جنبش تنباکو؛ آغاز عصر روشنگری در ایران
اندیشه انحصار تجارت توتون و تنباکو را نخستین بار محمد حسن خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدینشاه مطرح کرد. وی در جمادی الاخر ۱۳۰۳ پیشنهادی در ۹ فصل و با عنوان «قانون اداره انحصاریه تنباکو و توتون و متفرعات آن» به ناصرالدینشاه ارایه کرد که البته با بیتوجهی شاه مواجه شد. یک سال بعد اعتمادالسلطنه در نامه دیگری که در ۳۰ فصل تهیه شده بود، مساله دریافت مالیات از عایدات دخانیات را برای ازدیاد عواید کشور تنظیم کرد. با وجود آنکه ناصرالدینشاه قانون فوق را مورد تصویب قرار داد، به سبب مخالفت علما و بیمیلی امینالسلطان ـ صدراعظم که به دستور شاه عهدهدار اجرای آن بود ـ هرگز تحقق نیافت.
سه سال پس از وقایع فوق و در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ ه. ش که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینهسازی آن را به ماژور جرالد تالبوت از نزدیکان و مشاوران لردسالیسبوری (نخستوزیر و وزیر خارجه انگلیس) محول کرد. تالبوت نخستین مذاکره درباره انحصار تجارت توتون و تنباکو را در شهر برایتون با اعتمادالسلطنه آغاز کرد و پس از کسب اطلاعات کافی در این زمینه، امینالسلطان را با دادن وعدههای فراوان متقاعد کرد که او نیز موافقت شاه را در ازای دریافت سالانه ۲۵ هزار لیره جلب نماید. ناصرالدین شاه که برای تامین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز موافقت کرد و پس از مراجعت به ایران در رجب ۱۳۰۷ ه. ق (مارس ۱۸۹۰ میلادی) قراردادی را با تالبوت ـ که با کمک دولت و عدهای از سرمایهداران انگلیسی، کمپانی رژی را با سرمایهای ۶۵۰ هزار لیره تاسیس کرده بود ـ منعقد کرد.
بدینترتیب در ۲۸ رجب ۱۳۰۷ (۲۰ مارس ۱۸۹۰) امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت ۵۰ سال به تالبوت اعطا شد. این امتیاز که به امضای شاه و سرهنری ولف رسید، حکایت از اختیارات تام تالبوت در امور دخانیات ایران و بیاعتنایی به منافع ملت ایران داشت. طبق این قرارداد، شرکت رژی متعهد شد که در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت ۵۰سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد. این امتیاز با مخالفت گسترده مردم و روحانیون مواجه شد. در سال۱۸۹۰، روزنامه فارسی زبان اختر که در عثمانی منتشر میشد، طی مصاحبهای با تالبوت، تفاوت فاحش امتیاز دخانیات ایران را با امتیازی که کمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، یادآور شد و ضمن انتقادهای گسترده از دولت، تبعات و پیامدهای قرارداد را برای مردم ایران روشن ساخت. با توجه به این مطلب که توتون و تنباکو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود ۲۰۰هزار تن به کشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند، بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر انداخت. نخستین اعتراضها را تاجران دخانیات آغاز کردند. در آغاز عدهای از بازرگانان به همراه امینالدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباکو اعتراض کردند. این اعتراض موجب شد دولت به انگیزه دلجویی از آنان مهلت شش ماههای برای فروش ذخایر توتون و تنباکوی تاجران قایل شود. با این حال مهلت فوق نیز نمیتوانست خسارات ناشی از واگذاری امتیاز را جبران سازد. روسها نیز که در منطقه ساوجبلاغ به کشت تنباکو اشتغال داشتند به امتیاز فوق اعتراض کردند و آن را ناقض عهدنامه ترکمانچای خواندند و خواستار لغو آن یا عقد قرارداد مشابه شدند.
پس از آنکه شرکت رژی حدود ۲۰۰ هزار نفر از اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد. چرا که با حضور آنها در حدود ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن ایجاد کلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی واداشتند. در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا شد و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکی پدید آوردند. از این رو اقدامات فوق عالمان دینی را بهدلیل متزلزل شدن اساس دین و استقلال کشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید به تحریم تنباکو ترغیب کرد. در واقع دلیل اصلی مخالفت علما با این امتیاز، علاوه بر جنبه تجاری آن و اختلال در نظام بازرگانی کشور، نگرانی از نفوذ تدریجی و سلطه کامل بیگانگان بر ایران بود.
