جنگ به روایت محسن رضایی: بین ارتش ایران و عراق موازنه قوا برقرار شد
مقدمه این کتاب را «سردار سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید» نوشته که در بخشی از آن، در توصیف قدرت فرماندهی محسن رضایی آمده است: «بسیاری از فرماندهان و سرداران و امیران در تفکر راهبردی و فرماندهی، مدیریت بحران، بنبستشکنی و بسیج نیروها و امکانات همچون سیل بنیانکن و پای کار آوردن آنها بر علیه دشمن، به گرد پای آقا محسن نخواهند رسید و درخشانترین عملیاتهای جنگی خود را باید از او تقلید کنند. در آینده در نیروهای مسلح، کارها و اقدامات آقا محسن رضایی به عنوان یک سبک و مکتب دفاعی خواهد ماند و فرماندهان آینده با غرور باید کارها را «محسنوار» انجام دهند.»
این کتاب با تکیه بر رویکردهای «فرمانده محور»، «مکتب محور»، «دوره محور»، «تاریخنویسی موضوع محور و تطبیقی» نوشته شده است. در رویکرد «فرمانده محور» خاطرات و دیدگاههای فرماندهان شاخص، مبنای تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. رویکرد «مکتب محور» تاریخ نظامی دفاع مقدس بر مبنای مکاتب دفاعی کلاسیک و نوین را بررسی کرده و توجه به تحولات و رویکردهای سیاسی و نظامی جنگ در یک سیر منظم تاریخی، در رویکرد «دوره محور» مدنظر قرار گرفتهاند. «تاریخنویسی موضوع محور و تطبیقی» نیز بررسی حوادث مهم هر مقطع جنگ را با توجه به زمینههای تاریخی آن شامل شده است.
از آنجا که محسن رضایی، فرماندهی سپاه پاسداران را در طول جنگ برعهده داشته و از تمامی فراز و فرودهای جنگ و طراحی عملیاتها مطلع است، ترکیبی از زوایای یاد شده را برای تبیین مقاطع مختلف جنگ به کار گرفته است.
محتوای کتاب «جنگ به روایت فرمانده» بر اساس سخنرانیهای محسن رضایی در دورههای آموزشی روایت دفاع مقدس در سازمان بسیج دانشجویی در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ و همچنین دوره آموزشی استادان درس «آشنایی با دفاع مقدس» در سال ۱۳۸۷ شکل گرفته و سخنان تحلیلی فرمانده کل سپاه پاسداران در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را شامل شده است.
«جنگ ماقبل جنگ»، «هجوم سراسری، توقف دشمن و توازن قوا»، «عبور از بحران و تحول در جنگ»، «دوران عدمالفتح»، «دوره پیروزیهای نهایی»، «توقف در جنوب، تحرک در غرب»، «سال سرنوشت»، «تجزیه و تحلیل حوادث پایان جنگ»، «هویت انقلابی رزمندگان» و «توسعه تجربی در جنگ» عناوین بخشهای این کتابند.
ماجرای کشف کودتای نافرجام «نقاب»
محسن رضایی در فصل نخست کتاب «جنگ به روایت فرمانده» وضعیت رابطه ایران و عراق قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اخراج و سرکوب شیعیان در عراق، شرح بحرانیتر شدن رابطه دو کشور از ابتدای سال ۱۳۵۹ و در نهایت چگونگی شکلگیری زمینههای تجاوز عراق به خاک ایران را مرور کرده است.
