تکیه دولت؛ عرصهای برای حضور اجتماعی دربار
ناصر تکمیل همایون
در واقع تکیهها میراثی ماندگار و به جای مانده از دوران پادشاهی صفویه به شمار میآیند. تکیهها اغلب چند مدخل دارند. سکویی بزرگ در وسط میدان که برای نمایش ساخته میشد و اطراف آن گذرگاهی قرار داشت برای عبور و مرور تعزیهخوانها و حتی عبور دادن شتر و دیگر حیوانات نقشآفرین در تعزیه. طاقهای تکیه به دو یا سه طبقه میرسیده که زنان و مردان جدا از هم نشسته و تعزیه را تماشا میکردند. گاهی اتاقی مجزا با نام شاهنشین در تکیه تعبیه میشد تا مکانی درخور نیز برای نشستن میهمانان خارجی و شخصیتهای داخلی فراهم شود.
تهران در دوران قاجار نزدیک به ۵۰ تکیه مهم داشت که همه آنها در روزهای سوگواری سرتاسر با پارچههای سیاه و شعارهای مذهبی پوشانده میشد. مهمترین تکیه تهران که اینک اثری از آن باقی نمانده، اما در حافظه شهروندان سن و سالدار تهران، همچنان با شکوه و عظمت پابرجاست، تکیه دولت تهران است که رسمیترین تکیه تهران نیز بود. تکیه دولت در دوره محمدشاه قاجار ساخته شد و پس از آن به دستور ناصرالدین شاه، تکیه دیگری به همین نام در ضلع شرقی کاخ گلستان بنا شد.
تکیه دولت در نزدیکی شمسالعماره تهران و به دستور دوستعلیخان معیرالملک ساخته شد. این تکیه راهی به درون کاخ سلطنتی داشته که شاه و خاندان سلطنتی از آن راه برای ورود به تکیه استفاده میکردند. پارهای از محققان اعتقاد دارند که تکیه دولت تقلیدی از «تماشاخانه آلبرت هال» در لندن بود که با معماری ایرانی تزئین شده بود. اینک تنها اثر باقی مانده از تکیه دولت، پردهای نقاشی از محمدخان غفاری، نقاشباشی دربار ناصری ملقب به کمالالملک است که فضایی بسیار گسترده برای انجام مراسم مذهبی را نشان میدهد.
تکیه به معنای یک محل عزاداری برای مردم از زمانی که حتی تهران هنوز به شکل شهر در نیامده بود، در محلات روستانشین نیز جایگاهی ویژه داشت. زمانی که تهران از دوران شاه طهماسب صفوی به شکل شهر درآمد، تکیه جایگاهی ویژه به دست آورد تا بدان جا که پیش از احداث تکیه دولت تعداد زیادی از تکایا در سطح شهر وجود داشت.
تکیه دولت اما به خاندان سلطنت تعلق داشت. از اول تا یازدهم ماه محرم به خرج شاه تکیه دائر بوده و غرفهها و طاقهای متعدد موجود در تکیه به اعیان و اشراف و وزرا و دیوانیان اهدا میشد. تمام اشراف و دیوانیان برای در اختیار داشتن چنین طاقی به شاه پیشکشهایی میدادند تا از شاه اجازه بگیرند و در تکیه پایگاهی برای خود داشته باشند. این اشراف و اعیان تلاش میکردند تا طاق و سرایشان را با شمشیر و سپر و قندیل و قالی تزئین کرده و نظر شاه را با آذینبندی به دست آورند. تمام اعضای دیوانی نیز در این یازده روز برگزاری مراسم، هر طور شده تلاش میکردند تا خودشان را به شاه نشان داده و در واقع تکیه دولت در کنار دیگر کارکردهای مذهبی خود محلی برای ملاقات و دیدارهای رسمی و محلی برای نمایش قدرت و توانایی بود.
