روایتی دیگر از سقوط مصدق: براندازی بومی و کودتای خارجی

۰۱ شهریور ۱۳۹۴ | ۲۰:۴۹ کد : ۵۱۵۷ کتاب
بایندر نقش تحرکات داخلی در سقوط مصدق را بیشتر از توطئه‌های خارجی می‌داند
روایتی دیگر از سقوط مصدق: براندازی بومی و کودتای خارجی
تاریخ ایرانی: درباره دخالت سیا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحلیل‌های بسیاری منتشر شده که طیفی از انکار تا اغراق در نقش این سازمان را در بر می‌گیرد. در سال‌های اخیر یکی از فعال‌ترین تحلیلگران در رد نقش اصلی سیا در سرنگونی دکتر محمد مصدق، ری تکیه عضو شورای روابط خارجی آمریکا بوده است که در مقالاتش می‌نویسد کودتای ۱۳۳۲، یک نقشهٔ داخلی بود. به نوشته او پس از شکست نقشهٔ کودتا در ۲۴ مرداد و دستگیری نعمت‌الله نصیری، فرمانده گارد سلطنتی توسط محافظان مصدق «فضای تسلیم و کناره‌گیری بر واشنگتن مستولی شد. مراکز عملیاتی سیا پذیرفتند که تلاش برای انجام عملیات با شکست مواجه شد. زاهدی و همدستانش بار دیگر تلاش‌هایشان را از سر گرفتند ولی این بار تا حد زیادی مستقل از کرمیت روزولت، رهبر عملیاتی کودتا و سیا وارد عمل شدند. نیروهای ارتش با فعالان حزب توده درگیر شدند، هواداران شاه نیز به خیابان‌ها ریختند. اینکه سیا به تعدادی از اوباش بازار و زورخانه‌ها مبالغی را پرداخت کرد تا علیه دولت وارد عمل شوند حقیقت دارد، ولی تعداد مزدوران سیا از چند صد نفر در کل کشور بیشتر نبود در حالیکه تعداد تظاهرکنندگان به هزاران نفر می‌رسید. سیا از این اتفاقات تکان خورده بود... کودتایی که سال‌ها موضوع بحث‌های تاریخی قرار گرفته است بیش از آنکه توطئهٔ آمریکا باشد، گواهی است بر نگرانی طبقهٔ سنتی ایران از رادیکالیزه شدن سیاست‌های ملی‌گرایانه. مردم خیابان‌هایی که مصدق بر پشتیبانی آن‌ها تکیه کرده بود بر ضد او به پا خاستند.»

 

در مقابل با پیگیری‌های مالکوم برن، مدیر پژوهشگاه آرشیو ملی ایالات متحده اسنادی منتشر شده که نشان می‌دهد سفیر آمریکا در عراق به شاه ایران (که به عراق گریخته بود) پیشنهاد می‌دهد تا به نقش بیگانگان در اجرای کودتا اشاره نکند و شاه نیز «موافقت» می‌کند. حتی لوی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران که در ابتدا مخالف نقشهٔ کودتا بود، در ‌گزارشی با ارائه جزئیات به شرح نقشه می‌پردازد. با این وجود او کوچکترین اشاره‌ای به فعالیت‌های طراحی شده توسط سیا و تاثیرگذاری و عدم تاثیرگذاری آن‌ها نمی‌کند. در عوض، به گونه‌ای می‌نویسد که گویی این فعالیت‌ها وجود نداشته‌اند چون تعداد کمی از مقامات، حتی در وزارت امور خارجه از این نقشه‌ها اطلاع داشتند. برن به خاطرات دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهور آمریکا اشاره کرده که در تاریخ ۸ اکتبر ۱۹۵۳ درباره وقایع ۱۹ آگوست (۲۸ مرداد) می‌نویسد: «از آخرین پیشرفت‌هایی که داشته‌ایم کمک به حفظ قدرت شاه در ایران و سرنگونی مصدق است. کارهایی که انجام دادیم محرمانه هستند. اگر مردم از این عملیات آگاهی بیابند نه تنها در منطقه شرمگین شده بلکه دیگر نخواهیم توانست در آینده عملیاتی از این دست را پیش ببریم.»

 

از جمله ایرانیانی که همچون ری تکیه بین شکست توطئه آمریکایی - انگلیسی در ۲۵ مرداد و سقوط مصدق در ۲۸ مرداد، پیوند ارگانیکی نمی‌بیند، داریوش بایندر است؛ دیپلمات و کارگزار سیاسی ایران در دوره محمدرضا شاه پهلوی که در سوابق او عضویت در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل، مدیر دفتر منطقه‌ای آمریکا در وزارت امور خارجه، مشاور سیاست خارجی نخست‌وزیری در سال‌های پایانی سلطنت پهلوی، هماهنگ‌کنندۀ منطقه‌ای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در بنگلادش و کنگو و عضویت در دفتر هماهنگی اقدامات بشردوستانه دیده می‌شود.

