بازداشت خبرنگاری که نوشت خرمشهر خونینشهر شد
تاریخ ایرانی: نشست «خاکریزها و خودکارهای خونین؛ واکاوی معیارهای نشر رسانهای اطلاعات در دوره جنگ تحمیلی» با هدف تحلیل و بیان تجربیات مسئولان نظامی و خبری دوران دفاع مقدس برگزار شد.
این نشست را «انجمن اندیشه و قلم» با همکاری «موسسه فرهنگی موج روز» و «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» دیروز (۳۰ شهریور) در محل این پژوهشگاه برگزار کردند که «تاریخ ایرانی» بخشهایی از این نشست را به نقل از ایرنا آورده است:
حسین نصیری، قائممقام ایرنا در دوران دفاع مقدس:
- خبرنگاری که نوشت خرمشهر خونینشهر شد را از دادگاه درآوردیم که چرا چنین تیتر زد. هزینه اینگونه اخبار را خبرگزاری داد. اگر یک پا جلوتر میگذاشتیم پدر ما را درمیآوردند.
- هانیزاده در دوران جنگ حتی یک روز مرخصی نگرفت. چیزی هم نخواست و حتی بابت نفوذی بودن به او شک داشتند.
- نمیگویم نباید نقدی بر فعالیت رسانهها در طول هشت سال دفاع مقدس انجام شود و نقدی بر آنها نیست اما بابت تولید بولتنهای ویژه هزینه پرداخت میکردیم.
- معتقدم تا زمانی که بچهها جلو نروند، اشتباه نکنند، دستشان نلرزد، نمیتوانند موفق باشند. گزارشی از سیستان رفتیم، یک گروه گفتند آمریکاییها نوشتند، یک گروه گفتند روسها نوشتند، یک گروه هم گفتند ساواک نوشت.
- کسانی که خانههای میلیاردی دارند و در خانههای مصادرهای نشستند چگونه میتوانند از جنگ و امثال شهید باکری سخن بگویند؛ افرادی حق دارند راجع به جنگ بگویند که قشر متوسط هستند و فرزندانشان را میتوانند اداره کنند نه اینکه بچههایشان خارجنشین شوند.
- اینکه میگویند اگر جنگ نبود سپاه شکل نمیگرفت دلیل قابل قبولی نیست.
حسین علایی، رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران:
- رسانهها در دوران جنگ فضای احساس خطر برای مسئولان ایجاد نکردند و کسی آماده جنگ نبود. تا یک هفته به جنگ حس بروز جنگ را نداشتند.
- رسانهها میتوانند نقش بسیار اساسی ایفا و شرایطی فراهم کنند که جنگ شروع شود یا مانع وقوع آن شوند. رسانهها تاثیر اساسی در تغییر تصمیم مسئولان دارند.
- فرمانده سپاه گزارش میکند عراق در مرز آرایش جنگی گرفته است و باور نمیکردند و میگفتند امکان ندارد؛ هر چند الان حرفهای دیگر میزنند اما آن موقع ابوالحسن بنیصدر (رئیس جمهوری وقت) تحلیل میکرد و میگفت باید اتفاقاتی در جهان رخ دهد تا جنگ میان ایران و عراق صورت بگیرد. حداکثر تحلیلها، درگیریهای مرزی میان ایران و عراق بود نه اینکه قدرتهای دنیا، شوروی و آمریکا بخواهند عراق را حمایت کنند.
- رسانه میتواند به مسئولان در تصمیمگیری درست کمک کند. اگر رسانهها دو ماه قبل احساس خطر میکردند، بسیاری از یگانهای ما زودتر آماده میشد. لشکر زرهی قزوین آبانماه به جنگ رسید.
