صورتجلسات شورای انقلاب-۹/ شاه را اخراج کنند تا گروگانها را آزاد کنیم
تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایتهای خارج از کشور، صورتجلسات این شورا از اسفند ۵۷ را منتشر کرد.
شورای انقلاب اساسیترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیتالله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیتالله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمنماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمنماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر رئیسجمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهدهدار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخشهایی از صورتجلسات شورای انقلاب و تصمیمگیریهای مهم آن را منتشر میکند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشتهاند در آبان ۵۸:
اداره دولت
بازرگان: یک مساله کلی مطرح است. مملکت خیلی آشفته است. برای خروج از بن بست، دو راه بیشتر نیست. یکی امام تصمیم بگیرد، کار دولت را بدهد به آن دستهای که خودشان قبول دارند، مورد انتقاد نخواهد بود، کارشکنی نمیشود. امر مسلّم این است که ما نیستیم. شاید ما مقصر باشیم. امر مسلّم این است که همکاری با ما نیست، بلکه به انواع مختلف کارشکنی [میشود]. راهحل دوم، امام بیایند اینجا، خودشان دستور بدهند، همانطور که زمان شاه بود. از این عرایض، نه قصد اعتراض و نه قصد شانه خالی کردن دارم. اگر حزب جمهوری داوطلب است آن، و اگر افراد دیگر هستند آنها [مسئولیت را بپذیرند]. بنده سهم خودم، ملزم…
بهشتی: راجع به حزب جمهوری و شخص ما، نه علاقه و نه آمادگی داریم و در این خط نبودهایم.
[سهشنبه اول آبان ۵۸]
دولت موقت
بهشتی: رفتم پیش آقا. بر طبق مذاکرات سهشنبه همه مطالبی را که آقای مهندس به عنوان پیشنهاد گفته بودند، گفتم و دنباله مطالبی که مطرح شده بود گفتم. گفتم که حزب [جمهوری اسلامی] اندیشه به دست گرفتن این مسئولیت را ندارد (نخستوزیری). همه نیروهای خیال موجود اگر جمع شدند، معلوم نیست مسئولیتهای مملکت را به خوبی انجام دهند. سرانجام [این شد که] همان طرح شورای انقلاب محدود یازده تا هفده نفر تشکیل شود، مسئولیت اداره مملکت با شورا و [مسئولیت] وزارتخانهها با وزرایی که زیر نظر شورا باشد. گفتم آقای مهندس بازرگان شش نفر از گروه خودشان پیشنهاد کردهاند. قرار شد امروز در اینجا ما فکر را جمع کنیم و دنبال
کنیم.
بازرگان: آنکه [امام] بیاید اینجا، مطرح شد [؟]
بهشتی: این مساله منتفی است. ایشان میخواهند کسی مسئولیت را به عهده بگیرد و بار را از دوش ایشان بردارد. گفتم تکلیف واحدهای موجود روشن شود. ایشان در جمع همان نکته را که ما هم ترجیح میدادیم، ترجیح میدهند که شرایط طوری باشد که جامعه احساس کند تصمیم قویتر میگیریم.
بنیصدر: راجع به مساله قانون اساسی چه گفتند [؟]
بهشتی: مجلس کارش را تمام کند و سعی شود زودتر و مدت تعیین خاص مطرح نیست. اگر قانون اساسی تا یک ماه دیگر به رفراندوم برسد که بعید است، قطعاً سه ماه وقت لازم دارد. مملکت برای روزش تعطیل است.
باهنر: خوب است توضیح داده شود حوزه فکر که مطرح بوده و توافق شده و ایشان قبول کردهاند.
بهشتی: موضوع آقای مهندس و عدهای از دوستان حس میکنند که تمام نیروها در اداره مملکت در جهت معین به کار نمیافتد. شورایی باشد قوی. اگر درگیری داخلی هست، حل شود و آنچه تصویب اکثریت میشود همگی تبعیت کنند.
باهنر: اعضای شورا مسئولیت اجرایی داشته باشند یا نه [؟]
بهشتی: وزارتخانه مسئول دارد، یا فرد یا شورا، اینها گروه تصمیمگیرنده مثل هیأت دولت و شورای انقلاب فعلی است و اعضاء نماینده شورا در یک یا چند وزارتخانه هستند.
بازرگان: عرایض بنده [در این موارد بود:] یکی اعلام بحرانی بودن وضع، ضرورت یک عمل انقلابی، اعلام عجز دولت در وضع حاضر، و اینکه یکی یا حزب جمهوری یا کس دیگر رأساً کار را به عهده بگیرد، دیگری یا همکاری [کند] یا هیچ کاری نکنند و کارشکنی نباشد. راهحل دیگر [اینکه] آقا بیایند تهران و شورا و دولت بخواهد باشد، ولی تصمیمگیرنده خود آقا [باشد]. نظر آقای بهشتی این بود که نه حزب جمهوری و نه شورا مایل به اداره و پذیرفتن کار نیست.