 

او در کتاب «ایران و سازمان سیا؛ بازنگری در سقوط دولت مصدق» این پیش‌فرض اصلی را مورد تاکید قرار داده که «تحرکات داخلی سیاسی بیش از توطئه‌های خارجی مسئول وارد آمدن ضربه نهایی به دولت ملی مصدق بود». بایندر مبارزات موازی مصدق در چندین جبهه را «ظاهرا افراطی» می‌داند که همان‌ها ابزار سرنگونی وی شد. «حکومت مصدق در اولین سال هرچند غرور فراوانی برای مردم به ارمغان آورد، اما تغییر چندانی در زندگی مردم ایجاد نکرده بود. مذاکرات نفت به بن‌بست رسیده و اقتصاد فلج شده بود و کم کم علایم نارضایتی در نخبگان سطح بالای کشور و گروه‌های ذی‌نفع پدیدار می‌شد.» به نوشته این کتاب، در بین مخالفان مصدق به تدریج ائتلافی اعلام نشده از متحدان سابق وی در جبهۀ ملی، نمایندگان دست راستی و انگلوفیل، روحانیون سیاست‌زده و افسران تصفیه شدۀ ارتش و حتی برخی اعضای خانوادۀ شخص شاه شکل گرفت. برخی شخصیت‌ها نیز همچون حسین علاء وزیر دربار، اشرف پهلوی خواهر ماجراجوی دوقلوی شاه، علیرضا برادر شاه و ملکه ثریا در میان دشمنان قسم‌خوردۀ مصدق بودند.

 

بایندر، مصدق و مشاورانش را به عدم درک درست از پیچیدگی‌های بازار نفت از جمله پیوندهای میان غول‌های نفتی متهم کرده که به اشتباه فرض می‌کردند با قطع جریان نفت ایران، بازار جهانی دچار کمبود خواهد شد و مشتریان به اجبار تحریم نفتی بریتانیا را برای جبران نیاز خود دور می‌زنند. «اما غول‌های نفتی به سرعت تولید نفت را در جای دیگر افزایش داده بودند و به کمک ذخیرۀ بازار موجود، کسری تولید خیلی زود جبران شد. مصدق در قضاوت خود در مورد سیاست جنگ سرد و ماهیت ائتلاف آمریکا و بریتانیا هم دچار خطا شده بود.» بریتانیا در قبال مصدق و بحران نفت، راهبردی دوگانه را دنبال می‌کرد: هم مذاکرات را انجام می‌داد و هم به براندازی می‌اندیشید. وقتی در اسفند ۱۳۳۱ مصدق پیشنهاد نهایی را نپذیرفت و بطور یکجانبه به مذاکرات نفت پایان داد، دولت آیزنهاور از وی ناامید شد؛ سیاستش را تغییر داد و دست در دست بریتانیا گذاشت تا مصدق را با شیوه‌های پنهانی سرنگون کنند. طرح کودتا با اسم رمز تی‌پی آژاکس در راس فهرست برنامه‌های آمریکا - انگلیس در ایران قرار گرفت. این طرح که در اواخر بهار ۱۳۳۲ برای براندازی مصدق در نیکوزیا، پایتخت قبرس و لندن ساخته و پرداخته شد، شامل دو جنبۀ سیاسی و نظامی بود. بخش سیاسی دربردارندۀ برنامه‌های بی‌ثبات‌سازی از راه بست‌نشینی جماعات مردم درون ساختمان مجلس به رهبری روحانیون و رشوه دادن به نمایندگان بود که سرنگونی مصدق را از راه‌های پارلمانی دنبال می‌کرد. بخش نظامی نیز شامل اقدامات نظامی بود که اگر توده‌ای‌ها و یاران مصدق مقاومت می‌کردند، انجام می‌گرفت.

 

در این کتاب جزئیات طرح تجدیدنظر شدۀ تی‌پی آژاکس شرح داده شده است که در شامگاه ۲۴ مرداد ۳۲ اجرا شد. شاه دو فرمان سلطنتی امضا کرد؛ یکی عزل مصدق از نخست‌وزیری و دیگر انتصاب سپهبد فضل‌الله زاهدی به جای وی. به نوشته بایندر «حتی اگر فرمان عزل مصدق توسط شاه چندان هم مغایر قانون اساسی نبود، همین که مشخصۀ یک دسیسۀ خارجی را دربرداشت که به تغییر رژیم منجر می‌شد، هر نوع مشروعیتی را از عملیات می‌گرفت.» کودتا زمانی شکست خورد که نعمت‌الله نصیری، فرماندۀ گارد سلطنتی که برای تحویل فرمان عزل مصدق به خانه او رفته بود، دستگیر و گروهان وی خلع سلاح شدند. شکست کودتا امری واضح بود: شبکۀ پنهانی نظامی حزب توده به اغلب واحدهای نظامی نفوذ کرده بود، حتی به گارد سلطنتی که قرار بود طبق طرح، بار اصلی عملیات را بر دوش بکشد. حزب توده خبر یک کودتای قریب‌الوقوع را به ارگان اصلی خود کمیتۀ مرکزی داده بود. بی‌شک مصدق از قضیه آگاه شده و ژنرال ریاحی را هم باخبر کرده بود. شاه که از استراحتگاه خود در کنار دریای خزر وقایع را دنبال می‌کرد، وحشت‌زده به بغداد پرواز کرد. پس از فرار شاه در ۲۵ مرداد فضای سیاسی جدیدی بر کشور حاکم شد؛ تا جایی که دو روز بعد حزب توده به سوی آنچه «استیلای پرولتاریا» خوانده می‌شد، حرکت کند. مصدق علاقه‌ای به تغییر رژیم نداشت و به تشکیل شورای سلطنت که از راه همه‌پرسی فراهم شده باشد، رضایت داد. از صبح روز ۲۷ مرداد تمام تظاهرات و راهپیمایی‌ها را غیرقانونی اعلام کرده بود.

 

چندین نویسنده به خصوص کرمیت روزولت بعد‌ها نوشتند که جلسه عصر ۲۷ مرداد بین مصدق و هندرسن در اصل زمینه‌سازی سرنگونی بود. طبق ادعا‌ها این ملاقات وسیله‌ای شد برای ترساندن مصدق و صدور دستور متفرق کردن جمعیت حزب توده در خیابان‌ها و صاف کردن جاده برای اجرای مرحلۀ دوم کودتای تی‌پی آژاکس اما بایندر می‌گوید هندرسن از وقایع روز ۲۸ مرداد خبر نداشته و در مصاحبه‌ای بیست سال پس از آن، آگاهی داشتن از کودتا را انکار می‌کند.

 

بنا به نوشته این کتاب، در واشنگتن نه ستاد سیا، نه وزارت خارجه و نه حتی کاخ سفید از وجود طرحی برای روز ۲۸ مرداد آگاهی نداشتند. «خبر سقوط مصدق در روز چهارشنبه همه را در واشنگتن شگفت‌زده کرد... ادعاهای روزولت در سرنگونی مصدق که سال‌ها بعد منتشر شد، هیچ اصالتی ندارد.» یکی از نتایجی که در کتاب «ایران و سازمان سیا» بر آن تاکید شده اینست که «هیچ شواهد یا ادعایی در تاریخچۀ داخلی سیا نیست که نشان دهد سیا پول جمعیت تظاهرکننده را مهندسی کرده، بین مردم پول بخش کرده و یا حتی پس از شکست تی‌پی آژاکس چنین قصدی در میان بوده باشد. ادعاهای موجود در این سند که به دو مامور ایرانی اصلی سیا، در روز ۲۵ مرداد و یا هر تاریخ دیگری ۵۰ هزار دلار داده شده تا تظاهرکنندگان را بسیج و تبلیغات روانی را مهندسی کنند و یا عملیات توده‌ای‌های قلابی را رهبری کنند، با هیچ سند دیگری که در دسترس است، تائید نمی‌شود و باید کنار گذاشته شود. سپس به ارزیابی محرمانه سفیر آمریکا در تهران در ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ اشاره شده که هیچ اشاره‌ای به این نکته نمی‌کند که سرنگونی مصدق در نتیجۀ دخالت خارجی رخ داده است.»

 

این پژوهش نشان می‌دهد که هستۀ شورش حتی قبل از طراحی کودتای آمریکایی - انگلیسی ۲۵ مرداد، در میان افسران پادگان‌های تهران وجود داشته است. طراحان تی‌پی آژاکس نه به کسی رشوه دادند و نه از میان افسران ارتش ایران کسی را به خدمت گرفتند. آن‌ها فقط از ناآرامی موجود بهره‌برداری کردند و توانستند پیوندهای ضعیفی با این گروه از افسران برقرار کنند. وقتی کودتای تی‌پی آژاکس در شب ۲۵-۲۴ مرداد شکست خورد، این سازوکار از هم پاشید.

 

بن‌مایه پژوهش بایندر را در این عبارات پایانی کتابش می‌توان یافت: «براندازی دولت مصدق در ۲۸ مرداد، اساسا یک ویژگی بومی داشت و از پویایی داخلی کشور ناشی شد. هرچند اگر از زاویۀ دیگر نگاه کنیم، زنجیرۀ حوادث پیش از خروج شاه در چند روز قبل از آن، سقوط ۲۸ مرداد را به توطئۀ تی‌پی آژاکس پیوند می‌دهد، چون شکست کودتای ۲۵ مرداد، فرار شاه را به دنبال داشت، می‌توان یک رابطۀ خطی میان طرح کودتای آمریکایی - انگلیسی و سقوط مصدق در ۲۸ مرداد تصور کرد. شکست طرح کودتای آژاکس، زنجیره‌ای از حوادث منجر به سرنگونی را به حرکت درآورد. به عبارت دیگر، سیا به واقع در سقوط مصدق نقش داشت، ولی فقط نقش یک تسریع کننده را بازی کرد.»

 

***

 

ایران و سازمان سیا؛ بازنگری در سقوط دولت مصدق

داریوش بایندر

ترجمه: بهمن سراحیان

نشر پارسه

چاپ اول، ۱۳۹۴

 ۳۹۶ صفحه

۲۶ هزار تومان

کلید واژه ها: کودتای 28 مرداد عملیات آژاکس مصدق


نظر شما :