صورتجلسات شورای انقلاب-۵/ غیر از بازرگان کسی را برای نخستوزیری پیدا نکردیم
تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایتهای خارج از کشور، صورتجلسات این شورا از اسفند ۵۷ را منتشر کرد.
شورای انقلاب اساسیترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیتالله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیتالله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمنماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمنماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر رئیسجمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهدهدار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخشهایی از صورتجلسات شورای انقلاب و تصمیمگیریهای مهم آن را منتشر میکند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشتهاند در تیر ۵۸:
ماجرای سعادتی
خامنهای: الان میگویند شورای انقلاب خبر دارد سعادتی شکنجه نشده.
بنیصدر: شورای انقلاب اعلامیه بدهد.
خامنهای: نمونهای است که شورا باید انجام دهد. نظرمان را به این مطلب بگوییم، به مقاله [علیاصغر] حاجسیدجوادی جواب بدهیم؛ [چون] رادیو [آن را] خوانده. در [نشریه] جنبش نوشته حق اوست، در [روزنامه] بامداد نوشته ساواکی است، ولی شورا باید از خودش دفاع کند.
بهشتی: مجاهدین خواستهاند دولت و شورای انقلاب جواب بدهد.
هاشمی: قضیه جدید برای مجاهدین پیش آمده، انبار هتلها را شکستهاند و خرج کردهاند. یک کامیون فرش از همدان آوردهاند، ۱۵ میلیون تومان سهام بینام [که] هر لحظه قابل تبدیل به پول است. روز چهارشنبه به بانک میرود، ۲۴۰۰ هزار تومان، رفتهاند طرف را بازداشت کردهاند. آقای سالور، احمد صادق و یک نفر رفته که طرف را آزاد کند، هادوی مخالفت کرده.
شیبانی: اسنادی آوردهاند که تحویل دادهایم.
هاشمی: گاوصندوق را باز کردهاند، [در آن] صد میلیون تومان بوده. صورتمجلس [را] که بنیاد مینویسد آنها امضاء نمیکنند.
موسوی اردبیلی: نامهای در داخل خودمان نوشته شود. به ما مأموریت داده شد، گزارش شفاهی داده شد، کتبی داده نشد. گزارش کتبی بدهید به آقای طالقانی. بنده (موسوی) [و] مهندس سحابی بنویسیم، بیاوریم اینجا [تا] شوراء به اتکاء گزارش کتبی، جواب بنویسد.
بنیصدر: معطل نباید کرد. باید آنچه پیش آمده تذکر داد. این آقا [سعادتی] به دستور سازمان تماس داشته.
بهشتی: نامهای که برای دریافت گزارش نوشته شده بود، خواندند.
خامنهای: این مطلب لازم نیست با طول و تفصیل باشد.
بهشتی: هادوی گفته ۱۲ میلیون تومان اسناد خزانه بوده که ۵ میلیون تومان آن وصول شده. اسنادی که آوردهاند، ۲۴۰ هزار تومان است. ولی میخواهیم با آنها کنار بیاییم که آنها محلهای ما را تخلیه کنند. آقایان اگر میخواهند افشاگری کنند، فکرها معلوم شود، وگرنه…
خامنهای: با استفاده به حسننیت مهندس سحابی بگوییم خیلی بیهوش میخواهد که شیوههای عمل آنها را بفهمیم. از اول روش کار آنها طوری بوده [مثل] مطرح کردن آقای طالقانی، تهمت بستن به شورای انقلاب، ادعای مساله سعادتی [به اینکه] چون میخواسته اسراری افشا کند او را گرفتهاند. حوادث بعدی تأیید میکند، از جمله کاری که آقای هاشمی گفت. موضع ما در قبال گروهها روشن شود. در مورد فدائیان، مجاهدین و سایر گروههای نظامی [و] سیاسی تکلیف را روشن کنیم. نباید مقابل خودمان قرار بدهیم.
عزتالله سحابی: در مورد سازمان مجاهدین چند بار مطرح شده، نظرم را گفتهام. در مقام حزب خاص هرجور میشود با آن مقابله کرد، قلمی، اسلحه و غیره. در مقام رهبری مملکت و اداره کشور از موضع اولی نباید اقدام کرد. از لحاظ ایدئولوژی [و] روابط سیاسی، من هم با شما شک دارم. در مقام مسئولیت کشوری باید دید آیا [اگر] این سازمان لِه شود، خوب است یا نه [؟] اسلحه در دست فداییها هست، در دست افراد ناباب کمیته هست. آیا مصلحت است هر امکانی [را] که ممکن است طوری با آن مقابله کند، از دست بدهیم [؟] از نظر آینده کشور، صلاح نیست. این سازمان لِه شود [؟] باید مهار کرد. خود بنده با زور ناچیز و عقل ناقص خود تا حدی میتوانم آنها را آرام کنم. ما یک بخش از […]
بهشتی: همه از این دید نظر میدهند.
جلالی: اگر بشود قبل از اینکه هسته مرکزی سازمان را کاری کرد، جوّ ناآگاه را چه کنیم [؟] آنها را جدا کنیم که اعتماد این قشر وسیع از آنها رد شود.
خامنهای: من خدا را شاهد میگیرم، از موضع کسی که مسئولیت کل کشور را احساس میکند، حرف میزنم. من وجود این وجود [موجود را] خطرناک میدانم. [آنها] دفاع از ما در مقابل فداییها نمیکنند و آنها در عرض فداییها هستند. سوم، در مقابل این همه خطر به این گروه پرشور نیاز نداریم. چرا [به گروهی پرشور نیاز داریم]، ولی این گروه اینها نیستند. گروه مجاهدین از درون خورده شده و [این] به دلیل مواضع بد آنهاست. گروه مسلحی که حق و آبرویی برای خودش قائل است و بخواهد در تمام مسائل دخالت کند و ما به حرف آنها توجه کنیم، بزرگتریندخطر است.
بنیصدر: اگر آنها استالینیسم را پیروی میکنند، دیگر لزومی ندارد از آنها دفاع کنیم. باید گفت [موضع آنها] اسلام نیست. هر روز یک کلک [به کار میبندند]، جاسوسی، دزدی، بردن مال مستضعف، دروغ بستن، این خودش خطر است.
قطبزاده: مارکسیست استالینیست.
بنیصدر: نسل حاضر وسیله تمیز دارد. مجاهدین نُه دسته شدهاند. آقای طالقانی میگویند مجاهدین یعنی اینها. در حالی که میثمی و دیگران [هم] هستند. اخلاق منافق و ایدئولوژی آن از همه خطرناکتر است.
شیبانی: به زبان خودشان جواب بدهید. به آنها بگویید اگر اهل کار هستید، بیایید یک جا را معین کنید [و] کار کنید.
قطبزاده: کاظم رجوی را شریفی گفت کثیفترین فرد است.
بهشتی: جواب ندادن ما که به خاطر رعایت این نکته شما بود، با اعلامیه در روزنامه. جمعه گذشته [با] مسعود رجوی پنج ساعت صحبت کردیم. سرانجام گفتم به شما توصیه میکنم در مقابل مجاهدین انقلاب اسلامی برای تبرئه خود بگویید. روز شنبه نامه آقایان منتشر شد، موضع ما همین است که به نظرتان رسیده. [رجوی] گفت شورا به ما میگوید لب فرو بندید، گفتم از خودتان دفاع کنید. نامهای به شورا نوشتهاند و جواب خواستهاند. در پاسخ آقای مهدوی به شورا اخطار کردهاند.
عزتالله سحابی: بگوید و همه طرف را توجه کند، [هم] تماس [مجاهدین خلق] با روسها، [و هم] کار غلط مجاهدین انقلاب اسلامی [که] مدارک قضایی را که رسیدگی نشده منتشر کرده [و] تمام دلایل له و علیه را منتشر نکرده. دو لغتی [را] که ممکن بود به نفع آن باشد، حذف کرده. یکطرفه نباشد، در مقام بالاست.
بهشتی: مگر پرسیدهاند درباره کار مجاهدین انقلاب اسلامی حرف بزنید [؟]
سحابی: گفته شد به آنها منتشر نشود. ما وظیفه داریم که منتشر نشود. هنوز در دادگاه رسیدگی نشده، پخش شود [؟] عمل سازمان مجاهدین در رابطه با شوروی محکوم [و] عمل مجاهدین انقلاب اسلامی که منتشر شده، محکوم شود.
بنیصدر: آخر آرام نگرفتی. منتشر شده که شکنجه کردهاند.
بهشتی: عمل زن سعادتی را جواب بدهید، گفتند مسئول کار آنها نیستیم.
خامنهای: دو جرم واقع شده؛ یکی به سرنوشت مملکت ارتباط دارد، یکی پروندهای افشا شده. دو ماه در برابر جرم اول ساکت ماندید. گروه غیرمسئول که رقیب قبلی است، اخطار به ما کرد، بعد منتشر کرد. من نسبت به شما (مهندس سحابی) یک صدم سوء نظر ندارم. بچههای سازمان [مجاهدین] انقلاب اسلامی بچههای خوبی هستند، همانند محمد حنیف، احمد رضایی و غیره. جرم بزرگی را در گرو افشاء […]
موسوی اردبیلی: هر دو گفته شود.
هاشمی: مجاهدین در این فاصله کار شروع کرده بودند [تا] زمینه آینده اتهام را از بین ببرند. در تمام محافل منتشر کرده بودند، سازمان سیا آبروی ما را ببرد. نواری از عرفات در قم آوردند که سازمان سیا چنین نقشه [ای] برای ما دارد. مس مس شورا سبب شده زمینه برعکس شود. اقدام [سازمان مجاهدین] انقلاب اسلامی دیر و خوب بوده. خودشان گفتهاند شورا حق دارد ما را تقبیح کند.
قطبزاده: مساله اساسی است. اگر قرار است تمام اصول گفته شود، تمام بازیها گفته شود. تنها تماس با شوروی مطرح نیست. ما هم شدهایم نماینده سیا. در آخر با یک جمله گفته شد [شود] انتشار این مسائل توسط آن افراد چون زمینه قضایی داشته، درست نبوده.
عزتالله سحابی: [ماجرای] سازمان سیا هنوز برای ما روشن نشده. کشف رابطه سعادتی با شورویها معلوم نشده.
بهشتی: گروههای مراقبت گذاشتهاند دور جاهای حساس. [طبق] گزارش، اولین بار گروه مراقبت دور سفارت گفته.
خامنهای: در داخل سفارت امریکا دارند.
قطبزاده: اگر سازمان دولتی ما از روسها اطلاعات کسب کند، حُسن سازمان اطلاعات است.
عزتالله سحابی: در گزارش بازجوی دوم که نوشته شده، خوانده شود، یکی دزدی میکند، ولی در جرم سیاسی [در خصوص] هدف و انگیزه آنها باید قضاوت شود.
بهشتی: برای آنکه حیثیت شورا و آقایان حفظ شود و حق از بین نرود، در اطلاعیه شورا میگوییم شورا به سه نفر مأموریت داد.
عزتالله سحابی: تا کجا جلو باید برویم؟ [سعادتی] چندین روز است اعتصاب کرده، مردن او وبال گردن میشود.
موسوی اردبیلی: محاکمه او چرا شروع نمیشود [؟]
هاشمی: قضیه به نام سازمان تمام شده.
بهشتی: آقای مسعود رجوی روز جمعه گفت غیر از مرحله اول با او کاری نکردهاند.
[یکشنبه ۳ تیر ۵۸]
تصویب قانون اساسی آینده
بنیصدر: شورا یکی دو جلسه برای تبلیغات به کار ببرد. این وضع قابل ادامه نیست. قانون اساسی منتشر میشود، هر روز روزنامهها پر از مخالفت است.
موسوی اردبیلی: وزارت ارشاد میزگردی میخواستند بگذارند راجع به قانون اساسی؛ با من صحبت کردند، گفتند بنیصدر و سحابی بیایند؛ گفتند آمادهایم. [اما] با مخالفت آقای قطبزاده روبهرو شده. باید چنین چیزی انجام شود. با من مخالف نیست.
بنیصدر: به تأکید به احمدآقا گفت (آقا) سخنرانیهای بنیصدر در رادیو تلویزیون باشد. [قرار بود سخنرانی] راجع به شریعتی را پخش کنند؛ [پخش] نشد.
عزتالله سحابی: وزارت خارجه ۶۰-۵۰ نفر بودند، خیلی قانع شدند. باید راه افتاد.
بنیصدر: رادیو تلویزیون هست.
موسوی اردبیلی: کار را شورای انقلاب بکند، افراد ثابت نباشد، از همین امشب یا فردا شب.
شیبانی: امامی برای گرداندن صحنه بسیار خوب است.
بنیصدر: اول مطلبی که سه نفر فرستاده، باهنر گفتند یک صفحه در [روزنامه] آیندگان است، راجع به کارهای ایشان (قطبزاده).
مهدوی کنی: بنده هم عقیدهام بر این است که قطبزاده باید کنترل شود.
خامنهای: ایراد به ایشان [این است که] تلویزیون بیمحتوی است.
بنیصدر: در آیندگان نوشته است سرزده وارد اتاق قطبزاده شدم؛ صحنهای دیدم که نتوانستم تحمل کنم.
جلالی: سندی بوده که از هلیکوپتر استفاده شده و مقداری پول مصرف شده به حساب قطبی گذاشته شده، فارسیها در سند اصلی نبوده.
بنیصدر: مسالهای در روزنامه منتشر میشود [که] نه شورا [و] نه دولت رسیدگی میکند.
موسوی اردبیلی: از طرف خودمان به رادیو تلویزیون گفته شود به مدت ده شب برای تبیین قانون اساسی میآیند آنجا. میزگردان آقای زید باشد، حسامالدین امامی، این کار مستقیم وظیفه ما است.
شیبانی: افراد لازم نیست حتماً همه از شورا باشند.
بنیصدر: طرف مخالف، مرتب علیه آن تبلیغ میکند.
بهشتی: در روزنامه، موافق و مخالف حرف میزند.
جلالی: در رادیو، دفاع از قانون اساسی هست.
بهشتی: هر شب نباشد، دو شب یک بار [باشد].
شیبانی: دکتر حاجسیدجوادی باشد.
موسوی: مخالف باشد یا نه [؟]
مهدوی کنی: ضعیف نباشد.
خامنهای: منوچهر هزارخانی باشد.
جلالی: باقر پرهام باشد.
بهشتی: زنده پخش نشود.
تصویب شد.
بهشتی: از طرف شورا، شما (موسوی) ابلاغ کنید، دو شب یک بار. میزگردان حسامالدین امامی باشد.
[یکشنبه ۳ تیر ۵۸]
روابط شورای انقلاب و دولت موقت
بهشتی: وقتی شورا اکثریت دارد. پیشنهاد راجع به بیمه شد، قرار شد ملی شود. از نظر روزنامهنگاری و شورا مهم است اعلام شود. ولی چیزی که هنوز به دولت نگفتهایم، از طریق روزنامه باخبر میشود. دولت در ملی کردن بانکها اعلام کرده. قبل از روشن شدن کار، ما مصلحت مملکت ندیدیم. اگر بر سر این لایحه تصویب شد [و] خواستیم تجدیدنظر بکنیم، آیا ما هم خطا مرتکب نشدهایم [؟]
خامنهای: اگر چنانچه به نحوه ارائه خبر توجه شود، فرق میکند. شورا بانکها را ملی خواهد کرد، عین خبر نوشته شود، اگر اینطور باشد.
موسوی اردبیلی: همین حرف.
بهشتی: انتقاد به کار بازرگان این بود [که] مملکت در حالت عادی نیست. [در رابطه با] لایحه ملی کردن صنایع، چندین نفر در ارتباط من گفتند کارمان را تعطیل کنیم. نظر من این است تا مسائل قطعی نشود، اعلام نکنیم.
بنیصدر: یک دولت ضعیف، یک شورای مثل امام زمان غایب.
مهدوی کنی: نواب خاصی ندارد.
بنیصدر: چنین فضای خالی، دست مخالفین را باز میکند. مقدار زیادی [از] کارهای دولت، [تحت] فشار شوراست. یک وقت از دست حاجسیدجوادی، یک دفعه از دست رجوی، خود دولت از وسط و شورا بیاعتبار شده. خواستید نقص شورا را برطرف کنید، رأی به افراد دارید، فقط یک نفر مرتب میآید. تبلیغات ندارید. تصمیمات شما را نان و آبدار، خود دولت منتشر میکند. مساله رهبری قوی لازم است. این شورا قادر به راه بردن نیست.
خامنهای: نکته، درست است حرف بنیصدر.
بهشتی: حضور شورا در این است. اگر دولت، دولت رغبت است، به جای برادر در جهاد سازندگی، پدر ما را درآورده. آقای خمینی گفتند عملاً [دولت متعلق به] نهضت آزادی است. احساسات گروهکی ناجور وجود دارد. در مقابل، آقای خمینی حساسیت دارد. به نام بازرگان حساب باز کردند.
عزتالله سحابی: چه کسی آن را طرح کرد [؟]
بهشتی: در روزنامه مطرح کردیم و بودجه خواستیم.
عزتالله سحابی: مساله مشخص نیست، من گردن مهندس بازرگان گذاشتم.
بنیصدر: موارد یکی، دو تا نیست.
بهشتی: اگر شورا میخواهد حضور داشته باشد و دولت صمیمی با انقلاب است، حضور واقعیاش این است [که] دولت خوب بیاورد روی کار.
بنیصدر: بر فرض بیاید روی کار، چه کسی رهبری میکند [؟] آقایان [به] تلویزیون میروند و به حساب خودش [خودشان] میگذارد [میگذارند].
بهشتی: چه قدر کار روی آن انجام شده.
بنیصدر: شیبانی آخر وقت اطلاعیه مطبوعاتی منتشر کند [و اعلام کند که] شورا این کارها را انجام داد.
[یکشنبه ۳ تیر ۵۸]
قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران / ملی کردن صنایع
رضا صدر [وزیر بازرگانی]: قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران، این چیزی است که قبلاً تهیه شده، در بعضی جاها اشکال پیش آمده، دستهای از صاحبان صنایع.
بهشتی: روی یک چیز مجهول بحث کنیم.
صدر: دو شق وجود دارد.
بهشتی: ماده آخر بند چهار، «حمایت میکنیم» لازم است اضافه شود و تعیین قیمت فرآوردههای صنعتی این موسسات و دستمزد و سود بر طبق آئیننامهای خواهد بود که بعداً دولت معین میکند، وگرنه انقلاب ضد استثمار نبوده، دست دولت باز میماند و در مدت یک ماه یا دو ماه.
صدر: عملاً این سیستم وجود دارد. از نظر دستمزد، وزارت کار در اردیبهشت، حداقل دستمزد را باید معین کند. از نظر قیمت، مرکز بررسی قیمتها این وظیفه را داشته و سود را معین میکند.
باهنر: قید شود بهتر است.
بازرگان: نظارت خیلی دخالت میکند، دست و پای آنها بسته میشود. برای بخش خصوصی تا حدی آزادی باشد. در ماده دو، وارد شود دستمزد و طرز نظارت هر قیمت تمام شده را معین میکند. اگر آزادی و ابتکار نباشد، دست و دلشان نمیرود به کار، یا همه صنایع ملی [شود].
مهدوی کنی: امکان ندارد.
بازرگان: وگرنه نمیشود.
صدر: مساله اصلی این است که در یک قسمت تصمیم گرفته شود، آنچه مورد بحث است… دولت قادر نیست تمام صنایع را اداره کند. ملی کردن فوقالعاده مشکل است. هر شرکت دولتی فلج است. از نظر اصل قضیه که باید ملی شود، تعدادی آدمها هستند که باید سهام آنها ملی شود، چون سوءاستفاده کردهاند. قرار شد این افراد به نام مشخص شوند. اگر این کار بشود، بقیه کار خود را انجام میدهند. فرم جدید بند ب این کار نشده.
بازرگان: اسامی در آئیننامه بیاید.
عزتالله سحابی: بند ب اصرار این است قید ملی شدن صنایع راحت شود، چون سرمایهگذاری نمیکنند. برای رها کردن آنها حرف این است محیط صنایع پاکسازی شود، بقیه بورژوازی ملی.
صدر: آنها خودشان راضی هستند.
عزتالله سحابی: بند ب تبدیل شود به صاحبان صنایع.
صدر: دلیل اینکه گفته میشود صاحبان صنایع، این است که خود صنعت ملی نشود. عدهای از این صاحبان صنایع دفاع میکنند. بگذاریم از آقای خیامی دفاع کنند، نه از اصل فقهی؛ آن وقت مشکلتر است.
بازرگان: بحث روی بند ب است، دستهای از صاحبان صنایع از طریق… از کلیه امکانات از بازار انحصاری بهرهبرداری نمودهاند. سهام اینگونه اشخاص حقیقی و نزدیکان درجه اول آنها ملی شده و به تملک دولت درمیآید.
بنیصدر: خدماتی چیست [؟]
سحابی: خدمات کامپیوتر، مهندسین مشاور.
بازرگان: آن قسمت از صنایع بزرگ که صاحبان آنها […]، دولت مدیریت آنها را […]
صدر: اداره امانی.
بهشتی: نگه میداریم تا بیایند.
بازرگان: پس از رسیدگی و ارزیابی لازم، مسلّم اینها بدهکارند و عملاً مال دولت میشود، اگر خواهر و برادر بود و خدشهای نداشت.
موسوی اردبیلی: دو، سه مساله است. واقعیت همان است که میگویید حق ندارند. جوّی که باید توجه به آن بشود، انقلابیها، کارگرها، اگر اینها را در نظر نگیریم، ممکن است اسباب زحمت بشوند. خوب است تغییری باشد، هم واقعیت را برساند، هم محذور نداشته باشد. من اگر بشنوم افرادی هستند سرمایهدار، دولت به خاطر خدمت به آنها یا مردم بار آنها را میکشند تا او بیاید، دیگران را عصبانی میکند. [باید] کلمات را طوری عوض کرد و نزدیکان معین شود، [که] اشکال شرعی نداشته باشد.
صدر: عقب چه میگردیم [؟] از نظر من بزرگترین کار، قانون راه انداختن صنایع است. عملاً کاری که میشود و تقاضای من است، یکی از مصادیق مالکیت مشروع و مشروط [را] نشان دهد. شورا اعلام میکند این افراد بانک، مشروع و مشروط نیستند. نتیجه این میشود، بعداً از این کلاهبرداریها نمیشود. رسیدگی در وضع رضایی، کمتر از یک سال عملی نیست. [وضعیت] زامیاد، خاور و غیره آنقدر پیچیده است که اصل قضیه لوث میشود. اگر تسلیم شویم، به کار خود ادامه میدهند. دلسردی هست و ما ملعبه شدهایم. مالکیت مشروع و مشروط روشن میشود که رضایی از آنها نیست.
موسوی اردبیلی: چه کنیم [؟]
صدر: صاحبان صنایع چندگانه روشن شوند که مالکیت مشروع و مشروط ندارند؛ غالب اینها دررفتهاند.
هاشمی: کار شوراست [که] مصداق معین کند.
جلالی: قسمت زیادی گفته شد. برخوردار را میتوان کاری کرد؛ بدهی کم دارد، در جریان انقلاب میلیونها تومان بدون حساب برده است. از پتانسیل مردم استفاده شود، وگرنه با نداشتن صراحت از بین میرود. آئیننامه معین شود و اعلام گردد.
بنیصدر: متن در دست ما نواقص زیاد دارد. صنایعی که ما داریم، مدرن، مسلماً سرمایهدار ۱۰ تا ۳۰ درصد هستند، سرمایهگذاری نکردهاند. اموال عمومی نمیشده [که] به آقایان داده شود. وظیفه دولت بوده که پول نفت را بدهد، صاحب صنعت شوند. آنها به اندازهای که سرمایه گذاشتهاند، حق داشتهاند. انتقال اموال عمومی به جیب آقایان صلاح نیست. بعضی ممکن است فرار نکرده باشند. سهام درجه اول با شرع نمیخواند، چه طور نمیخواند [؟] بین زن و بچه تقسیم کردهاند. پس شرع اجازه هرگونه حقهبازی میدهد. دولت به تنهایی نمیتواند اداره کند صنایع [را]، طوری که حقوق مردم رعایت شود. ترتیب منطقی اداره کدام است [؟] باید تصریح شود. به اندازه حق عمومی که در اختیار آنها بوده، دولت در آنها شریک است.
بهشتی: فکر میکنم دولت رسیدگی میکند. اگر در میان سهامداران کسی باشد که همه یا قسمتی از سهام خود را از راه مشروع به دست آورده، حق او را به او میپردازد، ملیک ردن مفروغ عنه.
جلالی: شریک شدن دولت خطرناک است، وثیقهها از بین میرود.
عزتالله سحابی: نقطهای که اصرار است، شورشهای کارگری [است]. کارخانجات در معرض تهدید است. صنایع باید نجات پیدا کند. [با] دولتی [کردن]، هدف جلوگیری از تورم است. عمل دولت باید از خواستهای اصلی باشد، مالکیت نیست. علی رضایی پایه رژیم بوده و سرمایه از خودش نگذاشته. صد میلیون سرمایه شخصی و پنج میلیارد تومان سود او است، سرمایهدار شده، مال خودش نیست. دولت که نمیخواهد حق را از بین ببرد. این حق هم از او باید گرفت. دو وکیل آمدهاند اینجا، رسماً رفتهاند علیه اسپهبدی شکایت کردهاند، ایروانی اینطور؛ همینطور همه جا را بسیج کردهاند. خود دولت همیشه تحت فشار است. اگر اعلام شود این کارخانهها ملی شد، سایر صنایع ملی نشود، این بزرگها را بیرون کنیم. ملی کردن غیر از مصادره است، غرامت داده میشود.
احمدزاده [وزیر صنایع و معادن]: همه مطالب گفته شد. بندی که از طرف شورا تهیه شده، همه مطالب در آن است. من بیش از همه تحت فشار هستم. از آنجا که برخی مدیران موفق به استفاده فلان شده…
بهشتی: این مطلب خوب است.
هاشمی: دو سه حرف زده شد. قبلاً با آقای موسوی [و] بعضی دیگر، برای حزب طرحی تهیه کردیم با مستندات فقهی، پنج یا شش صفحه بیشتر نیست. خیلی چیزها در لایحه نیامده، لااقل یک جلسه ببینند، با کارخانهدارها صحبت شد.
موسوی اردبیلی: من این را نگاه کردم، اصلش در این هست، شرکت کارگر در آن، در اداره مدیریت. آن را خواندم، چیزهایی دارد.
بنیصدر: گفتند مساله کارگر باشد برای بعد.
بازرگان: ایراد دکتر بهشتی، قرار بود کمیسیون فرمول مشخصی بیاورد. گله از دکتر صدر است. حق بود این فرمایشات در کمیسیون گفته میشد. مطالب درست است. اشکال این است، نظریات مختلف که صد درصد وارد است، میخواهیم در این لایحه بیاید. دو ماه پیش ضرورت لایحه معلوم بود. نه سرمایهگذاری، نه مدیریت، و نه جنس آوردن برای آنها ممکن است. آش شله قلمکار میشود. چند راه: یک [اینکه] معادن صنایع بند ب را تبدیل کنیم، اسم کسی نیاید. پیشنهاد من این است مساله بگذارد سوءتعبیرها رد شود. مساله دوم همان است که دکتر احمدزاده خواند. در بند ه گزارش است موضوع دستور با قانون باشد که دولت پیشنهاد کند و شورا تصویب کند. کسانی که مشمول بند ب میشوند، اسامی و ترتیب تملک اموال آنها طبق آئیننامه مصوب شورا خواهد بود. [در خصوص] مسائل [مورد نظر] مهندس سحابی، چه سهم به کارگر و… ساده نیست برای خودش جدا اینکه اینجا آمده، صاحب حق باشد، آنکه در آموزش و پرورش است حق نداشته باشد. در سه مرحله تفکیک شود، لایحه ما با اصلاح اشخاص که مشمول بند ب هستند و اموال آنها ملی شود، بر طبق صورتی که تصویب میشود از طرف شورا. موضوع سود و مشارکت کارکنان ذکر نشود، بعداً رسیدگی شود. یکی از بیچارگی [های] مملکت، دستمزد کارگر است. بعد از سال ۲۰، تودهایها، مظفر فیروز، شاه، دولت مرحوم دکتر مصدق، بعد [از] این دوران، به دلایلی باد در پوست کارگران کردهاند [و] یکی از عوامل از بینبرنده کشاورزی و صنعت شدهاند. شرکت در سود حرف بد نبود. فرمول دستمزد مشخص شود، [بر اساس] حداقل احتیاج، بعد مقداری هم به تناسب تولید.
بهشتی: اگر آنچه آقای احمدزاده گفتند منتفی کاری ندارم. کلمه ملی کردن صنایع در دست و دهن افتاده. بنویسیم مشخص کردن مالکیت صنعتی و به راه انداختن صنایع این گروه، این گروه ملی. اگر کسی حق شرعی دارد، غرامت میدهیم. آقایان علما و مراجع با این حرف کمتر ایراد میکنند. جهت اصلی این باشد. تصمیم موقت است، آن وقت گروه چهارم در حال تزلزل است. اگر نگوییم موقت است، با این مشکل حرکتهای ضداسلامی و ضد وضع لازم را متوقف نمیکند. جداً روی گروه چهارم تصمیم بگیریم. با ضربالاجل روی مالکیت صنعتی نظر بدهیم. نوشته سریعاً تکثیر شود، چیزی که همه روی آن توافق باشد.
بنیصدر: پیشنهاد این است کمیسیون بشود ما دو نفر. قرار بود کمیسیون از شورا و دولت، لایحه را رسیدگی کند.
بهشتی: هاشمی یا موسوی هم باشید.
عزتالله سحابی: عقب میافتد.
بهشتی: وقتی که اینجا صرف میشود، کاری عملی نمیکند.
موسوی اردبیلی: از فردا که جمعه است باشد، شنبه باشد. جلسات سر ساعت. قبلاً مطالعات داشته باشد. یکشنبه آن طرفتر نرود [چون] ضربه میزند.
بهشتی: اگر میشود یکشنبه، حداکثر سهشنبه، لایحه که میآید همه اعضای کمیسیون حرف بزنند.
عزتالله سحابی: مقداری این کارها شده. پیشنهاد اولیه همان افراد بودند که [در] کمیسیون اقتصادی حرفها زده شد، عالینسب و بنده و دکتر میرآخور، [بحث] کمی توسعه داده شد، بعد به صورت گزارش، بعد لایحه دولت، بخشی از پیشنهاد ما است. لایحه آخری با توجه به همه اینهاست، کمیسیون مشترک بوده.
بهشتی: ثمر شخصی نداشته.
جلالی: دولت بسیار اقدامات انقلابی میکند، ضرر میکند، استفاده نمیکند، قاطع و صریح اعلام نمیشود با مشخص شدن مصادیق.
عزتالله سحابی: صورت تهیه شده.
