ابتکار: در سفارت آمریکا سندی درباره خانه امام بود/ مجلس ششم جزو سالمترین مجالس بود
ابتکار در ابتدای این برنامه گفت: خیلی از دخترها و پسران ایرانی دو اسم دارند. اسم من در شناسنامه معصومه است. پدرم برای نذری که داشت این نام را برای من انتخاب کرد. مادرم نام نیلوفر را دوست دارند و به همین دلیل خانواده من را به نام نیلوفر صدا میکنند.
وی در پاسخ به این سؤال که ابتکار سال ۵۸ با ابتکار سال ۹۳ چه تفاوتهایی دارد، گفت: سنم کمی بالا رفته است. انسانها در کوران حوادث و تجربیات، دچار تحولاتی میشوند. امیدوارم این تحولات مثبت باشد. اگر این سیر تکامل را طی نکند دچار رکود و جمود شدند. امیدوارم این سفر به قلههای دستنیافتنی منتهی شود.
رئیس سازمان محیط زیست در مورد تغییر معیارهای مردم نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب، گفت: معیارها و ارزشها به درون آدمها بر میگردد، اگر فرد بتواند با عقل و دل خود درست تشخیص دهد چه کاری انجام دهد. من سال ۶۰ در شرایط دفاع مقدس ازدواج کردیم. خیلی از اعضای فامیل یا درگیر جنگ بودند یا شهید شده بودند. خیلی از دوستان نزدیک همسرم هاشمی شهید شده بودند. مصطفی چمران شهید شده بود. فضای ما متاثر از این فضا بود و خیلی دوست داشتیم مراسم عروسی ما نشات گرفته از علاقههایی باشد که ما داشتیم. ما در منزل مراسم را گرفتیم و سعی کردیم با سادگی این کار را انجام دهیم. مادرم تلاش کردند که مراسم خوب باشد و حتی لباس من را خودشان تهیه کردند و با حداقل هزینه مراسم برگزار شد. ما واقعا به این موضوع اعتقاد داشتیم و قصد نمایش نداشتیم. ابتکار اضافه کرد: پسر من دو و نیم دهه بعد ازدواج کرد. مراسم او هم خیلی تشریفاتی نبود و مثل خیلی از مراسمهایی بود که برگزار میشود. در یک سالن و با ۲۰۰ نفر مهمان.
وی با تاکید بر اینکه جوانان نسل امروز نمیتوانند به سادگی سالهای زمان انقلاب زندگی کنند، گفت: در آن زمان ملاکهای دیگری مطرح بود. آن زمان الگوهایی داشتیم و نقش مبارزات قبل و بعد از انقلاب در زندگی ما مشهود بود. اکنون الگوها تغییر کرده است. برای من همان الگوها وجود دارد اما باید با یکسری تغییرات در شکل کنار بیایم تا اصولها بماند. قالبها نباید همان قالبهای قبلی باشد. مثلا ازدواج باید بر مبنای پیوند دو روح باشد.
رئیس سازمان محیط زیست گفت: یکبار یکی از وزرای اروپایی گفت من کتاب «تسخیر» شما را خواندم. او گفت من به عنوان یک وزیر اروپایی نمیتوانم بگویم با کار شما موافقم اما میگویم دلیل کار شما را فهمیدم. این به نظرم یک گام مهم است. ما باید بیشتر بشنویم و تحمل کنیم. پدیدار شدن جریانها افراطی مانند داعش نشاندهنده این است که در غرب هم به اندازه کافی گفتوگو نشده است.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر مسئولیتی در جمهوری اسلامی نداشتید، باز هم پوشش چادر را برای خود انتخاب میکردید، گفت: من قبل از انقلاب روسری و مانتو میپوشیدم و بعد از انقلاب خودم چادر را انتخاب کردم. در یک دورهای که بچه کوچک داشتم، دیدیم نمیتوانم از آن استفاده کنم. حالا هم انتخاب چادر به خاطر موقعیت سیاسی من نیست، ولی دوست ندارم این نشانهای از تعصب و واپسگرایی باشد. این موضوع در بعضی افراد القا شده و برای همین دوست دارم از لباسهای رنگی استفاده کنم، چون در موقعیتهایی که هستیم باید پیامهای درستی را به جوانان منتقل کنیم. بانوان روستایی ما از چادر مشکی استفاده نمیکنند، ولی حجاب خوبی دارند. فکر میکنم باید تنوع پوشش زن و مرد را داشته باشیم و اساس را بر همان اصل رعایت شئون بگذاریم.