اعتراضها به رهبری روحانیت، توسط سید علیاکبرفالاسیری از علمای برجسته شیراز آغاز شد. این اعتراض که همزمان با ورود ماموران انگلیسی رژی به شیراز به تعطیلی بازارها و اجتماع مردم در مساجد انجامید، رژیم را برای مقابله به دستگیری و تبعید سیدعلیاکبر فال اسیری و گلوله باران مردم واداشت. با وجود تمام خشونتهای حکام، مقاومت مردمی ادامه یافت و قیام مردم شیراز به تبریز، مشهد، اصفهان، تهران و دیگر نقاط ایران گسترش یافت. در تبریز، مردم به رهبری آیتالله حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی به مقابله با قرارداد برخاستند و ضمن پاره کردن اعلامیههای کمپانی از روی دیوارها و معابر عمومی، از پذیرفتن خارجیان نیز خودداری کردند. مردم تبریز که با خشونت حکومت مواجه شدند، بیگانگان را تهدید به قتل در روز عاشورا کردند.
در این میان اصفهان که تجار و علمای آن همکاری بیشتری داشتند به مخالفت با قرارداد مزبور پرداختند. علمای اصفهان برای اولین بار در منطقه خود استعمال دخانیات و تنباکو را تحریم و کارکنان رژی را نجس اعلام کردند. بدینترتیب تولیدکنندگان تنباکو، محصول خود را یا به آتش کشیدند یا بین فقرا تقسیم کردند و از معامله با کمپانی رژی خودداری ورزیدند. حاکم اصفهان برای لغو این حکم با علما مذاکره کرد، اما با مخالفت آنان روبهرو شد.
در تهران نیز نارضایتی آشکار شد. میرزا حسن آشتیانی از علمای بزرگ تهران بارها با شاه و امینالسلطان ملاقات و مضار امتیاز را گوشزد کرد، ولی آنان به این بهانه که امضای شاه معتبر و طرف مقابل نیز دولت انگلیس است به این اعتراضها وقعی ننهادند. در این ایام سید جمالالدین اسدآبادی نیز که به دعوت ناصرالدین شاه در تهران به سر میبرد، به مخالفت علنی با امتیاز پرداخت و در پی صدور اعلامیهای بر در مساجد، کاروانسراها و سفارتخانهها با این مضمون که «به چه حقی خرید و فروش تنباکویی که خریدار و مصرفکننده آن ایرانی است به بیگانه واگذار شده است.» از ایران اخراج شد.
میرزای شیرازی علاوه بر آنکه مرجعیت عالم اسلام را بر عهده داشت، یکی از بزرگترین جنبشهای مذهبی علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار را در ایران پایهگذاری نمود. ایشان از همان ابتدا به واسطه نامههایی که از علمای ایران دریافت میکرد، از اعطای امتیاز انحصار تجارت تنباکو و پیامدهای آن مطلع شده بود. از سوی دیگر سید جمالالدین اسدآبادی نیز که در بصره در تبعید به سر میبرد، طی نامهای درباره مظالم شاه به میرزایشیرازی نوشت و در آن مسوولیت بزرگی را که علمای دین در دفاع از حقوق مسلمانان دارند، یادآور شد. از اینرو میرزای شیرازی، همزمان با شروع ناآرامی در تبریز در اول ذیحجه سال ۱۳۰۸ ه.. ق با ارسال تلگراف مفصلی به شاه، ضمن اشاره به مضار و مفاسد اجازه مداخله خارجیها در ایران به اعطای امتیازات نیز توجه نمود و همه آنها را منافی صریح قرآن، نوامیس الهیه و استقلال ایران خواند. شاه به تلگرام میرزا پاسخ نداد و برای توجیه اقدامات دولت و ذکر دلایل اعطای امتیاز و مشکلات ناشی از لغو آن، میرزا محمود خان مشیرالوزاره کارپرداز ایران در بغداد را نزد میرزای شیرازی در سامرا فرستاد. مشیرالوزاره ضمن اشاره به ضرورت قرابت با دول بزرگ اروپا برای استخلاص از روسیه تزاری، لزوم تقویت بودجه و قشون و رفع نقایص و کم بودن مالیاتها، موهن بودن الغای قرارداد از نظر بیاعتبار شمرده شدن امضای پادشاه و...، صراحتا از ناتوانی دولت در فسخ امتیاز و خسارات هنگفت این اقدام سخن گفت. با این حال میرزا در پاسخ تنها بر این نکته تاکید کرد که فقط باید به ملت مسلمان تکیه کرد و «دولت اگر از عهده جواب بیرون نتوان آید ملت از جواب حسابی عاجز نیست» و «اگر دولت از عهده بر نمیآید، من به خواست خدا آن را بر هم میزنم.»
