روایتی از دیدار شاه و آیت‌الله کاشانی

۲۴ اسفند ۱۳۹۷ | ۱۴:۵۵ کد : ۶۵۹۶ دیگر رسانه‌ها
به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله کاشانی، محمود کاشانی در گفت‌وگو با «خبرآنلاین» روایت‌های کمتر گفته شده‌ای را از زندگی پدرش بازگو کرده است:

 

* آیت‌الله کاشانی اصلا خانه‌نشین نشد، در نیمه دوم سال ۱۳۳۲ فعالیت‌های سیاسی ارزشمندی برای پیشگیری از دخالت دولت در انتخابات دوره هجدهم مجلس انجام داد و در سال ۱۳۳۴ در آستانه انتخابات دوره نوزدهم، آیت‌الله کاشانی بازداشت شد و این نشان می‌دهد که چه مبارزات سرسختانه‌ای را در پیش گرفته بود که به‌رغم آن سوابق طولانی گذشته، ناچار شدند در ۲۷ دی‌ماه ۱۳۳۴ آیت‌الله کاشانی را بازداشت کنند. در اسفندماه آزاد شد و مرحوم آیت‌الله بروجردی هم در این زمینه پشتیبانی و فعالیت کردند برای اینکه آیت‌الله کاشانی آزاد شود. البته قضات دادگستری هم نقش ارزشمندی در آزاد شدن وی داشتند.

 

هنگامی که قرارداد کنسرسیوم نفت در دست تدوین بود، آیت‌الله کاشانی اعلامیه‌های بسیار تفصیلی علیه این قرارداد منتشر کردند. در سال ۱۳۳۳ طولانی‌ترین و مستندترین نطق مخالف را هم شادروان سیدمصطفی کاشانی در مجلس هجدهم انجام داد که در مذاکرات مجلس شورای ملی و جداگانه هم در همان سال به چاپ رسید. پیش از سپری شدن دوره او را در ۳۴ سالگی مسموم کردند. دلیلش هم این بود که می‌خواستند آیت‌الله کاشانی را بازداشت کنند و با حضور وی در مجلس این امکان‌پذیر نبود.

 

* آیت‌الله کاشانی دچار بیماری پروستات بودند و آن موقع هم امکانات پزشکی به این اندازه که دانش پزشکی امروز پیشرفت کرده، نبود. یک پزشک مشهوری را هم از آلمان آوردند به ایران، ولی او هم گفت این شخصیت را نمی‌شود عمل کرد. گفت اگر خدای ناکرده یک اتفاقی بیفتد، برای هر پزشکی باعث ناراحتی خواهد شد. بنابراین از بیمارستان به منزل منتقل شدند، مدتی در منزل بودند و البته این را هم شاید می‌دانید که روز ۱۹ اسفند شاه آمد به دیدار آیت‌الله کاشانی، آن هم بدون اطلاع قبلی به همراه آقای رضا رفیع که عضو سنا بود وارد خانه شدند که هیچ کس در خانه نبود، جز یکی از خواهران من و یک پیش‌خدمت. آن‌ها هم در این خانه قدیمی پیچ در پیچ یک مقداری سردرگم شده بودند که از کجا بروند که به دیدار آیت‌الله کاشانی بروند. به هر حال این دیدار شاه با آیت‌الله کاشانی، نخستین دیدار بود، در حالی که در دوران فعالیت‌های سیاسی می‌بایست چنین دیدارهایی رخ داده باشد، ولی به دلایل گوناگون چنین دیداری فقط در آن روز رخ داد و این در حدود ۲۰ دقیقه‌ای بیشتر هم طول نکشید و البته هیچ کس هم نبود و خوشبختانه موقعی که من از دانشگاه برگشتم، ایشان هوش و حواسش خوب بود و من پرسیدم گفت‌وگویی را که در این زمان کوتاه صورت گرفته و ایشان برای من تعریف کردند و من هم این گفت‌وگوها را تاکنون بازگو نکرده‌ام چون نمی‌خواهم در این زمینه فعلا گفت‌وگویی به میان بیاید. خیلی از روایاتی هم که نقل شده، دروغ و کذب است.

 

* همان شب ایشان هوش و حواس خود را از دست داد و ما منتقل کردیم ایشان را به بیمارستان دکتر طُرفه که بیمارستان وزارت راه بود. دکتر طُرفه هم پسر عموی آیت‌الله بود و دو، سه شب در آنجا بودند و در سحرگاه ۲۳ اسفند ایشان فوت کردند و ما با یک آمبولانس ایشان را آوردیم به خانه. من در آن آمبولانس بودم. جنازه ایشان را آوردیم در همان اتاقی که محل پذیرایی‌های ایشان بود و سپس نماز میت در حیاط بیرونی خانه ایشان برگزار شد.

 

* بعد ایشان از مسجد پامنار که مسجد ایشان بود، تشییع شد تا میدان بهارستان به مدرسه سپهسالار. دولت وقت که دکتر علی امینی بود، اعلام تعطیل عمومی کرد. از مسجد سپهسالار ایشان تشییع شد به طرف حضرت عبدالعظیم و این مراسم تشییع خوشبختانه عکس‌هایش وجود دارد. علمایی که حضور داشتند، شخصیت‌های سیاسی که حضور داشتند و فرزندان آیت‌الله کاشانی. جالب این بود که ما فکر می‌کردیم تا یک مقطعی مردم دیگر این تشییع جنازه را ادامه نمی‌دهند. یادم است وقتی رسیدیم به میدان شوش، فکر کردند در اینجا باید از اتوبوس‌ها استفاده شود تا حضرت عبدالعظیم. ولی هیچ نیرویی نتوانست جلوی تظاهرات عمومی مردم را بگیرد، بنابراین تا خود حضرت عبدالعظیم، مراسم تشییع انجام شد.

کلید واژه ها: آیت الله کاشانی محمود کاشانی


نظر شما :