- در دوران دفاع مقدس از اول تا آخر مدافع بودیم. نه جنگ را شروع کردیم نه بنا داشتیم و نه توانایی این کار را داشتیم؛ اما جنگ که شروع شد بعد از هفته نخست عراق و صدام در رسانهها پرچم صلح را در دست گرفتند اما ما در رسانهها نتوانستیم پرچم خاتمه جنگ را از دست صدام بگیریم و در دید افکار عمومی جهانی مدافع صلح باشیم؛ در سیستم رسانهای این قدرت پیدا نشد پرچم صلح را در دست بگیریم.
- رسانهها وظیفه شکلدهی افکار عمومی جهان را هم برعهده دارند اما رسانههای ما در دوران جنگ، حامی رزمندگان بودند اما در خارج از کشور پرچم ساخت افکار عمومی در دست رسانههای ما نبود، رسانهای نبود از منطق ایران در جنگ دفاع کند.
- همه اینهایی که امروز میگویند چرا بعد فتح خرمشهر قطعنامه صلح را امضا نکردیم آن روز میگفتند حالا که توانستیم خاک خود را پس بگیریم و قدرت داریم چرا پیشروی نکنیم و به بغداد نرویم. خودم هم میگویم همان موقع موافق امضای قطعنامه در آن زمان بودم اما ادامه دادن جنگ دستاوردهایی هم داشت. اگر جنگ بعد فتح خرمشهر ادامه نمییافت الان صدام بود و حزب بعث هنوز تهدیدی برای ایران محسوب میشد؛ درحالی که پس از امضای قطعنامه ۵۹۸ صدام شکست خورد و نتوانست خود را نگه دارد و به کویت حمله کرد و آمریکاییها فهمیدند ماری پروراندند که به دست خودشان نیش میزند. خسارت زیاد دیدیم اما بعد از این جنگ بود که فهمیدیم باید قدرت نظامی با استفاده از توان و ظرفیت ملی درست کنیم؛ عراقیها وقتی به تهران موشک زدند فهمیدیم قدرت موشکی میخواهیم و این موشک الان مساله آمریکاست. آمریکاییها و روسها آن زمان به ما موشک ندادند.
- در دوران جنگ فهمیدیم آمریکا به ما قدرت هوایی نمیدهد و اگر بخواهیم بازدارندگی ایجاد کنیم باید دنبال هواپیماهای بدون سرنشین برویم که رفتیم و دریافتیم هواپیمای بدون سرنشین قدرت هوایی جنگهای آینده است و راه مقابله با آن را یاد گرفتیم. از فتح خرمشهر تا قطعنامه ۵۹۸ جنگ دریایی را یاد گرفتیم که همان اصطلاح «جنگ نامتقارن» بود. بعد فتح خرمشهر، ۹ بار در خلیج فارس آمریکاییها با ما جنگیدند. اما برای نخستین بار آمریکاییها ناو خود را از دست دادند.
غلامعلی رجایی، عضو ستاد تبلیغات جنگ:
صدام معاویه زمان بود. همانطور که معاویه سعی در تحریف و منفیسازی علیه امام معصوم و شیعیان را داشت، صدام هم از رهبر و مردم ایران منفیسازی میکرد و طور دیگری جمهوری اسلامی ایران را در دنیا نشان میداد.
- منشی شورای عالی دفاع در روزهای آغازین جنگ چیزهایی مینوشت که نوشتههای خودش را هم نمیتوانست بخواند؛ از آقای رجایی چیزی یادش نبود. اما از آن طرف دشمن کاملاً مجهز بود و میدانست چه کند.
- دو سال آخر جنگ، مسئول تبلیغات قرارگاه خاتم بودم، بازجویی فرهنگی میکردم میپرسیدم آن طرف خاکریز چه میگذرد. ۵ نسخه از پاسخها را به مسئولان عالی وقت ارائه میکردم. برای شیعیان آنجا درخواست پناهندگی میفرستادیم و بعد میگفتیم چرا پناهنده نمیشوید. آنها گفتند بخشنامه کردند کسی حق ندارد به نامههایی که از طریق هواپیما پخش میشود دست بزند. یک نفر جمع میکرد اگر هر کسی دست بزند مجرم است. میگویند زنی پیش صدام رفت و گفت یک پسرم شهید شد پسر دوم نمیرود اگر اشکالی ندارد دخترم مایل است برود جبهه که صدام به او گفت نه نفرست، اسیر میشود سپاه دخترت را اسیر میکند و با خود به تهران میبرد!
