تردید در دو نامه؛ تطبیق خط امام با دستخط امام

مستندات اصالت نامه‌های امام درباره آیت‌الله منتظری و نهضت آزادی منتشر شد
۲۴ بهمن ۱۳۹۷ | ۱۷:۴۳ کد : ۶۵۸۳ وقایع اتفاقیه
مستندات اصالت نامه‌های امام درباره آیت‌الله منتظری و نهضت آزادی منتشر شد
تردید در دو نامه؛ تطبیق خط امام با دستخط امام

تاریخ ایرانی: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی طبق وعده خود مستندات اصالت نامه‌های بنیانگذار انقلاب درباره آیت‌الله منتظری و نهضت آزادی را منتشر کرد.

 

مستنداتی که حمید انصاری قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر کرده، پاسخی است به اظهارات اخیر علی مطهری، نائب رئیس مجلس که ابتدا این دو نامه امام را مورد تردید قرار داده بود اما بعد از چند روز اصالت آن را پذیرفت.

 

متن کامل پاسخ و مستنداتی که انصاری منتشر کرده، به شرح زیر است:

 

در ارتباط با ابراز تردیدی که نسبت به نامه مورخ ۶۸.۱.۶ حضرت امام خمینی (خطاب به آیت‌الله منتظری) اخیرا در برخی رسانه‌ها انتشار یافته است؛ همان‌گونه که چند روز قبل و پیش از آن در سال‌های گذشته نیز موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی - به عنوان نهادی که بر اساس حکم حضرت امام و به موجب نص قانون نحوه حفظ یاد و آثار امام خمینی (مصوب سال ۱۳۶۸) مسئولیت اظهارنظر کارشناسی درباره آثار امام را عهده‌دار می‌باشد - در چندین نوبت و به تفصیل اصالت و قطعیت انتساب هر دو نامه به حضرت امام را اعلام نموده است؛ به منظور تنویر بیشتر افکار عمومی، چهار سند قاطع، که بیانگر شهادت صریح حاضران در جلسه شامگاه ۶ فروردین سال ۶۸ (شب هفتم فروردین) در حضور حضرت امام خمینی و مرحوم یادگار حضرت امام می‌باشد را منتشر می‌نماییم.

 

با این توضیح که این سندها، شهادت کتبی سه تن از اعضای هیئت رئیسه وقت مجلس خبرگان رهبری: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مرحوم آیت‌الله مشکینی و مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و همچنین اظهارات آیت‌الله امینی است که در همان روز ۶ فروردین ۱۳۶۸ – در جلسه هیئت رئیسه با حضور ایشان و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی و آیت‌الله مؤمن – درباره تصمیم حضرت امام و نامه ‌ایشان بحث کرده‌اند و تصمیم گرفته می‌شود که خدمت حضرت امام بروند.

 

حضرات نامبرده به جز آیت‌الله طاهری و آیت‌الله مؤمن در شامگاه همان روز ۶ فروردین (یعنی شب هفتم فروردین ۶۸) خدمت حضرت امام می‌رسند. در این جلسه که مرحوم یادگار امام نیز حضور داشته است، مطالب این نامه و درخواست عدم انتشار و تعدیل آن مورد گفتگوهای جدّی قرار می‌گیرد.

 

در سال 1379 و 80، تولیت موسسه (حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید حسن خمینی) طی نامه‌هایی از محضر این بزرگواران با اشاره به حضور ایشان در جلسه در محضر امام و با اشاره به تشکیک‌هایی که در مورد اصالت این نامه از سوی برخی جریانات مطرح گردیده است، درخواست می‌کند تا «برای محروم نماندن آیندگان از حقیقت امر» شهادت خویش را مرقوم فرمایند. سه شهادت‌نامه مکتوبی که ذیلا ملاحظه می‌فرمایید در پاسخ به این درخواست مرقوم شده است.

 

صراحت متن این سه مرقومه در اثبات اصالت نامه ۱.۶ حضرت امام خمینی بی‌نیاز از هرگونه توضیح است.

 

متن سند شماره ۱- مرقومه رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (دام ظلّه):

بسمه تعالی

با سلام و تحیّت در شب هفتم فروردین ۶۸ اینجانب و حضرات نامبرده بالا در خدمت حضرت امام راحل قدّس الله روحه بودیم و بیشترین گفتگو درباره‌ آن نامه بود و اینکه از رسانه‌ها پخش بشود یا نه و سرانجام تصمیم نهائی امام این شد که نامه پخش نشود و فقط برای مخاطب نامه فرستاده شود. ساعتی قبل از آن هم فرزند گرامی امام مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای حاج احمدآقا متن نامه را برای نامبردگان قرائت کردند. صدور آن نامه از ذهن و قلم شریف امام جای کمترین تردید نیست.

و السلام علیکم

سید علی خامنه‌ای ۷۹.۱۰.۲۲


1

متن سند شماره ۲ – مرقومه آیت‌الله علی مشکینی (ره):

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از اهداء سلام و تحیات، در اوایل فروردین ۶۸ شبی در حضور امام راحل قدّس سرّه با نامبردگان فوق بودیم و صحبت در اطراف انتشار و عدم انتشار نامه مزبور بود و از معظّم‌له درخواست عدم انتشار و یا تخفیف مفاد آن می‌شد و اگر کسی در آن حال سخنان ایشان را درباره آقای منتظری می‌شنید نه فقط یقین می‌کرد که نامه، نامه ‌ایشان است بلکه یقین می‌کرد که ایشان در نوشتن نامه ارفاق نموده و رعایت برخی از مصالح را کرده است، و در واقع «سبقت رحمته غضبه» و به هر حال بنده می‌دانم و شهادت می‌دهم که نامه فوق‌الذکر نامه معظّم‌له و مطالب آن منظور ایشان بوده و اگر کسی شک دارد «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»

و السلام علیکم و رحمه الله

 الاقل علی المشکینی ۸۰.۱.۳۱


2

متن سند شماره ۳ – مرقومه آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی (ره):

بسم الله الرحمن الرحیم

عصر آن روز دفتر امام (ره) از من و آیت‌الله خامنه‌ای خواسته بود که این نامه امام را به قم ببریم و به دست آقای منتظری برسانیم و هیئت رئیسه مجلس خبرگان در دفتر اینجانب جلسه داشت برای تصمیم‌گیری در مورد تشکیل جلسه خبرگان به منظور اجرای دستور امام در خصوص عزل آقای منتظری.

حضار آقایان فوق‌الذکر به اضافه آقایان مؤمن و طاهری خرم‌آبادی بودند. به اتفاق آراء با ابلاغ چنین نامه تندی و نیز تشکیل جلسه خبرگان موافق نبودند، تصمیم گرفتیم که به جماران برویم و نظرمان را به محضر امام بگوییم و هر وقت به دفتر امام رسیدیم و امام اجازه ملاقات دادند یادگار امام هم به جمع ما پیوستند. از امام درخواست کردیم که از ارسال نامه خودداری فرمایند. امام نپذیرفتند و سپس درخواست شد که از اعلان متن نامه منصرف شوند که فقط پذیرفتند تا فردا منتشر نشود و سپس هنگام طلوع فجر فرستاده امام به خانه اینجانب آمد و گفت امام فرموده‌اند نامه از صداوسیما پخش نمی‌شود، و توسط فرد دیگری برای آقای منتظری ارسال می‌شود.

