بابک احمدی از کنفدراسیون دانشجویان ایرانی می‌گوید: بحث‏‌ها عقب‏‌افتاده بود

۲۱ مهر ۱۳۹۱ | ۱۵:۲۶ کد : ۲۶۶۷ از دیگر رسانه‌ها
بابک احمدی از کنفدراسیون دانشجویان ایرانی می‌گوید: بحث‏‌ها عقب‏‌افتاده بود
سومین شماره اندیشه پویا با تصویر جلدی از داریوش شایگان منتشر شد. گفت‌وگوی اندیشه پویا با داریوش شایگان با عنوان «مریدان اجازه اصلاح نمی‌دهند»، به مناسبت انتشار کتاب «آگاهی دورگه» ‌او به زبان فرانسوی و جایزه ویژه‌ای که به زودی در فرانسه به خاطر این کتاب خواهد گرفت، انجام شده است. شایگان در این گفت‌وگو روایت کرده است که چرا ایران را ترک گفت، چه شد که به ایران بازگشت، در بازگشتش به ایران، تهران را چگونه دید و بازگشتش چه حاشیه‌هایی داشت. او از توقیف چند باره پاسپورتش و حاشیه‌های آن ماجرا می‌گوید و به این پرسش پاسخ می‌دهد که پس از سالیان زندگی در فرانسه «آیا شما فرانسوی شده‌اید؟»

 

گفت‌وگو با داریوش شایگان تنها گفت‌وگوی ویژه این شماره اندیشه پویا نیست. گفت‌وگویی زندگینامه‌ای با حاتم قادری و گفت‌وگوی عباس کاظمی با مراد فرهادپور درباره طبقه متوسط، مصرف و توده‌ای شدن‌ آن‌ها، سه‌گانه خواندنی این شماره اندیشه پویا هستند. حاتم قادری از جوانی‌اش و سال‌های انقلاب سخن گفته و توضیح داده که با چه سابقه‌ای در نشریه جوانان سردبیر و جایگزین «ر. اعتمادی» ‌ شد. وقتی از قادری درباره تندروی‌هایش در دوره‌های مختلف زندگی سؤال شده پاسخ داده که زندگی او را جهالت‌های پیاپی می‌سازد، جهالت‌هایی که از آن‌ها پشیمان نیست اما تکرارشان نمی‌کند. اما چه اتفاقی باعث تحولی جدی در حاتم قادری شد: «سال ۶۴ زاویه من خیلی تند شد. چند حادثه باعث این اتفاق شد. یک حادثه‌ای که همچنان در ذهن من است تصویری بود که در مسیر خانه‌ام جلوی یکی از تلفن‌های عمومی دیدم. آدمی را دیدم مچاله شده و خوابیده و این با روحیه عدالت انقلابی ما سازگار نبود. ما تصور نمی‌کردیم که بعد از انقلاب خیابان‌خواب داشته باشیم. از طرف دیگر جناح‌بندی‌های سیاسی خیلی قوی شد و این مرا آزار می‌داد.»

 

از حاتم قادری در این گفت‌وگوی زندگینامه‌ای درباره انتقاد‌هایش از اصلاح‌طلبان در عصر اصلاحات نیز پرسیده‌اند و اینکه آیا حفظ‌‌ همان دستاورد‌ها بهتر نبود از نبودشان: «من چند بار این مثال را زده‌ام و برخی دوستان اصلاح‌طلب را از خودم رنجانده‌ام. گفته‌ام که حرکت زیاد است اما رقصی در کار نیست. اصلاحات؟ کوه موش زایید. کوه باید شیر و پلنگ داشته باشد، نمی‌شود موش نشان داد و گفت عیب ندارد، بزرگ می‌شود. بچه شیر را هم نشان می‌دادند من قبول می‌کردم اما در عصر اصلاحات موش را به جای شیر نمی‌توانستم بپذیرم.»

