انور خامه‌ای در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: کودتای ۲۵ مرداد آمریکایی و ۲۸ مرداد انگلیسی بود

علیرضا شاکر
۲۸ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۵:۳۳ کد : ۷۳۰۲ پیشخوان
فرماندهی و مدیریت کودتای دوّم که در روز ۲۸ مرداد انجام شد با انگلیسی‌ها بود و این‌ها چون در روش با آمریکایی‌ها متفاوت اقدام می‌کردند توانستند کودتا را به پیروزی برسانند...انگلیس آلترناتیوی جز شاه نداشت به همین دلیل با وجود اینکه شاه بسیار به امریکایی‌ها نزدیک بود انگلیسی‌ها مجبور شدند در حکومت بعد از کودتا به محوریت بودن افراد نزدیک به آمریکا تن دهند.
انور خامه‌ای در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: کودتای ۲۵ مرداد آمریکایی و ۲۸ مرداد انگلیسی بود
تاریخ ایرانی: در ظل گرمای یکی از روزهای منتهی به ۲۸ مرداد ۱۳۹۰ خیابان‌های کرج را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارم تا با کسی گفت‌وگو کنم که شاهد زنده حوادث ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بوده است. دکتر انور خامه‌ای که متولد ۱۲۹۵ شمسی است با وجود اینکه ۹۵ سال دارد از حافظه خوبی برخوردار است. او که نویسنده، اقتصاددان، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار بوده، علاوه بر روایت رویدادهای مختلف صاحب تحلیل خاص خود هم هست. وی که در نخستین گروه چپ‌گرای ایران تحت عنوان گروه ۵۳ نفر عضویت داشته است در سال ۱۳۱۶ به همراه تمامی اعضای این گروه به اتهام توطئه علیه امنیت کشور بازداشت می‌شود. او که جوان‌ترین عضو پنجاه و سه نفر به شمار می‌رفت به شش سال زندان محکوم شد ولی در مهرماه ۱۳۲۰ با یک سال تخفیف، آزادی خود را به دست آورد.

 

دکتر خامه‌ای به سال ۱۳۳۲ به عضویت حزب توده درآمد، دبیر سازمان جوانان و سردبیر روزنامه «رهبر» ارگان حزب توده شد. ولی به سیاست‌های کمیته مرکزی حزب توده اعتراض کرد و در دی ماه ۱۳۲۶ به همراه چند تن ازجمله خلیل ملکی و جلال آل‌احمد از حزب توده انشعاب کرد. با شکل‌گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، او و همفکرانش روزنامه «جهان ما» و «حجار» را منتشر کردند. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲بازداشت شد. قصد یک گفت‌وگوی مفصل با دکتر خامه‌ای را داشتیم که به علت کهولت سن به چند سوال «تاریخ ایرانی» پاسخ گفت.

 

***

 

در روز ۲۵ مرداد کودتا علیه دولت دکتر مصدق به شکست منتهی شد اما در مدت کمتر از سه روز کودتای دوم به پیروزی رسید، در این سه روز چه اتفاقاتی افتاد؟

 

وقایع منتهی به کودتای ۲۸ مرداد ریشه در اتفاقات گذشته و فضای سیاسی ایران دارد. امّا نکته‌ای که کمتر مورد توجه کار‌شناسان قرار می‌گیرد این است که در سه روزی که به کودتای ۲۸ مرداد منتهی شد، دو گروه کاملاً جدا از هم با برنامه‌ریزی و اهداف متفاوت علیه دولت دکتر مصدق کودتا کردند. کودتای نخست که توسط آمریکایی‌ها و با مدیریت کرمیت روزولت برنامه‌ریزی شده بود در روز ۲۵ مرداد با اقدام دکتر مصدق خنثی شد و به شکست انجامید. امّا فرماندهی و مدیریت کودتای دوّم که در روز ۲۸ مرداد انجام شد با انگلیسی‌ها بود و این‌ها چون در روش با آمریکایی‌ها متفاوت اقدام می‌کردند توانستند کودتا را به پیروزی برسانند.

 

 

البته آقای دکتر این یک ادعایی است که بنظر می‌رسد اثبات آن چندان آسان نباشد؟

 

البته اسناد و مدارکی که این ادعا را ثابت بکند زیاد است و در آینده هم وقتی انگلیسی‌ها اسناد بیشتری از کودتای ۲۸ مرداد را منتشر کنند مشخص‌تر خواهد شد. آمریکایی‌ها بدنبال یک کودتای مخملی بودند یعنی آن‌ها فکر می‌کردند دکتر مصدق توان مقابله با فرمان شاه را ندارد و با حکم شاه قدرت را‌‌ رها خواهد کرد، به همین دلیل براساس برنامه آن‌ها قرار بود در ۲۵ مرداد با ارائه حکم شاه، مصدق از نخست‌وزیری کنار بکشد امّا بعد از اینکه دکتر مصدق، نصیری فرستاده شاه را دستگیر کرد و در عمل کودتا خنثی شد روزولت در جایی که به گمانم مخفیگاه زاهدی باشد مخفی شد. در‌‌ همان ایام از وزارت خارجه آمریکا برای روزولت تلکس زده می‌شود که به سرعت از ایران خارج شود، امّا آن زمان بدلیل مسائل امنیتی این تلکس که قرار بوده از قاهره به دست روزولت برسد بدلیل مشکلات فنی پیش آمده در قاهره بدست روزولت نمی‌رسد یعنی اگر آن تلکس می‌رسید روزولت در ۲۸ مرداد در ایران نبود. امّا انگلیسی‌ها که از سال‌ها بیش در ایران برای خود گروه‌ها و هم‌پیمانانی از میان سیاسیون و افسران ارتش داشتند در ۲۸ مرداد به شیوه سخت‌تر وارد عمل شدند و با کمک اراذل و اوباش طرح خود را به موفقیت رساندند.

 

 

چرا انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها باید در دو جبهه جدا از هم علیه حکومت ایران برنامه‌ریزی می‌کردند؟

 

جریان اواخر مرداد مسبوق به سابقه قبلی است. یعنی زمینه‌های مسائلی که در این روز‌ها انجام شده بود از مدت‌ها پیش فراهم شده بود. منتها در این چند روز به نتیجه رسید. آنچه که شما باید توجه کنید این است که در اغلب مطالبی که در این باره نوشته شده به این موضوع توجه نکردند و به کل این ماجرا به عنوان یک حادثه مقطعی نگاه کردند. یکی از مهم‌ترین علت‌های بروز این جریان مجموعه روش حکومت‌داری و کشورداری بود که از سال‌ها قبل از روی کار آمدن دکتر مصدق در ایران حاکم شده بود. ورود متفقین و انگلیس‌ها و روس‌ها به کشور باعث شده بود که اوضاع رو به نابسامانی برود. فقر و بدبختی و سلطه بیگانه همه کشور را فرا گرفته بود. مردم از وضعیت پیش آمده بسیار ناراضی بودند و نارضایتی عمومی بین توده‌های مردم و نخبگان کاملا قابل مشاهده بود. در آن دوره مجموعا بیش از ۳۰ هزار نیروی خارجی در کشور وجود داشت. بر اساس اسناد موجود بیش از ۱۵ هزار نیرو از طرف شوروی و ۱۵ هزار نفر از طرف انگلیس در کشور حضور داشتند. این افراد علاوه بر اینکه بخش‌هایی از مملکت را اشغال کرده بودند برای تهیه آذوقه و دیگر امکانات مورد نیاز خود از منابع ضروری مردم ایران استفاده می‌کردند. در مجموع وضع ایران یک وضع خیلی بدی شده بود. در اثر جنگ و اشغال وضعیت مملکت خیلی آشفته شده بود. وضع اقتصاد و بازار آنقدر بد شده بود که من به یاد دارم دو تن از تجار معروف خودکشی کردند. این وضعیت هیات حاکمه ایران را هم در وضعیت بدی قرار داده بود. حکومت هم از اشغال لطمه دیده بود و هم چون خودش دست اندرکار بود از طرف مردم و نخبگان مورد اعتراض قرار می‌گرفت. این‌ها باعث شد نارضایتی توده مردم در همه طبقات افزایش پیدا کند.

 

من حتی می‌خواهم بگویم که نارضایتی حتی به خود محمدرضا پهلوی هم رسیده بود. او هم می‌دید که اگر می‌خواهد سلطنت بکند باید ملتی مرفه باشد ولی از عایدات نفت خبری نبود و زندگی اقتصادی مردم هم طوری نبود که دولت بتواند از مردم مالیات بگیرد. این بزرگ‌ترین لطمه‌ای بود که به اقتصاد ما خورده بود. همه این‌ها ناراضی بودند. از سوی دیگر انگلیس و آمریکا هم نمی‌توانستند این نارضایتی را نبینند. آن‌ها برای حفظ منافع خود می‌خواستند اوضاع را تغییر بدهند چون از شورش مردم علیه منافع خود نگران بودند. همه این عوامل به اینجا ختم می‌شد که باید وضعیت را تغییر داد. بعضی‌ها فکر می‌کردند که باید بجای انگلیس‌ها روی روس‌ها یا روی آمریکایی‌ها تکیه کنند. بدین ترتیب روشنفکران ما دو گروه شده بودند. گروهی به انگلیس و گروهی به آمریکا تمایل داشتند. خواست هیات حاکمه و شاه البته نزدیکی بیشتر به آمریکا بود، اما به تدریج شرایط به گونه‌ای پیش رفت که همه نیروهای داخلی و خارجی فهمیدند که اصلاحات عملی نیست. یعنی هیات حاکمه حاضر به اصلاحات نبود. فساد مالی و دزد بازار باعث شده بود که شاه به اصلاحات تن ندهد. بدبختی و بحران و هزار جور بیچارگی و این‌ها موجب نارضایتی روی سیاست انگلیس و آمریکا شده بود و همانطور که گفتم آن‌ها هم می‌خواستند وضعیت را تغییر بدهند. بنابراین خارجی‌ها به این نتیجه رسیدند که باید باید دست هیات حاکمه را کوتاه کنند و اینکار نمی‌شود مگر بوسیله کودتا. داخل هم مردم فهمیده ایران به این نتیجه رسیده بودند که وضعیت موجود قابل ادامه نیست و قدرت‌های بزرگ هزار جور استفاده می‌کنند و باز‌‌ همان عناصر روشنفکر طبقه حاکمه به این نتیجه رسیده بودند که باید یک راه جدیدی را انتخاب کنند و اگر تغییرات ایجاد نشود مملکت به کلی از بین می‌رود. عناصر فهمیده هیات حاکمه و افراد موثر جامعه به این نتیجه رسیده بودند که یک نوع تحول انقلابی در جامعه پیش بیاید. این دسته اخیر سرانجام به این نتیجه رسیدند که باید یک انقلابی رخ دهد و این نمی‌شود جز با اینکه دست بزرگ‌ترین استعمارگر ایران که انگلیسی‌ها هستند و نفت ما را می‌برند از این منابع کوتاه کرد. منظورم این است که هم کودتا و هم ملی شدن صنعت نفت یک سرچشمه داشت.

 

 

ولی قبول دارید که کودتای ۲۸ مرداد واکنش غرب در برابر ملی شدن صنعت نفت بود؟

 

 

نه. من می‌خواهم این را ثابت کنم که زمینه کودتا حتی پیش از پیدایش جنبش ملی شدن صنعت نفت، فراهم شده بود ولی ملی شدن صنعت نفت باعث شد این‌ها جدی‌تر طرح خود را عملی کنند. آن‌ها هدف‌های دیگری داشتند یک هدف هم اضافه شد.

 

 

 

یعنی غرب می‌خواست قبل از ملی شدن صنعت نفت، کودتا را علیه شاه انجام بدهد؟

 

بله. اگر لازم شد علیه شاه هم کودتا می‌کردند. آمریکایی‌ها شاه را به خودشان وابسته می‌دانستند و در همه مراحل از او حمایت کردند ولی انگلیسی‌ها احتمال مقاومت شاه را می‌دادند به همین دلیل آماده حذف شاه هم بودند.

 

 

خب در این فرضیه شما چپ‌ها و شوروی چه جایگاهی داشت؟

 

آن‌ها در این جریان اصلا وارد نبودند. روسیه آن موقع به این فکر بود که وضع اقتصادی بد خودش را درست کند. چون ۷۰ هزار شهر و دهکده روسیه به کلی ویران شده بود. تمام کارخانه‌های قسمت غرب شوروی که عمدتا منطقه صنعتی روسیه بود به کلی ویران شده بودند. از طرف دیگر کارخانه‌های نفت آنها هم مشکل‌دار شده بود. کارخانه‌های باکو که در زمان جنگ زیاد استفاده کرده بودند و هم نفت خام، هم نفت تصفیه شده و هم بنزین و غیره ذالک از آن استخراج می‌کردند به مشکلاتی برخورده بود و روسیه هم خیلی احتیاج به نفت داشت؛ به همین دلیل همه سیاست شوروی در این دوره متمرکز شده بود روی گرفتن نفت شمال ایران. بنابراین حزب توده هم که عامل دست شوروی بود روی نفت تکیه می‌کردند، به همین دلیل هم بود که دنبال تسلط روس‌‌ها در سرتاسر شمال ایران بود.

 

 

بر می‌گردیم به این بحث که چرا با وجود شکست کودتای ۲۵ مرداد، انگلیسی‌ها ریسک کرده و در ۲۸ مرداد کودتا کردند. آن‌ها هم احتمالاً در محاسبات خود باید به این مساله فکر می‌کردند که احتمال شکست کودتا در این روز وجود دارد؟

 

بنظر من انگلیسی‌ها از قدرت‌گیری توده‌ای‌ها در ایران ترسیدند. در ابتدا همه گروه‌های نزدیک به جبهه ملّی در بهارستان تجمع برگزار کردند، هدف آن‌ها قدرت‌نمایی بود و با وجود اینکه تبلیغات زیادی هم کرده بودند و از همه کلوپ‌های جبهه ملی و گروه‌های دیگر در این تجمع شرکت کرده بودند ولی تقریباً نصف میدان بهارستان پر شده بود. من خودم در آن تجمع بودم، دکتر فاطمی و چند نفر دیگر سخنرانی کردند. امّا وقتی تجمع حزب توده برگزار شد، خیلی باشکوه‌تر بود. حزب توده همه نیروهای خود را در تهران و شهرهای اطراف بسیج کرده بود و یک عده را هم حتی با پول به میدان آورده بود. این تجمع فرا‌تر از میدان بهارستان بود و خیابان‌های اطراف هم پر از آدم بود. بنظر من این اتفاق از یک سو و اعتراضات تندی که برخی اطرافیان دکتر مصدق به خصوص دکتر فاطمی علیه شاه داشتند نهایتاً موجب شد طرح کودتای دوم در‌‌ همان شب ۲۷ مرداد برنامه‌ریزی شود.

 

 

بر فرض اینکه ادعای حضرتعالی مبنی بر انگلیسی بودن کودتای ۲۸ مرداد را بپذیریم چرا انگلیسی‌ها این اجازه را دادند که بعد از پیروزی کودتا افراد نزدیک به آمریکا بر زمام امور بنشینند؟

 

موضوع خیلی ساده است. انگلیس آلترناتیوی جز شاه نداشت به همین دلیل با وجود اینکه شاه بسیار به امریکایی‌ها نزدیک بود انگلیسی‌ها مجبور شدند در حکومت بعد از کودتا به محوریت بودن افراد نزدیک به آمریکا تن دهند. با این حال البته منافع خود را هم حفظ کردند. یعنی منابع ایران بعد از کودتا بین انگلیس و آمریکا تقسیم شد گرچه منافع بیشتری به آمریکا رسید.

کلید واژه ها: کودتای 28 مرداد 25 مرداد 1332 انور خامه ای


نظر شما :