اکبر هاشمی ۸۰.۲.۱۱


3

ضمنا آیت‌الله هاشمی رفسنجانی علاوه بر شهادت مکتوب فوق، در خاطراتشان نیز جریان این جلسه و مسائل آن را بازگو کرده‌اند.

 

سند شماره ۴- اظهارات آیت‌الله امینی:

 

متن اظهارات و شهادت شفاف آیت‌الله امینی در همین رابطه نیز به عنوان سند چهارم – به شرح ذیل - بی‌نیاز از توضیح است: «در روزهای اول سال ۶۸، مرحوم آقای مشکینی به من تلفن کردند و گفتند که امام از طریق حاج احمدآقا برای هیئت رئیسه خبرگان پیام مهمی فرستاده‌اند. منظور امام کاملاً برای ما روشن بود و از عواقب آن به‌ شدت نگران شدیم. سرانجام و پس از مشورت زیاد به این نتیجه رسیدیم که با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم. همین کار را هم کردیم و به ایشان تلفن زدیم و جریان را گفتیم. ایشان گفت که من در این مورد حرف دارم، به تهران بیایید تا موضوع را در هیئت رئیسه مطرح و درباره آن مشورت کنیم و تصمیم بگیریم. وقتی را برای تشکیل جلسه تعیین کردیم و به آیت‌الله خامنه‌ای که در مشهد بودند، اطلاع دادیم تا ایشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقای هاشمی تشکیل و پیام امام در مورد دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح شد. آقای هاشمی گفت: امام مدت‌هاست درباره عزل آقای منتظری تصمیم خود را گرفته و یکی دو بار هم به من فرموده‌اند که مسئله آقای منتظری را تمام کنید؛ اما من چون از عواقب این کار بیمناک هستم، با خواهش و التماس از ایشان خواسته‌ام تأمل بفرمایند بلکه راه‌حل بهتری پیدا شود، اما امام دوباره تاکید فرمودند من تصمیم خود را گرفته‌ام و هر چه زودتر قضیه را تمام کنید.

 

در روز ۶ فروردین سال ۶۸ خبردار شدیم که امام شخصاً وارد عمل شده و نامه عزل آقای منتظری را برای آقای هاشمی فرستاده‌اند تا ایشان به اتفاق آقای خامنه‌ای آن را برای آقای منتظری ببرند. یک نسخه را هم به صداوسیما فرستادند که خوانده شود؛ اما آقای هاشمی به حاج احمدآقا گفته بود که بهتر است جلوی خوانده شدن نامه را از صداوسیما بگیرید تا ما بیاییم و حرف‌هایمان را به امام بزنیم، خواندن نامه دیر نمی‌شود! به‌هرحال در آن جلسه بحث‌های ما چندین ساعت طول کشید و درباره تمام جوانب امر از جمله انگیزه امام برای مستقیم وارد شدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعی آن، پخش یا عدم پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان و امثال این‌ها بحث شد.

 

نهایتاً تصمیم گرفتیم خدمت امام برسیم و نظراتمان را بگوییم و کسب تکلیف کنیم. جمع‌بندی نظرات هم این بود اول از امام بخواهیم ولو موقتاً هم شده از عزل ایشان صرف‌نظر کنند. دیگر اینکه مفاد این نامه از صداوسیما پخش نشود. از تشکیل اجلاس خبرگان صرف‌نظر شود یا دست‌کم به تعویق بیفتد. لحن نامه هم ملایم‌تر شود که دست‌کم وجهه حوزوی آقای منتظری محفوظ بماند. با دفتر امام تماس گرفتیم و تقاضای وقت ملاقات کردیم. حاج احمدآقا گفت که دیروقت است و امام این وقت شب به کسی وقت ملاقات نمی‌دهند. گفتیم که کار فوری و لازمی داریم و می‌آییم.

 

من و آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای و آقای مشکینی به سمت جماران حرکت کردیم و ساعت نه شب به آنجا رسیدیم. حاج احمد آقا باز هم تکرار کرد که گمان نمی‌کند امام در این وقت شب به کسی اجازه ملاقات بدهند، با این همه به اطلاع ایشان خواهد رساند. بعد هم نسخه‌ای از نامه امام را به آقای هاشمی داد و ایشان نامه را خواند. تلخی ناشی از اندوه و عاطفه و حسرت امام و درعین‌حال لحن قاطع ایشان، چنان تأثیر عمیقی روی روح و روان من گذاشت که هنوز هم وقتی خاطره آن لحظه را به یاد می‌آورم، به‌شدت متأثر می‌شوم.

 

حاج احمد آقا برگشت و گفت که امام برای ملاقات تشریف می‌آورند. ساعت حدود نه و نیم بود که خدمت ایشان رسیدیم. ابتدا آقای هاشمی با لحن ملتمسانه‌ای گفت که ما همواره در هنگام بروز مشکلات بزرگ از شما کمک گرفته‌ایم، حالا هم فکر می‌کنیم انتشار این نامه و عزل آقای منتظری برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد. حالا هم از شما می‌خواهیم در این باره عجله نکنید، شاید در آینده راه‌حل بهتری پیدا شود، برای تشکیل اجلاس خبرگان هم شتاب نکنید و اجازه بدهید جوانب امر را دقیقاً بسنجیم و خدمت شما عرض کنیم، بعد از آن هر امری بفرمایید اطاعت خواهیم کرد. بعد هم آقای مشکینی و آقای خامنه‌ای نکاتی را بیان کردند.

 

امام در حالی که آثار اندوه در چهره‌شان آشکار بود، فرمودند: «من درباره عواقب و جوانب این امر کاملاً فکر کرده و تصمیم خود را گرفته‌ام و چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم که متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما کوتاهی شد. من از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودم، اما نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. گفته‌ام که در تمام ادارات عکس ایشان را جمع کنند. تشکیل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأساً ایشان را خلع می‌کنم امام می‌خواستند مسئولیت این کار را شخصاً به عهده بگیرند. به آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای هم فرمودند که لازم نیست شما نامه عزل آقای منتظری را ببرید، می‌دهم کس دیگری ببرد، شما هم دیگر برای دیدار با ایشان به قم نروید.» (در گفت‌وگو با مجله پاسدار اسلام)

 

***

 

ضمنا یادآور می‌شوم در بعدازظهر روز ششم فروردین همراه با برادرم حجت‌الاسلام آقای محمدعلی انصاری که قرار شد ایشان نامه حضرت امام را به آقای منتظری بدهند، عازم قم شدیم. بعد از نماز مغرب و عشاء نامه تحویل آقای منتظری شد. شرح گفت‌وگویمان با مرحوم حاج شیخ حسن ابراهیمی که از افراد مورد اعتماد آقای منتظری و از مریدان حضرت امام بود که بواسطه اقدامات سید مهدی هاشمی چند سال اخیر در دفتر آیت‌الله منتظری در حاشیه قرار گرفته بود، در این مجال نمی‌گنجد.

 

دغدغه ایشان پیشگیری از شدت یافتن تقابل آقای منتظری با حضرت امام بعد از کنار رفتن ایشان از این سمت بود. فردای آن روز نامه ۱٫۷ آیت‌الله منتظری که در ابتدای آن نوشته بودند «پس از سلام و تحیت، مرقومۀ شریفه مورخ ۶۸.۱.۶ واصل شد» برای حضرت امام ارسال گردید.