ابتکار گفت: من از پدرم اثر گرفتم، چون خیلی با علی شریعتی رفتوآمد داشت و خیلی تحت تاثیر تفکر او بود. با اینکه سن زیادی نداشتم و ۱۵ سالم بود جلسات او در حسینیه ارشاد را میرفتم. حس زیبای تفکر در حوزههای دینی و اینکه دین امری تحمیلی نیست، خیلی برای من زیبا بود.
وی گفت: وقتی من سه سالم بود پدرم بورسیهای برای تحصیل در آمریکا گرفت و من تا ۹ سالگی آنجا بودم. در آنجا پدرم جزو پایهگذاران انجمنهای اسلامی دانشجویان مسلمان آمریکا بود. در آنجا دکتر مصطفی چمران خیلی کار کرده بود. او خیلی با پدرم دوست بود و رفتوآمد خانوادگی داشتیم. شکلگیری جریانات اسلامی در آمریکا و خیلی از کشورهای دیگر توسط افرادی که در آنجا درس میخواندند از آنجا رقم خورد.
رئیس سازمان محیط زیست تاکید کرد: چمران خیلی با محبت بود و محبت نافذی داشت. پدرم جزو شاگردان اول رشته سیالات بود و تزش در مورد یک سانتریفیوژ پرسرعت بود، برای همین خیلی دوست داشتند پدرم در آمریکا بماند. ناسا یک بورس کامل داد و خیلی افراد را تطمیع میکردند. پدرم میگفتند من خیلی علاقمند هستم با بچههای ایرانی کار کنم و معلم آنها باشم. خیلی هم سخت بود. ما در ایران خانه و ماشین نداشتیم و تنها حقوقی بود که دانشگاه معین کرده بود.
ابتکار گفت: در زمان انقلاب در همه تظاهراتها بودیم. در یک زمانی دانشگاهها هم تعطیل شد چون تظاهراتها در صحن دانشگاه زیاد بود و سرریز میکرد در خیابانها. همه چشم نگران و بسیار امیدوار بودیم. من بعد از انقلاب دانشجو بودم و در کمیته کارگری بودم و مسئولیتم در سوادآموزی بود.
وی در مورد تسخیر لانه جاسوسی گفت: من از تسخیرکنندگان نبودم. سه روز بعد از اینکه دانشجویان انجمن اسلامی که من میشناختمشان و یکی از آنها هاشمی، همسر من بود، سفارت را تسخیر کردند. به ما گفتند که شما به کمک ما بیایید چون به زبان مسلط هستید و میتوانید کمک کنید. من گفتم باید فکر کنم و از پدر و مادرم اجازه بگیرم چون من تنها دختر خانواده بودم. من با والدینم صحبت کردم. شرایط ملتهبی بود و آنها خیلی صبوری کردند و این برای توکلشان بود. وقتی رفتیم آنجا تمام وقت درگیر بودیم.
رئیس سازمان محیط زیست در پاسخ به این سؤال که برداشت شما از اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا چه بود، آنها با طراحی رفته بودند یا کاری انجام داده بودند و در آن مانده بودند؟ گفت: آنها با طراحی رفته بودند ولی شاید تصورشان این بود که در طول ۳ یا ۴ روز تمام میشود. ولی استقبالی که امام(ره) از این موضوع کردند فرق داشت. امام با درایتی شرایط انقلاب را میدیدند و تجربه انقلابهای دیگر را میدانستند. ما هم در این موردها حرف میزدیم اما در سطح و اندازه خودمان. مثلا موضوع انقلاب شیلی خیلی نگرانکننده بود زیرا خیلی سریع با یک کودتا همه چیز از دست رفت. امام(ره) هم میدیدند خیلی تهدیدها جدی است. ما نه دولت داشتیم، نه مجلس داشتیم، نه انتخاباتی صورت گرفته بود، ما شرایط بدی داشتیم. کشور سر و سامان نداشت و نیروهای انتظامی هنوز بر کشور مسلط نبودند. تنها ۸ ماه از انقلابی میگذشت که همه عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را متحول کرده بود.
ابتکار اضافه کرد: دانشجویان تحلیلشان این بود که این اتفاق میتواند تا حدودی جلوی تهدیدهایی که میرود انقلاب را از بنیان و اساس نابود کند را بگیرد. امام خمینی(ره) هم این اقدام را انقلاب دوم نامیدند و مردم هم خیلی خوب استقبال کردند و موج استقبال مردم غیرقابل تصور بود. هیچکدام از این استقبالها در پیشبینی دانشجویان نبود. این استقبالها نشان از یک وحدت ملی و تقویت روحیه ملی داشت. این فضا توانست به نوعی حاشیه امنی برای برگزاری انتخابات و تصویب قانونی اساسی باشد.
وی گفت: بعدازظهرها مسئولیت من در بخش اسناد بود. آنها برنامهریزی خوبی کرده بودند و با وجود جوان بودن مدیریتشان خیلی خوب بود. ما تا آن زمان در عمرمان اسناد سیاسی معمولی هم ندیده بودیم تا چه رسد به اسناد سیاسی محرمانه و فوق سری ولی دانشجویانی مثل من بودند که به زبان مسلط بودند و طبقهبندی این اسناد را انجام میدادند. سندی بود در مورد جزئیات خانه امام خمینی(ره) در قم، این سند تمام جزئیات معماری این خانه را نوشته بود. از بنیصدر هم سندی بود در مورد یک اسم رمز. این سند جزو رشتهها بود. عدهای میگفتند این اسناد از بین رفته است اما گروهی از دانشجویان پارامترهایی را طراحی کردند و تختههای چوبی دارای کش ساختند و این اسناد را بازسازی کردند.
رئیس سازمان محیط زیست در مورد عدم اعتماد دانشجویان به دولت بازرگان برای سپردن گروگانها به آنها، گفت: دولت بازرگان بارها با مشکلات مواجه شده بود و بارها استعفا داده بود. با توجه به اینکه تحلیل آنها متفاوت بود از همان ساعات اول استعفا دادند و این بار امام(ره) استعفا را پذیرفت. به همین دلیل اصلا بحث سپردن گروگانها به دولت اصلا مطرح نبود. بازرگان خدمات زیادی را انجام داده بود و دانشجویان احترام خاصی به او میگذاشتند، اما مخاطرات شرایطی را به وجود آورده بود که اختلاف نظراتی وجود داشت در این زمینه که چگونه میشود آینده انقلاب را تضمین کرد. بازرگان فرد با تجربهای بود ولی دانشجویان شور و نشاط جوانی را داشتند و اتفاقات را از منظر دیگری میدیدند. حتما در جاهایی این شور جوانی در کار موثر بود. دانشجویان متاثر از حسهای جوانی و انقلابی این کار را انجام دادند، ولی خیلی سخت است که بگوییم اگر دانشجویان این کار را انجام نمیدادند چه میشود چون تهدیدها خیلی جدی بود. چندی پیش در مصر دیدیم که انقلاب ظرف یک هفته با یک کودتای نظامی تمام شد. ما دلیلی برای پشیمانی نداریم. البته بحث بر سر این است که ادامه این مسیر درست بود. دانشجویان فکر میکردند طی چند روز این اقدام را انجام میدهند و با دخالت نیروهای امنیتی ماجرا تمام میشود، اما نظر امام(ره) چیز دیگری بود. شرایط پیش آمده فضا را تغییر داد و فضای بعد لزوما مورد تایید دانشجویان و تحت اختیار آنها نبود.
وی افزود: بعد از اتمام ۴۴۴ روز و تحویل گروگانها و نوشتن قرارداد الجزایر، بحث مواجهه با آمریکا و مناسبات آنها با ایران دیگر در اختیار دانشجویان نبود و لزوما مورد تایید آنها نبود. شاید میشد در جاهایی مسائل را متعادل کرد و با حفظ منافع و مصالح ملی این کار را انجام داد.
ابتکار در پاسخ به این سؤال که چرا نظرات خود را به امام(ره) منتقل نکردید، گفت: نظرات را منتقل میکردند ولی ایشان دیدگاههای خودشان را داشتند و معتقد بودند فضای وحدت ملی که ایجاد شده است، فضایی ارزشمند است که باید حفظ شود. الان اینگونه تحلیل میشود که این اتفاق مسبب خیلی از گرفتاریهایی است که بعد از آن به وجود آمده است. این تحلیل هم خیلی جای بحث دارد و خیلی سادهانگارانه است. اینکه بگوییم اگر این اتفاق نمیافتاد حوادث بعدی به وجود نمیآمد، با اینکه بگوییم اگر در ادامه مسائل حل میشد و عوارض آن تا این حد زیاد نمیشد، فرق دارد. ما کسی از دانشجویان را نداریم که بگوید ما از این کار پشیمانیم.
رئیس سازمان محیط زیست در مورد چاپ کتابش در کانادا گفت: این کتاب را برای چندین ناشر آمریکایی فرستادم ولی آنها قبول نکردند. چون در کانادا ناشری پیدا شد که کتاب را چاپ کند، این موضوع را پذیرفتم. من میخواستم این کتاب به زبان انگلیسی چاپ شود. من این کتاب را برای مخاطب آمریکایی نوشته بودم، زیرا معتقد بودم آنها بیش از هرکسی نتوانسته بودند حقیقت این موضوع را درک کنند و فکر میکردند این اقدام دانشجویان به دلیل وجود یک نفرت و کینه است. میخواستم دلایل اصلی این موضوع را بگویم. بعد از نوشتن کتاب برای مخاطب خارجی فهمیدم که مخاطب داخلی هم داریم و شاید مخاطب اصلی فرزندان خودمان هستند. نسلهای بعدی باید بدانند دانشجویان چرا این کار را کردند. وی گفت: خیلی صحبت شده است که فیلمی در مورد این موضوع ساخته شود. دانشجویان زیادی هستند که این توانمندی را دارند که در ساخت چنین اثری فعالیت کنند.
ابتکار در پاسخ به این سؤال که تا حالا فکر کردید اگر دانشجو پیرو امام(ره) نبودید چه آیندهای در پیش رو داشتید، گفت: تا بحال اینگونه به موضوع فکر نکردم. فکر نمیکنم این همیشه خیلی به موقعیت کمک کند و ممکن است محدودیت هم ایجاد کند. خیلیها فکر میکردند این بخش از تاریخ باید انکار شود ولی من کتابم را نوشتم. بعد از تسخیر هم من تغییر رشته دادم و مدرکم را در رشته ایومونولوژی از دانشگاه تربیت مدرس گرفتم. وی در ادامه گفت: کار من همیشه در دانشگاه و در NGOها بود. من در شرکت همسرم همکاری نمیکنم و قبلا هم همکاری نداشتم.
رئیس سازمان محیط زیست در مورد حضور نزدیکانش در جبهه ۸ سال دفاع مقدس، گفت: علی هادیپور و علی صبوری از دوستان هاشمی بودند که شهید شدند. خواهرزاده آقای هاشمی در همان اوایل جنگ شهید شد. در لیستی که من دارم حدود ۱۵ نفر از دوستان تسخیر لانه جاسوسی در سالهای جنگ شهید شدند.
ابتکار با تاکید بر اینکه از سال ۶۸ تا ۷۶ در دانشگاه فعال بوده است، گفت: وضع آزادی بیان در دانشگاهها در آن دوران دارای فراز و نشیبهایی بود. در برخی مواقع خوب بود و در برخی دیگر سخت بود. در جاهایی خیلی محدودیت اعمال میشد و نگاه امنیتی وجود داشت. متاسفانه این برخوردها سلیقهای بود و عدهای فکر میکردند امنیت کشور با سختگیری و جلوگیری از بیان واقعیتها تامین میشود. برخی نقد را هم خلاف انقلاب و حرکتی ضد انقلاب میدانستند. گاهی اوقات در ممیزیها خیلی سختگیری وجود داشت. نوع برخوردها به این بر میگشت که چقدر مطالبات جدی است. در آن زمان هم برخی معتقد بودند که خانمها باید تنها در رشتههای محدود تحصیل کنند.
وی گفت: دوم خرداد ۷۶ محصول گفتمانی بود که تلاش میکرد در برابر گفتمان افراطی و محدودیتها و فضای موجود مقاومت کند. فضای آن زمان به گونهای بود که خیلی از دلسوزان انقلاب حس میکردند گفتمان انقلاب دارد خدشهدار میشود. مسیری که میرفتیم آزادیها را تهدید میکرد.
رئیس سازمان محیط زیست در مورد دعوت از او برای فعالیت در سازمان محیط زیست گفت: خیلی اتفاقی بود. من آقای خاتمی را در کیهان میشناختم. من با حبیبی مشاور زنان دولت هاشمی رفسنجانی کار میکردم. سال قبلش یک همایشی در پکن برگزار شده بود که یک هیات دولتی و غیردولتی آنجا بودیم. زمانی هم که آقای خاتمی وزیر فرهنگ بودند من را میشناختند. همچنین خانواده من و آقای هاشمی را میشناختند.