در بخشی از سخنرانی محسن رضایی به ماجرای کودتای نافرجام نقاب [نوژه] در ابتدای سال ۵۹ در ایران اشاره و تاکید شده است: «از ابتدای سال ۱۳۵۹ روابط بین ایران و عراق بحرانیتر شد. کودتای ناموفقی در ایران صورت گرفت که بعد مشخص شد سران این کودتا در بغداد جلسه داشتهاند. موضوع جلسه هم این بود که آیا ابتدا عراق به ایران حمله کند و بعد از حمله، کودتا شکل بگیرد یا ابتدا کودتا انجام شود و سپس حمله عراق به اجرا درآید که در نهایت تصمیم گرفتند اول کودتا کنند...جریان کشف کودتا به این صورت بود که من در آن موقع به عنوان مسوول اطلاعات سپاه حدود دو هفته قبل از کودتا خدمت حضرت آیتالله خامنهای که در آن زمان سخنگوی شورای عالی دفاع و عضو شورای انقلاب بودند رسیدم و گفتم که ما کودتایی را شناسایی کردهایم اما تاریخ آن را نمیدانیم... قرار بود کودتاچیان به اماکن حساس از جمله بیت امام (ره)، مجلس و دفتر ریاست جمهوری حمله کنند. در میان کودتاچیان حدود ۴۰۰ نفر از کلاهسبزها و تکاورهایی بودند که قبل از انقلاب از ایران فرار کرده بودند و پس از پیروزی انقلاب از طریق مرزهای عراق به داخل ایران آمده بودند. با بازجویی از این افراد مشخص شد که آنها گسترش وسیعی در کشور دارند و تقریباً در همه استانها نیرو دارند...» پاورقیهای این فصل در آشنایی هر چه بیشتر مخاطب با شخصیتهای سیاسی عراق و اتفاقات رخ داده در اواخر دهه ۵۰ هجری شمسی موثرند.
توقف دشمن و تحول در جنگ
وضعیت و آرایش نیروهای ایرانی و عراقی در ابتدای جنگ، ناکامی ایران در آزادسازی سرزمینها اشغالی در آغاز تجاوز عراق و مقاومت مردمی در جنگ شهرها، نخستین پیروزیهای ایران در عملیاتهایی چون «ثامنالائمه(ع)»، «فتحالمبین»، «بیتالمقدس» و تحولات سال دوم جنگ، محورهای اصلی سخنرانیهای محسن رضایی در فصلهای دوم و سوم کتاب «جنگ به روایت فرمانده» را شکل داده که در بخشی از آنها درباره توازن قوای دو طرف درگیری تاکید کرده است: «با همه فراز و نشیبهای شش ماه اول جنگ، در این مقطع شاهد توقف پیشروی ارتش عراق و تثبیت مناطق اشغالی توسط دشمن و ناکامی ارتش ایران در بازپسگیری مناطق اشغالی هستیم که نشان از برقراری نوعی موازنه قوا میان ارتش ایران و عراق دارد که در واقع، هیچ کدام دیگر نمیتوانند کاری از پیش ببرند. یعنی نه ارتش عراق میتوانست بیاید اهواز و دزفول و آبادان را بگیرد و نه ارتش ایران میتوانست برود خرمشهر و سوسنگرد و هویزه را آزاد کند. در همین موقع بود که زمزمه صلح و آتشبس برخاست. البته صدام قبلاً هم اعلام آتشبس کرده بود؛ از جمله در هفته اول جنگ که ایران در پاسخ گفت: شما آمدهاید شهرهای ما را گرفتهاید حالا میگویید: آتشبس! از کشور ما خارج شوید تا آتشبس داده شود.»
محسن رضایی درباره تحولات جدی جنگ ایران و عراق در سال دوم جنگ معتقد است که از عملیات ثامنالائمه(ع) تا بیتالمقدس، تحولی در جنگ آغاز شد که نخستین ویژگی آن، تحول تاکتیکی و تکنیکی جنگ از سوی ایران بوده است. همچنین سازماندهی لشکرهای جدید انقلابی، آموزش فوقالعاده نیروها، ابتکارها، تغییر مدیریت و فرماندهی سال اول تا دوم جنگ نیز در این پیروزیها بیتاثیر نبوده است.
