توضیحات عبدخدایی درباره متهم کردن فدائیان اسلام به ارتباط با انگلیس
سجاد انتظاری: محمدمهدی عبدخدایی قریب ۷۰ سال سابقه مبارزاتی دارد و از سن ۹ سالگی در منزل پدر خود با شهید نواب صفوی آشنا میشود و در سن ۱۴ سالگی به تهران میآید و در جریان فعالیتهای فدائیان اسلام قرار میگیرد.
او در ۱۵ سالگی به دکتر فاطمی شلیک میکند و در سال ۱۳۳۰ به ۲۰ ماه زندان محکوم میشود. یعنی از بهمنماه سال ۱۳۳۰ تا آبانماه سال ۱۳۳۲ در زندان بوده است. اما جالب است که اخیراً انگلیس برنامهای ساخته و مدعی شده است که عبدخدایی در سال ۱۳۳۱ با ملکه انگلیس و سازمان اطلاعات این کشور ارتباط داشته است.
واکنش عبدخدایی به این ادعا این بود که «فارغ از اینکه من در آن سال حدود ۱۵ سال بیشتر سن نداشتهام و یک پسر ۱۵ ساله نمیتواند با MI6 ارتباط داشته باشد، اسفندماه سال ۱۳۳۱ من زندانی بودهام؛ یک زندانی چطور میتواند با بیگانگان ارتباط داشته باشد؟!»
دبیرکل فعلی فدائیان اسلام دلیل هجمهها به فدائیان اسلام و شخص خودش را سابقه انقلابی آنها و فعالیتهایی که علیه سیاستهای انگلیس در ایران و منطقه داشتهاند، میداند و معتقد است به خاطر این فعالیتها است که انگلیس سعی دارد آنها را بدنام کند.
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی «جماران» با محمدمهدی عبدخدایی است:
اخیراً برنامهای به نام «ملکه و کودتا» توسط انگلیسیها ساخته و پخش شده و ادعا میکند که شما و فدائیان اسلام در قضیه ۹ اسفند سال ۱۳۳۱ با ملکه انگلیس و سازمان اطلاعات انگلیس ارتباط داشتهاید. برای ورود به بحث لطفاً وقایع تاریخی آن دوران را برای ما مرور کنید.
اینکه فدائیان اسلام را متهم به ارتباط با انگلیس میکنند، یک دروغ بزرگ است. اگر به تاریخ نگاه کنید، اقدامات فدائیان اسلام که از قتل احمد کسروی آغاز شده و تکامل آن در اعدام انقلابی هژیر و رزمآرا بود، همچنین جریان ۲۷ دی ۱۳۳۴ و اعدام شهید نواب صفوی، شهید سیدمحمد واحدی، شهید خلیل طهماسبی و شهید مظفر ذوالقدر و شرایط آن روز کشور را بخوانید، متوجه میشوید که فدائیان اسلام چه جریانی بوده و چه جریانی آنها را به وجود آورده است.
یک نظر کلی در این مورد این است که بعد از جنگ جهانی دوم انگلیس و آمریکا ناسیونالیسم را مطرح کردند تا با نام ناسیونالیسم حرکتهای اسلامی را در هم بکوبند. لذا در مقابل فدائیان اسلام، در ایران جریان دکتر مصدق ملیگرا پیدا شد. در افغانستان سردار داودخان، در ترکیه آتاتورک، در لبنان میشل عفلق و… پیدا شدند. یعنی به خاطر اینکه حرکتهای اسلامی را در هم بکوبند با پرچم ناسیونالیسم به میدان آمدند. اما همه جریانهای اسلامی که در کشورهای مسلمان به وجود آمدند حکومت اسلامی میخواستند و کار عمده آنها مبارزه با استعمار است.
چون اسلامگرایان طرفدار استقلال این کشور بودند، بین اسلامگرایان و ملیگرایانی که مایل بودند استعمار از کشور آنها بیرون رود در مقطعی وحدت به وجود آمده است. این مقطعی است که ناسیونالیستها احساس کردند قرارداد ۱۹۳۳ نفتی که زمان رضاخان منعقد شده تحمیلی و جنایتکارانه است. چون در قرارداد ۵۰ ساله نفت رضاخان با تئودور دارسی امتیاز ۵۰ سال نفت ایران را گرفتند و فقط ۱۶ درصد از درآمد آن را به ایران میدادند.
لذا بعد از شهریور ۱۳۲۰ حرکتهایی در ایران به وجود آمده است. از جمله اینکه در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی آن روز فردی به نام آقای رحیمیان به عنوان نماینده قوچان ماده واحدهای تقدیم مجلس میکند که چون قرارداد ۱۹۳۳ در زمان دیکتاتوری رضاخان امضا شده و مردم نقشی نداشتهاند، به موجب این ماده واحده لغو میشود.
دکتر مصدق با یک استدلال حقوقی با این ماده واحده مخالفت میکند و آقای رحیمیان ماده واحده را پس میگیرد. دکتر مصدق متهم میشود به اینکه از سفارت انگلیس الهام گرفته است. ماده واحدهای به سفارت تقدیم میکند که خیلی به نفع ایران تمام میشود. این ماده واحده میگوید «هرگاه دولتی بخواهد قراردادی با یک کشور خارجی امضا کند، باید به تصویب مجلس برسد.»
اما چند وقت بعد جبهه ملی با دو ایدئولوژی «ملی شدن نفت» و «انتخابات آزاد» شکل میگیرد و برای انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی با حمایت آیتالله کاشانی هشت کاندیدا معرفی میکنند. نواب صفوی به آیتالله کاشانی میگوید اینها حتی متظاهر به اسلام نیستند. آیتالله کاشانی میگوید ما نمیخواهیم پشت سر اینها نماز بخوانیم؛ کارشان این است که به مجلس بروند و نفت را ملی کنند. یعنی دکتر مصدق رهبر سیاسی ملی شدن نفت میشود.
سال ۲۹ بعد از اینکه سپهبد علی رزمآرا نخستوزیر میشود، در مجلس به صراحت میگوید ملتی که نمیتواند آفتابه بسازد چطور می خواهد پالایشگاه آبادان را اداره کند؟ بعد هم میگوید قرارداد گس - گلشائیان باید امضا شود. در اینجا دوباره فدائیان اسلام به صحنه میآیند.
نحوه آشنایی شما با نواب صفوی به چه صورت بود؟
من سال ۱۳۲۴ در ۱۰ سالگی نواب صفوی را خانه پدرم دیدم. شبهای پنجشنبه پدرم در منزل شخصی به نام آقای ضیاء درس تفسیر داشت و به جای خودش نواب صفوی صحبت میکرد و من دیدم که تند و صریح صحبت میکرد. از اینجا من با نواب صفوی آشنا شدم.
چطور با فدائیان اسلام آشنا شدید؟
من سال ۱۳۲۹ به تهران آمدم و مدتی دستفروشی کردم و مدتی هم شاگرد حاج کاظم باقرزاده خرسندی شدم که از اقوام باقرخان و واردکننده میخ بود.
همان سال جریان ملی شدن نفت در تهران مطرح بود. فدائیان اسلام هم از گروههایی بودند که در ملی شدن نفت نقش داشتند. یک روز پنجشنبه بود که من در روزنامه «نبرد ملت» خواندم فدائیان اسلام جمعه در مسجد شاه (مسجد امام بازار تهران) گردهمایی دارند و در آنجا تکلیف نفت را معین میکنند. آنها در مسجد شاه جمع شدند و سید عبدالحسین واحدی و امیرعبدالله کرباسچیان سخنران بودند.
کلانتری ۹ و کلانتری پاچنار عدهای را فرستاده بودند که این مجلس را به هم بزنند. به محض اینکه واحدی میخواست صحبت کند یک نفر گفت «حق پدر صلوات فرست را بیامرزد». واحدی گفت صلوات نفرستید؛ این صلوات از قماش همان قرآنها است که به دستور عمرعاص روی سرنیزه رفت. هر کس شعار صلوات داد مردم او را بگیرند و به حوض مسجد شاه بیاندازند. کسانی که به فدائیان اسلام علاقمند بودند این افراد را گرفتند و به حوض مسجد شاه انداختند.
واحدی در خلال صحبتهای خود گفت که «ما مسلسل را میجویم و تفالهاش را بیرون میریزیم؛ زرمآرا برو برو وگرنه روانهات میکنیم؛ سرنوشت هژیر در انتظار توست؛ این آخرین اخطار ما است. نفت باید ملی شود. مردم ایران و این جماعت ملی شدن نفت را میخواهند.» عصر جمعه این سخنرانی تمام شد و صبح شنبه روزنامههای طرفدار شاه نوشتند «آقای نواب صفوی! مسلسل از آهن است و جویده نمیشود.»
روز دوشنبه آیتالله فیض فوت کرد و دولت برای اینکه خودش را مذهبی نشان دهد برای آیتالله فیض در مسجد شاه ختم گذاشت. اتفاقاً من هم چون دستفروش بودم به مسجد شاه رفتم. وقتی رزمآرا وارد مسجد شاه شد نگاهش به چشمهای من افتاد؛ هنوز آن نگاه در ذهن من هست. ما یکمرتبه دیدیم که صدای سه گلوله در مسجد بلند شد. عدهای در مسجد کف زدند و عدهای هم صلوات فرستادند. پاسبانها مردم را متفرق کردند. خلیل طهماسبی که رزمآرا را کشته بود فرار کرد.
من و یک نفر دیگر به قهوهخانه رفتیم که دیزی بخوریم تا بتوانیم خبرها را گوش دهیم. رادیو ساعت دو بعدازظهر گفت که امروز سپهبد رزمآرا مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و تا نخستوزیر را به بیمارستان بردند جان به جان آفرین تسلیم کرد. ساعت هشت شب رادیو اعلام کرد که در تمام بورسهای دنیا سهام شرکت بریتیش پترولیوم ۱۰ درصد تنزل کرد. قشریون مذهبی (یعنی فدائیان اسلام) رزمآرا را به خاطر نفت کشتند.
نواب صفوی با مرکب قرمز به تمام نمایندگان مجلس نامه مینویسد که اگر به ملی شدن نفت رأی ندهید سرنوشت رزمآرا را خواهید داشت. آقای دکتر مصدق ۲۴ اسفند سال ۱۳۲۹ ماده واحدهای تقدیم مجلس میکند مبنی بر اینکه «به علت سعادت ملت ایران نفت در سراسر کشور ملی اعلام میشود». همان نمایندگانی که رأی اعتماد به رزمآرا داده بودند، به اتفاق آراء رأی دادند که نفت ملی شود. روز ۲۹ اسفند این ماده واحده به مجلس سنا میرود و مجلس سنا هم تصویب میکند.
آیتالله طالقانی ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۷ سر قبر مصدق یک سخنرانی دارد و میگوید آنها (فدائیان اسلام) یک اقدام انقلابی کردند، وکلای مردم به مجلس رفتند و دومین اقدام انقلابی را انجام دادند و نفت ملی شد. به همین جهت فدائیان اسلام به عنوان یک گروه ضد انگلیسی معرفی شدند.
اختلاف جبهه ملی و فدائیان اسلام از کجا شروع شد؟
اردیبهشت سال ۱۳۳۰ جمال امامی (نماینده طرفدار دربار) در مجلس شورای ملی پیشنهاد میکند آقای دکتر مصدق نخستوزیر شود. دکتر مصدق ابتدا قبول نمیکند؛ اما بعد به شرطی قبول میکند که تا پایان دوره شانزدهم مجلس شورای ملی نماینده باشد. مجلس توافق میکند که دکتر مصدق نخستوزیر شود و شاه فرمان نخستوزیری دکتر مصدق را میدهد.
در این موقع بین فدائیان اسلام و دکتر مصدق اختلاف میافتد. فدائیان اسلام معتقدند که باید حکومت اسلامی شود ولی دکتر مصدق چنین اعتقادی ندارد. دکتر شایگان که نماینده جبهه ملی بوده میگوید دکتر مصدق معتقد بود باید توافق شاه را داشته باشیم. دکتر مصدق و شاه در مورد ملی شدن نفت توافق میکنند و به همین دلیل شاه هم توشیح میکند.
اما نواب صفوی که درخواستش حکومت اسلامی است، با اینها مخالفت میکند. مصاحبهای با یوسف مازندی (نماینده آسوشیتدپرس در ایران) دارد که من دکتر مصدق و اعضای جبهه ملی را به محاکمه اخلاقی دعوت میکنم. ماشین تبلیغات جبهه ملی شروع به فعالیت علیه نواب صفوی میکند؛ که چون با مصدق مخالفت کرده پس انگلیسی است. یعنی یک جریان ساختگی برای نواب صفوی درست میشود که از انگلیسی پول گرفته با دکتر مصدق مخالفت کند.
در حالی که نواب صفوی نه تنها با انگلیسیها ارتباط نداشت، بلکه دشمن بود.
دشمن سرسخت بود. یعنی فدائیان اسلام رزمآرا، هژیر و کسروی را زدند. همه این کسانی که فدائیان اسلام آنها را زدند طرفدار انگلیس بودند. رزمآرا رسماً میگفت باید نفت را به انگلیسیها بدهیم. اگر رزمآرا کشته نمیشد، مگر نفت ملی میشد؟! غیرممکن بود نفت ملی شود. رزمآرا گفته بود من مجلس را سر مصدق و مسجد شاه را سر آیتالله کاشانی خراب و نواب صفوی را دستگیر و محاکمه میکنم.
یعنی در طول تمام مبارزات فدائیان اسلام از سال ۱۳۲۰ به بعد، یک نقطه هم سراغ ندارید که حمایت از غرب یا شرق باشد. شعار «نه شرقی، نه غربی» را نواب صفوی مطرح کرده، با پیمانهای نظامی مخالفت کرده و در ملی شدن نفت نقش داشته است. آیتالله طالقانی معتقد بود اگر فدائیان اسلام نبودند نفت ملی نمیشد.
در سوابق شما شلیک به دکتر فاطمی هم هست. ظاهراً به خاطر این موضوع زندانی شدید. این قضیه در چه تاریخی اتفاق افتاد؟
دکتر فاطمی در ۲۶ بهمن سال ۱۳۳۰ به وسیله من مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. من یک نوجوان ۱۵ ساله بودم. هفتتیر را هم آقای سید عبدالحسین واحدی داد. تیراندازی به آقای دکتر فاطمی هم سر قبر ظهیرالدوله انجام میگیرد. من فقط یک گلوله شلیک کردم. طبق سندی که در وزارت امور خارجه هست، گلوله از یک طرف کیف دکتر فاطمی رفته و از طرف دیگر بیرون نیامده است. یعنی گلوله به او اصابت نکرده است.
من را به اتاق شهربانی بردند و فرمانده شهربانی با شاه ملاقات کرد و گفت «یک بچه شیرشان را گرفتیم». من فکر میکردم شهید میشوم. من مورد بازجویی قرار گرفتم و تقریباً دو ماه طبقه زیر آگاهی زندان بودم. بعد شش ماه من را به موزه عبرت آوردند و در انفرادی نگه داشتند. من را به زندان کاخ دادگستری آوردند و در دادگستری محاکمه کردند.
شما نهم اسفند سال ۱۳۳۱ کجا بودید؟
تقریباً ۱۳ ماه قبل از آن من به خاطر شلیک به دکتر فاطمی دستگیر شدم و در این تاریخ من زندانی بودم. آن موقع افراد زیر ۱۷ سال را به دادگاه جنایی نمیبردند و به دادگاه جُنحه میبردند و حداکثر زندان دادگاه جنحه هم سه سال بود. من در دادگاه جنحه به دو سال زندان محکوم شدم و در استیناف چهار ماه تخفیف دادند و به ۲۰ ماه زندان محکوم کردند و آبانماه سال ۱۳۳۲ آزاد شدم. یعنی نهم اسفند ۱۳۳۱ اصلاً من یا فدائیان اسلام اصلاً نقشی نداشتیم. یک پسر ۱۵ ساله چطور میتواند با MI6 ارتباط داشته باشد؟!
چرا چنین تهمتی را به شما زدهاند؟
وقتی من در زندان بودم بازپرس من سرلشکر کیهان خطیب بود. به من گفت اگر من نواب صفوی را بیاورم و بگوید تو در فلان جلسه بودهای، چه جوابی داری؟ گفتم نواب صفوی که نیست؛ گفت میاورمش. من جوان بودم و آنقدر ساده بودم که فکر کردم نواب صفوی را نکشتهاند. شب تا صبح در زندان نخوابیدم که فردا نواب صفوی را میآورند. فردا پرونده نواب صفوی را جلوی من گذاشتند. قبلاً آقای مظفر ذوالقدر اعتراف کرده بود که نواب صفوی نوشته در جلسهای که تصمیم گرفتیم حسین علاء را بزنیم تا به بغداد نرود و پیمان بغداد امضا نشود، سید عبدالحسین واحدی، سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی، عبدخدایی و من حضور داشتیم.
علت محکومیت من همین است. من در ملاقات بختیار با نواب صفوی بودهام. در ملاقات معاون نخستوزیر، محمود معتمدی، با نواب صفوی حضور داشتهام و خیلی جاهای دیگر هم بودهام. از طرفی هم چون پدرم عالم دینی بود، ارتباط زیادی با مسائل دینی داشتهام و تا سال ۱۳۴۲ تنها زندانی که در زندان نماز میخواند و روزه میگرفت من بودم. بقیه زندانیان سیاسی همه تودهای و کمونیست بودند. سال ۱۳۴۲ بچه مذهبیها آمدند ولی زندانشان جدا بود. من تا سال ۱۳۴۳ در زندان کمونیستها بودم.
من تنها زندانی بودم که هیچکس را لو ندادم. تنها زندانی سیاسی هستم که بعد از انقلاب هیچ پستی را نگرفتهام. آقای مهدوی کنی به من پیشنهاد داد که استاندار گیلان شوم و گفتم کار اجرایی نکردهام. تنها زندانی هستم که بعد از انقلاب با روش آقای خلخالی مخالفت کردهام.
چرا فدائیان اسلام را مورد اتهام قرار دادهاند؟
برای اینکه اولین گروهی که دعوای حکومت اسلامی داشتند فدائیان اسلام بودند. امروز پیروزی ما در سایه درخواست حکومت اسلامی است. همچنین تنها گروه مخالف با پیمانهای نظامی وابسته و شرق و غرب فدائیان اسلام بوده است.
از نظر آنها حرکت دولت اسلامی در جهان اسلام باید بدنام شود. در حالی که کلیه جرائد غرب بعد از شهادت نواب صفوی نوشتند مردی که منافع غرب را در طول ۱۰ سال از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ به خطر انداخته بود دیشب اعدام شد. یعنی درست در زمانی که آقای علاء به عنوان نخستوزیر میگوید ایران جزیرهای آرام در میان دریای طوفانی برای غرب است، نواب صفوی را به عنوان مخالف غرب میکشند.
الآن که ظاهراً فدائیان اسلام قدرت آن سالها را ندارند. پس به نظر شما چرا برای تخریب آن اینقدر سخن گفته میشود؟
میخواهند به ریشه انقلاب ضربه بزنند. یک روز به امام خمینی (س) تهمت زدند و پیروزی انقلاب باعث شد که نتوانند به امام تهمت بزنند. الآن دارند مجموعه انقلاب را زیر سؤال میبرند.
منبع: پایگاه خبری جماران
نظر شما :