ادوارد سعید و تفسیرهای غلط از اسلام و انقلاب ایران/ چرا آمریکایی‌ها درباره انقلاب اسلامی دچار جهل عمدی شدند؟

دیوید زارنت، پژوهشگر کالج سلطنتی دانشگاه لندن
۱۴ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۵:۲۶ کد : ۷۴۳۷ انقلاب ۵۷؛ نگاهی از آن سو
ادوارد سعید نوشت امام خمینی هرگز در جبهه چپ آمریکایی قرار نمی‌گیرد و مخالفت و مبارزهٔ او با امپریالیسم آمریکایی آن چیزی نیست که آرمان‌گرا‌ها انتظارش را دارند...سعید تاکید می‌کند که غرب‌ستیزی و رویکرد مردم ایران نسبت به غرب وظیفهٔ دینی آن‌ها نیست بلکه رویکرد غرب نسبت به جهان سوم و خاورمیانه است که سبب می‌شود این غرب‌ستیزی به وجود بیاید...روزنامهٔ «واشنگتن پست» بعد از سخنرانی‌‌های آیت‌الله خمینی دربارهٔ ولایت فقیه نسبت به این پدیدهٔ نا‌آشنا واکنش نشان داد و نوشت این سیاسی‌ترین قرائت از اسلام است.
ادوارد سعید و تفسیرهای غلط از اسلام و انقلاب ایران/ چرا آمریکایی‌ها درباره انقلاب اسلامی دچار جهل عمدی شدند؟
ترجمه: امیلی امرایی

 

تاریخ ایرانی: انقلاب ایرانی‌ها نه تنها برای مردم خودشان فرستاده شده از سوی خداوند محسوب می‌شود، بلکه برای چپ‌های آمریکایی هم یک هدیهٔ آْسمانی بنظر می‌رسید که می‌شد به طرز قابل توجهی با امپریالیسم آمریکایی مبارزه کرد. چپ‌های آمریکایی این انقلاب غیرخشونت‌آمیز را می‌ستودند و آن را گامی به سوی پیشرفت کشورهای جهان سوم می‌دانستند. انقلاب شریفی که طبقهٔ فرودست اقتصادی نقش پررنگی در شکل گرفتن آن داشت، آن‌ها این انقلاب را می‌ستودند هر چند که شخصیت‌های مذهبی رهبری‌اش می‌کردند.

 

همان روز‌ها ریچارد فالک در «نیشن» نوشت: «هسته مرکزی جنبشی که آیت‌الله خمینی به راه انداخته است، عدالت اجتماعی است. هدف غایی این جنبش بیش از هر چیز بر این است که به توزیع عادلانهٔ ثروت بپردازد، نیازهای سادهٔ زندگی را برای همهٔ طبقات اجتماعی تامین کند و در عین حال با همین روش شکاف میان فقیر و غنی را کاهش دهد و جلوی فساد اقتصادی که در حکومت شاه پررنگ بود را بگیرد.»

 

در شروع انقلاب نگرانی‌های ابراز شده از سوی نیروهای چپ ایرانی و فمینیست‌ها، اغراق شده تعبیر می‌شد و توجهی نسبت به آنچه که آن‌ها مطرح می‌کردند در میان نبود. کتاب‌فروشی‌ها هم به دستور رژیم شاه از فروش کتاب‌هایشان منع شده بودند و روزنامه‌ها هم چنان درگیر بحث‌های سیاسی پر جنب و جوش بودند که فرصت چندانی برای موشکافی دربارهٔ این نگرانی‌ها برایشان باقی نمی‌ماند، در آن سو تفکر نیروهای مترقی و طرفدار انقلاب نیز به شدت غالب شده بود. به هر حال در‌‌ همان روز‌ها، «کایی برد» در نیشن نوشت: «بهار ۱۹۷۹ برای مردم ایران در حال جوانه زدن است، بهاری که خبر از ظهور یک کشور آزاد و با رفاه اقتصادی بالا را در جهان سوم می‌دهد.»

 

چه چیزی بود که بسیاری از چپ‌ها را به سوی آرمانشهری که در ایران پس از شاه می‌دیدند سوق می‌داد؟ چرا چپ‌های آمریکایی آنچه را که در جست‌وجویش بودند در ایران نیافتند و آن‌ها هم درست مثل باقی آمریکایی‌های لیبرال بعد‌ها رودرروی ایران پس از شاه قرار گرفتند؟ ادوارد سعید، نظریه‌پرداز سیاسی و شرق‌شناس آمریکایی فلسطینی‌الاصل در این‌باره موشکافی‌ و آنالیزهای جالبی دارد، او بعدها در تلطیف چهرهٔ ایران پس از شاه یک تنه در رسانه‌های آمریکایی نوشت و به تنهایی سخنگویی شد برای مقابله با چهره‌های سیاسی که ایران پس از انقلاب را خطری برای جهان می‌دانستند.

 

انکار، فرار و تفکر انتزاعی‌‌ همان چیزی است که چپ‌های آمریکایی دربارهٔ انقلاب ایران داشتند، آن‌ها فکر می‌کردند قرار است انقلاب ایران در جهت تفکر آن‌ها پیش برود و درست از‌‌ همان منظری با امپریالیسم مبارزه کند که چپ‌های آمریکایی می‌خواهند و این‌‌ همان چیزی بود که ادوارد سعید هم وعده‌اش را می‌داد. در ‌‌نهایت همین نگاه بود که چپ‌های آمریکایی را دربارهٔ انقلاب ایران به بیراهه کشاند. بنا به تحلیل ادوارد سعید چند واقعیت درباره انقلاب ایران نادیده گرفته می‌شود، واقعیت اول گزارش‌هایی بود که در رسانه‌های اصلی آمریکایی منتشر می‌شد. او معتقد بود تصویری که این رسانه‌ها از انقلاب ارائه می‌کردند، عمیقا غلط بود و حقیقت در روایت‌های دیگر و جانبی قابل پیگیری است.

 

ادوارد سعید کار‌شناس امور خاورمیانه یا حتی اسلام‌شناس هم نبود، بلکه تنها کمی درباره شاه ایران می‌دانست و کمی هم آیت‌الله خمینی را می‌شناخت و با همین شناخت بدون تسلط به زبان فارسی، تحلیل‌ رسانه‌های آمریکایی و لیبرال‌ها را تجزیه و تحلیل کرد. او از خلال سخنرانی‌های آیت‌الله خمینی اولین تصویرهای روشن از ولایت فقیه را برای مخاطبان آمریکایی ترسیم کرد. او در این تحلیل‌ها سرنخ‌هایی از مسیر آینده انقلاب ایران ارائه کرد و به نگاه آیت‌الله خمینی به مقوله صهیونیسم و انتقاد از سلطه آن‌ها بر جهان پرداخت، و این‌ها همه نکاتی بود که به نظر او رسانه‌های آمریکایی آن‌ها را ندیده بودند یا نادیده گرفته بودند.

 

ادوارد سعید طی سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ چهار مقاله دربارهٔ انقلاب ایران نوشت که در هر کدام‌شان گوشه‌ای از نادیده‌های انقلاب ایران را برای آمریکایی‌ها نشان داد. او در آوریل ۱۹۷۹ در مجله تایم مقاله‌ای نوشت و بعد در شماره مارس/ آوریل ۱۹۸۰ کلمبیا ژورنالیسم ریویو ادامه‌‌ همان مقاله را نوشت که هر دو انقلاب ایران به روایت او بودند، مقاله‌ای که در آن چهره تازه‌ای از آیت‌الله خمینی ترسیم شده بود، چهره‌ای که غرب از ایشان نشناخته بود. ادوارد سعید در این مقالات نوشته بود امام خمینی هرگز در جبهه چپ آمریکایی قرار نمی‌گیرد و مخالفت و مبارزهٔ او با امپریالیسم آمریکایی آن چیزی نیست که آرمان‌گرا‌ها انتظارش را دارند.

 

مقولهٔ انقلاب ایران برای ادوارد سعید مساله‌ای جدی بود. به این دلیل او در آوریل ۱۹۸۰ در مجلهٔ نیشن و در ژانویه ۱۹۸۱ نیز مقاله‌ای در مجلهٔ هارپر نوشت. او در این مقاله‌ها به نکته‌هایی اشاره می‌کند که آن‌ها را واقعیت خشن یک انقلاب می‌نامد و معتقد است همهٔ این‌ها غیرقابل اجتناب هستند و قرار است ایران کانون رشد در جهان سوم شود.

 

سعید در این مرحله موضوع بحث خود را تغییر می‌دهد و پاسخ به نقدهای مثبت‌انگارانه رسانه‌های آمریکایی را آغاز می‌کند. انقلاب ایران جدای از هر چیز اسلام را وارد جریان بحث‌های اصلی در آمریکا کرد و این‌‌ همان پیش‌بینی اصلی بود که ادوارد سعید داشت. آیت‌الله خمینی به گفته ادوارد سعید از‌‌ همان ابتدا نشان داده بود که خواسته‌ها و اهدافش از این انقلاب متفاوت از آن چیزی است که آرمان‌گراهای آمریکایی در نظر داشتند. ادوارد سعید این ایده‌ها را حتی از سخنرانی‌های امام خمینی در نوفل لوشاتو استخراج کرده بود. او معتقد است بحث عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال مردم از منظر رهبر آیندهٔ ایران جدی است.

