معمای گوزنها/ مسعود کیمیایی: ساواک پایان فیلم را تغییر داد
این گفتوگو دو نکته مهم داشت؛ اول اینکه کیمیایی به تغییر پایانبندی فیلم اشاره کرد و بعد، اعلام کرد که این پایان را نماینده ساواک فیلمبرداری کرده است.
۱- فیلم گوزنها ساعت ۷ شب چهارشنبه شب ۶ آذر سال ۱۳۵۳ در سالن رودکی نمایش داده شد؛ آن سال سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم تهران برگزار میشد و اولین بار بود که سه فیلم ایرانی (گوزنها، شازده احتجاب و غریبه و مه) در آن نمایش داده میشد.
«گوزنها» هفتمین فیلم مسعود کیمیایی بود و دوستداران او چنان با تماشای فیلم هیجانزده شده بودند که در سالن سینما مرتب دست میزدند و آرتیستهای فیلم را تشویق میکردند. پایان نمایش فیلم، مردم مسعود کیمیایی و فرامرز قریبیان را روی دستشان بلند کردند و در میدان کاخ (فلسطین کنونی) چرخاندند. فردای آن روز جلسه مطبوعاتی فیلم برگزار شد و بعد آن بود که مطبوعات در سکوت کامل خبری فرو رفت. ظاهراً دستور رسیده بود که خبری درباره فیلم منتشر نشود.
۲- روایت مستند و غیرمستندی زیادی درباره «گوزنها» موجود است؛ یکی از مشهورترین ها این است که روز بعد نمایش فیلم در جشنواره تهران، پرویز ثابتی، معاون امنیت داخلی ساواک، به استودیو میثاقیه رفت و سیلی محکمی در گوش مهدی میثاقیه، تهیهکننده و مدیر استودیو نواخت و او را بابت تولید فیلم تخطئه کرد.
بعدها بهروز وثوقی که در جشنواره تهران جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرده بود، در گفتوگویی اعلام کرد دو روز بعد از نمایش فیلم، ساواک او را احضار کرده و تعهد گرفته تا دیگر در این نوع فیلمها بازی نکند. در روزهای بعد از جشنواره ظاهراً درگیری بین ساواک و سازندگان بالا گرفت. طبق اطلاعات موجود، قرار بود «گوزنها» دیماه سال ۵۳ اکران شود. اما مقاومت سازندهها نسبت به سانسور و تغییر فیلم، اکران آن را تا ۸ بهمن سال ۵۴ به تأخیر انداخت.
آن روزها بود که شنیده شد معده مسعود کیمیایی خونریزی کرده و کمی بعد معلوم شد که در یکی از بازجوییهای ساواک آسیب دیده است. این نکتهای بود که بعدها خواهر کیمیایی در مستند «سوار خسته میتازد» هم به آن اشاره کرد: «ساواک به خاطر فیلم گوزنها آنچنان بلایی سر مسعود آورد و آنچنان به شکمش زده بودند که با فشار او را به اتاق عمل بردند.» همین نکته را احمدرضا احمدی، شاعر و رفیق قدیمی کیمیایی در همان مستند تائید کرده است.
۳- دلیل این واکنش چه بود؟ سال ۵۴ دو نظر بین روشنفکرها پیچیده بود؛ اول اینکه فیلم بر اساس قصه واقعی یکی از اعضای گروه چریکهای فدایی خلق ساخته شده، کسی که خبر حضورش در خانه تیمی به دست مأموران ساواک افتاده بود و آنها خانه را محاصره کرده بودند، اما چریک مقاومت کرده و مأموران امنیتی او را کشته بودند. انتشار این خبر ظاهراً باعث اخراج و توبیخ گروهی از روزنامهنگاران روزنامههای اطلاعات و کیهان شده بود.
اما شایعه دوم مربوط به حادثه سیاهکل بود؛ با اینکه آن روزها ۴ سال از ماجرای سیاهکل میگذشت ولی جامعه روشنفکری نسبت به آن حساس بود و وجه حماسی آن را میستود. اما رابطه فیلم با این ماجرا چه بود؟ سال ۱۳۵۰، کمی بعد حادثه سیاهکل بیژن جزئی در زندان عشرتآباد تابلویی کشید به نام «سیاهکل» در مرکز تابلو تصویر یک گوزن بود که با رنگهایی روشن کشیده شده بود و در یک دستش نور و در دست دیگرش خنجری داشت.
این نقاشی نماد مبارزه علیه سیاهی و تاریکی قلمداد شد و گوزن، نماد این مبارزه. انتخاب نام «گوزنها» و حضور یک چریک در فیلم که سعی میکند آگاهی ببخشد و جان بدهد، به این برداشت از فیلم مسعود کیمیایی کمک کرد. این دو تحلیل در فضای ملتهب مبارزات مسلحانه سال ۵۳-۵۴ باعث حساسیت ساواک شد.