- فیلم میساختند یک ایرانی پشت تیربار کلی عراقی را میکشت طوری که داد امام هم درمیآمد.
- استدلال صدام این است اینها (ایرانیها) قبل از ۲۸ سپتامبر به ما حمله کردند ما داریم از خود دفاع میکنیم که امام راحل (ره) گفت الان آنها در خاک ما هستند و این یعنی آنها متجاوز هستند. صدام چهره منفی از ایران ترسیم کرده بود. صدام میگفت ایران از سوریه و کره کمک میگیرد. سوریه ۳ هزار آدم فرستاد و پیروزیهای حصر آبادان کار سوریهاست!
- با انجام عملیات فتحالمبین در دزفول ۱۹ هزار اسیر عراقی تخلیه کردند. بعد صدام میگفت ما در عمق ایران پیشروی میکنیم. برای اینکه این منفیسازیهای صدام را خنثی کنیم هر جا را که آزاد میکردیم صادق آهنگران را میبردیم بخواند.
حسن هانیزاده، رئیس دفتر ایرنا در اهواز در دوران جنگ:
- وقتی جنگ شروع شد برای همه غافلگیرکننده بود البته ما از دفتر اهواز از مردادماه ۱۳۵۹ گزارشهایی در بولتن اخبار ویژه ایرنا میگذاشتیم و از حرکات مشکوک عراق و آرایش نظامی آنها اطلاعرسانی میکردیم اما کسی به دلیل فضای آن موقع به این موضوع توجهی نمیکرد.
- وقتی جنگ شروع شد درکی از رسانه در جنگ نبود. هر فرمانده بر اساس ابتکار خود جنگ را مدیریت میکرد و در این صورت خبرنگار نمیتوانست کاری کند و اسم خبرنگار جاسوس بود و خبرنگار که میآمد خبر بگیرد او را ستون پنجم دشمن میدانستند تا اینکه ستاد تبلیغات جنگ راه افتاد.
- ستاد، جنگ را به شهرها و جامعه جهانی انتقال داد و این هنر برجستهای بود که تازه خبرنگار جایگاه پیدا کرد. انتقال خبر بسیار دشوار بود. تلفن و وسائل ارتباطی نبود خبرنگار ۶ کیلومتر میدوید تا به تلفن میرسید و گزارش را مخابره میکرد. خبرنگاران بدون داشتن شاخص خبری مشخص یک سری گزارشها را مخابره و منتشر میکردند.
- عراق تبلیغات جنگ را دولتی و نظامی کرد اما ستاد تبلیغات جنگ ایران تبلیغات را مردمی کرد. یک سال بعد از جنگ، عراق در افکار عمومی با ادبیات تبلیغاتی خود منزوی شد و تحلیل خبرنگاران خارجی این بود که شکستهایشان را کوچک و پیروزی را بزرگنمایی میکردند.
- صلاح عمر علی میگفت خرمشهر که آزاد شد با عدنان خیرالله وزیر دفاع به واشنگتن و مستقیم به پنتاگون رفتیم. دستگاههای شنود آوردیم در عراق کار انداختیم. همزمان ۲ هزار تلفن مسئولان را شنود میکرد. آمریکا که این دستگاه را به ناتو هم نمیداد به عراق داد.
- تبلیغات جنگ ما کاملاً حسابشده و مبتنی بر خواست مردم و جامعه جهانی بود؛ «ایرنا» به یک خبرگزاری فعال بینالمللی در دوران جنگ تبدیل شد. همه رسانههای تراز اول دنیا منتظر تلکس ایرنا بودند تا در رسانه خود منتشر کنند.
نظر شما :