موسوی اردبیلی: جلسه و کمیسیون اشکال دارد. همه ما علاقهمند هستیم [که] نقطه ابهام نباشد [برای] آنها که در جلسه مینشینند. اگر یک نفر در جریان نباشد [مناسب نیست]. اگر صلاح است، همین در اینجا مطرح شود. مشکلات اگر پیش میآید بروند حل کنند.
بازرگان: پیشنهاد من به صورت عبارت، بند ب: آن قسمت از صنایع بزرگ که صاحبان آن… و بعضاً فرار کردهاند، دولت مدیریت آنها را تا ضمن راهاندازی ادامه تولید و حفظ حقوق کارکنان بر طبق آئیننامه مصوب شورا، اسامی آنها اعلام میشود.
موسوی اردبیلی: ماده آخر، مسائل کارگری.
بهشتی: باید آن را برداشت.
بنیصدر: [به] سه مساله توجه نشده. [اول] مارکها و انحصارات که از عوامل گرانی است. دوم بیثباتی در کارخانجات. اینها هیچوقت سرمایهگذاری نمیکردند. جدول هست، تا لحظه انقلاب سرمایهگذار خودش متجاوز از ده درصد، حداکثر بیست درصد، سرمایه نگذاشته. اگر بگویی حمایت، میگوید اعتبار بده. تصمیم جدی گرفته شود. اعتبار به این شرط که دولت سهیم باشد.
عزتالله سحابی: بانک مضاربه میشود.
بنیصدر: طرحی باشد، [برای] کسی که سرمایه دارد [و] کار میکند، راه باز باشد.
عزتالله سحابی: هرچه عقب بیافتد، بلبشویی زیادتر میشود. مدتی است، دو ماه است به وزارت کار فشار میآید [تا] حداقل حقوق معلوم شود. خود صنایع روی سوءنیت، بعضی روی ناچاری. در شهر صنعتی البرز ۶۰۰ تومان ثابت اضافه کردهاند و یک فرمول دیگر بین ۶۰ تا ۸۰ درصد به حقوق همه کارگران اضافه شده. [وضعیت] صاحبان صنایع روی ترس جان روزبهروز خرابتر میشود. از کمیسیون غیر از این در نمیآید. تو [بنیصدر] با اقتصاد توحیدی، تمام صنایع را به هم ریختهای.
موسوی اردبیلی: بند بند خوانده شود.
مهدوی کنی: اکثر کارخانهها از اموال عمومی استفاده کرده [اند]. آیا امکان دارد اداره امور تمام کارخانهها را به دست بگیرد و مدیر خوب باشد [؟]
بهشتی: سؤال مهم از نظر فقهی [که باید] دستگاهی صریح جواب بدهد. سرمایه قابل ملاحظه عموماً متکی به وامهای بهرهدار بانکی است. از نظر شرعی پول، ملک او نیست. قسمت معظم این سرمایهها، ملک دولت است. آنچه میشود گفت، دولت واقعاً کلیه اینها را میتواند مشخص کند، ۸۵ تا ۹۰ درصد است، چه کمیت عددی، چه واحدها. اگر چنین پاسخی بدهد خیلی راحت از این دید با دست باز عمل میشود. از دید مصلحت اقتصادی ملک دولت نوع مدیریت دست افراد باشد یا دیگری، خیلی راحت روی این لایحه.
بازرگان: رسیدگی به وام گرفتن میشود کرد. رفتن در این وادی، عمیق و طولانی است و تعمیم پیدا میکند خانه ملکی بنده را هم میگیرد. این اصل که باشد، کسانی که با سرمایه ربوی این کار را کردهاند، تمام صنایع ما را میخواباند و هیچکس حاضر نیست کار کند. کدام تاجر، کدام صاحبخانه است که صد درصد با پول خودش خانه ساخته باشد [؟] این انقلاب و جمهوری اسلامی آمده [تا] گذشته را تصفیه کند یا آینده را بسازد [؟]
بهشتی: پس چه کنیم که از ابتکار اشخاص استفاده شود و انگیزه همه باشد و اگر هم باید مرحله آن را تعیین کنیم.
موسوی اردبیلی: به این زودی عملی نیست. وقت میگیرد… فعلاً نسخه پیشنهادی آقای مهندس سحابی را بخوانیم و رأی بدهیم.
بنیصدر: درباره مارکهای تجارتی و انحصارات فکر میکنید [؟]
صدر: ما چنین کردهایم. مشغولیم تا انحصارات را از بین ببریم.
بهشتی: مهندس عباس توسلی به جای مهندس ناهید، عضو شورای عالی بنیاد مستضعفین [باشد].
تصویب شد.
بهشتی: آقای مهندس ناهید، ناظر بازرس و صادق همدانی در نقش بازرس [باشند].
تصویب شد.
بهشتی: متن آقای مهندس سحابی خوانده میشود از ماده یک. در هر زمینه (به جای هر مورد).
احمدزاده: تهیه و تولید فلز.
بهشتی: تولید فلزاتی که در صنعت مصرف عمده دارند، مانند فولاد و مس و آلومینیوم، شامل مرحله نورد گرم.
تصویب شد.
بنیصدر: اسلام و فقه جهان علمی است. باید طرحی بر اساسی بریزیم و برای آن مراحلی تهیه کنیم، [و] به تدریج اجرا کنیم.
بهشتی: بحث همین است. الف ۲) پتروشیمی حذف شود. اولاً مشکل کارخانه پتروشیمی که ژاپنیها دست در کار آن هستند و بازاریابی هم به عهده آنهاست، ثانیاً برای منظور صادر کردن حرف ندارد و برای داخل احتیاج به طرح مطالعه شده دارد در مورد اتومبیلسازی. احمدزاده: چهار دسته: ۱) سواری، مینیبوس و اتوبوس، ۲) لوازم یدکی میسازد، ۳) کامیونسازی، ۴) شرکتهایی که موتور اتومبیل میسازند.
عزتالله سحابی: [با] کارخانههایی که خرده سهام دارند چه کنیم [؟] مثل ایران ناسیونال با ۱۶ هزار نفر.
بنیصدر: میتوان ملی کرد و دولت سهام کوچک را در اختیار آنها نگاه دارد، ۴۹ درصد.
بهشتی: در کل این لایحه باید چنین گفت که سهامداران جزء حقوقشان رعایت میشود.
بنیصدر: ملی کردن به این است که حداقل ۵۱ درصد از دولت باشد.
بهشتی: تبصره به ماده یک افزوده شود که سهام کارگران و جزء محفوظ است.
بنیصدر: داروسازی، رادیو و تلویزیونسازی هم اضافه شود. چون در داروسازی مربوط به بهداشت و سلامت عمومی است.
عزتالله سحابی: کارخانههای کوچک دارویی هست که با این ترتیب میخواهند. در مورد تلویزیون دو تا است، تلویزیون پارس شیبا (برخوردار) است که شامل بند ب خواهد شد.
بنیصدر: در شیراز کارخانه الکترونیک افتاده و یک مهندس ابتکار تازهای داشت. بقیهاش واردات بود و مونتاژ است. ۲۱ کارخانه مونتاژ رادیو داریم. آیا مصلحت مملکت است؟
صدر: اگر مقصود، واردات است، اشکالی وجود ندارد و ما هر سال میتوانیم جلو آن را بگیریم و حتی بین سال…
بهشتی: باید دارو و رادیو را اضافه کرد. چون هدف، یکی راه انداختن است و دیگر، انقلابی بودن.
موسوی اردبیلی: اشکال اینکه کارگاههای کوچک است و میخوابد و بیکاری ایجاد میکند.
بهشتی: قبلاً فکر مدیران [را] بکنید و بعد لایحه را اعلان کنید.
احمدزاده: در ماشینسازیها اغلب مدیران را تعیین کردهایم. رادیو، تلویزیون اغلب مونتاژ و بعضی تولید [هستند]، باید صنایع الکترونیک را اضافه کنیم.
جلالی: در مورد صنایع تلویزیون اگر به دست افراد باشد، اعمال نفوذ در نصب دکل [صورت میگیرد].
بهشتی: اگر صنایع الکترونیک اضافه کردن، مشکل را حل میکنند، اضافه کنیم.
جلالی: میتوان ادغام کرد، چون معمولاً مونتاژ است.
در بند الف ساخت و مونتاژ کشتی، هواپیما، اتومبیل تصویب شد.
بهشتی: بحث مجدد درباره اینکه [تعداد اعضای مجلس بررسی قانون اساسی] ۷۳ نفر یا ۷۵ نفر باشند. با توجه به [اینکه] محاسبات جدول ابتدای آئیننامه انتخابات هم ۷۳ نفر شد.
ماده ب: صنایع بزرگی که سهامداران آن از طریق روابط غیرقانونی با رژیم گذشته و استفاده نامشروع از امکانات عمومی، مثل اعتبارات، گمرک، تعیین قیمت، بازار انحصاری و غیره بهرهبرداری نموده و از طریق غارت مصرفکنندگان و تضییع حقوق عمومی به ثروتهای کلان دست یافتهاند و بعضاً از کشور متواری میباشند، دولت طبق لایحه… مدیریت آنها را در اختیار گرفته یا میگیرد. سهام اینگونه اشخاص به تملک دولت در میآید. هرگونه رسیدگی مالی، فنی و حقوقی نسبت به اینگونه اشخاص در اختیار دولت خواهد بود.
تبصره: بهای سهامی که طبق فرمان امام به بنیاد مستضعفین تعلق دارد، توسط دولت به این بنیاد پرداخت میگردد.
ج) کارخانجات. تبصره: سهامی که طبق فرمان امام به بنیاد مستضعفان واگذار گردید، پس از ارزیابی و تأدیه دیون دولت از طرف دولت به این بنیاد پرداخت میگردد. کارخانجاتی و بقیه بدهی آنها.
عزتالله سحابی: بعضی کارخانجات مثل بلموند، تلویزیون از تولید به مصرف که قبل از تهیه به مردم فروخته، ۶۰ میلیون تومان پول گرفته، سفتهها را برده، گذاشته بانک، پولش را گرفته، افزایش سرمایه داده از ۲۶ میلیون تومان به ۷۰ میلیون تومان و گسترش صنایع و سهم خود را داده، آن هم چک کشیده و برداشته. مقداری به مردم بدهکارند و بقیه بدهی ایشان به عنوان طلب دولت و مردم.
صدر: جای کلمه ملی میشود [بگذارید] در اختیار دولت قرار میگیرد.
بنیصدر: چرا به دولت برگردد [؟]
صدر: میخواهم مثل کارخانجات دولتی نشود.
احمدزاده: [با] کلمه ملی، این صنعت که ملی شد، دولت مالک آن میشود. بنویسیم متعلق به دولت است، چون کارخانجات دیگری موجود است.
د) کارخانجات و موسسات تولیدی که متعلق به بخش خصوصی [است] وضع مالی و اقتصادی خصوصی خوبی دارند.
بنیصدر: اینجا ایراد کردم حمایت میکنی از کارخانهدار. قرار خواهد گرفت به جای قرار خواهند گرفت.
صدر: اشکال دیگر، افرادی که دو کارخانه دارند، پول را از یک کارخانه به دیگری منتقل و آن را ورشکسته میکنند، وضع مساعدی دارند تمام شود.
هاشمی: برای احتراز از آن ایراد، هر واحد صنعتی بگویید بهتر است.
جلالی: بند د وضعش خوب باشد با موارد بند ب ممکن است منطبق باشد.
موسوی اردبیلی: بنویسید و مشمول بند ب ماده یک نباشند.
تبصره: بدهیها و…
سحابی: ماده دو باشد، کارگران ۲۵ درصد شریک شوند. دولت قبل کارخانجات را به قیمت بورس میخواست بفروشد، نه قیمت اسمی. البته دولت ضرر میکند.
هاشمی: دو سه اشکال دارد. تعداد معین مشمول آن میشود. فکری برای سایر کارخانجات بشود. کارخانهها یکنواخت نیستند و تعداد کم و سود زیاد را چه میکنید [؟] یک هفته تأخیر [لازم است تا] جوانب قضیه شناخته شود. نکته دیگر عالینسب داشت [و آن اینکه] همیشه مقداری از سود برای توسعه کارخانه کنار گذاشته شود.
عزتالله سحابی: این لایحه سیاست مالکیت صنعتی است. خیلی صنایع باید حذف شود.
بنیصدر: در همه دنیا فوت و فن مال امریکاییهاست؛ مطالعه کردهاند، سهامی که تصمیم با آن است، اقل ۱۲ درصد، اکثر ۴۰ درصد، سهام معمولی حداکثر سود چهار درصد. اگر آنجا که شرکت میدهند سرمایه مال ملک خصوصی است، در اینجا سرمایه مال کل جامعه است. بهتر است اینها را بر اساس ضوابط فقهی، سرمایه مال عموم ملت و کارکنان حاکم بر امور آن شود. دولت گنده نشود به صورت صاحب کل ثروت. مالکیت خصوصی اگر ۲۵ درصد دادی، در مدیریت شریک نیست.
عزتالله سحابی: کلاه بود.
بنیصدر: کلاه دوم، سهام پرداخت نشده بود. بگوییم ۴۹ درصد و همان ترتیب را در آن بپذیریم و کارگر و کارکن را سهیم بکنیم.
صدر: این را میتوان به عنوان تصویب شده قبول کنیم. در چند روز منتشر میکنیم. آیا آن اسامی با آن باشد یا نه [؟]
موسوی اردبیلی: به جای شما [بودم] اسامی را منتشر میکردم. فرض میکردم بلافاصله باید دستاندرکار بشوم.
احمدزاده: ماده دو داشت، اصلاً نخواندید. موارد شمول و طرز اجرا [ی] این قانون بر طبق آئیننامهای که ظرف یک هفته به تصویب هیأت وزیران برسد و از طرف وزارتخانههای صنایع و معادن، بازرگانی و سازمان برنامه تنظیم شده باشد، انجام خواهد گرفت. مطلب دیگر در بند ب نوشتیم صنایع و معادنی [که] روابط غیرقانونی داشتند، مشکلی دارد.
[پنجشنبه ۷ تیر ۵۸]
لایحه حفاظت و توسعه صنایع ایران
اسامی افرادی که اموال آنها باید ملی شود، خوانده شد.
بنیصدر: چرا خاصهخرجی بشود [؟] احتیاج به انتشار ندارد. تزلزل ایجاد نمیکند. بند ب موضوع مشخص است.
جلالی: هدف راه انداختن صنایع بوده. اگر لایحه منتشر شود، هدف عملی نمیشود. بگذارید ده روز بعد منتشر کند که اسامی درآید.
هاشمی: اسم افرادی مثل حاجطرخانی و امثال آنها آورده شود معیار ندارد، خیلیها را میترساند. برخوردار که اسم برده شود، کارخانه سیمان به طور مشابه، آنها هم میگویند وضع ما را هم میگیرد. چیزی ندهید همه را بترساند معیار میدهید.
بنیصدر: بعد از وقوع است.
احمدزاده: اسامی که الان نوشته شده، وضع روشن است. احتیاج به تحقیق ندارد. یک عده که مثل علی رضایی است، محمود خیامی، یاسینی، اگر یک عده مثل اینها را اسم ببریم، اثر مطلوب دارد و یک هفته فرصت دارد.
قطبزاده: درست همین نظر است. اول [اسامی] افرادی که شک نیست، منتشر شود.
عزتالله سحابی: [به] چند جهت توجه شود. علی رضایی رسواست. عده دیگر ممکن است داخل خودمانیها حرف دربیاورد. برخوردار یا ایروانی اقداماتی میکنند و سبب زحمت میشود.
خامنهای: در این مورد جرأت نمیکنند حرف بزنند.
باهنر: اولاً چون اعلام شده خیلی سریع با طمطراق اعلام شود. منتظر بعضی افراد باشیم محدود نیست. سریع اعلام شود و هفت هشت نمونه قطعی.
خامنهای: به عنوان نمونه صحیح نیست افراد نترسند.
قطبزاده: مثلاً اینها.
بهشتی: لیست محدود که نداریم. لیست باز به شرط توضیح مصادیق مسلّم. بعد هم بحث شود، هر صاحب صنعت میتواند وضع خودش را روشن کند و از سایرین بخواهیم که دیگران به خود ناراحتی راه ندهند و به کار ادامه دهند. به صرف تهمت و سوءظن سراغ کسی نمیرود. انقلاب خاصهخرجی نکند.
موسوی اردبیلی: کاری نکنیم سروصدا دربیاید.
عزتالله سحابی: جعفر اخوان مدیر حبیب اخوان، [در] انتقال سهام بانک صادرات نقش داشت. عبدالمجید اخوان کاشانی، حبیب ثابت و خانواده، مراد اریه و خانواده علی رضایی ۴۱، ۲۰۰ هزار سرمایه، ریال ۵۱، ۳۰۰ میلیون تومان.
احمدزاده: تمام معادن را، محمود رضایی برادر او است. احمد خیامی و خانواده، محمد و خانواده. رحیم ایروانی فوقالعاده فعالیت میکند، [سالهای] ۳۷-۳۶ تاجر خرده چرم بوده، سال ۳۹ کفش کتانی [را] درست کرد، امروز پنج میلیارد تومان دارد. کفش ملی میگویند تنها گروهی است که ارز وارد مملکت کرده. پیدایش کفش ملی مرادف با از بین رفتن چندین هزار کفاش [بود]. گروه صنعتی ملی و گروه الوند و گروه آذرین ۲۴ شرکت که ۹۰ درصد سهام متعلق به کفش ملی است که اعظم سهام، مال خانواده ایروانی است.
عزتالله سحابی: عبدالعزیز فرمانفرمائیان، شریک امریکاییها، [از] برنامهریزان دستگاه بود، از سهامداران شرکت خانه است. خداداد فرمانفرمائیان دو قرن در ایران [از] خانوادههای فئودال بودند که تبدیل به فئودال صنعتی شدند. منصور یاسینی، قاسم لاجوردی، اکبر لاجوردیان. قاسم هم سناتور و هم فراری [است]. اکبر گروه صنعتی بهشهر را دارد، اشکال ثروتاندوزی.
احمدزاده: روغن نباتی سوبسید را بین خود پخش میکردند.
بهشتی: بگویید تخفیف میداد. دولت یک میلیارد میداد.
عزتالله سحابی: برخوردار، پارس توشیبا، بانک توسعه صنعتی، بانک ایران و عرب، روی آن حرف درمیآید. حساب و کتاب او خوب است، اندوختن ثروت کلان.
بهشتی: صورت اینطوری خوب نیست. شرح و تفصیلات باشد. گفته شود مثلاً ابراهیم قرینراد، یهودی صهیونیست در اسرائیل سرمایهگذاری دارد. در پرونده القانیان بود، هزینه جاسوسی اسرائیل را میدهد، الان لانه موساد است، کارخانه ایران را دارد، نمونه کفش ملی است. کارتنسازی که عالینسب مقابل آن به وجود آمد و ایستاد. عنایت بهبهانی، صاحب اصلی جنرال، اندوختن ثروت خیلی نبوده، بعد از ۱۵ خرداد یکی از صاحبان صنایع بود که جنبش را کوبید، توهین به خمینی و جنبش [کرد]. تأسیسات مجلس سنا با او بود [که] سه میلیون و سیصد هزار تومان خرج داشت که هشت میلیون گرفت. آدم چاپلوس نوکر در روابط خانوادگی سطح بالا بوده [و] معاون اتاق صنایع شد. علی شکرچیان و خانواده قرقره زیبا ثروتمند بودهاند. سال ۳۸ و ۳۹ هر چه میخرید، پول نقد میداد؛ خیلی کثیف است، فراری است.
بنیصدر: به مناسبتی [او را] در دفتر عالیخانی دیدم. زد و بند آن وقت داشت.
سحابی: فولادی، شرکت پخش لوازم یدکی در این چند سال گذشته داشت، [از] عوامل گرانی، بازار سیاه و پخش باتری [بود].
قطبزاده: حسین فولادی سه میلیون زمین نزدیک شهر اشرف دارد، خانهسازی دارد. آورد بدهد [تا] نجات بدهیم او را.
سحابی: عبدالمجید اعلم.
باهنر: لاستیک.
احمدزاده: کیان تایر [را] دارد.
سحابی: [اعلم] همبازی شاه بود، شرکت مقاطعهکاری تسا را داشت، مدتی وضع او بد بود، تا [سال] ۴۱ به بعد شرکت آنقدر بزرگ شد. پروژههایش مخفی است و به او میدادند. سالیانه دو میلیارد تومان باید کار بکند. سال ۵۰ به بعد وارد صنایع شد، کمتر شرکت جدیدی بود که اسم او نباشد. جزو شرکت خانه فراری است. هرندی، صاحب گروه صنفی برک.
بهشتی: کفش ملی، پلاسکو، برک، حتی فروشگاهها مال آنهاست.
سحابی: هرندی شریک غلامرضاست. تمام نقل و انتقالات از ۲۱ بهمن به بعد ملغی است. علاقبند، سلطان پنبه ایران، با برادر طوفانیان شریک است، کارخانه کشت و صنعت شمال به اضافه روغن نباتی [در اختیار اوست]. کارگران، مدیر او را بیرون کردهاند. علاقبند خارج است، طوفانیان میآمده. ۱۰۰ هزار به شریعتمدار، به گلپایگانی و نجفی داده.
قطبزاده: علاقبند فراماسون هست.
موسوی اردبیلی: غیر از فراماسونی و سرمایهدار.
بهشتی: انقلاب یا حکومت شرعی، باید گفت گرفته شود.
احمدزاده: وهابزاده، رستگار، علی حاجطرخانی.
هاشمی: ارج، همه جای ایران.
بهشتی: عدهای را مثل ثابت و القانیان نوشته شود [که اینها] کسانی هستند که استرداد اموال عمومی از آنها شده است.
هاشمی: این معیارها درست نیست. ارج همه جا را گرفته.
سحابی: انحصار نکرده.
هاشمی: مصادره خیلی از اینها باید بشود. ثروتمند زیاد است. در بازار، در زمین. میلیاردر از زمین هستند. با طرح باشد، صنایع رفتهرفته ملی شود. یک وقت حالت چپزدگی و انقلابینمایی است. بهشتی صحبت میکند اینها همه حرام است، خوب است حالت مصادره، کار ما این نیست.
سحابی: ائمه کفر را ۲۵ یا ۲۶ نفر است اعلام شود بگوییم.
موسوی اردبیلی: با شرح گفته شود.
بهشتی: بنده معتقدم این لایحه بر مبنای اینکه باید گرفت، خیلی کارهای دیگر کرد. هر کس سرکرده باشد، از کیفیت پول درآورها. مالی که اکثریت آن از مبنای حلال به دست آمده باشد، نداریم. اکثر سرمایهها از طریق حرام به دست آمده. حکم به استرداد آنها از مبنای ولایتی اشکال ندارد. خیلی میان افراد حرف نیست، یکی عرقخور بوده، زناکار و… یک عده در این بعدها کمتر است. آقای هاشمی و خود بنده و دیگران میدانیم [که اینها] حداقل با رشوه دادن، کار خود را درست میکردهاند. از نظر بنا کبر نیست مصلحت اقتصاد کشور، لایحه را هر کار بکند، ثروتها و کارخانههای بالای ۷ یا ۸ میلیون تومان، صنایع خرد [را] از حالا برای اداره بخش عظیم صنایع آماده کنید. اگر احساس میکنید این لایحه را امروز بدهید، و گرنه یک ماه دیگر، اسامی سؤالانگیز است. صنایع بالای هشت میلیون تومان ملی شود.
خامنهای: در اصل تصویب لایحه با دایره وسیعتر بحث نیست. چند نوع شده، این نوع دوم است. اولاً در لایحه اعلام میشود جنبه انقلابی فراموش نشود؛ عملی باشد که [نشان دهد] انقلاب ادامه دارد. دوم، [در مورد] تکیه شما و هاشمی [بر این نکته] که کارخانهها میخوابد.
بنیصدر: خوابیده است.
خامنهای: در کارخانهها درست است کمتر مدیریت لنگی میآورد، ولی لنگی کار هم هست. کارخانهها از نظر کار خوابیده است، کارگرانش به کار نمیرفت. اگر این نامها گفته شود، در تعداد مشخص شود، تازهای پیدا میشود، تعدادی که مدیر نداشت آنجا مساله فرقی نمیکند. اعلام بکنیم تحت ضابطه بند ب. حرف شما وسیع است، آن در مراحل بعدی ممکن است بدین نامها چند تای دیگر اضافه شود.
بهشتی: ۴۰ یا ۵۰ نام میگردند، پیدا کند. همه کسانی که مشمول هستند نام آورده شوند. ثانیاً اگر لازم است بگیرند پیدا کند، دیگران را دلسرد نکند.
قطبزاده: علت موافقت اعلام سلسله اسامی، لایحه اگر اعلام شود و مصداق معلوم شود، به طور عینی همه را متزلزل کرده و استفاده مثبت نشده. [در مورد] اشکالی که میگویید، برای یک ماه دیگر به نظر میرسد جوّ انقلابی موجود، اثرات منفی اولیه را گذاشته. ضمناً این کارخانهها مدیران آن مساله نیست، متزلزل دارند یا نه، همه دارند. تلاش است به هر نحوی شده، تمام پنج میلیارد را مخارج منتقل کردهاند و خوردهاند. تازه میرویم آنها نخورند حداقل یک سری اسامی اعلام شود.
سحابی: در مورد اعلام اشخاص سه نکته دارم. [۱)] اعلام باید قاطع باشد، وگرنه اهمیت نمیدهند. ۲) ما میتوانیم اعلام بکنیم القانیان سیاسی نبود، در زیر سیستم ساز بود، صنایع کوچک هم باید رشوه میداد. ۳) ما همیشه یک طرف موضوع را نگاه میکنیم. تزلزل و… درست. [اما] آن طرف اگر جوری انقلابیون خودمان را نشان ندهیم [که] یک حدی اهداف شما را اجرا میکنند، علاقه پیدا نمیکنند. دولت باید تسلط روی کارخانجات داشته باشد و پاکسازی بکند. اینها قربانی شوند تا دولت بتواند بایستد. باید اعلام کرد.
بنیصدر: عقیده ندارم میسر شود، لیست کامل شود، به عکس، طرز فکر آنها پیروی از زور است، بقیه حساب دستشان میآید. کسی در ایران از جیب خود نگذاشته و از این به بعد نمیآیند. ابنخلدون میگوید، [در] کشورهای ما تاجر از جیب خودش خرج نمیکند، وگرنه دو ماه دیگر اصلاً ما نخواهیم بود. به تدریج اسامی منتشر شود. مهندس بازرگان طبعاً با آنها موافق است.
مهدوی کنی: حرفم ممکن است اول مطلوب نباشد. [در] لایحه زمین، توجه به فتاوای آقایان نکردید. در اینجا نظرات خودمان را منظور میکنند. آقای خمینی نظرش میخواند معامله ما پول حرام را باطل میداند. رژیم حق نداشته اموال عمومی را بدهد آقایان دیگر. یکی رشوه، آنها در این صورت جایز میدانستند. مساله دوم معامله ذمه با پول حرام را فتوا به صحت میدهند. غالباً معامله نسیه بوده. ممکن است صدای آقایان دربیاید. مخصوصاً آنها که چهره مذهبی دارند، وجوهات بده هستند، مثل برخوردار که در قم واحد آقای صدوقی را میسازد.
بهشتی: الان باید اعلام کرد در فتوای حکومتی نمیشود فتاوای متضاد را دخالت داد.
خامنهای: [به] خاطر آقای مهدوی جنبه شرعی درست شود. مساله لاضرر شوخیبردار نیست. این قاعده حاکم است، معاملات باطل. فتاوی در رودربایستی که فلان جناح خوشش نیاید، از اصول اسلام نمیشود مایه گذاشت. باید مرّ اسلام مایهگذاری شود. فتاوی غیر از اصول اسلام است. بحث روشنفکری که مورد تأیید شما و همه است. فتاوی تحت اوضاع و احوال از مسیر اصلی دور شده. حالا که وقت عملی است، فتاوی را کار نداریم. لاضرر مسلّم مالکیت خصوصی هست، با حدود و ضوابط دنبال فتاوی نرویم. روی آنچه با شرع میخواند توافق کنیم، قانون تصویب شد و اعلام، ایشان مخالفت نمیکنند.
بهشتی: ایشان گلهمند میشوند. با ایشان مطرح شود.
هاشمی: همه ادله باید محدود نگردد. اگر مصلحت کشور مورد نظر است، این به آن هدف نمیرسد. شاید طرح بهتری بدهیم. عدهای را معین کنید، بگویید بعد از آن جلو نمیرویم.
بهشتی: باید به صورت انقلابی عمل کرد. مالکیت صنعتی را مطابق موازین اسلام عمل کرد.
مهدوی: مملکت را خراب میکنند.
جلالی: این کارها [را] باید دید انقلابی است یا نه.
احمدزاده: خیلی موارد [را] در نظر گرفتهام. [برای] خیلی [از] موارد، مدیر گذاشتهام.
جلالی: [در مورد جنبه] اسلامی من اظهارنظر نمیکنم. اگر تأیید کند اسلامی است، امثال بنده مسئولیت شرعی نداریم. اگر وتو نکردند، آیا معلوم نیست شش ماه دیگر، اعتراض سایر مراجع را توجه میکند [؟] یک موضوع است. شش ماه دیگر معلوم نیست دولتی باشد یا نه. یک چیز را انتخاب کنیم. اسلام تجمع ثروت را محدود میکند. چهارشنبه نشان بدهیم اعلام کردیم.
پیمان: نکته راجع به اداره صنایع و اشکالات که بکند میشود این قالب را بشکنید. این توهم است. هر قدم نیمبند برداشته شود، همه اینها در حال تعطیل و زد و بند [و] خیانت هستند. این جور جریان وضع را یک ساعت نمینشاند. عدم اعتماد به خودمان و ظرفیت انقلابی مردم است. استخوان لای زخم، نمیتواند تجدید حیات صنایع بکند و شکست ما قطعی است. باید قاطع عمل کرد و نگران نباشیم. با شور و هیجان کارگران [را] میشود نگه داشت. [اگر] تولید پایین آمد، اشکال ندارد. نه از لحاظ اصول اسلام صحیح است و نه از لحاظ اقتصاد مملکت، مرحلهبندی آن، بر اساس سرمایه مرزی کشید، سرمایههایی که تولید خانوادگی دارد، استثمار را میشود نفی کرد و حفظ کرد. سرمایه بالا را معین کنیم با ذکر دلایل ضرار استثمار ذکر شود.
بهشتی: دردعشره ده میلیون به دلار. در گفتوگوی اول جریان تا حالا یک نفر دیر و زود میکرد. تکلیف ما را معین کنید. لایحه را تغییر شکل بدهید [برای] جلسه سهشنبه.
شیبانی: این عده که نام برده شده، اعلام شود.
موسوی اردبیلی: اگر قرار شود لایحه تصویب کنیم بعد برویم عوض کنیم، این لایحه تصویب شده، ذیل آن با اسامی باشد یا نباشد. این لایحه تصویب شده، ذیل آن بحث است.
پیمان: سرعت عمل حرف دولت است. اگر این مواد باید تغییر کند، تصویب شود.
سحابی: این لایحه معطوف [به] گزارش توجیهی بود. برآورد از نظر شرعی همه صنایع میشود. تمام صنایع مصادره نمیشود. وقتی اعلام شد صنایع ملی، اشخاصی که صنایع آزاد میشود در صنعت نمیگذارند، [به سراغ] یا کشاورزی یا تجارت یا مصرف [میروند].
بهشتی: یا صنایع کوچک.
سحابی: اگر بروند سراغ کشاورزی، سرمایه منتقل بر کشاورزی میشود. در بازار و اقتصاد وابستهتر میشود. مردم کوشش برای تولید داخلی نمیکنند. صرفنظر از سرمایهدارها، مردم متوسط و عادی اکثر سرمایههایی دارند، سرمایهگذاری مردمی مجموع شود. رسیدن به اقتصاد توحیدی یکمرتبه نمیشود. طول مدت، از پیش معلوم نمیشود. مرحله اول، بخش خصوصی باشد، از همه جهت کنترل شود. اهداف در مرحله اول باشد. از نظر اسلامی خود ما، ملی شدن راه اسلامی نیست، مردمی شدن و اجتماعی شدن اسلامی است.
موسوی اردبیلی: خود لایحه درست. بقیه با شرح حال که حدود معین است بدهند، افرادی که در آن مسائل با آنها شریک هستند، مشترک باشند. هر پولدار خودش را مشمول قانون نداند.
بنیصدر: در مطالب سحابی سن شریک کار اقتصاد امور نظامی نیست و ناگهانی نمیشود. ما کشور زیر سلطه هستیم. به تدریج به طرف یک هدف برویم، محتاج سیاست اقتصادی هستیم. شورا هیأتی معین کند، سیاست اقتصادی را معین کند. لایحه مهندس بازرگان دو بار آمد، سر کلمات حرف داشت. این لایحه دولت است. اگر میخواهید اجرا نشود، اثرش بدتر است.
بهشتی: این آقای احمدزاده پا به پای افراد آمده. چوب ایشان تندروی است. دکتر صدر خودش بگوید.
قطبزاده: این هم مثل او است.
بهشتی: مهندس بازرگان به هر دو تشر زد، اکثریت هیأت دولت با تصمیم شما موافق نیست.
صدر: بدون اینکه وارد ماهیت بحث بشویم، چون مهندس نیستند یک جمله بگویم. مهندس به اندازهای دموکراتیک فکر میکند [که] اگر شخصاً مخالف باشد، دنبال تصمیم جمع هست.
شیبانی: ۲۵ نفر را معین کنید.
بهشتی: به جای ۲۵ نفر، چند نفر نمونه باشد.
قطبزاده: ثابت صحبت شده این لایحه با ۲۵ اسم به طور مثال اعلام شود. رد شد با ۲۵ اسم. لایحه بدون اسم اعلام شود. در توضیحات اسم افراد معروف برده شود.
مهدوی کنی: لایحه بدون اسم تصویب شود.
پیمان: در محل چه تغییراتی ایجاد شد، در بانکها، راجع به صنایع همینطور است.
بهشتی: اسامی را که لایحه بدون اسم منتشر شود، دولت در توضیحات عدهای را به عنوان نمونه اعلام کند.
رد شد.
هاشمی: لایحه با مرز مشخص، افراد فراری و ارتباط قطعی با دولت داشتند منتشر شود و جلویش بسته نشود.
باهنر: پیشنهاد هاشمی با توضیح اگر اسم نبرید خشک اگر اسم ببرید با توضیح داده شده شبیه آنها ۵۰ نفر داریم.
صدر: تعدادی هستند که لااقل همه نظر دارند درباره آنها اقدام شود. هدف این بوده، به دیگران اطمینان داده شده. چرا آنها که مورد قبول است اقدام نمیکنیم [؟] راجع به بقیه، دادگاه تصمیم بگیرد.
پیمان: قسمت الف تکمیل شود، بعد الف تکمیل شود… بند ب با معیار سرمایه.
بهشتی: لایحه تصویب شده. در مورد افراد، دولت هر چه میخواهد، اقدام کند.
خامنهای: به دولت یک هفته وقت بدهیم [تا] حداکثر اسم ممکن را گیر بیاورد.
بهشتی: پیشنهاد من هم این بود [که در] یک مهلت دو سه روزه برود اسامی را مطابق معیار بند ب پیدا کند [و] اعلام کنیم ۶۰ یا ۷۰ نفر.
جلالی: لیست بعضی شده، در جلسه یکی یکی رأی بدهیم.
خامنهای: بحث روی افراد نیست.
احمدزاده: قبلاً گفتم تعدادی اسامی با این قانون عرضه بشود، قطعی نشود، یک هفته در ماده دو فرصت داده شده.
صدر: این مساله ما را با روحانیت روبهرو میکند. تأیید شورا روی افراد لازم است. به این دلیل فلان حاج آقا برود بگوید مصادره اموال شده. آقایان شورا حامی ما باشند، [اگر] اصرار است این اسامی خوانده شود، اگر شورا نمیشناسد، دولت هم نمیشناسد.
خامنهای: وقتی صحبت میشود گوش نمیکنید. بحث روی تکتک افراد نیست. لایحه تصویب شده، پنج روز تأخیر شود. به جای ۲۵ اسم، ۵۰ اسم اعلام شود.
بهشتی: لیست قطعی معلوم شد، دوشنبه تا سهشنبه، حداکثر پنجشنبه، موارد لیست معلوم شود. [اگر دولت] مایل است لیست را بیاورد، [اگر هم] میخواهد، نیاورد. شورا پشتیانی میکند. لایحه با اسامی قطعی شده نه در این دایره ۲۵ نفر. به شورا، وزیر بازرگانی، صنایع [و] معادن و سازمان برنامه اختیار داده میشود لیست را اعلام کنند.
قطبزاده: شورای سه نفری وزیر بازرگانی، صنایع [و] معادن [و] سازمان برنامه، به شورای سه نفری اختیار داده شود اسامی را با این لایحه اعلام کند.
سحابی: بند د و ج قسمت عمده صنایع ایران، ۷۰ یا ۸۰ درصد سهام دست دولت میافتد.
موسوی اردبیلی: با ذیل لایحه با این ۲۵ نفر صورت همین را مشمول دانسته، ببرند تکمیل کنند.
بهشتی: پیشنهاد، لیست نهایی را دولت برای هر وقت که تعهد کند سریع و اعلام لایحه همراه با لیست تقریباً قطعی باشد، حدود ۶۰ یا ۷۰ نفر را میگیرد.
احمدزاده: گذاشتم به تصویب هیات وزیران و نمایندگان شورای انقلاب، گفتند وقتی که اسامی را میخواهیم اعلام کنیم شورا ببیند. اسامی آماده شده. فرض کنید یک هفته فرصت، این اسامی بدون ایراد است و بدان اضافه نمیشود. تهیه اسامی کار دشوار است، به خصوص که خیلیها جابهجا شده.
بهشتی: تقریباً لیست بند ب چند نفر میشود [؟]
احمدزاده: خانوادگی باشد، ۶۰ نفر میشود.
بهشتی: تا پنجشنبه لیست ۵۰ یا ۶۰ نفر را بدهید.
قطبزاده: لیستی منتشر کنیم، نهایی، قطعی بودن [را] از اطلاعات مردم میشود استفاده کرد.
بهشتی: دولت اعلام کند لایحه را. لیست مشمولان بند ب تا روز پنجشنبه به طور مشخص اعلام میشود.
قطبزاده: لایحه تنظیم شده به حداقل مقبولیت رسیده، برای پنجشنبه جنجال بلند میشود.
بهشتی: لایحه به همراه لیست بند ب یکجا اعلام شود. ماده آخر موارد به تصویب کمیسیون شورا و سه نفر وزرا برسد. تصویب شد. اعلام لایحه بعد از تعیین لیست باشد. تصویب شد.
[یکشنبه ۱۰ تیر ۵۸]
وضع زندانها
بهشتی: مساله زندان. انتقال به اوین ممکن نیست. نوع زندانیها حساس و خطر حمله بالاست. تضمینها به درد نمیخورد. کارکنان نمیروند.
مهدوی کنی: جا ندارد.
بهشتی: تأمین ندارند. آمیخته کردن آنها با زندانیان عادی اشکال ایجاد کرده. آمده بودند در باغ، دنبال هم کرده بودند و لباس پاسدارها را پوشیدهاند، لواط میکنند، هروئین و غیره برای زندانی سیاسی آینده است. قرار شد به اندازه ۲۵۰۰ نفر دیوار بکشند و مجزا کنند و آن قسمت را آنها بگیرند، ناشی از آن است که پی بهانه میگردند.
مهدوی: آقای شهشهانی بلافاصله عزل شود. برخورد او با کمیته تحقیرآمیز است.
بنیصدر: دولت باید مملکت را اداره کند.
خامنهای: آذری میگوید قزلحصار، اوین و غیره. اصلاً قزلحصار برای زندانیان عادی ساخته شده.
مهدوی کنی: رفت و برگشت چهار ساعت.
موسوی اردبیلی: هم با شهشهانی گفتم، هم با آذری. شهشهانی گفت راهی نشان بدهید، گفتم ببرید اوین. گفت آنجا ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر جا دارد. آذری گفت این چه کاری است [که] شهشهانی گفته است [؟] گفت ما حرفی نداریم، ولی دو راه میسور نیست.
[یکشنبه ۱۰ تیر ۵۸]
ٰجلسه مشترک شورای انقلاب و کابینه دولت موقت با امام خمینی
امام خمینی: گلههایی هست [که] باید رفع شود.
بازرگان: [امروز] سرنوشت انقلاب بیشتر در خطر است تا شش هفت ماه قبل، و ایجاب میکند بیش از قبل وحدت کلمه باشد، در جهت واحد همه حرکت کنند. نه تنها اختلاف، بلکه همراهی و پشتیبانی و کمک باشد. چون خیلی همکاران بنده [و] وزرا حس کردند که در اثر عدم یکپارچگی و وجود مراکز تصمیمگیری و مداخله، نه تنها ناراحت میشوند، [بلکه] کار پیش نمیرود و ترجیح میدهند اصلاً کنار باشند. اگر شعار زمان، وحدت کلمه و رهبری واحد بود، حالا محور واحد هم اضافه شده. این محور، اسلام و خدا و در رأس، حضرتعالی [امام خمینی] و تمام در یک جهت [باید باشند].
بهشتی: ایراد اگر به شورا هست، نمونه بدهید.
بازرگان: فرودگاه برای لیبی، وزارت خارجه.
یدالله سحابی: انتقاد لازم است.
در مورد تغییرات لیست انتخابات صحبت کرد.
فروهر در مورد دخالت کمیتهها و شوراهای کارگری در وزارت کار و وظایف شورای انقلاب صحبت کرد [و تأکید کرد] قوه قانونگذاری حق هیچگونه دخالت در امور اجرایی نداشته باشد، قوه قضایی، قوه مقننه یک بار اظهارنظر کند. بقیه زیر نظر قوه اجرایی باشد.
دکتر سامی [مطالبی را] راجع به دخالت شورا در امور اجرایی از طریق سپاه، کمیته و رادیو بیان کرد.
هاشمی [مطالبی] در مورد اقداماتی که دولت کرده و شورا حرفی نزده [گفت].
پیمان: مشترک بودن شورا و دولت در تصمیمگیری.
تاج [وزیر نیرو]: وحدت در مقابل دشمن مشترک [ضروری است]. دولت جایش را با شورا عوض کند و شما اداره مملکت را به عهده بگیرید و ما کمک شما هستیم.
صباغیان: اکثریت شورا اعضای حزب [جمهوری اسلامی] هستند؛ درست نیست. دولت به حرفش کسی گوش نمیدهد.
خامنهای: [اعتراض دولت] بهانهگیری برای پاس دادن مسئولیت است. دولت از اول که آمد، ضعیف بود و اظهار کرد. خودش نشانه بدی کار بود و سبب برانگیخته شدن [تحرکات در] مرز بلوچستان و کردستان شد. ما برادرانی هستیم، مجبوریم کار کنیم. ایراداتی که هست، به صفت شخصی هم باید میگفتم.
دکتر یزدی: من از گله بدم نمیآید.
[یکشنبه ۱۰ تیر ۵۸]
ترمیم دولت
بهشتی: پیشنهاد دکتر پیمان در مورد اداره کشور به صورت شورای انقلاب.
بازرگان: دو نکته کوچک. استعفای ده نفر [از] همکاران که دو هفته قبل مطرح بود، به هیچ وجه فرار از خستگی و [به] قصد کنارهگیری نبود. [بلکه این کار برای] یکی شدن سه مرجع تصمیمگیری [صورت گرفت]. پنج شق قابل تصور است: ۱) شورای انقلاب به کلی تعطیل و آن هیأت دولت، ۲) شورا باشد، دولت باشد، جلسات با هم، تصمیمگیری در یک مجلس [صورت بگیرد]، ۳) دولت تبدیل به هفت گروه بشود [و] از آقایان شورای انقلاب، یک نفر در آن باشد، ۴) راهحل که ده یازده نفر نوشتند، پاسداران، کمیتهها و دادگاهها کاملاً زیر نظر دولت باشد، ۵) شورا باشد و نقش قانونگذاری و نظارت داشته باشد، دولت باشد، یا این دولت یا دولت دیگری، ولی برای اینکه تعارض پیش نیاید وابستهها، حزب و کمیتهها و پاسداران مویّد این کار باشند (نه بیطرف و مخالف) و به جنگ دشمن برود. قسمتی از اعضای دولت در شورا [و] عدهای از شورا در دولت [باشند]. فرض، ده نفر از دولت در شورا باشد، تصمیم اینجا مسلّم تکیهگاه در دولت دارد و در شورا هم ده نفر از دولت باشند. با توجه به مسائل و مشکلات، مطالبی به نظر آقایان شورا میآید، وقتی به افراد ما میگویند ممکن است قبول نداشته باشند، ولی ممکن است قبول باشد، ولی عملی نباشد. شورا باشد، [چرا که] نبودن آن توهم دیکتاتوری ایجاد میکند.
موسوی اردبیلی: این یکی را که توضیح دادید، مثل اینکه مورد قبول است.
بهشتی: با توجه به اینکه اولویت این است آنچه در دولت مطرح شده و قبول، اینجا مطرح شود، برای اینکه بحث آگاهانه باشد، از مهندس سحابی و دکتر پیمان میخواهیم طرح خودشان را شرح بدهند.
موسوی اردبیلی: این طرح تصویب نشده، بلکه بحث شده.
عزتالله سحابی: طرح آن است که هفت گروه بشود که یا شورایی اداره شود و مشابه نظریهای است که دولت دارد. آن عده از دولت در شورا باشند که از نظر مکتبی با انقلاب همراه باشند. [برای] مسائل دیگر دستگاه اداری برایش در این طرح فکری شود. امور هفت گروه: ۱) امور اقتصادی و مالی: نُه واحد دارد، صنایع معادن… ۲) امور رفاهی، بهداشت و مسکن و… بنیاد مستضعفین، مسکن و جهاد سازندگی، ۳) امور قضایی، دادگستری، دادگاه انقلاب، ۴) آموزش و فرهنگ و تبلیغات، ۵) امور داخلی، وزارت کشور، شهربانی، پاسداران… واحدی که نسبت اطلاعات و امنیت کلمهها، ۶) سیاست خارجی، ۷) دفاع.
بهشتی: گروههای پنج، شش، هفت، همان وزارتخانههاست. وزارت کشور.
پیمان: شوراست.
عزتالله سحابی: گروه یک اقتصادی، سازمانهای تابعه بودجه، صنایع معادن، کشاورزی، بازرگانی، دارایی، کار، بانکها، نفت و پتروشیمی. اگر واحد دیگری میخواهید وارد آن شود. این مجموعه در حال حاضر، بوروکراسی میراث رژیم گذشته [است]. شورایی به عنوان گروه اقتصادی و مالی مرکب از روسا و وزرای این واحدها. این شورا ادارهکننده این واحد است. اعضای شورای انقلاب که وارد این شورا هستند، در بخشی از اجرا دخالت میکنند، سیاست اقتصادی و مالی را معین میکنند. یک عده که مکتبی هستند در شورا شرکت میکنند، به اضافه افراد شورا که در این هیأت هستند. شورای امور رفاهی، بهداشت، مسکن، راه، پست و مخابرات، نیرو، جهاد سازندگی، مستضعفین و بنیاد مسکن، مسئولینی [از آنها] در این شورا شرکت میکنند، یک یا دو نفر از شورای انقلاب در اینجا شرکت دارند. اگر لازم شد، مسکن و راه یکی شود، این شورا تصمیم میگیرد. تعداد افرادی که در شورا بودند یا از شورا [به] اینجا میآیند بررسی میشود. شورای امور قضایی، دادگستری، دادگاه انقلاب. همکاری شورا و دولت ساده نیست، بلکه [باید] با مکانیسمی باشد که نتیجه مطلوب بدهد. تمام امور اجرایی زیر یک رهبری بیاید [با] مقداری استقلال داخلی. اگر شورای انقلاب حرفی داشت، نگوید دولت از جامعه و مردم منقطع است، تماس شورا با مردم بیشتر است، دولت دلایلی دارد، ولی نحوه عمل اعلام تصمیمهایش ایراداتی ایجاد میکند. نقش نخستوزیر چیست [؟]
بهشتی: شوراهای هفتگانه بین شورای اقتصادی، به علت تعدد وزارتخانهها سه نفر از شورا بیایند آنجا و سه نفر هم از رؤسای آن وارد شورای انقلاب شوند. شورای امور رفاهی یک نفر، شورای قضایی یک نفر، امور آموزش و فرهنگ دو نفر، امور داخلی دو نفر، شورای خارجی و دفاعی یک نفر. جمع این تعداد یازده نفر که ۲۲ نفر میشود، یک نفر صدر در نهایت، جمع کل ۲۳ نفر تا ۲۵ نفر.
بازرگان: به طور کلی گفته شد در طرح ما مؤسساتی که جدای از دولت هستند و احیاناً بنیاد و غیره وارد دولت میشوند، پاسداران انقلاب جزو وزارت دفاع یا کشور میشود. دادگاه انقلاب از بین میرود.
تاج: شورا و دولت یکی شود، کار را یکی انجام دهد.
بهشتی: هفت گروه اجرایی زیر نظر یک گروه تصمیمگیری گروه اجرایی، اختیارات تصمیمگیری داخلی زیر نظر گروهی که هم تصمیمگیری قوه مقننه دارد و هم دولت، شورای ۲۳ نفر تصمیم میگیرد.
پیمان: برداشت اشتباه بود. دو مرکز تصمیم نیست. در ابتدا یک شوراست، معیارش انسجام فکری و خصلتی است، بینش مکتبی و قاطعیت انقلابی باشد. هفت گروه شورای اجرایی به اضافه بعضی وزارتخانهها که عضو شورا مسئول آن باشد و بعضی مشاوران که در شورای اجرایی باشند، همه عناصر موجود از بین آنها انتخاب میشوند، با تأیید خمینی اینها تقسیم مسئولیت میکنند. بعضی به علت آمادگی مسئول وزارتخانه میشوند، در شوراهای اقتصادی، رفاهی و غیره که مسئولیت اجرایی ندارند، شرکت بکنند. کل وزرا عضو شورای انقلاب نیستند. در شورای اقتصادی افرادی هستند به صورت وزیر یا کارشناس که جزو شورای انقلاب نیستند. هفت نفر قطعی به اضافه تعداد دیگری که در شوراها وزیر یا مشاور هستند که عضو شورای انقلاب هستند، انتخاب روی انسجام است، وحدت در برنامههای مشترک انقلابی، ضرورت احساس مرحله تازه مسلّم است، [برای غلبه بر] حالت بیتفاوتی در مردم و احساس ضعف دولت مرکزی. برنامه مشخص اعلام شده و به دنبال آن قاطعیت و هر تخلفی با قاطعیت رسیدگی شود و حتی دو نفر اعلام شود. عناصر دولت و شورا وقتی از خارج انتخاب شوند و به امام پیشنهاد شود و با تأیید ایشان عمل شود.
بهشتی: یک مرکز حدود ۲۳ نفر عضو جلسات مرتب یا در شکل مسئول وزارتخانه یا عضو شورای یک مجموع با تماس با مسائل اجرایی هستند. از هفت گروه که هر کدام اختیارات داخلی دارند، در داخل گروهها هر وزارتخانه اداره میشود. غیر از جدا بودن مراکز تصمیمگیری، دوگونگی نظر رفع شود. شرط اساسی آن انسجام است. کمیسیون سه نفر معین کند و امام تأیید کند.
ایزدی [وزیر کشاورزی]، یدالله سحابی: چگونه عمل میشود [؟] کدام مطرح میشود که روی آن رسیدگی شود [؟]
بهشتی: مادامی که سؤالی راجع به روشن شدن موضوع است، به آن جواب میدهند. بعد از روشن شدن اول طرح مهندس بازرگان است.
ایزدی: منظور پیمان [این است که] افرادی در شورا باشند که از نظر فکری و مکتبی هماهنگ باشند. فکری و مکتبی، مکتب اقتصادی است یا مکتب دیگر [؟] تمام افراد اعتقاد دارند انقلاب اسلامی بوده. بعضی برداشتشان از اسلام، سوسیالیسم است و مارکس، بعضی میگویند مکتب اسلام مثل مارکسیسم نیست، رفع تبعیضات مالی و غیره از طریق زکات، خمس و سایر وجوهات عملی است. مکتبی بودن کدام است [؟] اقتصادی یا فکری [؟]
بهشتی: سؤالات را دکتر پیمان یادداشت کند، حدود یگانگی [را] روشن کنند.
یدالله سحابی: آقایان که طرح دادهاند، چگونه اوضاع اجرایی مملکت را مجرد مشخص دادند [؟] هفت گروه مجرد و مستقل، آن قسمت تخصصی خود را بتوانند اداره کنند، گروه داخلی، امور رفاهی، قضایی و… امور مالی ندارند [؟] بودجه ندارند [؟] چگونه تأمین شود [؟] مسئولیت آنها چگونه پیاده میشود و به پایان میرسانند [؟]
بهشتی: سؤالات گاهی نقد است، گاهی فقط توضیح خواستن است. در آن طرح پاسخ روشن است، در شورای ۲۳ نفره شرکت دارند.
یزدی: اعضای شورای ۲۳ نفره عملی است، اعلام میشود.
بهشتی: بلی.
یزدی: در شورای عالی افرادی دارید که هیچ مسئولیت اجرایی ندارند و صاحبنظر هستند.
عزتالله سحابی: بله شرکت دارند.
یزدی: هستند کسانی که عضو شورای مرکزی هستند که عملی اجرایی ندارند.
سحابی: هفت گروه مختلف، مجزا نیستند. [از] وزرای گروه اقتصادی، حداقل سه نفر شرکت دارند. از شورا هم در آن شرکت دارند. ارتباط یکی وزارتخانهها که در دولت بود، در شوراست، شورای تصمیمگیری جدا. مفهوم این نیست که کار مالی و حسابداری ندارند، چرا دارند، ولی ممکن است تغییرات داده شود. اعضای شورای انقلاب اعلام میشود، باید اعلام شود ۱۳ نفر در شورای عالی کسانی باشند که مسئولیت نداشته باشند، با اعضای دولت که یازده نفر باشند، باید نخستوزیر باشد. آیا رئیس شورا با فرد دیگری باشد [؟]
بهشتی: کسانی که در شوراهای گروهها هستند، بعضی وزیر هستند، بعضی کارشناس و مشاور از اعضای شورای مرکزی.
سحابی: شورای امور اقتصادی، مشکل ادارات کارمندان.
قطبزاده: مسئولیت دارند [؟]
سحابی: باید مسئولیت اجرایی داشته باشند. ممکن است خارج از شورا و دولت، کارشناس وارد شورای اجرایی شود، ممکن است به صورت کارشناس باشد.
بهشتی: آیا مسئولیت دارند یا نه [؟]
پیمان: میگوید کارشناس، مسئولیت اجرایی ندارد. ایشان قضاوت کردند (دکتر ایزدی).
صدر: بنده با یکی از شورای انقلاب و یک مشاور، ادارهکننده امور قضایی هستیم.
تاج: ما مدت محدود هستیم. یک حکومت موقت است تا قانون اساسی تصویب شود و دولت سر کار بیاید.
بهشتی: در وضع فعلی چه کار بکنیم [؟]
بنیصدر: طرح برای یکی دو ماه است یا ادامه دارد [؟]
صباغیان: مثل اینکه مورد توافق همه آقایان نبوده. دو نفر در بعضی شوراها کافی نیست.
هاشمی: فرض بگیرید از شورای انقلاب یک نفر برود آنجا، وزارت دادگستری یک وزیر است، عضو شورا باشد.
بهشتی: از هر واحد حداقل دو نفر عضو شورا هست. بلی، دو تا هفت نفر.
یزدی: تصویر عملی هیأت دولت هست، شورای انقلاب ترکیب از کلیه وزرا، معاونین و مشاورین.
بهشتی: کلیه وزرا، معاونین و مشاورین، ۲۳ نفر شورای انقلاب، که جای دولت و شورا.
یزدی: وزیری هست که عضو شورای انقلاب نیست.
بهشتی: پیشنهاد هیأت دولت مطرح است.
هاشمی: آقایان روی این پیشنهاد اظهارنظر کلی بکنند، جهات حسن و نقص.
بازرگان: تفکیک کردن مشکل است. روی طرح جدید صحبت شود. جلسه مشترک تصمیم نهایی نیست. مذاکره است، یک طرف نیست، دو طرف است.
بهشتی: مساله مطرح است، مهمانی کی در کجا، در شرایط کنونی تغییراتی که معنای آن این باشد دولت کنار رفته، به کلی جامعه قبول نمیکند و دلایل آن را میخواهد. در این مرحله انقلاب، این تغییر بنیادی، مشکلات تازه ایجاد میکند. با همه انتقادات بر کار دولت گفتیم دولت منتخب مورد تأیید تا این لحظه، این دولت است، مهندس بازرگان و مجموعه دولت. حذف دولت [به] مصلحت انقلاب نیست. شخصاً به نظرم میآمد اگر امکان داشته روی عکس فکر شود، یکسره مسئولیت تصمیمگیری با دولت باشد، با اختیار تام مسئولیت به عهده دولت باشد. در شکل شورا کاری به دولت نداشته باشیم. ولی افراد مسئول، چه حزب، چه فرد مستقل، کار داریم و نظرات [خود را] راجع به دولت میگوییم. انتقاد داریم، ولی دولت با مسئولیت تام این کار را انجام بدهد.
هاشمی: نظر شخص خودتان است.
بهشتی: اگر محذوری نباشد، آقای خمینی باید این طرح را بپذیرند. [در] این مساله، این اولویت داشت. مگر آنکه منعکس شود شورای انقلاب حذف شده که مورد پذیرش است. فرض حذف دولت و شورا مطرح نیست. چه راهی دنبال شود [تا] اصطکاکها نباشد [؟] تفاهمها.
بازرگان: تبلیغ و تقویت.
بهشتی: [تفاهمها] باشد. مبنا آنچه پیمان و دیگران مطرح کردند [باشد]. فکرها باید یکی باشد. راه باید چنان باشد که دولت و شورا بتوانند طوری با هم رابطه پیدا کنند تا نزدیکتر با هم فکر کنند. چند نفر از شورا در دولت نباشند [باشند] و چند نفر از دولت در شورا باشند.
قطبزاده: حذف دولت یا شورا فاجعه است. اینطور نیست اگر ضرورت هست شورا نباشد و یا دولت نباشد. آیا دو ارگان جلو هم هستیم یا دو نفر که عقیده دارند سنگ را باید برداشت و مستقل از عضویت [؟] اگر شق اول است، شورا به دولت میگوید یا به عکس، درست نیست. اگر قصد حل مساله است، آن قابل قبول از نظر بحث است.
بهشتی: طرح اول (دولت) مطرح است.
هاشمی: آقایان در نظر گرفتهاید چند نفر بیایند [؟]
بازرگان: به طور مثال، پنج نفر از شورا در دولت و پنج نفر از دولت در شورا.
بنیصدر: مشکل، ناسازگاری بینش و روش دولت با واقعیت اجتماع است. در چهار ماه گذشته در زمینه اقتصادی دید دولت، دید دکتر ایزدی بوده، ولی عملاً خلاف آن کرده. سرمایهداری امریکا آن دید دولت را عمل کرده، موفق نشده. وزیر بودجه مقدمه نوشته، دیدش مال من. وزیر دارایی و بانک مخالف آن میگوید، دکتر ایزدی اینطور فکر میکنند. بودجه دولت در عمل، ترکیب سابق است. دو برابر درآمد نفت لازم دارد، برای واردات برنامه ندارد، تغییر سازمانی است. فرض کنید شورا مرا انتخاب کند، ناهماهنگ است، مشکل حل نمیشود.
بهشتی: اگر گاهی جمعبندی میکنم، نظر بنیصدر دوگانگی فکر است.
بنیصدر: [در] طرح اول، ناهماهنگی سازماندهی برنامه آشکارا مشهود است. هماهنگی اقتصادی در دولت نیست. طرح دوم آشفته است، مشکل را حل نمیکند، در مقام واقعیت یا ماورای واقعیت. واقعیت ما هستیم. این سازمانهای اداری، ترکیب مناسب. دهها سال شوراها دولت را اداره کنند. عیب دیگر طرح [این است که] همان دولت و شورا نمیتواند ترکیب مناسب با این طرح بدهد. آدم در مملکت هست، ولی بسته به دید. سوم قیود خصلتی باشد، قاطع باشد و… اول حل مساله بینش است. اسلام، کدام اسلام است [؟] با قم اول حل شود، بعد با دستگاه روحانیت، وگرنه لحظه اول به هم میخورد. جای روحانیت و قوه اجرایی میخواهد، موضع نظارت، دفاع از وحدت میخواهد خارج شود قوه مجریه شود، پنچری دولت عمده بر این قضیه است. راهحل نیست. هیأت دولت تغییر کند، متناسب با روحیه انقلابی جامعه با بودن شورا.
یزدی: دولت موقت باشد یا دائم [؟]
بنیصدر: موقت نباشد. پایه و اساس رژیم جدید خود را دائمی احساس کند.
صباغیان: اول مسائلی که خط مشی اصلی را روشن میکند، معلوم باشد. با توجه به مسائل مملکت، مجلس مؤسسان، رفراندوم، رئیسجمهور و مجلس شورا باید تسریع شود. دوم، انقلاب مطرح است. اگر شورا تغییر کند، دولت تغییر کند، هر دو در جهت جلوگیری از سقوط انقلاب باشد، ضروری است. ما مطلب [این است که] پنج ماه از یک کار اجرایی گذشته. افراد تصمیمگیرنده مملکت، چه در شورا، چه در دولت با مشکلات اجرایی، که خیلی کم با آن روبهرو بودند، نزدیک شدند. چه آنها که در خارج بودند، چه آنها که اینجا بودند. حداکثر جلسات یک اداره کوچک، حالا پنج ماه اداره کردن را حس کردیم. بنیصدر میگویند اشکال اساسی [در] دیدگاههای مختلف است. دیدگاه بنیانی اقتصادی دولت که تا حدی درست است، با شناخت پیدا شده و امکان دیدگاه یکنواخت عملی نیست. اکثر صحبت میشود، نه افراد دولت مطرح است، نه شورا. طرح مطرح است. دولت و شورا قابل عوض شدن است. ۲۰ عدد اعضای ثابت دولت و ۱۵ تا شورا جابهجا بشود، طرح منطقی پذیرفته شود، افراد انتخاب شوند، ۲۰ نفر اعضای دولت، ۱۵ نفر شورا. ۱۰ وزیر انتخاب شود، هم وزیر، هم در شورا، پنج شخصیت فقط در شوراست، ۱۰ وزیر انتخاب میشود فقط در دولت است. ۱۵ نفر شورا و ۲۰ [نفر] وزرا. شورا اکثریت آنها در کار اجرایی هستند و خودبهخود مدافع کار وزرا هستند. مشکلات طرح دوم، اگر اساسش برای دورنمای آینده باشد. با یکی دو روز نمیشود. فکر خوب است، باید بررسی شود. آنچه عملی نیست مشکل انقلاب را حل نمیکند. [در] نظام اداری که یک روز اضافه کار کم میشود [و] اعتصاب میکنند، [باید] هرچه سریعتر مملکت به یک ثبات قانونی برسد.
موسوی اردبیلی: مطالب من گفته شد. مسائل طوری باشد [که] ذهنگرایی نباشد. طرح بنیصدر تا سه ماه [قابل] پیاده کردن نیست. طرحی که برادران گفتند، مقداری ذهنی است. ممکن است تکمیل شود. اساسی هست، یکی مشکلات اقتصادی است، یکی امنیتی است. در مشکلات امنیت سر جای خود، کمیتهها و پاسداران و امثال آنکه جداگانه تصمیم میگیرند، اگر داخل دولت بیایند بهتر میشود. طرح دولت با وجودی که روبنایی است، برای مدت کوتاهتر که برنامه اعلام شده، مجلس مؤسسان و غیره.
قطبزاده: ضمن تأیید بخشی از حرفهای آقای موسوی، مشکل طرح دوم ناپختگی آن است. مشکل هر دو طرح [این است که] برنامه ندارد. اقتصادی، سیاسی و داخلی و امنیتی. روی خطوط مشخصی از برنامهها توافق شود. بعد گفت این افراد ادارهکننده آن هستند. جابهجا کردن افراد تازه به اصلی میرسد که دولت اعتراضی داشته. دولت میگوید کسانی که کار اجرایی دارند، مزاحم هستند و نباید باشد. وزیری که در شورا و هیأت دولت است، با همین مشکلات روبهرو است. [در] طرح اول، عدهای تافته جدابافته در دولت که دارای دو نقش هستند و همین شکل در شورا است، حساب شده پنج نفر روحانی باشند، در کار اجرایی دخالت نکنند، ده نفر بقیه آیا صلاحیت وزارت دارند یا نه [؟]
بهشتی: آقا خواستند اگر راهحل اساسی این است که شرکت کنند، اشکالی ندارد.
سحابی: بینش اگر مجموعه هماهنگی فکری نداشته باشد، کار نمیشود. ولی عوض کردن افراد. طرح دولت [این است که] پاسدار و همه بیایند زیر نظر دولت، آنها پیروی نمیکنند. اگر اطاعت نکنند، یا منحل [شوند] یا دولت سوا. [در] طرح ما با یکی شدن دولت و شورا، [آنها] تبعیت خواهند کرد. نکتهای که بنیصدر گفت، تشکیلات اداری نکات مهم است و مشکلات اساسی طرحها برای باز کردن دریچه است. در کارگزینی بعضی ادارهها باید تبلیغات شود، وزارتخانهها کوچک شوند. با طرح دولت، مشکلات سر جایش هست. دستگاه اداری کار نمیکند، بودجه خوب تهیه شده، ولی برخورد با مقاومت کارمندهاست. محتوی باید عوض شود و این شکل سازمانی است که میخورد.
بازرگان: برداشت موسوی، اختلاف طرحهای آقایان و ما اولاً همان است که گفتند. ما چند عملی نظر داریم، ما الان و روز را نگاه میکنیم، شما آینده [را]. ما مدتهاست اعلام خطر میکنیم. خونریزی است، باید جلوگیری شود. شروع از استعفای دوازده وزیر است. با [وجود] دادگاه انقلاب، کمیتهها، یا حزب و رادیو تلویزیون، ما عاجز هستیم.
بهشتی: حزب هم وارد شد.
بازرگان: در عملی اینکه ما طرفدار انقلاب هستیم و کردهایم، آقایان دلشان برای انقلاب میسوزد. ما میگوییم انقلاب در مرحله سازندگی باید تدریجی باشد. طرح داریم برای کارمندان قانون استخدام کشوری، باید عوض شود. باید کارمند نوکر انقلاب باشد، اگر بد بوده [حتی] ده پیاچدی [هم] داشته باشد، [باید] برود. طرح آقایان به این زودی عملی نیست. هم غیرمنطقی و هم غیرعملی است. وزارتخانهها از هم تفکیکپذیر نیست. الان یک شورا، یک دولت، اینقدر دردسر [دارد]. آن وقت هفت شورا باشد [؟] دو ایراد به طرح ما گرفتند. موسوی و مهدوی نیایند درست نیست، باید بیایند. کمیتهها احتمال بیشتر تبعیت هست. باید یک عده تافته جدابافته باشد. در دوران انقلاب، اختلاف این واحد با آن واحد نمیشود. یک عده در شورای انقلاب باشند و پستهای حساس. ضمن این کار شورا هست، دولت هم در کار اجرای خودش است.
بهشتی: چون تأکید کردید مملکت و انقلاب با مسائل ساعت به ساعت روبهرو است، نظر تعاون است.
سامی [وزیر بهداشت]: انقلاب توسط افراد است که فعلاً فکری دارند و جامعه را تبدیل میکند. مشکل دوم، مردمی که صاحب یک مملکت هستند، انقلاب و تغییر را میخواهند. به پیروزی برسند، پس از پیروزی دور هم جمع میشوند. نهادهای کمیته را به هم زدهاند، ولی مکتب واحد ندارند. گروهی که قدرت را میگیرد، احتمالاً نماینده جامعه نیست. اینجاست که در کار اساسی رفراندوم میکنند، یا قانون اساسی خود یعنی نشان میدهد، آقایان در کل نماینده این انقلاب همه مردم نیستند، گروههای صالح هستند که جلو آمدهاند. طرحی میدهند که اگر مردم پذیرفتند روی رول درست میافتد. ما فرم دوم هستیم. در وسط این خط دوم مساله یک چیز درازمدت مطرح میشود. برای ساختن جامعه آینده و قالب سنتی دولت درهم بریزد. پیشنهاد دو خط دارد، یکی داشتن برنامه (که بدون آن فایدهای ندارد)، برنامه از طرف گروه رهبریکننده انقلاب باشد و قانون اساسی و غیره از بین میرود. اگر مساله انتخابات و غیره هست، درست نیست، قاطی نشود. این دولت به شرطی کار میکند که قدرت اجرایی داشته باشد. پس از تشکیل مجلس و قانون اساسی کار درست میشود. من طرح هیات دولت را به عنوان آنکه تصویب شده، دفاع میکنم، وگرنه مخالف هستم. اگر قدرت اجرایی در دست دولت باشد، کار میشود کرد. رؤسای آنها در دولت باشند، هاشمی در دولت باشد و غیره.
پیمان: بحثها جالب ولی راهحل مبهم [است]. ضرورت این طرح [در] نابسامانی کشور است. خود انقلاب از طرف ضدانقلاب در کوتاه مدت یا درازمدت شکست بخورد، با تغییرات روبنایی وضع گذشته تثبیت شود و یا بعد از آن خرابی کار، دیکتاتوری روی کار بیاید. تقسیمبندی مورد قبول شیوه دوم. مشروطهخواهان آمدند، استبداد کنار گذاشته شد، وضع مشروطه تغییر بنیادی نداد. بعد از شهریور ۲۰ هم همانطور بود. کجدار و مریز نکنید، یا یکسره دموکراسی و جلوگیری از فعالیت دموکراتیک ممنوع، اگر حکومت اسلامی مطرح است باید طرح نظامی پیاده شود. [در] مجلس شورایی که بعد میآید، هر گروه بینش جدید خواهد داشت و [مانند] مجالس بعد از مشروطه میشود و زمینه [فراهم میشود] برای دیکتاتوری و یا اینکه یک گروه خود را مسلط کند، باز یک نوع دیکتاتور. اگر تعهد به مکتب هست، شکل راه دوم است. تجربه جهان فراموش نشود. تسلط بر همه جا میسر نیست. اکنون سروصدای فارس بلند شده. روز اول انقلاب همه مرعوب بودند، اگر قاطعیت اعمال میشد همه سرکوب میشدند.
سامی: چه کسی این کار را میکرد [؟]
پیمان: طرح دولت با طرح ما از نظر فرم فرق دارد، و گرنه [در] ماهیت یکی است. الان مدینه پیغمبر [را] پیاده میشود کرد، آیا باید به طرف آن رفت [؟] خلاصه، مسکّن کاری نمیکند. با انتخابات مساله حل نمیشود. قانون اساسی (باید مرکزیت پدید آید، با انسجام روی برنامه مرحلهای) باید اصول آن [قانون اساسی] تصویب شود. این مرکزیت پدید آید، تثبیت قدرت دولت میکند. انتخابات رئیسجمهوری و مجلس شورا عقب بیافتد. بعضی فکر میکنند انتخابات با تسلط یک گروه تمام میشود. حزب جمهوری مرکزیت بیاورد، انسجام ندارد، مگر اینکه قدرت انقلاب تثبیت شود. تجربهگراها از بین بردند. تشکیل مجلس و تحویل کار به مردم غیر از انقلاب است.
بهشتی: فکر میکنم که دکتر پیمان و دوستانی که دم از راهحل بنیادی میزنند، در تشخیص اشتباه میکنند و این راهحل در یک یا دو جلسه، چه از نظر طرح و عوامل انجامشدنی نیست. انتخاب طرح فوری برای علاج فوری مشکل را تأیید میکنم و منافی مطالعه طرح درازمدت نیست. طرح ضربتی که علاج وقایع حاضر را بکند، ولی مانع طرح اساسی نباشد، همان طرح دولت از نظر شکل و فواید میتواند خصوصیات طرح آقایان را داشته باشد. شاید مصلحت باشد دولت در داخل خودش کمیسیونهایی به وجود بیاورد، تا تمام مسائل در دولت مطرح نشود، تأکید من، طرح مهندس سحابی و دکتر پیمان در عرض یک هفته عملی نیست.
باهنر: بسیاری حرفها گفته شد. به طرح اجرایی برسیم. دو سه حاشیه: تقسیمبندی دکتر سامی و دکتر پیمان را فراموش نکنیم. پنج ماه از انقلاب گذشته، الان نمیتوانیم تصمیم پنج ماه پیش را بگیریم. وضع انقلاب به ما چه بود [؟] نیروی عمده مردم بودند و این مردم را نمیشد به حساب نیاورد. با قاطعیت جلوی سروصدا را بگیریم، با بسیج عمومی عملی بود. بسیج وقتی میسر است که نظر مردم تأمین شود. شرکت ندادن مردم [و] عدم رعایت منافع آنها سبب بلبشو شده، آنچه اکنون هست، باید تصمیم گرفت تا دو ماه قانون اساسی و رئیسجمهور و مجلس شورا. اعتراض دولت این است چرا کمیته، پاسداران، دادگاه انقلاب در اختیار ما نیست. اینها پدیده مردمی بوده و به صورت ابلاغ تعیین فرمانده و غیره قابل کنترل نیست. یک عده اسلحه داشتند و روحانی دارای نفوذ، دور هم جمع شدند و موقتاً کار را اداره میکنند. دولت توقع دارد با فرمان امام یا شورا، پاسداران اطاعت کنند. اینها نه حقوق درست دارند، نه استخدام هستند. باید نبض کار آنها دست کسانی باشد که نفوذ مردمی داشته باشند، نه ابلاغ دولتی. اگر این نهادها را به دولت منتقل میکنیم، باید زمینهها را منتقل کنیم.
هاشمی: دکتر پیمان و سحابی گفتند طرح لااقل یکی دو سال وقت لازم دارد. بر اساس حرف دکتر سامی، [با لحاظ کردن] واقعیت جامعه معلوم نیست دو سال باشیم. پشتوانه آقای خمینی و خمینی الان اجازه نمیدهند انتخابات طول بکشد. یا حرف مکتبی و یا دموکراسی و وضع سابق، اینطور خشک نیست. در اجرا منحصر به این نیست. طرح دولت مقداری عملیتر [است]. یکی اجرائیات و یکی اقتصاد است که پول درست نمیرسد و دولت خرد میشود. مثلاً بیمارستان شهدا تعدادی وسایل دارد. ۱۰۰ هزار تومان باید بدهند، ولی هنوز ندادهاند که ماشینها معطل است. طرح دولت این جهت را تا حدی ممکن است حل کند. با میانبُر زدن. کامبوج با شدت عمل کرد، نشد، چین همینطور. ما داریم گامهای غولآسا برمیداریم. توقعات کاذب از انقلاب داشتند. کارگر، سرمایهدار و تاجر را یکی نمیتواند راضی کند. ما الان قوی هستیم. گروههای کوچک مشی خود را جدا کرده، ۹۸ درصد نه ملی، ۵۰ تا ۸۰ درصد در یک جا حرکت میکند. در جمع، طرح دولت فعلاً عملی [است]. گفته دکتر پیمان، روز اول هم برای ما مطرح بود.
تاج: انسان وقتی مواجه با کمبود و نیاز میشود، راهحل کوتاهمدت توأم با درازمدت [را پی میگیرد] و از هیچکدام نمیشود غافل شد. دکتر پیمان گفتند تعهد به مکتب داریم. انقلابیها همه یک مکتب نداشتند. یک عده مظلوم فعالیت کردند. در خود مکتب اسلام، هر کدام یک راه فکر میکنند. ما تعهد به اجتماع مردم داریم، اجتماعی که سالها منافع آن [مورد] لطمه دیگران بوده. بعد برای مردم بیمکتب، مکتب درست کرد که اکنون عملی نیست. الان حکم یک خانه است که غاصبی زیر و رو کرده، باید اول دور آن دیوار کشید و حفظ کرد. راهحل دولت، دولتی است، بدون قدرت و مرارت آن چند قدرت دیگر. اگر افرادی در دولت هستند و متناسب نیستند، تغییر داده شوند. پیغمبر در مکه، مسیح است و در مدینه رل فرمانده دارد. کار ما یک فریضه دینی است. [درباره] استعفای این ده نفر، ۳.۵ ماه پیش دکتر سنجابی استعفا داد. اشکال ما از این دید است که استعفا ضربه است به انقلاب. ما به آقا بگوییم آقا شما ما را عوض کن، نه ما استعفا بدهیم تا به انقلاب ضربه نخورد.
بنیصدر: این دو طرح فرق ماهوی با هم ندارند، هر دو [مبتنی بر] تمرکز قدرت است، یکی میخواهد ساختمان موجود را اصلاح کند، یکی میخواهد ساختمان جدید بسازد، هر دو به بنبست میرسد. [کاری که در] انقلاب الجزایر شد، ضدانقلاب ویتنام و چین [هم] بدین طریق. وقتی قدرت تمرکز در دولت شد، مردم باید تبعیت کنند. علت مواجه شدن با بحران، اختلاف [در] طرز فکر است. ویژگی انقلاب، شرکت مردم است. کمیتهها افتاد در خط قدرت وعملا حاکمیت مردم نفی شد. مردم به ترتیبی که ما میخواهیم رهبری کنیم، از ابتدا بنا بر مشارکت دادن مردم نبوده. مملکت انقلاب کرده، مردم را دخالت نمیدهید. حل مشکل با این طریق، دنباله وضع سابق است. از حرفهای مهندس بازرگان خطر را حس میکند، گنگ، منشأ خطر همان است که رژیم سابق را محکوم کرد که رفت. بنبستها را باید با مردم حل کرد. دولتی با […]. انقلاب را مردم کردند، شما شورا و گروه و حزب را مسلط بر مردم میکنید. امروز وزارت کشاورزی تعطیل، راهپیمایی مردم و بیرون کردن مزاحمان. امتیازی که طرح پیمان دارد، منقلب کردن [است]. دولت، ساختمان موجود را نگه دارد و این [یعنی] پیروز کردن ضدانقلاب. دولت باید انقلابی باشد، وقت تلف نشود.
سامی: کاندیدای نخستوزیری، بنیصدر را نخستوزیر کند.
بنیصدر: دولت کار انقلاب را به سامان نمیرساند.
مهدوی کنی: [درباره] مساله کمیتهها، طرح دولت این است که در دولت باشیم. [این طرح] حلکننده نیست. خواستههایی دارند قانونی، که دستاورد انقلاب است و این دولت عمل نمیکند. بعضی حرفها نادرست، ولی خیلی موارد درست [است]. سرپرست کمیته در نهاوند است، در عمل مأمورین دولت نابسامانیهایی هست. الان دوستان روحانی ما، پاسداران روحانی ما، وقتی میبینند فلان خانم پهلوی صباغیان است، نمیتوانند بپذیرند انقلاب اسلامی است. این وزیر را انقلابی اسلامی نمیدانند. از اهواز آمدهاند میگویند تیمسار مدنی، منشیاش همان منشی جعفری است.
صباغیان: مثال مهدوی غیرواقعی است.
مهدوی کنی: در فلان بیمارستان، چرا مردم گوش نمیدهند به حرف دولت [؟] چرا پرستار با همان قیافه اولیه است [؟] در این ملت، روحانی موجود، پاسدار مردم موجود، بازاری موجود، مردم عادی موجود، یک وقت اینها را خلع سلاح میکنیم، کاری که پهلوی کرد، یک قدرت دیکتاتوری. وقتی گفتید کمیته لازم است، پیشنهاد محله که تا سه بعد از نیمه شب بیدار است، خواست دارد. شدنی نیست، وقتی وزیر کمیته شدم، همان وقت گوش نمیکنند، من که وزیر نیستم. نود درصد کمیته را قول میدهم کنترل میکنم. کمیتهها الان هم انقلابی است، هر جا کمیته قوی است، دزدی و فحشاء کم است. در شهرهای مختلف [که] ژاندارمری و شهربانی کار میکند، کمیتهها [را] منحل کردیم. در بعضی شهرها کار نکردند. در خمین منحل کردیم، شهربانی نمیتواند امنیت محل را حفظ کند، پاسبان شب بیرون نمیآید.
یدالله سحابی: تهران هم همینطور است.
مهدوی کنی: [در] کلانتری ۹/۷ عدهای مسلسل به دست، جلو کلانتری سنگر گرفته، از کمیته مرکز پاسدار میخواهد. پنج پاسدار رفته آنها را خلع سلاح کرده، آورده. پاسدار و روحانی خواسته دارد. برای عزالدین [حسینی] اهمیت قائل میشوید، چه طور برای روحانی دیگر توجه نمیکنید [؟]
یدالله سحابی: فکرم این بود مجلس چقدر طول میکشد. صحبت مهندس تاج و با فاصلهای صحبت خامنهای، محیط را تغییر داد. برادری و همگامی در بنده چه اثر کرد، تکمیل کرد پیشنهاد آقای دکتر پیمان. بنده برایم تشخیص حاصل شد، نه آن نگرانی. در مجلس تنفس گفته شد بقیه صحبت را خودمان بکنیم. با این تفاهم که پیش آمده، با تصریحات بعضی دیگر در دولت مطرح شد برادری و همگامی شود. وضع وخیم است. بنده اشاره کردم دسته متوسط که خود را متعهد نمیدید، خیلی اصرار نداشته وارد مسائل سیاسی بشوند. اظهار نگرانی میکنند تا تفاهم بین شورا و دولت نشود، امکان همکاری نیست. باید با شما نشست تا در مرکز کار باشید. شخص من و بازرگان از شما نمیرنجیم. آنچه باهنر و مهدوی میگویند، نمیشود از آنها صرفنظر کرد، این قطبها نزدیک شود. فرق است با عمل آقای مهدوی با حسننیت و دولت تا آن وقت که با هم کار کنند. در مسائلی که شما میگویید باید بیایند نظر بگویند و نظرهای مقابل را بشنوید. در مذاکرات مسائل دیگر وقتی تشریح شد روشن میشود. مخصوصاً برای دوره موقت، برای رسیدن به هدفهای غایی اقدام شود. مصلحت مملکت نیست [که] طرز اداره مملکت تغییر کند، [چرا که] در تصمیمگیریها تأخیر میشود.
بنیصدر: قوا متمرکز در دولت شود.
[سهشنبه ۱۲ تیر ۵۸]
ترمیم دولت
قطبزاده: تنها راه تلفیق نظرمان با دولت.
موسوی اردبیلی: تلاش شود انتقاد نشود.
قطبزاده: فرم را نگه داریم، محتوا را منقلب کنیم.
بهشتی: این عده که از شورا به دولت میروند، وزارتخانههای سرنوشتساز را در دست میگیرند.
موسوی اردبیلی: معلوم شود چه کسانی [به دولت میروند].
بنیصدر: سخنرانی دیشب مهندس خیال شما را راحت کرده. دستگاه اداری قوا را از دست داده، میخواهد آن را درست کند. داعی داریم بنای انقلاب را خراب کنیم.
موسوی اردبیلی: مقداری قدرت را در دست میگیریم.
بنیصدر: با صراحت گفت.
خامنهای: وقتی واقعیت را میگوییم، میگوید از موضع ضعف.
بنیصدر: یک بار در این چهار ماه لازم ندیدند از این نسل انقلاب کرده صحبت شود و تأمین بدهند، یا به ارتشی یا دزدها و یا بخورهای اداری. بعداً میگویند یک عده وزیر به عنوان کارشکن گذاشتهاند در وزارتخانههای ما.
بهشتی: با سازمان اداری چه میکنید [؟]
بنیصدر: ما از یک سعادتی درمانده شدهایم. دستگاه اداری را یک سازمان نوشت و عمل کرد، مردم را به کار گرفت. یک نفر آمده بود، بنده متعهد یک میلیون هکتار زمین دیم و آبی.
موسوی اردبیلی: پیشنهاد ایشان این است [که] نخستوزیر عوض شود.
خامنهای: بحث در رفتن در کابینه نباشد. میشد تعدادی وارد کابینه کرد. عناصر خوب را نمیخواستیم وارد کابینه نیمبند کنیم. آنچه بحث بود [این بود که] بافت حکومت عوض شود. آنچه آقا توصیه کردند بر این مبنا بود. با دکتر پیمان و مهندس سحابی به این شکل رسیدیم. اگر چه در معنی چند تا رفتن و آمدن است. اگر طرحی مشابه آن باشد کاری از پیش میرود. پنج نفر وزیر از شورا وارد کابینه شود، کاری نمیشود.
قطبزاده: دولت با شدت با آن طرح مخالف بود. اگر تعداد کسانی را که قرار است ما انتخاب کنیم، چند نفر وزیر خوب در دولت هست.
بهشتی: در دولت فعلی چند وزیر است که با آشنایی با وزارتخانه و هماهنگی نسبی نمیشود آنها را کنار گذاشت. مهندس کتیرایی وزیر مسکن از نظر همفکری، عقب از کابینه بعدی نیست. دکتر سامی.
قطبزاده: وزارت بهداری بههم ریخته.
بهشتی: دکتر صدر وزارت بازرگانی، دکتر احمدزاده خیلی خوب است.
عزتالله سحابی: مدیریت ما معلوم نیست بهتر از او باشد.
بهشتی: به هر حال مهندس معینفر بد نیست. چند تا از دوستان اگر باشند، در دولت اکثریت پیدا میکنند و مناسب با انقلاب میشود.
بنیصدر: ۱۵ نفر ما حریف بازرگان نمیشویم.
بهشتی: جوانی میگفت اگر بازرگان نباشد، چه میشود.
قطبزاده: شورا هم نباشد چیزی نمیشود.
بهشتی: این شورا مشاوران آقای خمینی هستند. اگر این افراد در خارج هم در رهبری انقلاب نقشی دارند، شخصی است، مربوط به شورا نیست. دولت اگر ترکیب هفت یا هشت نفر فعال باشد که در شورا عضویت دارند، هم در دولت و هم در شورا اثر دارند.
موسوی اردبیلی: ما این افراد را نداریم.
باهنر: نخستوزیری بازرگان مساله است، رهبر دولت است.
بنیصدر: چهار ماه از انقلاب گذشته، حاضر نیست تحویل بگیرد انقلاب را.
موسوی اردبیلی: اگر دولتی پیدا کردیم مورد قبول، او را عوض میکنیم. ما همه رنج میبریم، خوابمان نمیبرد. مگر از مهندس حقوق میگیریم یا نوکر پدر او هستیم [؟]
بنیصدر: اسیر ذهنیت هستید.
بهشتی: چندین بار گفته شده هیات دولت را بگویید، حداقل در ماشین گفتم تا دو روز بعد بدهید پنج نفری که میتوانید از شورا معرفی کنید.
عزتالله سحابی: کدام وزارتخانه [؟]
بهشتی: اقتصاد [و] دارایی، دفاع، کشور، کشاورزی، صنایع [و] معادن، بازرگانی، خارجه، وزارت کار، بهداری، راه.
بنیصدر: خارجه، داخله، دفاع، دارایی.
خامنهای، موسوی اردبیلی: وزارت داخله مهم است، بعد ارتش.
موسوی اردبیلی: در وزارت کشور، آقای صباغیان از نظر اداری بد نیست. کسی را میخواهیم [که] نیروهای اجرایی کمیتهها، پاسداران، تحت قدرت دولت بیاید. اولاً فردی برود که اینها کسی را فکر کنیم این اثر را دارد. به نظرم معمم اثر دارد.
بهشتی: وزیر کشور کسی باشد که زمینه قبول طبیعی داشته باشد.
موسوی اردبیلی: آقای هاشمی خوب است، ولی مریض است. باهنر از نظر اداری خوب است. آقای مهدوی چون بوده، علما ایشان را شناختهاند.
مهدوی کنی: خودم جزماً و قاطعانه میخواهم استعفا بدهم.
موسوی اردبیلی: با آقای صباغیان صحبت شود، به درد کارهای دیگر میخورد. باید از ایشان خواسته شود بماند.
بهشتی: هدف ایشان، رفتن نیست.
یزدی: محمد منتظری عضو حزب است.
بهشتی: هیچکس داخل تشکیلات حزب نمایندگی ندارد. آقای باهنر وزیر کشور، شما معاون (مهدوی)، [مسئول] کمیتهها صباغیان باشد.
مهدوی کنی: رؤسای کمیتهها طرحی داشتند، سرپرستهای کمیتهها در قسمتهایی از وزارتخانههای ربطدار به کمیته چند نفر معاون باشند، هماهنگی کارهای آنها با دولت باشد.
بهشتی: بعضی کمیتههای مشکلآفرین، خارج از تهران است.
عزتالله سحابی: چه ارتباط باهنر با وزارت کشور دارند [؟] هاشمی که بهتر است.
موسوی اردبیلی: آقای خامنهای وزارت دفاع (هاشمی، مهدوی، صباغیان وزارت کشور)، اقتصاد مهندس سحابی [یا] بنیصدر. حرف بنیصدر حق است.
بهشتی: وزارت دارایی و اقتصادی، بازرگانی و صنایع معادن. دارایی و اقتصاد بنیصدر [باشد]، صنایع و معادن مهندس سحابی [باشد].
موسوی اردبیلی: دیروز جمعی از بازار آمده بودند، راجع به فروهر صحبت میکردند. راجع به صنایع [و] معادن گفتند تفاهم نمیشود کرد.
قطبزاده: عزت [سحابی] را وزارت کار باشد که اصلاح کند. نکتهای که باید توجه کرد، بعضی وزارتخانهها را باید درست کرد. دفاع خراب است، کار خراب است، صنایع و معادن خراب نیست.
بهشتی: سحابی وزارت کار.
عزتالله سحابی: با احمدزاده حل میکنم.
بهشتی: بدون وزارت کار عملی نیست.
قطبزاده: احمدزاده خیلی سریع مدیر تعیین میکند. به علت عدم همکاری فروهر و بیشتر معاونهایش، حکم مدیریت میماند و رد نمیشود.
موسوی اردبیلی: وزارت کار دو رقم است، یکی خوب است و مرتب که کم است، بیشتر بد بودن وضع آنهاست. باید دید وضع آن را.
قطبزاده: مقداری کار در کارخانهها داریم. گروه ما وارد است. شوراها [را] معمولاً مسلمانها تشکیل دادهاند و زمینه فعالیت آن بیشتر از سندیکاست، به امور خانواده رسیدگی میکند. سندیکا دست چپی است. نماینده وزارت کار سندیکا را تقویت میکند.
بهشتی: شورا از دست چپیها گرفته شده و اسلامی است. قبل از کشور شوروی ما [و] سوریه شورا داریم. شوراها اسلامی و سندیکا چپی شده.
قطبزاده: سندیکا چون در دولت قبلی بوده، بدنام است.
بهشتی: فروهر میگفت شوراها را حزب و غیره درست میکند.
جلالی: نوار از کارگران داریم.
عزتالله سحابی: رسیدگی شود [به] وضع وزارت کار.
موسوی اردبیلی: رسیدگی شود.
عزتالله سحابی: دارایی و اقتصاد [و] بانک مرکزی مهمتر است.
بهشتی: بانکها و شرکت نفت تابع وزارت دارایی است.
قطبزاده: شرکت نفت، انقلاب درونی.
بهشتی: هاشمی باشد، مهدوی نباشد، وزارت نیرو اگر کسی باشد مهندس سحابی.
موسوی اردبیلی: باید دید قطبزاده میتواند وزارت ارشاد را درست کند. قطبزاده با تمام فضایل، من باهنر را بر خودم مقدم میداشتم، چون از نظر اداری بر من واردتر است (مهندس صباغیان) باید رودربایستی را برداشت.
بهشتی: با توجه به وضعی که هست، راهحل واقعی.
خامنهای: اصل طرح کلی موسوی، دنباله طرح قبلی وزیر از شورا، پیشنهاد دیگری دارم.
بهشتی: اگر آن طرح کلی نباشد، عیب خارجی پیدا کند، مختصری بحث شده چه کسانی سمت وزارت [را] قبول کنند. دولت هم نظر خود را در این زمینه بگوید، به اضافه آن پنج نفر که از دولت به شورا بیایند تا اقلاً مصداق مشخصتر از این طرح داشته باشیم.
یدالله سحابی: موکول به نظر شوراست. هیات دولت منتظر است شورا معین کند چند نفر در چه پست، بین خود تنظیم کند چه کسی کنار باشد و افراد تازه وارد برای چه کار و برای چه پست [قرار بگیرند].
شیبانی: پیشنهاد دولت چیست [؟]
بهشتی: کلیات بدون مصداق درست عملی نیست.
عزتالله سحابی: مصادیق برای برداشت داشتن. هاشمی میپرسید چند تا باشند از اینجا و چند تا از آنجا. قاعدتاً باید خدمت آقا رفت [تا] ایشان صحه بگذارند [بر] کسی که مأمور شد، تصویب مطرح نیست. مثلاً صدر برود، جایش بنیصدر بیاید. بعضی همکاران به من گفتهاند دست تو باز است. مأمور تشکیل کابینه باید خودش معین کند.
بهشتی: باید دید روی کلی چه راهحلی دارد [؟] نظر مشورتی و پخته میدهیم که آیا راهحل هست یا نه [؟] اگر وزارت کشور، کمیتهها و پاسداران طوری باشد با وزارت کشور، وزیر کشور (بیان موسوی است) کسی باشد [که] عناصر روحانی و کمیته و سپاه او را بپذیرند. آقای هاشمی وزیر کشور، خامنهای وزیر دفاع، بنیصدر اقتصاد و دارایی، مهندس سحابی وزارت صنایع با بودن احمدزاده، قطبزاده ارشاد ملی.
صباغیان: علوم را جنابعالی [بهشتی] قبول کنید.
بهشتی: دکتر باهنر بهتر است. کارهای دیگر نخوابد.
صباغیان: قدرت اجرایی شما [بهشتی]، کار شما را جای دیگر ممکن است بکند. شما حتماً به دولت بیایید.
یزدی: دادگستری نه، آموزش و پرورش بسیار خوب است.
موسوی اردبیلی: آقای بهشتی کاندید مجلس مؤسسان است.
بهشتی: علمای تهران رأی داده، اولین نفر من هستم. اداره آن مجلس مطرح است.
صباغیان: ۱۲ مرداد، انتخابات مؤسسان [است].
بهشتی: شورای روحانیت باید اداره شود.
بازرگان: [در خصوص اینکه] چه کسانی به شورا بیایند، بین هم توافق نشده، طرف در محذور میافتد.
بهشتی: در مورد دوستان ما محذور نیست.
خامنهای: دنبال چه میگردیم [؟] دوگانگی از مراکز تصمیمگیری و قدرت از بین برود. واحدی به وجود بیاید [که] همه مراکز قدرت را در خود بگنجاند. با این کار عملی نمیشود. باز شورا و دولت و دوگانگی است. تلفیق واقعی که شورا و دولت نباشد، طرح پیمان بهتر است، ولی شکل دیگری به نظرم رسیده. وزارتخانهها در سطح وزیر از یک شورا باشد، به معاونین اختیارات بیشتر بدهند. وزیر، رئیس شورا باشد. چند نفر از کابینه در شورا بیاید و برعکس. بقیه یا اکثر بروند در شوراهای وزارتخانه. بنده با مسائل نظامی آشنا بودهام، ولی به وزارت دفاع وارد نیستم. ولی اگر رأی من دخالت داشته باشد، میتوانم شرکت کنم. سه نقطه. چند نفر شورا بروند، وزارتخانهها ریاست شورا. چند نفر [از] کابینه کنونی بیاید [به] شورا، بقیه افراد شورا در پستهای معاونت و یا شوراهای وزارتخانه. سوم، این دو معاون در تصمیمگیری دخالت کنند و از شورا بروند معاون.
ایزدی: مشکل دولت این بود [که] مرکز تصمیمگیری جای دیگر هم بود. دولت قادر به اعمال قدرت نبود. دادگاهها، پاسداران، کمیتهها و دستگاه تبلیغات یا قدرتها به دولت داده شود یا خودشان جزو دولت باشند، ولی با پیشنهادات تازه مساله دیگر مطرح میشود. افرادی که صاحب آن قدرتها هستند در دولت بروند و از دولت در شورا بیایند، حل نمیشود.
بهشتی: مراکز قدرت در دولت میآید، فقط دادگاهها میماند.
قطبزاده: بر اساس طرح دولت، نه دادگاه انقلاب است و نه.
بهشتی: آقایان دیگر هم عضو شورا بشوند. درست نیست، رأی مال هیات وزراست. پنج نفر سمت وزارت تا حضور با رأی باشد، ده وزیر که عضو شورا هم هستند، بقیه به صورت شورای اداره کننده باشند. آئیننامه شورا اصلاح میشود.
باهنر: [درباره] پاسخ دولت نظری دارم. پنج سمت است که اگر حضور داشته باشد، خوب است. کار به افراد ندارم. نخستوزیر، معاون نخستوزیر که سخنگو هست، وزیر امور خارجه، [رئیس] سازمان برنامه، [وزیر] کار. پنج ماقبل اقتصاد، کشور، دفاع، ارشاد ملی، صنایع [و] معادن.
بهشتی: تلویحاً آقای مهندس اشارهای کردند مشابه.
بازرگان: داستان حضرت موسی و حضرت بقره، پرسوجو آنقدر نباشد که محذور باشد. اصل را بپذیرد. پنج نفر در هیات دولت باشند، پنج تا بیایند اینجا، تا اینکه دو سوم شورا از آنها باشند تا پشتیبان تصمیم دولت باشد. لزومی ندارد کسی که میرود وزیر کشور یا دفاع باشد. آن به اختیار مسئول تعیین آنها باشد. چه بسا در این ترکیب یزدی وزیر خارجه نباشد. کسی باشد که به لحاظ حضور در شورا صلاحیت نداشته باشد. ده نفر بافته و تافته باشند.
بهشتی: اینها پیشنهاد است. بنده عقیدهام این است که دکتر سحابی در شورا باشد، ولی پست وزیر مشاور نداشته باشد.
موسوی اردبیلی: اصل طرح ده نفر وزیر موافقت و این طرح روشن باشد.
قطبزاده: دو نکته جالب توجه است. در صحبت آقای مهندس [بود که] پنج نفر از شورا داخل دولت شود [و] پنج نفر از دولت وارد شورا شود، شورا میشود بیست عدد.
بهشتی: شورا ممکن است درون خود افرادی را کم کند.
قطبزاده: باز شورا مقام تصمیمگیرنده هست یا نه [؟] لزوماً این ده نفر متفقالرأی نیستند تا تصمیم دولت را در شورا مورد قبول قرار دهند و یا در دولت نظر شورا را برسانند. آنچه ایشان میگویند پنج یا شش یا هشت نفر معرفی کند، مسئول تشکیل کابینه بین آنها عدهای را انتخاب کند، بشوند هیات دولت. تصور من از طرح داده شده [این است]. تقریباً نظر آقا این است همه دستهها بیایند، مساله قانون اساسی آن را تصویب کرد. این مفهوم، تصمیم مشترک را طلب میکند. نه برگردیم به تشکیل مجموع کابینه که در آن شکل، حرف مهندس صد درصد است. آیا نظر ما آن است و یا یککاسه کردن تصمیمگیری درست است [؟] دو عمل یا سلسله مشاوره، میشود قدری بالا پایین کرد، نفس اینکه قبول داشته باشیم مسئول تشکیل کابینه تعدادی به او معرفی شود، تعیین کند در مورد هر کس باشد که انتخاب کند، با روح مطلب طرح شده موافق نیست. مجموعه وزرا از… تا… مورد موافقت باشند.
بنیصدر: کار از وسط که باشد درست نیست. باید حرف زده شود. چرا قوای خارج دولت وارد شود [؟] اول [باید] دید چرا [این قوا] خارج دولت است، نقصهایی در دولت بوده که قوا نمیآمده. آمدن قوا حلکننده نیست، چون آنها مجری هدفهایی بودهاند. اگر دولت آمادگی اجرایی همان طرحها را دارد که میشود آنها را منحل کرد. اگر قرار است کارهایشان را در دولت بکنند، ضررش گردن شماست. دید شورا و دولت هماهنگ نیست. برنامه را سبک نکنید. در ترکیب پیشنهادی من معتقدم کسی در جایی باشد که کاری انجام دهد. دکتر یزدی ممکن است در جایی که از وزارت خارجه بهتر باشد و قطبزاده برای […]. اگر اینجا شکست بخوریم، انقلاب ضربه دیده. هم در انتخاب، دست نخستوزیر باز باشد، هم دست شورا.
بهشتی: راجع به مساله همفکری، اگر گروهی مقداری همفکر باشند در عمل تقارب بیشتر میشود. درباره واحدها، علل محدثه دارد، دولت میشود و دولت ناچار به پاسخگویی است و با وضع فعلی فرق دارد، چون قبلاً دولت مماس با آن سؤالها نیست. در مورد انتخاب افراد، قطعی نیست، پیشنهاد است.
یزدی: در شورا وحدت نظر هست.
بهشتی: بالنسبه.
یزدی: مهندس بازرگان وقتی به نتیجه رسیدند، همه تبعیت از آن میکنند.
بهشتی: در خارج گفته شد اگر مهندس حرفی را پذیرفت، اکثریت و خودشان نه، ولی در عمل اجراکننده آن است (مهندس یا آقا). اگر با آقا صحبت کنیم، کابینه معلوم شود و صحبت شود.
قطبزاده: اصل پیشنهاد با تکمله خامنهای میتواند حداقل مورد قبول من باشد. شرکت اکثریت در شوراها، در تصور ذهن من این است که روحانیت خود را تحمیل کرد و نقش مهمی گرفت، تفسیرهای مختلف و نسبتاً خطرناک در مطبوعات ایران، دقیقاً نوشته شود.
بهشتی: شورا به آقای مهندس به عنوان نخستوزیر پیشنهاد میکند کابینه خود را بر مبنای پنج وزیر از اعضای شورا و پنج وزیر برای آمدن به شورا انتخاب کند تا تصویب کند و با شرکت دادن اعضای شورا و کابینه در امور قانونی کابینه. شورا اگر کابینه را تصویب و تأیید کرد به امام معرفی شود.
یدالله سحابی: مقدمهای احتیاج دارد.
بازرگان: دکتر سحابی، کتیرایی، صدر حاجسیدجوادی، دکتر یزدی، بنده (مهندس بازرگان)، دکتر ایزدی، پنج نفر به طور مسلّم نباشد.
پیمان: به هر صورت این پیشنهاد درآمده مقداری مشکل ما را حل میکند، چیزی به آن اضافه شود. علل اشکال تعدد مراکز تصمیمگیری، تناقض در تصمیمگیری، اختلافنظر در زمینه داخلی، اقتصادی، سیاسی، کارگران، دهقانان، ارتش، مردم اعتراض و بدبینی دارند. در جاهایی روحانیت که در رأس کمیته هستند، دفاع از قبول مدیر کارخانه فراری این قسمت مینمایند. انقلاب اسلامی است، برنامه مرحلهای حتماً لازم است. دولت موظف باشد برنامههای خود را با صراحت معین کند. کمیسیون مشترک دولت و شورا. در حسن نیت و صداقت مهندس شکی نیست، ولی مسائلی که مطرح میکنند، بنیادی را نمیبیند.
بهشتی: تذکر. یک وقت دولت آمده برنامهاش [را] تهیه کند، در مقطع فعلی که کار باید سریع باشد و دولت فعلی ضعیفتر نباشد، حداکثر در ظرف دو هفته برنامه خود را به شورا اعلام کند.
پیمان: اهمیت مطلب. قوا متمرکز در خودش باشد.
جلالی: مثال مهندس تاج، دو نفر اختلاف داشتند، وحی نازل شده این دو نفر با هم کنار بیایند، درست نیست. این آخرین تیر ترکش است.
بهشتی: ماقبل آخر است.
جلالی: این یک ترمیم کابینه است و ربطی به آنچه آقا گفتند ندارد. فکر بنیادی نمیشود. اگر این اساسیترین مطلب مملکت است، یک هفته بنشینیم تا حل شود.
بنیصدر: در آخر جلسه پیش عرض کردم، حالا گفتم برنامه دولت معین شود. [با] این ترکیب پیشنهادی، ایشان میخواهد هم در شورا و هم دولت اکثریت باشد، پنج نفر از نهضت آزادی. این ترکیب بر در جا را فلج میکند. آقای یزدی خطرناک است، برای وزارت خارجه روحیه دستهای دارد و اعمالی میکند. وزارت خارجه نماینده ماست. قطبزاده برای وزارت خارجه خوب است. در موضوع فرودگاه یزدی میخواستند طرف مخالف را بکوبد. مساله اصلی دولتی که به جامعه معرفی میکند، آخرین تیر ترکش اگر شکست خورد انقلاب رفته. مهندس برنامه فعلاً بدهد [تا] سیاست اصلی معلوم باشد.
بهشتی: پیشنهاد ایشان کابینه را معرفی کند، بلافاصله کابینه استعفا ندهد. جدید حداقل ده نفر.
بنیصدر: شورای انقلاب خطوط سیاسی را بدهد.
جلالی: سیاستها معلوم شود، بعد وزرا معین شود.
مهدوی کنی: با بیان پیمان و بنیصدر موافق هستم.
قطبزاده: ضمن تأیید حرفها که گفته شد شورا خطوط کلی را معین کند، با توجه به اینکه در هر حال به آن رأی نمیدهیم، صادقانه شاید بیش از همه شما به مهندس احترام دارم. با رفتن ما به آنجا چیزی حل نمیشود، حتی اگر برنامه معین شود. با نخستوزیری مهندس از روز اول مخالف بودم.
صباغیان: پیشنهاد نخستوزیری بدهید.
قطبزاده: معینفر، سحابی، بنیصدر، جلالی، خود شما، دکتر پیمان، در این سخنرانی درست نقاط نظر خود را گفت. پسفردا کابینه را تغییر میدهید. باید بگوید نقاط نظر من تغییر کرده که خراب کردن او است و یا اینکه عدهای.
ایزدی: بنده اعتقادم بر این است گرفتاری اساسی ما در نحوه روحیه ما ایرانیهاست. روحیه را از نحوه رانندگی میشود تشخیص داد. اگر نباید، سبقت میگیریم. سر چهارراه معبر پیادهرو از خط اول که خط حق و قانون است، تجاوز میکنیم و از خط بعد که خط قلدری است رد نمیشویم. در کارهای اجتماعی به خاطر وجود دیکتاتور، آزادی نبوده که اعتراض کنیم. حالا که آزادی هست، تحمل عقیده مخالف را نداریم. انقلابی شده، تمام مردم صرفنظر [از] اعتقادات شرکت کردهاند، همه بر علیه ظلم و زورگویی و فساد قیام میخواستهاند بکنند. گروه مشخصی، صاحب اکثریت یا بینش سیاسی مسلّم نداریم. در مسلمانها هم برداشت یکی وجود ندارد. بعد رسیدیم، دولت حکومت موقت است برای قانون اساسی و بعد مجلس شورا که بعد ببیند چه باید بکند.
تاج: بسم الله الرحمن الرحیم. برای مدت موقت تا تصویب قانون اساسی و مجلس جدید که باید بنیاد مملکت را طرحریزی کند، به جزئیات آنقدر نچسبیم. روز یکشنبه خدمت امام بودیم، خودمان فکرها را یککاسه میکردیم. شورا این را میگوید. طرح متقابل از طرف آقایان اعلام نشد. خودتان شاهد بودید عدهای اطلاع نداشته از طرح آمده [اند] اینجا. آقایانی که بنیادهای فکری دارند، چرا مدون نکردند شرایط را [؟]
معینفر: وارد متن نمیشوم. جناب بنیصدر گفتند پنج نفر از نهضت بیاید، لااقل به مهندس کتیرایی اطلاع داریم [که] صحبت شما صحیح نیست، او جزو نهضت نیست.
بنیصدر: در کاخ که نهضت رفت، آنجا بود.
عزتالله سحابی: راجع به نهضت آزادی اگر ایراد است، همه بروند کنار.
معینفر: [در مورد] نکته جناب قطبزاده، مهندس آدمی است دموکرات. گاه میشود بنده اختلاف نظر دارم، ولی نظر اکثریت را قبول میکنند. فرض کنید در جلسهای وزن شخصیت کسی بیشتر است، ولی اثر میگذارد، دیگران تحتتأثیر قرار میگیرند. ایشان حالت دموکرات بودن را دارد. ضمن اینکه ایشان دموکرات است، آدم مستقلی هم هست.
میرحسین موسوی: دولت طرز ارتباطش با مردم از چهارچوب اداری است، با کمی اصلاح. شورا استفاده از این چهارچوب را قبول ندارد. انقلاب ما از طریق این چهارچوب مردم را حرکت نداد. ارتباط روحانیت، روشنفکر و توده باید غیر از طریق اداری باشد. در مساجد، محلات و کارخانهها میتواند مردم را بسیج کند. این امید اگر گرفته شود، روی چهارچوبی که [بر] اصالت آن تأکید شد، برنامه اهمیت دارد.
بهشتی: فکر میکنم کمیتههای انقلاب شوراها، کمیته انقلاب وزارتخانهها نواقص زیاد دارد، ولی میتواند نقطه شروع اداره انقلابی موقت این مملکت باشد. وزارتخانهها را با این طرز که دارد، مؤثر و متناسب کنیم. شما دوستان در وزارتخانه آیا چنین فکری دارید یا فکر مقابل آن [؟]
معینفر: هدف، هضم شدن در هم نیست، هماهنگ کردن است.
بهشتی: اداره جدید با عمل کمیتهها و غیره است، ولی نظمی پیدا کند.
صباغیان: مشکل کار این است [که] دلایلی که مهدوی گفتند افراد کمیته انتظاراتی دارند، در ادارات عملی نیست. وزرا ضمن قبول اینکه حل مشکلات باید بشود، مقداری نتوانستهاند، مقداری نخواستهاند. در ترمیم دولت شاید نخواستنها کم شود، ولی در زمان کوتاه چون کمیتهها انسجام صحیح ندارد، نظامی که دستگاه را به عنوان دولت میگرداند، خراب است. خطر چهار پنج ماه است، تغییر اساسی است که ادارات خود را درست کند.
بهشتی: [یک اندیشه این است که] دولت تقویت [شود]، پلیس، ژاندارمری، ارتش تقویت شود، کمیتهها حذف شود. اندیشه دیگر [این است که] دستگاه راه بیاندازیم، به تدریج کمیتهها حذف شود. خط دیگر [این است که] دستگاه قابل راه انداختن نیست، کمیتهها با همکاری دولت و شورا و رهبر و مسئولین اصلاح شود، قدرت اداره کردن واقعی به او بدهیم و دستگاه دولت مجبور به مماشات شود.
صباغیان: کار اگر از اول میشد، منحل کردن آنها، حرفی که به مجللی زدم، [با] آدمهای خوب و افراد کمیته مجدداً یک شهربانی بسازید، مثلاً کمیته باشد، سپاه باشد، دادگاه انقلاب ناحیهای باشد، اساس کار کمیتهها نظمی بگیرد استوار، ولی نوع دخالت در کار نباشد، ادارات روال خود [را] برود.
بهشتی: پایه روی نهادهای انقلابی باشد، دولت جدید ترکیب هر دو کمیتهها را منظم و تصفیه کند که میسر است.
صباغیان: چون در اجرایی مملکت قبلاً بودم، الان هم به طور ملموس بودهام، عملی نیست. مطلب دیگر، یا آقای مهندس بازرگان مجدد نخستوزیر میشود با خصوصیات که دارند که نقطه مقابل برداشت قطبزاده است. مدنی نظرات خاص دارد، مشکل [او] در نیروی دریایی و خوزستان نشان داد در دولت نمیتواند کار کند. قطبزاده در دولت نمیتواند کار کند.
بهشتی: شما چگونه هستید [؟]
صباغیان: با مهندس بازرگان خوب کار میکنم و فردی که میگویید آن شرایط را داشته باشد نداریم.
موسوی اردبیلی: از جلسه امروز متأثرم. یک طرف مملکت سقوط میکند، ما خودمان فکر واحد نیستیم، با آنها کار کنیم. این آقا و آن آقا میگوید مهندس بازرگان نباشد. رأی گرفتیم، نمیشود. خودمان فکر کنیم مملکت سقوط میکند یا نه [؟] نوشته بنیصدر اصل مطلب، بعد جلالی چیز دیگر و آن وقت دیگری گلایه میکند.
بهشتی: قرار شد تهیه برنامه از طرف شورا. بنیصدر قبول کرد با نخستوزیری بازرگان کار میشود، ولی اگر اکثریت پذیرفت من هم قبول.
صدر: چرا رفتیم قم [؟] مهندس بازرگان با این خصوصیات است. در وضع فعلی باید تصمیم گرفته شود.
بهشتی: پاسخ به مهندس تاج، شخصاً از فکر کردن روی چیزی که دیگران بررسی نکردهاند.
پیمان: اگر پیشنهاد دولت است، روی آن رأی بگیرند.
قطبزاده: حرف صباغیان درست، قبول نکرده. وزارت خارجه که مهندس پیشنهاد کرد قبول نکردم برای این بود.
[پنجشنبه ۱۴ تیر ۵۸]
لایحه حفاظت و توسعه صنایع ایران
احمدزاده: بند ب اساسی مشمول: ۱) جعفر اخوان، ۲) حبیب ثابت، ۳) گروه فرمانفرمائیان، ۴) علی رضایی، محمود، مراد اریه، رسول وهابزاده، احمد خیامی، محمود خیامی، آذر ابتهاج، خسرو ابتهاج، رضا رستگاراصفهانی، عبدالحمید اخوان کاشانی، علی شکرچیان، رضا شکرچیان، ابراهیم قرینراد، عبدالمجید اعلم، مهدی میراشرافی، مهدی فریدنی، سعید، محمد ابوالنصر عضد، برادران عمیدحضور، حسن هراتی، مرتضی رحیمزادهخوئی، عبدالحمید قدیمینوائی، عبدالمجید قدیمینوائی، مهندس بوشهری، مراد شاهپور، علینقی اسدی، طاهر خباز، علی حاجطرخانی، کاظم خسروشاهی، محمد خسروشاهی، برادران فولادی، مهدی نمازی، آقای محمود رضائی با شما موافقت میشود در اداره شرکتها و کارهای مربوط، به تشخیص خود تحت نظر ۵۸.۴.۱۰ صنایع و معادن برای تمام.
بنیصدر: این پنجاه نفر، ۸۰ تا ۸۵ درصد کل صنایع ملی میشود.
پیمان: بعد از این دیگر دو صورت نباشد.
احمدزاده: کسی که اقدام کرده، رحیم ایروانی کفش ملی ۲۶ شرکت چرم آذری، شرکت زیمنس ایران رهان، بانک تجارت خارجی.
پیمان: اگر به وابستگان منتقل شده.
احمدزاده: نزدیکان درجه اول باید باشد.
پیمان: کاظم حاجطرخانی نباید باشد.
احمدزاده: کارهای تجارتی است، صنایع ندارد.
معینفر: حکایت بانک اسلامی نشود.
پنجاه نفر اسامی آنها تصویب شد.
احمدزاده: آقای آذری و بیان رفتند خدمت آقا با صاحبان صنایع برای اینکه کارخانجات دولتی در اختیار آنها باشد.
قطبزاده: اگر ماجرای شکر را معینفر به آقا بگوید.
جلالی: این لیست قطعی نباشد.
پیمان: نقل و انتقال را جلوگیری کند.
احمدزاده: در آئیننامه خواهد آمد، از شهریور سال قبل باشد.
قطبزاده: این بند آئیننامه اهمیت دارد که با جدیت تصویب شود. تمام نقل و انتقالات از شهریور گذشته از درجه اعتبار ساقط است. حتی سهام را به پیشخدمت اتاق نقل کردهاند.
[پنجشنبه ۱۴ تیر ۵۸]
ادامه بررسی ترمیم دولت
خامنهای: طرح پیمان و سحابی خیلی بهتر است. دولت ممکن است موافق نباشد.
بهشتی: انفجاری بودن وضع را تا چه حد احساس میکنیم [؟]
خامنهای: کار انقلابی باشد.
تصویب شد اسدالله رشیدیان به صورت [مربوط به صاحبان صنایع ملی شده] اضافه شود.
[وزارت] اقتصاد و دارایی.
بنیصدر: مهندس سحابی، معینفر.
رفاه اجتماعی، پیمان.
خامنهای: در این چند جلسه سامی به شدت عصبانی و غیرقابل تفاهم [بود]. کتیرایی بهتر است از پیمان.
امور قضائی.
موسوی: در دادگستری مسائل خلاف شرع آیا داشت [؟] آموزش و پرورش، تبلیغات، آموزش عالی، فرهنگ و هنر. رادیو تلویزیون دو نفر، دکتر باهنر، جلالی.
پیمان: دکتر محمد عباسزاده را پیشنهاد میکنم. شورای… دو نفر، کشور، شهربانی، اطلاعات هاشمی [باشد]، خارجه قطبزاده [باشد]، دفاع خامنهای [باشد].
بنیصدر: ترکیبی از فروهر، خامنهای و یک نظامی. قطبزاده نمیتواند.
عزتالله سحابی: چمران خوب است.
بنیصدر: اگر ارتش جدید باشد بد نیست. عزت سحابی برای جانشینی مهندس بازرگان.
خامنهای: چرا شما (بهشتی) قبول نمیکنید [؟]
بهشتی: بنیادهای جامعه هم روزنامه است و هم حزب که لازم است کار کند.
مهدوی کنی: اصل مملکت دارد از بین میرود.
بهشتی: حزب الان هم کمک میکند. کادرشناسی کار کوچکی نیست.
خامنهای: شورا سر جای خود باشد.
بهشتی: شورا و دولت همان یازده نفر.
میرحسین موسوی: آنهایی که در کارهای اداری نیستند، در شورا باشند. در نقش وزارت، اهل عمامه نباشد. جذب شدن به شکل رسمی درست نیست. یازده نفر در شورا باشند، اعضای انقلاب غیر از آن باشند. برنامه دولت عملاً در شورا بیاید تصویب شود. نهاد انقلابی مردمی را به چهارچوبی نکشانیم که نیرو خرد شود.
بهشتی: یازده نفر نقش خاصی ندارد. شورا ترکیبش یازده وزیر [که] با نخستوزیر دوازده نفر [می شود] و هشت یا نُه غیروزیر. هیات دولت دیگر نیست، عدهای وزیر از تصمیمگیری در شورا معاف هستند.
موسوی اردبیلی: این کار برای یک ماه است، مگر اینکه تعیین رئیسجمهور و غیره نشود.
بهشتی: ۱۵ نفر شورای انقلاب است که کشور را اداره میکند.
باهنر: [بنیاد] مستضعفین، کمیته، سپاه، نماینده در شورا داشته باشند، شما هم باشید.
بهشتی: ما در کار حزب موفق بودیم. در کار آزاد افراد را میآزماییم. صمیمانه همکاری با هر دولت [که] موافق از انقلاب انجام میدهد.
موسوی اردبیلی: اگر شما شرکت نکنید، گروه شورا به سمت مذهبزدایی سیاست میآید. شورا طوری باشد [که] روحانیت در آن باشد. گرچه ممکن است من خوشم نیاید، ولی به مصلحت انقلاب بیشتر است.
بهشتی: تأییدکننده طرح مهندس بازرگان هستید منهای مهندس بازرگان.
خامنهای: بازرگان، صباغیان، یزدی، دکتر صدر، فروهر، طاهری، کتیرایی، معینفر، میناچی، احمدزاده، جلالی، مهندس سحابی، بهشتی، پیمان، باهنر، شیبانی، قطبزاده، مهدوی، خامنهای، بنیصدر، موسوی، موسوی اردبیلی، هاشمی، طالقانی، طباطبایی، چمران.
پیمان: خیلی عاطفی است و وضع مملکت را فدای علاقه به صدر میکند.
قطبزاده: اینطور نیست. من ۲۱ سال با او بودم.
خامنهای: یک سخنرانی کرده بود، چنان شیفته با ابوعمار سخن گفت.
بهشتی: سمت این افراد را معین کنید.
خامنهای: برای نخستوزیری مهندس بازرگان [و برای] رئیس شورا شما (بهشتی) را معین میکنم.
قطبزاده: رأس شورا آقای طالقانی بیاید.
بهشتی: الان هست. رسماً آقای طالقانی رئیس شورا [است]، من عملاً نایبرئیس [هستم].
خامنهای: من موافق هستم. چرا ایشان با منفیبازی مخالفت خود را اعلام میکند [؟]
بازرگان، وزیر نیرو صباغیان، کتیرایی مسکن، معینفر بودجه [و] سازمان برنامه، بنیصدر اقتصاد و دارایی، هاشمی پاسداران، موسوی دادسرای انقلاب، قطبزاده خارجه، خامنهای ارشاد و تبلیغات، مهدوی کمیته، شیبانی جهاد سازندگی مسکن، باهنر آموزش، پیمان علوم، مهندس سحابی صنایع، جلالی رادیو تلویزیون، احمدزاده، میناچی حذف بشود.
خامنهای: او مرد کار است.
مهندس طاهری راه، فروهر کار، دکتر صدر بازرگانی، یزدی [یا] صباغیان کشور، طالقانی رئیس شورا، بهشتی نایبرئیس (دکتر زرگر، یزدی بهداری، سامی) احمدزاده در شورا نباشد.
خامنهای: یزدی وزیر ارشاد ملی شود من با او کار میکنم.
موافقت نشد، برای بهداری بهتر است.
بهشتی: مهندس موسوی هم در این طرح نباشد. مساله طالقانی. اساس طرح شورا، ۲۱ نفر با ۱۱ رأی تصویب شد.
[پنجشنبه ۱۴ تیر ۵۸]
ترمیم دولت
بهشتی: دو طرح مطرح است. یکی دولت آورده بود [که] شورای انقلاب مرکب از بیست نفر، ده نفر دو دولت هستند، ده نفر نه دولت مرکب از ۱۸ یا ۱۵ نفر در شورا شرکت دارند. طرح دوم [را] گروه شورای انقلاب داده، برای اینکه یک مرکز تصمیمگیری یک شورای انقلاب هم دولت و هم شورا، دولت مرکب [از] ۲۴ یا ۲۵ نفر، یازده نفر شورای انقلاب روی مسائل کلی خطمشیها تصمیم بگیرند. بقیه روی مسائل درجه دوم و اجرائیات. این طرح نهایی بود. دوستان طرح دوم را کار کردند، عرضه بکنند.
پیمان: طرح دوم مطرح شد و تصویب شد.
خامنهای: یک واحد تصمیمگیرنده و اجراکننده است. ۱۹ یا ۲۰ واحد است، ۲۱ واحد شورای انقلاب که ۱۹ یا ۲۰ مجری دارد.
قطبزاده: خود بهشتی روی ۲۱ نفر اصرار داشتند.
باهنر: جزو ۲۱ نفر مسئول سپاه و بنیاد هست.
بهشتی: ۲۱ مؤسسه و وزارتخانه از قبل. کمیته هم عضو شورای انقلاب [است]. هر کدام در رأس یک واحد.
باهنر: دو نفر، یکی رئیس شورای انقلاب، یکی هم دبیر.
بهشتی: مؤسسات را بگویید.
خامنهای: غیر از وزارتخانه نفت، [بنیاد] مستضعفین، سپاه پاسداران، کمیتهها، بنیاد مسکن.
