جدال اهل رقم و رمق/ از خیالات اتابکی امیرکبیر تا جای خالی سازمان مدیریت و برنامهریزی
سرگه بارسقیان
96 سال پیش در دوره حضور صنیعالدوله هدایت در راس وزارت دارایی، اولین بودجه عمومی به سبک جدید آماده ارائه به دومین دوره مجلس شورای ملی شد. بودجه سال 1290 با عنوان "طرح بودجه کلی" نخستین سند اقتصادی سالانه استخوانداری بود که در تدوین آن نظرداشتی هم به اصول بودجه نویسی کشورهای پیشرفته شده بود، اما صنیعالدوله قبل از ارائه این بودجه به مجلس مورد سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید. پس از صنیع الدوله هدایت، تنظیم نظام دخل و خرج دست به دست چرخید تا به مورگان شوستر آمریکایی رسید؛ مستشار خارجی هزینههای غیرضروری را حذف کرد، درآمدهای مالیاتی، عوارض گمرکی و راهداری را سامان داد و به بهینهسازی نظام دخل و خرج کشور پرداخت. شوستر خار چشم روس و انگلیس شد و وقتی از ایران رفت، نگاه سیاسی به بودجه را به میراث گذاشت.
این دعواها ادامه داشت تا دوره رضاشاه و سال 1316 که در ساختمانی در بهارستان - کنار مجلس شورای ملی - اداره شورای اقتصاد تاسیس شد. در 17 فروردین 1325 به موجب تصویبنامه هیات وزیران هیاتی به نام هیات تهیه نقشه اصلاحی و عمرانی کشور تشکیل شد و در مرداد همان سال هیات جدیدی به نام هیات عالی برنامه برای رسیدگی به برنامههای ارائه شده از سوی وزارتخانهها تاسیس شد. هیات عالی برنامه در سال 1327 لایحه قانون برنامه هفت ساله عمرانی کشور را تهیه و به مجلس وقت ارائه کرد که در آن پیشنهاد شد اجرای برنامه از طریق همکاری بین دوایر دولتی و سازمانهای وابسته به دولت و سازمانی خاص به نام سازمان برنامه انجام گیرد. به این ترتیب در مهرماه 1327 ادارهای به نام اداره دفتر کل برنامه تاسیس میشود و در نهایت طبق قانون مصوب 26 بهمن 1327 سازمان برنامه به وجود می آید. با تصویب قانون برنامه و بودجه در 15 اسفند 1351 سازمان برنامه به دلیل انتقال وظیفه تهیه و تدوین تمامی بودجه به آن سازمان برنامه و بودجه نامیده میشود. اینگونه شد که بودجهنویسی در سازمانی خاص متمرکز شد و روسای سازمانهای برنامه و بودجه مردان تنظیم دخل و خرج کشور شدند.
داستان برخی روسای سازمان برنامه و بودجه و متولیان دخل و خرج کشور هم خوش فرجامتر از امیرکبیر و صنیع الدوله نبود. ابوالحسن ابتهاج که با اخراج میلیسپو مستشار مالی آمریکایی دولت ریاست سازمان برنامه و بودجه را در دست گرفته بود، برنامه دوم هفت ساله عمرانی را از سال 1334 به مرحله اجرایی رساند و با رنگ استقلال زدن به سازمان متبوعش دست دولت و اهل سیاست را از آمار و ارقام بودجه کوتاه کرد. سپس برای میخ اطمینان زدن به دیوار استقلال سازمان برنامه و بودجه، لایحه "تعویض اختیارات و مسوولیت سازمان برنامه" را تنظیم کرد که موجب اختلاف با شاه شد و در نهایت چاشنی مخالفت سیاسی هم به این نزاع با دربار افزوده شد و ابتهاج را روانه زندان کرد.
احمد آرامش دیگر رئیس سازمان برنامه و بودجه هم به جای تدقیق در امر بودجه به تحقیق در جمهوریخواهی پرداخت و همان شد که پس از آزادی از زندان هفت ساله، جسدش در یکی از پارکهای تهران پیدا شد. این در حالی است که ابوالحسن ابتهاج، خسرو هدایت و احمد آرامش برنامهریزی کشور را برعهده داشتند، اما اسلاف آنها همچون خداداد فرمانفرمائیان، مهدی سمیعی، عبدالمجید مجیدی، محمد یگانه، مرتضی صالحی و حسنعلی مهران بودجهنویسی را هم در دستور کار داشتند و امتزاج این دو - برنامهریزی و بودجه نویسی- کام نسخه پیچیهایی داشت با داروهای تلخ برای شاهی که دلارهای نفتی مزاجش را شیرین کرده بود.
انقلاب که شد، مهندس علی اکبر معین فر برای تصدی سازمان برنامه و بودجه به بهارستان رفت و پس از وی عزت الله سحابی بر جایش نشست. با آغاز جنگ هشت ساله با عراق، تدوین برنامههای عمرانی متوقف شد و در بحبوحه جنگ و فشار اقتصادی بودجهنویسی به سازمان برنامه و بودجه سپرده شد، آن هم با بالاترین کسری بودجه در سال 1365 به میزان 50 درصد. در سالهای پس از پایان جنگ، وقتی برنامههای پنجساله توسعه هم بر دوش سازمان برنامه و بودجه گذاشته شد، سیاست کاهش کسری بودجه دولت در پیش گرفته شد، از سال 1372 و در سال 1381 درآمدهای دولت به سمت واقعی شدن پیش رفت و درآمدهای مالیاتی محل تامین آن شد. سازمان برنامه و بودجه دست به دست چرخید بین مسعود روغنی زنجانی، تقی بانکی، حمید میرزاده، محمدعلی نجفی، محمدرضا عارف، محمد ستاری فر، حمیدرضا برادران شرکا، فرهاد رهبر و در نهایت امیرمنصور برقعی که این آخری معاون رئیس جمهور شد در غیاب سازمان مدیریت و برنامه ریزی.
نظر شما :