نصیریان به روایت نصیریان/ خاطرات بازی در «گاو» و «سربداران»
علی نصیریان با این پرسش مواجه شد که اگر قرار باشد مستندی از زندگی شما ساخته شود و پنج نفر در آن صحبت کنند، دوست دارید چه افرادی صحبت کنند؟ او با بیان اینکه «دوست دارم بیشتر افرادی که در گذشته با آنها کار کردم در این مستند صحبت کنند»، در ادامه از بهمن فرسی، خجسته کیا، عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز و داریوش مودبیان نام برد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، علی نصیریان - بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون - با ارائه بیوگرافیاش یادآور شد: من متولد ۱۳۱۳ در محله میدان شاهپور در خیابان مهدیخانی هستم، پدرم راننده کامیون بود و من تک فرزند هستم و پدرم گاهی اوقات حافظ میخواند ولی به آن صورت روحیه هنری نداشت.
وی در پاسخ به این سؤال که چگونه به هنر علاقهمند شدید؟ گفت: به این دلیل که در آن محله و در آن زمان رادیو و تلویزیون در همه خانهها نبود و تازه رادیو آمده بود و بعضیها داشتند و بیشترین تفریح و سرگرمی مردم نقالی در قهوهخانهها، تعزیه در ماه محرم و نمایشها و سیاهبازیها و معرکهگیریها بود و من همراه پدرم به قهوهخانه میرفتم و نقالی گوش میکردم و در ماه محرم تعزیه میدیدم. من را خیلی هیجانزده میکرد و تحت تأثیر قرار میداد و انگیزه من برای ورود به کار نمایش و تئاتر همین نمایشهای عامیانه بود.
بازیگر سریال «شهرزاد» با حضور در برنامه «امضاء» شبکه ۳ با اجرای احسان کرمی، در پاسخ به این سؤال که آیا به موسیقی هم علاقهمند شدید؟ گفت: به موسیقی علاقه داشتم، اتفاقاً ته صدایی داشتم و در برخی از نمایشها و در تیتراژها آواز میخواندم و در دورهای که به جامعه باربد و هنرستان هنر میرفتم یکی از درسها موسیقی بود که استاد مهرتاش آن را تدریس میکردند.
نصیریان افزود: زمانی که در دبیرستان کلاس هشت بودم قرار شد نمایشی در مدرسه اجرا بشود و من هم برای کار دعوت شدم و زمانی که این نمایش را بازی کردم فهمیدم که من باید به دنبال این کار بروم و سال ۱۳۲۹ بود که اولین کلاس تئاترم را رفتم.
این بازیگر سینما و تلویزیون گفت: در زمانی که در جامعه باربد حضور داشتم افرادی زیادی با ما همکلاس بودند، جمشید لایق و حاج ترخانی و افراد دیگری حضور داشتند و چیزی که خیلی مهم است این است که جامعه باربد فقط تئاتر نبود و واقعاً مکتبی برای تربیت خواننده و بازیگر بود و باعث میشد جوان برود و خودآموزی داشته باشد.
وی افزود: جوانهای امروز ما نباید فراموش کنند که مساله کلاس، معلم و دانشکده خیلی خوب است، اما یک مساله در آموزش که خیلی مهم هست خودآموزی است و خود انسان باید انگیزه داشته باشد و به دنبال یاد گرفتن، مطالعه و تحقیق برود.
نصیریان درباره مشکلاتی که در دهههای گذشته در حوزه بازیگری وجود داشت، گفت: یکی از معضلات ما پیدا کردن بازیگر زن برای نمایشها بود و هیچ زن و دختری حاضر نبود در نمایشها بازی کند و در بسیاری از نمایشها مردها زنپوش میشدند و خود رفیعی حالتی زنپوش بود.
زمانی که ژاله علو یکی از ستارههای تئاتر بود من سیاهی لشگر بودم
وی درباره حضور ژاله علو در عرصه تئاتر گفت: خانم ژاله علو خیلی جلوتر از من به عرصه تئاتر و نمایش وارد شد و زمانی که خانم علو یکی از ستارههای تئاتر بودند من سیاهی لشگر بودم.
بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به اولین تئاتری که تماشا کرد، گفت: اولین تئاتری که دیدم همین نمایشهای عامیانه بود، ولی اولین تئاتری که بر روی صحنه بود و تماشا کردم تئاتر تهران و تئاتر پارس بود و فکر میکنم نمایشی به نام گدایان تهران بود و ستارههای تئاتر آن زمان خانم پرخیده، ژاله علو، آقای بهرام سارنگ بودند.
چرا نصیریان هیچوقت به رادیو نرفت؟
نصیریان در پاسخ به این سؤال که بسیاری از افرادی که نام بردید در رادیو هم حضور داشتند ولی چرا شما هیچ وقت جذب رادیو نشدید؟ گفت: دلیلش این بود که تمام عشق و علاقه من به بازیگری بود و دوست داشتم اکت داشته باشم و مقابل مردم باشم و با انسانها رابطه برقرار کنم. گرچه خیلی آدم اجتماعی نبودم چون تک فرزند و تنها بودم، ولی دوست داشتم با مردم ارتباط زنده داشته باشم.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا وقتی به دهه ۳۰ میرسیم هنوز نمیدانیم که آقای نصیریان آیا راهشان به بازیگری، کارگردانی و یا حتی به نمایشنامهنویسی ختم میشود؟ گفت: تمام این موارد ضرورتهای کاری ما بود و در خود فرنگ (کشورهای دیگر) اصطلاحی به عنوان «مدیریت صحنه» داشتند که گروه تئاتر را اداره میکردند و در قرن ۱۹ تازه کارگردانی در تئاتر مطرح شد.
نصیریان گفت: از همین مدیریت صحنه، کارگردانی را یاد گرفتم و بعد از آن مبانی و اصولی که به صورت جدی در درسها مطرح میشد را یاد گرفتم و وارد کارگردانی شدم که جزو نیازهای آن دوره بود ولی علاقه شخصی من بازیگری بود و به همین دلیل اگر متنی هم مینوشتم، خودم هم بازی میکردم.
وی افزود: در دورهای که ما کار میکردیم چون اساساً هیچ نوع درآمد و منفعت مادی برای ما نداشت بنابراین فردی که در این عرصه میماند کسی بود که عشق و علاقه داشت و این عشق او را وادار میکرد که در این حوزه بماند وگرنه فایده و سود مالی نداشت در صورتی که امروز اینگونه نیست و شما میبینید اولین چیزی که برای افراد در این عرصه مطرح است مسائل مادی است، لذا آن عشق کمرنگتر شده است.
بازیگر سینما و تلویزیون گفت: بعد از جامعه باربد به تئاتر سعدی رفتم و آنجا پنج ماه بودم که به ۲۸ مرداد رسیدیم که تئاتر را آتش زدند و به هنرستان هنرپیشگی رفتم که دوره سهساله داشت و تنها مدرسه آموزش نمایش و تئاتر بود و مدرک دیپلم هم میداد. اساتیدی مانند استاد نامدار، استاد حجازی، استاد آل آقا، استاد جنتی عطایی در این مدرسه بودند.
علی نصیریان گفت: در سال ۱۳۳۶ بعد از اینکه فارغالتحصیل شدم به اداره هنرهای دراماتیک رفتم که دکتر فروغ رئیس ما بود و در نمایشنامه پدر استرینبرگ بازی کردم که دکتر فروغ کارگردان بود و من در این اداره هنرهای دراماتیک استخدام شدم، که برای من هم خیر بود و هم شر. از این نظر خوب بود که نمیگذاشت من قاطی فیلمفارسی بشوم و البته خود من علاقهای به فیلمفارسی نداشتم و به تیپ کاری من نمیخورد و در سال ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ بود که با فیلم گاو بازیگری در فیلم را شروع شد.
برای بازی در فیلم گاو نه قرارداد بستم و نه پول گرفتم
بازیگر فیلم سینمایی «گاو» با اشاره به دلیل حضورش در این فیلم گفت: قبلاً «گاو» را با همین گروه در تلویزیون بازی کرده بودیم که البته خلاصهتر از فیلم گاو بود و آقای والی با نویسنده این کار آقای ساعدی متنی خلاصه درست کردند که خیلی خوب بود.
وی افزود: بعد از اینکه آقای مهرجویی از آمریکا به ایران آمد بعد از ساخت الماس ۳۳ تصمیم گرفت با آقای ساعدی این متن را تبدیل به فیلم کند و این سناریو را نوشتند و همان بازیگران فیلم را بازی کردند و اصلاً قراردادی امضا نکردیم و پولی هم نگرفتیم و همه بازیگران به خاطر علاقهای که داشتند بازی کردند چون مهرجویی امکاناتی نداشت و تمام امکانات از فرهنگ و هنر گرفت.
نصیریان با اشاره به موقعیت لوکیشن فیلم سینمایی «گاو»، گفت: بعد از قزوین به سمت آقا بابا دهی در بیابان به نام بویینک بود که هنوزم هست و جای بد آب و هوایی بود و فیلم در آنجا ضبط شد.
وی در خصوص اولین تئاتری که در آن حضور داشت، گفت: اولین تئاتری که بازی کردم تئاتر «قائممقام فراهانی» بود و جایی که محمدشاه در حرم امام رضا(ع) قسم میخورد که جان قائممقام را نمیریزد من در گوشهای از صحنه سیاهی لشگری بودم که یک گل لاله و شمع دستم بود و ایستاده بودم که اولین نقش من در تئاتر بود و خیلی هم این نقش را دوست داشتم و خیلی برای من افتخار بود که در تئاتر بودم و سال بعد به من نقشی در تئاتر «شاهزاده توراندخت» دادند که دیالوگ داشت و قرار ما این بود که همیشه در سنگلج نمایشنامههای ایرانی کار کنیم.
اولین دستمزدم ۲۵ هزار تومان بود
بازیگر «هزار دستان» گفت: بعد از فیلم «گاو» فیلمهای دیگری را بازی کردم و در تئاتر سنگلج کارهای تئاتر را ادامه دادم و در کنار نمایش و تئاتر در فیلمها بازی میکردم و در فیلم «هالو» داریوش مهرجویی جملهای دارم که مرتبط با اسم برنامه شما هم هست که میگم «امضا مسئولیت داره».
وی افزود: قبل از انقلاب ۶ الی ۷ فیلم بازی کردم که شامل گاو، هالو، دایره مینا، ستارخان، سرایدار، مهرگیاه و پستچی بود، البته پستچی اقتباس مهرجویی از گئورگ بوشنر آلمانی بود و ۱۰۰ سال قبل از برشت نوشته شده بود که البته اون فرد سرباز بود، ولی برای اینکه اینجا توهینی به ارتش نشود و جلوی کار را نگیرند سرباز تبدیل به پستچی شد.
نصیریان در خصوص بدیهای حضورش در اداره هنرهای دراماتیک، گفت: ضرر حضورم در اداره هنرهای دراماتیک این بود که انگ دولتی بودن به من زده شد و فکر میکردند که این دولت انگار طلا سر ما میریزد و واقعاً خبری بود و چون کسی تئاتر ما را نمیخرید و متقاضی کمی برای تماشا داشت مجبور بودم در اداره هنرهای دراماتیک کار کنم و اولین دستمزدی که من گرفتم ۲۵ هزار تومان بود البته کم نبود ولی به نسبت دستمزد ۳۰۰ هزار تومانی که آقای فردین میگرفت واقعاً کم بود.