بهشتی: ۱۹ وزارتخانه و با این پنج نفر میشود ۲۴ عدد [که] با رئیس و معاون ۲۶ نفر [خواهد شد].
خامنهای: لیست آن روز ۲۱ نفر [بود].
بهشتی: مسئول هر وزارتخانه با مسئول این پنج واحد میشود شورای انقلاب. هر وزارتخانه.
موسوی اردبیلی: ۲۵ یا ۲۶ نفر، تعداد مطرح نیست.
هاشمی: اگر تصویب شده، بحث ندارید. من نبودم، اگر بحث است بشود.
بهشتی: به صورت نهایی تصمیم گرفته شود.
موسوی اردبیلی: دوستانی که معتقدند این طرح تصویب شود، ضرورتهایی است، ضرورت روز. اگر این طرح جا بیافتد، چه اشکالاتی هست [؟] هر روز با ده گرفتاری مواجه هستیم. ما میخواهیم، ما جمعاً ۱۴ نفر هستیم، ۱۲ نفر باید اضافه شود.
بهشتی: لازم نیست همه از دولت بیایند.
موسوی اردبیلی: ما برای اضافه کردن یک نفر به شورا دو ماه معطل میشویم. در این مدت چه کار کنیم [؟] کار ضروری و فوری. دولت اگر آمد گفت نیستم، یا کجدار و مریز کرد، یا شروع به اخلال کرد یا نه، مملکت چه باشد [؟] اگر با دولت اینطور کنار بیاییم که کارش را بکند و ما تدارک پختن این کار را ببینیم، اصل طرح را میپذیریم [تا] در طول زمان، اشکالات آن را برداریم.
هاشمی: پنج، شش چیز است. قبلاً استراتژی برای خود تنظیم کردیم به عنوان اصل [تا] هر چه زودتر برسیم به دورهای که وضع کشور از نظر ارگانهای لازم تثبیت شود. اگر برنگشتیم، لازم است برسیم. این کار آشفتگی است. برای دو سه ماه کار موفق انجام نمیشود، مگر اینکه برای یکی دو سال. نظر خودم این است که باید به وضع تثبیتشده رسید و وضع قبلی صحیح بوده. مساله بعدی [این است که] دولت یک طرف قضیه است. با مطالعات زیاد، افرادی که به نسبت شایستگی داشته (ما صد درصد شایسته نیستیم)، عدهای نواقصی دارند. آشفتگی مجدد به وجود نیاید. اگر این دولت نپذیرد، به صورت اعتراض کنار بکشد، افراد شایسته آدمهایی نیستند که با جوّ جدید صادقانه کار کنند. تازه اینکه آقایان آرام بنشینند و اگر انتقاد کنند اختلاف زیادی ایجاد میشود، جوّ غیرقابل اعتماد برای مردم ایجاد میشود. خود ما جای آنها کادر شایسته نداریم، مخصوصاً طرح پاکسازی که جزو طرحهای شماست، مشکل را ده برابر میکند. کشورهای کمونیستی محدود است، کسی نمیفهمد. الان [با] دو قسمت بودن میشود طرفی انتقاد کند. یکی شدن، دیکتاتوری ایجاد میکند. کشور ما شرایط انقلابی آنچنان ندارد، مرزها باز است. [در] یک حالت بازترین کشور دنیاست. [اینکه] یک بنیاد در کشور باشد، اصولی نیست، مخصوصاً اگر از این طرح، از روحانیون مثل ما یا دیگران استفاده شود، مثلاً دیکتاتوری آخوندی مطرح بوده [در] برداشت جامعه، داد مردم درنیاید، اداریها، زنها بترسند، روشنفکر، دانشجو و غیره بترسد. نیامدن ما هم اشکال دارد. ما از اول و برای همیشه نمیخواهیم باشیم.
مهدوی کنی: از طرف خودمان بگویید.
هاشمی: با نبودن دولت قبلی، باید دید چقدر دولت [بعدی] قوی خواهد بود. طرح قبلی دولت، سوءنیت در آن نیست. چیزی نمیخواهد. از این طرف باز گذاشته تا مشکلات وزیر را لمس کنید. وزارت کشور را یکی از رفقا که مدعی است بگیرد و پاکسازی با همکاری همه و آقای خمینی عمل شود. مساله کمیتهها، پاسداران و غیره وارد طرح دولت میشوند، تغییر کابینه با شرایط پر سوءظن ما را در نوسان میاندازد.
جلالی: بدون اینکه وارد اصل طرح شوم، در فرمایش موسوی و هاشمی یک نکته بود. این نحوه طرح اشکالی [دارد و آن] انفعالی فکر کردن است. فکر نمیکنیم تهاجم بکنیم [و] از طریق مثبت نشان بدهیم. شایعات تبلیغات اگر پشت آن تهاجم نباشد، اینطوری میماند.
خامنهای: مطلب هاشمی بر اثر عدم توجه به چند نکته کوچک است. [مساله] کنار گذاشتن دولت نیست.
هاشمی: دولت نمیآید.
خامنهای: برادران خوب ما در دولت مشغول کار هستند. [در مورد] چند نفر احتمالاً حرف باشد. [اینکه] برادران دولت قهر کنند بنده تقریباً بعید میدانم، مهندس بازرگان وقتی میگوید هر کار بخواهید انجام میدهم. چندین نفر در حضور آقا گفتند دلیل ندارد دوست ما در دولت جدید وزیر نباشد، رئیس مفت کار نکند. اگر عدهای لازم بود و نیامدند با آنها صحبت میشود. [هاشمی] روی آشفتگی تکیه میکنند، مکرر صحبت شده هر مهره تکان بخورد، کلنگی به ساختمان نوبنیاد است. این را همه جا گفتیم. آشفتگی هست. نمونهاش همین اعتصاب مدارس، بچهها با صدای الله اکبر آمدهاند، از این قبیل باید منتظر بود. این کار ما سکون و آرامش ایجاد میکند. چند نفر رفتن در کابینه تغییری در مردم ایجاد نمیکند. اگر ترکیب حکومت عوض شود، بمبی است منفجر شده.
بهشتی: بمب هوایی است.
مهدوی کنی: آن آقا گریه میکرد، این آقا شعار میداد.
خامنهای: این آشفتگی در آن هستیم. شورا با نقش جدید، امام در بیانیه اعلام کند. لازم است اقدام شود. مساله سوم [اینکه گفته شود که] تا الان کنترل و نظارت بوده بر دولت، شوخی است. ما کنترل نداشتیم. یکی نمونه دکتر یزدی بود. لوایح میآورند، تصویب میکنیم. نظارت بر خط مشی وزارتخانهها. بانکها ملی شده، ولی در اجرا خبر نداریم. نظارت بعد از دوران انقلاب عملی نیست. نخستوزیر را در رفاه گفتیم نباشند، ولی معاونین بعضیها را گفتیم باشند. نمونه این کار، مهندس موسوی گفت روز اول با قاطعیت میشد عمل کرد، الان مثل روز اول نیست. دو ساله است، ما حتی قبول داریم، ولی قابل حل است. [در مورد] مساله بهشتی که چه قدر کادر داریم، ما کم افراد را میشناسیم، ولی میگردیم [و] افراد پیدا میشود. دکتر میناچی، حدادعادل و دکتر ممکن افراد خوب هستند. [اینکه] کادر پیدا کنیم، ممکن است ولی مشکل. [در ارتباط با] مساله دوم که هاشمی گفتند کودتای آخوندی حرفی است [و] وجود چند معمم کودتاگونه است، باید این را حل کرد. کمیتهها هرجا بروید کمیته [در] رأسش علماست. اگر برگردانید اینها را به مسجد، چیز خیلی زیادی نمیشود. چند نفر در کابینه باشند، از ما هم استفاده شود. من با هر کدام از برادران حاضرم کار کنم. یقین دارم دوستان دیگر هم حاضرند. جوّ صفا باشد، عنوان مطرح نیست.
بهشتی: اگر طرح دوستان عملی شود یک شرط لااقل شرط بیامّا بودن بیگره بودن [است]. این طرح قبول دوستان دولت است. اگر آنها رد کنند، باید سنگ خود را با آنها وابچینیم. طرح تعلیق نسبی دارد تا حدی پخته شود. با دوستان دولت رسیدگی شود. اگر اینطور شد خوب، اما اگر نپذیرند به دنباله آن چند نکته است. جانشین کودتای احتمالی ضد هرجومرج است که به دست عوامل امریکا و ضدرژیم در مقابل ما است. دوم، شدیداً با قاطعیت با شرکت دوستان معمم در سطح عضویت کابینه مخالفم. اگر روزی ضرورت ایجاب کند [که] در سطح کابینه بیایند، زمینه فکری آن با عمل نشان دادن باید آماده شود. قشرهای زیادی از آمدن [روحانیت به کابینه] دفاع میکنند، قشرهایی مخالفت و قشرهایی منتظر در وسط، که صلاح نیست؛ برای اینکه ما بتوانیم حمایت کنیم، دو نفر معمم یا در حد آنها که بتوانیم در محافل خصوصی تأمینکننده نقطهنظر انقلابی هستند، با اختیارات شبیه وزیر ولی به اسم مشاور شرکت کنند. در دولت فداکار اسماً وزیر باشند، نمیدانم تا چه حد عملی است، حمایت وسیع خواهیم داشت. [نکته] دیگر، دولت فعلی صرفنظر از این دو نفر در چند نقطه تغییر کند، مهمترین [آن در] دارایی، بانکها، مؤسسات دیگر بشود کار اساسی بکند.
قطبزاده: تغییر دولت با توجه به زمینههایی که اکثر آقای هاشمی اشاره کردند، بحث بسیار واقعبینانه است. نه رفتن دولت و نه شورا، اگر بتواند چیز بهتر جانشین آن باشد، فاجعه نیست. این فحشها و این حرفها به هر حال هست. اشکال طرح دوم، اگر پیاده شود تنها راه حل برای رفع تمام تالی فاسد، با نکتهای که گفتند آقای طالقانی در رأس شورا باشد، هم عده کثیری از دوستان دولت و قشر نقنقوی اجتماع.
بهشتی: کسانی که ایشان را برای ریاستجمهوری کاندید کردند.
قطبزاده: ساکت میشوند. این بمب واقعی ترکیده میشود و مدتی طول میکشد. این آدم [با] این وضع میخواهند کار جدی بکنند. مطابق مأموریت شما دوتایی رفتیم خدمت ایشان. به یک معنی مسائلی با آقا دارند که طرح کنند، اصلی که آقا گذاشتند روز اول، کسانی که در کابینه هستند دیگر کار حزبی نکنید، دو سه شغل عملی نیست.
بهشتی: میپذیرند یا نه [؟]
قطبزاده: اگر در اصول کلی با آقا توافق کند، قابل پذیرش است. در مورد وضع دولت، شورا و دولت یکی شود. فرمول دولت، ده نفر در شورا و دولت باشند، با بالا و پایین بودن قضیه حل میشود. موضوع این است، ماهیت دولت فعلی تا حدی تغییر کند تا نظم قاطع بگیرد و ابلاغ کند. آنطور که تا به حال است، دولت فاقد قاطعیت است. ما هم از صمیم قلب نمیآید، اعتماد ندارد. اگر با قاطعیت بیاید حمایت کند، دولت کار اساسی و انقلابی کند، ملت بسیج شود، ادارهای نگهداری شود، اگر ماهیت دولت [به شکل] جدی عوض شود و خط عمومی معلوم شود، دولت با قاطعیت پیش برود، طرح بازده آن همان طرح دوم است، خصوصاً که حضور مستقیم روحانیون در وزارتخانهها مشکل ایجاد میکند. به جز موسوی که قبول نکردند، شما معاون شورا [و] هاشمی وزیر دفاع، حضور روحانیون در کابینه اصلی مسلّم پذیرفته شود از طرف دولت و شورا بود دو ماده، در رأس دولت اگر مهندس بازرگان باشد باید [به] روال خود عمل کند یا ایشان قانع شود که عملی نمیبینیم.
بهشتی: فرض این است تا این لحظه افراد مورد قبول [هستند].
قطبزاده: اگر دولت حاضر است محتوای خود را عوض کند، عمل کند. با دولت [به صورت] جدی مذاکره شود.
یزدی: طرحهای انقلابی چیست [؟]
قطبزاده: طرحهای تنظیمشده در زمینه کشاورزی، اقتصاد و آموزش و پرورش. این طرحها با مذاکره با دولت، آنچه پیادهکردنی است عمل شود [و] بینش عمومی حاکم بر دولت باشد.
بهشتی: در طرح دولت، ده نفر نقش تعیینکننده دارند، نه نخستوزیر. دیگر دو محور نیست، ده نفر، دولت و شورا هم اکثریت، ضامن اجرایی نقطه نظر گفته شده است. در این طرح نقش امروز را در دولت نخواهند داشت. در طرح قبلی ضامن اجرا قویتر است، چند وزیر این طرف و چند شورا آن طرف نیست و یک کاسه عمل میکند.
قطبزاده: طرح دولت و ظاهرش ده نفر خواهند بود، در هر دو هستند. مشکل بینش عمومی است که حاکم بشود یا نه. پنج نفر معرفی شده مطالعه شود [:] بازرگان، دکتر سحابی، کتیرایی، یزدی و صدر، با پنج نفر از شورا تلفیق شود. در همین یکی بیشتر شش نفری، یکی چهار نفری است، بنیصدر، پیمان، سحابی، شیبانی، قطبزاده. این افراد اکثر با دکتر یزدی توافق کنند، با دیگران نیست. آن ده نفر شورا و دولت را کسر کنند، نمیشود. راهحل سوم [این است که] انتخاب اعضای شورا از دولت، تعداد بر اساس نیاز دولت فعلی تدوین شود، چه از شورا، چه از خارج.
جلالی: برای شستشوی وضع مملکت منابعی هست کُر: آقای خمینی. آبهای قلیل، دولت و شورا [هستند]. آبهای قلیل تا حال متنجس شده، برای حفظ خود، خود را وصل به کُر کردهاند، دارند رنگ و بوی کُر را عوض میکنند و ما جز آن چیزی نداریم. این حرفها ربط به راهحل اساسی ندارد. اگر حرف آقا یک کاسه شدن [است]، دیشب در نطقش عصبانیت بود راهحل مساله ایشان حفظ شود. طرح بنده، اول حرف خامنهای. در مقابل مهندس بازرگان مردم چون انقلاب کردند، یک سری نهادهاست، اینها هستند وگرنه چیز دیگری در خارج نخواهد شد. فرمول پیدا شود که کودتای آخوندی تلقی نشود. باشد [به] حرف آقای طالقانی هم توجه شود که فرد یک جا کار کند، یا اینکه از احزاب مهم همه بیایند.
بنیصدر: اکثریت شورا، [از] حزب جمهوری، صحیح نیست.
جلالی: مخلصانه این حرف را میزند، نظر به فرد خاص ندارد. ایشان اگر بیاید کودتای آخوندی نیست. در درجه اول، حفظ موقعیت خمینی، شورای متمرکز آقایان روحانیون از طریق فرمولی باشند. شورای کوچکی باشد که با آقا تماس بگیرد در قم [و] ایشان آلوده نشود.
هاشمی: [در مورد] راهحل قطبزاده و جلالی در مورد طالقانی، آقایان مساله خاص را مطرح میکنند. اگر ایشان [را] در قشر روشنفکر و هیاهویی به صورت ظاهر تقدیس میکنند، چون جنبی حرکت میکند. اگر جدی در عمل بیایند یا چریک را میگوید بگیر یا نه. اگر بگیرند تقدیس نمیکنند. حتی در سؤال شما جواب روشن ندادهاند، آقای طالقانی مقابل خمینی چه قدر است [؟] خمینی آن قدر قاطع ایستاده، ولی گروهها چه میکنند [؟]
جلالی: در عمل مقیّد میشود.
هاشمی: طرح اصولی با فرد حل نمیشود.
قطبزاده: پیشنهاد ما در صورتی است که دولت عوض شود.
هاشمی: مساله بعد که تکیه میشود افرادی در احزاب هستند، خمینی گفته بود در دولت باشند. ما معتقدیم حزب جمهوری ساخته شود، عملاً اگر ما از شورا میرویم، میشود شورایی که خمینی به آن اعتماد میکند.
قطبزاده: شورا مطرح نیست. اگر بخواهد به صورت دولت عمل کند در مقام وزارت افراد باید عملاً تمامی وقت خود را بگذارند برای وزارت.
هاشمی: طالقانی تا روزی در روشنفکرها اثر دارد که قاطعانه حرف نزند.
بنیصدر: در [مقایسه با] مجلس قبلی شورای ما محاسنی دارد، ولی ضعف دنبال کار را میکند. روی مطلب رأی داریم، آن رأی نشانه ضعف بود. بینی و بینالله رئیس اجرایی به خلاف جلالی و قطبزاده، یک خمینی باید در رأس باشد که ضربهها را تحمل کند. کسی که در عمرش هیچ زمان در هیچ مورد با قاطعیت عمل نکرده سعادتی و آقای خمینی به جای آن بود، تمام ایران را زیرورو میکرد. کار اجرایی شوخی ندارد. مجاهد خلق دروغی گفت، تکذیب نشد، بعد فدایی خلق گفت. مساله عمل است. رئیس قوه اجرایی در این حدود باشد، باز مهندس بازرگان را ترجیح میدهم، بعد میآید لزوماً آن مواضع را پیدا میکند. خیلی خوب میشود، سوکارنو سیاست بالانس داشت. در انقلاب سیاست بالانس خطرناک است. ایشان در رأس قوه اجرایی باشد، خطر دارد. با ایشان باشند، آقای بهشتی اداره کند، ایشان رئیس هیچ کاره نمیشود.
هاشمی: مثل حالا قهر میکند.
بنیصدر: ثانیاً آقای بهشتی [!] شورا تصمیم قانونی میگیرد، ولی یکجا شما هم اجرایی، هم قضائیه، هم مقننه، آن وقت خطر زیاد است و این احتمال است که شما بکنید یا بگوییم تعهد اسلامی کم که نمیشود. عیب سوم [این است که] تجانس ندارد. رئیس قوه مجریه باید تجانس داشته باشد بینش و عملش. امتیاز مهندس بازرگان، مملکت حالا تکلیفش روشن است، ولی عملش کافی نیست.
بهشتی: طالقانی نه. بازرگان خوب است، میشود او را با ترکیب متجانس گذاشت.
بنیصدر: اگر دولت استعفا داد این شورا عهدهدار امور میشود. کسی در رأس که با جمع کار کند یا طرح دولت، موفقترین شکل اختیارات را بدهیم و بگوییم هر کاری میخواهی بکن.
خامنهای: چرا در حضور خمینی نگفتید [؟]
سحابی: جزو طرحی که داریم.
شیبانی: طرح دولت باشد و شورا طرح ما باشد. اگر لازم شد مهندس بازرگان رئیس دولت نباشد، ولی [در شورا] باشد.
سحابی: هدف از آن طرح [این است که] مشکلاتی هست. کارهای انقلابی پیش نمیرود. سیاستهای دولت با شورا تطبیق نمیکند. [با] رشد نارضایی در جامعه، روحیه وحدت به شدت گسسته میشود. در مذهبیها هم مخالف میشوند. فقط اشکال دولت نبود. چرا شورا کمک نمیکند [؟] بخش دیگر مسائل جامعه بود. در آن طرح دو نکته بود. کاری بشود روحیه انقلابی مردم بازگشت کند. جوابی که اکثر دادند، یکی از عوامل تفرقه و سرد شدن [این است که] عملیات و کارهای انقلابی صورت نمیگیرد. یک بخش کار طرحها و عملیات انقلابی. [اما] مساله سرد شدن مردم فقط این نیست (عدم کار انقلابی)، [بلکه] مقداری برای این است، بسیاری، [در] شرایط جامعه انقلابی باید کار انقلابی شود. بخش دیگر [اینکه] نیروهای امروز به صف مخالف میپیوندد، ضد انقلاب نیست، یا اقناع باید باشد یا سرکوب، راه کوبیدن. یک شورای قاطع عملیات انقلابی بشود، ولی راه قاطع، سرنوشت آن استالینیسم است. جامعه و مردم طرف شماست. اگر اقناع نشود جلو [ی شما] میایستد.
بنیصدر: جعل قول، بعد تفسیر.
سحابی: طرح اداری کارش این است. به نظر من انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها فرق دارد، روبسپیر و استالین را ندارد. راهحل [این است که] مقداری مخالفین اقناع شوند، همه ضدانقلاب نیستند. دست شما نیست. ندهید، خونریزی دیگران میکنند. سنگپراکنی و غیره را شماها دستور ندادید. الان در شرایط خطرناک هستیم. اقناعی عمل شود. مخالفین در صدر تصمیمگیری نیایند، ولی در اجرا باشند. طرحهای قطبزاده و آمدن طالقانی حلکننده نیست. قانون اساسی، یک دوره انتخابات مجلس شورا. مگر آنها در مجلس نمیآیند [؟] در عرض دو سه ماه صلاحیت پیدا میکنند. اشخاص را دیدهام که داغ و دو آتشه طرفدارند، ولی الان این رویهها را نمیپسندند.
بنیصدر: تاریخ شاهد بیاید استالین را، شیوههای التقاطی ساخت، رهبری یکدست درست نکردند، دیوانسالاری میگویید کشتار زیاد است، قاطعیت زور، نه قاطعیت عدم زور. التقاط که شما میگویید بنابر باج دادن باشد. عقیده من عکس شماست. آنقدر که وضع بد شده، اطلاع من بیشتر است، روزی ۲۰۰ یا ۳۰۰ سؤال دارم. میگویید بنابر افراد صادق باشد، گفتم در شورا دانشجو باشد، کسانی که شما میگویید نقش در مبارزه نداشتند، حاجسیدجوادی در لزوم همکاری با امریکا صحبت کرده، یک روز این طرف، روز دیگر عکس آن استدلال میکند. [اگر قرار بود] ملت از صحنه برود بیرون، روز اول رفته بود. فدائی خلق و مجاهدین خلق را آرام کند یا اقلیت یا اکثریت، آنچه شما میگویید استالینیسم است، میگویند خمینی را قبول دارند. درست است، ولی گفتم بیایند بحث کنند. کجا آمدند؟ آفت بزرگ انقلاب همین روحیه است، اکثریت را رها کن، به افراد فحشدهنده بپیوند. بدین وضع باج ندادن نیست، به درد نرسیدن است. پیغمبر مخالف درجات خودش نداشت. [با] رهبری قاطع به درد مردم برسید. باج دادن به کلی نفی و مبارزه با موازنه منفی باشد، اقلیتها در کار بیایند، آنچه گرفته پس نمیدهد و اعتماد مردم را در رهبری سلب میکند.
بهشتی: دو کلمه بگویند آقای سحابی اگر پایین بیاید کردستان و مساله یونسی. آقای صدر دکتر یونسی را آورد، وضع فعلی کردستان [ایجاد شد]. دکتر حاجسیدجوادی [گفته] ایران تایمز سؤالی از من کرد که آقای بشارتی که میگویند در دستگاهها نفوذ کرده، آقای دکتر حاجسیدجوادی گفته سالها شکنجهگر ساواک بوده و حالا شکنجهکننده سعادتی است و مدارک آن پیش من است. گفتم مدارک را از کجا آورده، گفتند پیش مجاهدین است. بشارتی مستقیم معلوم نیست در کار سعادتی باشد. سالها زندان بوده و بعد که آمده، مدارکی دارند از او که من دیدم. اجمالاً اینکه ساواک شیراز نوشته با او صحبت کردیم، خواستیم همکاری کند، با او مذاکره کنید، خوب حرف نمیزند. آقای دکتر حاجسیدجوادی در مصاحبهاش گفته انقلاب کار راستمردان است.
سحابی: اگر اینطور باشد از خودمان هم کسانی هستند.
هاشمی: کیهان را گفته هشتصد میلیون تومان خریده.
سحابی: دکتر آیت و دکتر کاشانی علیه ما خیلی دروغ گفتهاند.
یزدی: این انقلاب ما ویژگی دارد، یکی اینکه در هیچ انقلابی نیست [که] یک رهبری جمعی واحد، خواه یک جمع یا گروه که رهبری مبارزه کرده باشد و زبان مشترک (نداشته باشد) ندارد، کمکهایی که نقش خود را انجام ندادهاند. الان ما زبان مشترک نداریم. در دولت عدم تجانس هست، در شورا هم هست، هماهنگی نیست. [این] ویژگی خاص انقلاب است، باید حل کرد. ما خودمان دور هم جمع نشدیم. به زور امام است که جمع شدهایم. اجازه بدهید سر هم را نتراشیم. دولت اگر میخواهد موثرتر باشد، باید با هم بشود. عدهای نمیکشند.
بهشتی: بگویید چه کسانی هستند تا آینده معلوم شود.
یزدی: در شرایط خاص انقلاب، دکتر اسلامی را اول بار میبینیم. تیمسار ریاحی و شریعتمداری و میناچی با آنها کار مشترک نکردهام. مدتی طول میکشد تا اینها دید مشترک پیدا کنند. شما هم که طرحی نیاوردید به دولت بدهید. دوست من صادق میگوید طرح دارم. آنچه در سطح مملکت اشکال ایجاد کرد، قطبی شدن جریان است. ما قبل از شورا و دولت همه با هم بودیم. تا حزب نبود، همه با هم بودیم. در شورا، دولت اسلامی است. خارج از آن، در حزب و روزنامه، دولت غیراسلامی میشود. بحث در دولت هم مشابه [بحث] شما بود. خوشبختانه [اگر] طرح دولت عملی شود، تفاهم از بالاترین سطح ایجاد میشود. تصفیه در وزارتخانهها میسر نیست به سادگی. بنیصدر کاملاً ذهنیگرایی میکند. مقداری مسائل است که اگر در رابطه با دولت باشند بهتر میفهمند.
بهشتی: چند چهره مهم از کابینه میآید در شورای ما و چند تا برود در وزارت کشور و جنگ عملی است، چون مهم است، نه به اسم وزیر، ولی با قدرت آن.
یزدی: عدهای از شورا بروند شورای ۱۵ نفره، دو سوم مشترک میشود.
پیمان: این هم طرح ماست.
سحابی: دولت هم کمیسیون دارد.
یزدی: ده نفر که بینش نوع دیگری دارند، اکثریت دولت و شورا باشند. عملاً بینش یکی باشد، تشکیل شوراها مانع نیست. در وزارت خارجه کوشش شده، عمل میکنیم. سیاست عمومی است، مفید است. مانع در برابر طرح نیست. دکتر پیمان بیاید بپذیرد همکاری کنیم. مهندس سحابی با پیمان میشوند شورای عالی سیاسی. با افراد مشورت بشود. آخرین نظر دولت این است که بحث شد.
پیمان: از هدف اولیه دور میشویم. مطلبی را گوشزد کنم. آنچه موقت شد باز به این هرج و مرج برسیم و به شدت خود باقی است. فکری کنیم که دو ماه دیگر مملکت نظام قانونی پیدا میکند، مشکلات حل نمیشود. ریشه آنها در دو چیز است، یکی قاطعیت در عمل نیست که مشکل مهم است، دیگر اینکه برنامه مطمئن انقلابی نیست. هم باید تمرکز باشد، هم برنامه. مساله فرمی که دکتر یزدی گفت عدم انسجام در آن هست. حمایت توده نشاندهنده واقعیت نیست، گریز از مرکز و تشنج و بیتفاوتی و بیاعتباری خود رهبر. انسجام مردم را هم مردم ایجاد کردهاند. آدمهای قاطع نبودهایم. یکی هم پیچیدگی شرایط است. فرم اهمیت ندارد. [به] وحدت کامل نمیرسیم. روی برنامه تأکید شود. [در] نیروها حالت تفرقه خودش مساله است که معلوم رهبریها است. درگیریها و جنجالها مشکل ایجاد کرده، به اضافه نبودن برنامههای مشخص. ملی شدن صنایع انعکاس زیاد ندارد. [در موضوع ملی کردن] بانک، بیمه و غیره سیستم تبلیغات منفی عمل میکنند. افراد را با برنامه بیاوریم. فرم ده نفر مشترک مثل فرم ماست که یازده نفر مشترک و دو نفر مشاور. مهندس بازرگان نخستوزیر بماند. برنامه ادارات نمیتواند همانطور باشد.
موسوی اردبیلی: [برای] ماندن او شرط قبول نمیکند.
پیمان: اگر اختیار به دولت بدهیم، معلوم نیست تمام کارها حل بشود.
بهشتی: شکل یکی دارد، تفاوتها حل میشود.
بنیصدر: تا مهندس گفت میگوید شورایی باشد و دولت که در دست من باشد. یک شورایی که بینش مهندس بازرگان را پیدا کند، دو نقطه دیگر بیانصافی میکند. مهندس همهاش نقص تبلیغاتی نیست. دو طرح انقلابی را دولت تهیه نکرد، ما تهیه کردیم. دولت چون اینها را از خودش نمیداند، درست عمل نمیکند.
بهشتی: بحث کلی شد. از میان دو طرح با اسامی و سمتها روی کاغذ بیاید.
قطبزاده: اسامی بدون حضور دولت عملی نیست.
بهشتی: طرح از نظر خود ما به دولت به دیگران، حرف ما صد درصد است.
قطبزاده: طرح کلی را به دولت بگوییم، با او مذاکره کنیم.
بهشتی: طرح آقایان، رئیس شورا چه کسی است [؟]
خامنهای: بهشتی.
بهشتی: من نمیپذیرم.
جلالی: طالقانی بیاید.
قطبزاده: هاشمی.
هاشمی: من نمیپذیرم.
قطبزاده: مهندس سحابی.
خامنهای: اگر همه برادرها روی شما تکیه بکنند (بهشتی) نمیشود قبول نکنید.
موسوی اردبیلی: شما که میگویید (شیبانی) افراد دارم.
شیبانی: خودم.
بهشتی: رأی گرفته شد.
با سه رأی رد شد.
خامنهای: شما (بهشتی).
بنیصدر: چون متجانس نیست نمیپذیرند. بهترین کار این است که به دولت اتفاق کنیم کارش را در قانون اساسی انجام دهد، همه کار را به او بدهیم.
بهشتی: با توجه به طرح دوستان که به بنبست رسیده مساله دولت، نخستوزیر چه کسی است [؟]
موسوی اردبیلی: بازرگان.
قطبزاده: مقداری دلمان به حال مملکت هم بسوزد، اختیار کامل ندهیم.
بهشتی: نخستوزیر چه کسی؟
اکثریت: بازرگان.
بهشتی: وزیر کشور چه کسی [؟]
هاشمی: پنج نفر میروند که کار چشمگیر بکنند.
بهشتی: کشور، دفاع، تبلیغات و رادیو، دارایی و امور اقتصادی و وزارت کشاورزی. بنیصدر برای اقتصاد.
سحابی: یک مقدار نگرانی بنیصدر رفع میشود. با رفتن آن عده در دولت جناح او تقویت میشود.
بهشتی: غیر از مساله ادامه کار میخواهیم پایه بگذاریم.
قطبزاده: اعتقاد دارم از روز اول، محتوای دولت را تغییر بدهیم. پایههایی در این پنج ماه بریزیم که غیرقابل برگشت باشد. مجلس بر اساس آن انتخاب میشود.
بنیصدر: در حضور آقایان گفتم بنده و دکتر یزدی یک جا نمیشود باشیم. مسئولیت مشترک است. کار خلاف کرد سر و صدایم در میآید.
پیمان: سیاست کلی در شورا مطرح میشود.
بهشتی: اقتصاد و دارایی بنیصدر. کشاورزی سحابی.
سحابی: من کشاورزی را نمیپذیرم.
هاشمی: صباغیان در وزارت باشد.
خامنهای: یادم نبود. به این شکل مهندس قبول نداشت. گفت افراد را بفرستید.
هاشمی: من مریض هستم. دیروز با ایشان حرفم را تمام کردم. در این مرحله فداکاری میخواهد.
بهشتی: به شرط اینکه اگر باهنر پس از دو هفته احساس کرد نمیتواند کار کند، جایش بروی.
هاشمی: وزارت کشور مشکل آن شهرستانهاست. اگر فردی باشد مورد قبول آقا، خوب است.
باهنر: شما بروید (هاشمی).
هاشمی: به خاطر ضعف نمیپذیرم. ولی اگر نشود، من میروم. تا دو هفته دیگر اگر حالم خوب شد، میآیم.
مهدوی کنی: وعدههای دوستان را قبول نکنی.
بهشتی: ارشاد ملی، پیمان.
پیمان: من کمک میکنم.
قطبزاده: جلالی خوب است، من وزارت دفاع.
بهشتی: وزارت دفاع نوسانات قاطعیت شما را تحمل نمیکند.
قطبزاده: آنجا عدهای هستند [که] روحیه ندارند. باید به آنها روحیه داد.
هاشمی: ایشان با عدهای بروند آنجا.
قطبزاده: اگر تصفیه در ارتش بشود، میشود سر پایش بند کرد، کار عمرانی کرد. اگر ارتش فقط نظامیگری کند، کودتا میکند. اگر کار عمرانی هم بکند، قویترین گروه مملکت است.
بهشتی و پیمان: مثل ارتش اسرائیل.
قطبزاده: بیشتر شبیه ارتش الجزایر.
موسوی اردبیلی: [در] وزارت دفاع، خامنهای وزیر نباشد؛ مشاور در جایی باشد که موثر باشد و یک وزیر خوب پیدا کنید.
خامنهای: یک وزیر باشد، کسی به عنوان مشاور باشد، ابلاغ رسمی و اختیارات در زمینههای اجرایی تصمیمگیریها.
بهشتی: قطبزاده وقتی میتواند کار کند که اختیاراتش تام باشد.
قطبزاده: در مدیریت دوکاسه و سهکاسه جز بههم ریختن کاری نمیشود. تصمیمگیری بحث روی خط مشی باید در کنار هر وزیر باشد، تصمیم بگیرند و به مدیر ابلاغ کنند. هرکدام خودتان مستقیم دستور بدهید.
بهشتی: [برای وزارت] دفاع، قطبزاده و خامنهای و یک افسر انتخاب کنند. کلیه اختیارات عزل و نصب با شورای سه نفری است. امضاء مال وزیر است.
قطبزاده: لایقترین فرد برای ارشاد ملی، جلالی است.
جلالی: اگر تا یک ماه دخالت نکنند، در حالی که درست خلاف آن روی دستهبندیها عمل میشود.
قطبزاده: رئیس بخش تلفن میکند به قم.
خامنهای: اول معادیخواه را تصفیه میکنند.
بهشتی: به بنیصدر، قطبزاده، جلالی فکر نکنید، در خلاء هستید. در تمام این کارها واکنشهایش قبلاً بررسی شود.
جلالی: من به آقای خمینی گفتم یک نفر بگویید از علما [تا] با ایشان تماس بگیرم، دیگران دخالت نکنند. ایشان چهار نفر را گفتند: موسوی، بهشتی، هاشمی و خامنهای.
بهشتی: تصویب شد پنج وزیر برود از شورا [به دولت] و پنج نفر از دولت بیاید در شورا. جلسه چهارشنبه فوقالعاده، باهنر در کابینه میرود. تصویب شد.
مهندس سحابی تصویب شد به اتفاق آراء. مهندس جلالی.
خامنهای: برنامهاش را جلالی بگوید.
قطبزاده: در عمل در عرض چهار ماه جزو نوادر سازمان است که هم بفهمد، هم عمل کند و هم نتیجه بدهد. این جلالی بود.
خامنهای: فرمایش شما پذیرفته شد، آمد به شورا، خیلی خوب.
بهشتی: قطبزاده، خامنهای تصویب شد.
جلالی: اساس انقلابی که در وزارتخانهها باشد، در رادیو کردیم. تکتک برنامهها را با سیستم خودمان، با کادر بههم ریخته شده و کادر بیرون ساختیم. تکتک برنامهها وقتی است که ما کردیم. حالا این برنامهها خوب نیست، باید بشود. روزی ۱۶ ساعت برنامه تولیدی دارد که جدید است در جهت مشی تازه. [اینکه] در چه جهت باشد اول روشن کنیم هدف اصلی رادیو تلویزیون چیست [؟] [هدف] فرعی چیست [؟] هدف اصلی در جهت تکان دادن مردم از نظر قدرت اجرایی دولت یا شورا، مسائل موسیقی و غیره در جهت کار و غیره باید درست شود. یک هفته کار را خراب نمیکند. اجبار و مسائل تبلیغاتی همگام مسائل اصلی انقلاب باشد. موسیقی باباکرم مثلاً یک هفته باشد.
خامنهای: مأیوس میکند.
جلالی: یک ماه اجازه بدهند، البته تذکر بدهند، مانع نشوند.
خامنهای: وزارت ارشاد معاون و مشاور داشته باشد.
بهشتی: شما (موسوی) حاضرید با جلالی کمک بکنید [؟]
موسوی اردبیلی: من به وزارت دفاع باید بروم.
بنیصدر: به شرط آنکه با سانسور مبارزه کند موافقم.
بهشتی: جلالی یک معاون شبیه موسوی یا خامنهای با فرد سوم شورا باشد.
قطبزاده: میناچی مانند دلال معامله میکند. [در] قانون مطبوعات [آورده] فحش به خمینی، یک ماه تا شش ماه حبس دارد، تازه قابل خرید.
مهدوی کنی: پول کمیتهها را ندادهاند هنوز.
بهشتی: خرجی ندارند پاسدارها.
مهدوی کنی: مشروبات را چکار کنیم [؟] پاسداری در اثر بیاحتیاطی تیر خارج شده و کسی کشته شده، بردهاند پیش هروئینی و غیره. شهشهانی باید برود؛ توهین میکند.
[یکشنبه ۱۷ تیر ۵۸]
ترمیم دولت
بهشتی: طرح این است، پنج نفر از اعضای شورا حتماً پنج پست وزارت داشته باشند که ده رأی باشد هم در دولت و هم شورا، طبعاً پنج نفر باید پست وزارت [را] قبول کنند. اگر نظرتان عوض شده، اشکال ندارد.
بازرگان: بسته به واقعیات است که چه پیش بیاید. در عمل ممکن است طور دیگر شود. رأی به صورت رسمی و کاغذ نیست. مثال، هاشمی وزیر نباشد، ولی وضعی داشته باشد که کارها با نظر ایشان باشد. معاون بیاید نظر بدهد با آن ترتیب، منظور اصلی تأمین است.
هاشمی: دیروز در مجلس آقا حمایتی از دولت کردم، خیلیها اغراق تلقی کردند. آقا گفت مرا تحت تأثیر قرار داده. سی قلم فعالیت دولت را شمردم.
بهشتی: مسالهای که همیشه دلم میخواست با شما هم گفتم، شما و همکارانتان صمیمانه بپذیرید [که] هیچکدام از ماها، لااقل آنها که اسم بردید، با شما و دولت مقابله نداریم؛ ولی نقطهنظرها چون یکی نیست دو سوال نقطهنظر خودمان را میگوییم. در عین حال برای حفظ مسائل انقلاب، محذورات شما را هم بگوییم. صمیمانه آرزو این بود شما و دولت این مرحله را تا انتخاب رئیسجمهور با قدرت طی کنید.
بازرگان: بودجه تیرماه برابر یک سوم سه ماه اول سال را تصویب کنید.
بهشتی: در رابطه با روزنامه و حزب با صراحت عرض میکنم واحدهای مستقل هستند. [اینکه] آمدن همه ما در سیستم سبب شود که آنجا موضعش موضع ما باشد، نیست. حزب شورا دارد سی نفره، ممکن است ما در اقلیت باشیم. [به] روزنامه مقداری اختیارات داده شده که متحرک باشد. اگر همه ما در دولت بیاییم، روزنامه و حزب موضع انتقادی خود را دنبال میکند.
شیبانی: هر دو هم متهم به دولتی بودن هستند.
بهشتی: انتقاد میشود که روزنامه و حزب موضع مقابله با مسائل مملکتی را ندارد. روزنامه انقلاب اسلامی مستقل است و بعید است فعالیت کند.
بنیصدر: شرط کمک به دولت، انتقاد است.
بهشتی: آنچه داخل این مطلب میشود، کمیتههاست. ارگان رسمی سپاه پاسداران، دادگاه انقلاب، ارگان رسمی و رادیو تلویزیون خیلی مفید است و خیلی مؤثر است.
بازرگان: مقابل نه، بلکه مجری باشد.
بهشتی: کمیتهها نه درست مجری شده، نه درست جذب شده. بیشک اگر همگامی باشد، بهتر این مشکلات حل میشود. دایره کمیتهها، دادگاه، رادیو تلویزیون، افرادی که اسم بردید، جلوتر از نظر امکان پذیرش سمت دو ترکیب ناچار وظایف کلی که در انقلاب داریم بررسی شود. سرکار پیشنهاد میکنید، خدمتتان هر کس جواب میدهد.
خامنهای: دعوت از تکتک افراد چه اشکال دارد؟
بازرگان: بگذارید تکتک صحبت کنم.
خامنهای: [در] ترکیب کابینه چند معمم و غیرمعمم باشد، به این نتیجه رسیدیم که مصلحت نیست. ایشان میفرمایند سمت معاون. بنده اگر رفتم و آن انعکاس که وزارت معمم داشته باشد، معاون هم دارد، مساله حکومت آخوندیسم مطرح میشود. آنچه صحبت شد یک معمم ناگزیر باشد. یکی هاشمی و باهنر مطرح بود، سرکار قبول نکردید، بنده قبول نکردم، موسوی قبول نکردند، مهدوی قبول نکردند و فکر و شکلی که صحبت شد، من در کنار یک وزیر باشم، شورای وزارتخانه باشد، آن شکل صحبت شود.
بهشتی: موافقت من شخصی بود. آنچه به شیوه جزئی است بعد مطرح میشود.
بنیصدر: باریکلا، به من بگویید شما به تحلیل بنده توجه نکردید. دولت دیدش است که با انقلاب موافقت ندارد. راجع به دیگران اصرار نکنیم. شما قبول نمیکنید گردن ما می…
شیبانی: راهحلی پیشنهاد کنید، چه کنیم [؟]
بنیصدر: جزوه را خواندم. نکات اساسی دارد. موضع اساسی دولت این است، استقلال را چون جدای از آزادی میداند، سلطه خارجی را تسامح میکند. بر این اعتقاد است [که اگر] امریکا برود روس میآید. قدم به قدم، تصمیم برای حفظ نظام است، ایران در منطقه تنهاست، در داخله تنهاست، دستهها هستند، میخواهند حاکم شوند [و] خود را تحمیل کنند. باید تکیه به مردم باشد، ولی دولت نمیخواهد و امیدش به مجرای اداری است. قدرتطلبی روحانیت نیست. نتیجه تحمیل دولت به ملت است که خواسته اسبابی درست کند. رادیو تبلیغات خارج دولت رفته، چون از دولت چیزی به آن نمیرسد، پخش کند در منطقه تنها هستیم، با رژیمها نمیتوانیم بسازیم، باید مردم را تحرک بدهیم که با سیاست دولت تضاد دارد، در مقیاس جهانی تنها هستید. با روس و امریکا نمیتوانیم. آقای دولت میگوید با امریکا کار کنیم. دعوای اصلی اینجاست. بحثهای روشن عیناً همین محور را دارد. دقیق حرف چمران در این خط است. چمران علیه جنبشهای عرب حرف زده. شاه سابق، امریکا و رژیمهای گذشته را داشت. روحانیت چون نیرویش مردم هستند، در موضع مخالف دولت است. اگر بروید شما مخالف مردم میشوید. در داخل به مردم، در منطقه به جنبشها و یا سلطه امریکا.
موسوی اردبیلی: تنها با سلطه امریکا.
بنیصدر: با سلطه هر سلطهگر. اگر کابینه با توجه به این مساله ایجاد شود موفق است.
موسوی اردبیلی: با توجه به بند اول با مردم، چگونه آنها را به بازی بگیریم، سادهترین کارهاست.
بنیصدر: [قرار بود] طرحهایی اجرا شود در کردستان، ولی زمین ماند. چون دولت از طریق اداری میخواست بکند.
موسوی اردبیلی: این شوراها در سطح ایران میشود اجرا کند، اختیارات دارد.
جلالی: شوراها را [اجرا] نمیکند. نمونه سنندج که مفید بوده.
هاشمی: سنندج بد شده.
بنیصدر: دولت اجرا نمیکند.
جلالی: اگر شورا نبود، انفجار بیشتر بود.
موسوی اردبیلی: خود شورا کمی مؤثر بوده.
بنیصدر: با استاندار است که بر طبق تصمیم شورا عمل کند یا آن را بازیچه قرار داده. اکثریت در شورا مفتیزاده است. استاندار قرص طرف اقلیت را گرفته، ولو استاندار خوب.
عزتالله سحابی: حرف مهندس بازرگان درست [است]. تا وحدت اجرایی نباشد، کار درست نمیشود. اشکالات دولت، وزارت کشور تصمیم میگیرد اجرا کنند، دادگاه، پاسداران و نهادهای دیگر از جهت دیگر اقدام میکنند و سبب ضعف میشوند. مردم وضع مسکن را میبینند و مخالفین از بلبشویی استفاده میکنند. اختلاف دید از روز اول بود. عدم قبول من هم روی همین است. علیرغم اختلاف، آیا بلبشویی به نفع کل انقلاب هست یا نه [؟]
بنیصدر: بیاییم روی اجرائیات. چرا به وجود آمد [؟]
عزتالله سحابی: ستاد انقلابی است.
بنیصدر: ملت میخواهد به حق یا ناحق ایادی رژیم نابود شود، صد هزار نفر کشته شود.
عزتالله سحابی: اختلاف سر نکشتن نیست. هادوی [برای] مثال در اموری که صریح نوشته شده مربوط به او نیست دخالت میکند.
بنیصدر: چرا دخالت میکند، چون دولت انجام نمیدهد. وقتی متصدی نباشد، کسی آنجا میرود و سرخودی میشود. اگر دولت از اول میگفت مخالفین انقلاب را مجازات میکنیم، دادگاه انقلاب کار دیگر میکرد. قرآن حرفهایش قابل تجربه است. هر کار صحیحی نشود، بد عملی میشود.
خامنهای: این حرف را روز اول به بازرگان گفتم. نمونه کوچک، سر چهارراه و راهنمایی، وقتی نیامده بود افسر جوان میآمد. وقتی پاسبان آمد رفت دنبال کارش.
بنیصدر: همافر انقلابی تصفیه میشود، [آن وقت] مرتب لایحه عفو میآید. مردم میبینند.
بازرگان: خلاصه سه محل است که مهم است و اشکال و احتیاج و ضرورت همکاری وزارت کشور، دفاع، وزارت دادگستری. وزارت کشور انتخابات، وزارت دادگستری دادگاههای انقلاب. از باهنر برای وزارت آموزش و پرورش یا وزیر یا معاون [باشد]، وزارت دفاع، وزارت کشاورزی، یا دادگستری اشکالی ندارد وزیر یا معاون باشند. وزارت دفاع روی اصل دوره شاه خیلی بعید است زیر بار وزیر غیرنظامی خصوصاً معمم بروند. کسی که قبول مسئولیت میکند، یا معاون یا مشاور سیاسی مسئول در دادگستری، آقای موسوی اردبیلی قبول کنند. جناب دکتر بهشتی فرمودند فرد روحانی مورد اعتماد پیدا کنید، ایشان بیایند. آقای هاشمی به دلایلی که گفتند مصلحت نیست روحانی در دادگستری باشد، ولی مشکل دادگاه انقلاب را حل میکنم. یکی از بین رفتن دادگاه انقلاب است که دادگاه ضدانقلاب مادهای دارد که اگر راه افتاد و صلاحیت نشان داد دادگاه انقلاب رفع میشود. حداقل آقای هادوی برداشته شود، فرد دیگری به جای ایشان یا ما معرفی کنیم، یا آقایان بپسندند یا آقایان بدهند. حداقل پنج نفر آقایان به صورت وزیر یا معاون بیایند، یا وزارت مشاور در امور انقلاب سه نفر از آقایان باشند.
خامنهای: ضمن اینکه این مقدار مطلب همان است که دوستان موافقت داشتند، یک قسمت در جمع ما مطرح شد، با طرح اصلی دولت موافق است، پنج وزیر بود، سه وزارتخانه کشاورزی و اقتصاد و دارایی، ارشاد ملی.
بازرگان: رادیو تلویزیون جزو وزارت ارشاد است.
خامنهای: چه مانع دارد در مورد سه وزارت دیگر با آن ترتیب ذکر شده پیش برویم [؟ برای] وزارت دفاع از شورا یک وزیر و یک مشاور از ما.
بهشتی: با جوّ فعلی این پیشنهاد آقای مهندس عملیتر است.
بنیصدر: این طرح بهتر است. تبلیغات وقتی وارد شویم، معلوم میشود.
بهشتی: برای تبلیغات باید فکری کرد.
سحابی: نظر این است [که] قطبزاده عوض شود، ولی از پایین باید درست شود.
بازرگان: آقایان که آمدند با فکرشان و به خواست خدا حل میشود.
بهشتی: پاسداران [را] شما (موسوی) حل میکنید.
هاشمی: قرار شد با حالم که گفته شد، یکی از ما چهار نفر را بپذیرند.
بازرگان: سه بزرگوار هم اسماً و هم عملاً در دستگاه باشند.
بهشتی: آقای خامنهای در وزارت دفاع، وزارت کشور آقای هاشمی، آقای مهدوی هستند، آقای موسوی در سپاه پاسداران.
بازرگان: سمت چیست [؟]
بهشتی: [وزارت] کشور به صورت وزیر، [وزارت] دفاع مشاور.
هاشمی: من به علت کسالت نمیتوانم هشت ساعت بمانم.
بنیصدر: [به] شیوه مصدق یک تخت بگذار.
موسوی اردبیلی: خدانکرده اگر چیزی شد.
بازرگان: چه کسانی بیایند در شورا [؟]
بهشتی: به تعدادی که وزیر از شورا در کابینه هست و رأی دارد، وزیر از دولت بیاید رابطه سازندهتر است.
بازرگان: اگر مطلبی در هیأت دولت مطرح شد، حرفها را آقایان که هستند بزنند و پس از تصویب از شورا میگذرد.
بهشتی: آن وقت شورا به اسمی است.
بازرگان: عکس آن هم درست است.
بهشتی: به هر مقدار صاحب رأی در کابینه آمد.
بازرگان: ما که پنج نفر میخواهیم. آقای مهدوی وزیر بشود.
بهشتی: این تعداد حل میکند. به نظر من جوّ فعلی شورا جوّی است بهتر میتواند هماهنگ باشد، با طرح فعلی آقایان بعضی اصطکاک ایجاد میکنند، کاربرد شورا کم میشود. آقای یزدی با دو سه نفر از اعضای شورا برخورد فکری دیرینه دارند. نبود ایشان کمک میکند. صدر خوب [است]، کتیرایی خوب [است]، خود مهندس [خوب است]، جوّ هماهنگ [ایجاد میشود].
بازرگان: به صباغیان خیلی احتیاج دارم.
هاشمی: از وزارت کشور نرود.
بازرگان: طباطبایی هنوز جا نیفتاده.
بهشتی: صدر، کتیرایی و جنابعالی بیایید.
بازرگان: آقایان به عنوان وزیر مشاور در هیات وزرا شرکت کنند (موسوی و بهشتی). علاوه بر آن حضور جنابعالی (بهشتی) و موسوی به عنوان وزیر مشاور مفید است، دو روز در هفته، سه ساعت.
خامنهای: [در مورد] آقایان مطرح شده بهتر است رأی گرفته شود.
بازرگان: رأی نهایی که با شورا هست.
بهشتی: به صورت رأی تمایل.
خامنهای: نسبت به افراد آن نظری که داده شده.
بهشتی: سنت ما با آقا این بوده، نظرات جدید بعد از پنج نفر اول پیشنهاد ما بوده، آقا تصویب میکرد. آقای دکتر سحابی و دکتر یزدی به راحتی در جلسه به توافق نمیرسند.
بنیصدر: شورا حق دارد اعضای خودش را انتخاب کند.
بهشتی: ما جلوتر گفتیم این مساله طرح میشود [که] چه کسانی از هیات دولت میتوانند در شورا بیایند. مشاوره آن روز برای سریعتر به راهحلی رسیدن بود. پیشنهاد من [این است که] از آنها کسی بیاید.
هاشمی: آقای بازرگان مینشاند ما را.
جلالی: مشکلات [را] چه طوری در نظر گرفتهاید [؟] کشاورزی، اقتصاد و دارایی و رادیو و تلویزیون.
خامنهای: طرح که گفته شد، گفتید خوب است.
بنیصدر: گفتم باید نظر دولت تأیید شود.
هاشمی: پریروز تصویب شد، گفتند به مهندس میگوییم.
بنیصدر: ما مجسمه نیستیم.
موسوی اردبیلی: ایشان میگوید فلان میکند در تصمیم ما.
جلالی: سه جلسه بحث شد، وزیر کشاورزی را چه کنیم، اگر اشکالات اصولی در کار است.
بنیصدر: ایشان میگوید ائتلاف کنیم دسته راست نهضت آزادی با حزب جمهوری. آنچه شد از نظر من خوب است، ولی ما تصویب نکردیم.
هاشمی: ما چیزی را تصویب کردیم، گفتیم به دولت بدهیم، او هم میگوید به من بگو چه کسانی؟ ایشان میگوید من با زید و عمرو و بکر نمیتوانم کار کنم. ما همه حرفهای او را قبول نکردیم. یک نصفه وزارت کشور قبول شد، یکی برای وزیر دفاع میپذیریم، نه مجرد شورا چه تصویب کند میتوانید بگویید همان پنج نفر.
بهشتی: توضیح برای جلالی و بنیصدر. آقای بنیصدر، ما به مساله همانطور برخورد کردیم. کار بنیادی که حلّال مشاکل فعلی باشد نمیتوانیم بکنیم. بهانه دولت را بگیریم. همه پرهیز داشتیم، یک نوع قبول اضطراری است، برخلاف میل، حتی از نظر حزب. دولت میگوید نمیتوانم کار کنم، خواستم این بهانه با حداقل بها تمام شود. اگر میشد بدون رفتن هیچیک از ما حل شود، میکردیم. روی شرکت یک معمم در کابینه توافق شد. ۲) در وزارت دفاع خامنهای به صورت وزیر مشاور باشد. ۳) پنج نفر از دوستان ما باشند در پنج جای معین. معلوم بود سه را قبول نمیکند، ولی یک و دو در مجموعه بحثهای ما وجود داشت. زود تفسیر به خلاف واقع نشود که ائتلاف بوده.
بنیصدر: قبل از تصویب، اعلام نظر میکنید.
بهشتی: من گفتم نظر خود من.
بنیصدر: درست است این نظر، من خودم را میخواستم آزاد کنم، جمع آن پنج نفر را پذیرفت. آقای مهندس آمد و گفت پنج تای من آن افراد هستند، ولی تقریباً نزدیک شد به نظر من و شما. ولی درست نیست تصمیم شورا.
شیبانی: عدول از نظر را قبلاً مطرح کردیم و بعد به مهندس گفتیم بیاید.
بنیصدر: مصلحت مملکت در ادامه حکومت مهندس بازرگان نیست.
بهشتی: علیالبدل چه کسی [است؟]
بنیصدر: علیالبدل هست. شورا قادر به تصمیمگیری نیست. سه نفر مثل ایشان میآید در شورا و مثل دولت میشود. شورا با دولت هماهنگی کند و هم دولت. با هیچکدام از سه نفر موافق نیستم عضو شورا بشوند، نه با مهندس کتیرایی. اینجا یک شورا [ی] مستقل باید باشد.
سحابی: در مجموع شرایط فعلی آیا مصلحت است کابینه عوض شود [؟] کابینه تازه یک ماه وقت میخواهد [تا] وارد امور اجرایی شود.
بنیصدر: این چه خطی دارد، آیا صحیح است [؟]
سحابی: اگر عملی میدانی و مضر نیست، من موافقم کابینه عوض شود.
خامنهای: در آن شکل پیشنهادی ما خوب بود وزرا میماندند.
موسوی اردبیلی: ایشان با مهندس کتیرایی هم موافق نیستند.
خامنهای: آب از آب تکان نمیخورد و آن خوب بود.
بهشتی: [به] چیزی که [از آن] عبور شده، برنگردیم.
خامنهای: گفتید مهندس بازرگان بیاید اینجا درست نیست.
موسوی اردبیلی: کردستان از بین میرود، الان این صحبتها میشود عزالدین و مفتیزاده ساختهاند.
بنیصدر: مفتیزاده را چه کسی انداخت به دامن عزالدین [؟]
خامنهای: چگونه؟
بنیصدر: تحویل نگرفت و استاندار را به زور نگه داشت. آنها بیایند شورا بیاستقلال میشود.
بهشتی: یکی یکی تصویب کنیم. شرکت بعضی دوستان به عنوان وزیر مشاور یا معاون. با اصل طرح موافقید؟ ۲) به دولت بگویند از هیات دولت کسی میتواند بیاید، ولو یک نفر نه، اگر افرادی با جوّ شورا موافق هستند بیایند.
خامنهای: ما قصد نداشتیم.
بنیصدر: ایشان میگوید شورا تسلیم دولت شود. صریح میگویم اگر این ترتیب بشود من از عضویت شورا استعفا میدهم.
خامنهای: افراد مخالف از شورا بروند درست نیست. خودم بارها و بارها با مهندس عصبانی شدم که دوستان مرا ملامت کردند. ایشان خوب فهمیده [که] افراد شورا با ایشان موافقت ندارند.
بنیصدر: ائتلاف با شورا خنثی میشود.
سحابی: این پنج نفر بروند، شخصیت خود را از دست نمیدهند.
بهشتی: با این تصریحات که ما همه چیز در ذهنها هست که ائتلاف نهضت و حزب جمهوری نیست باز تکرار میکنم.
بنیصدر: من تجربه کردهام تاریخ را از عصر بوق. تمایل گروهی شکل میگیرد. دو شورا، پنج معمم حزب جمهوری دارد ظاهر میشود حزب و دولت پنج نفر که دولت نیست، از خاصان خودمان وارد آنجا میشود. این تز فعلاً بحث نشده باشد.
بهشتی: از طرف ما حرف زدی.
بنیصدر: شما در یک شورا دو نفر رفتند، آمدند طرح.
هاشمی: تصمیم را عوض نکردیم.
بنیصدر: من غلط کردم. شما توافق نکردید. این تز خنثی کردن شورا است در یک دولت.
بهشتی: ما در زندگی به داشتن رابطه صادقانه با دوستان اهمیت میدهیم. شما فکر میکنید خودآگاه یا ناخودآگاه به صورت ائتلاف رفتیم.
بنیصدر: بله. تا چیزی در ایشان زمینه نداشته باشد، نمیشود. اگر به این با من صحبت میکرد نمیشد.
بهشتی: زمینه ناخودآگاه ما این نیست.
سحابی: دیدیم آن راهها عملی نیست. [اینکه] اختیارات بدهیم به دولت مطرح نبود. دیدیم فرصت نیست. شخصیت افراد عوض نمیشود.
خامنهای: دو مطلب است. چرا این ترکیب، پنج نفر پنج نفر نشد [؟]
بنیصدر: من با این طرح بیشتر موافق هستم.
خامنهای: [با ترکیب] پنج نفر پنج نفر من موافقم. شما موافق نیستید، اینجا با این طرح موافقترید. حرف دیگر [که ائتلاف] نهضت آزادی [با حزب] جمهوری اسلامی خیلی لایتچسبک است.
بنیصدر: باشد، عیب ندارد.
خامنهای: من الان آقای مهندس سحابی را عضو شورا میشناسم و در سطح بالا با ایشان همفکر و همعقیده میشناسم و اختلاف در حزب بودن در نظرم نیست.
بنیصدر: موافقم این سه نفر بروند، یک نفر از دولت بیاید. نه مغز تئوریسین دارند. من فوراً میروم، چون واقعاً خطرناک میدانم برای ایران.
خامنهای: به پست کلیدی.
بنیصدر: ایشان مگر پافشاری کرد [؟] به بنبست کشید، راهحل است. شورا استقلال خود را حفظ کند. [به] آن پنج تا پنج تا من رأی ندادم، ولی شورا رأی داد.
خامنهای: اشکال ایشان (مهندس بازرگان).
بنیصدر: اصل این نبود، نفرات شورا را خودش معین کند.
سحابی: اصل بر این بود [که] نفرات شورای قبلی برگردند.
خامنهای: در ذهن من این حرفها نبود.
بهشتی: وقتی بنای پنج بر پنج قبول شود، چهار تا چهار، یا سه تا سه، یا یکی یکی همان است.
بنیصدر: اگر پنج تا بروند، ترکیب دولت عوض میشود. [دولت و مهندس بازرگان] میگوید کسانی از شورا [در کابینه] باشند [و آنها را] من معین کنم و کسانی که [از کابینه] به شورا بیایند من معین کنم.
بهشتی: از دولت چه کسانی بیایند [؟]
بنیصدر: دکتر سحابی، دکتر سامی، صادق طباطبایی، احمدزاده. مجبور باشیم صباغیان.
بهشتی: کتیرایی، صدر حاجسیدجوادی را هم اضافه میکنم.
موسوی اردبیلی: مگر قرار نبود پنج تا پنج تا [؟]
جلالی: حرف آقا این بود [که] یککاسه شود.
بهشتی: قبول طرف شرط است یا نه [؟] از اول حدس زده میشد. هر دو آقایان گفته بودند با مهندس نمیتوانیم کار کنیم. او هم گفته بود. مهندس پیشنهاد متقابل کرد. من به عنوان یک رأی با پیشنهاد او موافق بودم، ولو با نرفتن هیچکدام از ما. مشکل اصلی ما این است. دولت فعلی اگر میشد عوض شود [با] دولت فعال هماهنگ با خط انقلاب و مردم، درست است. رسیدیم که [این امر] عملی نیست. باشد برای بعد. مرحله دوم آقایان پنج تا پنج تا گفتند، من معتقد نبودم. کمتر آلوده شویم.
