انتقاد علی مطهری از طولانی شدن اشغال سفارت آمریکا
به نوشته او «اصل تسخیر سفارت آمریکا را میتوان به حساب شور و هیجان اوایل انقلاب و عکسالعمل طبیعی مردم ایران در مقابل اقدامات آمریکا بر ضد انقلاب اسلامی پس از پیروزی گذاشت ولی طولانی شدن اشغال این سفارتخانه به نفع انقلاب و مردم ایران نبود، چون در طول ۴۴۴ روز اشغال سفارت آمریکا در اثر تبلیغات گسترده رسانههای غربی چهره نامناسبی از انقلاب اسلامی در تمام دنیا به نمایش گذاشته شد و ما نتوانستیم چهره واقعی این انقلاب را به دنیا نشان بدهیم و پیام آن را ابلاغ کنیم. در نتیجه در یک انزوای غیرضروری واقع شدیم و صدام حسین هم از این انزوا استفاده کرد و به کشورمان حمله کرد و دیدیم که هیچ کشوری از ما که مورد اشغال واقع شده بودیم حمایت نکرد چون قبلا چهرهای مانند داعش از ایران به نمایش گذاشته شده بود. بعدا هم قرارداد الجزایر در مجموع به ضرر ما بود و خسارتهای مالی زیادی بر ما تحمیل شد. به هر حال بهتر بود اشغال سفارت آمریکا در مدت کوتاهی پایان میپذیرفت.»
اما یکی از دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا معتقد است: «مقصر اصلی طولانی شدن آزاد کردن کارمندان سفارت آمریکا، دولت ایالات متحده بود زیرا به خواسته اصلی مردم ایران وقعی ننهاد. اگر محمدرضا شاه و اموال غارت شده ایران مسترد میشد دیگر این اتفاقا رخ نمیداد و کارمندان سفارت هم در همان روزهای ابتدایی آزاد میشدند.»
عبدالحسین روحالامینی، اعضای سفارت آمریکا را گروگان نمیداند و میگوید: «نه اینها گروگان نبودند امانت بودند. ما نه قصد گروگانگیری داشتیم و نه گروگان گرفته بودیم. اما اعتراض ما که تنها یک اعتراض دانشجویی بود به جایی رسید که اگر امروز تصاویر آن دوره را ببینید مشاهده خواهید کرد که مردم دیگر اجازه نمیدادند کار رها شود. امام پیام داد که خوب جایی را گرفتید. ما گروگان نگرفته بودیم. خودشان باعث شدند که این آزاد شدن آمریکاییها طولانی شود.»
او در گفتوگو با خبرگزاری مهر افزود: «تمام ۴۴۴ روز کار دست دانشجویان بود، اما اراده اینکه با اینها چه کنیم، با دانشجویان نبود. این اراده در اختیار شورای انقلاب بود که آنها آزادی آمریکاییها را نخواستند. کشور در یک حالت انتقالی بود و باید یک مجلس رسمی تشکیل میشد. بعد از آنکه مجلس تشکیل شد، امام فرمودند: هر چه مجلس در این باره تصمیم بگیرد، همان انجام میشود. البته طولانی شدن این ماجرا با چند حادثه دیگر گره خورد؛ از جمله حمله نظامی به طبس، شکستن شاخ آمریکا در این طولانی شدن گروگانگیری خود را نشان داد. آمریکا از روز اول تسخیر لانه جاسوسی به جای اینکه به اراده ملت ایران احترام بگذارد، در صحرایی در مصر، لانه جاسوسی را شبیهسازی کرده بود که چگونه بتواند عملیات آزادسازی گروگانها را از طریق صحرای طبس انجام داده و به ایران حمله کند. بعد از آنکه این تمرینات و مانورها هم در آمریکا و هم در مصر تمام شد، در طبس در جریان این عملیات گرفتار شدند. این نشان میداد که بنای تمکین به خواست ملت نداشتند بلکه میخواستند مقاومت کنند. اینها باعث طولانی شدن تسخیر لانه جاسوسی و گروگانگیری شد. اینکه آمریکا حمله کند و نیروهای خود را به زور ببرد، طبیعی بود که مقاومت ما هم طولانی شود. این مسئله باعث شد یک شور انقلابی و حمایت از دانشجویان و نیز انزجار از آمریکا به استانهای دیگر نیز منتقل شود. به همین خاطر گروگانها را بین استانهای مختلف تقسیم کردند که اگر عملیاتی برای آزادسازی فرار آنها ترتیب داده شد، یک جا نباشند. به همین خاطر تسخیر لانه جاسوسی به عنوان سمبل حمایت مردمی تکثیر شد.»