شاه و دربار با سیاست دفع الوقت تلاش داشتند بهتدریج مردم و علما را از توجه به مساله تنباکو منصرف سازند؛ اما دادخواهی بیوقفه مردم و بیاعتنایی شاه به تلگرام میرزای شیرزای سبب صدور تلگرامی دیگر به شاه شد. در اواخر ربیعالثانی ۱۳۰۹ در تهران شایع شد که حکمی از میرزای شیرازی در باب تحریم استعمال دخانیات صادر و به اصفهان مخابره شده است. متن حکم چنین بود: «بسمالله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی».
بلافاصله پس از صدور فتوا، ماموران حکومت وظیفه یافتند که از انتشار این حکم و آگاهی مردم نسبت به آن ممانعت به عمل آورند، با این حال در همان روز اول که حکم به دست میرزا آشتیانی رسیده بود، در حدود صدهزار نسخه از حکم نوشته و در سراسر کشور پخش شده بود. با صدور این فتوا، مردم از همه اصناف، مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری امتیاز تنباکو را یک وظیفه شرعی و تکلیفی الهی دانستند و قلیانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشیدند. در این حرکت همگانی و تبعیت آشکار مردم از حکم میرزای شیرازی، دولت را بر آن داشت که بهمنظور ایجاد خلل در رفتار معترضانه مردم، شایعه جعلی بودن حکم را مطرح سازند اما این اقدامات نیز تاثیری در روند قضایا نداشت و شاه و دربار را ناگزیر به سمت تفرقهافکنی میان علما کشاند. از این رو شاه و امینالسلطان به میرزای آشتیانی روی آوردند و از او خواستند که چون او نیز همانند میرزای شیرازی مجتهد است، حکمی بر اباحه و تجویز استعمال دخانیت صادر کند.
در این بین میرزای آشتیانی و دیگر علما، شاه و درباریان را به کلی مایوس ساختند و قاطعانه گفتند که حکم میرزای بزرگ را جز خود او شخص دیگری نمیتواند تغییر دهد. آنها همچنین اضافه کردند که «این کار اصلاح بر نمیدارد، باید متوقف شود... این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمیگیرد» در این میان امینالسلطان راه دیگری در پیش گرفت و به علما وعده داد که اقداماتی جهت لغو امتیاز خواهد کرد و در برابر از آنان خواست که صریحا استعمال دخانیات را مجاز اعلام کنند. بدینترتیب ناصرالدینشاه که از یک سو با اوضاع آشفته داخلی و از سوی دیگر با مخالفتهای جدی مسوولان کمپانی و کارگزاران سفارت انگلیس روبهرو بود، در حالیکه تنها دو هفته از صدور حکم تحریم میگذشت به الغای انحصار داخله توتون و تنباکو پرداخت تا امینالسلطان در جلسه دیگری با حضور علما، این خبر را اعلام نماید که از این پس انحصار داخلی لغو شده و مردم میتوانند توتون و تنباکوی خود را آزادانه در داخل کشور خرید و فروش کنند.
با لغو انحصار داخلی، علما در برابر اصرار امینالسلطان اعلام داشتند که چون امتناع مردم از استعمال دخانیات مستند به حکم میرزای شیرازی است، تنها چاره کار مراجعه به وی و کسب اطلاع از نظر او است. در واقع آنها ضمن رفع تکلیف از خود، به اصرار امینالسلطان تلگرامی حاکی از لغو امتیاز داخلی پاسخ میرزای شیرازی ارسال کردند. دو هفته پس از اعلام لغو امتیاز داخلی، پاسخ میرزای شیرازی به تلگرام علما به تهران ارسال شد. او در این تلگرام ضمن تشکر از شاه به جهت لغو امتیاز، اظهار امیدواری کرده بود دستهای خارجی به کلی از ایران کوتاه شود. پاسخ مزبور که به هیچوجه مقصود اصلی دولتیان را که خواهان صدور حکم حلیت استعمال تنباکو بودند، تامین نمیکرد، ادامه امتناع مردم از مصرف توتون و تنباکو را در پی داشت. دولت که میرزای آشتیانی را عامل ناآرامی میپنداشت، از او خواست تا به منبر برود و حلال بودن استعمال تنباکو را اعلام کند. شاه برای پایان دادن به اوضاع نامساعد، شدت عمل بیشتری نشان داد و از یک سو فرمان بازگشایی تمام قهوهخانهها را صادر نمود و از سوی دیگر میرزای آشتیانی را در قلیان کشیدن در مجامع عمومی یا خروج از دارالخلافه (تهران) مختار کرد. میرزای آشتیانی نیز بیدرنگ ترک تهران را بر مخالفت با حکم میرزای شیرازی ترجیح داد و آماده حرکت شد.