بنیصدر: وقتی قانون اساسی تهیه و برای رفراندوم آماده میشود، خطالرأس برای اداره کشور هست. دولتی قادر نیست برنامه چهار ماهه برای اداره مملکت بدهد و روزبهروز خواهد بود که وضع بدتر خواهد شد. طبق بیان جناب نخستوزیر میخواهیم با تثبیت رهبری، وضع را منظم کنیم. اقلاً یک برنامه یکساله [باید باشد]، مگر اینکه خود دولت کاری بکند. یا تکلیف قانون اساسی معین شود یا امام تصمیم بگیرد، رفراندوم گذاشتن قانون تا تثبیت وضع باشد، یا رفراندوم [را] میشود [در] اجرا تأخیر [کرد]. اگر دولت سه ماه بماند، کار درستی نیست.
صباغیان: با طرح شما سؤالاتی برای من هست. این شورا نظام موجود را بههم میزند. نخستوزیر که تصمیمگیرنده یا ادارهکننده هیأت وزراست، از بین برود و مسئولیت او به شورا منتقل میشود [؟] دوم، شورای انقلاب واقعی مذکور اگر در جریان کار نباشد، همین مشکلات فعلی به وجود میآید. ضمن اینکه فرصت دارند مسائل را بررسی میکنند. شورای انقلاب الجزایر هر کدام یک مسئولیت دارد. الان اشکالات موجود از طرف کسانی است که دستاندرکار هستند غیر از شورای انقلاب. این نیست که حزب جمهوری است [که] اگر هماهنگی کند مشکلات رفع میشود. نیروهای دیگری هستند که نه در شورای انقلاب هستند، نه در حزب جمهوری و در کند کردن کارها مؤثر هستند. قطبزاده و بنیصدر دو نیروی اصلی باید به حساب بیایند، تبلیغات قطبزاده و یک گروه بنیصدر که روزنامه دارد.
بهشتی: آقای بنیصدر آن روز گفته شد طرح جدید برای یک سال برنامهریزی میکند، اصول قانون اساسی را هم مدنظر دارد و اگر در اثنای کار دید میتواند، که خود را آماده میکند. در مورد گفته آقای صباغیان، [شورا] مسئولیت به عهده میگیرد، ولی وارد جزئیات نمیشود.
صباغیان: در مورد نیروهای خارج، گروهی از روحانیون، آقای صدوقی، آقای طاهری، گروه روحانیون شما، آقای قاضی […] مشکل تبریز جزئی از مشکل مملکت است. یزد آرام دارد یک مشکل میشود. خطر آن است که حزب جمهوری خلق مسلمان، استقلال آذربایجان را مطرح کند.
بهشتی: اگر این مجمع باشد و امام اعتماد بیشتری بکند به گروهی، به عنوان موضعگیریها و سالم بودن جهتها، مساله حل میشود. فکر میکنید همینها که اینجا هستند توافق ندارند و ضعفی در عمل پدید میآید. یکی از مسائل این است دخالت افراد دیگر در مملکت شکل داده شود. اگر در این جمع تصمیمگیری شود، ظریفکاری روحانیت که گاهی آقایان به آن بیتوجه هستند، دقت میشود.
خامنهای: حملات شدید شده، چون زمستان نزدیک است اگر الان تصمیم گرفته شود و [به] شکل رسمی از طرف مهندس یا کس دیگر اعلام و قاطع اعلام شود، بخشی از مشکل را حل میکند. مساله حساس که آقای صباغیان گفت رشد مشکلات، همهاش به صورت رشد مشکلهای قبلی نیست. این تغییر وضع باید بررسی شود. نقش رادیو تلویزیون در از بین بردن مشکلات و روشن کردن مردم مهم است. چند وزیر هستند، در خود کارآیی دارند. اگر وزیر نمیخواهند نماینده شورا در آن باشند و کفیل جای او باشد. با وسواس کامل جوان مؤمن به انقلاب و مسلمان باشد. سوم کیفیت کار اجرایی شورا. ضمن اینکه افراد شورا در وزارتخانه نماینده است، کارآیی ایشان به کار میافتد. خود شورا خطوط کلی سیاسی، نظامی و اقتصادی را تنظیم میکند، در موارد لزوم راجع به فلان استاندار تصمیم میگیرد. شورای انقلاب جلسات زیادتر [داشته باشد]، صبحها چند ساعت و چند روز در هفته باشد.