وی با اشاره به ازدواج و تشکیل خانواده گفت: سال ۱۳۳۸ ازدواج کردم و خیلی زود ازدواج کردم و سه پسر دارم که با کمال تأسف ایران نیستند، چراکه من خیلی اعتقاد به خارج از ایران رفتن ندارم، ولی پسران من خودشان خواستند از ایران بروند که دو تا فرزندانم قبل از انقلاب و فرزند دیگرم که ۱۳ سالش بود در زمان موشکباران مجبور شدم به آمریکا بفرستم چون احتمال میدادم که جنگ گسترش پیدا کند و نگران سرنوشتش بودم و البته خیلی از این کار دلم سوخت.
پشتوانه هزاران سال فرهنگ، هنر و شعر ایران را دستکم گرفتهایم
بازیگر سینما و تلویزیون گفت: دو فرزند اولم که مدرسه البرز درس میخواندند خودشان خواستند که از ایران بروند. دلیلشان هم این بود که میگفتند، صبح تا غروب میبینیم که چگونه نظامیها در پلیتکنیک دانشجویان را کتک میزنند و نمیخواهیم اینجا بمانیم و به این روز بیافتیم، در نتیجه پسر بزرگم سال ۱۳۵۵ و پسر دومم هم سال ۱۳۵۶ رفت.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا اصراری داشتند که شما هم به آمریکا بروید؟ گفت: نه، ما چون دلمان برایشان تنگ میشد با زحمت ویزا میگیریم و به دیدنشان میرویم، من برای کارهای علمی رفتن را مجاز میدانم، اما جوانها تصور عجیبی در مورد خارج رفتن نداشته باشند و فکر نکنند که بهشت برین در جای دیگری است و حتی اگر هم میروند باید برگردند و به کشورشان کمک کنند.
نصیریان ادامه داد: به افرادی که در کارهای فرهنگی و هنری هستند اصلاً توصیه نمیکنم که به خارج از ایران بروند، چراکه فرهنگ و هنر ریشه در جامعهای دارد که فرد از آن جامعه، وطن و فرهنگ است و متاسفانه پشتوانه هزاران سال فرهنگ و هنر و شعر و ادب این کشور را دستکم گرفتهایم و حتی اقتباسی از این منبع عظیم نداریم.
وی با اشاره به فعالیتهایش در زمان پس از انقلاب اسلامی ایران، گفت: بعد از انقلاب تئاتر تعطیل شد و همه ما بازنشسته شدیم و در نتیجه به سمت تلویزیون، سریال و سینما روی آوردیم و اولین کاری که انجام دادم با آقای کاوش با نام «فصل خون» بود که سال ۱۳۵۸ ساخته شد، البته در این زمان هنوز «هزار دستان» شروع نشده بود چون قبل از انقلاب کارهایی برای ساخت «هزار دستان» انجام شد، اما هنوز به صورت جدی آغاز نشده بود.
قاضی شارح در طول تاریخ ایران نیست
نصیریان ادامه داد: بعد از فیلم «فصل خون» به «سربداران» پیوستم که آقای نجفی آن نقش را به من پیشنهاد کردند و تلویزیون کارهای جدیاش را با همین سریال «سربداران» و «هزار دستان» آغاز کرد و حتی گروه گریمی که در تلویزیون حضور داشت با این سریالها ایجاد شد.
وی درباره سریال «سربداران» گفت: این سریال و نقش قاضی شارح که من بازی میکردم اگر بخواهیم از نظر تاریخی به آن نگاه کنیم میبینیم چنین شخصیتی در تاریخ سربداران نیست؛ مثلاً شیخ خلیفه و شیخ حسن جولی وجود دارد ولی قاضی شارح در طول تاریخ ایران نیست و من با این نگاه این نقش را بازی کردم که یک آدمی که هم واعظ و روحانی بود و اصلاً جنگ روحانی با روحانی بود و دو نوع فکر وجود داشت.