۴- بهروز وثوقی در کتاب خاطراتش که در خارج از ایران منتشر شده گفته که نزدیک ۳۰ دقیقه از فیلم دچار جرحوتعدیل شده. او حتی گفته که نام اول فیلم «تیرباران» بوده که مسئولان وقت اجازه ساخت فیلم را ندادند. اما واقعیت ماجرا این است که طی یک سال، از آذر ۵۳ تا بهمن ۵۴، عوامل فیلم در حال چانهزنی برای تغییر فیلم بودند. سازندگان که معتقد بودند باید «گوزنها» اکران شود، توانستند با تغییراتی آن را اکران کنند. این تغییرات چه بود؟ در شروع فیلم وقتی قدرت جلوی دبیرستان بدر از ماشین پیاده میشود، دیالوگی اضافه شد که قدرت به دوستانش میگفت: «من دیگه دزدی نمیکنم.»
۵- در نسخه اصلی فیلم وقتی سید جلوی خانهاش میرسد و مأموران را میبیند سراغ یکی از ساواکیها میرود و ازش میخواهد اجازه دهد تا با قدرت حرف بزند. او وارد حیاط میشود و بعد کمی وقتکشی توی اتاق میرود و جمله مشهورش که «نمردیم و گلوله هم خوردیم» را میگوید. اندکی بعد با تیراندازی نیروهای امنیتی سقف خانه فرو میریزد و آن دو رفیق کنار هم میمیرند. در نسخه اصلاح شده بعد ورود سید به حیاط، قدرت عصبانی میشود و او را متهم میکند که رفیقش را لو داده. به همین دلیل هم به سوی او شلیک میکند.
همینجاست که دوربین پروین سلیمانی و جهانگیر فروهر را نشان میدهد که سلیمانی میگوید: «نکشه طفل معصوم رو». سید که گلوله خورده به قدرت میگوید «شاید همون ممد که تو اتاقش امونش دادی لوت داده.» اینجاست که قدرت به فکر فرو میرود و سید به او میگوید مأمورها قول دادهاند اگر تسلیم شود او را اذیت نکنند. چند لحظه بعد قدرت در حالی که دستهایش را بالا گرفته وارد حیاط میشود و سید لبخند میزند. قدرت مقابل سید زانو میزند و یکی از ساواکیها میگوید: «کارش نداشته باشین.» و کمی بعد سربازها به آرامی سمت آنها میروند.
دیالوگ مشهور دیگر فیلم هم همینجا شنیده میشود: «تنمون ضایع شده، رفاقتمون که جایی نرفته.» بین این سکانسها نمای مشهوری هم هست که بعدها مدام به آن ارجاع میشود؛ وقتی قدرت میخواهد از اتاق بیرون برود اسلحهاش را کنار یک گلدان میگذارد، نمایی که با زیباییشناسی آن سکانسها جور درنمیآید.
۶- ظاهراً در نسخه اصلاح شده ساواک، برخی اشکالات دیده میشود، از نبودن پروتز دندانهای بهروز وثوقی که عبدالله اسکندری (گریمور فیلم) برای فیلم طراحی کرده بود تا تغییر ناگهانی جنس بازی فرامرز قریبیان. خود کیمیایی در گفتوگو به هوشنگ گلمکانی گفته که ساواک، کارگردانی فرستاده بود تا کار را تمام کند و زمان فیلمبرداری او و اسفندیار منفردزاده در گوشه حیاط در حال گپ زدن بودند. ظاهراً نعمت حقیقی این نماها را فیلمبرداری کرده است و دو بازیگر اصلی هم به ناچار مشغول کار بودهاند.
با این وجود نسخه سانسور / اصلاح شده از ۸ بهمن ۱۳۵۴ در ۱۳ سینمای تهران اکران شد و با ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان پرفروشترین فیلم سال در تهران شد. حیات فیلم سالها ادامه یافت و سال ۵۷ بود که دوباره از نو زنده شد؛ وقتی که سینما رکس سوخت این فیلم در سینما در حال پخش بود. بعد انقلاب هم «گوزنها» در سینماهای مختلف اکران شد و تا زمان وضع قوانین تازه در سال ۶۲ روی پرده سینماهای تهران و شهرستانها رفت.
حالا بعد از ۴۵ سال «گوزنها» هنوز هم یک معماست؛ کیمیایی تنها کسی است که اعلام کرده سکانس پایانی را شخص دیگری فیلمبرداری کرده و هیچکدام از بازیگران و عوامل تا به حال به آن اشاره نکردهاند. جالب است که بعد نیم قرن بفهمیم چه کسی دکوپاژی برای آن پایانبندی نوشته و آن را اجرا کرده است. این هم معمای تازهای است، درست مثل نام فیلم، مثل آنچه که باعث شد کیمیایی قصه «گوزنها» را بنویسد.
منبع: روزنامه سازندگی / اول مرداد ۹۸
نظر شما :