تاج زند و تاراج قاجار- روبرت گراند واتسون، استاد دانشگاه هاروارد
ترجمه: نسرین رضایی
کریم خان زند در سال ۱۷۷۹ درگذشت و انتخاب جانشین بعدی او یک دهه زمان برد و این مدت زمان طولانی آسیب بسیار زیادی به خاندان زندیه وارد آورد. در این ده ساله علاوه بر کشمکش و نزاع بر سر مسند قدرت، مجال آن فراهم شد تا حاکمان مختلفی در هر گوشه و کنار ایران بر رعایا حکمرانی کنند. تعداد شاهان و فرمانروایان کوچک در این دوران ده ساله بسیار زیاد شد و هر یک ساز خود را میزدند و حاضر به پیروی از دیگری نبودند. آقا محمد خان قاجار نیز که بعدها در مقابل لطفعلی خان و خاندان زندیه قرار گرفت، یکی از همین خرده فرمانروایانی بود که در این دوره ده ساله مجال کسب قدرت یافته بود. آقا محمد خان از همان ابتدا در اندیشه براندازی خاندان زند بود، در آن زمان که لطفعلی خان بر مسند قدرت نشست، زندیان به دلیل اطمینان خاصی که به دلاوری، ثبات قدم و وفاداری شاه جدید خود داشتند هیچگاه بدین موضوع نمیاندیشیدند که او با اشتباهی بسیار بزرگ تاریخ حکومت ۴۴ ساله زند را به پایان برده و پارس را در مسیر فرمانروایی ۱۳۱ ساله قاجاریه قرار دهد. لطفعلی خان پسر جعفرخان زند و نوه صادق خان زند، برادر کریم خان زند بود. او دارای ویژگیهای برجسته بسیاری چون خوش سیمایی، دلاوری، نیرومندی و هوش سرشار بود.
لطفعلی خان یکی از حاکمان متعددی بود که هر یک بعد از مرگ کریم خان مشغول سر و سامان دادن بخشی از کشور بودند و در نقطهای خاص برای خود حکمرانی میکردند. او بوشهر را برگزیده بود و مشغول سامان دادن به این منطقه بود که خبر دستگیری پدرش توسط یکی از رقبای زندیه به نام "صید مرادخان زند" را شنید. مراد خان به یکی از غلامان خود دستور داده بود تا جعفرخان را ترور کنند. خبر ترور پدر، لطفعلی خان را به شیراز پایتخت زندیه کشاند و مراد خان مجبور شد تا قدرتی را که با ترور جعفرخان در شیراز از آن خود کرده بود به فرزند او واگذار کند. لطفعلی خان تنها هجده و یا نوزده سال داشت که با سیصد تن سپاهی دشتستانی خود را به شیراز رساند و بر کودتاگران پیروز شد و کنترل اوضاع را در دست گرفت.
لطفعلی خان گرچه در ابتدای کار و برای انتقام خون پدر و حفظ خاندان زندیه شجاعت و دلاوری خاصی از خود نشان داده بود اما از همان لحظات که نام بزرگترین رقیب او آقا محمد خان قاجار در کنار نام او قرار گرفت چندان قدرتمند عمل نکرد. او در ابتدا توانست تا در یک نبرد تقریبا سنگین بخشهای شمالی شیراز را از آقا محمد خان که سعی در نفوذ در منطقه اصلی زندیه داشت بگیرد، اما این نبرد برد چندان سادهای برای لطفعلی خان نبود. آقا محمد خان در این جنگ از شترهای بسیار زیادی استفاده کرد تا اسبهای زندیان را به وحشت بیاندازد. زندیان در جدال با آقا محمد خان توانستند شیراز را نگه دارند و قاجاریان مجبور به عقبنشینی به سمت تهران شدند. لطفعلی خان موفقیت چشمگیری را در مقابل آقا محمد خان از آن خود نکرده بود چرا که قاجار در شش هفته تمام توان نیروهای زندیه را در اطراف شیراز کاملا تحلیل داده بود.
در همان سال (یک سال پس از پادشاهی) لطفعلی خان سعی کرد تا وجهه خود را با حمله به کرمان و تسخیر این منطقه بهبود بخشد اما در این نبرد نیز پیروز نشد. او به کرمان رفت تا حاکم آنجا را که از فرمان زندیه سرپیچی میکرد تغییر دهد اما شرایط بد آب و هوایی و فصل سرما باعث شد تا شکست دیگری برای لطفعلی خان رقم خورد و دلاوری و تدبیر او باز هم زیر سوال برود.
خاندان زندیه از همان سالهای نخست پس از مرگ کریم خان زند در کشمکش با آقا محمد خان قاجار بود. گرچه لطفعلی خان نخستین شاه رسمی خاندان زند پس از کریم خان شد اما پدرش جعفرخان نیز بارها در نقش نماینده زندیه پیش از پادشاهی پسر، در مقابل آقا محمد خان قاجار قرار گرفته بود. آقا محمد خان یک بار به اصفهان، شهری که جعفرخان در گذشته در آنجا فرمانروایی میکرد حمله کرده و جعفرخان به ناچار راهی شیراز شده بود. آقا محمد خان بعد از این ماجرا تصمیم گرفت تا پس از دسیسه برای مرگ جعفرخان با حمله به شیراز آنجا را همانند کریم خان زند به پایتخت قاجاریان بدل کند اما با لطفعلی خان که در واکنش به ترور پدر به آنجا آمده بود روبرو شد و تصمیمش هرگز عملی نشد.
جعفرخان زند و پسر جوان او تنها بازماندگان خاندان زندیه بودند که متوجه رشد قاجار در نقاط مختلف کشور شدند و تا آخرین لحظات زندگی خود تلاش کردند تا به عنوان نماینده خاندان زند در مقابل آقا محمد خان ایستادگی کنند. جعفرخان بعد از فرار از اصفهان به شیراز پی برد که شهری که آن را ترک کرده در اختیار برادر آقا محمد خان قرار گرفته است. بنابراین بار دیگر به اصفهان لشکرکشی کرد تا در حرکتی نمادین به مردم فارس نشان دهد که حکومت در دست زندیان است و نه قاجاریان. جعفرخان اصفهان را بار دیگر پس گرفت اما بعد از ورود به شیراز در بهار ۱۷۸۹ در مرکز حکمرانی زندیان کشته شد و مسیری را بنیان گذارد تا لطفعلی خان نیز دنبالهرو راه پدر شود. در سال ۱۷۹۱ بود که لطفعلی خان تصمیم به حمله به اصفهان گرفت اما از آنجا که به یکی از افراد خود به نام حاج ابراهیم خان کلانتر شک بسیار زیادی داشت پسر او را نیز همراه خود برد. این موضوع کمک چندانی در آن شرایط نکرد و به محض خروج شاه از شهر، تمامی مردان او به دستور حاج ابراهیم خان کلانتر دستگیر شدند. حاج ابراهیم به برادر خود در سپاه لطفعلی خان پیام داد که شهر شیراز در دست اوست. وفاداران سپاه لطفعلی خان به محض شنیدن این خبر به سمت شیراز بازگشتند اما دروازههای شیراز بسته بود و سپاهیان وفادار از هراس حمله و تجاوز به خانوادههای خود لطفعلی خان را تنها گذاشتند، تنها شمار اندکی از وفاداران نزد شاه زند ماندند و به همراه او به سمت بوشهر رفتند.
سپاه وفادار به لطفعلی خان نخست به دشتستان و سپس به بندر ریگ رفت. "امیر علی خان حیات داوودی" فرمانروای ریگ وی را به گرمی پذیرفت و در اندازه توان به او نیرو داد. لطفعلی خان با سه هزار تن در منطقهای به نام شهرک میان راه (بین شیراز-اصفهان) و در ۱۴ فرسنگی شیراز به نبرد با سپاه قاجار رفت ولی چون شمار سپاهیان هر دو طرف با هم برابر نبود لطفعلی خان به حملات پی در پی روی آورد و ماهها سپاه قاجار را کلافه کرد. اما باز هم موفقیتی حاصل نشد و به ناچار با صد تن از یارانش از راه بیابان به طبس رفت و با سپاهی اندک ابرقو را گرفت. در آنجا به گسترش سپاهش پرداخت تا آنکه نیروهایش را به ۱۵۰۰ تن رساند و سرانجام توانست بر شهر کرمان نیز چیره گردد. کرمانیان او را پذیرفتند و از او پشتیبانی کردند. او در کرمان به نام خود سکه زد و آن شهر را مرکز پادشاهی کوچکش قرار داد. اما مدت زمانی نگذشت که آقا محمد خان با لشکرش کرمان را نیز محاصره کرد، محاصره چهار ماه به درازا کشید و در شهر قحطی آمد. سرانجام لشکر قاجار به درون شهر ریخت. لطفعلی خان زند از میان سپاه قاجار گذشت و توانست به یاری اسبش جان سالم به در برده و به سوی ارگ بم برود. شاه زند به بم رفت و حاکم بم نیز وی را به نیکی پذیرفت ولی از آنجا که گمان برده بود برادرش که از لشکریان زند بود به دست سپاه قاجار افتاده است به میهمان خود خیانت کرد و وی را به قاجارها سپرد. آقا محمد خان قاجار پاداشی را برای تحویل دادن مرده یا زنده لطفعلی خان زند تعیین کرد و فرمانروای بم با تحویل لطفعلی خان به او پاداش را نیز از آن خود کرد. لطفعلی خان را در حالیکه در نبرد با دشمنان زخمهای سختی روی بازو و پیشانی برداشته بود، به کرمان نزد آقا محمد خان قاجار بردند. او که خون بسیاری را از دست داده بود با همان حال در برابر آقا محمد خان ایستاد و به خان قاجار سلام نداد و تعظیم نکرد. آقا محمد خان نیز که غرور بیش از حد شاه ظریفالاندام را در مقابل ابهت خود مشاهده کرد، دستور داد که اصطبلبانانش وی را مورد تجاوز جنسی قرار دهند. فردای آن روز لطفعلی خان را باز به پیش خان قاجار آوردند، در حالیکه دیگر توانی نداشت و آب هم به او نداده بودند، وی را بر روی زمین میکشیدند.
آقا محمد خان لطفعلی خان را به تهران برد و پس از چندی دستور کشتنش را داد. مرگ وی را به روش خفه کردن نوشتهاند. پیکرش را در امامزاده زید در بازار قدیمی تهران به خاک سپردند.
هنگامی که لطفعلی خان از فارس دور شد آقا محمد خان در شیراز بر تخت پادشاهی زندیان نشست و نخستین دستوری که داد ویران کردن آثار بر جای مانده از زندیان بود. دستور دیگر آقا محمد خان بیرون کشیدن استخوانهای کریم خان زند، بنیانگذار پادشاهی زندیان از آرامگاهش بود، وی استخوانهای کریم خان زند را به تهران برد و دستور داد که در زیر پلههای کاخش جایی که همیشه از آن گذر میکرد خاک کنند تا همیشه بر آن پای نهد. این استخوانها تا دوره پادشاهی رضا شاه پهلوی در همان جا ماند تا اینکه در دوره رضا شاه استخوانها را با احترام بسیار از خاک بیرون آوردند و در جایی دیگر به خاک سپردند.
منبع: A History of Persia
نظر شما :