بازیگر سریال «سربداران» گفت: شیوه بازی در نقش قاضی شارح را از وعاظ الهام گرفته بودم و خیلی به منبرهای آقای فلسفی علاقه داشتم و هیچ وقت منبرهای ایشان را رها نمیکردم و بیان و صحبتهای ایشان برام جذاب بود، در نتیجه علاقهمند شدم و احساس کردم که باید از حالت معمولی و نرمال دربیایم و یک شکل، شیوه و سبک متفاوت با بقیه بازیهایی که دیده میشود داشته باشم.
نصیریان گفت: خیلیها انتقاد میکردند که چرا اینقدر غلوآمیز نقش قاضی شارح را بازی میکنم ولی خودم احساس میکنم که این ضرورت داشت، چراکه این آدم متفاوتی بود و با افراد دیگر فرق داشت و هم جاهطلب بود و از دید خودش اعمالش وطنپرستانه بود و میخواست ملتش را نجات بدهد.
خاطرهای از «بوی پیراهن یوسف»
وی درباره بازی در فیلم «بوی پیراهن یوسف» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا گفت: در صحنهای که بر روی سنگ قبر فرزندم در فیلم «بوی پیراهن یوسف» دست زدم آنقدر این ضربه را محکم زدم که دستم درد شدیدی گرفت و بعداً پشیمان شدم که این کار را کردم، ولی چون آنقدر دل سپردم در نقش که رها شدم و در نقش فرو رفتم.
بازیگر سریال «میوه ممنوعه» در پاسخ به این سؤال که آیا حوصله کارگردانی دارید؟ گفت: من اصلاً کارگردانی برای سینما و تلویزیون انجام نمیدادم و تنها در تئاتر کارگردانی کردم و سن من ایجاب نمیکند که الان در این عرصه باشم ولی اگر کاری از من بربیاید برای بازیگری انجام میدهم، ولی متاسفانه قصه خوبی به دستم نمیرسد و همه داستانها و قصهها تکراری است.
نصیریان درباره نگاه حرفهایاش در عرصه بازیگری سینما و تلویزیون گفت: هر حرفهای قواعدی دارد و این قواعدها را در مدارس هنر به دانشجو یاد نمیدهند، مانند رفتار درست در گروه و اخلاق آموزش داده نمیشود، ما نمیتوانیم غرب و دیگر کشورها را ملاک قرار بدهیم. ممکن است ارتباط باشد و چیزهایی را بشنویم ولی هر جامعهای شکل خاص خود را دارد.
وی افزود: در جامعه ما این حرفه خوشنام نبوده و لذا باید رعایت کنیم و امروز جوانهای ما باید رعایت کنند و برای احترام به این حرفه مسئله اخلاق، روابط انسانی و جدی گرفتن کار مهم است و مثلاً نمیشود افراد در حال و هوای دیگری باشند و چند ثانیه بعد جلوی دوربین بروند و نقش دراماتیک را بازی کند چون بازیگری شعبدهبازی نیست و باید نیم ساعت قبل فقط در فکر کار و در فکر آن نقش و اکتها باشد.
برای بازی در شکارچی شنبه تحقیق کردم/ زیر دستمزدم کار کردم
نصیریان در خصوص بازی در فیلم «شکارچی شنبه» به کارگردانی شیخ طادی گفت: نقشی که در فیلم شکارچی شنبه بازی کردم را خیلی دوست دارم، هم نقش و هم ساختار کار خیلی خوبه و یک کلمه در این فیلم دروغ و شعار نبود، کاملاً مستندات و تاریخ بود و حتی کلماتی که بیان میشد از صحبتهای دولتمردان امروز اسرائیل استفاده شده بود و اغراقی نبود.
وی افزود: برای بازی در این فیلم زیر دستمزدم کار کردم چون این نقش را دوست داشتم و کاراکتر خیلی خوب بود و حرف فیلم درست بود چون من تحقیق کردم و دیدم تمام جزئیات فیلمنامه تحقیق شده و درست است.
نظر شما :