رایزنی امام موسی صدر با شاه برای آزادی هاشمی رفسنجانی

۱۱ تیر ۱۳۹۳ | ۱۸:۲۲ کد : ۴۴۶۵ از دیگر رسانه‌ها
رضا امیرخانی در جلسه نقد کتاب «۷ روایت خصوصی» گفت: با خواندن این کتاب به این نتیجه رسیدم که سید موسی صدر، آدم خارق‌العاده‌ای نبود بلکه تنها و به معنای واقعی یک روحانی بود.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «۷ روایت خصوصی» اثر حبیبه جعفریان درباره زندگی امام موسی صدر، عصر دیروز (سه‌شنبه ۱۰ تیر) با حضور رضا امیرخانی، بلقیس سلیمانی، حبیبه جعفریان و جمعی از اعضای خانواده امام موسی صدر و دوستداران وی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

امیرخانی در ابتدای این برنامه گفت: نام کتاب «۷ روایت خصوصی» است و اتفاقا خانم جعفریان شخصی‌نگاری‌های لطیفی را در این کتاب آورده‌اند. ایشان تک‌جمله‌هایی را آورده که شاید هیچ ربطی به کتاب نداشته باشد و فقط برای نویسنده است ولی بسیار تاثیرگذار و زیبا هستند. من هم می‌خواهم با جملات شخصی خودم شروع کنم. ۶ ماه است که به دلایلی هیچ کار نوشتنی انجام نداده‌ام و داستانی ننوشته‌ام. اما به برخی جا‌ها برای صحبت کردن یا حضور در نشست، دعوت شده‌ام. چند هفته پیش، نزد یکی از دوستان روحانی‌ام بودم و به او گفتم به دلیل این ۶ ماه عدم فعالیت، احساس نفاق می‌کنم. ۶ ماه است که ننوشته‌ام البته ۲۰ سال قبلش را نوشته‌ام. ۶ ماه است که با این وضع در کمال جسارت به جلسات مربوط به کتاب می‌روم.

 

وی افزود: آن دوست سعی در آرام کردن من داشت و می‌گفت نه تو این همه فعالیت داشته‌ای. به او گفتم نه، اجازه بده صحبتم تمام شود. به آن دوست روحانی گفتم عجب از شما دارم که ۳۰ سال است به عنوان روحانی در جلسات حاضر می‌شوید و کار روحانی‌ها را نمی‌کنید. با این مقدمه، می‌توانم بگویم که جان پنهان - امام موسی صدر - هیچ کاری نکرد جز اینکه یک روحانی بود. اصلا به دنبال قدرت نبوده و به نظر می‌رسد که با آن عبای بلند از قدرت فرار می‌کرده و می‌توان تصور کرد که قدرت به دنبالش می‌دویده است. اگر کاری را انجام می‌داد، کاری بود که از او خواسته شده بود. با خواندن کتاب «۷ روایت خصوصی» به این نتیجه رسیدم که سید موسی صدر، آدم خارق‌العاده‌ای نبود بلکه تنها و به معنای واقعی یک روحانی بود.

 

نویسنده رمان «من او» گفت: همه ما سعی کردیم سراغ امام موسی صدر برویم و درباره‌اش بنویسیم. من هم به لبنان رفتم و مطالبی را جمع‌آوری کردم ولی دیدم که قبلا چاپ شده‌اند. بنابراین همه ما سعی کرده‌ایم درباره امام موسی صدر بنویسیم ولی یا نتوانسته‌ایم و یا ننوشتیم. من سعی کردم سراغ کسانی بروم که ارتباط مشخص و نسبتی با او نداشته‌اند. حتی سعی کردم به سراغ آن بستنی‌فروش و آدم‌هایی بروم که از نزدیک با او زندگی نکرده‌اند تا تحت تاثیرش نبوده باشند و حرف‌های متفاوت بزنند ولی هر کسی که از کنار این انسان عبور کرده باشد، تحت تاثیرش قرار گرفته است.

 

امیرخانی ادامه داد: اتفاقا باید به خانم جعفریان برای ورود به خانواده امام موسی صدر تبریک گفت چون فکر نمی‌کردم با صحبت با خانواده جان پنهان، بتوان چنین روایت‌های جذابی ارائه کرد. به قضاوت خودم، روایت دقیق این کتاب را روایت سید صدرالدین صدر می‌دانم؛ پسر بزرگی که نمی‌داند با گم شدن پدرش چه بکند. فکر می‌کنم این کتاب و این جلسه، بهانه‌ای است تا ما درباره چیزهای مهم‌تری صحبت کنیم. امروز که مهم‌ترین چهره از اسلام در سرچ گوگل، داعش است، بازگشت به امام موسی صدر بسیار مورد تاکید و لزوم است.