روحالامینی ادامه داد: «حادثه دومی که باعث طولانی شدن گروگانگیری نیروهای آمریکایی شد، مصادف بود با پایان ریاست جمهوری کارتر در آمریکا و آمدن ریگان. این ماجرا در اواخر دولت کارتر اثرات خود را گذاشت و بعد از آنکه کارتر شکست خورد و نیروهای آمریکایی استفاده دیگری نداشتند، آنها را آزاد کردیم؛ یعنی در حقیقت ما به دستاوردی که میخواستیم و آن دریدن چهره آمریکا بود، رسیدیم.»
این دانشجوی سابق پیرو خط امام تاکید کرد: «من به عنوان فردی که در معرض و تماس هستم، ندیدم کسی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) از تسخیر لانه جاسوسی پشیمان باشد. خواسته دانشجویان، استرداد شاه بود. الان از یکی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) سؤال کنید که آیا پشیمان هستید از این خواسته، هیچ کس حرف از پشیمانی نمیزند. در آرشیو روزنامه کیهان میتوان دید که از نهضت آزادی تا مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق و حزب توده همگی از تسخیر لانه جاسوسی حمایت کردهاند، حتی کسانی که به روی این ملت اسلحه کشیدند، در آن مقطع از این حرکت دانشجویان حمایت کردند. کسی نبود بگوید که این کار، کار اشتباهی است. همه میگفتند این پاسخی است به جنایتهای آمریکا؛ پاسخی به دخالتهای آمریکا و حمایتهای آن از شاه است. این حرکت نشان میدهد که ما پای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی هستیم.»
یکی دیگر از دانشجویان حاضر در تسخیر سفارت آمریکا هم گفته که «من آدم نادانی نیستم که از کنش ٢٠ سالگی در ۶٠ سالگیام دفاع کنم. از آن اتفاق با معیار امروزم دفاع نمیکنم، آن اتفاق در شرایط خودش رخ داد.»
عباس عبدی در گفتوگو با روزنامه اعتماد افزود: «احمدینژاد، نماینده دانشگاه علم و صنعت و نماینده یک دانشگاه دیگر با اشغال سفارت مخالفت کرده بودند. کسانی که معتقدند پشت سر اشغال سفارت کشورهای خارجی وجود داشتند باید بینه (دلیل) بیاورند. یک عده دانشجو کاری انجام دادند و ربطی به خارجیها نداشت فضا طوری بود که اشغال سفارت را میطلبید.»
محمدجواد مظفر که در حال حاضر انتشارات کویر را اداره میکند، کسی است که تصویر او به عنوان نخستین تصویر از ماجرای تسخیر سفارت، روی ماهوارههای جهانی مخابره شد.
مظفر نیز در گفتوگو با روزنامه اعتماد تاکید کرده «حتی آن جوانان انقلابیتر از ما یعنی آقایان اصغرزاده، میردامادی، عبدی، بیطرف، خانم ابتکار و... اینها نیز اصلا بنای گروگانگیری نداشتند.»
وی گفت: «این اقدام، کار غیرعرف دیپلماتیکی در سراسر دنیا نبود. درست است که میگویند هر سفارتخانهای بخشی از خاک آن کشور محسوب میشود اما اینکه در یک کشور انقلابی عدهای به سفارت بروند و خواهان بیرون کردن یا استرداد شاه بشوند مساله نامتعارفی نیست. اصلا این ویژگی انقلاب است که جریانها روی هم تاثیر و تاثر دارند و ماجرا را از صورت اولیه خارج میکنند. بنابراین، در این ماجرا من قاطعانه میگویم که نظر هیچ یک از دانشجویان گروگانگیری به آن صورت که اتفاق افتاد، نبود. یعنی جو و فضای انقلابی، اوضاع را به آن نحوی که اتفاق افتاد، به پیش راند. حتی مجاهدین خلق (منافقین) به سفارت آمده بودند، پیغام میفرستادند و خواستار ورود به سفارت بودند به این بهانه که شما نمیتوانید این مبارزه ضدامپریالیستی را تا آخر ادامه دهید. ما باید بیاییم تا بتوانیم سازماندهی کنیم. یعنی به یک معنا مجاهدین خلق (منافقین) رو دست خورده و بسیار ناراحت شده بودند که یک حرکت ضد امپریالیستی، توسط کسانی اتفاق افتاده که هیچ یک عضو مجاهدین خلق (منافقین) نیستند. بنابراین، فضای آن روز را در نظر بگیرید؛ در فضای آن روز تمامی سازمانهای سیاسی یا چپ بودند که مهمترین شعار آنها ضد امپریالیستی بود یا مجاهدین خلق (منافقین) بودند که آرزو داشتند اقدامی کنند تا نشان دهند نوک پیکان مبارزه هستند. بقیه مردم نیز که پیرو امام بودند با یک شور انقلابی که برخاسته از آموزههای شریعتی و طالقانی و مطهری و... بود، تمایل داشتند از انقلاب حمایت کنند. بنابراین، ماجرای سیزده آبان به شکل خودجوش اتفاق افتاد و در نهایت، پس از ۴۴۴ روز با بیانیه الجزایر پایان پذیرفت.»
نظر شما :