آیتالله شبیری زنجانی: امام، خلخالی را به خاطر تعدادی اعدام بیحساب کنار گذاشتند
برنامه «حضور» به مناسبت هفته قوه قضائیه، در حسینیه جماران میزبان آیتالله سیدجعفر شبیری زنجانی بود. وی از شاگردان امام خمینی(ره) و یکی از اساتید حوزه و دانشگاه و از چهرههای شناخته شده دستگاه قضاست که با پیشنهاد شهید دکتر بهشتی وارد قوه قضائیه شده است. این یار دیرین امام و دوست قدیمی رهبر معظم انقلاب، در گفتوگو با «محمدحسین رنجبران» در خصوص آراء و اندیشههای امام روحالله در مورد اهمیت دستگاه قضا و وظایف مسئولان قوه قضائیه سخن گفت.
امام مجوز شرعی ترور مسلحانه را ندادند
آیتالله شبیری زنجانی ادامه گفت: امام وقتی از ترکیه به نجف منتقل شدند، بنای ما بر قیام مسلحانه بود و مجوز شرعی میخواستیم؛ امام که تبعید شدند، من رفتم خدمت آیتالله حائری که اول استاد ما بود و خدمت ایشان درس میخواندم. من رفتم که از آیتالله حائری اجازه قیام مسلحانه را بگیرم. به ایشان عرض کردم که میتوانیم علم را ترور کنیم؟ تا این جمله را گفتم؛ گفتند خدا رحمت کند نواب صفوی را که جایشان خالی است. خب همه علما، نواب را تأیید میکردند. حالا بعضیها فکر میکردند که آقای بروجردی با ایشان مخالف بود؛ نه من خودم به شخصه و بلافاصله اطلاعاتی را دارم. گفتم در هر صورت تکلیف چیست؟ فرمودند مگر کسی پیدا میشود؟ گفتم بله اگر تکلیف باشد بله من خودم لباس عوض میکنم و میروم. بعد مطلبی را فرمودند که بعدها از امام هم شنیدم؛ فرمودند که نه فعلاً مردم، همه استعمارزده شدهاند. باید که کشورهای اسلامی استعمارزدایی بشوند. برای این کار به مردم باید آگاهی داد. کاری که نواب هم همین را میخواست که بعضیها فکرهای دیگری میکنند. نواب هدف فرهنگی داشت. من از آقای حائری که اینها را شنیدم دیگر کسانی را که خیلی خصوصی بتوانم از آنها بپرسم به نظرم نمیرسید؛ تا وقتی که امام به نجف منتقل شدند و فوری گفتیم برویم از امام اجازه بگیریم.
او ادامه داد: من به نجف رفتم؛ آنجا خدمت امام عرض کردم و فکر میکردم که ایشان تا صحبتهای مرا بشنوند و ببینند که ما از جان گذشته و آماده هستیم، استقبال میکنند. تا خدمتشان عرض کردم، فرمودند نه باید به مردم آگاهی داد. من هم اول قدری جا خوردم؛ انتظار نداشتم امام رد بکنند. با خودم گفتم امام مدتهاست که از ایران دور افتادند و خبر ندارند که مردم آگاهند. منتهی مجوز شرعی پیدا نکردم و برگشتم. و از علمای دیگر هم مأیوس بودم. آمدم و به شهید آقا مهدی شاهآبادی که در تهران با ایشان بودیم، گفتم که مجوز داده نشد. بعداً روز عاشورای سال ۵۷ تازه به حرف امام رسیدم. دیدم که بله، مردم آگاه نبودند و آگاهی تازه حاصل شده است.
منش حیرتانگیز و بزرگوارانه امام با علمای مخالفشان
آیتالله شبیری زنجانی با اشاره به منش بزرگوارانه امام در برخورد با علمای مخالف ایشان، اظهار داشت: حاجآقا رضا و حاجآقا ابوالفضل زنجانی با اینکه خیلی به امام نزدیک بودند ولی بعد از انقلاب رودرروی امام قرار گرفتند. حاجآقا رضا اوایل یک مدت با شاه بود. بعد با جبهه همراه ملی شد و در مبارزات انقلاب به امام پیوست؛ اما بعد از انقلاب مخالفتش شروع شد و به همراه حاجآقا ابوالفضل، مخالفتهایی با امام داشتند.
وی افزود: علتش هم شاید این شد که آقا سعید، پسر حاجآقا رضا، مشاور بنیصدر شد. بنیصدر که به ایران آمد، آقا سعید هم از آمریکا به ایران آمد. وقتی بنیصدر دستگیر شد، حکم اعدام سعید را نیز دادند.
آیتالله شبیری زنجانی ادامه داد: حاج احمدآقا میگفتند که من از طرف امام به دیدار حاجآقا رضا زنجانی که مریض شده بود، رفتم؛ حاجآقا رضایی که علیه امام صحبت میکرد. میگفت من رفتم او را دیدم و فکر کردم الان که دیگر پسرش در خطر اعدام است، لابد راجع به پسرش سفارش خواهد کرد؛ گفتم حاجآقا (امام) به شما سلام رساندند. من آمدم که اگر فرمایشی دارید، اجرا کنم. حاجآقا رضا گفت ممنون؛ سلام مرا به ایشان برسانید و تشکر کنید.
این شاگرد امام خمینی(ره) گفت: در همان ایام، برادرِ سعید، آقای دکتر فرید که انقلابی و از ارادتمندان امام بود، از آمریکا آمده بود تا پدرش را برای معالجه به آمریکا ببرد. او وقتی حاج احمدآقا را میبیند، میگوید مادر سعید خیلی نگران وضعیت سعید است؛ اگر امام دستور عفو بدهند خیلی متشکر میشویم؛ که امام دستور دادند و سعید آزاد شد. این کسی بود که دشمنی میکرد و در عین حال، امام اینطور رفتار میکردند.
امام خیلی مواظب بودند که شیطان فریبشان ندهد
وی اظهار داشت: امام همواره به علمایی که قبل از انقلاب هم با ایشان مخالفت میکردند، احترام میگذاشتند. نشنیدم که امام علیه هیچ یک از آقایان چیزی بگویند. حتی درباره بعضیها که مسائلی هم داشتند، ندیدم که کوچکترین چیزی در خارج بروز بدهند و چیزی بگویند.
آیتالله شبیری زنجانی با بیان اینکه امامِ قبل از انقلاب با امام بعد از پیروزی و رهبری انقلاب هیچ تفاوتی نکرد، اذعان کرد: امام همیشه تواضع داشتند و مواظب بودند که خودشان را گم نکنند. به همین دلیل هم وقتی امثال آقای فخرالدین حجازی آنطور از ایشان تعریف میکردند، توبیخ میکنند که دیگر نگویند و میگفتند من میترسم این حرفها را باور کنم. امام خیلی مواظب بودند که شیطان فریبشان ندهد.
هوشیاری امام در اثر نپذیرفتن از اطرافیان
این یار دیرین امام و انقلاب گفت: هوشیاری امام بالا بود و دور و بر ایشان همه جور آدم رفتوآمد داشتند ولی ایشان تغییری نکردند. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله حاج آقا محمدصادق لواسانی، گاهی میرفتند خبرهایی برای امام میآوردند؛ خبرهایی که شامل مطالبی میشد که کسی جرأت نمیکرد در موردشان صحبت کند. ایشان از رفتار امام فکر میکردند که ایشان مایل نیستند که این حرفها را بشنوند. یک مدت نیامدند و امام پیغام فرستادند که چرا نمیآیید؟ با اینکه این شخص برای امام اخبار منفی میآوردند، ولی امام مواظب بودند که این مسائل اثر منفی بر ایشان نگذارد.
آقای منتظری گول اطرافیانش را خورد
وی افزود: آقای منتظری که از مریدان و شاگردان امام بود و آن همه سوابق مبارزاتی داشت، گول افرادی را خورد که اجازه نمیدادند افراد انقلابی با آیتالله منتظری ملاقات داشته باشند اما از گروههای مختلف مخالفین، جبهه ملی و منافقین، خیلی راحت با ایشان ملاقات داشتند.
آیتالله شبیری زنجانی با ذکر خاطرهای در این خصوص بیان داشت: زمانی که آیتالله منتظری قائممقام رهبری بودند، من متوجه شدم که در ایشان انحرافاتی در حال ایجاد شدن است؛ دور و بر ایشان افراد ناجوری بودند. من در قم، خدمت اخوی رسیدم و گفتم که میخواهم به دیدار آقای منتظری بروم. آقای منتظری خیلی برای اخوی احترام قائل بودند و اخوی هم آقای منتظری را از لحاظ دیانت قبول داشتند؛ تا آخر هم قبول داشتند، اما از لحاظ سیاسی قبول نداشتند. یعنی معتقد بودند که این کارهایی که انجام میدهند از روی هوای نفس نیست.
میخواستم به آیتالله منتظری بگویم مردم اطرافیان شما را قاتل میشناسند
وی ادامه داد: به اخوی عرض کردم که میخواهم بروم خدمت آقای منتظری و بگویم آقا شما موقعیت خاصی دارید و در آتیه رهبر این نظام خواهید بود؛ شما قائممقام رهبری هستید؛ افراد دوروبر شما نباید کوچکترین حرفی در موردشان باشد؛ اگر شما معتقد هستید افراد دوروبر شما افراد خوبی هستند، مردم آنها را قاتل میشناسند؛ بالاخره چند نفر از علما را کشتهاند و مردم این افراد را قاتل میشناسند و سزاوار نیست چنین افرادی اطراف آقای منتظری باشند.
میگفتند آیتالله خواب است یا دکتر ملاقات با ایشان را ممنوع کرده!
آیتالله شبیری زنجانی گفت: اخوی تأیید کردند و گفتند که با هم برویم؛ زمانی که رسیدیم، در زدیم و کسی که آمد در را باز کرد، من را همراه اخوی که دید، گفتند که آقا خواب هستند. اخوی به من فرمودند که برویم منزل آیتالله گلپایگانی؛ چون روز پنجشنبه بود و ایشان روضه داشتند، گفتند برویم روضه که تا برگردیم ایشان هم بیدار میشوند.
وی بیان داشت: به روضه رفتیم و بعد از روضه هم یک نشست خصوصی با آقای گلپایگانی داشتیم در مورد مسائل فقهی و بعد از آن مجدد به ملاقات آقای منتظری رفتیم. خب دیگر نمیتوانستند بگویند که ایشان خواب است. در که زدیم، باز کردند و گفتند دکتر ملاقات ایشان را ممنوع کرده است! من و اخوی فهمیدیم که نمیخواهند ما با ایشان دیداری داشته باشیم. در نتیجه برگشتیم و گذشت.
در دلم گفتم باید از امام ممنون باشید!
این روحانی مبارز افزود: بعد از اینکه امام اطرافیان آقای منتظری را تبعید کردند و سید مهدی هاشمی اعدام شد و برادرانش تبعید شدند، مرحوم آقای سیدمحمدرضا یاسینی کرمانشاهی به من فرمودند که میخواهم به قم بروم برای ملاقات آقای منتظری؛ گفتم خب من هم میآیم؛ چند سالی است که ایشان را ندیدهام. رفتیم قم و آقای منتظری خیلی استقبال کردند. ماه بعد هم آقای یاسینی آمد و گفت که میخواهم به قم بروم؛ من هم گفتم من با شما میآیم. وقتی که رسیدیم، آقای منتظری گفتند که من از آقای یاسینی تشکر میکنم که باعث شدند ما بیشتر شما را زیارت کنیم؛ در دلم گفتم باید از امام تشکر کنیم که دوروبریهای شما را تبعید کردند. یعنی اطرافیان او اثری گذاشتند که آقای منتظری که مرید امام بود، رودرروی امام قرار گرفت.
نظر امام این بود که اگر قوه قضائیه قدرت پیدا کند، همه چیز قوی میشود
آیتالله شبیری زنجانی با اشاره به دیدگاههای امام روحالله در خصوص جایگاه قوه قضائیه اظهار داشت: نظر اصلی امام این بود که اگر قوه قضائیه قدرت پیدا کند، همه چیز قوی میشود و دو قوه دیگر نیز قوی میشوند. ولی متأسفانه قوه قضائیه خیلی ضعیف شده است. از زمان آیتالله یزدی در عین حال که هم آیتالله یزدی چه از جهت تقوا و چه از جهت علم خیلی خوب بود، ایشان چون از خارج از قوه آمده بود و آشنایی نداشتند، مشکلاتی را برای قوه ایجاد کرد. آقای شاهرودی هم که آمدند با آن علم بالایی که داشت، بر مشکلات اینجا افزود.
به رهبری گفتم که خارج از قوه کسی را نیاورید چون مشکلآفرین است
این چهره پیشکسوت دستگاه قضا بیان داشت: آخر دوره آقای لاریجانی بود که آقا میخواستند فرد دیگری را وارد کنند که من با آقا صحبت کردم و گفتم خارج از قوه کسی را نیاورید چون مشکلآفرین است. کسی باشد که مدتی در کنار رئیس قوه کار کرده باشد و پختگی پیدا بکند که آقا دوباره آقای لاریجانی را انتخاب کردند و بعد آقای اژهای معاون اول ایشان شد.
وی ساماندهی قوه قضائیه بعد از انقلاب اسلامی را از هنر امام دانست و گفت: امام بود که توانست این قوه را حفظ کند و عجیب بود که آقای بهشتی را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و آقای اردبیلی را به عنوان دادستان کل انتخاب کردند و چه حساب شده انتخاب کردند.
این مسئول اسبق در قوه قضائیه اظهار داشت: من که آن زمان هنوز وارد قوه قضائیه نشده بودم، ولی بعدها از کسانی که در دیوان عالی کشور بودند، شنیدم که گفتند آقای بهشتی با اینکه هیچ سابقهای هم در قوه قضائیه ندارد، روز اول که آمد، هیات امنای دیوان عالی کشور را تشکیل داد و اینقدر جلسه را عالی اداره کرد که ما بهتزده شده بودیم.
افرادی که به دلیل اعدام ناعادلانه افراد توسط امام برکنار شدند
وی با اشاره به برخی بیعدالتیها در اعدامهای ابتدای انقلاب بیان داشت: یکی از این اقدامات که منجر به واکنش امام شد، مربوط به مرحوم آقا شیخ علی تهرانی بود. قبل از انقلاب ایشان خیلی علیه آقای بهشتی مطالبی میگفت. من به مشهد رفتم که با آقای تهرانی بگویم این حرفها چه است که راجع به آقا بهشتی این طرف و آن طرف صحبت میکنید؟ گفت نه من صحبت نمیکنم؛ گفتم من در تهران این حرفها را شنیدم.
آیتالله شبیری زنجانی خاطرنشان کرد: بعد ایشان رفتند نجف و از نجف که برگشته بودند، من در قم آقا شیخ علی را دیدم؛ گفت من رفتم خدمت حاجآقا – آن زمان «امام» نمیگفتند – گفت حاجآقا را دیدم و بنا شد حرفهایی که علیه آقای بهشتی میزنم را کنار بگذارم. میگفت حاجآقا را دیدم و به من گفتند که تو دیوانهای؛ به من گفتند که بگذار کنار و من هم حرفهایی که علیه حاج آقا بهشتی میزدم را کنار گذاشتم.
وی افزود: اول انقلاب کار قضایی را که عهدهدار شد، یک دفتردار را به اتهام لواط اعدام کرد درحالی که هیچ مدرک شرعی در پرونده نبود. بعد شنیدم وقتی که گفتند به چه عنوانی اعدام کردید؟ گفت بر من علم حاصل شده. شنیدم آن دفتردار را وقتی آوردند اعدام کنند همانجا گفت خدایا شاهد باش من دارم بیگناه اعدام میشوم و اعدام شد. امام متوجه شدند که بیحساب کار میکند و او را کنار گذاشتند. وقتی امام او را کنار گذاشتند او در مقابل امام قرار گرفت که بعدها از ایران رفت.
آقای خلخالی اعدامهایی انجام داد که امام او را هم کنار گذاشتند
وی افزود: آقای خلخالی هم یک کارهای مثبتی انجام داد ولی اعدامهایی انجام داد که امام او را هم کنار گذاشتند، ولی کارهای اولیهای که انجام داد، انصافاً کار او بود که توانست انجام بدهد ولی یک مقدار در یکی از جریانات امام متوجه شدند تعدادی افراد بیحساب اعدام شدند و به همین دلیل او را کنار گذاشتند. امام با هیچ کس تعارف نداشتند؛ کاری به رفاقت و موافق و مخالف نداشتند.
آیتالله شبیری زنجانی در خصوص جوسازیها در مورد اعدامهای سال ۶۷ علیرغم رأفت حضرت امام نسبت به برخی محکومان از جرگه منافقین نیز تصریح کرد: اعدامهای سال ۶۷ مربوط به روزی بود که منافقین بعد از پذیرش قطعنامه تصمیم به حمله داشتند و تصور میکردند که حالا دیگر میآیند و تصرف میکنند. آن روز آماده شده بودند که بیرون بریزند که لو میروند و باعث شد که هم علیه نظام و هم علیه آقای لاجوردی دیدشان بد بشود.
آقای لاجوردی میدانست که عدهای از توبهکنندگان منافقین دروغ میگویند
وی گفت: عدهای که اظهار توبه کرده بودند را و مرتب میگفتند که ما پشیمانیم، آقای لاجوردی معتقد بود که دروغ میگویند. تا حدی که ایشان حتی خواهرزاده خودش را هم دستگیر کرد.
شهید بهشتی میگفت هر کسی مسئول نظام بشود، بدنام میشود
وی ادامه داد: اینکه بخواهند مشکلات قوه قضائیه را حل کنند، آقای بهشتی با آن قدرتی که داشت به ما میگفت مشکلات قوه قضائیه را هیچ کس نمیتواند حل کند و هر کسی بیاید در این کار بدنام خواهد شد. برای اینکه مردم توقعاتشان بیش از امکانات مملکتی است؛ هر کس در هر پستی که باشد بدنام میشود. ما مایل نبودیم که روحانیت وارد کارها بشود ولی بالاخره ضرورتها ایجاب میکرد که وارد بشوند.
این شاگرد امام خمینی(ره) گفت: در آن زمان که ایشان اینها را مطرح میکرد، دیگر در کارهای قضایی نبودند و شبی بود که امام بنیصدر را عزل کردند، فرمودند مردم خوبی داریم؛ فداکاریهای زیاد کردند و هر کس در کار بیاید به خصوص روحانیت، بدنام خواهد شد. روحانیتی که نمیخواستیم وارد بشود ولی الان اگر وارد بشود و برای مردم بخواهد خدمت کند، دستبوسیها تبدیل به فحش خواهد شد.
آیتالله شبیری زنجانی بیان داشت: بعد ایشان گفت برای این مردمی که این همه فداکاری کردهاند آیا حاضر هستید دامن همت به کمر بزنید و بیاید فحش بخورید و خدمت کنید؟ مردم گفتند بله و خودش هم در این جهت آماده بود.
با مشکلاتی که داریم، همین مقداری که پیشرفت کردیم از هنر امام است
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: این مشکلاتی که این نظام دارد، مشکلات ریشهای و اساسی است و هیچ جای دنیا نیست که تمام مشکلاتشان حل شده باشد؛ ابرقدرتها هم نتوانستند. با مشکلاتی که داریم، همین مقداری که پیشرفت کردیم این از هنر امام است. به همین دلیل امام فرمودند که طرفدار ولی فقیه باشید تا مملکتتان آسیب نبیند.
دوستی رهبر و آقای هاشمی همیشگی بود/ عدهای سعی کردند بین آنها تفرقه ایجاد کنند ولی نتوانستند
این یار دیرین مقام معظم رهبری با اشاره به خاطره آشنایی رهبر انقلاب با آیتالله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: در یک سفر کربلا برای اولین بار آقا را با آقای هاشمی آشنا کردم. آقا در آن دیدار از آقای هاشمی خوششان نیامده بود ولی بعداً به آقای هاشمی گفتند من تجربه دارم افرادی که در ملاقات اولیه خوشم نیامده، اگر با هم رفیق شدیم، دوام دارد و شما هم یکی از آنها هستید.
وی افزود: این دوستی واقعاً هم تا آخر وجود داشت. خلاف اینکه خیلیها کوشش کردند بین اینها تفرقه ایجاد کنند و اینها را مخالف یکدیگر معرفی کنند؛ بالاخره در یک جا هم یک اثری گذاشتند ولی دوام پیدا نکرد.
نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره مقام معظم رهبری/ ایشان را مثل برادر دوست دارم
آیتالله شبیری زنجانی گفت: من با آقای هاشمی صحبت کردم؛ گفتم دوروبر شما را مخالفین آقا گرفتند و دوروبر آقا را مخالفین شما؛ مبادا شما رودرروی هم قرار بگیرید؛ گفتند هرگز ممکن نیست؛ علاوه بر اینکه من ایشان را مثل برادر دوست دارم؛ ایشان رهبرمان هستند؛ گفتم مواردی که شما با هم اختلاف نظر دارید اینها را با آقا صحبت نمیکنید؟ گفت آن هم وظیفه شرعی ما است؛ ما آن چه به نظرمان برسد که برای مملکتمان مفید باشد، باید با رهبرمان در میان بگذاریم و مسئول مملکت ایشان هستند؛ ما وقتی میگوییم تکلیف از ما ساقط میشود؛ اگر ایشان نظر ما را پذیرفتند که پذیرفتند؛ اگر نپذیرفتند کسی که باید ارجاع بشود، نظر ایشان است؛ بعد هم من به ایشان گفتم میخواهید در مورد این مسئله با آقا صحبت کنم؟ گفتند آن هم لازم نیست ما هر دو هفته یکبار با هم جلسه داریم.
آقای خوئینیها گفت کسی بهتر از آیتالله خامنهای برای رهبری به نظرمان نرسید
وی با اشاره به جلسه خبرگان رهبری و انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر اظهار داشت: مرحوم آقای زنجانی گفت که جلسه خبرگان که همان روز فوت امام تشکیل شده بود، آقای خوئینیها از جلسه بیرون آمد و گفت ما خیلی بحث کردیم و بالاخره آقای خامنهای انتخاب شدند و اینکه ما مناسبتر از ایشان، کسی به نظرمان نرسید؛ فقط نگرانی ما این است که مملکت گرایشی به آمریکا پیدا بکند.
کسی که بیش از همه در برابر آمریکا ایستاد، خود آقا بودند
این یار امام و رهبری افزود: آقای خوئینیها آن زمان معتقد بودند که اسلام جامعه روحانیت، اسلام آمریکایی است. آقای مهدویکنی هم خدمت امام گله کرده بودند که اسلام ما را به عنوان اسلام آمریکایی معرفی میکنند. آقای خوئینیها نظرشان این بود که اینها در برابر آمریکا کوتاه میآیند؛ ولی عملاً دیدیم کسی که بیش از همه در برابر آمریکا ایستاد، خود آقا بودند.
آقای خامنهای در سختترین موقعیتها خودش را نباخت
وی با بیان اینکه اداره مملکت با این کیفیت جز با ایمان نمیشود، گفت: هر کسی به جای آقای خامنهای بود، خودش را میباخت؛ امام در سختترین وقتها خودشان را نباختند؛ ایشان هم همینطور. زمانی که ما در کمال ضعف بودیم و مملکتی که هیچ سلاحی نداشت و با وضع ناجور؛ بنیصدر گفت که مملکت در بنبست قرار گرفته است که امام فرمودند مسلمان در بنبست قرار نمیگیرد. امام وعده خدا را «وَ مَن یَتَّقِاللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا» را باور داشت «وَ من یَتَوَکَل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ» را باور داشت.
اگر مقاومت مقام معظم رهبری نبود، مملکت از دست رفته بود
آیتالله شبیری زنجانی بیان داشت: اگر خیلیهای دیگر بودند، خودشان را گم میکردند؛ اما مقام معظم رهبری محکم ایستادند و این مقاومتها اگر نبود، مملکت ما از دست رفته بود و بدتر از لیبی میشد. آقا نه تنها کوتاه نیامدند، بلکه قدرتشان را هم به آنها نشان دادند و فهماندند که ما وقتی ادعا میکنیم، انجام میدهیم. وقتی شهید سلیمانی را در عراق شهید کردند، باور نمیکردند که بلافاصله مرکز قدرت آمریکا اینطور کوبیده شود. ولی آمریکا فهمید که کارش تمام است.
به آقای هاشمی گفتم مملکت دارد به سمت لائیک شدن میرود
این چهره شناخته شده قوه قضائیه در خصوص مسئله حجاب گفت: من در زمان آقای خاتمی، درباره مسئله حجاب به آقای هاشمی گفتم که مملکت دارد به طرف لائیک شدن پیش میرود. گفت من به آقای خاتمی گفتم که اگر مملکت لائیک بشود، خواهند گفت پسر حاج سید روحالله خاتمی آمد این کار را کرد؛ ولی آقای خاتمی گفت که نتیجه عمل شماست.
وی افزود: گفتم من یک مقدار به آقای خاتمی حق میدهم؛ مقداری از آن مربوط به زمان شماست و مقداری مربوط به زمان آقای خاتمی؛ گفتم زمان شما افراطهایی شد و زمان آقای خاتمی تفریط. زمان شما یک فشارهای بیرویهای شد و زمان آقای خاتمی ناگهان این فشارها برداشته شد و ناگهانی برداشته شدن فشار، عکسالعمل فنری دارد و نمیشود جلوی آن را گرفت.
آیتالله شبیری زنجانی خاطرنشان کرد: به آقای هاشمی گفتم در زمان شما شبی، اول محرم بود که یکی از جوانان حزباللهی به من زنگ زد و گفت امروز این جمعیت آمدند به دادگستری؟ گفتند چه کسانی را میگویید؟ گفت اینهایی که علیه بدحجابی تظاهرات داشتند؛ حالا من نمیدانم که تو صورت بعضیها تیغ هم کشیدند؛ حالا آن هم بیحجابی نبود، بدحجابی بود؛ تا گفت من عصبانی شدم؛ گفتم بدترین کار بود. گفت راجع به بد حجابی؟ گفتم منظورم همان است. گفتم انتخاب وقت و کیفیت کار، بدترین کار بود.
وی گفت: به آن جوان گفتم زمان شاه که حجاب ضدارزش بود، آن کسی که مینیژوپپوش بود، دهه اول محرم به احترام امام حسین یک پیراهن مشکی میپوشید و تقریباً یک دهه حجاب را رعایت میکرد؛ اما شما گذاشتید درست آن روزی که از امشب بناست خود به خود حجاب را رعایت بکنند، آمدید در این وقت این تظاهرات را راه انداختید تا اینها را به لج وادار کنید؟ اینهایی که از امشب میخواستند خودشان حجاب را رعایت بکنند شما دارید به لج وادار میکنید که این باعث میشود که بعد از این، حتی احترام شب عاشورا را هم رعایت نکنند.
آیتالله شبیری زنجانی افزود: به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم زمان شما این کار شد و زمان آقای خاتمی هم یک مرتبه این فشار برداشته شد و عکسالعملش زمانی پیش میآید که در کوچه، من آخوند را اگر بدون پاسدار ببیند، عمداً آن روسری را هم که دارد، کنار بیندازد و به من دهنکجی بکند.
هر کسی میخواهد مملکت را حفظ کند باید در انتخابات شرکت کند
شاگرد امام خمینی(ره) با بیان اینکه شرکت در انتخابات یک وظیفه و تکلیف است، اظهار داشت: یعنی هر کسی حتی اگر رهبری را هم قبول نداشته باشد ولی مملکت را میخواهد و میخواهد قوت مملکت را حفظ کند، باید بیاید.
دشمن میخواهد ما ضعیف باشیم تا بتواند بر مملکت مسلط بشود
وی افزود: امام(ره) یک مطلبی میفرمودند که هر جا دیدید دشمن از کار ما خوشحال است، بدانید کار ما اشتباه است. یعنی به نفع دشمن کار کردیم. اگر دیدید فریاد دشمن درآمده است، یعنی کار ما به ضرر او و به نفع ما هست؛ دشمن میخواهد که ما ضعیف باشیم تا بتواند بر مملکت مسلط بشود. میگویند دیگر مردم از این نظام بریدهاند تا بتوانند این نظام را از بین ببرد؛ اگر نظام از بین برود، همان جریان لیبی خواهد شد و بدتر از لیبی.
آیتالله شبیری زنجانی گفت: باید کوشش کنیم تا مملکت را حفظ کنیم و مواظب باشیم که مملکت را دست دشمن ندهیم. دست خودی باشد ولو اینکه از او گله داریم ولی بیاید حفظ کند؛ اگر در آتیه مسئولی را نمیپذیرم، یک مسئولی که مورد پذیرش باشد را انتخاب کنم.
بعضی گروهها نظرشان را وحی مُنزَل میدانند
وی بیان داشت: متأسفانه ما نظر خودمان را وحی مُنزَل و گروههای دیگر را فاسد میدانیم. در حالی که من یک نظر دارم و شما یک نظر دارید؛ جاهایی هم با هم یک اختلاف نظرهایی داریم؛ نمیشود چون که من با شما اختلاف نظرهایی پیدا کردم، شما را فاسد بدانم.
آیتالله شبیری زنجانی خاطرنشان کرد: من خودم در گروه اصولگرا هستم؛ اما با خیلی از اصلاحطلبها شدیداً دوست هستیم و قبولشان داریم و پشتسرشان نماز هم میخوانیم. من گاهی در جلسات خودمان جلسات جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی، این را تذکر دادم و گفتم ما گروههای دیگری را هم داریم و فکر نکنید که نظر ما وحی مُنزَل هست.
وی گفت: من در یک جایی بودم که یکی از دوستانمان که یکی از مسئولان است، اسم یک کسی را بردند که او گفت آن فرد که جزء اصولگراهاست که همه آنها خبیث هستند؛ من گفتم اتفاقاً طرف مقابل همین نظر را در مورد شما دارد. هر دو طرف، طرف مقابل را خبیث میدانند ولی اینگونه نیست.
آیتالله شبیری زنجانی بیان داشت: ما با هر دو طرف آشنا هستیم؛ اختلاف دیدگاه هست اما تا جایی که بتوانیم با هم صحبت میکنیم؛ جاهایی هم که نمیتوانیم نظر همدیگر را جلب کنیم، نظر خودشان است. همانطور که مراجع اختلاف نظر دارند و نمیتوانند به کلی اختلاف نظرشان را از بین ببرند ولی همدیگر را قبول دارند.
منبع: پایگاه خبری جماران
نظر شما :