 

مؤلف رمان «قیدار» گفت: بازگشت به امام موسی صدر را اصلا سیاسی نمی‌دانم. بازگشت‌هایی مانند بازگشت به مشروطه یا افول صفویه داریم که سیاسی هستند. اتفاقا فکر می‌کنم بازگشت به امام موسی صدر در جامعه چند فرهنگی و چند صدایی ما به هیچ عنوان سیاسی نیست بلکه یک بازگشت عمیقا دینی و اخلاقی است.

 

وی در بخش دیگری از این برنامه گفت: از یک موضوع بسیار خوشحالم و آن هم اینکه با این کتاب، وارد منزل یک روحانی شیعه شدم. درباره برخی از روحانیون این اتفاق افتاده است. البته در خانه روحانیونی که ما دوستشان داریم، مسائل قشنگ و خوشایندی وجود دارد. باید این مباحث را باز کنیم تا ببینیم از چه منظر و چه دینی داریم به آن می‌پردازیم. تا قرون ششم یا هفتم میلادی، هیچ روایتی از حضرت مریم(س) در تاریخ و کلام مسیحیت وجود ندارد. اما در کتاب مقدس ما، تنها روایت مقدس و قدسی از این بانو وجود دارد. یادمان باشد که اسلام اولین دینی بود که در آن اجازه ورود به خانواده را داشته‌ایم. بسیاری از مطالب و آموزه‌هایی که در دین ما هستند، از خانه پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) نقل شده و بیرون آمده‌اند. ارزش این کتاب، علاوه بر کار خانم جعفریان به خاطر پرداختن به خانه و زندگی امام موسی صدر است.

 

بلقیس سلیمانی نیز در نشست نقد کتاب «۷ روایت خصوصی» گفت: خلاف زندگی‌نامه‌های تحلیلی، اینکه اکثر راویان «۷ روایت خصوصی» زن هستند، زندگی را در این کتاب جاری کرده است.

 

او در این برنامه گفت: مساله مهم این است که آیا می‌توان این کتاب را زندگی‌نامه امام موسی صدر دانست یا خیر؟ قطعا اگر دو ویژگی جامعیت و عینیت‌گرایی را در نظر بگیریم، این کتاب زندگی‌نامه نیست. اما در سیر زندگی‌نامه‌نویسی چه در غرب و چه در ایران که سنت کمرنگی در این حوزه دارد، خانواده همیشه در حاشیه بوده است و در برخی از آثار زندگی‌نامه هم اصلا غایب بوده است. این هم یک پدیده است که خانواده جا پای پررنگی در این زمینه پیدا کرده است. تا اواخر قرن نوزدهم رابطه مرد مورد نظر با خدا یا خانواده‌اش در زندگی‌نامه‌ها درج نمی‌شد و این‌ مسائل را، مسائل خصوصی محسوب می‌کردند و زندگی‌نامه فرد از زبان دوستانش یا با قلم نویسنده، روایت می‌شد. اما اواخر قرن نوزدهم بود که این مسائل در اروپا، وارد زندگی‌نامه‌نویسی شد.

 

وی افزود: ویرجینیا وولف می‌گوید که باید زندگی روزمره را وارد زندگی‌نامه کرد و از پرداخت و توصیف که از عناصر داستان‌نویسی هستند، در این کار استفاده کرد. او همچنین می‌گوید زندگی آدم‌ها را مثل داستان بنویسید. در کتاب «۷ روایت خصوصی» خانم جعفریان، اینکه امام موسی صدر چه کرده، از منظر خانواده‌اش روایت می‌شود و کارهای سیاسی و اجتماعی‌اش مد نظر نیست. من اسم این روایت‌ها را امپرسیونیستی می‌گذارم یعنی روایت‌ها، دریافتی هستند که از زندگی او وجود دارند.

 

نویسنده کتاب «سگ ‌سالی» ادامه داد: این دریافت‌ها، دریافت‌های ذهنی هستند به همین دلیل در این کتاب، تاریخ و تقویم، جای چندانی ندارد؛ جز در روایتی که علی‌آقا برادر بزرگتر امام موسی صدر ارائه می‌کند و یک روایت خطی است. اما وقتی همه و دخترهای امام موسی صدر دارند روایت می‌کنند، گویی درون و زندگی آن‌هاست و دریافت‌های خودشان از امام موسی صدر بیان می‌شود. اینجاست که می‌توان گفت در این کتاب زندگی‌نامه که چندان هم شبیه زندگی‌نامه نیست، زندگی جاری است. روایت همسر امام موسی از جایی شروع می‌شود که شوهرش نارنگی دوست ندارد. این روایت بسیار زنانه و حسی است. همه راویان همین کار را کرده‌اند، حتی پسر امام موسی صدر، سید صدرالدین. به هر حال، خلاف زندگی‌نامه‌های تحلیلی، اینکه اکثر راویان کتاب زن هستند، زندگی را در این کتاب جاری کرده است.