عرصه عمومی تکیه دولت و حضور زنان
در این میان چگونگی حضور زنان در تکیه دولت نیز مورد توجه است. چنانچه در آن دوران یکی از راههای خروج زنان از اندرونی شاه به بیرونی، شرکت در مراسم مذهبی از جمله مراسم عزاداری محرم در تکیه دولت و دیگر تکایای شهر بود. زنان در واقع با شرکت در چنین مجالس مذهبی به گونهای برای حضور در عرصههای به نسبت عمومی تمرین میکردند. در همین زمینه عبدالله مستوفی در کتاب خود شرکت زنان در مجالس روضهخوانی را چنین توصیف میکند: «فعالترین بُعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضهخوانی و نمایشهای تعزیه بود. لازم به ذکر است که این مراسم در آن دوره مدت زمان بیشتری را در بر میگرفت.»(۱)
در واقع برگزاری مراسم مذهبی در تکیه دولت این امکان را برای زنان عادی جامعه نیز فراهم میآورد که همسران شاه و زنان اشراف را از نزدیک ببینند. اگر زنی از زنان عادی با زنان شاه سخن میگفتند برای آنها افتخاری بود. زنان درباری نیز از سوی زنان شاه دعوت میشدند تا در غرفههای مخصوص جا بگیرند. نوع و مکان نشست و برخاست زنان در تکیه از پیش تعیین شده بود. حتی اینکه جای نشستن زن درباری کجا باشد و زن عقدی و صیغهای شاه و خانوادههای متعلق به آنها کجا باید بنشینند نیز در برگزاری مراسم تکیه دولت نکته مهمی بود.
با وجود علاقهمندی بسیار زنان به امور مذهبی و به ویژه برگزاری مراسم تعزیه، در تمام نقشهای تعزیه، مردها حتی به جای زنان ایفای نقش میکردند. مهدیقلیخان هدایت درباره مراسم مذهبی دوران قاجار و شرکت زنان در آن اینگونه روایت میکند: «در تکیه دولت، اطراف سکو از زنها پر میشد، قریب شش هزار نفر و حتی مردها به علت کثرت جمعیت زنان، بدان راه نمییافتند.»(۲) همچنین طبق منابع موجود این نکته مسلم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزاداری تنها به تهران و تکیه دولت اختصاص نداشت، چرا که در تهران دوره قاجار، در هر محله و بر سر هر گذری، تکیهای وجود داشت که مردم در ماههای محرم و صفر به برپایی مراسم روضهخوانی در آن میپرداختند.
از یازدهم ماه محرم به بعد تا آخر ماه صفر هم تکیه دولت برقرار بوده اما نه به خرج شاه بلکه به خرج اعیان و اشراف. آنها سعی میکردند تا تعزیه و مراسمشان جلال و شکوه بیشتری یافته و آدمهای مهم و شخصیتهای برجسته مهمان طاق آنها شوند. اعیان و اشراف وظیفه خود میدانستند که در روزهای برگزاری مراسم خود را به شاه بنمایند و به دیگر تکیهها میرفتند و تکیهداران دیگر هم به دیدار آنها میآمدند و نوعی بده بستان قدرت در این روابط و بازدیدها شکل میگرفت. در واقع همانطور که شاه در برگزاری مراسم آیینی محرم در کنار توجه به مذهب به دنبال کسب مشروعیت در میان مردم نیز بود، دیگر افراد بانفوذ شهر نیز برگزاری مراسم مذهبی در تکیه را نوعی کسب قدرت و وجاهت تلقی میکردند.
درهای تکیه دولت شامل سه در اصلی میشد. یکی از کوچه تکیه دولت بود که مردم عادی میآمدند و البته بزرگان و دیوانیهایی که خارج از محله قصر بودند از همین در وارد میشدند. خانمها از سمت شمسالعماره میآمدند و در درون کاخ گلستان هم دری بود که خاندان سلطنتی از آن وارد تکیه میشدند.