در سوم جمادیالاخر ۱۳۰۹، مردم پس از آگاهی از تصمیم میرزای آشتیانی مبنی بر خروج از دارالخلافه در منزل وی در محله سنگلج اجتماع کردند و از آنجا به سمت میدان ارگ و کاخ گلستان رفتند. زنان پیشاپیش مردان خطاب به شاه فریاد میزدند و نگرانی خود را نسبت به بیرون کردن علما از شهر اعلام کردند و تاکید داشتند دولت قصد دارد دین آنها را از بین ببرد تا فرنگیان بر مردم سلطه یابند. در این ایام همچنین زمزمههای جهاد علیه دستگاه نیز بالا گرفته بود و اعلامیههایی به این مضمون که «بر حسب حکم جناب حجتالاسلام، آقای شیرازی، اگر تا ۴۸ ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید.» بر در و دیوار شهرها نصب شده بود.
پیشروی مردم، دربار را وحشت زده کرد و کوشش کامران میرزا نایبالسلطنه برای آرام کردن مردم حاصلی نداشت. به طوری که وعدههای او به نیابت از شاه که «فرنگیها را بیرون میکنیم» یا دستخط شاه خطاب به وی که اعلام میداشت... «امتیاز داخله را که برداشته بودیم، حال امتیاز از خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور در کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جناب میرزای شیرازی برسد»، بیحاصل ماند. بینتیجه ماندن وعدهها سبب شد که محمدعلی خان معین نظام، فرمان تیراندازی صادر کند و در این تیراندازیها عدهای کشته شوند. در پی این کشتار، میرزای آشتیانی مردم را به استقامت عاقلانه و اجتماع در مسجد جامع فراخواند. وی همچنین برای پایان گرفتن غائله سه پیشنهاد به مضمون پرداخت خونبهای مقتولان، مصونیت حاضران در تظاهرات و برچیدن بساط تمامی امتیازات خارجی را مطرح ساخت. سرانجام شاه در پنجم جمادیالاخر ۱۳۰۹ برای اطمینان بیشتر در دستخطی به امینالسلطان لغو کامل امتیاز را اعلام کرد تا وی به آگاهی علما و مردم برساند. ولی مخالفان آرام نگرفتند و عزل امینالسلطان ـ که از نظر آنان حامی امتیاز بود ـ و لغو تمام قراردادهایی که با خارجیان منعقد شده بود را خواستار شدند. در نتیجه لغو امتیاز تنباکو، حکم تحریم تنباکو نیز پس از ۵۵ روز از سوی علما لغو شد. البته در این بین کارگزاران خارجی که تلاشهای خود را بیثمر میدیدند، خواستار ۶۰ هزار لیره غرامت از دولت ایران شدند که در نهایت توافق بر سر مبلغ ۵۰ هزار لیره حاصل گردید. بدین منظور شاه از بانک شاهنشاهی که در دست انگلیسیها بود، مبلغ فوق را به عنوان وام دریافت کرد و یکبار دیگر وابستگی ایران را به بیگانگان تشدید نمود.
اگرچه در ظاهر لغو اعطای امتیاز تنباکو، موجب پرداخت غرامت و خسارت از سوی دولت ایران به طرف انگلیسی شد، با این حال خسارتی که ایران پرداخت کرد، در برابر خسارات ناشی از اجرای قرارداد، ناچیز به شمار میآمد. بیتردید نهضت تنباکو پیامدهای مهمی نظیر استبدادگریزی، مقابله با استیلای بیگانه، حضور زنان در صحنه مبارزه، همگانی بودن نهضت، اتحاد گروهها و اصناف مختلف و... را در پی داشت و نتایج مثبت آن را در عرصههای بعدی تاریخ ایران مشاهده شد. در واقع جنبش تنباکو اولین مقاومت همگانی مردم ایران در برابر بیگانگان و استبداد شاهی بود.
منابع:
- شعیب بهمن، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، کتابهای جیبی، ۱۳۶۱.
- فریدون آدمیت، شورش بر امتیاز نامه رژی، تهران، ۱۳۶۰.
- موسی نجفی و رسول جعفریان، سده تحریم تنباکو، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :