عزیزالله جوینی: اشاعه شاهنامه به نفع جمهوری اسلامی است
به گزارش خبرگزاری ایسنا، در این مراسم، مهدی جمالی، مسؤول برنامهریزی و پژوهش انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، به ارائه توضیحی درباره قدمت انجمن و دورههای فعالیت آن در قبل و بعد از انقلاب پرداخت و گفت: در دور جدید فعالیت انجمن که با حضور حجتالاسلام ادیبی کارش را دنبال میکند، انجمن در پی برگزاری برنامههای متعدد در جهت بزرگداشت مفاخر و ترویج دستاوردهای فرهنگی ایران اسلامی است.
او در ادامه عنوان کرد: بر اساس تصمیمی که در انجمن گرفته شده است، برای توجه و گسترش بیشتر متون و همچنین مفاخر فرهنگی در حوزههای ادبیات، فلسفه، عرفان، حکمت اسلامی و منطق و فقه و حقوق، دورههای آزاد در انجمن برگزار خواهد شد که از رهگذر آن بتوانیم با بررسی و بازخوانی متون بازمانده از مفاخر علمی ایران، به تولید علم در حوزه بومی برسیم؛ از همینرو در جهت تجلیل از مفاخر و آثار فرهنگی بزرگ، کار را با «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی آغاز کردیم و در ادامه دیگر آثار و مفاخر را نیز مورد توجه قرار خواهیم داد.
جمالی در ادامه به اهمیت جایگاه شاهنامه در فرهنگ و تمدن ایرانی اشاره و تأکید کرد: فرهنگ ایرانی همواره از گذشته تاکنون ممتاز و متمایز بوده است و ایرانیان همواره پرچمدار تمدن بودهاند و ما این مسأله را در دورههای متعدد تاریخی شاهد بودهایم؛ از جمله زمانی که اسلام وارد ایران شد. هرچند به تعبیر عبدالحسین زرینکوب، ما درگیر دو قرن سکوت بودیم؛ اما رفته رفته ایرانیان با دستاوردهای فکری و تمدنیشان به رشد دیوانسالاری خلفا کمک کردند و توانستند اسلام را رشد و نمو دهند و به نوعی اسلام را در جهان معرفی کنند. همچنین با نگاهی به دورههای میانی ایران میبینیم بسیاری از علومی که پسوند اسلامی دارند، از دستاوردهای فرهنگ اصیل و باستانی ایران بیتأثیر نبودهاند. در واقع، تأثیر و تأثر متقابل بین فرهنگ ایران و اسلام دستاوردهای بسیاری را به همراه داشته و از جمله کتاب بزرگ «شاهنامه» را برای ما به ارمغان آورده است.
مسؤول برنامهریزی و پژوهش انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: برای اینکه جامعهای شکستخورده نباشیم، ضرورت دارد هویت ایرانی را بازشناسی کنیم. شاهنامه سند هویت ملی ایرانیان است که دارای جنبههای متعددی است و بازشناسی و فهم آن یک ضرورت مهم تاریخی است.
در ادامه این مراسم، عزیزالله جوینی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و شاهنامهپژوه، سخنانش را با بخشی از سرودههای حکیم ابوالقاسم فردوسی آغاز کرد و گفت: درباره حکیم فردوسی چه از نظر متن و چه از منظر استنباطی که از متن میشود، آنقدر سخن زیاد است که از حد و شمار بیرون است و گاه در سخنرانیها و نوشتارها، آدم میماند از کجا آغاز کند؟
او سخنانش را با بحث درباره عنوان «شاهنامه» دنبال کرد و گفت: جمعی از مورخان، شاعران و علاقهمندان، ۵۰ سال بعد از فردوسی، نام «شاهنامه» را بر روی این کتاب بزرگ گذاشتند؛ در حالیکه فردوسی خود در این کتاب از نام «شاهنامه» استفاده نکرده است و از این اثر سترگ گاه با عنوانهای «نامه نامور»، «نامورنامه باستان»، «نامه شهریاران» و «نامه خسروان» در سرودههایش یاد کرده است. با مروری بر ابیات و داستانهای «شاهنامه» میبینیم که از همین عنوانها برای کتاب استفاده شده است.
جوینی در ادامه به ارائه شواهد و مثالهایی از «شاهنامه» پرداخت که در آنها فردوسی از عنوانهای یادشده استفاده کرده است و تأکید کرد: عنوان «شاهنامه» نیم قرن بعد از فردوسی برای این کتاب انتخاب شد و این اجماعی بود که در بین علاقهمندان و دوستداران اثر سترگ فردوسی شکل گرفت. در واقع، در تفسیرهایی که مفسران در تبیین معنای آیات قرآن ارائه کردهاند، از «نامه» به عنوان «کتاب» یاد شده است و «نامه» یعنی «کتاب». فردوسی از «نامه» به معنای «کتاب» یاد کرده و «نامه» را به این معنا در سرودههایش به کار برده است.
او در ادامه با طرح این پرسش که چه فرقی دارد عنوان کتاب «شاهنامه»، «نامه نامور»، «نامورنامه باستان»، «نامه شهریاران» یا «نامه خسروان» باشد، اظهار کرد: لابد فردوسی از ذکر نامهایی غیر از «شاهنامه» منظور داشته است و یا کسانی که از پی فردوسی آمدهاند، نیز معنای خاصی را از «شاهنامه» مراد میکنند. فردوسی از این جهت از نامه استفاده میکند که تأکید کند اثر سترگش دامنه دربرگیری و گستره زیادی دارد که تمام پادشاهان و خسروان ایران را در بر میگیرد و این نیست که به بخشی از آنهایی بپردازد که بر ایران حکمرانی کردهاند. بنابراین «شاهنامه» هم شامل عناصر ایرانی و هم غیرایرانی میشود و بیخود نیست که فردوسی از عنوان «نامه» استفاده میکند؛ اثری با چنین عظمت و بزرگی که هیچ خللی در آن وارد نیست و چنین شاعری نمیتواند چیزی را بیدلیل بیاورد.
این شاهنامهپژوه در ادامه به طرح معنای «شاهنامه» از نظر دیدگاه کسانی پرداخت که بعد از حکیم ابوالقاسم فردوسی این عنوان را برای اثرش انتخاب کردند و گفت: «شاهنامه» یعنی چه؟ «شاهنامه» عنوانی شد که همه آن را قبول کردند. شاه به معنای بزرگ است و در واقع شاهنامه به معنای کتاب و مجموعه بزرگی است که تمام آداب سنن و رسوم، اسطورهها و تاریخ ایران بزرگ را در بر میگیرد و در آن از لباسهای رزم و بزم و عبادت گرفته تا آیینها و رسمهای گوناگون ایرانیان حرف زده شده است؛ یعنی تمام آنچه را که یک ملت بزرگ باید داشته باشد، در این شاهکار میبینیم و ما در داستانهای «شاهنامه» از نزدیک با آداب و رسوم ایران کهن آشنا میشویم؛ بنابراین «شاهنامه» یعنی کتاب بزرگ و البته خب این عنوان ایهامی هم به واژه شاه و پادشاهان دارد؛ اما این اثر هرگز به این مسأله ربطی ندارد و همانطور که میدانیم، شاه به معنای بزرگ استفاده میشود؛ مانند کلمه شاهراه و دیگر واژههایی که با اضافه شدن کلمه شاه به معنای بزرگ از آنها یاد میشود. جوینی سپس به ارائه مثالهایی از شعرهای مولانا و ناصرخسرو برای اثبات صحت گفتههایش درباره معنای نامه و شاه پرداخت.
او در ادامه سخنانش را با بحث درباره نسخه فلورانس «شاهنامه» فردوسی دنبال کرد و در مقایسهای بین شاهنامه فلورانس و نسخه شاهنامه لنینگراد، به توضیحاتی درباره ایرادهای این دو نسخه پرداخت و متذکر شد: متأسفانه در شاهنامه لنینگراد که با همکاری جمعی از پژوهشگران روس و حتی ایرانی تصحیح شده است، در یک داستان رستم و اسفندیار بیش از ۸۰ ایراد و غلط وجود دارد که این ایرادها در برخی جاها از طرف شاهنامهپژوهان ایرانی تکرار شده است؛ بنابراین ضرورت دارد «شاهنامه» با دقت و حوصله و روشمندی علمی مورد بررسی و خوانش قرار گیرد تا دچار اشتباه نشویم.
این پژوهشگر در ادامه بر اشاعه و ترویج «شاهنامه» و توصیه به شاهنامهخوانی تأکید کرد و گفت: ضرورت دارد شاهنامه در حوزههای علمیه و در دانشکدههای پزشکی ارائه شود. خاطرم هست چند سال پیش از طرف جمعی به حوزه علمیهای در تهران دعوت شدم که علاقهمند بودند شاهنامه را مطالعه کنند. من بارها این مسأله را در تلویزیون گفتهام که به نفع جمهوری اسلامی ایران است که «شاهنامه» را اشاعه دهد. «شاهنامه» تنها کتاب فرهنگ ایرانی است که ما ایرانیان را به هم نزدیک کرده است و از طرفی به اقلیتهای دیگر دینی توهین و بیحرمتی نکرده است؛ نسبت به یهودیت، مسیحیت و باورهای قدیم هند هیچ توهینی نکرده است و از خلفای اهل تسنن به نیکی یاد میکند و کاملا با منطق رفتار میکند. در واقع «شاهنامه» ایران باستان را به ایران اسلامی پیوند میدهد و روحیه روامداری را تحسین میکند. به قول زریاب خویی، حکیم ابوالقاسم فردوسی نه معتزلی، بلکه فاطمی - اسماعیلی بود و شیعیمذهب بود؛ اما هرگز به اهل تسنن توهین نمیکرد و کاملا حکیمانه رفتار میکرد. برخلاف ناصرخسرو که از معتقدین بر مرام اسماعیلی بود و همواره توأم با نکوهش برخورد میکرد. «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی بهترین کتاب برای یگانگی سرزمین و فرهنگ ایران است و باید آن را ترویج کنیم. مردم باید بدانند که فردوسی که بود و چه کار بزرگی را انجام داد.
جوینی در بخش پایانی سخنانش به بازخوانی داستان فریدون و پسرهایش پرداخت و آن را بر اساس نسخه لنینگراد و فلورانس بررسی کرد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با همکاری بنیاد فردوسی به مناسبت ثبت هزاره شاهنامه در یونسکو و آغاز هزاره دوم شاهنامه، نشستهای تخصصی متنخوانی شاهنامه را برگزار میکند.
نظر شما :