 

چند ماه بعد، امام خمینی از شهر قم استقرار جمهوری اسلامی را اعلام کرد، قرار بود همه‌ چیز در ایران زیر پرچم اسلام برقرار شود. درست بعد از ورود رهبر انقلاب ایران به قم بود که رسانه‌های آمریکایی به طور گسترده‌ای سخنرانی‌ها و ایده‌های او و چهره‌های نزدیک به ایشان را پوشش دادند. رسانه‌های آمریکایی همچون نیشن هم تازه به این تصویر جدید رسیده بودند و ایدئولو‍ژی سیاسی جدیدی که ریشه در اسلام داشت را درک می‌کردند. روزنامهٔ «واشنگتن پست» اولین رسانهٔ آمریکایی بود که کمی بعد از سخنرانی‌‌های آیت‌الله خمینی دربارهٔ ولایت فقیه نسبت به این پدیدهٔ نا‌آشنا واکنش نشان داد و نوشت این سیاسی‌ترین قرائت از اسلام است.

 

مایکل والزر، منتقد و فیلسوف سیاسی برجستهٔ آمریکایی چندی بعد مقالهٔ مفصلی نوشت که می‌خواست هراس آمریکایی‌ها را از آنچه در ایران اتفاق می‌افتد نشان دهد و نتیجه‌اش حمله‌ ادوارد سعید به او شد. ادوارد سعید معتقد بود که نشریاتی همچون نیوریپابلیک قصد دارند اتفاقی که در ایران رخ می‌دهد را نوعی فاشیسم مذهبی جلوه دهند. او در روزهای گروگان‌گیری سفارت ایالات متحده که خشم جامعهٔ آمریکایی را فراگرفته بود باز هم بر سر مواضع خودش ماند و این ماجرا‌ها را نوعی انتقام‌گیری دانست برای آنچه که در همهٔ این سال‌ها امپریالیسم بر سر یک ملت آورده است که به اسلام هم ربطی ندارد.

 

او در کتاب «شرق‌شناسی» (۱۹۷۸) که برای نوشتن‌اش سال‌های زیادی وقت صرف کرد، تلاش کرده بود به یک تجزیه و تحلیل سیستماتیک از اسلام و شرق‌شناسی برسد. سعید در مقاله‌هایی مفصل به این مقوله پرداخت، هر چند که معتقد بود مطبوعات آمریکایی برای ارائه چهره‌ای خشن از اسلام، انقلاب ایران را هم متفاوت‌تر از آنچه بود جلوه داده‌اند و همهٔ این‌ها برای داشتن خوراکی مطبوعاتی است. او در سال ۱۹۷۶ « تاریخ اسلام کمبریج» و همهٔ آنچه برنارد لوئیس دربارهٔ اسلام نوشته بود را ضد اسلام و غیرمنطقی خواند و در مقاله‌ای در مجله «تایم» با عنوان «اسلام؛ شرق‌شناسی و غرب»، حمله‌های بی‌امان رسانه‌های غربی به اسلام را جهل عمدی نامید. ادوارد سعید تاکید داشت که اسلام سیاسی مغایر از آن چیزی است که در ذهن روزنامه‌نگاران آمریکایی شکل گرفته است. سعید در این مقاله دوباره تاکید می‌کند که غرب‌ستیزی و رویکرد مردم ایران نسبت به غرب وظیفهٔ دینی آن‌ها نیست بلکه رویکرد غرب نسبت به جهان سوم و خاورمیانه است که سبب می‌شود این غرب‌ستیزی به وجود بیاید. او می‌نویسد: «اگر کارگر ایرانی و دانشجوی مصری از غرب بیزار شده فقط و فقط باید آن را پاسخی دانست در قبال سیاست‌های غرب، چرا که آن‌ها به عنوان یک انسان آزرده شده‌اند.»

 

گفتمان‌هایی که نگرانی‌ها درباره نقش سیاسی اسلام را برجسته می‌کردند ترس از این داشتند که اسلام سیاسی به دموکراسی صدمه می‌زند و تشویق‌گر نیروهایی است که حمایتگر منافع غرب در منطقه نیستند، اسلام سیاسی حقوق بشر را نقض می‌کند و آزادی‌ها را به خطر می‌اندازد و همهٔ این‌ها تعابیری بودند که ادوارد سعید به آن‌ها لقب جهل عمدی را داده بود.

کلید واژه ها: انقلاب اسلامی ادوارد سعید ایران و آمریکا


نظر شما :