ایستادگی مصدق در لاهه- پرویز علوی
استاد دانشگاه تهران
سال ۱۳۹۰ درست شصت سال از آغاز حرکتی میگذرد که به «نهضت ملی ایران» معروف شده است. ملی شدن نفت ایران در پایان اسفند ۱۳۲۹ سرآغاز دورهای بحرانی در تاریخ معاصر ایران بود که قریب سه سال به طول انجامید. دکتر مصدق کمی بیش از بیست و هفت ماه در مقام نخستوزیری ابتدا کار دشوار اجرای ملی شدن نفت و خلع ید از شرکت نفت سابق را پیش برد و همچنین به رسیدگی اختلافات ایران و انگلیس در شورای امنیت سازمان ملل و دادگاه لاهه پرداخت. دکتر مصدق مساله نفت را به سازمان ملل برد و مهر ۱۳۳۰ برای شرکت در جلسه شورای امنیت به آمریکا رفت. تریگولی، دبیرکل سازمان ملل و نماینده انگلیس در جلسات حاضر بوده و این جلسات از ۲۳ تا ۲۶ مهر به طول انجامید و بعد از آن مصدق از نیویورک برای دیدار با ترومن به واشنگتن رفت. شورای امنیت در آخر اعلام میدارد که تا دیوان لاهه درباره صلاحیت خود اظهارنظر نکرده است، شکایت انگلیس مسکوت بماند.
هنگامی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراهاش زودتر از موعد مقرر به محل دادگاه رفت و در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه شرکتکنندگان تعیین شده بود وی به نمایندگی از طرف هیات ایرانی روی صندلی نماینده انگلیس نشست و هنگامی که با تذکر رییس دادگاه در این مورد روبهرو شد، در پاسخ گفت که میخواستم دوستان بدانند که جای دیگران نشستن یعنی چه؟ سالهاست که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کمکم یادشان رفته جایشان اینجا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست، نه سرزمین آنان. در هفتم تیر دولت مصدق در ارسال نامهای به دیوان لاهه اعلام کرد که دولت ایران امیدوار است آن دیوان عالی به عدم صلاحیت خود به علت عدم اهلیت شاکی رای دهد. این کشاکشها ادامه پیدا کرد و همچنین ترومن طی پیامی از مواضع انگلیس در دادگاه حمایت کرد و مصدق هم این اقدام را پاسخ داد.
سرانجام جلسات لاهه پایان یافت و از ۱۴ قاضی، ۹ نفر به عدم صلاحیت دیوان رای دادند و رای قاضی انگلیسی به نفع ایران بسیار جالب توجه بود. به طور مختصر از آنچه گذشت چنین میتوان نتیجه گرفت:
۱. در وطن پرستی، صداقت، پاکدامنی و انسانیت مصدق تردیدی نمیتوان کرد. او مقامپرست و شهرتطلب نبود و از عوامفریبی پرهیز داشت و بههمین دلیل همچنان در اذهان مردم ایران به عنوان مدافع منافع ملی باقی مانده است.
۲. اگر بپذیریم که شاهد سه مرحله در موضعگیری قدرتهای بزرگ نسبت به مسایل داخلی کشورها بودهایم: کودتا و دخالت، عدم دخالت و دخالت موثر بر علیه حکومتهای دیکتاتوری (مانند لیبی) باید قبول کرد که دوره زمامداری مصدق دوره دخالت قدرتهای انگلیس و آمریکا در امور داخلی کشورها به دلیل هراس از شوروی و به خاطر حفظ منافع خودشان بوده است.
۳. ایستادگی مصدق اگرچه نتیجهای جز کودتا نداشت اما از او در تاریخ ایران اسطوره ساخت و باید اضافه کرد که کودتاگران نیز سرانجام خوشی نداشتند و مردم ایران، کودتاگران و نظام مستقر آنها را به زبالهدان تاریخ سپردند.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :