هاشمی رفسنجانی: منتقدان ماجرای مکفارلین همیشه هیاهو میکردند/ امام از اول تا آخر در جریان بودند
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از مدیران، سفرا و کارداران سابق جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مختلف که به دنبال ملاقات وزیر و معاونان وزارت خارجه به دیدار آمده بودند، با اشاره به اهمیت دیپلماسی در جهان امروز، گفت: کسانی که از سوی وزارت خارجه به مأموریتهای کاری میروند، سربازان و افسران انقلاب در جبهه خارجی هستند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در ادامه این دیدار با ارائه تحلیلی از فضای سیاسی کشور در سالهای قبل از انقلاب، گفت: اگر چه ماهیت انقلاب مردمی بود، اما پس از پیروزی، امام(ره) با تأکید بر لزوم روابط دولت با دولتها، اهمیت سیاست خارجی را برجسته کردند.
ایشان اظهار نگرانی بعضی از دولتهای عربی منطقه از تکرار انقلاب اسلامی در کشورهایشان و ناامیدی غرب از نابودی یا به انحراف کشاندن انقلاب از طریق مصادره مسئولیتهای مهم را دلیل حمایت از حزب بعث دانست که حکومت اقماری نظام کمونیستی بود و با اشاره به اجماع غرب، شرق و ارتجاع برای تحریک صدام در شروع جنگ، گفت: میدانداریهای سیاسی و نظامی ایران، حامیان حزب بعث را ناامید و نسبت به الگوپذیری ملتها از ایران نگران کرد و مستقیماً وارد جنگ با ایران شدند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی همچنین با بیان بعضی از اقدامات سیاسی برای جلوگیری از جنایات صدام، بمباران شیمیایی حلبچه را نقطه اوج قساوت غرب و شرق در قتلعام مردم دانست و گفت: از قسیالقلبی مثل صدام بعید نبود که این جنایت را در شهرهای ایران هم تکرار کند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به جلسات سران قوا و حضور وزیر امور خارجه در بعضی از جلسات، گفت: وقتی قرار بر پذیرش آتشبس شد، تیم دیپلماسی ایران چنان میدانداری کرد که سند پیروزی سیاسی ایران در سازمان مللی تصویب شد که قدرتهایش تمایلی به این کار نداشتند.
فرمانده دفاع مقدس با بیان چند برنامه دیپلماسی در طول ۸ سال جنگ تحمیلی، ماجرای مکفارلین را یکی از نکات قوت و برجسته عملکرد مسئولان نظام دانست و گفت: با کاری منسجم و تلفیقی از شیوههای پنهان و پیدای دیپلماسی، هم نیازهای نظامی جبههها در آن مقطع حساس دفاع مقدس را تأمین کردیم و هم نگذاشتیم ابهت انقلاب اسلامی در نگاه جهانیان مخدوش شود که موجب افتخار ایران و رسوایی و بحران در آمریکا شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به بحثهای غیرمنصفانهای که این روزها درباره این موضوع میشود، گفت: کسانی که بعضاً آن روزها در جریان امور دفاع مقدس و کشور نبودند، امروزه با اغراض سیاسی، تحلیلهای تخیلی میکنند و با تحریف تاریخ درصدد برجسته کردن نقش نداشته خویش در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس هستند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه «منتقدین ماجرای مکفارلین همیشه هیاهو میکردند»، گفت: در آن زمان که ۸ نماینده مجلس میخواستند از وزیر امور خارجه در این باره سؤال کنند و در مطبوعات اعتراض میکردند، امام(ره) در بیانیهای معروف «این تذهبون!؟» گفتند و بر آنان نهیب زدند که: حرفهایی را که شما میزنید، رادیو اسرائیل جرأت نمیکند بگوید.
ایشان افزود: چون امام از اول تا آخر در جریان مساله مکفارلین بودند و بارها در مسیر راهنماییهای مؤثری داشتند، مطمئن بودند که افرادی درصدد شبههافکنیاند و با آن بیانیه آنها را به خوبی از میدان بدر کرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با تأکید بر جایگاه و نقش امام(ره) در همه مراحل انقلاب گفت: شخصیتی عالم به زمان، فیلسوف بینظیر، فقیهی واقعی و افقه، باریکبین و باهوش، مؤمن، متفکر، عارف و متوکل علی الله، با آن سلامت نفس، انقلاب را آسیبناپذیر کرده بود و با تدبیر بینظیر همه مسائل را مدیریت میکرد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان امتیازات و ویژگیهای تاریخی، جغرافیایی طبیعی و فرهنگی ایران، مکتب اهل بیت(ع) و مردمی پاک و مخلص را سرمایه نظام دانست و گفت: متأسفانه در بعضی از مقاطع کسانی که بویی از مبارزه و انقلاب نبرده بودند، مفسر جمهوریت و اسلامیت نظام میشوند که به خاطر افکار تند، در داخل باعث نگرانی جوانان و زحمت کشور و در خارج باعث خوشحالی دشمنان انقلاب میشوند.
ایشان با بیان شباهت و تفاوتهای عملکرد تیم دیپلماسی ایران در سالهای پس از جنگ و پرونده هستهای گفت: با منطق دیپلماسی دنیا را قانع کردیم که پس از ۸ سال حمایت از ارتش بعث، در سازندگی پس از جنگ، طرحهای بزرگ ایران را فاینانس کنند و امروز نیز با همان صلابت باید برای احقاق حقوق خود تلاش کنیم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با تأکید بر ضرورت توجه به شرایط زمانی در اتخاذ تصمیمات سیاسی، با اشاره به مذاکرات هستهای و حواشی داخلی و خارجی آن، گفت: همین که دنیا فهمید که با ایران باید در فضایی برابر و محترمانه مذاکره کنند، یک پیروزی سیاسی است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تقدیر از تلاشهای فرزندان انقلاب در جبهه دیپلماسی، گفت: وزارت خارجه با مدیران مجرب و منطقی خویش، عزت، حکمت و مصلحت را به گفتوگوهای سیاسی برگرداند و ذهنیتهای منفی را جبران کرد.
ایشان همچنین افزود: اکنون دنیا به منطقی و جدی بودن ایران در مذاکرات واقف شده و راه برای مغالطه و ادعای مخفی کاری ایران بست و هدایتهای رهبری در جریان مذاکرات، کار را در تقابل با تندروها سهل کرده است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنان خویش با مقایسه اوضاع اقتصادی امروز کشور با سالهای پس از جنگ، گفت: در آغاز سازندگی ۵۱ درصد کسری بودجه، بیکاری خطرناک و تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی و کشاورزی در استانهای درگیر در جنگ بیداد میکرد، ولی با همدلی و حمایت مردم و اتخاذ تصمیمات منطقی، رونق به تولید برگشت و بیکاری ۱۶ درصدی به ۹ درصد رسید و همه کشور تبدیل به کارگاه بازسازی و سازندگی شد و مردم به دلیل رونق تولید و کسب و کار از زندگی مناسبتری برخوردار شدند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به ظرفیتهای ایران، گفت: ترمیم اوضاع اقتصادی و رونق اشتغال، عوامل فراوانی دارد که سیاست خارجی یکی از آنهاست و دولت با اولویت دادن به آن میکوشد تا انحرافات و عقبماندگیهای اقتصادی و سیاسی ۸ سال گذشته را جبران نماید.
قدیری ابیانه: مذاکرات مکفارلین با اجازه امام بود
محمدحسن قدیری ابیانه معتقد است: ماجرای مکفارلین یکی از شکستهای بزرگ برای آمریکا و یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک برای ایران بوده است.
سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک که در سال ۸۰ از سوی آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مامور تدوین کتابی در خصوص ماجرای مکفارلین شده بود، در گفتوگو با خبرآنلاین، تصریح کرد: امروز در جامعه طوری وانمود میشود که اگر کسی در ماجرای مکفارلین دخیل بوده، خیانتی مرتکب شده است؛ در حالی که این ماجرا، یکی از شکستهای بزرگ آمریکا و پیروزی دیپلماتیک برای کشورمان بود.
وی با بیان اینکه آقای هاشمی این مذاکرات را «با اطلاع و اذن» امام خمینی(ره) انجام داد، تاکید کرد: بنابراین پیشبرد این مذاکرات چون با اذن و اجازه حضرت امام بود، هیچ اشکالی نداشت چون معمولا وقتی کشوری میخواهد با آمریکا وارد مذاکره شود، باید امتیازاتی را به این کشور بدهد و پیشکشهایی را برای آمریکا بفرستد، اما در این ماجرا درست در زمانی که این کشور لحن تهدیدآمیزی علیه ایران داشت و دائما در رسانهها از ضرورت انزوای ایران صحبت میکرد، آمریکا یک مقام رسمی خود را به همراه کیک، کلت و یک انجیل امضا شده و پاسپورت ایرلندی به ایران میفرستد. خبری در رسانهها جهان منتشر شد که معلوم شد آمریکا هواپیمایی را پر از سلاح و موشک به ایران فرستاده و یک مقام کاخ سفید به اسم مکفارلین کیکی را از طرف ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا برای مقامات ایران فرستاده است، در حالی که قبلا مقامات آمریکا اطلاع نداده بودند که مکفارلین در هواپیما حضور دارد.
قدیری ابیانه که میگفت مقامات ایران در آن زمان اطلاعی از حضور مکفارلین در هواپیما نداشتند، گفت: این ماجرا یک افتضاح بزرگ برای آمریکا محسوب میشد و نشان داد که آمریکا برخلاف همه ادعاهایش، خودش برای ایران پیشکش میفرستد؛ لذا ماجرای مکفارلین آن طور که امروز توسط برخیها در جامعه به عنوان یک ننگ تصور میشود، نبوده است.
جنتی: روحانی در قضیه مکفارلین نبود
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم روز جمعه در مشهد مقدس گفت: مستند «من روحانی هستم» دروغهای فاحشی دارد که از میان آنها دروغهایی که به امام نسبت داده شده قابل بخشش نیست.
علی جنتی در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم در حاشیه آئین پایانی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، با بیان اینکه «زمانی که گفتم مستند "من روحانی هستم" را ندیدم اما در مورد آن نظر دادم به دلیل این بود که متن آن را خوانده بودم»، اظهار کرد: پس از آن مصاحبه فیلم را هم دیدم و علت اینکه خواستار برخورد قانونی با تهیهکنندگان این مستند شدم وجود دروغهای فاحش در آن بود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: هم در رابطه با حضور آقای روحانی در قضیه «مکفارلین» که چنین چیزی نبوده و دروغ است، هم آنچه در رابطه با برخورد امام(ره) با شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما گفته شده کذب است.
وی خاطرنشان کرد: نکته دیگر این بوده که تهیهکنندگان این برنامه حتی آنقدر هم اطلاع نداشتند که از شورا به عنوان هیات نظارت یاد کردند در حالی که این شورای سرپرستی صدا و سیما بوده نه هیات نظارت که در آن زمان من و آقای روحانی نیز عضو این شورا بودهایم، حداقل دروغ را در این قسمت مستند بهشخصه شاهد هستم.
جنتی با اظهار تأسف از دروغ بستن به امام(ره)، تأکید کرد: از همه مهمتر در مستند "من روحانی هستم" آن چیزی که جای تأسف دارد بعضی از نکاتی بوده که به امام راحل نسبت داده شده که کاملاً دروغ است که شخص آقای روحانی و دولت آن را صریحاً تکذیب کردند.
وی خاطرنشان کرد: برای مثال اینکه گفته شده «این جمع عقلا را که در مجلس تشکیل شده تعطیل کنند»، این در زمره دروغهایی است که به امام نسبت داده شده و قابل بخشش نیست.
نقد روزنامه جمهوری اسلامی به «تغذیه از پستان مکفارلین»
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود در روز شنبه (۲۷ اردیبهشت ۹۳) با عنوان «تغذیه از پستان مکفارلین» نوشت: این روزها همزمان با رسیدن مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ به مرحله حساس و نهایی، موضوع کهنهای در سطح رسانهها مطرح شده که به نظر میرسد این دو موضوع با همدیگر مرتبط هستند. ورود مستند «من روحانی هستم» به صحنه تبلیغاتی و سیاسی کشور آن هم با چاشنی ماجرای «مکفارلین» اهداف مختلفی را دنبال میکند که قطعاً موضوع مذاکرات هستهای نیز یکی از آنهاست. به همین جهت، لازم است ابعاد این ماجرا برای نسل جدید تشریح شود تا هیچ کس نتواند از آن علیه این و آن سوءاستفاده کند.
سفر مکفارلین، مشاور امنیتی رئیسجمهور وقت آمریکا، در رأس یک هیات به ایران، در زمانی رخ داد که نیروهای نظامی ایران در حالی که درگیر جنگ تحمیلی با ارتش بعث عراق بودند، از نظر تسلیحات به ویژه بعضی قطعات تجهیزات نظامی در تنگنای شدید قرار داشتند. سلاحهای ارتش ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی، از غرب و عمدتاً آمریکا تأمین میشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قبل از آنکه فرصتی برای تجدید نظر درباره سلاحها پیدا شود، جنگ تحمیلی شروع شد و نیروهای مسلح نظام جمهوری اسلامی اعم از ارتش و سپاه و بسیج فقط میتوانستند از همان سلاحهای موجود استفاده کنند.
به دست آوردن سلاحهای غنیمتی در جبهههای جنگ و تهیه مقادیری سلاح از بعضی کشورها در شرایط تحریم نیز امکاناتی بودند که تا حدودی راهگشا بودند ولی نمیتوانستند چندان کارساز باشند. بنابراین، نیروهای مسلح ایران در حالی که سخت درگیر جنگ با ارتش بعث عراق با حامیان منطقهای و غربی و شرقی که داشت بودند، از نظر تسلیحاتی به شدت احساس کمبود میکردند و به همین جهت گاهی ناچار بودند تا پیدا شدن راهی برای به دست آوردن مقادیری سلاح و قطعات، عملیات را متوقف کنند و عوارض آن را نیز تحمل نمایند.
سیاستمداران آمریکایی که مستقیماً با رژیم صدام ارتباط داشتند و از اوضاع جبههها نیز مطلع بودند، با واقعیتهایی که در جبهه ایران جریان داشت نیز آشنایی داشتند. آنها همواره برای فرا رسیدن فرصتی لحظهشماری میکردند که بتوانند بهانهای برای نزدیک شدن به ایران پیدا کنند و فاصله ایجاد شده میان دو کشور در اثر پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تسخیر سفارت یا لانه جاسوسی آمریکا در تهران را از بین ببرند.
مشکلات نیروهای مسلح ایران در زمینه قطعات یدکی، که آمریکا میتوانست آن را به راحتی برطرف کند، بهانه خوبی بود. مسئولان سیاسی آمریکا از این فرصت استفاده کردند و مقادیری قطعات یدکی تجهیزات نظامی را به همراه هیاتی به ریاست مکفارلین با یک هواپیما به تهران فرستادند.
این واقعه از همان آغاز به اطلاع امام خمینی و مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی رسید و چگونگی رفتار با مهمانان ناخوانده تا لحظه پایان زیر نظر امام قرار داشت. به همین دلیل، در عین حال که هیات آمریکایی نتوانست به خواستههای خود برسد، مسئولان ایرانی توانستند بخشی از قطعات مورد نیاز نیروهای مسلح را تأمین کنند و مشکلات حاد آن مقطع را برطرف نمایند. درست به همین دلیل بود که ماجرای مکفارلین، در آمریکا به یک بحران برای دولت آن کشور تبدیل شد که «ایران گیت» نام گرفت ولی جمهوری اسلامی ایران با تدبیر صحیح در عین حال که بخشی از نیازهای خود را تأمین کرد، با هیچ مشکلی نیز مواجه نشد.
در همان زمان البته افرادی با انگیزههای سیاسی درصدد ضربه زدن به رقبای خود به این بهانه که مذاکرات پنهانی با آمریکا دارند برآمدند ولی بلافاصله با واکنش شدید امام مواجه شدند و نتوانستند به هدف خود برسند. امام خمینی که منافع ملی را بر همه چیز دیگری ترجیح میدادند، با احساس اینکه این افراد درصدد فدا کردن منافع ملی و قربانی کردن آن پیش پای منافع شخصی و گروهی هستند، با موضعگیری آشکار علیه آنان، افکار عمومی را نسبت به اصل ماجرا روشن کردند و ضمن افشای ماهیت زیادهخواه آمریکا بر اقدام دولتمردان ایرانی مهر تأیید زدند و به ماجرا خاتمه دادند.
ماجرای مکفارلین را میتوان در یک جمله، رو دست خوردن آمریکاییها توسط مسئولان ایرانی توصیف کرد. به همین جهت، امروز و همیشه باید به کسانی که به عنوان طرف ایرانی در این ماجرا نقش ایفا کردند آفرین گفت و این قطعه از تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی را نقطه مثبتی در کارنامه مسئولان نظام جمهوری اسلامی به حساب آورد. بنابراین، هر کس و هر گروه در هر قالب و شمایلی، اعم از فیلم، کتاب و سخنرانی، بخواهند ماجرای مکفارلین را در کارنامه اشخاصی که به عنوان طرف ایرانی در آن نقش داشتند نقطهای منفی جلوه دهد، سخت در اشتباه است و افکار عمومی و وجدان آگاه مردم با تکیه بر اطلاعات درستی که از واقعیتهای این ماجرا در اختیار دارند این قبیل فضاسازیها را نخواهند پذیرفت.
همزمانی در بوق و کرنا کردن ماجرای مکفارلین در قالب مستند با جریان داشتن مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ نمیتواند یک اتفاق ساده و خارج از طراحی حساب شده باشد. حتی اگر اصل مستند به هر دلیل دارای انگیزهای غیر از ضربه زدن به مذاکرات هستهای دانسته شود، دمیدن در بوق و کرنای تبلیغاتی و سیاسی و بزرگ کردن آن درست در آستانه ورود مذاکرهکنندگان به مرحله نگارش متن توافقنامه جامع را نمیتوان امری اتفاقی و غیرمرتبط با مذاکرات دانست.
نکته مهمی که باید مورد توجه فعالان سیاسی به ویژه دمندگان در بوق و کرنای ماجرای مکفارلین قرار گیرد این است که همه باید همواره منافع ملی را اصل قرار دهند و رقابتهای سیاسی و منافع شخصی و گروهی را در برابر آن قربانی نمایند. اگر این معادله برعکس شود و منافع ملی قربانی مطامع این و آن شخص و گروه گردد جامعه دچار خسران خواهد شد. در دراز مدت البته ملت راه درست را پیدا خواهد کرد و منافع خود را تأمین خواهد نمود و روسیاهی سراغ کسانی خواهد رفت که با تغذیه از پستان مکفارلین برای منافع جامعه اهمیت قائل نمیشوند.
نظر شما :