حضور مردم در تکیه دولت بدون تردید به دلیل اعتقاداتی بود که به ائمه داشتند و این حضور از یک پیشینه مذهبی ریشه میگرفت. البته در کنار این علقههای مذهبی گوشههای تماشاگری و نمایشگری تعزیه برای جذب مخاطب را نیز باید به دلایل حضور مردم در تکیهها و به ویژه تکیه دولت اضافه کرد. شخص شاه با مدیریت برگزاری مراسم تعزیه در تکیه دولت از یک جهت علاقهمندیاش به امام حسین و یارانش و دیگر ائمه را نشان میداد و از طرف دیگر برای خود مشروعیتی مییافت که براساس آن مردم و جامعه او را علاقهمند و معتقد به تشیع میشناختند. نمایش تعزیه در سبک زندگی و خلق و خوی زنان و مردان شرکت کننده در مراسم تاثیرگذار بود، چرا که در آن دوران برگزاری تعزیه به مثابه یک هنر دیده میشد. در توضیح تاثیر اجتماعی و اخلاقی تعزیه حقیقت این است که خوانش تعزیههایی چون حضرت عباس، حر بن زید ریاحی و تعزیههای دیگر هر کدام آموزهای اخلاقی و نمایشی تاثیرگذار بود که رفتارهای اخلاقی خاصی را میان افراد جامعه آن روز ترویج میداد. وقتی مردم از تعزیه بیرون میآمدند روحیه تازهای یافته و ایمان و قهرمان دوستی در آنها تقویت میشد.
بگردانهای تعزیه یا آنهایی که در واقع تعزیه را مدیریت میکردند از جمله نقیبالسادات فخرالواعظین یا مشهورترینشان معین البکا به اصطلاح امروزی سناریست و کارگردان مراسم بودند و اگر تعزیه آنها خوب برگزار میشد و ابتکارهای خوبی به کار میبستند، میتوانستند از شاه خلعت بگیرند و اگر غرفه آراسته شده از سوی اعیان و اشراف مورد توجه شاه قرار میگرفت از شاه به عنوان پاداش شال و ردا میگرفتند.
واقعیت این است که به لحاظ اجتماعی دو ماه تبلیغات اجتماعی - دینی برای تهران آن روز در حکم برگزاری یک فستیوال مذهبی و دوره آموزش اندیشههای مذهبی بود که مشروعیت حاکمیت از جمله دستاوردهای آن تعریف میشد و تا دوره مظفرالدین شاه نیز همین وضع وجود داشته است. سفرا و مهمانان خارجی نیز از جمله گروههای حاضر در برگزاری مراسم تعزیه در تکیه دولت بودند که اغلب روایتهایی از برگزاری مراسم در یادداشتهای آنها به چشم میخورد. مردم عادی نیز وقتی به تکیه دولت میآمدند، هم از نزدیک شاه را میدیدند و هم در مراسم تعزیهخوانی شرکت میکردند. برقراری ارتباط نیمه مستقیم میان شاه و مردم در آن روزگار در تکیه دولت نیز از جمله دیگر ویژگیهای برگزاری مراسم مذهبی در این مکان بود. اینطور میتوان گفت که حضور در تکیه دولت برای مردم عادی هم فال بود و هم تماشا.
در دوران رضا شاه اما تعزیهخوانی تهدید شده و بعد از تخریب تکیه دولت، بانک ملی همانجا احداث میشود. تمام کاربریهای تکیه دولت به همان دو ماه برگزاری مراسم محدود شده بود اما برای همان دو ماه در هر سال تکیه دولت یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین تکیههای مذهبی بود.
پینوشتها:
۱ - عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، چاپ دوم، زوار، تهران، ۱۳۴۳، ص۲۸۶-۲۷۷؛ یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، خوارزمی، تهران، ۱۳۶۱، ص۲۳۶؛ بشرا دلریش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵.
۲ - مهدیقلیخان هدایت، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۴۴، ص۸۸
نظر شما :