 

عباس کاظمی نه تنها در این شماره اندیشه پویا گفت‌وگویی انجام داده با مراد فرهادپور که مقدمه‌ای مفصل نیز بر این گفت‌وگو نوشته تا تمایز دیدگاهش درباره مصرف و طبقه متوسط را با مراد فرهادپور بیشتر توضیح دهد. مراد فرهادپور منتقد مصرف‌گرایی در کشورهای غربی است و یکی از کلیدی‌ترین مواضع او در این گفت‌وگو آنجایی است که درباره شورش‌های سال گذشته لندن صحبت می‌کند: «مصرف‌گرایی یکی از حربه‌های سیاست‌زدایی و اخته کردن طبقه متوسط و از میان بردن قابلیت رهایی‌بخش آن است، کاملا مورد تایید و قبول من است. مثلا درباره اتفاقات سال گذشته لندن باید گفت که پدیدار‌شناسی و زیبایی‌شناسیِ غارت کردن روی دیگر سکه مصرف‌گرایی است. به همین دلیل من نیز شورش جوانان در لندن را محکوم نمی‌کنم. این جوانان به خرید یا‌‌ همان shopping می‌روند اما shopping آن‌ها ایده‌آل و نامحدود است و در آن نیازی به پول نیست. یک جور shopping سوسیالیستی صورت گرفته است بدین صورت که جوان داخل سوپرمارکت می‌شود و هرچه دلش می‌خواهد را مجانی بر می‌دارد. در این وضعیت فرد اصلا برای اینکه بتواند اظهار وجود کند دست به غارت می‌زند.» فرهادپور در پاسخ به این سؤال که «شما به عنوان یک نتیجه طبیعی این غارت را تفسیر و توصیف می‌کنید یا به عنوان یک امر تجویزی؟» نیز چنین می‌گوید که «من ابایی ندارم از اینکه تجویز هم بکنم. انواع دزدی‌ها بویژه توسط بانکدار‌ها صورت می‌گیرد و هزینه آن بر مردم تحمیل می‌شود و بنابراین ابایی ندارم که من هم این «دزدی» را تجویز بکنم. اصلا من در چنین دنیای کثیفی غارت را تجویز می‌کنم. من هم بودم لپ‌تاپ مجانی بر می‌داشتم.»

 

پرونده ویژه این شماره اندیشه پویا به مناسبت بازگشایی دانشگاه به موضوع جدال دولت و دانشگاه اختصاص دارد. در این پرونده خواننده گزارشی تفصیلی از رابطه دولت و دانشگاه از تاسیس دانشگاه تهران تا انقلاب ۵۷ خواهید بود که با روایت‌هایی از تاریخ‌نگاران همچون افشین متین عسگری و بابک امیرخسروی همراه شده است.

 

نوشتاری از بابک احمدی درباره نسبت سیاست و دانشگاه که با تجربه شخصی او از سال‌های حضور در کنفدراسیون همراه شده نیز بسیار خواندنی می‌نماید. او از گروه‌های مختلف داخل کنفدراسیون یاد می‌کند و می‌نویسد: «این گروه‏‌ها در مورد مسائل نظری اصلی با هم مخالف بودند، از جمله در اینکه آیا صورت‌‏بندی اقتصادی و اجتماعی ایران سرمایه‏‌داری است یا پیشاسرمایه‌‏داری. مائوئیست‏‌ها بیشتر از تز مائو دربارۀ چینِ نیمه مستعمره ـ نیمه فئودال دفاع می‏‌کردند و طفلک‏‌ها آن را دربارۀ ایران درست می‏‌دانستند. در سطح عملی نیز بحث گروه‏‌ها و کنفدراسیون‏‌های مختلف بر سر دفاع از مبارزۀ چریکی در ایران بود. برخی تنها وظیفۀ دانشجوی ایرانی در خارج از کشور را دفاع بی‏‌قید و شرط از چریک‏‌ها می‌‏دانستند، و برخی اعتقاد به تربیت و اعزام کادر‌ها به داخل ایران برای ساختن حزب لنینی یا محاصرۀ شهر‌ها از طریق دهات داشتند. خلاصه بحث‏‌ها به شکل دلخراشی عقب‌‏افتاده و استوار بر فقدان شعور نظری بود.»