تلاش برای حفظ موقعیت در جنگ
پس از اجرای موفقیتآمیز چهار عملیات از سلسله نبردهای موسوم به «کربلا»، عملیاتهای رمضان و بدر در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۳ با هدف فشار آوردن به عراق اجرا میشوند که به «عدمالفتح» معروفاند و نیروهای ایرانی، موفقیت چندانی در آنها به دست نیاوردند. پس از آنها مجدداً با تغییر در شیوه نبرد، موجی از عملیاتهای موفق از فتح فاو تا کربلای هشت آغاز میشود.
دومین تحول جنگ، راهبرد دفاع متحرک عراق و ماجرای مک فارلین، در ادامه کتاب «جنگ به روایت فرمانده» از زبان محسن رضایی بیان شده که درباره راهبرد دفاع متحرک عراق یادآور شده است: «برخی میگویند شورای امنیت قصد داشت قطعنامه ۵۹۸ را بعد از عملیات فاو صادر کند اما یک عده گفتند کمی دست نگه دارید تا اجازه دهیم صدام تحرکی از خود نشان دهد که اگر این تحرک او موثر بود، نشان خواهد داد که این عملیات ایران اتفاقی بوده است نه تحول. لذا بلافاصله پس از اتمام پاتکهای عراق در منطقه فاو، از سوی عراق جنگ نوینی شروع شد که آن را «راهبرد دفاع متحرک» نامیدند. در حقیقت عراق قصد داشت موجی از عملیاتها را از شمالیترین نقطه تا جنوبیترین نقطه ایران شروع کند و خود صدام نیز گفته بود ما به سبک جوجه تیغی خواهیم جنگید و به جای اینکه ابتدا سر را ببلعیم، از دُم شروع میکنیم...»
فصلهای ششم تا هشتم کتاب «جنگ به روایت فرمانده» به تشریح عملیاتهای کربلای چهار، پنج و ۱۰، ورود علنی آمریکا به جنگ از راه خلیج فارس، عملیات مرصاد، پایان جنگ، صدور قطعنامه ۵۹۸ در اوج اقتدار ایران در جنگ و دستاوردهای سیاسی ـ نظامی جنگ اختصاص پیدا کرده و محسن رضایی در بخشی از سخنان خود «آزادسازی همه سرزمینهای اشغالی از ابتدا تا انتهای جنگ مبتنی بر تهاجم به دشمن و شکست او»، «برتری آفندی ایران طی شش سال و نیم جنگ در مقابل یک سال و نیم آفند ارتش عراق»، «تایید دوباره قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و تثبیت مرزهای بینالمللی ایران»، «حفظ استقلال و تمامیت ارضی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران» و «پایان جنگ از موضع اقتدار از طریق پیروزیهای نظامی و سیاسی» را در راس دستاوردهای دفاع مقدس ارزیابی میکند.
وی در بخش پایانی این کتاب، در باب توسعه تجربی ایران در جنگ تاکید میکند: «توسعه دانایی به توسعه معرفت علمی، دانش فنی، مهارتهای انسانی و فنآوری بستگی دارد. ولی دستیابی به آن توسط روش تحقیق علمی و روش توسعه تجربی حاصل میشود... در دفاع مقدس با کمک اندیشه دفاع انقلابی و روش توسعه تجربی شهید باقری، تجارب جنگ در سال اول به صورت اصول و قواعد رزمی یک نبرد نامتقارن درآمد و توانست سرزمینهای اشغالی ایران را آزاد و با اصلاحاتی که در آن صورت گرفت، جنگ را در نهایت به پایان رساند.»
پاسخ به ابهامات
یکی از بخشهای کتاب «جنگ به روایت فرمانده»، پاسخ به ابهامات است که در پایان هر فصل گنجانده شده و محسن رضایی به سوالات متداول مرتبط با جنگ ایران و عراق درباره موضوعهایی مانند تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و تاثیر احتمالی آن بر آغاز جنگ، دلیل انتصاب بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا و ماجرای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پاسخ داده شده است.
منبع: ایبنا
نظر شما :