چند روایت از جلسات شورای انقلاب: بهشتی گفت خلخالی نباشد
۴ روز پس از پیروزی انقلاب، چهار نفر از ژنرالهای شاه توسط خلخالی محاکمه و اعدام شدند، چهار نفری که اتهامشان شکنجه و کشتار مردم بود. به نظر میرسید اغلب مردم از اعدام آنها خوشحال بودند اما به تدریج برخی محاکمه و اعدامها حاشیههایی ایجاد کرد که شورای انقلاب را نیز به شدت حساس کرد. ۲۲ اسفند ۵۷ در جلسه شورای انقلاب، بهشتی میگفت تا وقتی خلخالی باشد با روحیه خاصی که دارد اوضاع سامان نمیگیرد. بهشتی گفت خلخالی نباشد، مسئولیتش با ما. بحث به آنجا رسید که از امام بخواهند بدون تصویب شورا حکم اعدام داده نشود. بهشتی گفت دو نفر زودتر به قم بروند و از امام این حکم را بگیرند.
در جلسه ۲۷ اسفند بهشتی خبر داد با امام درباره وضعیت دادگاهها صحبت کرده و بناست دادگاهها سرعت و قاطعیت داشته باشند و البته آبرومند و محکم. بسیاری از مردم از محاکمه و اعدام سران رژیم قبل خوشحال میشدند. مطهری میگفت در محاکمهها نباید نظر مردم را در نظر گرفت و «باید خودمان رعایت حقیقت و واقعیت را بکنیم» ...«اگر یک فرد مجرم مجازات نشود بهتر است که غیرمجرم مجازات شود... اگر کسی استحقاق اعدام دارد، دنیا هم نپسندد باید اعدام شود.»
مطهری معتقد بود با این استدلال که گناهکار از تله درمیرود نباید بیگناه کشته شود. مطهری: «بعضی افراد علیالظاهر بهناحق کشته شدهاند بعضی به حق ولی به طرز ناحق کشته شدند. الان که دست شوراست مستقیم مسئول است.» بهشتی نیز به شیوه برگزاری دادگاه و محاکمه هویدا معترض بود. هاشمی پیشنهاد داد دادگاه فعلا قطع شود. مبشری با یادآوری اینکه «یادمان رفته [در رژیم سابق] چه کارهایی کردهاند؟ آدم را زنده زنده میسوزاندند» معتقد بود خلخالی ظلم نکرده و به انقلاب کمک کرده است. طالقانی این نظر را قبول نداشت و مطهری هم میگفت با این طرز محاکمه، از شمرها امام حسین درست کردهاند.
در یکی از جلسات مهندس سحابی سعی کرد قدری از نگرانیها کم کند و گفت: «انقلاب که نظم و قاعده ندارد. روسیه ۱۲ سال کشتار داشته، زود ناامید نشوید. دوم اینجا انقلاب است و انتقال مسالمتآمیز نیست. صد درصد تأکید دارم کارها منظم باشد ولی نباید زیاد ناراحت شد. دولت از زود گرفتن و زود کشتن ناراحت است، درست، ولی طرف دیگر مردم هستند که کمیته دارند... اگر دولت و شورای انقلاب و دادگاه بخواهند محاکمات را عقب بیاندازند مردم میریزند و کشتار میکنند. اگر دادگاه معطل کند و مجرمین را مجازات نکند، اگر هویدا و امثال او اعدام نشوند مردم قیام میکنند.»
مطهری در همان جلسه گفته بود مردم بازجوی ساواکی را گرفتهاند، خودشان کشتهاند! بنیصدر هم در جواب سحابی گفت: «بسیار ترجیح دارد خود مردم بکنند تا شما به اسم اسلام، دادگاه انقلاب تشکیل دهید... ضعف از ناهماهنگیهاست... طالقانی یک ساز، بازرگان یک ساز، شریعتمداری یک ساز و خمینی یک ساز میزند.»
۲۳ اردیبهشت ۵۸ با پیگیری اعضای شورای انقلاب، امام خطاب به دادستان دادگاههای انقلاب اسلامی نوشت دادگاههای انقلاب جز در دو مورد حق صدور حکم اعدام ندارند؛ اول کسی که ثابت شود آدم کشته و دیگر کسی که فرمان کشتار عمومی داده یا مرتکب شکنجه منتهی به مرگ شده است. در پایان دستور آمده بود تخلف از این امر جرم است و موجب ثبوت قصاص. (صحیفه امام، ج ۷، ص۲۷۴)
بینظمی از مشکلاتِ مهم کشور بود. ۱۹ فروردین ۵۸ در جلسه شورای انقلاب، بهشتی از بینظمی در کشور گله کرد و گفت: «باید مقداری حریمها مشخص شود... انقلاب در معرض خطر است، به ستوه آمدن مردم از هرجومرج، آخوندبازی، توی ده، توی شهر، مثل قبل و بعد رضاخان میشود، رهبری ایجاب میکند با قاطعیت نسق و نظمی باشد.»
قطبزاده میگفت مشکل اینجاست که هر کس کار خودش را میکند، دادگاه حرف شورا را گوش نمیکند، شورا حرف دولت را و دولت حرف شورا را، شورا حرف آقا را گوش نمیدهد و آقا هم حرف هیچ کس را گوش نمیدهد. مطهری میگفت از بیت آقا باید شروع شود، اگر نشود درست نمیشود.... البته بهشتی معتقد بود نظم باید از خود شورا شروع شود تا اینکه «برویم سر نظم منزل خمینی یا جای دیگر.»
جلسات آشفته و سراسر انتقاد شده بود، بهشتی میگفت: «جلسات ما شده گلهگزاری؛ گله از خود ماست در این مملکت.»
انتشار این روایتهای منتشرنشده، در آخرین کتابم، زندگی و زمانه آیتالله بهشتی، در این چند هفته با مخالفتها و موافقتهایی روبهرو شده. برخی معتقدند این مطالب و بسیاری از اسناد و مطالبِ کتاب باید دهها سال بعد منتشر میشد. معتقدم انتشار این مطالب به درک بهتر شرایط تاریخی کمک میکند و دانستن آن حق مردم است و برخی بیاعتمادیهای این روزها به روایتهای تاریخی، ریشه در مصلحتسنجیهای بیمنطق در روایت تاریخ گذشته دارد.
نظر شما :