 

پرونده دانشگاه با بخشی خواندنی از روایت شاگردان دیروز از اساتیدشان همراه شده است. فخرالدین عظیمی و علی میرسپاسی از سال‌های شاگردیشان در دانشگاه تهران و شاگردی حمید عنایت نوشته‌اند. هاشم صباغیان از کلاس ماشین‌های حرارتی مهندس بازرگان و محمد رضایی از یوسف اباذری. جلیل روشندل از جواد شیخ‌الاسلامی نوشته است و جلال رفیع از تجربه شاگردی ناصر کاتوزیان. علی فردوسی کلاس‌های همایون کاتوزیان در شیراز را روایت کرده و اصغر دادبه یک استاد به نام غلامحسین صدیقی را تصویر کرده است. خواندن این روایت‌ها تلنگری است بر ذهن تا دریابیم که امروز چه کسانی بر صندلی چه کسانی در دانشگاه‌ها تکیه زده‌اند و نظام آموزشی در دانشگاه‌هایی ایران چگونه روز به روز خود را بی‌نیاز‌تر از اساتید مکتب‌ساز می‌سازد.

 

مقاله مرتضی مردیها در بررسی زمینه سیاسی اشعار فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی تحقیقی بین رشته‌ای و متفاوت است. او توضیح می‌دهد که چرا مولوی انقلابی است، حافظ روشنفکری عاصی و بدبین است، سعدی اصلاح‌طلبی لیبرال است و فردوسی محافظه‌‌کاری سیاسی. البته مردیها به توصیف اکتفا نمی‌کند و در ‌‌نهایت انتخاب و رای خود درباره این شاعران را نیز با خواننده مطلبش در میان می‌گذارد: «ترکیبی از فردوسی و سعدی به صواب و صلاح بشر نزدیکتر است؛ آنچه می‌توان آن را لیبرالیسم محافظه‌کار نامید. هرچند این منافی برگرفتن «چاشنی‌ای» از اعتراضِ آسمان‌ستیزِ حافظ و اشتیاق عاشقانۀ مولوی نیست.»

 

ترجمه خواندنی عزت‌الله فولادوند از مقاله والدمار گوریان درباره تحول شوروی از لنین تا استالین، مقاله‌ای انتقادی از مراد ثقفی درباره روشنفکران دینی و توسعه سیاسی، مقاله‌ای از سعید حجاریان با عنوان «پرده‌پوشی در سیاست» در بررسی این باور رایج که آیا نمی‌توان در سیاست دروغ گفت، پرونده‌ای درباره جامعه‌شناسی روضه‌های زنانه و صفحاتی درباره اریک هابسبام تاریخ‌نگار چپی که به تازگی درگذشت، بخش‌های دیگری از این شماره مجله اندیشه پویا را به خود اختصاص داده‌اند.

 

در بخش سینمایی این شماره اندیشه پویا نیز خواننده مجموعه مطالبی از بهمن معتمدیان کارگردان، حسین خسروجاه استاد دانشگاه کالیفرنیا و بهزاد دوران جامعه‌شناس درباره نظرسنجی سایت اندساوند و بالا آمدن سرگیجه هیچکاک و پایین رفتن همشهری کین خواهید بود. همچنین گفت‌وگویی را با حمید نفیسی خواهید خواند درباره مجموعه چهار جلدی تاریخ اجتماعی سینمای ایران که به زبان انگلیسی نوشته است. کتابخانه این شماره اندیشه پویا هم با نقد‌ها و مطالبی از عبدالله کوثری، مهرزاد بروجردی، منصور هاشمی، کاوه بیات، همایون کاتوزیان و هوشنگ ماهرویان همراه شده است. از همه مهم‌تر اینکه در این شرایط گرانی اندیشه پویا همچنان با‌‌ همان قیمت ۵ هزار تومان روی دکه رفته است.

کلید واژه ها: بابک احمدی کنفدراسیون دانشجویان


نظر شما :