسیح، نام مریم، ذوالنار و چلیپا چه جایگاهی در ادب فارسی داشته است. یادم می‌آید همان موقع دکتر زرین‌کوب یک سال با یونسکو کار داشت و ما به پاریس مراجعه کردیم. منزل ما آن زمان نزدیک دفتر یونسکو بود و در یونسکو کتابخانه‌ای کامل وجود داشت. من در آنجا منابع بسیاری را راجع به مسیحیت پیدا کردم و رساله‌ام را کامل کردم.»

 

قمر آریان در دوران حیات خود ده‌ها جلد کتاب تالیف و ترجمه کرده که بسیاری از آن‌ها به واسطه سفرهای بسیاری که به همراه همسرش به کشورهای مختلف دنیا داشته میسر شده است. از آن جمله کتاب «شرق نزدیک در تاریخ» است، کتابی که همزمان با حضور دکتر زرین‌کوب به عنوان استاد میهمان در دانشگاه یو. سی.ال.ای کالیفرنیا و دانشگاه پرینستون ترجمه شد. یا «جهان اسلام» اثر برتولد اشپولر آلمانی که تجربه امپراطوری‌های ایران و روم را روایت می‌کند.

 

او پس از بازگشت از آمریکا یک دوره هم رئیس هنرستان نقاشی تهران شد، جایی که در آن بسیاری از چهره‌های مطرح هنر معاصر ایران همچون مسعود عربشاهی، صادق تبریزی و... در آن درس خوانده‌اند. ریاست هنرستان و تدریس روان‌شناسی در آن و علاقه‌ای که از این رهگذر به هنر ایران پیدا می‌کند، باعث می‌شود آریان کتابی هم درباره «کمال‌الدین بهزاد» بنویسد که به زوایای مختلف افکار و آثار این نقاش قرن نهم می‌پردازد.

 

یکی از فرازهای مهم زندگی او که برای خودش نیز به یادماندنی و یگانه بود، حضور در جلسه محاکمه دکتر محمد مصدق بود. فرصتی که اوایل زندگی مشترک به دست آورد و باعث شد تصویر رهبر ملی شدن صنعت نفت تا همیشه در ذهن او جاودانه شود. آریان خود در گفت‌وگویی که در سال‌های آخر حیات خود داشت این دادگاه را عرصه «محاکمه انسانیت در برابر رذالت و خیانت» دانسته و با مرور این خاطره از ایستادگی مصدق در برابر دادگاه و افشای صریح خیانت‌هایی که حکومت وقت به کار سرپوش بر آن‌ها مشغول بوده، سخن گفته است.

 

قمر آریان از جوانی به شعر و شاعری علاقه نشان داد و از همین رهگذر آثاری در این عرصه نیز از خود بر جای گذاشت. او در طول دوران حیات خود مقالات، اشعار و ترجمه‌های بسیاری در مجلات چاپ تهران از جمله یغما، سخن، مهرگان، مروارید و راهنمای کتاب به چاپ رساند و خود نیز یک دوره یکساله «راهنمای کتاب» را سردبیری کرد.

 

او زمانی که ۲۲ ساله بود در یک میهمانی نیمایوشیج را ملاقات کرد. دیداری که خاطره‌اش را اینچنین روایت می‌کند: «عاشق شعر بودم و البته خودم هم در جوانی شعر می‌گفتم. خیلی کارها و اشعار نیما را دوست داشتم و هر بار که سیمرغ او را می‌خواندم یا افسانه را خیلی لذت می‌بردم. بخصوص این که او برای اولین بار شعر را از قید و بند قافیه آزاد کرده بود. بنابراین دلم می‌خواست این مرد را ببینم. در یک میهمانی متوجه شدم که نیما حضور دارد. فورا جلو آمدم و فریاد زدم آقا شما نیما هستید؟ نیما گفت: بله خانم، مگر من داخل آدم‌ها نیستم که این طور مرا صدا می‌کنید. گفتم البته که هستید. شما بهترین شاعری هستید که من می‌شناسم ، فقط خیلی دلم می‌خواست شما را از نزدیک ببینم.»

 

دکتر آریان به غیر از تحقیق و ترجمه و سرودن شعر در قالب‌های کلاسیک (بیشتر دوبیتی)، لابه لای سفر‌هایش سابقه یک دوره تدریس ادبیات قبل و بعد از اسلام در دانشگاه ملی را هم دارد که تا بعد از انقلاب ادامه یافت؛ تجربه‌ای که البته به خاطر ناسازگاری با فضای آموزشی اوایل انقلاب به انصراف او منجر شد.

 

رسم ایرانی‌هاست که بر پس‌زمینه تاریخ مردانه خود، قمر آریان را همسر دکتر عبدالحسین زرین‌کوب بدانند و اخبار درگذشت او را به صفت همسری پوشش دهند، مثل سیمین دانشور که به همسری با جلال آل‌احمد شهره بود اما حقیقت آن است که دکتر قمر آریان بیش و پیش از آنکه همسر دکتر زرین‌کوب باشد ستاره‌ای از آسمان فرهنگ پارسی بود که خاموش شد. یادش گرامی.

 

 

 

منابع:

 

یک عمر زندگی فرهنگی، گفت‌و‌گو با دکتر قمر آریان، مینا موسوی

رساله دکتری قمر آریان یکی از درخشانترین رساله‌های تاریخ دانشگاه تهران است، مهر

قاب‌هایی بر ذهن و دیوار، درباره قمر آریان، روزنامه ایران، ۲۶ آبان ۱۳۸۳

خاطره‌ای از اولین دیدار عبدالحسین زرین‌کوب و قمر آریان، خبرگزاری مهر

کلید واژه ها: قمر آریان زرین کوب دادگاه مصدق


نظر شما :

حسین جیوار ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۹:۲۵
شادروان دکتر قمر آریان زاده قوچان بود و پدرش برای امکان تحصیل وی دبستانی دخترانه در قوچان تاسیس کرد. خانواده وی بعدا به مشهد کوچیدند و بقیه ماجرا همانست که در متن نوشته شده است.