از تمجید نوه امام تا انتقاد نواده مخبرالدوله/ نگاهی به بازتاب پخش سریال قهوه تلخ
سید نیما حسینی
اینکه آثار هنری مورد نقد هنرمندان قرار گیرند عجیب نیست کمااینکه قهوه تلخ نیز از این قاعده مستثنی نبود؛ اما اینبار تنها بحث هنر و هنرمند نبود، از سیاستمدار گرفته تا مورخ، از اهل رسانه تا منتقد سینما و از وبلاگنویس تا حامیان حقوق حیوانات همه و همه به این سریال از منظر خود نگریستند تا قهوه تلخ به سبب طیف گسترده بینندگانش به پدیدهای تاریخی در عرصه سریالسازی ایران تبدیل شود. پدیدهای با موافقان و مخالفان سرسخت.
پرونده "قهوه تلخ" در دادسرا
بارها دیدهایم که با شهرت یافتن فیلم، سریال، کتاب یا هر محصول فرهنگی دیگری، مدعیانی پیدا میشوند که ایده کار را متعلق به خود دانسته و با شکایت از عوامل ساخت یا نویسندگان و تهیهکنندگان اثر مشهور خواستار استیفای حقوق خود میشوند. "قهوه تلخ" هم از این قاعده مستثنی نبود که در همان اوایل توزیع سریال فردی به نام سیدیزدان میرزادگی مدعی شد ایده قهوه تلخ متعلق به او بوده است.
میرزادگی که سابقه فعالیت هنری در بخشهای فیلمنامهنویسی، دستیار کارگردانی و بازیگری در سینما و تلویزیون را در کارنامه کاری خود دارد، مهرماه سال گذشته شکایتنامهای علیه مهران مدیری، خشایار الوند و امیرمهدی ژوله طرح کرد مبنی بر اینکه عوامل تهیه و پخش سریال قهوه تلخ از نام و مضمون کلی فیلمنامه وی به نام خودشان استفاده کردهاند. او مدعی شد در سال ۸۵ فیلمنامه درام قهوه تلخ را نوشته و در تاریخ ۱۵ /۷/ ۸۵ در بانک فیلمنامه ایران آن را به ثبت رسانده است. در مضمون فیلمنامه وی، فردی قهوه تلخ را نوشیده و به زمان گذشته رفته و دوباره با نوشیدن همان قهوه به زمان حال برمی گردد. مضمون فیلمنامه نوشته شده توسط امیرمهدی ژوله و خشایار الوند با عنوان قهوه تلخ نیز تقریبا همین مضمون را دارد با این تفاوت که نوشته این دو نفر فیلمنامهای طنز برای سریال است درحالی که نوشته میرزادگی درام سینمایی است. با اینحال میرزادگی معتقد بود میتوان مضمون یک فیلمنامه را بسط داد و آن را به سریال تبدیل کرد.
در پی این ادعا، علی زارعی وکیل میرزادگی همان زمان در نامهای به دادگاه تقاضای جلوگیری از پخش سریال قهوه تلخ و صدور قرار مجرمیت را خواستار شد. پس از آن موضوع پیگیری شد و عوامل سریال قهوه تلخ به دادسرا فراخوانده شدند. تا اینکه بعد از برگزاری جلسهای، مهران مدیری، ژوله و الوند درخواست ده روز مهلت برای دریافت رضایت از سوی شاکی را اعلام کردند. یزدان میرزادگی در تاریخ ۷/ ۹/ ۱۳۸۹ رضایت حقوقی خود را درباره این پرونده اعلام کرد اما با اینحال پرونده شکایت از عوامل سریال قهوه تلخ هنوز باز است و میرزادگی در آخرین مصاحبه خود گفته بود که قصد دارد در صورت عملی نشدن تعهدات عوامل سریال قهوه تلخ، دوباره از مدیری، ژوله و الوند شکایت کند.
ادعای کپیبرداری از داستان پزشکزاد
اما شکایت میرزادگی تنها واکنش به مضمون فیلم قهوه تلخ نبود که برخی بعد از انتشار نخستین فصلهای این سریال ردپای رمانی قدیمی را در لابلای آن جستوجو میکردند. سایت خبری تابناک سال گذشته با انتشار گزارشی نوشت: رمان "ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید" نوشته ایرج پزشکزاد، نوشتهای است که آخرین ساخته مهران مدیری سایه به سایه آن حرکت کرده و از آن کپیبرداری کرده است. این رمان داستان شخصی به نام ماشاالله را روایت میکند که نگهبان بانک بوده و علاقه عجیبی به وقایع زمان عباسی به خصوص زمان هارون الرشید دارد. ماشاالله در تصادفی عجیب به یکباره به زمان هارون الرشید منتقل شده و داستانهای خندهداری را موجب میشود و در نهایت نیز با انگشتر هارون الرشید به زمان حال بر میگردد. فرهنگ ماشاالله و تناقضات و تضادهای آن با آداب و رسوم گذشتگان و نیز لباس، حرف زدن و حرکات وی از جمله مواردی است که این رمان را به داستانی خندهدار و طنز مبدل ساخته است.
این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ در مجله اطلاعات جوانان و برای بار دوم در سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی منتشر شده است. ایرج پزشکزاد نویسنده رمان ماشاالله خان نویسنده داستان معروف دایی جان ناپلئون است که سریال آن نیز توسط ناصر تقوایی پیش از انقلاب ساخته و پخش شد.
در پی انتشار این خبر، هفتهنامه "امید جوان" در گزارشی به این ابهامات پرداخت و نوشت: «دو سال پیش محمدرضا اعلامی کارگردان فقید سینما که در نیمه اول سال ۸۹ بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت، اعلام کرده بود که قصد دارد رمان "ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید" را با بازی مهران مدیری جلوی دوربین ببرد. اعلامی گفته بود: "من امتیاز ساخت این رمان را از ایرج پزشکزاد که هم اکنون در پاریس به سر میبرد، خریداری کردهام" که ظاهرا این تماس هم توسط علی دهباشی، برقرار شده بود. "ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید" به نوعی سفر در زمان است به گونهای که او توسط یک مرتاض به شهر بغداد و کنار رود دجله انتقال داده میشود تا به بارگاه هارون الرشید میرسد. این سفر در حالی پایان میگیرد که او با یک انگشتر بسیار گرانبها و بزرگ به زمان خود بازمی گردد. حال گمانهزنی سایتهای اینترنتی بر این مسئله استوار است که مستشارالملک "قهوه تلخ" همان "ماشاالله خان" ایرج پزشک زاد است.»
این هفتهنامه سپس به سراغ سیامک انصاری بازیگر نقش مستشارالملک که با ماشاالله خان رمان پزشکزاد مقایسه شده، رفته و از او در اینباره پرسیده بود. سیامک انصاری در این گفتوگو تصریح کرد: «اگر این طور باشد باید بگوییم که فیلم "بازگشت به آینده" استیون اسپیلبرگ هم کپیبرداری از کار آقای پزشکزاد است! حال اگر قهوه تلخ در هفته ۳ تا ۴ هزار نسخه فروش میرفت اصلا کسی به این فکر میافتاد که بگوید قهوه تلخ گرتهبرداری از رمان ایرج پزشکزاد است. ما باید ببینیم چه کسانی این حرفها را میزنند و در چه جایگاهی قرار دارند.» وی در پاسخ به این سوال که "پس شما میگویید مستشارالملک همان ماشاالله خان نیست؟" گفت: «من این را نمیگویم، میگویم اجازه دهید هر کس هر طور که میخواهد فکر کند.»
نقد تاریخی بر قهوه تلخ مدیری؛ از معتضد تا دهقان
موضوع دیگری که واکنشهایی را در قبال قهوه تلخ به دنبال آورد، مقطع تاریخی مورد اشاره در داستان فیلم یعنی پنج سال آخر دورهٔ زندیه و همچنین برخی طنزهایی بود که در مورد مناسبات دربار مطرح میکند. برخی معتقدند آنچه در این فیلم به تصویر کشیده شده است نسبتی با واقعیتهای تاریخی ندارد اما برخی دیگر با سند و مدرک ثابت میکردند که قهوه تلخ حقیقت تاریخ را به تصویر کشیده است.
خسرو معتضد نویسنده و مجری برنامههای تاریخی صدا و سیما سال گذشته در یادداشتی که برای سایت "بولتننیوز" نوشته بود با اشاره به ابهامات تاریخی قهوه تلخ مینویسد: «عده زیادی از دوستان فرهیخته، نویسنده تلفنی یا حضوری از من پرسیدهاند آیا چنین شخصیتهایی در تاریخ بودهاند؟ آیا در ۱۲۰۱ واقعاً ایران فاقد دولت؟ بوده است. من تصور نمیکنم خبط و خطای فاحش نویسندگان سناریو عمدی باشد. به نظرم میرسد مدیری نخواسته خود را درگیر تنشها و دلخوریهای بقایای خانوادههای قاجاری بکند. زیرا کیست که نداند این لباسها و سر و وضعها به حدود ۹۰ سال پیش، اوایل قرن بیستم تعلق دارد و نه ۲۰۰ سال و نه ۳۰۰ سال پیش. اگر نویسندگان این سریال وقتی برای مطالعه تاریخ مییافتند لابد مردم را به سخره نمیگرفتند که پوشاک و ظاهر هنرپیشگان مربوط به سالهای ۱۲۹۰ هجری شمسی به بعد است و نه ۲۰۰ سال یا ۳۰۰ سال پیش، کسانی که این سریال را تماشا میکنند اغلب دچار سردرگمی میشوند.
آیا در فیلمهای سینمایی سراسر طنز لورل هاردی، چارلی چاپلین، هارولد لوید، بودابوت لوکاستلو، نورمن ویزدم، جری لوییس و برادران مارکس دیدهایم که چارچوب زمان و مکان این چنین بیربط و سرگشته و مندرآوردی باشد؟ آیا میتوان هیتلر را در جامه ناپلئون و ناپلئون را در کسوت هیتلر به پرده سینما آورد. آخر تاریخ من درآوردی چه فایدهای دارد؟ هدف از این سناریونویسی سرگشته چیست؟ من که با شور و احساسات و قدردانی از ابتکار مهران مدیری در ارائه کاری که میتواند سرآغاز راهاندازی تلویزیونهای خصوصی باشد به تماشای دومین مجموعه نشستم پس از حدود ۱۵ دقیقه از تماشا چشم پوشیدم و اتلاف وقت را صحیح ندیدم. چیزی که فایدهای نصیب انسان نکند، چه ارزش دیدن دارد؟ به هر حال سال ۱۲۰۱ هجری قمری در تاریخ یکی از سالهای انتقال قدرت بین دولت در حالت فروپاشی زندیه به قاجار است و ارتباطی با مناظری که در این سریال دیدهاید ندارد. نه از نظر اونیفورمهای نظامی، دکوراسیون و مثلاً استفاده از میز کار، سناریونویسان حتی اوراق کتابهای تاریخی را ورق نزدهاند.»
همزمان با انتقاد معتضد اما رسول جعفریان محقق، تاریخدان و رییس کتابخانه مجلس شورای اسلامی در یادداشتی در سایت "خبرآنلاین" با عنوان "قهوه تلخ، تاریخی و واقعی است نه خیالی!" ریشههای تاریخی قهوه تلخ را واکاوی کرده و نوشته بود: «ارزش قهوه تلخ از نظر تاریخی با برخی از فیلمهایی که گاه و بیگاه در حوزه تاریخ معاصر پخش میشود، نه تنها کمتر نیست بلکه از جهاتی زیادتر هم هست. در کار فیلم، شکل اهمیت چندانی ندارد، مهم محتواست، از این حیث که به هر حال مضمونی را میرساند. آنچه در قهوه تلخ در باره تغییر قافیه شعر "لعبت" یا نشان دادن "لوزه سوم" آمد، شاید به نظر طنز بیاید، اما به نظر بنده که آدم سادهای هستم، تاریخی و بسیار هم معتبر است. اگر کسی با این نظر موافق نیست، میتواند به خاطرات مظفرالدین شاه از فرنگ در سفر اولش که سال ۱۳۱۷ق بود مراجعه کند.»
جعفریان سپس با بیان اینکه "حیف که چاپ کتاب سفرنامه مبارکه مظفرالدین شاه به فرنگ قدیمی است و در دسترس نیست، و الا میتوانست متن تازهای برای ساختن یک قهوه تلخ دیگر باشد"، خاطرنشان کرده است: «سفرنامه نوشته شده توسط اطرافیان مظفرالدین شاه به فرنگ، البته از زبان او، به مقدار زیادی به قهوه تلخ نزدیک است و البته اگر چیز بدرد بخوری هم در آن است، گزارشی است که از تحولات فرنگ به دست داده شده، والا ادبیات آن، حکایت همان اطرافیان شاه قهوه تلخ است.»
با وجود نظراتی مثل آنچه رسول جعفریان به آن قائل است، افراد هم مثل غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه هستند که معتقدند روایت قهوه تلخ متفاوت از حقیقت تاریخ ماست. وی در یادداشتی با عنوان "قهوه تلخ تاریخ ماست؟" که سایت آفتاب آن را منتشر کرده است، مینویسد: «واقعیت این است تاریخی که قهوه تلخ روایتگر آن است نه تنها وجه غالب تاریخ ما نبوده بلکه صرفاً روایتی از بخش بسیار کوچک آن است. همانطور که طنز "اخراجیها"ی دهنمکی هم نشاندهنده تمامی وضعیت جبهههای جنگ نبوده بلکه نمایشگر بخش بسیار کوچک آن بود. اگر بخواهیم واقعیتهای قهوه تلخ را به درصد اعلام کنیم شاید ۵ درصد آن در تاریخ عینیت داشته و الباقی خیالات نویسندگان محترم ـ الوند و ژوله ـ است. شاید برای همین بود که نویسندگان سریال، زمان وقوع حوادث قهوه تلخ را مقطعی مبهم از تاریخ معاصر قرار داده تا عرصه قابل توجهی برای مانور خیالات خود داشته باشند.»
دهقان با بیان اینکه "با وجود اینکه زمان انتخاب شده برای قهوه تلخ، مقطع قبل از آغاز حکومت قاجار است اما ذهنیت بیشتر مخاطب به سمت حکومت قاجار میرود"، آورده است: «پرسش اساسی این است که آیا آنچه در این سریال روی میدهد با واقعیتهای تاریخی این سلسله همخوانی دارد؟ برای مثال حاتمبخشیهای "جهانگیر شاه"، در بذل و بخشش خاک ایران با واقعیت تاریخی مطابقت دارد؟ در پاسخ این پرسش باید گفت، آقا محمد خان قاجار بر سر حفظ ایران بزرگ ـ ماوراء ارس ـ در لشکرکشی به گرجستان کشته شد و فتحعلی شاه قاجار در یک مقطع ۱۰ سال و در زمانی دیگر ۲ سال با روسها جنگید تا خاک ایران بیش از این مورد تعرض روسیه قرار نگیرد.»
مخبرالدوله سرسعدی یا حاج علیخان مخبرالدوله
مخبرالدوله سر سعدی یکی از شخصیتهایی است که به واسطه "خبرچینی" در دربار قهوه تلخ جایگاه ویژهای دارد و بسیاری از درباریان برای حفظ قدرت مجبورند تا به وی باج دهند. این شخصیتی است که توسط نویسندگان قهوه تلخ برای مخبرالدوله پرداخته شده است. اما "مخبرالدوله" واقعی ما بهازای بیرونی دارد. نوادگانی دارد که از تصویر ارائه شده در قهوه تلخ راضی نیستند. جهانگیر هدایت برادرزاده صادق هدایت یکی از این نوادگان است. وی در یادداشتی با عنوان "از کریم شیرهای تا قهوه تلخ" که در سایت انجمن پژوهشی ایرانشهر منتشر شده بود، نوشت: «در این سریال، درباری شبیه دربار قاجاریه را به سُخره گرفتهاند، دو نفر وجود دارند که شخصیتهای واقعی و حقیقی تاریخی عهد قاجارِ ایران هستند؛ یکی اتابک اعظم و دیگری مخبرالدوله. استفاده از القاب اختراعی مشکلی نمیآفریند، ولی مخبرالدوله کاملاً متفاوت است. نام بردن و مسخره کردن کسانی که واقعی هستند و در تاریخ ایران نقش مسلم و معینی داشتهاند، چه شأنِ نزولی دارد؟ مخبرالدوله از رجال عهد قاجاریه بود و دقیقاً معین است چه کرده و چه باقی گذاشته است. رجل سیاسی که هنوز چهارراهش در ذهن مردم باقی مانده است و هرچه کردند نتوانستند آن را تغییر دهند، در این سریال با چهره و اندامی مسخره، خبرچین شاه معرفی شده است.»
هدایت با ذکر سوابق مخبرالدوله و خدماتی چون راهاندازی تلگراف در ایران و بنیانگذاری مسجد و تکیه هدایت که هنوز در خیابان جمهوری تهران فعال است، نوشته است: «برای اطلاع از جزئیات خدمات سیاسی، اجتماعی و خیریه آن شادروان باید به کتاب "خاطرات و خطرات" فرزندش مهدی قلیخان هدایت مخبرالسلطنه مراجعه کرد.»
جهانگیر هدایت در ادامه یادداشت خود تصریح کرده بود: «حاج علی قلیخان مخبرالدوله جَدِ خاندان هدایت است که نوادگان او همه زنده و حاضرند و در جهت ترویج دین و بهداشت و خدمات اجتماعی و خیریه و دستگیری نیازمندان کارهایی کردهاند که در این شهر باقی است. این مطلقاً صحیح نیست که در یک سریالِ دلقکانه، چنین شخصیتی را به سخره بگیرند و او را در حد خبرچین رشوهبگیرِ مسخرهای پایین بیاورند. همه جای دنیا بزرگان خود را تجلیل میکنند و به آنان افتخار میکنند و ما … افسوس که ابتذال بسیار فراگیر شده است.»
این نواده حاج علی قلیخان مخبرالدوله با انتقاد از وزارت ارشاد به دلیل صدور اجازه "هتک حرمت رجال مملکت" با طرح احتمال پیگرد قانونی این مسئله توسط خانوادهاش تاکید کرده بود: پیگرد این موضوع بستگی به تصمیم بزرگان خاندان هدایت دارد.
قهوه تلخ و مخاطب رسانه تصویری
هرچند مسئولان سازمان صدا و سیما به دنبال عدم توافق با تهیهکنندگان قهوه تلخ از پخش آن سرباز زدند و بعد از پخش آن نیز عزتالله ضرغامی، رییس این سازمان تاکید کرد که «این سریال را ما نساختهایم. مجوزش را از وزارت ارشاد گرفته و مورد تائید ما نیست»، اما با پخش قهوه تلخ بسیاری این کار را نه به سود رادیو تلویزیون بلکه ضرری بزرگ برای این رسانه قلمداد کردند و معتقد بودند صدا و سیما باید از خدایش میبود که این سریال مال آنها باشد!
از آن جمله زهرا اشراقی فعال سیاسی - اجتماعی و نوه امام خمینی بود که طی یادداشتی با تمجید از فیلم "قهوه تلخ" نوشت: «تماشای فیلم بخشی از برنامه روزانه من است. متاسفانه صدا و سیمای ایران و برنامههایش دیگر چنگی به دل نمیزند. اگر همین سیاستها ادامه پیدا کند دیگر همین تعداد تماشاگر قلیلی هم که باقی مانده را از دست میدهد. به نظرم اقبال عمومی و هیجانی که این روزها سریال "قهوه تلخ" ایجاد کرده خودش نشانهای است از وضعیت تعداد تماشاگران تلویزیون. در واقع مهران مدیری همان تعداد تماشاگری را هم که برای پر کردن اوقات فراغتشان سراغ تلویزیون میرفتند به سمت این سریال کشاند.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «به هر حال مهران مدیری چهره موجهی بود و طرفداران بسیاری داشت و به نظرم این صدا و سیما بود که با خروج این سریال از زیر مجموعه تلویزیون متضرر شد. این در حالی است که این رسانه میتوانست با ساخت برنامههایی و شفافسازی اخبار، مخاطبان بیشتری داشته باشد کما اینکه تجربه نشان داده است مردم ایران از هوشمندی بالایی در انتخاب رسانه و برنامههای تلویزیونی برخوردارند. برای نمونه برنامه تلویزیونی همچون برنامه "نود" طرفداران خودش را دارد و بسیاری از مردم از میان انبوه برنامههای رسانه ملی تنها سراغ این برنامه میروند.»
خسرو معتضد تاریخنگار نیز در اینباره میگوید: «دلم سوخت که برنامه هنرمندی مثل مهران مدیری که به راحتی میتواند میلیونها نفر را از ماهوارهها به تلویزیون جلب کند، به شکل سی دی بیرون میآید. ای کاش برای جلب توجه مردم این کار از تلویزیون پخش میشد. راه مبارزه با ماهواره این نیست که آنتنها کنده شوند این است که آنقدر برنامه جالب تولید کنیم تا مردم تلویزیون را به ماهواره ترجیح دهند. سریالهای کانالهای ماهوارهای مثل فارسیوان کودکانه و حقیرانه است و بنجلهای کرهای و آمریکایی را به خورد مردم میدهد. در حالی که مهران مدیری انسان باذوقی است. کاش تلویزیون با او کنار میآمد. من نگران ماهواره هستم. با اشاعه ماهواره ارتباط دولت با مردم کم میشود.»
انتقادات رسانهای؛ بعضی موافق، بعضی مخالف
در این میان سایتها و روزنامههای مختلف هم هر یک به فراخور حال خود به نقد و بررسی قهوه تلخ پرداختند. از آن جمله خبرگزاری رسمی دولت، ایرنا بود. ایرنا در نقدی که سال گذشته بر قهوه تلخ منتشر کرد، با اشاره به تجربیات پیشین مهران مدیری به ویژه سریال "شبهای برره"، وی و تیم نویسندگانش را به تحقیر روستاییان و اقشار زحمتکش متهم کرد.
نقدنویس ایرنا با اشاره به تجربه مدیری در "شبهای برره" آورده بود: «در "شبهای برره" جامعه روستایی بالا و پایین دستی در زمانی نه چندان دور به تصویر کشیده میشود که در هیچ جای آن نشانی از فرهنگ ایرانی و اسلامی نیست اما با نام بردن مکرر از شهری در استان فارس برای واقعنمایی هر چه بیشتر تلاش میشود. در حالی که روستاییان بیدفاع برره با لباس محلی از نگاه مدیری و گروه نویسندگانش برخوردار از مجموعه صفات قابل سرزنش بودند، سیامک انصاری کت و شلوار پوش آنکادر شده در نقش منطقنگر، جلوه خرد اجتماعی و نگرش عقلی به مسائل به میدان آمد تا مهر محکومیت روستاییان را به بهانه برره بر صفحه تلویزیون و فهم بینندگان بکوبد.»
این خبرگزاری سپس به کار جدید مدیری پرداخته و ادامه میدهد: «در قهوه تلخ نیز سیامک انصاری با همان کت و شلوار بدون کراوات و تیپ و رفتاری که حتی برای تغییر جدی آن کوچکترین زحمتی کشیده نشده فقط با تعویض عنوان روزنامهنگار و روشنفکر در برره با مستشار، به دوران دربار منقرض شده منتقل میشود تا مانند قبل رفتارهای نسبت داده شده کارگردان به مجموعه هدف را باز هم از زبان کارگردان تقبیح کند.»
نویسنده خبرگزاری رسمی دولت تصریح میکند: «این سخن نغز که "با هم نه بر هم بخندیم" شاید اشارهای به این موضوع باشد که نباید خودزنی کنیم و رفتارهای ارزشمند ریشهمند در سنت و زبانهای محلی، بازیچه خنده آفرینی هنری شود. از آن فراتر رفتارهایی جعلی را به مردم بویژه روستاییان زحمتکش و کاملا قانع و عزتمند نسبت داده تا با نگاه نقد مسلط و تحقیرآمیز یک کت و شلوارپوش پاپیون بر گردن به قیمت خندهسازی محکوم شود.»
در همین حال خبرگزاری فارس هم در نقدی بر قهوه تلخ با بهرهگیری از مقایسهای که ایرنا نیز به آن پرداخته بود، مجموعه "قهوه تلخ" را رونوشتی ضعیف و تکراری از مجموعه "شبهای برره" دانسته و مینویسد: «ماجراهای شبهای برره در شهری خیالی میگذشت و مدیری قصد داشت تلویحا به نقد جامعه بپردازد و البته در این میان گاهی اغراق به حدی زیاد میشد که لودگی جای آن را میگرفت. این اتفاق در "قهوه تلخ" نیز افتاده است، با این تفاوت که در "شبهای برره" جامعه مردمی مورد نقد بود اما در "قهوه تلخ" حاکمان بخشی تاریخی که معلوم نیست چه دورهای است، نقد میشوند. البته این نقد معلوم نیست که سر به کجا میبرد و از کجا سر بر میآورد. چون آدمهای قهوه تلخ هرکدام هر کاری دوست دارند انجام میدهند و هرچه دوست دارند بر زبان میآورند تا مخاطب را پای اثرشان نگه دارند. شخصیتهای قهوه تلخ از جهانگیر خان دولو تا بانوی اول دربار و نوچههایی که دارند، هر کدام به سهم خود دریچهای از بیادبی و لغات من درآوری به روی مخاطب باز میکنند تا او را بخندانند و استفاده از برخی لغات دو پهلو و گنگ نیز چاشنی این اثر است.»
در کنار چنین نقدهایی اما روزنامه اطلاعات با انتشار یادداشتی درباره "قهوه تلخ" به تمجید از این اثر پرداخت. در یادداشت آمده است: «برای یک اجتماع متحرک و جامعهای که میخواهد بر عقبماندگیهای خود غلبه کند و راه پیشرفت و کمال را طی کند، دانستن تاریخ در سطح وسیع و همهجانبه یک ضرورت غیرقابل انکار است. این روزها تماشای سریال "قهوه تلخ" در میان مردم شیوع یافته است و توجه نیکویی نسبت به آن دیده میشود، ابتدا باید از کارگردانش به واسطه انتخاب سوژه تاریخی و نقد رفتارهای شاهان و درباریان مجدانه تقدیر کرد و از اینکه افکار عمومی را نسبت به تاریخ حساس میکند به او دستمریزاد گفت و سپس بر این نکته متمرکز شد که این معنا اگر ابتدای کار نباشد، انتهای آن نیست، تاریخ باید نقل همه محافل خصوصی، عمومی، رسمی، غیررسمی، خانوادگی، مدرسهای و دانشگاهی شود.»
نویسنده این یادداشت افزوده است: «جدایی وحشتناک میان حاکمان و مردم کوچه و بازار در بسیاری از مقاطع تاریخی درد اصلی جامعه بوده است. سرگرمی پادشاه به حرمسرا و غفلت از امور مملکت گاهی از صورت اغراق یافته در قهوه تلخ بیشتر بوده است. مهران مدیری چگونه بگوید که عالمان و متخصصان و حتی کارشناسان تاریخ در دربارها واقعاً برای فوت کردن فنجان پادشاه به کار گرفته میشدند. مقامات کشوری در بسیاری از امور جز تأیید چشمبسته اوامر خودخواهانه همایونی هیچ هنری نداشتهاند، این چشم و همچشمیها، حسادتها، جهالتهای درباریان و اندرونی و هوسهای کوتاه و دراز قبله عالم بوده است که در خیلی از مواقع سرنوشت کشور را به تیرگی میکشاند. شاید آنها که دستی در تاریخ دارند از دیدن قهوه تلخ نخندند که اشک بریزند، رو به خانواده کنند و بگویند که به خدا همینطور بوده است. خوب است چقدر وام گرفته باشیم، چقدر رعیت بدبخت و بینوا زیر تازیانههای ماموران حکومتی پول زور داده باشند تا شاه به فرنگ رود و آبروی ملک و مملکت را هم ببرد. از آن دیار چه تحفهای آورده شد، جز اینکه ماهرویان دل شاه را بردهاند و پیشرفتها و تجربههای ارزشمند برای آبادانی کشور اصلاً به نظر نیامده است.»
نویسنده اطلاعات میافزاید: «قهوه تلخ، اشاره به تاریخ تلخ است، قهوه تلخ را ببینیم و اگر میخندیم به خود یادآور شویم که طنزی که اشاره به واقعیتها دارد در درون باید تعقل و تامل بیافریند والا خندیدن صرف به عیبها و نواقصی که وجود داشته است جز از بیهنران و غافلان برنمیآید و چه بسا عیوب را از برطرف شدن نجات دهد.»
حاشیه پررنگتر از متن؛ از لباس تا پوستر
اما گذشته از مضامین و قصههایی که در "قهوه تلخ" روایت شده و بحثهای بسیاری را برانگیخته است، برخی مسائل حاشیهای نیز در مورد این سریال وجود داشته و دارد که در نوع خود بینظیر است. از آن جمله انتقاداتی بود که از سوی تشکلی با عنوان "حامیان و دیدهبانان حقوق حیوانات" نسبت به این مجموعه مطرح شد. محور انتقاد آنان از "قهوه تلخ" پوشش بازیگران این سریال بود. لباسهایی که به گفته این تشکل بیشتر از پوست حیوانات تشکیل شده است.
آنها هدف از انتشار این نامه را چنین ذکر کردهاند: «در پوشش هنرپیشههای این مجموعه، متأسفانه مقادیر زیادی پوست حیوانات از گونههای مختلف و آنچه عامه به آن خز میگویند استفاده شده است. به دلیل عدم آگاهی احتمالی سازندگان این مجموعه و مردم، بر آن شدیم تا با ارسال نامهای به کارگردان و تولید کنندگان این مجموعه ضمن آگاهسازی عزیزان، درخواست کنیم از تبلیغ چنین پوششی که منجر به آزار حیوانات میشود حذر کنند.» این گروه در انتهای نامه خود که در برخی خبرگزاریهای رسمی منتشر شد طی فهرستی به برخی از این لباسها که عمدتاً از پوست، دم و دیگر اجزای بدن سگ، روباه، راسو، خرگوش و سمور تهیه شده بود، اشاره کردند.
گرافیستها از دیگر اقشاری بودند که به انتقاد از قهوه تلخ پرداختند. اما نه به اصل فیلم که به پوسترهای این فیلم که سراسر شهر را فرا گرفته بود. یک زمینه قهوهای یا مشکی، تصاویر نیمتنه قهرمانان با لباسهایی متعلق به عهد قجر و تیتری که با فونت سنتی شکسته نستعلیق، به یک فنجان "قهوه تلخ" دعوتتان میکند. اما همین درباره همین پوستر ساده بحثهای زیادی درگرفته است. از آن جمله "قباد شیوا" طراح پوستر و گرافیست پیشکسوت بود که درباره پوستر "قهوه تلخ" گفته بود: «از یک کار طنز و کمیک، آن هم ساخته شخصیت کمدینی مثل آقای مدیری که نمیتوان انتظار یک پوستر مفهومی و سطح بالا با رعایت عناصر رنگ و کمپوزیسیون و غیره را داشت. متاسفانه اکثر پوسترها و بیلبوردها در کشور ما، امروزه به این صورت درآمده که عکس چند تا دختر جوان زیبا با چشمهای رنگی را به عنوان پوستر به مردم تحمیل میکنند.»
شیوا به شدت به پوستر "قهوه تلخ" حمله میکند و میگوید: «ما طراحی چندانی نمیبینیم و انتظاری هم نداریم، به هر حال، این مهران مدیری است و "سر لارنس اولیویه" نیست که پوستر کارش را بدهد "میلتون گلیزر" طراحی کند».
نظر شما :