مختاری طالقانی در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: مشروطۀ معماری قبل از مشروطۀ سیاسی بود

سارا ثابت
۱۸ آذر ۱۳۹۲ | ۱۷:۵۵ کد : ۷۷۲۰ ادب و هنر پس از مشروطه
سپهسالار ساختمان مجلس را ‌‌۲۰ سال پیش از جریانات مشروطه در باغ بهارستان ‎ساخت. در‌‌‌ همان زمان که این ساختمان را می‌‎ساخت گفت که پارلمان می‌‎سازم. بعد‌ها که مشروطه رخ داد، مجلس احتیاج به فضا داشت و آنجا را تبدیل به پارلمان کردند... نمی‌‎توان گفت اتفاقات تاریخی عصر مشروطه و نوسانات در معماری تابعی از همدیگر هستند، خیلی در پیوند با همدیگر نیستند بلکه مرتبط با یکدیگرند...قبل از مشروطه کسی حق نداشت خانه‎ای شبیه خانه ظل‌السلطان بسازد.
مختاری طالقانی در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: مشروطۀ معماری قبل از مشروطۀ سیاسی بود
تاریخ ایرانی: اسکندر مختاری طالقانی، بیشتر به عنوان استاد دانشگاه، پژوهشگر تهران‌شناس و محقق میراث فرهنگی شناخته شده است. او تجربۀ سال‌ها کار در زمینهٔ معماری در شهر بم را در کارنامه دارد. او در گفت‌وگو با «تاریخ ایرانی» معماری مشروطه را در یک زمینۀ فرهنگی و فکری بزرگتر و در جریان حرکت نوگرایی تحلیل می‌کند.

 

***

 

اولین و مهم‌ترین پرسش به ارتباط فضا و جنبش مشروطه معطوف می‌شود. تاریخ مشروطه با مکان‌های خاصی عجین شده است. به نظر شما آیا می‌توان از «تولید فضا»یی نوین در جریان مشروطه صحبت کرد؟

 

جنبش مشروطه به خودی خود بازتاب سیاسی یک حرکت فکری و فرهنگی است، حرکتی فرهنگی که از زمان جنگهای ایران و روس شروع می‌شود؛ جنگهایی که شکستهایی پیاپی برای ایرانیان دربرداشت و آن‌ها به این فکر افتادند که چه کنند تا به توسعه برسند و از لحاظ نظامی قدرتمند شوند. عباس میرزا خود به عنوان یکی از رجال پیشتاز جنبش روشنگری ایرانیان قلمداد می‌شود. از اینجاست که ترجمۀ کتب شروع شد و برای تحصیل دو دانشجو به فرنگ فرستادند. این دانشجو‌ها اروپا را دیدند، تحصیل کردند و در بازگشت خاطراتی نوشتند و این‌گونه بود که کتاب‌هایی همچون خاطرات فتحعلی آخوندزاده خلق شدند. فاصلۀ بین این اتفاقات با مشروطه چیزی در حدود ۸۰ سال است. از لحاظ فرهنگی بازتاب اولین تغییرات جامعه ایرانی در احداث مدرسۀ دارالفنون است. امیرکبیر فکر می‌کرد کشور باید به نوعی استقلال از روس و انگلیس دست پیدا کند، مدرسۀ دارالفنون بینانگذاری می‌شود و به جای معلمان روسی و انگلیسی در آن از معلمان اتریشی استفاده می‌شود. میرزا رضا مهندس‌باشی این مدرسه را می‌سازد.

 

 

آیا این ایده‌ها در ساختمان مدرسه دیده می‌شوند؟

 

در مدرسۀ دارالفنون برای اولین بار از قوس‌های بدون تیزه استفاده شده است. در سال ۱۲۶۷ و در دوره امیرکبیر این اتفاق افتاد، ۵۰ سال قبل از جنبش مشروطه. بعد برای اولین بار ساعت به عنوان یک عنصر نمادین و به عنوان مظهر توسعه وارد ساختمان‌ها شد. سپس موزه‌ها وارد شدند. ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۶ هجری قمری شمسالعماره ساخته می‌شود که ترکیبی از کانسپت معماری اروپایی و معماری ایرانی است. طبقه همکف، مثل ایوان تخت مرمر کاملا معماری دوران کریم‌خان است. در طبقه بالا برای اولین بار از ستونهای چدنی استفاده می‌کنند. کمی قبل از این اتفاق کریستال‏پالاس در لندن در سال ۱۸۵۰ میلادی ساخته شده بود. در ساختمان کریستالپالاس مانور فراوانی روی فلز به عنوان سازه داده شده است. ۱۶ سال بعد و در ۱۸۶۶ میلادی در ساختمان شمس‌العماره برای اولین بار از ستونهای چدنی استفاده شد. این‌ها نشان می‌دهند صنعت ساختمان رو به تحول بود. ۴ سال بعد تالار موزۀ کاخ گلستان ساخته شد که بسیار به معماری نئوکلاسیک غرب نزدیک است. تحولات جهانی به شکلی گام به گام پیش می‌روند و به نوعی در مقطعی از زمان مشروطه ناگزیر است که اتفاق بیافتد، چرا که زمینههای روشنفکری و صنعتی آن فراهم بود.

 

بنابراین ما مشروطه را بدون مقدمات و موخراتش نمی‌توانیم ببینیم. ایرانیان از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم در مسیر تغییر و تحول قرار می‌گیرند و گام به گام به سمت توسعه‌خواهی می‌روند. اگر بخواهم به سوال اول شما بازگردم، می‌گویم قبل از اینکه مشروطه اتفاق بیافتد تحولات در زمینۀ نحوۀ تولید فضا در ایران اتفاق افتاده بود. این امر مقدم است و مشروطه موخر بر آن است.

 

 

نقش مکان‌ها را در ‌جنبش مشروطیت چگونه ارزیابی می‌کنید و «فضای جنبش مشروطیت» از نظر شما چگونه فضایی است؟

 

این مکان‌ها قبل از اینکه جنبش مشروطه اتفاق بیافتد وجود داشتند؛ یعنی تحت تأثیر تغییرات فرهنگی به وجود آمدهاند. در واقع مشروطۀ معماری و مشروطۀ شهرسازی پیشتر به وجود آمده بود. میدان توپخانه یکی از این تجلیگاههاست که این معماری در آن بکار رفته است، بعضی‌ها به آن مکتب تهران می‌گویند. در میدان بهارستان این معماری بکار رفته است. سپهسالار نیز ساختمانی ساخت که بعدها جلسات مجلس در آنجا برگزار شد که محل بسیاری از وقایع تاریخی بود.

 

 

جنبش مشروطه بر معماری ایران چگونه اثر گذاشت؟ آیا تغییری در معماری ایران پدید آمد که بتوان آن را به خواستهای مشروطه نسبت داد؟ و آیا اثر یا آثاری هست که ارتباط شاخصی با جنبش مشروطه داشته باشد؟

 

نمونۀ اول‌‌‌ همان ساختمان پارلمان است که در زمان سپهسالار ساخته شد. مورد دیگر خود میدان بهارستان است که با وقایعی که در آن رخ داد هماهنگ می‌شود؛ یعنی یک مکان- رویداد است. مدارس نیز دیگر حالت برونگرا نداشت؛ مثلا اولین مدارسی که مختص علوم جدیده بودند توسط میسیونرهای مذهبی در ارومیه و سپس نمونه‌هایی از آن در تبریز، تهران و اصفهان ساخته شدند.

 

 

در ساختمان مجلس، توسعه‌ها در چه دورههایی و هم عرض چه اتفاقاتی بود؟

 

خود مرحوم سپهسالار ساختمان مجلس را ‌۲۵‌ـ‌۲۰ سال پیش از جریانات مشروطه در باغ بهارستان ساخت. در‌‌‌ همان زمان که این ساختمان را می‌ساخت گفت که پارلمان می‌سازم. بعد‌ها که مشروطه رخ داد، مجلس احتیاج به فضا داشت و آنجا را تبدیل به پارلمان کردند.

 

 

وقتی گفت پارلمان می‌سازم، چه چیزی ساخت. آیا واقعاً معماری پارلمان را طراحی کرد؟

 

هیچ ‌کس نمی‌داند آن ساختمانی که سپهسالار ساخت چه چیز بود. همه می‌دانند که زیرزمین و فضاهایی در آن ساختمان بوده است، ولی کسی نمی‌داند ساختمان دارالشورایی که هست چه ارتباطی با ساختمان اولیه دارد. یعنی تحقیقی انجام نشده که مشخص شود مثلا آیا حیاط یا لابی در ساختمان اولیه بوده یا پلکانی که بالا می‌‏رود؟ البته از نظر سبک، استیل اروپایی وجود دارد که به بیان معماری ایرانی قرائت و دوباره‌خوانی شده است. اما از نظر من بعید است قبل از اینکه پارلمانی ایجاد شود یک نفر بتواند معماری پارلمان را طراحی کند. به هر حال از این دیدگاه کسی بررسی نکرده است، ولی چیدن صندلی‌ها و گذاشتن میز هیات رئیسه و پلکانی بودن، اتفاقاتی است که بعد از معماری اولیه در تالار اتفاق افتاد.

 

توسعۀ بعدی عمارت مجلس مربوط به دورۀ رضاشاه است که کریم طاهرزادۀ بهزاد در ۱۳۰۷‌‌-‌‌۱۳۰۶ آن را انجام داد. استایل این توسعه نئوکلاسیک ایرانی است. در واقع در یک طرف این ساختمان سبک نئوکلاسیک غربی و در طرف دیگر نئوکلاسیک ایرانی دیده می‌شود. در توسعۀ رضاخانی سرستون‌های هخامنشی با معماری کلاسیک ترکیب شده و بعد یک سرسرا ساخته می‌شود. این توسعه در اصل یک دولتخانه است و یک عمارت بیرونی برای بخش اداری مجلس طراحی شد. در واقع توسعۀ دورۀ رضاشاه ساختمان اداری مجلس است. یک‌سری ساختمان هم به آن اضافه می‌شوند، همچون ساختمان اصطبل که بعد به چاپخانۀ مجلس تبدیل شد یا ساختمان ملیجک که در محوطه بود.

 

بعد از فوت سپهسالار اموالش به دولت و شاه قاجار رسید. شاه قسمتی از زمین‌ها را به ملیجک داد و ساختمان ملیجک ساخته شد. بعد در دورۀ رضاشاه ساختمان قاجاری دوباره به دولت برگشت. در این محوطه در ضلع جنوبی و چسبیده به ساختمان مجلس یک کتابخانه در دوران محمدعلی شاه نیز ساخته شد که کار فروغی است.

 

 

یکی از خاستگاههای جنبش مشروطه ارتباط شاهان قاجار با غرب بود. در این زمینه، در معماری چه اتفاقی افتاد؟ ‌‌مراودات ایران و غرب در این دوره و ‌همبسته با جنبش مشروطه‌، به چه شکلی در معماری خود را نشان داد؟

 

تا دوره‌ای عثمانی بین ما و اروپا حائل بود. از دورهای به بعد که دشمنی ما و عثمانی رفع شد، ایرانی‌ها به جای اینکه از طریق کوههای قفقاز و بادکوبه به اروپا بروند، از ارزروم به استانبول رسیدند. این ارتباط تنگاتنگ می‌شود؛ آن هم در دوره‌ای که انقلاب صنعتی در حال وقوع بود. انقلاب صنعتی توسعۀ شهرنشینی و ارتباطات جوامع بشری را به همراه داشت. جوامع شهری توان تاثیرگذاری بر حکومت‌ها را دارند. وقوع انقلاب صنعتی و کم شدن قدرت عثمانی و کم شدن دشمنی ما با آن امپراتوری، آسان‌تر شدن سفر ایرانی‌ها به اروپا و ورود میسیونرهای مذهبی که مدارسی تاسیس کردند، در شکل‌گیری تحولات موثر بودند.

 

من در کتاب «میراث معماری مدرن ایرانی» این ارتباط در معماری را بصورت راویانه و امانتدارانه توضیح دادم. در این کتاب به چند مساله پرداختهام، یکی اینکه معلمان مدرسه دارالفنون و مهندسان باید در همۀ کار‌ها توانا می‌بودند. در راه‌سازی و توپخانه و طراحی و معماری و... مهارت داشتند. برخی از این افراد برای ایرانی‌ها و دربار معماری می‌کردند، راه دیگر ارتباطی گراورهایی بود که از اروپا می‌آمد و بسیار جالب بود. راه دیگر ایرانیهایی بودند که در فرنگ درس خوانده بودند، کسانی همچون میرزا رضا مهندس‌باشی، ممتحن‌الدوله و... این معماری اروپایی نیست، بلکه تصوری از شیوۀ معماری اروپایی است که معمار ایرانی به قرائت خودش ساخته و آن را هضم کرده است. نتیجه مثل ساختن تخت جمشید شده است. تخت جمشید هیچ نمونۀ مشابهی ندارد، اما ایرانی‌ها آن را نساختند. همۀ ملت‌ها ساختند و ایرانی‌ها مدیریت کردند.

 

 

‌آیا ساخت، تخریب یا نوساناتی در معماری ایران قابل شناسایی است که ارتباطی با فراز و فرودهای مشروطیت داشته باشد؟ ‌

 

حتما چنین اثری وجود داشته است ولی کار جدی روی آن صورت نگرفته است. مثلا ما می‌دانیم ساختمان خود مجلس خراب شده است. یا مسجد گوهرشاد را به توپ بستند. یا می‌دانیم سربازان لیاخوف و محمدعلی شاه در عمارت مسعودیه بودند. اما کسی کار پژوهشی نکرده که ببیند بناهایی که افراد در آن بودند و یا مسیرهایش وجود دارد یا نه. به نظرم این ایده خوبی برای کار در گرایش مطالعات معماری است.

 

 

مخالفت با مشروطیت در معماری چگونه متبلور شد؟ ‌آیا آن‌ها الگوهای خاصی داشتند یا توانستند مانعی در برابر اثرپذیری از معماری غرب ایجاد کنند؟ ‌

 

در مورد مشروطه کمتر، اما در مورد جریان نوگرایی بیشتر می‌توان چنین نمونههایی دید. در این زمینه بحث مشروطه از موضوع توسعه قابل تفکیک نیست. نمی‌توان گفت اتفاقات تاریخی عصر مشروطه و این نوسانات در معماری تابعی از همدیگر هستند، در واقع خیلی در پیوند با همدیگر نیستند بلکه مرتبط با یکدیگرند. مثلا روس‌ها قرار بود در بازار یک بانک بسازند، کنار امامزاده ولی الان اسمش سرای بوعلی است. هیچ کس حاضر نبود که این فضا را به بانک استقراضی ایران و روس کرایه بدهد. در ‌‌‌نهایت ساختمان را تا پایه می‌سازند ولی با تهییج مردم با این عقیده که کفار این زمین را گرفتهاند این بنا خراب می‌شود. حتما نمونههای بیشتری هم وجود دارد، مثلا در صرافخانه‌ها و بناهای شخصی هم چنین نمونههایی وجود دارد.

 

 

مشروطه را شاید بتوان تولد جامعۀ مدنی و شروع ایجاد مفهوم «مردم» به جای «رعایا» دانست. از طرفی، معماری همواره با حکومتداری و قدرت عجین است، به نوعی می‌توان گفت معماری در بسیاری موارد از آستین قدرت بیرون می‌آید. در معماری معاصر عهد مشروطه نقطۀ عطفی هست که بتوان گفت همانطور که مردم وارد جریان سیاست شدند، یک جریان مردمی و نه قدرتمدار در معماری ایجاد شد؟

 

چند روز پیش به سمنان رفته بودم و در دهی یک خانۀ نئوکلاسیک اروپایی نشانم دادند. واضح بود که این خانه به ارباب ده تعلق داشت، چرا که تنها در آن دوره ارباب ده بود که می‌توانست از معماری شهر اثر بگیرد و با آن مراوده داشته باشد. در این جریانی که شما تحت مشروطه به آن توجه می‌کنید و من در افق تحولات توسعهای می‌‏بینم، جایی هست که کسی جرات می‌کند در دهش خانهای بسازد که شبیه خانههای شهری باشد. قبل از آن چنین اجازهای نداشتند. چرا در این نقطه از تاریخ چنین اجازهای وجود دارد؟ چون اتوریتۀ شاه به خاطر مشروطه و فشار اجتماعی شکسته شده است. خواست اجتماعی و مطالبات اجتماعی این اتوریته را شکست. اگر جامعهای رعیت نباشد و اخلاق رعیتی نداشته باشد ارباب نمی‌تواند فرمانروایی کند. بنابراین از جایی به بعد خوانین و متمولان معماری نئوکلاسیک را به خانه‌هایشان می‌‏برند، مثلا در کوههای بختیاری، از ایذه تا مناطق بالایی، سران بختیاری از شیوۀ نئوکلاسیک استفاده کردهاند. شاید بهترین نمونه‌ها در همین منطقۀ بختیاری دیده شوند. قبلا جرات این کار نبود. کسی حق نداشت خانهای شبیه خانه ظل‌السلطان بسازد. قبل از مشروطه اصلا چنین اجازهای وجود نداشت، قبلا جرائمی وجود داشت اما مشروطه این جرائم را کنار گذاشت.

کلید واژه ها: اسکندر مختاری طالقانی معماری میدان بهارستان


نظر شما :