علیرضا میرعلینقی در گفت‌و‌گو با تاریخ ایرانی: تاثیر موسیقی بر جنبش مشروطه، عاطفی بود

مهرناز زاوه
۰۹ آذر ۱۳۹۲ | ۱۵:۱۶ کد : ۷۷۱۵ ادب و هنر پس از مشروطه
در پی مشروطیت هنری که تا دیروز در اختیار اشراف و ثروتمندان و در پستو‌ها، دهلیزهای خصوصی، خانقاه‌ها، دربار و طبقه متوسط اعیان بود، عمومی شد...تاثیر مشروطیت آزادسازی موسیقی از فضاهای درونی به فضاهای بیرونی بود. تحول موسیقایی حدود ۲۰ سال بعد از مشروطیت شروع شد. طبیعی هم هست، چون هیچ انقلابی به طور مستقیم قادر نیست موسیقی را تغییر دهد...صفحات گرامافون تنها یک سال قبل از صدور فرمان مشروطیت وارد شد، اما اختیاراتی که موجب ضبط موسیقی شود وجود نداشت.
علیرضا میرعلینقی در گفت‌و‌گو با تاریخ ایرانی: تاثیر موسیقی بر جنبش مشروطه، عاطفی بود
تاریخ ایرانی: موسیقی به عنوان یکی از عمومی‌ترین هنر‌ها، همیشه بیش از هنرهای دیگر در وقایع تاریخی حضور داشته، به خصوص در جهان مدرن که موسیقی به بخش تفکیک‌ناپذیر زندگی مردم تبدیل شده است. طبیعتا در جریان جنبش مشروطه نیز موسیقی از زندگی مردم غائب نبوده است. اما علیرضا میرعلینقی، پژوهشگر و مورخ موسیقی معتقد است، جنبش مشروطه تاثیر مستقیمی بر موسیقی ایران نگذاشت، چون به زعم او هیچ انقلابی نمی‌تواند این کار را بکند. او علاوه بر انتشار چند کتاب در حوزه موسیقی، مدخل‌نویسی چند دانشنامه درباره موسیقی را نیز برعهده داشته است. میرعلینقی در گفت‌و‌گو با «تاریخ ایرانی» از موسیقی و جنبش مشروطه گفته است.

 

***

 

آیا با تغییرات اعمال شده در پهنه حیات سیاسی و اجتماعی متعاقب مشروطه، هنر موسیقی ایران نیز دستخوش دگرگونی شد؟

 

برخلاف آن چیزی که گفته شده که موسیقی بر اثر دگرگونی اجتماعی ایران دچار تحول شده، اصلا این‌طور نیست یا لااقل تحقیقات من نشان داده که چنین چیزی نیست. زمینه‌های تحول موسیقی ما سال‌ها قبل از مشروطیت فراهم شده بود. در حقیقت مشروطیت در زمینهٔ تحول موسیقی هیچ کاری نتوانست بکند چون خودش از لحاظ سیاسی یک انقلاب شکست‌خورده و از لحاظ هنری به ثمر نرسیده بود. عمق تاثیر انقلاب مشروطه با تعداد افراد تاثیرپذیر آن قابل سنجش است. در حالی که در شعر بزرگترین و مهمترینش فقط نیما است و در موسیقی درویش‌خان و بعد علینقی وزیری، در معماری که اصلا مشخص نیست و در نقاشی فقط کمال‌الملک و شاگردانش. البته نمی‌توان گفت که مشروطیت اساسا هیچ تاثیری نداشت، بلکه در یک جنبه بسیار موثر بود و آن هم اینکه هنری که تا دیروز در اختیار اشراف و ثروتمندان و در پستو‌ها، دهلیزهای خصوصی، خانقاه‌ها، دربار و طبقه متوسط اعیان بود، عمومی شد. مشروطیت این را عمومی کرد. کنسرت‌ها از دوره مشروطه اجرا شدند؛ پیشوند ‌CON که از زبان ایتالیایی آمده و بعد در زبان‌های دیگر وارد شد، اشاره دارد به یک امر جمعی مثل کنگره یا کنفرانس یا کنسول به معنای شورا کردن. یا Constitution به معنی مشروطه که در ابتدا هم به همین لفظ ادا می‌شد، نه مشروطه، یعنی امری که در آن مشارکت جمعی باشد. کنسرت هم دقیقا همین است. مشروطیت کنسرت را آورد. کنسرت‌ها هم محتوای ملی داشتند و فقط منحصر به عارف نبود، درویش‌خان و طاهرزاده و اخوت هم در آن بودند.

 

تاثیر مشروطیت آزادسازی موسیقی از فضاهای درونی به فضاهای بیرونی بود. تحول موسیقایی حدود ۲۰ سال بعد از مشروطیت شروع شد. طبیعی هم هست، چون هیچ انقلابی به طور مستقیم قادر نیست موسیقی را تغییر دهد. شاید در‌‌ همان زمان وقوع انقلاب شعر انقلابی هم متولد شد اما فرم موسیقی که از آن انقلاب تاثیرات خاص خود را گرفت، حداقل ۲۰ سال طول کشید تا متجلی شود. در این زمینه تصور می‌کنم موسیقی ایران بلوغ زودرسی هم داشته است، در هر کشور دیگری بود شاید پنجاه سال طول می‌کشید.

 

 

جنبش مشروطه از موسیقی، تصنیف‌های انقلابی یا موسیقی‌های ملی برای پیشبرد اهدافش استفاده کرد؟

 

نه چندان، از نیروی عاطفی موسیقی تاثیر گرفت. عارف در گراند هتل کنسرت می‌داد که شنوندگانش نهایتا ۵۰ نفر یا شاید کمتر بودند. گو اینکه تصنیف‌های عارف طوری بود که وقتی یک شب در تهران اجرا می‌شد چهار شب بعد در کنگاور کرمانشاه یا کرمان هم شنیده می‌شد. بُرد سینه به سینه زیادی وجود داشت، کمااینکه همین امر آن را خراب می‌کرد، چون هر کس روایت خودش را داشت و از اصل موسیقی چیزی کم یا چیزی به آن زیاد می‌کرد و این باعث می‌شد که در فقدان عمومی سواد موسیقی‌دانان یا عدم ضبط به موقع آن در زمان مشروطه، این آثار از دست برود. حتی یک نمونهٔ ضبط شده از آن زمان وجود ندارد. عموم مردم سواد نداشتند، یک نفر که باسواد بود روزنامهٔ را کرایه می‌کرد و برای ۲۰ نفر آدم بی‌سواد می‌خواند. یعنی انتقال فرهنگ با فقیر‌ترین و محدود‌ترین شیوه ممکن اتفاق می‌افتاد. پدیدهٔ کتاب کرایه‌ای که تا همین ۳۵‌ـ‌۳۰ سال پیش هم بود، پدیدهٔ بی‌سوادی ملی است. به همین خاطر در سازوکار انقلاب مشروطیت موسیقی تنها نقش عاطفی داشته است.

 

 

این تصنیف‌ها چگونه به نسل‌های بعدی منتقل شدند؟

 

در زمان خود هیچ‌کدام ضبط نشدند. بعد‌ها سینه به سینه نقل شدند مثلا استاد عبدالله‌خان دوامی ۷۰‌ـ‌۶۰ سال بعد از مشروطیت آن‌ها را خواند. روایت است که ضبط‌های خصوصی شد.

 

 

به جز این‌ها، کارهایی از دیگران بود که ضبط شده باشد؟

 

مسلما کارهای زیادی بوده، اما ضبط نشده است. افرادی بودند که تصنیف‌های عارف را از بر می‌کردند.

 

 

منظور من این است که اصلا پدیدهٔ ضبط در آن زمان وجود داشت؟

 

بله، صفحات گرامافون تنها یک سال قبل از صدور فرمان مشروطیت وارد شد. تکنیک ضبط به ایران وارد شده بود، اما اختیاراتی که موجب ضبط موسیقی شود وجود نداشت. مهم‌تر از آن اینکه این‌ها از ترسشان اصلا ضبط نمی‌کردند. حکومت‌ها متغیر بوده و معلوم نبود اصلا مشروطیت می‌ماند یا نه. ما یک دوره استبداد صغیر هم داشتیم.

 

 

مورخان موسیقی معتقدند که تصنیف‌های انقلابی بعدها از سوی مطرب‌ها به گوش جامعه رسید.

 

کدام مورخ موسیقی؟ مگر ما اصلا مورخ موسیقی داریم؟ واقعا چند نفر هستند که این کار را کرده باشند. یک نفر متاسفانه یک حرف اشتباهی را می‌زند دیگران هم از او نقل می‌کنند. مطرب‌ها در طبقه‌بندی جامعه قاجار اصلا چنین نقشی نداشتند، تصورش را هم نمی‌کردند. وظیفهٔ این‌ها تولید شادی در مجالس مردم بود، مثلا عقد و عروسی و غیره، نوعی موسیقی مصرفی بوده و خود مطرب‌ها در پایین‌ترین طبقه اجتماعی زندگی می‌کردند و دخلی به این کار‌ها نداشتند. آن‌هایی که می‌رفتند با عارف ساز می‌زدند مثل حسین‌خان اسماعیل‌زاده یا شکری همه از طبقات بالای اجتماعی و اشراف بودند.

 

 

ترکیب جمعیتی شنوندگان موسیقی در عصر مشروطه نسبت به دوره قبل تغییری کرد؟

 

وقتی موسیقی در‌‌ گراند هتل اجرا می‌شد درباریان می‌آمدند. منتها موسیقی از خانه رفت به فضاهای عمومی. این‌طور نبود که تا قبل از این موسیقی در خانه اجرا نمی‌شد، اما وارد جامعه نشده بود. بنابراین ترکیب جمعیتی تغییری نکرد. چون قشری که تا دیروز در دربار موسیقی گوش می‌کرد حالا می‌آمد به گراند هتل.

 

 

نقش زنان در موسیقی آن دوره چقدر بود؟

 

نقش خیلی زیادی داشتند، نسبت به قبل یک جهش حساب می‌شد. مشروطیت تا حدی سد را شکست، ولی تا دوره پهلوی اول ورود زنان به موسیقی قانونی نشده بود.

 

 

شما گفتید ترکیب جمعیتی عوض نشده بود. بعد از آن این موسیقی‌های انقلابی بر زبان مردم جاری نمی‌شد؟

 

موسیقی انقلابی سیری را طی ‌کرد، عده‌ای بودند که این تصنیف‌ها را می‌خواندند و کسانی که با این‌ها ساز می‌زدند، موسیقی‌ها را تکرار می‌کردند اما تصنیف‌ها تغییرات زیادی پیدا ‌کردند و دیگر خیلی شبیه اصل آن نبودند. عارف در دورهٔ خودش هم چنین شکوائیه‌ای داشت که می‌گفت تصنیف‌های مرا خراب می‌کنند.

 

 

تجددخواهی در موسیقی در دوران مشروطه با چه نام‌هایی گره خورده است؟

 

درویش‌خان، عارف و سالار معزز (غلامرضا مین‌باشیان).

کلید واژه ها: موسیقی علیرضا میرعلینقی


نظر شما :