ابتکار در مورد اولین مسئولیش در دولت اصلاحات گفت: خیلی سخت بود، چون این برای اولین بار بود که یک خانم مسئولیت اجرایی در حد معاون رئیسجمهور را بر عهده میگرفت. ابتدا هم با این مسئله مخالفت شده بود و آقای خاتمی توضیح داده بود. از یک جاهایی شبهات شرعی مطرح کرده بودند، ولی خاتمی روی این مسئله محکم ایستاد و فصل جدیدی از حضور بانوان در کابینه رقم خورد. آقایان هم خیلی خوب این مسئله را پذیرفتند. این تحولات در فضای اصلاحات پذیرفتنی بود. خیلیها به من میگفتند امیدوارم موفق شوید چون دختران من با دیدن موفقیتهای شما میتوانند موفق شوند. خیلیها هم میگفتند امیدواریم قرار گرفتن در این جایگاه هم به محیط زیست و هم به جایگاه زنان در جامعه کمک کند.
وی در مورد دیدارهای خصوصی با مقام معظم رهبری گفت: در همان اوایل جلساتی با ایشان در مورد مسائل محیط زیست داشتم و توضیحاتی در این مورد دادم. جلسه خوبی هم بود. ایشان هم نقطه نظراتشان را گفتند. ایشان مشکلی با حضور خانمها نداشتند و همراهی خوبی داشتند. در آن دوره به من به عنوان یک خانم نگاه میکردند ولی در این دوره بیشتر به عنوان همکار نگاه میکنند و نگاه جنسیتی کنار گذاشته شده است.
رئیس سازمان محیط زیست در مورد حضور اصلاحطلبان در مجلس ششم گفت: نقد هم میتواند مطرح باشد. هاشمی رفسنجانی در آن دوره نقد شد، تخریب را هیچکس قبول ندارد، ولی ممکن است اتفاقت خارج از چارچوبی در هر دوره اتفاق بیافتد. لازمه تحولات دوره اصلاحات نقد دوره قبل بود. برای تغییر و تحولات پیش رو باید یک نقد واقعبینانه و منصفانه داشته باشیم. هاشمی از شخصیتهای بزرگ انقلاب هستند و خدمات بزرگی داشتند، ولی هر انسانی کاستیهایی دارد. مجلس ششم بیشترین مقدار ایثارگری را داشت. رزمندگان ایثارگر و دانشجویان خط امام حاضر در این مجلس نیروهای دل داده انقلاب بودند. آنها اگر هم نقدی داشتند نقد درونی بود. آنها خیلی صریح به موضوع فساد وارد شدند و این سؤال را مطرح کردند که چرا باید جاهایی باشند که از نظارت و دادن مالیات معاف باشند.
ابتکار افزود: بعد از آن برخوردها با مجلس ششم که طیف گستردهای از آن از اعضای اصلاحات بودند شروع شد. بخشی از برخوردها دلسوزانه و از روی نگرانی بود که این جریان از چارچوب امنیتی و ارزشی نظام خارج نشوند. متاسفانه جریانی هم بود که اصلاحات را رقیب خود میدانست و برای آنها کسب کرسی قدرت خیلی مهم بود.
وی در واکنش به این جمله مجری برنامه که گفت اعضای مجلس ششم در برخی اوقات خیلی وارد فضای تنش شدند و این باعث شد برخی از تندرویهای آنها نگرانکننده باشد، گفت: باید تعریف کنیم تندروی چیست؟ برخی معتقدند ما نقد درونی را نگوییم، چون دشمن گزک میگیرد. من معتقدم اگر ما نقد درونی نکنیم به یک اضمحلال درونی میرسیم. ما نباید به سمت سیاهنمایی برویم ولی باید نقد واقعبینانه داشته باشیم.
ابتکار ادامه داد: مجلس ششم هم نقاط مثبت زیادی داشت، ولی ممکن است در یک جاهایی از حد فرا رفته باشد ولی در ارزیابی با مجلسهای بعدی و مجلسهای دیگر یکی از مجلسهای سالم بوده چون بر اساس یک اصولی پیش میرفت. درست است اسمشان اصلاحطلب بوده، ولی در جاهایی اصولگراتر از اصولگرایان عمل کردند. آنها معتقد بودند هر چقدر آزادیهای اساسی را بسط دهیم، با اینکه ممکن است آسیبهایی داشته باشد، اما سرجمع به نفع نظام انقلاب است.
منبع: انتخاب
نظر شما :