قطبزاده: مثل اینکه باید به گذشته برگشت. قبل از اینکه ادغام شورا و دولت مطرح بود گفتم این مساله کاری را حل نمیکند و دوباره به همان [نقطه] اول برمیگردیم. توجه شد حالا رسیدیم مطلب… مشکل اساسی بحران ابعادش وسیعتر است. مشکل اساسی، بیاعتمادی و یأس است. مساله تخممرغ، گوشت، آب و زمین. اتفاقاً واقعیت است که اقدامات انقلابی به اسناد لوایح و مملکت ما بیسابقه بود، ولی مساله بیاعتمادی و یأس را حل نکرده، به مقداری مسائل خاص از طرف افراد، به نام کمیته، به نام دولت و غیره. هیچکدام از افراد نخواستهاند این مسائل را حل کنند. مشکل اساسی، بینش حاکم بر دولت است. مساله قاضی و امثال آن [را] به راحتی میشود از اول حل کرد. مسائل دیگر را هم میشد از اول حل کرد. ادغام به هر نوع، محتوای آنچه میباشد، تصفیه دامنهدار اداری میشود، مقدار زیادی به جوانها راه میدهیم. با توجه به تالیفاسد، بالاخره بانکها را جمع و جور میکنیم یا نه [؟] بعد از آن هرگونه طرح قابل بحث است. چه دولت و چه شورا باید بینش خود را عوض کند. مجبور میشویم امام را به تهران بیاوریم و بالاخره مجبور میشویم امام را بِکِشیم زیر فشار.
بنیصدر: قسمتی از بحران، ناشی از سیصد هزار رأیی است که عدهای در تهران داشتند. یک مرزی [را] باید پذیرفت. جاما و مجاهد خلق را نمیشود گفت هیچ و پوچ، یا در داخل بپذیریم یا در خارج جنگ کنیم. در پی گسترش جبهه اسلامی باشیم. آنچه میشود به درون آورد، بیاوریم.
باهنر: این تغییر اگر قالبی باشد با همان شیوهها که مردم عادت کردهاند که به تدریج به هر دو ظنین شوند و تغییر بنیادی همراه نداشته باشد، تفسیر میشود به شکست و بنبست. سه، چهار مساله است: ۱) سیستم اداری که قانع نکرده، ۲) به کار گرفتن نیروی انقلابی جوانها که عملی نشده. اگر درست حل شود، مشکل بنیصدر هم حل میشود، ۳) طرحهای اقتصادی، لااقل شخص شورا، ۴) مساله تبلیغات که در خدمت نظام باشد.
بهشتی: وقتی میگوییم این راهحل نه، راهحل دیگر بگوییم. ثانیاً تأیید میکنم نظرات خامنهای را. ثالثاً این تغییر، بینش دولت را عوض میکند و ناهماهنگی را از بین میبرد. این سیصد هزار رأی را یا تعدادی جذب و یک تعداد را کنار گذاشته، برای آنها هم راهحل بدهیم. تبلیغات علی کلّ حال از این وضع درآید. برای خودش نمیتواند یک ساز بزند. چه بهتر که این کار به دست خود آقایان در شورا انجام شود.
یدالله سحابی: این نظم را که میگویید، فکر من در این جهت نمیرود ولی اتخاذ سند میکنم. باید فکری کرد. موجبات فکر کردن نیست. محیطی باشد که بشود فکر کرد. مملکت از مجموعه افراد است. وضع خاصی در مملکت به وجود آمده، بحران است، هر آن و روز شدیدتر [میشود]. باید دید موجبات تشنج فعلی چیست و باید قدم انقلابی سریع برداشت. مقداری تحریک است. به نظر بنده واجب است مطالعه در وضع موجود بشود. موضوعها مختلف است. در عین اینکه عاجلاً بحث شود، حرفی نیست. مقداری مربوط به آن بود که به اقلیتهای سابق بیتوجهی شده بود، مزید شده. الان جناب دکتر بهشتی، مردم مأیوس شدهاند یا در حال بیتفاوتی گرفتار شدهاند. به روحانیت امیدوار بودند. این امید از مردم سلب شده. اگر به کلی قطع شود، وضع بد است. باید امید برگردد.
بازرگان: وضع مملکت تا این حد بحرانی نبوده و وضع شورا در این جلسه از همه مراحل سنگینتر است، روح تفاهم و جستجوی راهحل است. تجربیات ما بیش از گذشته شده. نوع مشکلات و راهحل برای ما روشن شده. وضع طوری است که اگر تمام نیروها روی هم گذاشته شود کافی نیست. در بهمنماه ۳۰ سرتیپ ریاحی در پالایشگاه آبادان به من گفت، چه آن موقع ریاحی، چه الان جنابعالی و بنده رسیدهایم که شرایط لازم و کافی این است که همه قوا یکی شود. قوای مخرب فقط علما نیستند، مثلاً دستگاه رادیو و تلویزیون برای ما کارشکنی بوده یا روزنامهها، حتی روزنامههای دوست. یکی هم دادگاه انقلاب. اینکه قضاوت مستقل از دولت باشد، در شرایط عادی است. ما الان چندین دشمن داریم. یا دولت تابع دادگاه انقلاب یا بالعکس، کمیتهها. قصدم بدگویی نیست از مشکلات و پیشرفت این مملکت. سپاه انقلاب از قول فرمانده سپاه مهاباد نوشته دولت هیچیک از وعدههایی که به کردها داده عمل نکرده. تمام تبلیغات ضددولت، ضدملت، ضدامام، این است که شما مثل دولت طاغوت هستید. مردم نیرو هستند. وقتی از زبان او یا نماینده امام چیزی گفته میشود [که] دکتر چمران مال موساد اسرائیل است، دولت طرفدار فئودال است یا منتظری که مصاحبه کرده با کیهان [و گفته] تقصیر با دولت است. روز جشن فارغالتحصیلی حرفی زدم. ایشان تمام این مسائل را رد کرد. دو تا دیگر اضافه شده، یکی پست امام جمعه که حداقل یک اختلال ایجاد میکند. مهندس کتیرایی تمام قوایش را گذاشت مساله مسکن را حل کند، خسروشاهی یک چیز گفت تلویزیون یک چیز. روحانیت غیر از افراد معین مثل طاهری که ذوبآهن را با وجود دستور امام توسط احمدآقا آمده بههم میزند. مجموعه روحانیت با کارهای قانون اساسی [مثل] ولایت فقیه [و] شورای رهبری مسالهای شده است. به قول مهندس سحابی تکنوکراتها دستگاه را میگردانند، نباید ناراضی باشند، خود امام. گاهی ممکن است اضطرار باشد ولی طرز عمل طوری است. تمام قوا باید یک جهت باشد. این تعارف نیست. سپاه انقلاب برای خود حاکمیت قائل نباشد. اسمش هم شورای انقلاب نباشد، رهبری و اجرای انقلاب و دولت. آقای مهدوی که خدا سلامتشان دارد نفرمایند افراد کمیتههای انقلاب اول باید معتقد شوند [که] خواسته شهردار حق است، بعد عمل کنند. شخص امام هم کنار ننشینند. دخالت ایشان مفید و ارزنده است. وقتی دانشجویان و کارگران را گفته میشود شورا بازی درمیآوردهاند، هیأت بخواهد از ایشان با تمام قوا دخالت کند. با ضد انقلاب و اسلام نباید کار کرد، ولی اکثریتی هست که سمپاتی و علاقه به هر دو دارد، خیلی به حساب بیایند. سیاست طوری باشد بچه فراری را برگرداند. طوری نباشد در نظر آنها [که] جمهوری اسلامی، شورای انقلاب و انقلاب اسلامی یعنی روحانیت. راهحل دیگری هم دارد: ۱) با تمام قوا و در مرحله اول، امام تسریع کند و تعیین تکلیف مملکت. یعنی تمام کارهای این مجلس بررسی قانون اساسی [که] با خبرگان کردند بگذارند کنار، برگردیم روی قانون اساسی که دولت و شورای انقلاب موافق این بود، البته شاید صد درصد نبود، ولی از این بهتر [بود، در آن جز اینکه] قاضی مرد باشد [و] رئیسجمهور مرد و شیعه باشد و چند تا کوچک، اختلاف دیگری نبود. اگر ایشان و شورای انقلاب و دولت میخواهند یک تجدیدنظر در آن هم بشود. یک روز پیش ایشان یک متن بیاید و به صورت موقت رفراندوم شود، برای یک دوره مجلس حاکم است و مجلس بعدی یا مؤسسان بعدی آن را درست میکند. بلافاصله روی انتخابات رئیسجمهوری و انتخابات مجلس بشود تا دولت اگر چیزی گفت دیگر منتظر حرف قاضی و صدوقی و غیره نباشد. خود بنده باید بگویم امام گفته از ما اطاعت کنید، دیگران نمیگویند. ولی کابینه، مجلس دیگر این اشکالات را ندارد [و] خیلی از یأس خواهد کاست. ۲) تعهد و تأیید دستگاه و سیستم موجود از همه جهت، همانطور که دفعه پیش دکتر بهشتی مژده دادند. امام هم باشد این سه مقام یکدل و یک گام باشند. منهای یکی دو مورد که آقایان اعتراض داشتند دولت از راه صحیح، [به] آنچه مصوب شورا بوده عمل کرده. البته استثناء هم موجود است. سلیقهها ممکن است فرق داشته باشد.
