اشرف پهلوی؛ شاهدختی که برادرش را میپرستید
مدعی آزادی زنان، به بانوان دربند رژیم پهلوی بیاعتنا بود
مارک مکگینس / ترجمه: شیدا قماشچی
تاریخ ایرانی: اشرف پهلوی را با ایملدا مارکوس و مادام چیانگ کایشک مقایسه میکنند، ماری آنتوانت ایرانی که عاشق تجملات بود و حضور پرشکوهی در محافل بینالمللی داشت. استالین او را یک «وطنپرست واقعی» نامید و گفت اگر ۱۰ نفر مانند او داشت دیگر نگرانی به دل راه نمیداد. او برای برابری زنان تلاش کرد ولی بزرگترین و سختترین مسالهٔ زندگیاش حفظ اعتبار برادرش، محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران بود.
اشرف پهلوی باهوش بود و خویی مبارزهطلب داشت، برخلاف برادرش که فردی آرام و بدون اعتماد به نفس بود؛ مطبوعات فرانسوی به او لقب «پلنگ سیاه» دادند (که بیشباهت هم نبود). اشرف در برکناری محمد مصدق در سال ۱۹۵۳ نقش مهمی داشت و پس از تبعید شاه در سال ۱۹۷۹ و مرگش در سال ۱۹۸۰ تمام تلاشش را کرد تا از سلطنت او دفاع کند. به گفتهٔ خودش: «من بیش از یکبار ازدواج کردم. فرزندانی به دنیا آوردم. کارهایی برای کشورم انجام دادم که هیچکدام از زنان همنسل من انجام نداده بودند. اما همهٔ وجود من برادرم محمدرضا پهلوی بوده و هست. برخی خدا را میپرستند، من برادرم را میپرستم.»
او در ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹ چند ساعت پس از برادرش متولد شد. پدر او، رضا پهلوی، یک فرمانده نظامی بود و مادرش زنی ریزاندام ولی سرسخت که تاجالملوک نام داشت و چهارمین همسر از شش همسر رضا پهلوی بود. در سال ۱۹۲۵ پس از آنکه پدرش با سقوط سلسلهٔ قاجار به سلطنت رسید، به مقام علیاحضرت شاهزاده اشرف پهلوی نائل شد. قاجار سلسلهای بود که از سال ۱۷۸۹ تا آن زمان بر ایران حکمرانی میکرد. برادرش برای تحصیل در مدرسه لهروزه به سوئیس فرستاده شد ولی اشرف و خواهرش شمس در مدرسهٔ زرتشتیان به تحصیل مشغول شدند. به او اجازهٔ ادامهٔ تحصیل داده نشد، علیرغم اینکه رضاشاه، با الگو قرار دادن آتاتورک، میخواست تا کشورش را از فئودالیسم رها کند و به این منظور همسر و فرزندانش را تشویق کرد تا چادر را از سر برکنده و همانند غربیها لباس بپوشند. او نیز همانند دیگر پادشاهان دخترش را مجبور کرد تا در سن ۱۷ سالگی با پسر یکی از متحدانش ازدواج کند. او میرزاخان (علی) قوام نام داشت. اشرف میگفت که برای اینکه بتواند در کنار همسرش بماند داروهای آرامبخش مصرف میکرد.
در سال ۱۹۴۱ متفقین رضاخان را تبعید کردند و برادر اشرف به سلطنت رسید. اشرف در برکناری دولت قوام نقش اساسی داشت ولی با گذشت زمان شاه اعتماد به نفسش را به دست آورد و کمتر بر خواهرش تکیه کرد. اشرف نیز توجهش را به امور دیگری معطوف کرد. در سال ۱۹۶۵ ریاست کمیسیون سازمان ملل متحد در امور زنان را عهدهدار شد. دو سال پس از آن به نمایندگی ایران در شورای اقتصادی و اجتماعی و همچنین حقوق بشر در سازمان ملل برگزیده شد و در سال ۱۹۷۰ رئیس کمیسیون شد. در سال ۱۹۷۵ به عضویت کمیتهٔ مشاوران کنفرانس سالانه بینالمللی زنان درآمد.
شاهدخت برای مبارزه با بیسوادی کمپینی به راه انداخته بود ولی به گرفتاری ۴ هزار نفر از «خواهرانش» که تحت فشار رژیم سرکوبگر برادرش زندانی سیاسی بودند، وقعی نمینهاد. در دههٔ ۱۹۷۰ با افزایش بیسابقهٔ قیمت نفت، اطرافیان شاه به ثروتی هنگفت دست یافتند و اشرف نیز از زندگی پرتجمل لذت میبرد.
او اوضاع اقتصادی خود در تبعید را «مناسب» توصیف کرد. یک ساختمان سه طبقه در پارک اَوِنیو و دو خانهٔ ویلایی در خیابان بیکمن نیویورک داشت؛ در پاریس آپارتمانی در خیابان مونتن و در ریویرا نیز ویلای ساحلی داشت. او ثروت خود را میراث به دست آمده از فروش زمینهای پدری میدانست. (اگر این موضوع صحت داشته باشد این زمینها توسط پدرش غصب شده بودند.)
اشرف در سال ۱۹۴۴ از اولین همسر خود جدا شد و در سال ۱۹۴۴ با احمد شفیق فرزند رئیس دفتر دربار خدیو مصر ازدواج کرد. آنها در سال ۱۹۶۰ از هم جدا شدند و اشرف با مهدی بوشهری - یک ایرانی مقیم فرانسه - ازدواج کرد ولی مسیر زندگیاش از او نیز جدا شد. شهرام پهلوینیا فرزندش از ازدواج نخست در سال ۱۹۴۰ متولد شد و به ثروتی هنگفت دست یافت. شهریار پسر او از دومین ازدواجش یک فرماندهٔ نیروی دریایی بود و در دسامبر ۱۹۷۹ در پاریس به قتل رسید. آزاده، خواهر شهریار و تنها دختر اشرف در سال ۲۰۱۱ با ابتلا به سرطان خون درگذشت.
منبع: سیدنی مورنینگ هرالد
نظر شما :