ماجرای تماس تلفنی رهبری و آیتالله طالقانی
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای ضمن انتشار سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد نکوداشت آیتالله طالقانی که در تاریخ ۱۳۸۹.۱۲.۹ انجام شده است به بازخوانی این روایت پرداخت.
«یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم باصفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی - چیزهایی که حالا به خودشان ببندند - مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ صاف، روشن. هر وقت من میآمدم تهران، اوقاتی که ایشان آزاد بودند، میرفتیم منزل ایشان - یک بار دو بار - مینشستیم؛ این منزل پیچ شمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را میدیدیم. انسان وقتی مینشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیهٔ مبارزاتی، هم روحیهٔ صفا و رفاقت و معنویت و اینها.
اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها - غالباً آدمها - مبتلا هستیم به یک چیزهایی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بیشائبه و بیشیلهپیله بود. نتیجهٔ این بیشیلهپیله بودن هم صراحتش بود، صراحت در بیان. همان خطبهای که شما اشاره کردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند، به عنوان «پدر» او را اسم میبردند. کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستیها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبهٔ ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله، خیلیها هم تلفن میکنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود با یک روحیهٔ اینجوری.»
نظر شما :