ناگفتههای دعایی در گفتوگو با تاریخ ایرانی/ رویکرد روزنامه اطلاعات به مصدق، شریعتی و بازرگان تا همکاری با آلاحمد، صالحیار، صابری و مهاجرانی
سرگه بارسقیان
دعایی در این گفتوگو درباره دوران حضور شمس آلاحمد در روزنامه اطلاعات گفت: « یک روز در اوایل کار، آقای شمس آلاحمد به دیدن ما آمد و با صمیمیت و صفایی گفت اگر مشکلی داشتیم و نیاز به کمک و یاری بود، آمادگی دارند؛ طبیعتاً پدیده مثبت و خوشایندی بود، ما از حضور ایشان استقبال کردیم. نگرانی من در آن ایام این بود که ما بعد از پیروزی انقلاب متهم میشدیم که روحانیت در حال تصاحب تمامی مراکز قدرت و نهادهای فرهنگی است و عرصه بر سایر روشنفکران و دیگر اقشار که در جامعه نقشی داشتند، تنگ میشود. من برای پاسخگویی به این شبهه یا اتهام تصمیم گرفتم از آقای شمس آلاحمد به عنوان سردبیر دعوت کنم که در روزنامه حضور پیدا کند. من به ایشان پیشنهاد دادم و ایشان پذیرا شد، بعد هم به حاج احمدآقا گفتم که من این طور به ذهنم رسیده و شما نظر امام را هم بگیرید. ایشان استقبال کرد و گفت پیشنهاد خوبی هست و حضور یک عنصر فرهنگی روشنفکر خوشنام و باسابقهای مثل ایشان میتواند کمک و پاسخگوی بسیاری از شبهات باشد.»
وی افزود: «آقای آلاحمد قدم به قدم جلو آمدند و در تماس با برخی نیروهایی که قبل از انقلاب با مؤسسه ارتباطاتی داشتند و از مؤسسه رفته یا به دلایلی فاصله گرفته بودند، سعی در جذب آنها داشت؛ مثلا با تاراجی تماس گرفته و او را از فرانسه جذب کرده بود که به تهران بیاید و همچنین با دفتر آقای بنیصدر هماهنگیهایی کرده بودند که مصاحبههای ویژهای با او داشته باشند. تاراجی رفته بود تا مصاحبه جنجالی با بنیصدر بکند. ما متوجه شدیم و قدم به قدم مانع برخی پنهانکاریهایی شدیم که با یک جهتگیری سیاسی خاص دنبال میشد. بتدریج آقای شمس آلاحمد هم متوجه شد فضایی را که میخواهد با ابتکار خودش و با ارتباطگیری ویژهای با بعضی کانونها ایجاد کند، صددرصد عملی نیست، بنابراین حضورش را کمرنگ کرد و دیگر نیامد.»
دعایی با بیان اینکه سعید اسماعیلی، سردبیر اصلی روزنامه را آقای مهندس موسوی انتخاب کرده بودند، افزود: «من ابتدای کار خدمت مرحوم آقای شهید بهشتی - خدا رحمتشان کند- رفتم و به ایشان گفتم که چنین پیشنهادی به من شده و من هم تأکید کردم که از طریق شما و یاران شما نیرو میگیرم و کمک دریافت میکنم. ایشان هم استقبال کردند و به من گفتند من کسی را به شما معرفی میکنم که راهنماییهای اولیه را در اختیارتان میگذارد و ما هم نیروهایی را پیشنهاد میدهیم که در اختیار شما قرار بگیرد که در قسمتهای مختلف روزنامه آنها را به کار بگمارید. آقای بهشتی وقت ملاقات گرفتند که من با نماینده ایشان در ساختمان هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی، که ساختمان سابق مجلس سنای بود، ملاقات کنم. نماینده ایشان آقای مهندس موسوی بود، آن موقع ایشان سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بودند. ایشان آمدند و یک سری توصیههای خوبی به من کردند. یکی از توصیههایشان این بود که شما سعی کنید به عنوان مسئول روزنامه، در محیط تحریریه جایی برای خودتان تعیین کنید، اتاقکی که اشراف داشته باشد، یا اگر امکانپذیر نبود در نزدیکترین مکان به تحریریه دفتر بگیرید که همیشه بر تحریریه اشراف داشته باشید و مراجعه به شما آسان باشد.»