 

امام خمینی نیز در پاسخ، نامه معروف ۶۸.۱.۸ را خطاب به ایشان نوشتند که همزمان منتشر گردید. حضرت امام درخواست مصرانه اعضای هیئت رئیسه خبرگان در عدم پخش نامه ۱٫۶ را پذیرفته بودند. در دفتر امام و موسسه نیز قرار بر عدم انتشار آن گردید. آیت‌الله منتظری در آخرین نامه‌شان به امام (۷ فروردین ۶۸) نوشته بودند: «مطمئن باشید همان‌طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و ازخودگذشته و مطیع در کنار حضرت‌عالی و در مسیر اسلام و انقلاب بوده‌ام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت‌عالی می‌دانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است.»

 

ایشان در این نامه با تعابیری از قبیل «دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌های عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناح‌های مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال‌مآب‌های کج‌فکر» از این جریانات تبرّی جسته بود.

 

متأسفانه بقایای همان باندی که قائم‌مقام رهبری را رودرروی امام قرار داده بود، بیمناک از اینکه ایشان بر آنچه که در این نامه نوشته است پایدار بماند و رشته‌های آنان را که چند سال برای آن تلاش کرده بودند پنبه کند دست به کار شدند و زمینه تقابل سال‌های بعد از رحلت حضرت امام و حوادث تلخی که پدید آمد را فراهم ساختند. شرح شب‌نامه‌های باند مذکور - و دو جریانی که خود مرحوم آیت‌الله منتظری در نامه آخرشان به امام از آن‌ها نام برده است - در رابطه با نامه ۱٫۶ که ابتدا وجود چنین نامه‌ای را منکر شدند و سپس با انتشار دست‌نوشته‌ای بازنویس شده و مخدوش از آن، برای تشکیک در خط و امضای آن زمینه‌سازی کردند، نیازمند فرصتی دیگر است.

 

به ذکر این نکته بسنده کنم که هشت سال بعد از رحلت حضرت امام و پس از آنکه مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای فاکر تصویری مخدوش از نامه را در آذر ۱۳۷۶ منتشر ساخت، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی برای نخستین بار ناگزیر از انتشار تصویر اصل نامه همراه با بیانیه‌ای توضیحی گردید.

 

و اما در خصوص نامه مربوط به نهضت آزادی نیز همان‌گونه که پیش از این بارها اعلام شده است کمترین شبهه‌ای نسبت به اصالت این نامه و صدور آن از سوی حضرت امام وجود ندارد (و اصل دستخط هر دو نامه در آرشیو اسناد آن حضرت موجود می‌باشند) تأکیدا نکات زیر را یادآور می‌شوم:

 

۱- در همان ایامی که پس از رحلت حضرت امام، تشکیک در مورد نامه ایشان به وزیر کشور (در خصوص نهضت آزادی) از سوی مسئولین نهضت مطرح گردید و حتی تهمت جعل آن را به مرحوم یادگار امام مطرح کرده و همراه با مطالبی کذب منتشر کردند، موسسه از جنبه عمومی، و مرحوم یادگار حضرت امام (به عنوان شاکی خصوصی) رسما شکایت کردند. با آنکه به لحاظ حکم صریح (۱۷ شهریور ۶۷) امام خمینی و نصّ قانون، اعلام نظر موسسه در مورد اصالت نامه برای دادگاه کفایت می‌کرد، با تأکید مرحوم یادگار امام برای رفع هر گونه شبهه‌ای، مراتب کارشناسی خط و امضای نامه مذکور توسط کارشناسان رسمی تشخیص خط از سوی دادگستری با استفاده از دستگاه و ابزاری که همراه داشتند به عمل آمد که گزارش تصدیق آن در پرونده مربوطه ثبت گردیده است. حقیر به عنوان نماینده نهاد شاکی در جوار یادگار حضرت امام (رحمه‌الله علیه) که نسخه اصل نامه را همراه با نمونه‌هایی متعدد از دستخط‌های امام راحل جهت تطبیق و بررسی کارشناسان اعزامی به ایشان ارائه کردند، حضور داشتم. بنا بر این، اینکه بعضا گفته‌اند که دادگاه به درخواست کارشناسی اعتنا نکرده است صد درصد خلاف واقع می‌باشد.

 

۲در جلسه رسمی دادگاه رسیدگی‌کننده به دومین شکایت موسسه که در مجتمع قضایی شهید قدوسی برگزار گردید بنا به درخواست مشتکی‌عنه مبنی بر تقاضای رؤیت دستخط نامه حضرت امام و اعلام قبلی دادگاه، نسخه اصل نامه مربوط توسط اینجانب به ریاست محترم دادگاه ارائه و توسط ایشان طبق تشریفات آیین دادرسی در دادگاه به رؤیت مشتکی‌عنه (آقای دکتر یزدی و همچنین وکیل ایشان، آقای صدر حاج‌سید‌جوادی) رسید که مراتب آن نیز توسط منشی دادگاه ثبت و در پرونده مربوطه ضبط می‌باشد. بنابراین، اینکه بعضا گفته‌اند که درخواست رؤیت نسخه اصل نامه مورد موافقت و اقدام دادگاه قرار نگرفته است، کاملا خلاف واقع می‌باشد (والله شاهد علیم).

 

چنانکه این ادعا که گفته‌اند، پرونده شکایت مذکور مورد رسیدگی نهایی و صدور حکم قرار نگرفته است نیز کذب می‌باشد. دادگاه پس از طی مراحل بازپرسی و تحقیقات و برگزاری دو جلسه رسمی نهایی، رأی خویش را مبنی بر محکومیت انتشاردهنده اتهامات فوق‌الاشاره، صادر و ابلاغ نموده است.

 

ضمنا ذکر این نکته نیز قابل توجه است که در نخستین مرحله که شکایت موسسه و مرحوم یادگار حضرت امام در حال رسیدگی بود و بنده قبلا در مرحله بازپرسی در شعبه مربوطه برای ادای شهادت و توضیحات و ارائه مستندات موسسه حضور یافته بودم، و با آنکه مرحوم یادگار امام در آن ایام دچار کمردرد شدید بودند و قانونا استماع توضیحات ایشان در رابطه با شکایتشان و اخذ مستندات – بواسطه بیماری ایشان - می‌توانست در محل استقرارشان انجام شود و ریاست محترم قوه قضائیه و دادگاه مربوطه نیز که از کسالت شدید ایشان مطلع بودند همین روال را پیشنهاد کردند اما مرحوم حاج احمدآقا برای اینکه کمترین شائبه‌ای مبنی بر تبعیض نباشد تأکید داشتند که شخصا به بخش مربوطه در قوه قضائیه بروند. حقیر در معیت ایشان شاهد بودم که با چه سختی و تحمل درد، به دادگستری رفتند و توضیحات و اطلاعات خویش را به مسئولین شعبه رسیدگی‌کننده به شکایت ارائه دادند. در این مرحله نیز نامه دستخط حضرت امام که همراه برده بودیم به رؤیت مسئولین دادگاه رسید و تصویر آن همراه با سایر مستندات جهت درج در پرونده تحویل گردید.

 

۳مهمترین استدلالی که قبلا و متأسفانه در روزهای اخیر نیز با تأکید بیشتری مطرح گردیده و به استناد آن انتساب این نامه به حضرت امام را مورد تردید قرار داده‌اند این است که گفته‌اند مفاد و مطالب این نامه با ادبیات و مواضع حضرت امام در رابطه با نهضت آزادی سازگار نیست. این استدلال بی‌اساس و خلاف واقع است. علاوه بر مواضع و بیانات صریح فراوانی که از حضرت امام در رابطه با خطرات تفکر ملی‌گرایی در مقابل تفکر اصیل اسلامی از دوران اقامت در نوفل‌لوشاتو و از آغاز پیروزی انقلاب بیان داشته‌اند که به آسانی در مجموعه آثار و صحیفه امام در دسترس می‌باشد، به‌طور خاص از ایشان در پاسخ به مواضع نهضت آزادی پس از ماجرای لانه جاسوسی آمریکا و در موضوع جنایت‌های منافقین و مسائل مربوط به دفاع مقدس و بسیاری از رخدادهای سال‌های رهبری امام مطالب فراوانی در سخنان حضرت امام وجود دارد که در حقیقت تفصیل همان نکاتی است که ایشان به اختصار در نامه خطاب به وزیر کشور مرقوم فرموده‌اند.

 

به عنوان نمونه، با دقت در فرازی از پیام قبول قطعنامه و فرازهایی از پیام مهم امام خطاب به حوزه‌های علمیه (معروف به منشور روحانیت) که هر دو پیام در زمان حیات ایشان از صداوسیما مکرر پخش گردید و در روزنامه‌ها منتشر شد، به وضوح این واقعیت را درمی‌یابیم که مضمون همان مطالبی که در نامه مذکور آمده است و با ادبیاتی مشابه، در این پیام‌ها نیز بیان گردیده است.

 

در پایان، از همه عزیزانی که در معرض گفت‌وگو در باب مسائل حساسیت‌برانگیز مربوط به وقایع دوران زندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و آثار ایشان قرار دارند تقاضا می‌کنیم که در این‌گونه مسائل با تحقیق قبلی و تأمل کافی اظهارنظر فرمایند و همچنین از رسانه‌هایی که داعیه دفاع از ارزش‌های انقلاب را دارند انتظار داریم در شرایطی که دشمنان ایران رسما وارد جنگ روانی و اقتصادی علیه کشورمان شده‌اند از طرح موضوعاتی که مسئله روز مردم و نظام نبوده و زمینه‌ساز اختلاف می‌گردد و اسباب میدانداری رسانه‌های بیگانه را فراهم می‌سازد اجتناب ورزند.

حمید انصاری

قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

۱۳۹۷.۱۱.۲۹


مطهری: اصالت نامه‌ها را می‌پذیرم

علی مطهری اصالت دو نامه امام خمینی درباره آیت‌الله منتظری و نهضت آزادی را پذیرفت اما گفت «ای کاش جعلی بود.» فرزند آیت‌الله مطهری معتقد است «باید محتوای این دو نامه را با توجه به شرایط زمان نگارش آن در نظر گرفت و مثلا در مورد حکم نهضت آزادی آن را موقت تلقی کرد نه دائمی، تا ساحت آن بزرگمرد از هر شائبه‌ای پاک بماند. وقتی برای درک مقصود حدیث معصوم توجه به شرایط زمان و مکان و سؤال‌کننده را لازم می‌شماریم چرا در این موارد به این عناصر توجه نداشته باشیم.»

 

طبق توضیحاتی که مطهری روز ۲۶ بهمن در اختیار پایگاه اطلاع‌رسانی «جماران» قرار داده «تأکید اصلی من روی دستخط نبود بلکه روی این مطلب بود که محتوای این دو نامه با سیره و شخصیت امام خمینی چندان سازگار نیست. نامه نهضت آزادی در پاسخ به وزیر کشور وقت در زمانی صادر شده که آن نهضت با ادامه جنگ مخالفت می‌کرد و به نوعی پشت جبهه تضعیف می‌شد و امام (ره) از دست آن‌ها ناراحت بودند و حکم به منع ورود آن‌ها در قوای سه‌گانه صادر و آن‌ها را از حقوق اجتماعی‌شان محروم نمودند، که البته این می‌تواند یک امر موقت بوده باشد، و نامه ۱۳۶۸.۱.۶ مربوط به آیت‌الله منتظری نیز در شرایط سخت روحی و جسمی امام عزیز صادر شده و شامل تعابیر تندی است. لذا این دو نامه با ادبیات امام اندکی فاصله دارد و ما نباید زیاد روی آن‌ها تکیه کنیم.»

 

مطهری پیشتر اصالت نامه‌های امام خمینی درباره آیت‌الله منتظری و نهضت آزادی ایران را مورد تردید قرار داده بود. نائب رئیس مجلس اواسط بهمن‌ماه در مصاحبه با برنامه اینترنتی «رودررو» گفت: «نهضت آزادی ایران یک گروه با سابقه اسلامی است. فکر نمی‌کنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعا از امام باشد، نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید می‌دانم از امام باشد.» مطهری بار دیگر اصالت نامه‌های امام خمینی درباره آیت‌الله منتظری و نهضت آزادی ایران را مورد تردید قرار داد. نائب رئیس مجلس اواسط بهمن‌ماه در مصاحبه با برنامه اینترنتی «رودررو» گفت: «نهضت آزادی ایران یک گروه با سابقه اسلامی است. فکر نمی‌کنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعا از امام باشد، نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید می‌دانم از امام باشد.»

 

حمید انصاری، قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی با رد این نظر مطهری به پایگاه اطلاع‌رسانی «جماران» گفت: «در کمال ناباوری برادر عزیز جناب آقای علی مطهری در مصاحبه‌ای تصریح کردند که در انتساب نامه معروف به نامه ۶ فروردین متعلق به امام و خطاب به آیت‌الله منتظری و همچنین در انتساب نامه امام درباره اعضای نهضت آزادی، شک دارند. بیان این مطلب که تاکنون در موارد بسیار توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام مورد تبیین قرار گرفته، آن هم از ناحیه نائب رئیس مجلس بسیار جای تعجب و تأسف دارد.»

 

به گفته انصاری، «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام به عنوان تنها مرجع رسمی برای تعیین اصالت مطالب مربوط به امام که با دستور و صلاحدید شخص امام به این عنوان تعیین شده است، بار دیگر اعلام می‌دارد که در انتساب این نامه‌ها به امام خمینی کوچکترین شبهه‌ای وجود ندارد و چنانکه تاکنون و در بیانیه‌های مفصل توضیح ‌داده‌ایم، این دو مرقومه متعلق به بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (س) است و کمترین شبهه‌ای در این زمینه وجود ندارد. بزرگوارانی که در این امور مهم اعلام نظر می‌کنند، حداقل قبل از اظهار نظر ادله مثبته این امور را بررسی کنند.»

 

مطهری روز ۲۳ بهمن در گفت‌وگو با «خبرآنلاین» باز بر نظر خود اصرار کرد و درباره نامه‌های برکناری آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری گفت: «اساسا آن نوع بیان شباهتی با ادبیات امام (ره) ندارد. علاوه بر این خط امام هم مورد تشکیک است. به عبارت دیگر این تردید وجود دارد که آیا این دست‌خط امام هست یا خیر. لذا از این جهت به نظر نمی‌رسد که نامه ۱۳۶۸.۱.۶ و ۱۳۶۸.۱٫۸ هر دو از امام باشد به طوری که در یک‌ جا یک نفر را به قعر جهنم و در جای دیگر به آسمان برده‌اند. این‌ها با هم همخوانی ندارند. حداقل برای من قابل قبول نیست.»

 

مطهری در واکنش به تائید این نامه‌ها از سوی دفتر حفظ و نشر آثار امام گفت: «من نمی‌دانم. این نظر شخصی من است. به نظرم نامه نهضت آزادی هم همین‌طور است و من بعید می‌دانم که این نامه از امام باشد. به نظرم هم به لحاظ محتوایی و هم به جهت تطبیق دستخط این نامه نمی‌تواند منسوب به امام باشد.»

 

وی به این سؤال که چه دلیلی وجود دارد که بخواهند نامه‌ها را به امام منتسب کنند، پاسخ داد: «نمی‌دانم اما شاید برخی به دنبال حذف برخی گروه‌ها بودند به همین دلیل دست به چنین کاری زدند. البته این نظر شخصی من است و باید دید دیگران چه نظری دارند.»

 

مطهری روز ۲۴ بهمن در صفحه اینستاگرامش درباره دو نامه امام و واکنش‌ها به اظهارات اخیرش این‌طور نوشت: «در مصاحبه‌ای که با برنامه «رودررو» داشتم و از طریق «آپارات» پخش شد، در پاسخ به سؤال مجری درباره نامه منسوب به امام خمینی(ره) در خصوص نهضت آزادی و نیز نامه ۶۸.۱.۶ منسوب به ایشان درباره آیت‌الله منتظری، گفتم محتوای این دو نامه را با سیره و شخصیت امام خمینی متناسب نمی‌دانم، لذا در صحت انتساب این دو نامه به ایشان تردید دارم. این پاسخ من موجب اظهارنظرهایی شد. اکنون اضافه می‌کنم که تردیدم درباره نامه مربوط به نهضت آزادی از آن جهت است که بعید است امام(ره) یک گروه اجتماعی سیاسی با سابقه طولانی اسلامی را که اقدام مسلحانه نیز نکرده است از حقوق اجتماعی خود محروم کرده و به راحتی قانون اساسی را زیر پا گذاشته باشند.

 

اما تردیدم درباره نامه ۶۸.۱.۶ درباره آیت‌الله منتظری از آن جهت است که اولاً در آن ایام امام در حال بیماری بودند. ثانیاً اساساً نیازی به چنین نامه‌ای نبود، زیرا آیت‌الله منتظری هر لحظه آماده استعفا دادن بود و از آن استقبال می‌کرد. و ثالثاً لحن نامه با سیره و شخصیت امام(ره) سازگار نیست. البته از سوی دیگر به مسئولان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام اعتماد دارم. لذا مسئله برای شخص من لاینحل باقی مانده است.»

 

 

توسلی و منتظری: استدلال مطهری درست است

 

محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران در واکنش به اظهارات اخیر علی مطهری به «انصاف‌نیوز» گفته: «تاریخ نامه‌ای که آقای محتشمی‌پور به آقای خمینی می‌نویسند و ایشان یک جوابی می‌دهند سال ۶۶ است؛ اما آقای محتشمی‌پور نامه را سال ۶۸ و بعد از درگذشت آقای خمینی منتشر می‌کند؛ با توجه به اینکه در وصیت‌نامه‌ ایشان تصریح شده که پس از فوت من هر مطلبی از من منتشر شود باید هم به خط من و هم با امضای من باشد، در موجه بودن این نامه شبهات فراوانی وجود دارد. چون بعدا هم آیت‌الله موسوی تبریزی در دیداری که با احمد آقای خمینی داشتند تصریح می‌کنند که این نامه به خط احمد آقا اما به امضای آقای خمینی است بنابراین به لحاظ حقوقی این نامه نمی‌تواند ارزشی داشته باشد.»

 

توسلی تاکید کرد: «اما من برای این مساله اهمیتی قائل نیستم چون بحثی شکلی و حقوقی است؛ سؤال من و مساله‌ای که امروز باید مورد بررسی قرار گیرد این واقعیت است که مطالبی که در این نامه آمده هم توهین به مهندس بازرگان است و هم بی‌اعتبار کردن سخنان قبلی آقای خمینی و جایگاه ایشان است.»

 

احمد منتظری، فرزند آیت‌الله منتظری نیز در واکنش به اظهارات مطهری گفت: «این موضوع کاملا صحیح است؛ به‌ طور کلی چون مراجع تقلید سن‌شان زیاد است معمولا کسی می‌نویسد و آن‌ها مهر می‌کنند. امام خمینی هم همین‌گونه بود، یعنی آقای رسولی محلاتی محرر ایشان بودند و این کار را می‌کردند. اما استثناهایی وجود دارد؛ نامه‌ مربوط به نهضت آزادی و نامه‌ی ۶ فروردین ۶۸ به آیت‌الله منتظری، دست‌خط حاج احمد آقای خمینی است. طبق آنچه که خود آقای خمینی در وصیت‌نامه گفتند این نامه‌ها اعتبار ندارند؛ ایشان در وصیت‌نامه قریب به مضمون گفته‌اند که «حالا که زنده هستم هم به من نسبت‌های ناروا می‌دهند، ممکن است بعد از فوت من هم ادامه پیدا کند و چیزی از من نیست مگر اینکه به تصدیق کارشناسان با خط و امضای من باشد و یا اینکه از سیمای جمهوری پخش شده باشد.» و این نامه‌ها نه دست‌خط ایشان است و نه از سیمای جمهوری پخش شده و اصلا هیچ اعتباری ندارد و آقای مطهری هم حرف درستی زده است.»

 

او افزود: «در صحیفه‌ نور هم که نامه‌ امام در آن منتشر شده، نامه‌ ۸ فروردین خطاب به آیت‌الله منتظری که به‌ خط آقای رسولی محلاتی است اعتبار دارد، چون در زمان حیات آقای خمینی در تلویزیون پخش شد و در صحیفه‌ نور هم آمده. در حالیکه نامه‌ دو روز قبل‌اش، یعنی نامه‌ ۶ فروردین که آقای مطهری گفته است از امام نیست، در صحیفه‌ نور نیامده و در سیما هم در زمان حیات امام پخش نشده. اولین باری که پخش شد ۸ سال پس از فوت امام بود! یعنی اولین بار مرکز نشر آثار امام صحیفه‌ نور را تبدیل به صحیفه‌ امام کرد و یک نامه‌هایی را هم اضافه کردند، این نامه هم از آن جمله است؛ در واقع سال ۷۶ اولین باری است که این نامه اضافه شده و کاملا با نامه‌ای که دو روز بعد از آن نوشته شده متناقض است.»

 

منتظری تأکید کرد: «علاوه بر این‌ها با توجه به مساله‌‌ اتهام که این روزها مطرح است و این موضوع که آیا می‌توان اتهام بی‌جا به مسلمان زد، در خود سایت جماران چندین مقاله کار شد که امام هرگز معتقد به این مساله نبوده است. اگر سایت جماران بگوید نامه‌ ۶ فروردین از امام خمینی است، خب در این نامه که پر از اتهام است؛ یعنی اینکه «آقای منتظری! شما پول سهم امام را در حلقوم منافقان می‌ریزید» این یک تهمت است. تهمتی که هرگز ثابت نشده؛ اگر بخواهند بگویند امام تهمت نمی‌زده، این موضوع را چطور با این نامه جمع می‌کنند؟! اینکه قابل تجمیع نیست، باید بیایند تکلیف خود را روشن کنند. بیش از این دیگر ظلم به امام است که می‌گویند نامه‌ای با این مضامینی که اصلا قابل قبول نیست  مستند است، حتمی‌الصدور است و… این کاری است که متاسفانه دفتر نشر آثار امام انجام می‌دهد.»

 

 

جماران: صحت نامه توسط خط‌شناسان رسمی دادگستری تأیید شد

 

پایگاه اطلاع‌رسانی «جماران» در یادداشتی به قلم سردبیر خود با عنوان «آقای مطهری، بی‌پروا سخن می‌گویید» به این گفت‌وگو واکنش نشان داد:

 

امروز و بر خلاف انتظار جناب آقای علی مطهری برای بار دوم نسبت به اصالت دو نامه از نامه‌های امام تردید کرده‌اند. این در حالی است که ایشان دلیل خود را به صورتی مبهم مورد اشاره قرار داده‌اند و به صورت به هم ریخته از کنار آن گذشته‌اند.

 

آنچه ایشان به عنوان دلیل اقامه کرده‌اند در قالب چهار گزاره قابل بازبینی است:

الف) اساسا آن نوع بیان شباهتی با ادبیات امام (ره) ندارد. 

ب) مضاف بر آنکه از فروردین ۶۷ به بعد امام بیمار بودند و خیلی در جریان امور نبودند. 

ج) علاوه بر این خط امام هم مورد تشکیک است.

د) در یک‌ جا یک نفر را به قعر جهنم و در جای دیگر به آسمان برده‌اند. این‌ها با هم همخوانی ندارند.

 

ایشان البته بعد می‌گویند: «حداقل برای من قابل قبول نیست.» و در مقام اینکه چرا ممکن است چنینی دروغی به امام نسبت داده شده باشد می‌گویند: «شاید برخی به دنبال حذف برخی گروه‌ها بودند به همین دلیل دست به چنین کاری زدند. البته این نظر شخصی من است و باید دید دیگران چه نظری دارند.»

 

درباره هر یک از مطالب ایشان نکاتی را باید گوشزد کرد. 

الف) اینکه محتوای نامه هیچ شباهتی با ادبیات امام ندارد، قابل پذیرش نیست. زیرا اولا ایشان نگفته‌اند چرا منکر چنین شباهتی هستند و ثانیا رجوع به «مستندات متن‌شناسی» برای درک «صحت انتساب» در صورتی است که مرحجات سندی در میان نباشد. شاید آقای مطهری نداند که آقای منتظری خود به صراحت در استعفای خود در تاریخ ۷ فروردین ۶۸ به نامه «۶ فروردین ۶۸ امام» ارجاع داده و آن را پذیرفته است. لازم است توجه کنیم که همین نامه آقای منتظری است که وقتی به دست امام می‌رسد امام را بر آن می‌دارد تا نامه ۸ فروردین را تحریر کنند. آیا اگر نامه ۶ فروردین موجودیت نداشت و یا از امام نبود، نباید امام نسبت به این نامه پرس‌وجو می‌کردند؟ ضمن اینکه حضرات آیات مشکینی، امینی، خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی در همان شب و در حضور امام آن نامه را از امام شنیده‌اند و بر این مطلب شهادت داده‌اند. 

 

ب) امام از فروردین ۶۷ اصلا بیماری نداشته‌اند و بیماری ایشان از خرداد ۶۸، یعنی یک سال و سه ماه بعد، شروع شده است. لازم است ایشان بدانند که اتفاقات بزرگی مثل پایان جنگ و ... همه بعد از فروردین ۶۷ می‌باشد. ملاقات‌های بسیار امام در این دوره حتی با آقای منتظری شاهد این مدعاست که امام اصلا در این زمان بیمار نبوده‌اند. 

 

ج) تشکیک ایشان در خط امام، نیز اصلا قابل قبول نیست. چراکه علاوه بر اینکه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام توسط شخص امام، تنها مرجع قانونی تعیین اصالت خط ایشان است، در دوره‌ای بنا به صلاحدید مرحوم یادگار امام صحت این نامه توسط خط‌شناسان رسمی دادگستری تأیید شده است. 

 

د) اشکال به ناهمگونی محتوا هم چنانکه در بند اول گفتم، تنها در جایی نافی سندیت است که شواهد کافی مبنی بر صدور موجود نباشد. ضمن اینکه ایشان معلوم نکرده است که چرا به ناهمگونی محتوا قائل شده تا آنجا که نمی‌تواند مرجع هر دو نامه را یک نفر بداند؟

 

اما درباره دو نکته دیگر:

اول) اینکه ایشان می‌گوید: «حداقل برای من معلوم نیست» بسیار جای تعجب دارد. اولا این نه یک نامه معمولی و از فردی معمولی است و نه جناب مطهری یک انسان معمولی است بلکه آن نامه از امام خمینی است که همه هویت انقلاب از اوست و ایشان هم نائب رئیس مجلس است. و ثانیا اینکه با این منطق هر کس می‌تواند هر چه را نپذیرد و رد کند. باید توجه داشت که در مورد مسائل ملی و منشأ اثر، نمی‌توان به دلخواه و مطابق میل شخصی سخن گفت و عمل کرد. وقتی شواهد بسیار موجود است باید یا آن‌ها را مطابق منطق روشن رد کرد و یا اگر امکان رد آن‌ها نیست، آن‌ها را پذیرفت. 

 

جناب مطهری در این مورد اگر نسبت به سندیت هر مطلبی هم تشکیک کند، می‌تواند از حضرت آیت‌الله امینی صحت نامه ۶ فروردین را استفسار کند و یا با مراجعه به مؤسسه، شهادت‌نامه حضرات آیات خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی و مشکینی را که به خط خویش نوشته‌اند، ملاحظه کند. آیا ایشان احساس وظیفه نکرده‌اند که قبل از اظهار نظر، نگاهی به این شهادت‌نامه‌ها و اسناد دیگر بیندازند؟

 

تردید آقای مطهری به عنوان نائب‌رئیس مجلس، در سطح وسیع، صرفا یک اظهار نظر شخصی نیست و آثار بسیاری در پی دارد. با مبنای ایشان هر کس می‌تواند به میل خود هر چه را نمی‌پسندد رد کند. 

 

دوم) نیت‌خوانی جناب مطهری نسبت به گروهی که آن‌ها را جاعلین نامه امام می‌داند هم در نوبه خود جالب است. آیا آقای مطهری می‌داند که پیشتر گروهی یادگار امام مرحوم حاج احمد آقا را به عنوان جاعل این نامه‌ها معرفی کرده‌اند؟ آیا ایشان هم همین عقیده را دارد؟ و آیا به همین راحتی نیت‌خوانی کرده و بدون رعایت تقوای الهی به چنین اتهامی مبادرت می‌کند؟ آقای مطهری چگونه به خود اجازه می‌دهد بدون اطلاع و تنها بر اساس حدس و گمان به امین امام نسبت‌هایی دهد که دشمنان انقلاب هم به راحتی جرأت ابراز آن را ندارند؟ به گمانم آقای مطهری را فریفته‌اند، چرا که آنکه من می‌شناسم چنان بی‌پروا سخن نمی‌گوید و اتهام نمی‌زند.

 

 

دو نامه در دو روز با دو لحن؟

 

اشاره مطهری و سردبیر جماران به دو نامه امام است که یکی در ششم فروردین و دیگری در هشتم فروردین ۶۸ منتشر شده است. روز ششم فروردین امام طی نامه‌ای به آیت‌الله حسینعلی منتظری، او را از سمت قائم‌مقامی رهبری عزل کرد. پس از این نامه آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری استعفا کرد و امام نیز طی نامه دیگری با این استعفا موافقت کرد.

 

امام خمینی در نامه اول خطاب به آیت‌الله منتظری نوشته است: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آن‌ها به منافقین می‏‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آیندۀ نظام را از دست داده‌‏اید. شما در اکثر نامه‌‏ها و صحبت‌ها و موضع‌گیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‏‌گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده‌‏ای برای جواب به آن‌ها نمی‏‌دیدم. مثلاً در همین دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‏‌بینید که چه خدمت ارزنده‏ای به استکبار کرده‌‏اید. در مسئلۀ مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همۀ متدینین متدین‌تر می‌‏دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‏‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیۀ مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آن‌ها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌‏باشید و به طلابی که پول برای شما می‏‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمداللّه‏ از این پس شما مسئلۀ مالی هم ندارید...از آنجا که ساده‏‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‏‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند...واللّه‏ قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‏‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‏‌های علمیه بودید و اگر این‌گونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‏‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌‏کنم. واللّه‏ قسم، من با نخست‏‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‏‌دانستم. واللّه‏ قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی‌‏صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»

 

پس از صدور این نامه، آیت‌الله منتظری از سمت قائم‌مقامی رهبری استعفا کرد: «پس از سلام و تحیت، مرقومۀ شریفه مورخ ۶۸.۱.۶ واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی‌های حضرتعالی به عرض می‌‏رساند، مطمئن باشید همان‌‌طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همۀ مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرتعالی و در مسیر اسلام و انقلاب بوده‌‏ام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی می‏‌دانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است. برای هیچ کس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تاکنون در سایۀ رهبری و ارشادات حضرتعالی از خطرات مهمی گذشته؛ و دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌های عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناح‌های مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال‌مآب‌های کج‌فکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است... و راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم‌مقام رهبری، خود من از اول جداً مخالف بودم؛ و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است. و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام می‏‌کنم. و از حضرتعالی تقاضا می‌کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آیندۀ اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند. و به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبۀ کوچک و حقیر در حوزۀ علمیه به تدریس و فعالیت‌های علمی و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایۀ رهبری حکیمانۀ حضرتعالی، اشتغال داشته باشم. و اگر اشتباهات و ضعف‌هایی که لازمۀ طبیعت انسان است رخ داده باشد، ان شاءاللّه‏ با رهبری‌های حضرتعالی مرتفع گردد.»

 

متعاقب این نامه امام خمینی در جوابیه‌ای با استعفای آیت‌الله منتظری موافقت کردند: «از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم‌مقامی رهبری اعلام کرده‌‏اید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر می‌‏نمایم. همه می‏‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌‏اید؛ و من به شما شدیداً علاقه‏‌مندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت می‏‌کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید؛ و از رفت‌و‌آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‏‌زنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیۀ «مهدی هاشمی» هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این می‌‏بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.»

 

مطهری با مقایسه متن این دو نامه می‌گوید «به نظر نمی‌رسد که نامه ۱۳۶۸.۱.۶ و ۱۳۶۸.۱٫۸ هر دو از امام باشد به طوری که در یک‌ جا یک نفر را به قعر جهنم و در جای دیگر به آسمان برده‌اند. این‌ها با هم همخوانی ندارند.»

 

نامه امام درباره نهضت آزادی در ۳۰ بهمن سال ۱۳۶۶ منتشر شد که پاسخی به علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیر کشور وقت درباره عملکرد نهضت آزادی بود: «... پرونده این نهضت و همین‌طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می‏دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست... شاید آمریکای جهانخوار را... بهتر از شوروی ملحد می‏دانند و این به اصطلاح نهضت آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی‏‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می‌گردند، باید با آن‌ها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»

 

 

به خط امام یا احمد خمینی؟

 

آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب در دهه ۶۰، در مصاحبه با روزنامه «اعتماد» (بهمن ۹۳) گفته بود: «بعد از سال ۶۶ یکی، دو سال بود که بعضی نوشته‌ها را امام املا می‌کرد و احمد آقا می‌نوشت. بعد امام آن را می‌خواندند و من دیده بودم که بعضی کلمات را کم و زیاد و اصلاح و امضا می‌کردند. حتی در برخی نامه‌ها مثل نامه‌های نهضت آزادی و نامه معروف ششم فروردین ۶٧ که خط احمد آقاست و خودش به من این‌ها را گفت، امضای امام بود. عین عبارات این دو نامه مورد تایید امام بود. آقای بازرگان شکایت کرده بود و خط منتسب به امام را مورد تشکیک قرار داده بود. آقای محتشمی شکایت را پیش احمد آقا آورد. من آن شب آنجا بودم. آنجا صحبت شد و احمد آقا گفت واقعش این است که امضای امام است. من هم گفتم که همین را اعلام کنید. من نسبت نمی‌دهم حرف احمد آقا را می‌زنم. امضا متعلق به امام است و خط متعلق به احمد آقاست.»

 

اما چنانکه سید احمد خمینی به عموی خود (آیت‌الله پسندیده) نوشته، نامه به نهضت آزادی به دستخط امام بوده است: «اینان اعلامیه‌ای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشته‌اند، مجعول دانسته و در عین اینکه نسبت جعل را مستقیماً به من نداده‌اند ولی با قرار دادن خط من بالای نامه امام به آقای محتشمی، جعل را از من دانسته‌اند و خطی از امام که شعر: «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» است را آورده‌اند و ادعا کردند که خط امام این است، در صورتی که حضرت امام (قدس سره) در موقع قدم زدن شعر می‌گفتند و خط مذکور، خط امام در موقع راه رفتن و یا ایستاده است. از این گذشته اینقدر خط امام روشن است که احتیاج به این حرف‌ها ندارد. من یک صفحه از وصیت‌نامه امام و نامه مورد بحث را می‌فرستم، خود قضاوت فرمایید آیا من اینقدر بی‌دین و بی‌عقل هستم که چیزی، آن هم چنین مسئله مهمی را به امام نسبت دهم و از آتش قهر خدا در دنیا و آخرت نترسم. اگر من بناست بدین خاطر جهنمی شوم چرا چیزی را که به نفع خودم است به امام نسبت ندهم؟»

 

مجید انصاری هم در این باره گفته است: «مرحوم حاج احمد آقا در جهت عمل به وصیت‌نامه حضرت امام (رحمه‌الله علیه) از دادگستری درخواست کارشناسی خط و امضای مبارک حضرت امام را نمودند و کارشناسان خبره دادگستری با استفاده از ابزار مخصوص و پس از چند روز کار تخصصی بر روی نامه مزبور، به اتفاق بر اصالت نامه و صحت صدور آن از طرف حضرت امام (رحمه‌الله علیه) رأی دادند.» (روزنامه کیهان، ۱۱ شهریور ۷۷)

 