بنیصدر: اگر به این حداقل رسیدیم، استقلال شورا را از دست ندهیم، کسی را که پیشنهاد کردیم برای حفظ استقلال شورا.
بهشتی: مهندس کتیرایی عضو نهضت آزادی نیست. استقلال کتیرایی کمتر از مهندس سحابی نیست. قدرت تفاهم بیشتر است. مهندس صباغیان بیشتر تسلیم رأی مهندس بازرگان است.
خامنهای: در مدت کوتاهی که با کتیرایی بودم، رأی مستقل داشت.
بهشتی: مهندس کتیرایی تصویب شد. نظر من به دکتر سحابی است.
بنیصدر: دکتر سامی بهتر است.
هاشمی: سامی جوانتر است، ولی تبلیغات گروهی او بیشتر است. او جاما است [و] با مجاهدین ائتلاف کرده.
خامنهای: آقای سامی از مواضع تسلیم در مقابل مهندس مستقل است، ولی آدم خروسجنگی است، اهل تفاهم نیست و حاضر به عدول نیست.
بنیصدر: شما شورای مستقل میخواهید.
موسوی اردبیلی: سامی مقالهای نوشته که [مجلس] مؤسسان از شورای روستاها در این حال شروع شود.
خامنهای: شما (بنیصدر) در جلسات مخالفخوانی میکنی، ولی در موارد منطقی به توافق میرسی. مخالفخوانی خوب است. سامی به تفاهم نمیرسد. پیمان اینطور نیست. به سامی رأی نمیدهم. به دکتر سحابی رأی نمیدهم، ایشان زودرنج است.
بهشتی: من هم اینطور. سیمای ایشان نورانی است. طباطبایی مطرح است.
بنیصدر: روحیه التقاطی دارد. حساب برایش روشن باشد، نیست.
خامنهای: صادق [طباطبایی] را سالها میشناسم. رضانت عقل و روح است. از بچگی محصل پرمغز و متین [بود]. اگر سیاسی برخورد میکند، نمیدانم.
[چهارشنبه ۲۰ تیر ۵۸]
معترضان به قانون ملی کردن صنایع
مهدوی: آقای برخوردار نامهای نوشته به شورا [که] چه کردید.
عزتالله سحابی: عملاً صنعت تلویزیون را صنعت مونتاژ کرده، چون سرمایه زیاد دارد، مانع رشد سرمایه سازندگی شد. در مدت ده یا پانزده سال این صنعت رشد نکرد. بازار انحصاری داشت. از دولت استفاده زیاد کرد.
مهدوی کنی: هشتاد درصد اجرا را.
عزتالله سحابی: این قانون [را] اگر استثناء کنیم لق میشود.
مهدوی کنی: سلب حیثیت از آنها شد.
سحابی: در مورد سلب حیثیت، خود آنها اموال خود را به دولت بدهند. بگویند چون خودشان دادهاند و سوابق آنها مثل دیگران نیستند.
موسوی اردبیلی: این ایجاد.
هاشمی: اگر حرفهایش صحیح باشد با معیارهای موجود به او ظلم شده. [گفته] معافیت کلی بوده، من استفاده کردم، ۹ ماه مواد خام را تأمین کردم، در کارخانه من بلبشو نشده، با من مخالفت نکردند، پنجاه ماشین رفتهاند قم و به نفع من هم شعار دادهاند. تکیه بعدی شریک بودن با شاهپور، قبلاً دیگران شریک بودهاند، بعداً سهام شاهپور را تحویل بنیاد دادم. گفتم به او کاری برای تو نمیشود کرد، ولی کمیسیون تشکیل شود افرادی اگر […]
شیبانی: ماده اولیه ندارد. با شاهپور شریک بوده، در جیرفت با برادرش.
سحابی: [در] ایرانناسیونال وضع کارگران خوب است، پول سرشار میدادند. این هم خوب است. سود زیاد بوده، کارگران را راضی میکرد. بعد از انقلاب حقوق کارگران را بیتناسب بالا برده.
موسوی اردبیلی: ابتداییترین حق درباره هر کس، حق اعتراض داده. بنابراین اگر کمیسیونی تشکیل شود و رسیدگی کند، کسانی که میخواهند دفاع کنند [شیوه درست است]. بدون اینکه مأخذ درست باشد، قضاوت درست نیست. دولت کمیسیونی تشکیل دهد، اشکال ایجاد نمیکند.
هاشمی: ۴۴ نفر فراری هستند.
موسوی اردبیلی: [به عهده] دولت باشد [تا] شورا آلوده نشود.
قطبزاده: مشترک باشد، دولت تنها نبود.
سحابی: اگر یک نقطه مثبت در کار آنها بود، جلوگیری کردیم. ارج، خانوادگی صنعتگر هستند. حاج برخوردار و ایروانی صنعت را رشد ندادند. ارج از زمان رضاشاه کمک به صنعت کردهاند، لاستیک ساختند، الکتروموتور و سیم ساختند.
بهشتی: مدعی مراجعه به کمیسیون کند.
سحابی: اگر راه آن باز شود، مراجعه میکنند. بیشتر از همه حاجطرخانی مطرح است.
بهشتی: از اول حاج تقی در لیست بوده.
سحابی: دو نفر از لیست افتاده، سادات تهرانی و برادران، دلال شاه در امریکا و ضمناً در مورد علی حاجطرخانی، چون این فرد سرپرست اموال هژبر بوده اسمش در لیست آمده.
موسوی: پنجاه نفر، پنجاه وکیل میفرستند. کار اساسی مطابق موازین بشود.
بهشتی: اشاره کنم به جوّ داخلی شورا. اگر به تذکرات دوستان توجه میشد، این اقدام روی دو نفر که بعد وقت هست. حاجعلی مشمول بند ج است، میشود در مراحل بعدی روی آن کار کنند. تاکتیک این است. مسلّمها را فدای آنها نکنید. جو سالم باشد. عصبانیت، پرخاش، برداشت غیرواقع نباشد. سانسور در اینجا حاکم نباشد. خودبهخود در رأیگیری امکان تذکر بود. بررسی شد، اکثریت رأی داده بودند پنجشنبه.
بنیصدر: بهترین تاکتیک، عدم تبعیض است.
بهشتی: پانزده نفر دیگر هستند [که باید] رسیدگی شود. حق دفاع بدهیم.
بنیصدر: به محکومین دادگاهها چرا نمیدهید [؟]
موسوی اردبیلی: یکشنبه سعادتی را محاکمه میکنند.
سحابی: کسی که چهل روز [در] اعتصاب غذاست.
موسوی اردبیلی: یکشنبه محاکمه میشود.
بنیصدر: ضعفهایی است که مملکت را قربانی روابط کردید. حالا ایشان شده قمر بنیهاشم.
موسوی اردبیلی: کمیسیون را قبول دارید. در کمیسیون بنیصدر، احمدزاده، خامنهای برای رسیدگی به وضع معترضین به اسامی تجار رسیدگی شود.
[پنجشنبه ۲۱ تیر ۵۸]
ترمیم دولت
بهشتی: به دنبال بحث چهارشنبه در تعقیب وضع فعلی، گزارش به آقای خمینی دادم. چهار نفر تصویب شد. بازرگان، سحابی، کتیرایی، دکتر صدر، معینفر.
بنیصدر: نظامیها شش عامل ذکر کردهاند که رژیم انقلابی پابرجا نخواهد بود. اریک رولو از فرانسه آمده و میگوید دست اسرائیل و امریکا در کار است. شش عامل، یکی انحصارطلبی روحانیت متعصب و نارضایتی مردم [در حد] هفتاد درصد شدید [است]، ۲) نارضایتی عمومی، ۳) نارضایتی اداری، ۴) ارتش، ۵) اقتصاد، ۶) امریکا و اسرائیل. اسرائیل شش ساعته میتواند ایران را کن فیکون کند و وابستگیهای ایران به امریکا را نشان داده. معالتأسف نه دولت در این زمینهها اقدام میکند، نه روحانیت. خیلی جای تأسف است که آنچه که دشمن میسازد، در ما رخنه میکند. این علت نیست و معلول است. [مشکلات] با این ترکیب کابینه حل نمیشود. قضیه تلویزیون بدتر شد. هر کس گردن دیگری میاندازد. امریکاییها چهار روش دارند: ۱) ادامه هرج و مرج، هر روز یک جا را شلوغ میکنند، ۲) کودتای نظامی است [که] لازمهاش گسترش نارضایتی [است]، ۳) کارامانلیس یونان که در ایران عملی نیست، ۴) تعصباتی که مشغول هستند، میخواهیم مساله را از طریق کابینه حل کنیم. رولو میگفت قانون اساسی را جدی نمیگیرند. رژیم را بعد از انقلاب میشود رئیسی عمل کرد. این بدترین کار است.
خامنهای: این حرف را قبلاً گفتم. طرح پیمان [و] مهندس سحابی برای همین بود. در شرایط کنونی چه میتوان کرد [؟]
بنیصدر: با مهندس صحبت کنیم. یا مقابله با امریکا یا کنار آمدن با آن.
خامنهای: در شرایط کنونی با برنامههایی که میشود در این شرایط ایجاد کرد، پیدا کرد، در هر گوشه مقداری کار انقلابی بشود، ترمیم است.
بهشتی: خود این کارها جلوهای است از ادامه تذبذبها. شکل حادتری است از بیتصمیمیها.
بنیصدر: بنده را به کابینه میفرستید، من از موضع خودم عمل میکنم، نه دیگران. خودش برخورد داخلی است.
بهشتی: در حقیقت، طرح اخیر این است. شور مفصل شد، آن طرح غیرعملی است. شاید طرح این مطالب در دولت مقداری از آن اشکالات [را] بکاهد. روح انقلابی را به آنجا بکشانیم، با تفاهم، نه با تحمیل. آقایان بروید با تفکر انقلابی، در داخل وزارتخانهها هم عمل خودتان را بکنید. در دولت هم سیاست مهندس بازرگان نیست، جمع نظر میدهد.
عزتالله سحابی: بنیصدر برود سازمان برنامه یا [وزارت] اقتصاد و دارایی.
بهشتی: آن مطلب را در دولت آینده میکند. این کار در آموزش عالی باشد. بخش جوانی را میتوان [میتواند] تغذیه کند. ایشان در مسائل اقتصادی نیتی دارد که زمینه آن آماده نیست. وزارت آموزش عالی پیشرفت ندارد.
جلالی: آموزش عالی عملاً هیچ کاره است. جوّ دانشگاههاست که کار میکند.
سحابی: دکتر شریعتمداری را سازمان دانشگاهیان میشورد.
جلالی: دانشگاه، تحولش تابع پتانسیل دولت است. بحث دیگر جملهای که وضع بکشد، تا دو سه ماه دیگر این تصور باطل است. با تصویب مطالبی که روی کاغذ نوشته شده و شور مردم از بین رفته، کاری نمیشود کرد.
[…]
قطبزاده: از یک طرف دولت جلوی همه فریاد مظلومیت به پا کرده. هر جا بگوییم حاضریم از طرف دیگر به مخالفت دولت که میرسیم کنار نمیآییم تا با دولت توافق کنیم. اگر قرار بود گزارش به آقا داده شود، تمام اشکالات باید یک به یک گفته میشد. با این طرح به نتیجه نمیرسد. با وجود دفاعی که از حضور روحانیت در صحنه کردهایم، روحانیت خوب کار گرفته، بدها آمدهاند و عملاً عکسالعمل ایجاد شده. ما دو یا سه وزیر و دو معاون میفرستیم، این اکثریت در دولت نیست.
بنیصدر: چوب انحصارطلبی را خوردهایم.
قطبزاده: بیست درصد هم در ایدهآل موفق نمیشویم. اگر قرار است چوب روحانیت [بر] مصدر کار شدن را بخوریم چرا خامنهای مشاور وزیر دفاع شود [؟] نخستوزیر بشود. هر کدام از افراد جلسه میتوانند مسئولیت به عهده بگیرند. پست نخستوزیری، پست نخستوزیری مهندس بازرگان نخواهد بود. بنیصدر رئیس جلسه است، با هم انتخاب میکنند. ما جا زدیم در مقابل دولت، رسیدیم به اینکه جز مهندس بازرگان هیچکس نه. با حضور سه وزیر که دو تا روحانی است، همه تالی فاسدها را داریم، بدون قدرت. اگر همه وزرا را ما تصویب کنیم، هرکدام از ما میتوانیم نخستوزیر بشویم.
خامنهای: تعلیق به کاری میکنید، عملی نیست، شرط دارد که همه جمع مورد نظر شما یک جور بیاندیشند. در این جمع به یک بینش عمومی رسیدیم، دولت هم رسیده است به جمعی. اعتقاد من در این است که شما به عنوان نخستوزیر میتوانی کابینه را درست کنی. به دلیل اینکه جمع همگن را پیدا نمیکنم.
بهشتی: باید عمل کرد. از بنیصدر سؤال کردم، گفت مشغول شناسایی هستم. یک وقت راهحل نهایی است. الان باهنر و بنیصدر با هم نزدیکی فکری دارند، ولی چون در میدان عمل واقع نشدهاند معلوم نیست تا چه اندازه توافق عملی دارند. اولاً وجود آنها مثبت است، ثانیاً در عمل افراد همکار پیدا میکنند. من فکر میکنم برای این برهه از زمان این کار عملی است. برای ما چیز دیگر عملی نیست.
موسوی اردبیلی: این چهارمین برگشت است به اصل مساله. حساب کردیم، کسی را برای نخستوزیری پیدا نکردیم. تا قیامت که این بحث نشود.
قطبزاده: حرف تازه، اگر این فرمول انتخاب میشود، آقایان روحانیون وارد کابینه نشوند.
موسوی اردبیلی: قرار شد بشوند.
قطبزاده: دریا، دو میلیون رفتند کنار دریا، همه لخت و پتی رفتند کنار دریا.
بهشتی: از اول حضور ایشان در دولت مطرح بود.
موسوی اردبیلی: به این دلیل اگر ایشان باشند، کادر فکری دوستان بیشتر است.
بنیصدر: رفتم در کابینه مهندس، عمل کردیم، این مساله حل شود. چون در صدر اسلام جنبه تاکتیک داشت واجب نیست یا زود باشد. روز اول انقلاب، حجاب شعار بود، چه موضعگیری ضدحجاب ارزش شد. شاه از یک طریق، شما هم از یک طریق، به زور میخواهید عمل کنید با معنویت. اگر زور است، شما زورگوی خوبی نیستید. شبها در باغ ملت دختر و پسر رقص میکنند. معنویت محتاج است، مادیت هم صحیح باشد. میرسید به تصویب قانون اساسی مردهای – کابینه بیآخوند و باآخوند را دیدهاید. کادرهای مملکت یا بیمذهب است یا ضدمذهب - وزارت علوم که کار ندارد، روز اول محتوا قرار بود عوض شود. ترکیب دولت عوض شود در خط شورا. تمام اقدامات انقلابی دولت در شورا تقویت شده. آخوند ضدرشد نیست. این شورا تندتر از دولت است. دولت میخواهد کندی را بیاورد در شورا.
بهشتی: راهحل.
بنیصدر: اختیارات را بدهید به دولت.
قطبزاده: دو سه تا بیشتر میخواهی. شرکت در کابینه، شورا و دولت همیشه یک جلسه مشترک [داشته باشند]، رأی با هم، دولت مأمور اجرا.
موسوی اردبیلی: اشکال [این است که] دولت میگوید اگر قطبزاده مسائل اجرایی را در نظر بگیرد، میگوید امروز افراد خارج شوند. وقتی که رفت، بیرون بریزد هرج و مرج است.
بنیصدر: تجربه اداری ما از مهندس بازرگان و تمام وزرای او بیشتر است. من مؤسسه تحقیقات و امور اجتماعی را اداره میکردم.
موسوی اردبیلی: یک نفر را گرفته بودند [که] چرا عمامه داری، مال امام جماعت است. گفت من به تودهای نماز خواندم.
قطبزاده: آقای هاشمی و مهدوی که از اداره نقش کمیته عملاً عاجز شدید، چه طور در مقام معاونت وزارت کشور هم آنجا را اداره کند هم اینجا را [؟] نتیجه کار از قبل روشن است و میگویند دیدید نتوانستید.
خامنهای: بنده تصدیق دارم با این دولت و کابینه و مهندس آنچه میخواهیم نمیشود. چهار پنج ماه از بهترین ایام ما هدر رفت. جز یک عمل انقلابی، کار دیگر اثری ندارد.
بهشتی: عقیدهای اضافه کنید که معتقدیم گناه بازرگان و دولت نیست، گناه ما هم هست.
خامنهای: من این را معتقد نیستم، آنچه انجام شده گناه دولت نیست. مهندس بازرگان را متهم نمیکنم، ولی سه ماه قبل این را میگفتم اگر امروز یک حرکتی عملی بتواند مقداری شور انقلابی بدهد، ضربه قاطع [لازم است]. این وصله پینه کار اساسی نیست. این واقعیت تأسفانگیز تبدیل شو به یأس است، الان مجبور به تحمل هستیم. پیشنهاد سازنده ندارید. حالا که قرار است این وضع تأسفانگیز ادامه یابد، چند نقطه اشکال است، شهربانی، ژاندارمری، ارتش که خطر بالقوّه است، کشاورزی [در] خطر است و امثال آن. ما هرچه نیرو داریم، سرمایهگذاری کنیم، سوراخها را ببندیم.
مسعودی: سوراخها گشادتر میشوند.
خامنهای: الان دارد سقوط میکند آنجاها که گمان خطر است، جلوگیری شود. اگر میگویند نمیتوانیم، پیشنهاد فکر بعدی را بکنید. وزارت کشور، دفاع، کشاورزی، اقتصاد باید احیا شود، رادیو تلویزیون است، وضع آن خیلی خراب است، شماها خیلی حرف دارید، ژاندارمری مهم است. در موارد و افراد [اگر] حرف است، بفرمایید.
بهشتی: گفتم ما هم مسئولیم. باید در برخورد منصف باشیم. وقتی بازرگان یا هر کس به دست شورا قابل تغییر و تبدیل نبود، آنها مقصرند. تا امروز رابطه هم با دولت این نبود که نمیشود عوض کرد. یک استیضاح و یک گزارش به خمینی. محذور همان است که بوده.
موسوی اردبیل: شاید اشتباه کردیم.
بنیصدر: کسی نگفت غیر از شما کردید.
بهشتی: ما خودمان را از مسئولیت کنار نکشیم. توضیح دوم، حرف آقای خامنهای تمام عیار است. محور بحث همین اشخاص مطرح نیست. دوستان معمم پرهیز از کار اجرایی دارند به دلایل مختلف. یکی همین است که فکر میشود اگر دولت سیویل کار کند و جا بیافتد مطلوبتر است. زمینه اول دیکتاتوری آخوندی را مقداری ضعیف میکند. چه باشد چه نباشد، دیگران در بلاد کار خود را میکنند. بازرگان فکر میکند راهحلی باشد.
باهنر: دو نکته شخص خودم برای آخر از سابق گفته شد. در جواب یکی، وزارت کشور که از من ساخته نیست. وزارت آموزش و پرورش اگر مناسب من باشد، خطری نیست الان. اما مساله [مورد نظر] خامنهای تعقیب شود. راهحل بنیادی ظاهراً یا نرسیدهایم یا نیست. دو نقطه خطر جلوگیری شود، وزارت کشور و دفاع که خیلی بحرانی است [و] رادیو تلویزیون.
جلالی: [وزارتخانههای] کشاورزی و اقتصاد.
سحابی: مساله [را] از آنجایی که طرح شد بگیرید. دولت شکایت داشت.
تصویب شد آقایان به صورت مشاور باشند و وزرای دولت تا زمان وزارت در شورا باشند. آقایان خامنهای مشاور وزیر دفاع، مهندس سحابی مشاور وزیر صنایع، هاشمی مشاور وزیر کشور، بنیصدر مشاور [وزیر] اقتصاد، باهنر [مشاور وزیر] آموزش و پرورش.
بهشتی: طرح نهایی را با مهندس مطرح کردیم. سِمَتها اسماً معاون سیاسی باشد که مسئولیت خاص مشخص باشد. خامنهای سیاسی دفاع، سحابی صنایع، هاشمی کشور، باهنر آموزش و پرورش، بنیصدر مشاور اقتصاد و دارایی.
خامنهای: در ماهیت مساله فرقی نمیکند. مشاور ممکن است نقش معاون [داشته] باشد. معاونت هم همان مشاوره است. مشاورت با وضع معمم متناسبتر است. بیشتر دولتی کمتر دارد برای معممین بهتر است.
بازرگان: پوستکنده، به درد نمیخورد و درد ما را دوا نمیکند. آقایان سمت بخصوص مشخص داشته باشند، مشاور قبلاً بودند، اعم از آنکه ما خدمت میرسیدیم یا خودشان میآمدند و خودش اشکال کار بود و مورد قبول نخواهد بود. دیشب پس از مذاکرات که قبلاً شده بود توافق و تفاهم، میخواستم جناب موسوی و بهشتی حتماً باشند. آمدند در جلسات مشترک و آنها را منصرف کردند. دیروز خدمت امام رفتم ظهر، گفتند موافقت شده منهای یک مساله. صبح به تفصیل فرمودند، حالا یک بداع است.
بهشتی: مشاور سمت رسمی نیست، وزارت یا معاونت است که معاون میتواند عزل و نصب کند.
قطبزاده: رفتن در کارهای اداری، نظر این است اگر کسانی که بحث راجع به دولت میکنند، مواجه با این مشکلات اداری شب و روز بشوند، مشکلات دولت را میتوانند درک کنند.
بهشتی: به نظر میرسد واقع مساله هیچیک از نیروهای موجود نمیتواند جا بدهد نقطه نظر موجود معاون در امور انقلاب باشد، آقای مهندس میگوید تالی فاسد این است که وزرا انقلابی نیستند.
بازرگان: چمران هیچ کار به کار اداری ندارد و فقط به کارهای انقلاب میرسد. ولی آقایان باید در جریان باشند.
خامنهای: دوستانه اظهارنظر بکنید.
بازرگان: دوستانه خیلی خوردیم.
بهشتی: معاون سیاسی باشد.
خامنهای: معاون با مشاور چه فرقی دارد [؟]
[بازرگان]: مشاور.
[یکشنبه ۲۴ تیر ۵۸]
ماجرای سعادتی
شیبانی: نسبت به آزادی بدون ترتیب زندانیان قصر اعتراض دارم و اعلام جرم میکنم.
بنیصدر: قرار بود در حضور چند نفر، سحابی، موسوی، طالقانی به سعادتی گفته شود خطا کرده.
عزتالله سحابی: این کار داشت درست میشد. مجاهدین انقلاب اسلامی خراب کردند.
بهشتی: این مسائل بعداً شد.
سحابی: مسائل قضاوتی اگر در افکار عمومی بیافتد.
بهشتی: شما بخواهید و تذکر بدهید، بعد آزاد کنید.
سحابی: فکر میکنم رژیم گذشته چون وابستگی به آمریکا بوده مصالح آنها را مورد نظر داشته. کار اینها اشتباه تحلیل است، نه جاسوسی.
بهشتی: بیاید بگوید این را. اگر آقای طالقانی نمیآیند، خود شما بکنید.
موسوی اردبیلی: نمیآیند. گردن ما نیاندازید.
بهشتی: من میآیم.
بنیصدر: پیشنهاد میکنم آقایان مسئول این کار، مسئولین سازمان را بخواهند تا در حضور آقایان بگویند ادامه تماس با روسها بدون کسب مجوز از امام خطا بوده و آقای طالقانی بخواهند این کار تکرار نشود.
بهشتی: اگر قبول نکردند، در رادیو تلویزیون گفته شود.
موسوی اردبیلی: آنچه قبول میکنند، نوشته شود.
بنیصدر: الان دادگاه انقلاب را شل کنیم به کلی بیاعتبار میشود.
سحابی: دادگاه علنی است. بگذارید بروند صحبت کنند.
بهشتی: بچهها جزوهاش را منتشر کردهاند.
سحابی: به ضرر آنهاست. به نفع این طرف نیست.
قطبزاده: آقای طالقانی کم و بیش آمادگی دارد.
موسوی اردبیلی: با آنها ملاقات کنید، صحبتها را بنویسید، حتی [اگر] بگویند با این حرفها ما را کوبیدید.
سحابی: مصلحت نیست دادگاه دعوا شود بازار اتهام.
بهشتی: حل کنید.
سحابی: دفاع از پرونده میشود کرد. مساله انگیزه است.
موسوی اردبیلی: اگر آنچه اول گفتهاند میکردند، درست میشد. ما گفتیم بعد از این دست به این کارها نزنید.
سحابی: حتی شما گفتید مخالف ما هم باشید.
بنیصدر: [مجاهدین خلق] به رولو (مخبر فرانسوی) گفتهاند فدایی خلق و ما چهل هزار مسلح داریم.
خامنهای: اولین جرم است.
بهشتی: یک نکته، در این مصاحبه گفته شود پس از این اعلام عمومی رادیو تلویزیونی، هر کس به هر عنوان به این نوع کارها اقدام کند، جرم است.
خامنهای: آزادی سعادتی نارضایتی عظیمی به وجود میآورد.
مهدوی کنی: حالت تسلیم است.
سحابی: عناصر تندرو هر حرکت حق را تسلیم میدانند. دادگاه و این دستگاه زور دارد، او را اعدام کند و سازمان مجاهدین را جاسوس بداند. مساله عدالت مطرح است. بازپرس دوم اظهارنظرش این است که این رابطه سازمانی است، منظور آن اخلال در روابط ایران و آمریکا بوده.
مهدوی کنی: دادگاه تشکیل شود، هر چه نظر داد. خود پاسداران میگویند فعالیت میکنیم و آزاد میکنند و ضدانقلاب علیه ما اقدام میکند.
بهشتی: به دنبال این نتیجه را فرستاد به دادگاه [تا] بر این مبنا رأی بدهد.
مهدوی کنی: اولین بار کمیته مرکزی نمیتواند کار کند.
سحابی: سر و ته کار را دادگاه جمع کند. تلاطم در جامعه است.
بنیصدر: این با رأی فایده ندارد.
خامنهای: آنها میخواهند دادگاه نباشد.
بهشتی: به اصغر حاجسیدجوادی و لاهیجی، لایحه دادگاه انقلاب را نشان بدهیم.
سحابی: گفته است دادگاه فوقالعاده.
شیبانی: دادگاه فوقالعاده تشکیل شده [و] افراد را معرفی کرده.
قطبزاده: بعد از تشکیل دادگاه فوقالعاده، اگر شورا صلاح بداند میتواند دادگاه انقلاب را منحل کند. اگر دادگاه انقلاب محل منحل شود، پرونده برود آنجا، [در] مساله اهواز ستارزاده خوب عمل کرده.
[سهشنبه ۲۶ تیر ۵۸]
مشروبات الکلی
موسوی اردبیلی: مشروبات [را] ببرد خارج، ولی محرمانه ببرد.
مهدوی کنی: نامه کتبی بنویسید و اجازه بدهید اجازه بدهیم ببرند. چند مطلب، یکی مشروبات سفارتخانهها. وزارت خارجه نوشته، اگر اجازه میدهید بنویسید.
موسوی اردبیلی: مسیحی میتواند در مخفیگاه [مصرف کند].
شیبانی: با طیاره بیاورند.
مهدوی کنی: کرهایها در هتل مخصوص خودشان مشروب آوردهاند، دادهاند به منطقه ۹. قسمتی مربوط به کارخانهها که برای مسیحیها میسازند، موجود را به خارج ببرند.
قطب زاده: در هتل توریستی ممنوع [باشد].
مهدوی کنی: حتی [در] هتل خارجی.
قطبزاده: بلی. ورود برای سفارت اشکالی ندارد.
[پنجشنبه ۲۸ تیر ۵۸]
ترمیم کابینه
هاشمی: من حال ندارم. فعلاً کار بر من تحمیل نکنید. فعلاً یکی جای من کار را انجام دهد.
مهندس بازرگان: با تک تک آقایان مطرح کردم، با آقا هم گفتم. در مورد مخصوص جنابعالی آقای هاشمی گفتند من وزارت را قبول دارم نه معاونت. در [باره] تلویزیون هم گفتم پیشنهاد وزارت شد.
هاشمی: سپاه پاسداران کار نظامی است. من قدرت اداره ندارم. قبول وزارت برای رهایی از شر پاسداران بود.
باهنر: صحبت این نبود که ایشان معاون در امور پاسداران باشند، محصور به این نباشد.
بازرگان: حال و توانایی عارضی است. موسوی اردبیلی قبل و بعد جانشین شما هستند.
مهدوی کنی: اسم من نه در وزارت بود، نه در معاونت. من همیشه در مقام تفاهم بودهام. هر کس وزیر شد در رابطه با او وظیفهام را انجام میدهم. این کار دو اشکال دارد. وقت من مقداری در شورا، مقداری در هیات وزرا، قسمتی در کمیتهها، قسمی در کمیته مرکزی [صرف میشود]. وقت عمل نمیماند.
بازرگان: هدف مشترک همه داریم، شدیدتر شده، مواجه با انتظارات و مسئولیتها میشد. من از دو و نیم بعد از نصف شب خوابم نبرده، ساعت یازده میخوابم، روی خستگی. مساله این است آقایان روی مسائل کوچک نیاندازند. خود شما گفتید اگر تو بگویی کار درست میشود، من حاضرم کمک کنم. هاشمی عوض نشده، بازرگان عوض نشده، مساله مشکلتر شده.
هاشمی: گفتم به عنوان وزیر نمیآیم.
بازرگان: آقایان همه بودند، گفتند وزارت نه، معاونت آری. روی میل آقایان ما [عمل] کردیم. گفتم هاشمی وزارت خواست.
بازرگان: شما در هیأت دولت یا جای دیگر با صباغیان تفاهم کنید. جناب اردبیلی هم قول دادند. جناب مهدوی میفرمایند من نمیتوانم، ولی میخواستم ایشان نظر داشته باشند.
هاشمی: در دولت نمیآیم. با صباغیان جلسه مشورتی همیشه داریم، هر روز یا یک روز در میان.
بازرگان: این برای جنابعالی. ولی سایرین باید در کار بیایند. فرمانده نیروی هوایی موکول به مدت نباشد.
بنیصدر: من معاونت را نمیپذیرم.
بازرگان: موسوی اردبیلی و بهشتی باید باشند. من سر سوزنی از پست معاونت پایین نمیآمدم.
خامنهای: مصاحبه با استاندار آذربایجانغربی که خوب است در آیندگان تحریکآمیز نوشته، ولی بیشترین آگهیهای دولت به [روزنامه] آیندگان است. صد و پنجاه هزار تومان پول آگهی دولتی به آن میدهند؛ آیندگانی که امام گفته نمیخوانم.
بازرگان: من از آگهی سر سوزنی اطلاع ندارم.
[یکشنبه ۳۱ تیر ۵۸]
نظر شما :