دعایی به بیان خاطراتی از همکاری کیومرث صابری با روزنامه اطلاعات پرداخت و گفت: «صابری کسی بود که به رجایی مشورت میداد. بعد از مرحوم رجایی هم مشاور مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری شد. یعنی عنصر شناخته شده و قابل اعتمادی بود و البته توانایی بسیاری در پرداختن به مسائل طنز داشت. سابقه همکاری با مجله «توفیق» را داشت و نمونه کارش هم در نشریه بعثه حج عرضه شده بود. بعثه مقام معظم رهبری در ایام حج نشریهای را بطور روزانه تدارک میدید که همان جا تهیه و بین حجاج توزیع میشد که اخبار و رهنمودهایی در اختیار حجاج قرار میداد. آقای صابری در آن نشریه ستونی داشت به عنوان «جعفر آقا»؛ و در آن ستون مطالبی مینوشت که خیلی جالب بود، طوریکه حجاج وقتی نشریه را ورق میزدند اولین مطلبی که میخواستند بخوانند، همین مطلب آقای صابری بود. وقتی که ما از استعدادی که ایشان داشت و استقبالی که از مطالبشان میشد مطلع شدیم، پیشنهاد دادیم ایشان در اطلاعات هم این کار را با همان سبک و سیاق حساب شده، دقیق و رعایت همه موازین دنبال کند که ایشان پذیرفت و البته شرطی هم گذاشت، شرطش این بود که ما هیچگاه مانع انتشار مطلبش نشویم. گفتم من قول میدهم مطلب شما را همیشه بعد از چاپ بخوانم و همین طور هم بود (با خنده). من چند تا مطلب را همیشه بعد از چاپ میخواندم، یکی مطلب آقای جلال رفیع بود که سخن روز و سرمقاله را مینوشت، یکی هم مطلب ایشان بود.»
مدیر مسوول روزنامه اطلاعات در بخش دیگری از گفتوگوی خود با "تاریخ ایرانی" در پاسخ به پرسشی درباره همکاری سیدعطاالله مهاجرانی با این روزنامه اظهار داشت: «آقای مهاجرانی آن موقع جوانترین عضو مجلس شورای اسلامی و عضو هیات رئیسه مجلس و یک عنصر خوش قلم، خوش بیان و مسلط به مسائل تاریخی و کاملاً هم در جهت انقلاب و در خدمت نظام بود و به عنوان یک چهره مقبول و موفق در مجلس عرضه میشد و دوستانی که همراه ایشان به اجلاس بینالمجالس رفته بودند از وی تعریفهایی کردند که فوقالعاده بود. از میزان تعبّد، پایبندی اخلاقی و عبادی ایشان تعریف کرده بودند و من علاوه بر آنکه در مجلس با ایشان آشنا بودم، در سفر به کوبا برای شرکت در اجلاس بینالمجالس با ایشان همراه شدم، من مسئول هیات ایرانی بودم و ایشان هم عضو آن بودند. در این سفر ایشان درخشیدند و تنها کسی بودند که سفرنامه آن را نوشتند و اولین حضور قلمی آقای مهاجرانی،همین سفرنامه هیات ایرانی به اجلاس بینالمجالس بود که حدود ۳۷ شماره در اطلاعات چاپ کردیم و بسیار گیرا و زیبا بود. مطلب دوم ایشان به مناسبت شهادت مرحوم آیتالله دستغیب بود که به دلیل علاقه و ارتباطی که به آقای دستغیب داشتند، چون ایشان فارغالتحصیل دانشگاه شیراز بودند و در آنجا تدریس میکردند و طی ارتباط با آقای دستغیب و حضورشان در شیراز بود که با خانم کدیور هم ازدواج کردند، مطلبی نوشتند. به مناسبتهای دیگر هم نوشتند و به هر حال حضور قلمیشان در اطلاعات باعث شد که ایشان به عنوان عنصر فرهنگی، خوش قلم، خوش قریحه و خوش بیان عرضه شود؛ ایشان در اطلاعات مطالبی در ستون نقد حال مینوشتند و تا آخرین روزهایی که در ایران بودند گاهی اگر میخواستند اثر قلمی را در روزنامهها منعکس کنند، طبیعتاً به اطلاعات میدادند. ما ایشان را به عنوان یک عنصر فهمیده، مطلع، خوش بیان و خوش قلم کشف کرده بودیم و ایشان هم اطلاعات را به عنوان نشریه وزینی که به هر حال صاحبان اعتبار و آبرو در کشور در آن قلم میزنند، میشناختند و طبیعتاً مایل بودند که در اطلاعات باشند.»