 

سلیمانی گفت: زندگی‌نامه را می‌توان به ۲ روش همدلانه یا بی‌طرفانه نوشت. کتابی که خانم جعفریان نوشته، همدلانه است و با خانواده امام موسی صدر مراوده داشته است. شخصیت امام موسی، شخصیتی بوده که خانم جعفریان با او همدلی کرده و قبولش داشته است. بنابراین در این کتاب، تحلیل‌هایی که مشی امام موسی صدر را به چالش بکشد، نمی‌بینیم. از طرفی یک بی‌شکلی ظاهری در کار هست. به خانم جعفریان هم گفتم که بیش از هر چیز پتانسیل این را دارد که رمان‌نویس بشود. به همین دلیل هم زندگی‌نامه‌هایی که می‌نویسد، بسیار شیرین است. خانم جعفریان روی فرم روایت‌ها خیلی کار کرده است. ساختار این کتاب، پازلی است و هر کسی قطعه‌ای از پازل را سر جای خود می‌گذارد و بخشی از ابعاد وجودی امام موسی صدر را مشخص می‌کند.

 

مؤلف کتاب «خاله‌بازی» در بخش دیگری از سخنانش گفت: امیدوارم کسی آن بستنی‌فروشی را که آقای امیرخانی اشاره کرد، پیدا کند و با او صحبت کند. و اگر قرار است رمانی درباره امام موسی صدر نوشته شود، یک فصلش باید درباره این بستنی‌فروش باشد. این بستنی‌فروش یک مرد مسیحی بوده و در جنوب لبنان رسم نبوده که مسلمانان از بستنی‌فروش مسیحی بستنی بخرند. اما امام موسی صدر کاری کرد که همه مشتری آن بستنی‌فروش شدند. جالب است که دو گروه دشمن و مخالف در لبنان، درگیر شده بودند و محل درگیریشان هم جایی بود که ساختمان محل سکونت خانواده امام موسی صدر میان این دو گروه قرار داشت. این دو گروه ابتدای درگیری، خانواده امام موسی صدر را از ساختمانی که میانشان بود خارج کردند تا آسیبی نبینند و سپس شروع به درگیری و اسلحه کشیدن روی یکدیگر کردند.

 

وی در ادامه گفت: این شخصیت، واقعا اهل مذاکره بوده و نتایجی را که ما الان به آن‌ها رسیده‌ایم، او سال‌ها پیش درک کرده بود. امام موسی صدر، آدمی اهل مذاکره نه تنها برای تقریب مذاهب بلکه برای همزیستی گروه‌های مختلف سیاسی بود؛ آن‌ هم در دوره‌ای که حرف اول را تفنگ‌ها می‌زدند. او در سال ۱۳۵۰ از طرف برخی از مراجع با شاه ایران دیدار خصوصی داشته که در نتیجه آن چند تن از زندانیان سیاسی آن زمان از جمله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آزاد شدند.

 

سلیمانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همیشه هم این‌طور نبوده که منزل علمای شیعه اندرونی رازآلود و بسته‌ای داشته باشد. بلکه در این کتاب هم به نمونه‌ای اشاره شده که یک عالم زنجانی در دوران مشروطیت یعنی زمانی که اصلا رسم نبوده، اتوبیوگرافی نوشته و از خانوده‌اش گفته است. به هر حال زندگی‌نامه‌نویسی با انقلاب اسلامی و جنگ، خودش را در ایران بالا کشید و امروز می‌بینیم که زندگی‌نامه انسان‌های معمولی که در جبهه‌ها حضور داشتند، به چاپ‌های چندم و بالا می‌رسد. یعنی مانند تئوری مرگ مؤلف، تئوری مرگ مرد بزرگ هم در زندگی‌نامه‌نویسی را در انقلاب دیدیم.

 

جعفریان نیز در بخشی از این برنامه گفت: ما در بیشتر کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای‌مان این قاب و فریم خانه روحانیون را نداریم و به همین دلیل هم از شجاعت خانواده امام موسی صدر برای مشارکت در تولید این کتاب تشکر می‌کنم. آشنایی با این خانواده برایم اتفاق بسیار خوبی بود. اگر این کتاب، خوب شده است، سهم نویسندگی من چند مثقال است و دلیل اصلی به این دلیل است که این خانواده واقعا متفاوت‌اند و نظر شما را در رابطه با خیلی مسائل تغییر می‌دهند.

کلید واژه ها: امام موسی صدر


نظر شما :