هاشمی: یک بُعد مساله را بنیصدر و قطبزاده مطرح کردند. مشکلات نارضایتیهای خاص از اول پیشبینی میشد. واقعاً در کشورمان تضاد خواسته هست. مساله که یک موسیقی، بودنش عدهای را ناراضی و عدهای را راضی میکند. قانون اساسی [یک] قشر عظیم [را]، که روحانیت باشد، راضی و قشر مخالف را ناراضی کرده. تضاد چنان است که فکر اینکه همه دور یک میز بنشینیم و یک چیز بگوییم، شدنی نیست. طرد کردن هم درست نیست. راه اکثریت و اسلام را باید گرفت. از روز اول معلوم بود که مطلب چه میگویند. درد اول را دارند که مکرر پیش آمده، هر بار گفته این [را] و تا حدودی حق دارند [که] دخالتها نباشد [برای] حل مساله ایشان.
بازرگان: تقویت هم باشد.
هاشمی: از طرف دیگر، امام نازلتر از ما چیزهایی میخواهند که متأسفانه در دولت نیست. دولت مقصر عمدی نیست. اگر دولتی بود که کار آنها را میکرد، نه دخالت میکردند و نه عمل میکردند. پاسبانها از ما حرف نمیشنوند. کاش مراجعه به منتظری نمیشد، وگرنه حرف نمیزد. پیشنهاد، شورای شما اگر کار چشمگیر نکند نقطه ضعف خواهد بود. با شرایط موجود، تأخیر تا یک سال خطرناکتر میشود. وقتی دولت تشکیل شد، مجلس بود، مأیوس میشوند. کار را به سرعت پیش ببریم. چون کار مهمی نداریم و تغییر اساسی نیست، شورای انقلاب فعال شود. هفته [ای] دو ساعت فایده ندارد، لااقل نیمه وقت در دولت حضور باشد [تا] دردها و نابسامانی احساس شود. تبلیغات موثر شود. دردهای مهندس خیلی مشکل نیست. شورا قوی باشد فوراً حل میکند ناراحتی سپاه یا دادگاه را. نارضایتی آقایان با آمدن دو سه نفر خوب نمیشود. مسعود رجوی، رئیس فداییها و دکتر پیمان اگر [در شورا] باشند تأثیر چندانی ندارند. آن طرف قضیه ساده نیست. حالا با سیصد هزار رأی مخالف هستید، اگر دست به طرف دیگر بزنید مواجه با چند میلیون مخالف میشوید که آرام نمیگیرند. پیشنهاد صریح [این است که] شورا تقویت شود، دولت را نمیشود بههم زد [بلکه باید] اصلاح شود. تبلیغات شوخی نباشد [و] در خدمت قانع کردن مردم [قرار گیرد]. مقالهای داشت علیه سرمایهداری و کشور ما را در چارچوب آن میکوبید، دوست است ولی باید اینطور نگفت. انقلابی شود. نظارت کافی از طرف شورا در تبلیغات بشود و دو سه ماه بگذرد.
موسوی اردبیلی: نمیدانم در اینجا چقدر مبنی بر این است [که] صادق باشیم. حداقل به خودمان راست بگوییم و با زبان سیاسی با هم حرف نزنیم. مشکلات را مقداری اشاره کردند. علمای محل هست، روحانیون مبارز و مرتجع هست، مدرسین هست، دادگاه انقلاب هست، سیصد هزار مخالف است، بیکاری هست، مشکلات اداری [هست]، خلق مسلمان [هست]. راهی که آقای بهشتی پیشبینی کرد و خامنهای هم گفت عملی نیست. فکری است، شاید خوب باشد، دو سه روز بحث شد، دیدیم عملی نیست. راهی که مهندس گفت عملی نیست. عملیتر از آن هم که نقطه مقابل آن هست، به جای انحلال مجلس خبرگان که امکان ندارد، دیگران تأیید کنند، عکس طالقانی چاپ نشود با آن شکل، هر کدام اقل مئونه هست عملی شود. بهترین راه آن است که هاشمی میگوید، مشروط بر اینکه بنده در اینجا هم بگوییم صادقانه وقتی قطبزاده میگوید این کار را میکنم دیگر نق نزنیم. اگر مهندس میتواند نیروهای انقلابی را جذب کند، ده یا پانزده ساختمان را دانشجویان رفتهاند گرفتهاند، مرکز فعالی باشد، دخالت در آن نکنیم. شورای انقلاب که هم آقایان هستند هم ما، بالاخره اگر تصفیه شود جمع همینها را پیدا میکند. البته سرعت به خرج دهیم، وضع ثابت را انجام دهیم، گروه شایسته بیاید.