دعایی با تاکید بر اینکه "ما هیچگاه حق واقعی و مسلّم افرادی که در برههای از زمان در این کشور نقش ایفا کردند و منشاء خدمت و اثر شدند را فراموش نکردیم"، رویکرد روزنامه اطلاعات درباره چهرههایی چون دکتر محمد مصدق، دکتر علی شریعتی و مهندس مهدی بازرگان را چنین تشریح کرد: «ما در اطلاعات پیشگام ترویج از مرحوم دکتر شریعتی بودیم، خیلی از محافل و نهادها بودند که مرحوم شریعتی را به آن نحوی که ما قبول داشتیم، قبول نداشتند یا انتقاداتی داشتند. البته ما نمیگوییم که به مرحوم شریعتی انتقاد وارد نبود، خود مرحوم شریعتی هم در پایان عمرش به این نتیجه رسیده بود که باید آثارش را بازنگری کند، باید محققین و مطلعینی که فراتر از او فکر میکنند و جامعتر از او هستند، آثارش را نقد کنند و نواقصش را برطرف کنند. در برههای از تاریکترین یا خفقانآمیزترین دوران فکری- فرهنگی که رژیم با جباریتی ویژه اختناقی را ایجاد کرده بود که دم زدن از اسلام واقعی و انقلابی جرم بود، مرحوم شریعتی منشاء یک اثر بسیار درخشان و بزرگ و حرکت امیدبخشی شد. این موضوع را نباید فراموش کرد و نباید اجازه داد به شریعتی بیحرمتی و جسارتی شود.»
وی افزود: «مرحوم مهندس بازرگان هم پیشگام آگاهیبخشی و ارائه نگرش و دید جدیدی از اسلام بود که قابل عرضه در همه محافل روشنفکری و علمی باشد. ایشان، مرحوم دکتر سحابی و یارانشان، مرحوم طالقانی و بزرگانی از این قبیل، در جریان پیروزی انقلاب، ذخیرهها و امیدهایی بودند که در تشکیل دولت موقت به یاری امام آمدند، از آنها کمک خواسته شد و به هر حال در مراحل بعدی دولت موقت هم که کنار رفتند، چه در مجلس و چه پس از آن، از مشورتدهی و ارائه نظرات دلسوزانه خود هیچ وقت دریغ نکردند؛ البته گاهی انتقاداتی هم به آنها وارد میشد، انتقادات را هم میپذیرفتند، گاهی جواب میدادند یا گاهی تحمل میکردند، به هر حال یک سرنوشتی داشتند. به دلیل این سرنوشتشان هیچگاه ما به خودمان اجازه نمیدادیم که گذشته درخشان و خدمات ارزشمندشان را فراموش کنیم. دقیقاً به همان دلیلی که مقام معظم رهبری در زمان ارتحال مرحوم آقای بازرگان، زیباترین متن تسلیت را ارائه دادند و به شایستگی از خدمات گذشته ایشان یاد و تجلیل کردند.»
دعایی، مصدق را مظلومی خواند که رژیم وابسته و دیکتاتور دستنشاندهای به او ستم کرد و افزود:«ما اجازه نمیدادیم که در اطلاعات به مرحوم مصدق بیحرمتی و جسارت شود چون به هر حال در مقطعی مصدق در جهت استقلال و ایفای حق کشور، مبارزه با استعمار نقش ایفا کرده است.»
متن کامل گفتوگوی "تاریخ ایرانی" با سیدمحمود دعایی را اینجا بخوانید.
نظر شما :