محتشمیپور نیز در مصاحبه با ماهنامه «یادآور» در خرداد ۱۳۸۷ نامه را به خط امام می‌داند: «اما در مورد سندیت، نظر من این است که این نامه، خط شخص امام است. این حرف را به این دلیل میگویم که وقتی نهضت آزادی شکایت کرد، قرار شد کارشناسان دادگستری بروند و در مؤسسه حفظ و نشر آثار امام، خط‎‎های امام را کنار هم بگذارند و صحت مسئله را تأیید کنند که همین کار را هم کردند و ثابت شد که نامه به خط شخص امام است. متأسفانه این‎‎ها به دلیل سلطهای که در دوره دولت موقت پیدا کردند، حتی در قوه قضاییه هم نفوذ پیدا کرده بودند و لذا رسیدگی به این پرونده را چندین بار به تعویق انداختند. بهطوری که بالاخره مرحوم حاج احمد آقا، شخصا به دفتر آقای یزدی رفت و گفت که چرا به پرونده رسیدگی نمی‎‎کنید؟ پرونده را که آوردند، معلوم شد که سه برگ آن از جمله ورقه کارشناسی تأیید خط مفقود شده است. عوامل آن‎‎ها در قوه قضاییه جمهوری اسلامی میدانستند که اگر پرونده نهضت آزادی رو شود، دیگر چیزی برایش باقی نمی‎‎ماند! به هر حال با پیگیری مرحوم حاج احمد آقا، پرونده دنبال شد و آقای دکتر یزدی چون تهمت زده بود، محکوم به شلاق شد. این‎‎ها به دست و پا افتادند که حکم اجرا نشود، چون در آن شرایط، بدترین وضعیتی که برای نهضتی‎‎ها پیش میآمد، این بود که یزدی را بخوابانند و شلاق بزنند! اینطور بود که مرحوم حاج احمد آقا رضایت داد که این حکم را اجرا نکنند.»

 

 

نهضت آزادی: احمد خمینی اصالت نامه را تأیید نکرد

 

نهضت آزادی در بیانیه‌ای درباره محکومیت دبیرکل اصالت این نامه را به این دلایل مورد شک و تردید قرار داد: تاریخ نامه ـ بهمن ۱۳۶۶ ـ مصادف با زمانی است که تهران آماج موشک‌ها و بمب‌های متجاوزان عراقی قرار داشت و هیچ‌گونه بحثی درباره اجرای قانون احزاب و یا مشارکت نهضت آزادی ایران در انتخاب دوره سوم مجلس شورای اسلامی مطرح نبود. آقای محتشمی مدعی بودند که نامه مورد اشاره در پاسخ سؤال ایشان به عنوان وزیر کشور نوشته شده است. اما نامه وزیر کشور به رهبر فقید انقلاب هرگز منتشر نشد. متن نامه مخالف آشکار رویه مرضیه امام (ره) بوده و در بیانات رسمی و قطعی‌الصدور رهبر فقید انقلاب چنین رویه‌ای سابقه نداشته است. در نامه مورد بحث عبارات، کلمات و شیوه‌هایی به کار رفته است که در هیچ یک از نامه‌ها و سخنان رهبر فقید انقلاب سابقه نداشته است. از جمله این که در تمام نامه‌های معظم‌له تاریخ نامه در کنار امضا می‌آمده است، در حالی که در اولین نسخه‌های منتشر شده از این نامه، تاریخ در بالای صفحه درج شده است. همچنین، نامه مذکور با آیه شریفه «والسلام علی من اتبع الهدی» که خطاب قرآن کریم به غیرمسلمانان می‌باشد، ختم شده است که قاعدتاً در جواب رهبر فقید انقلاب به وزیر کشور نباید از چنین آیه‌ای استفاده شود. نهضت آزادی ایران در زمان دبیرکلی شادروان مهندس بازرگان، با توجه به بیانات موهن آقای محتشمی، در دو نوبت در تاریخ‌های ۶۷.۹.۲۶ و ۶۷.۱۰.۱۸ از ایشان به دادسرای عمومی تهران شکایت کرد. هر دو شکوائیه به شعبه ۳۴ دادسرای عمومی ارجاع شد و مورد رسیدگی قرار گرفت. آقای محتشمی در بازپرسی مدعی شدند که سخنان خود را علیه نهضت آزادی و رهبران آن به استناد نامه منسوب به امام اظهار داشته‌اند. بازپرس وقت شعبه ۳۴ براساس تقاضای شاکی (نهضت آزادی ایران) قرار انجام کارشناسی خط و امضای نامه را بر طبق مفاد وصیت‌نامه امام صادر کرد. در روز ۶۹.۳.۵ شادروان مهندس بازرگان به اتفاق وکیل نهضت آزادی ـ آقای صدر حاج‌سیدجوادی ـ در دادگاه حضور یافتند. چند تن از افسران شهربانی نیز به عنوان کارشناس خط و امضا به دعوت بازپرس آمده بودند. بعد از گذشت نیم ساعت یا بیشتر، آقای بازپرس اعلام کردند: آقای مهندس، شما تشریف ببرید؛ اصل نامه نیامده است. (نقل به مضمون). به این ترتیب، رسیدگی به شکایت نهضت آزادی و کارشناسی خط و امضای نامه معوق و مسکوت ماند.

 

در ۲۸ اسفندماه ۷۴ نامه‌ای از حاج سیداحمد خمینی خطاب به آیت‌الله پسندیده (ره) درباره نامه مورد بحث منتشر گردید. در حالی که حاج احمد آقا تا هنگام فوت، رئیس مؤسسه نشر و حفظ آثار امام بودند، در آن نامه ادعا نکرده‌اند که مؤسسه مذکور صلاحیت تأیید اصالت نامه را داشته و آن را تأیید کرده است و یا این که کارشناسی خط و امضا، بر طبق وصیت‌نامه، انجام یافته است. بلکه ایشان خطاب به عموی بزرگوارشان نوشته‌اند که: «بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه، یعنی نامه امام به آقای محتشمی، خط امام است، که هست، مرقوم فرمایید و کسانی را که به دروغ چنین نسبتی را به من داده‌اند خائن بدانید.»

 

از آنجا که پاسخی از مرحوم آیت‌الله پسندیده به این نامه منتشر نگردیده است، به نظر می‌رسد که آن بزرگوار پاسخی نداده‌اند و یا اگر داده‌اند، پاسخشان نظر فرزند امام را تأمین نمی‌کرده است. این نامه قرینه دیگری است از عدم اجرای نص وصیت‌نامه و عدم صلاحیت دفتر نشر آثار برای تأیید اصالتِ نامه و نگرانی نسبت به پیامدهای عدم تأیید اصالت آن.

 

در تاریخ ۷۵.۶.۲۲ آیت‌الله پسندیده در نامه‌ای که به مناسبت سالروز درگذشت آیت‌الله طالقانی برای آقای دکتر یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران فرستادند چنین نوشتند: «هر چند نتوانستم در مجلس سالگرد رکن رکین انقلاب و مجاهد بزرگ و بزرگوار حضرت آیت‌الله طالقانی شرکت کنم و از این بابت بسیار مغبون و مغموم و متاثرم، لکن این توفیق را یافتم که عرض تسلیت خود را حضور مردم قدردان و قدرشناس و عزیز ایران و خانواده معزز و معظم و گرامی آن حضرت و برگزارکنندگان سالگرد (نهضت آزادی ایران) تقدیم کنم...موقع را مغتنم می‌شمارم که یاد و خاطره و مجاهدات و خدمات فراموش‌ناشدنی مرحوم جناب آقای مهندس بازرگان را نیز ارج بگذارم که اجر ایشان در نزد خداوند سبحان محفوظ و ملحوظ است.»

کلید واژه ها: علی مطهری نهضت آزادی آیت الله منتظری امام خمینی


نظر شما :