اصغرنیا: بعد از بهشتی چند نفر در حد و قواره او داشتیم؟
به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم «یادی از نامآوران» ویژه گرامیداشت یاد و خاطره ۱۰ چهره درگذشته در سال ۹۰ از مفاخر ملی کشور، دوشنبه شب ۲۶ تیر با حضور سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حمید شاهآبادی معاون هنری وزیر ارشاد، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد ادبی رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مسعود زریبافان مدیر بنیاد شهید و ایثارگران و خانوادههای ۱۰ چهره مذکور در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
شاهآبادی در این برنامه گفت: برگزاری این برنامه، کاری بسیار زیبا و ارزشمند است. از زمانی که آقای ادبی وارد مجموعه انجمن آثار و مفاخر شد، چند کار خوب را که پیشینیان انجمن انجام میدادند، ادامه داد. برگزاری بزرگداشتهای چهرهها یکی از این برنامهها بود. با خودم فکر میکردم واقعا چه مولفههایی وجود دارد که کشور ما دارای چنین ظرفیتهایی است؟ ما با مفاخری روبرو هستیم که هر کدام چون ستارهای میدرخشند و اگر بخواهیم واقعا پاسداشت این نعمات الهی را به جا بیاوریم، باید برنامههای خودمان را به صورت جدی برای بزرگداشت و زنده نگاه داشتن نام آنها، ارزیابی کنیم.
حوزه علمیه قم دارای جایگاه برتر علمی جهان تشیع است
معاون هنری وزیر ارشاد ادامه داد: امروز جایگاه علمی حوزه علمیه قم، جایگاه برتر علمی جهان تشیع است. امروز با وجود پیشرفتهای تکنولوژیکی، بسیاری اتفاقات افتاده و قدمهای بسیاری برداشته شده است اما آنهایی که راهکاری تکنیکی را طی کردهاند، معطل ماندهاند و راهحلهای مورد نیازشان از قلب جهان تشیع یعنی حوزه علمیه قم برمیآید. این اتفاقی که در ایران افتاده، اتفاقی نیست. ما امروز صاحب بیشترین مفاخر فرهنگی هستیم، بیشترین تولیدات فرهنگی را داریم و تعداد زیادی چهره نامدار و ماندگار در کشورمان زندگی میکنند. خاستگاه علوم انسانی در کشور ما چنین جایگاهی دارد که توانستهایم عملا در دنیا عرض اندام کنیم.
شاهآبادی گفت: امروز بحران معنویت جهان را فرا گرفته است و راهکارش ارائه افکار و آرای مفاخر فرهنگی ماست. دلیل ناشناخته ماندن آیتالله شاهآبادی بزرگ که استاد عرفان امام خمینی (ره) بود، این است که با وجود بیش از ۵۰ تالیف، متجاوز از ۲ یا ۳ عنوان از تالیفاتش، چیزی به دست ما نرسیده است. خوشحالیم که آیتالله محمد شاهآبادی فرزند ایشان، تالیفاتی دارد که حاصل کلاسهای تدریسش است و مفاهیم مورد نظر آیتالله شاهآبادی بزرگ را در خود دارد. آثار بسیاری از بزرگان ما مغفول مانده که باید آنها را در آثار آیتالله محمد شاهآبادی دید و شرح و بسطش را خواند.
وی در پایان گفت: اینکه کشورمان چنین وضعیتی دارد، مدیون یک عقبه عظیم است و موفقیت این عقبه تداوم پیدا نخواهد کرد مگر با معرفی آثار و طرح آرا و اندیشهها و برگزاری چنین برنامههایی.
تنها توانستیم ۴ ساعتمان را هدیه بدهیم
در ادامه این برنامه محمدحسن اصغرنیا از دوستان نزدیک شهید بهشتی و از بازماندگان حادثه هفتم تیر، در این برنامه گفت: همه جا، داشتن، خوب است. بعضی مواقع هم، نداشتن خوب است. تنها چیزی که توانستیم در هفتم تیر هدیه بدهیم، ۴ ساعت بود که زیر خاک و آوار بودیم. از آن ۱۰۰ نفری که در حادثه هفتم تیر در محل حضور داشتند، تنها ۲۷ نفر زنده ماندند که دو نفرشان یعنی حجتالاسلام فردوسیپور و مهندس علیزاده هم به شهادت رسیدند. به من گفته شده خاطراتی از آن روزها بگویم.
وی گفت: متاسفانه جامعه ما دچار بداخلاقی شده است. جملهای از امام صادق (ع) دیدم که فرموده بود وقتی جنسها گران شود، مردم بداخلاق میشوند. نمیخواهم حرف سیاسی بزنم. احمدی روشن که معلم دانشگاه بود، نقل سجایای آیتالله شاهآبادی که رفت و آیتالله نورانی هم از اساتید من بود. حرف من این است که جمع کردن شما اهالی محله فرهنگ و هنر، خودش یک هنر است. بعضیها ممکن است معترض باشند که باید برای روحانیون مجلسی سوا بگیرید و برای دیگران مجلس جدا. ولی اصلا یکی از فعالیتهایی که موجب اتحاد و جمع کردن حوزه و دانشگاه در کنار هم است، چنین برنامههایی است.
استاندار سابق کرمانشاه گفت: قرار است امروز کتابی درباره شهید بهشتی در این برنامه رونمایی شود. من هم خاطراتی از ماجرای هفتم تیر میگویم. بعد از آواربرداری، ما را به بیمارستان منتقل کردند. به یاد دارم که جنازههای ما را در بیمارستان طرفه روی هم ریخته بودند. همسرم میگوید وقتی به من رسید، دید روی سینهام کاغذی چسباندهاند که رویش نوشته شده: شهید محمدحسن اصغرنیا. اما من شهید نشدم. سوال مهم این است که اصلا چرا حادثه هفتم تیر رقم خورد؟ برای جوابش باید کمی به عقب برگردیم. چشمانمان را ببندیم و ۳۱ سال پیش را ببینیم. مجلس رای به عدم کفایت سیاسی یک رییس جمهور میدهد و او از فرماندهی کل قوا عزل میشود. پس از آن در ۳۰ خرداد ۶۰، مجاهدین خلق در میدان فردوسی اعلان جنگ مسلحانه میدهند و برای رهبری در مسجد ابوذر حادثه بمبگذاری پیش میآید.
اصغرنیا ادامه داد: پس کسانی که روز یکشنبه ۷ تیر وارد دفتر حزب جمهوری شدند، آگاهانه وارد میدان مین شدند. در آن شب، بعضیها از یکدیگر میپرسیدند که چرا بعضیها در جلسه نیستند؟ به یاد دارم شهید باهنر از فرط خستگی چشمانی سرخ و پف کرده داشت ولی در جلسه حاضر شده بود. یکی از دلایل آن حادثه این بود که حاضران در آن، از تاثیرگذاران بودند؛ چه دیروز، و اگر میبودند چه امروز و چه فردا. باید قدر انسانهای تاثیرگذار را بدانیم، آنها را بشناسیم و بشناسانیم. چند خصلت از بهشتی برایتان بگویم تا از شعار به شعور برسیم.
بعد از بهشتی چند نفر در حد و قواره او داشتیم؟
مشاور عالی هنری اساتید و پیشکسوتان خوشنویسی افزود: بعد از بیمارستان طرفه، ما را به بیمارستان مصطفی خمینی منتقل کردند. مجاهدین گفته بودند که باقیماندههای هفتم تیر را هم در بیمارستانها خواهند کشت. مردم هم شعار میدادند که دشمن در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه. اما انصافا از بعد از بهشتی تا امروز، چند نفر در حد و قواره او در قوه قضائیه داشتهایم؟ علت اینکه بهشتی، بهشتی شده است، اخلاص اوست. اجازه بدهید یک نمونه از عدالت او برایتان بگویم. آیتالله مروی میگفت یک بار شهید بهشتی از من خواست برو حاکم شرع فلان شهر را محاکمه علنی کن! آن حاکم شرع معمم هم بود. آیتالله مروی از بهشتی میپرسد که دلیل این کار چیست؟ ایشان هم میگوید از طرف من به آن روحانی بگو که طبق گزارشهایی که به من رسیده، شما وقتی جایی میروی، ساک دستیات را رانندهات حمل میکند. به او بگو تو از دایره عدالت خارج شدهای.
وی گفت: یکی دیگر از خصوصیات شهید بهشتی این بود که به حرف شما گوش میکرد. بهشتی قبل از انقلاب در دانشگاه سنگ صبور ما در زمان دانشجویی بود. بعد از انقلاب هم که رییس شورای عالی انقلاب بود، هفتهای یک روز، نیم ساعت با هم ناهار میخوردیم و من به او گزارش میدادم. یک بار به او گفتم مصاحبه شما با نشریه اشترن چاپ شده و در آن مشت خود را گره کردهاید. برخی معتقدند که شما ادای امام خمینی (ره) را درآوردهاید. ایشان به من گفت: تذکر خوبی دادی. یا یک بار مجله آیندگان عکسی چاپ کرده بود که مهندس بازرگان در آن خندان و شهید بهشتی چهرهای عبوس داشت. درباره این عکس هم با هم صحبت و گفتگو کردیم. اما حرف من به شما دوستان برگزارکننده چنین برنامههایی این است که به جای عکس و پوستر، به افکار امثال بهشتی بپردازید.
اصغرنیا در ادامه گفت: من این فرمانده سپاه را که برایش برنامه گرفتهاید دیده بودم. از آدمهایی نبود که متکبر باشند. یک نکته دیگر اینکه استفاده ابزاری از شهدا ممنوع! امروز متاسفانه بعضیها کم که میآورند از شهدا و جانبازان مایه میگذارند. من این را خطر عینی میدانم. در پایان سخنانم این دوبیتی را میخوانم:
هفتاد و دو تن شهید از حزبالله
رفتند به راه مکتب ثارالله
رفتند و به انقلاب ما جان دادند
لا حول ولا قوه الا بالله
نظر شما :