موسی نجفی: تحریم تنباکو مشروعیت سلطنت ناصرالدین شاه را مخدوش کرد
موسی نجفی، مورخ و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری فارس درباره "صدور حکم تاریخی میرزای شیرازی برای تحریم تنباکو" اظهار داشت: جنبش تنباکو پس از مدتی که در تاریخ ایران به عصر بیخبری مشهور شد و بعد از آنکه استعمار خارجی توانست پایگاه قویتری در ایران حتی نسبت به استبداد داخلی قاجار پیدا کند، شکل گرفت و عصر جدیدی را آغاز کرد که سنگینتر شدن وزنه ملت و دین را در پی داشت.
وی افزود: اگر یک طرف این مثلث را استعمار و استبداد قاجار و جهت دیگر آن را تهاجم فرهنگی روشنفکران قرار دهیم، طرف دیگر آن را باید مرجعیت، مردم و هویت ملی - شیعی ملت ایران بدانیم و قیام تنباکو در واقع پایانی بر مثلث اول و آغازی برای رشد مثلث دوم بود که روحانیت و مردم دوباره همدیگر را پیدا کردند.
نجفی با تاکید بر اینکه قیام تنباکو نقطه عطف جدیدی در تاریخ ایران شد و اعتماد و خوب دیدن مردم و روحانیت ۱۵ سال پس از آن در مشروطیت ثمره خود را نشان داد، تصریح کرد: همیشه معلوم نیست که مردم و روحانیت همدیگر را خوب ببینند.
وی در همین راستا به ذکر نمونههایی تاریخی پرداخت و گفت: در نهضت ملی شدن نفت، مردم و روحانیت همدیگر را پیدا نکردند و ندیدند و این شد که عملاً نهضت شکست خورد اما در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷، مردم و مرجعیت خود را به خوبی دیدند و لذا پیروز شدند.
نجفی خاطرنشان کرد: در جریان مشروطه نیز مردم و روحانیت در برخی مقاطع همدیگر را خوب پیدا کردند و جنبش مشروطه پیش رفت اما در برخی مقاطع، این دو عنصر خوب همدیگر را ندیدند و لذا شیخ فضلالله نوری اعدام شد.
استاد تاریخ دانشگاه تهران، مهمترین دستاورد تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی را همانطور که خود آن فقیه مبارز اعلام کرد، اعتلای نام ملت دانست و در تعریف ملت هم گفت که میتوان ملت را به شریعت، تودههای مردم و هم کشور تعبیر کرد.
نجفی افزود: در جریان قیام تنباکو، مثلث مردم، کشور ایران و دین و شریعت به صورت برجسته رشد کرد و اعتلا یافت و این همان چیزی است که هویت، استقلال و شرف و عزت ایران و ایرانی را تضمین میکند.
وی تصریح کرد: میرزای شیرازی برای مردم مرجع علیالاطلاق بود و مرجع مطلق حرفی که میزند، بر تمام مقلدان و پیروان او فرض است اما میرزا برای تحریم تنباکو اقدام به صدور حکم کرد و تبعیت از حکم، برای دیگر علما هم الزامی و واجب است و لذا در جریان قیام تنباکو، مقلدان و غیرمقلدان میرزا از حکم او پیروی کردند.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی درباره تفاوت حکم و فتوا توضیح داد: حکم میرزا درباره تحریم تنباکو در واقع حکم درباره "احکام ثانویه" بود و میدانیم که تنباکو ابتدا به ساکن حرام نیست و ایشان چیزی که حلال بود، حرام اعلام کرد.
نجفی افزود: فتوا درباره چیزی صادر میشود که مرسوم است اما اینکه یک چیز حلال و دارای حلّیت را حرام اعلام کنند، مرسوم نبود و این برای آن بود که با چنین حکمی علت حرام بودن موضوع را نشان دهد که همان مصلحت بود؛ چون کمپانی "رژی" میخواست با فعالیت خود در ایران در واقع هویت، شخصیت و استقلال کشورمان را تضعیف کند و لذا حکم میرزا حکم مهمی بود که همه مسلمانان باید از آن اطاعت میکردند.
وی اضافه کرد: حکم از موضع حکومتی و حاکمیت دینی صادر میشود و محکمتر از فتواست که فقط مقلدان یک مرجع از آن تبعیت میکنند و حکم میرزا درباره تحریم تنباکو بازتاب سیاسی و اجتماعی فوقالعادهای داشت ولی فتوا را خود مرجع صاحب فتوا و مقلدان وی قبول دارند و ممکن است مرجع دیگری با آن موافق نباشد. حکم میرزای شیرازی درباره تحریم تنباکو نخستین حکم ولایی از سوی یک فقیه نبوده و در زمان جنگهای ایران و روسیه هم احکام جهادی با کفار روس برای حفظ استقلال ایران صادر شده بود ولی در پنجاه سالی که به عصر بیخبری مشهور شده بود، این حکم استثنایی بود.
استاد تاریخ دانشگاه تهران درباره نتایج صدور حکم تحریم تنباکو اظهار داشت: حکم میرزای شیرازی باعث شد مشروعیت سلطنت ناصرالدین شاه که خود را ظلالله میدانست، بین مردم مخدوش شود و در واقع نمایانگر رویارویی و محاربه مدعی ظلاللّهی با امام زمان عجّل الله تعالی فرج الشریف بود.
نجفی افزود: حکم میرزا همه مردم جامعه شیعه را علیه ناصرالدین شاه بسیج و دین و شریعت و ملت را احیا کرد و جلوی خارجیها را گرفت و برای اولین بار در تاریخ ایران بود که بعد از این حکم زنان وارد عرصه شده تظاهرات کردند و حتی به سلطانی که خود را ظلالله میدانست، لقب شاه باجی سبیلو دادند.
وی تصریح کرد: مردم معتقد بودند چون شاه پای کمپانی خارجی را به کشور باز کرده، با امام زمان عجّل الله تعالی فرج الشریف در جنگ است و حتی همسر ناصرالدین شاه و دراویش و الوات هم از حکم میرزا تبعیت کردند و این تبعیت هماهنگ، نشاندهنده اهمیت و تاثیرگذاری حکم میرزا بود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پایان به ذکر نمونههایی در این زمینه پرداخت و گفت: در آن ایام دراویش حشیش و بنگ میکشیدند و هنگامی که درویشی را میگرفتند، اگر حشیش کشیده بود با او کاری نداشتند اما اگر تنباکو استفاده کرده بود با او برخورد میشد و الوات هم میگفتند: ما به این امید شراب میخوریم که از شفاعت امام زمان عجّل الله تعالی فرج الشریف محروم نشویم اما اگر حکم نایب او را بشکنیم و تنباکو بکشیم، حضرت ما را شفاعت نمیکند.
نظر شما :