جلالی: به نظر من یکی از عوامل پیروزی انقلاب، جدی گرفتن مفهوم مرجعیت و روراستی آقا با مردم بود که ادبیات خاص او را فهمیدند و برخورد را با آقا آنطور منظم کردند. اما روشی که در کل دستگاه حاکم (دولت و شورا) [پیاده شده]، سبب شده این قسمت از مردم که روشنفکر هستند و دین را در آقا دیدند و توقع مادی از انقلاب نداشتند، برخوردشان برمیگردد و با آقا هم سیاسی میشود و سؤال سیاسی میکنند و این خطرناک است. آقای کلارک که پارسال آمده بود ایران، گفت نمیدانم چطور نه سندیکا در حزب است. یک دفعه دستگاه خوابید، داریم آن را میکشیم. عامل آن هم استادی بود [به نام] بهادرینژاد [استاد] ترمودینامیک، جزو شورای دانشکده بود. میرفتیم نظر او را میپرسیدیم و معلوم بود نظر شورا چگونه است. حالا هم عملاً این جوّ احساس میشود. همیشه برای اینکه موضوعی شکل بگیرد، جاهای خاص باید تکان بخورد. این جلسه بعد از دو ماه از خبرگان تاکنون که جدی شده، حالا وقتی است که داد مهندس درآمده که مملکت خراب است. رادیو تلویزیون همیشه مسائلش که مطرح میشود در حاشیه و کنار، من هم دم در کناری یک نکته گفتهام، تا حالا آن طرف را ببیند هرچه نیروی مسلمان است فعالیت میکند. تا حالا آیا کار اصولی کردهاید بیلان دو ماهه مرا بخواهید [؟] چند مقاله راجع به سرمایهداری و چند مقاله ضدسرمایهداری دولت مطرح شد [؟] حواس آدم را پرت میکند. چهل برنامه در مورد مدارس بوده جمع رسیدگی کنید. اگر بازخواست بخواهید شورا. با تقویت شورا موضوع به جد گرفته شود. کردستان مطرح شد، آقا فتوا داد، طرح داد. طرح این است، مثل دوره شاه تا دید [که اوضاع] خراب میشود دو وزارتخانه درست میکرد. این طرح سه ماه قبل بحث شد، جزئیات آن رفت جلو، ولی به گفته آقای موسوی این خوب است، [اما] عملی نیست. چرا برنامه در حضور آقا نمیشود [؟] چند گروه پیش آقا رفته، از رادیو تلویزیون، ولی آن گروه عملکننده نرفته، چون دقت ندارد. هر لایحه وزیر کشاورزی یا مخالفت روبرو میشود یا رادیو راست بگوید. آقای خمینی گفتهاند رادیو تلویزیون اگر اصلاح شود خیلی کارها اصلاح میشود.
صباغیان: طرح پیشنهادی را قابل قبول نمیدانم. اما طرح مقابل، در گذشته جمهوری اسلامی ایدهآل بود و چشم به روحانیت دوخته بودند. الان احساس میشود امیدشان قطع شده، چون از روحانیت امیدشان قطع شده. روحانیت همه جا نقش دارد، عملاً دیده میشود حکم نماز جماعت یک نوع حکم رئیسجمهوری استان است. همانجا برخلاف نظام موجود، چه حرف حاج احمدآقا، چه برعلیه دولت و چه کردستان و گرایشهای خطرناک ایجاد کرده. سرهنگ و عدهای فرستادند [به] کردستان، چندتا نرفتند. یک عده که سرهنگ است، نامه نوشته، شرح ماوقع و ظلمهای به خودم را نوشتهام به امام و منتظر دستور امام هستم. وقتی تسری پیدا کند پوچ میشود. بهوجودآورنده این وضع هم هستیم، تمام کسانی که یکپارچه برای پیروزی انقلاب قدم برمیداشتیم، قبلاً در موارد اختلاف محرمانه گذاشته میشد، ولی حالا که بعد از انقلاب است، آقای قطبزاده که اعتقاد به دولت ندارد آن را به همه اعلام میکند. دولت و شورا و همه مقصرند. برای جبران این تقصیر باید ۱۸۰ درجه برگشت. یک کودتای سفید امام بکند، تمام ارگانهای موجود را منحل اعلام کند، کمیتهها، دادگاههای انقلاب. عملاً با تعویضها کار درست نشده، حتماً عوض شود (قدوسی اعلام کرده تمام احکام گذشته بیارزش است). حتی در صورت امکان، مجلس منحل شود. این میلیونها که مخالف میشوند، مهارش دست یک نفر است. یک شورای اداره مملکت یازده نفره درست شود، هر کدام مسئولیت دو وزارتخانه که در آنجا قائممقام باشد و این یازده نفر واقعاً هیچ مسئولیت به عهده نگیرد. حزب، سپاه و غیره مطرح نباشد تا به کارها برسد. اگر این کار نباشد، پیشنهاد هاشمی [یعنی] تقویت وضع موجود [مطلوب است].
موسوی اردبیلی: یک و نیم تا دو ماه دیگر باید تلاش کرد. یا آقا بیاید یا دولت دیگر.
بنیصدر: به گذشته برنگردیم.
بهشتی: راهحل صباغیان [در مورد] انحلال ارگانها جز مجلس خبرگان، طبیعی است. لازم نیست اول منحل شود. بقیه مسائل در آن مطرح بود. افراد با تمام وجود بیایند. مشکلات عبارت است از ارزیابی مهندس و وزرا، دو سؤال شورا از اوضاع میکنند گسترده نیست. کسانی که میتوانند منابع اطلاعاتی شکل یافته باشند، با آنها تماس نداریم. نظر آقای دکتر سحابی این است مجلس خبرگان مورد نظر مردم نیست. باید تحمل شود. این شصت نفر اینجا هر کدام معادل ۵۰ هزار نفر هستند. ارزیابی به مسائل آگاهانه نیست. کار ما این است: ۱) نیروها بدانند با یک مرکز سروکار دارند بعد از امام، ۲) مرکز توان جذب نیروهای صادق و مؤمن به انقلاب را داشته باشد. مجاهدین خلق و جنبش مؤمن به این خط رهبری نیستند. عدهای گفتند این رهبری و این خط را قبول داریم. رهبری اینها را حزب میکرد. این مرددها جذب شوند و راندهها هم شاید بسیاری برگردند. شرط اصلی اینکه دورهم جمع شدن ما به نتیجه برسد. آن است که آنکه میخواهیم بگوییم. مدتهاست میگویم نقشی که در خدمت این نهضت در انقلاب [دارم] این است که سازندگی نیروها را حفظ کنم. چه کنیم نیروهای موجود خط داشته باشند. وقتی آمدند ببینند خبری هست. طرح لازم نیست روی آن هیاهویی بشود. طی خبر کوچکی [اعلام شود] برای اینکه ضرورت این مدت کوتاه که در پیش است، ایجاب میکرد به جای دولت، یک هیأت ۱۱ یا ۱۷ نفری تشکیل شده.
کتیرایی: قدرتهای مختلف دخالت میکنند. یک حقیقت [است که] قدرتها همه در اختیار دولت و شورای انقلاب و حتی آقا نیست. مرحوم طالقانی رفت روزی زندان که سروصورت به وضع بدهد، گفت دیدم مأمورین زندان چنان با من حرف میزنند که وضع ما را قبول نمیکند. خود آقا گفت همه نیروها در اختیار من نیست. در مورد دادگاهها گفت هویدا را قبل از محاکمه میکُشند. امام باید در کارها دخالت کند، فقط از طریق دولت، غیردولت تضعیف میکند. رادیو تلویزیون خیلی مشکل بود اداره کردن آن. خبر روز پیش که اتفاق افتاده بود، رئیس خبری آمد حرفهایی زد. گفت ما انتقاداتی داریم، مقداری روی آن عمل میکنیم. رادیو تلویزیون خط دارد، مقدار زیادی انحرافی است. در مورد جلسه خبرگان گفتم اکثریت قریب به اتفاق کسانی که قانون اساسی را میفهمند با آن مخالف هستند، آقا گفت [آنها] بیدین هستند.
بازرگان: اگر جلسه دیگر است با آنان، از کلیه صرفنظر یا اگر چیزی شد تسلیم باشند. احتیاج به نظر خامنهای هست، نظرشان صائب [و] در بعضی جاها مؤثر [است]. صدر اگر مخالف باشد، زیاد مؤثر نیست، ولی ایشان مؤثر هستند. هر اندازه آن شب قصد توهین نداشتم. بعد از آن واقعاً از آقای خامنهای بزرگواری دیدم، ارادت و اخلاص پیدا کردم. افکار و عقایدمان یکی نشده، اخلاص پیدا کردهام.
یزدی: تا فرصت گذاشته نشود، تحلیل نشود، [به] راهحل مشترک نمیرسیم، ولو در جمعبندی مشترک باشیم، هرگز به شناخت و تحلیل مشترک نرسیدیم.
بنیصدر: قانون اساسی را بررسی کنیم، آنچه مفید است بدهیم آقا، به مجلس بگوید برای دور نهایی تصویب شود.
[پنجشنبه ۳ آبان ۵۸]
دولت موقت
بازرگان: [در مورد] قانونی نبودن مجلس بررسی قانون اساسی، یک موضوع عملی مطرح است. بنده مسئول دولت در شرایط حاضر اعلام عجز کردم. عامل عمده، تعدد مراکز تصمیمگیری و تشتت آراء و مخالفتها. عملاً برای اینکه دولت موافق [موفق] شود، هیچ راهی جز اتحاد و وحدت نیست که در حول چیزی باید باشد، تبعیت از یک مرکزی، یک جایی، یک شخصیت حقوقی بکنند. دولت مال نهضت آزادی نیست، عملاً رفته رفته اینطور شده. دکتر سامی ده روز است استعفا داده، ایزدی استعفا داده، ولی دولت نهضت آزادی نیست. ماها به تعهد مقابل آقا در [مدرسه] رفاه وفادار بودیم، دکتر سنجابی عمل نکرد، خیلیها عمل نکردند، ولی بنده و صباغیان و غیره عمل کردیم. دو انتخابات در دوره این دولت شد. غیر از مهندس سحابی که خود آقایان […] آقا گفتند اول از نهضت بیرون بیاییم، ولی آخر قرار شد فعالیت حزبی نداشته باشیم. کارشکنی یکی، دو تا سه تا نیست. شرط موقع همکاری با دولت، توجه به تمام نظرهاست. منتظری، مدنی، بنیصدر، نظر شخصی ایشان، نظر صدوقی و فلان و فلان آقا محال است، چون بین اینها اختلافنظر است. دولت حتی در داخل خودش هم حرف ندارد همه تصمیم بگیرند. سپاه یکی از مراجع، کمیتهها یکی از مراجع […] به شرطی که حدود همکاری معلوم باشد، تابع نظر شخصی نباشد. شورای انقلاب نظرش روشن، اکثریت بگوید، دولت عمل کند. اگر بنیصدر مخالف بود، ایشان هم مجاز نباشند یک چیزی که تصویب شده، ایشان حق نداشته باشند به هیچ نحو خلاف آن را انجام بدهد. [باید] در جهت مصوب باشد. مسافرت وزیر خارجه به هاوانا یا تغییر فلان معلم جزو نقطه نظرهاست. این هم جزو محالات است، شورا اگر تمام هفته کار کند، توقع اینکه تمام مطالب دولت در آنجا مطرح شود محال است. سابق مجلس بود. برای ما قانون اساسی منهای سلطنت، مگر آنچه بعد تصویب شود اجرا میشود. اگر بنا شود تمام روی نظریات شورا که قوه مقننه است و پا در کفش قوه اجرایی کند در جهت خلاف منظور است. مگر اینکه گفته شود معاملات تا اینقدر میلیون ریال با اجازه شورا باشد. آقای امام جمعه نفرمایند دولت، انقلاب را در تمام شئون رخنه دهد و دستاویز هر کس شود. شورا بگوید اجاره از بین برود، تصرف خانههای بیسکنه مجاز باشد یا اینکه آقای مدنی گفته کسانی که یک میلیون در بانک اضافه دارند پولشان ضبط شود. شورا همین ترکیب باشد، یا قبلی باشد که دولت و شورا جدا باشد. دوستان شورا اعم از منفرد یا حزب یا جماعت (مثل روحانیت) میتوانند در شورا به عنوان شورا طوری جمعبندی کنند نظریات را که به گروهها و مؤسسات اجتماعی بقبولانند.
بنیصدر: در مورد مجلس خبرگان هیأتی باشد که بگوید چه موادی تغییر کند یک وقت مشکلی پیش نمیآید. این قانون اساسی را دولت لق کرده. تصمیم شورا چیزی را حل نمیکند. در متنی که به آقا دادند تجاوز از زمان، تجاوز از حدود صلاحیت که رسیدگی به پیشنویس بود یکی دو نصاب رأی، اگر اصلاحات لازم بشود مجلس از لقی درمیآید.
بهشتی: حداکثر این است قانون اساسی خبرگان بعداً به وسیله شخص امام با قدرت رهبری، به رفراندوم گذاشته میشود. ضعف قانونی ایجاد نمیکند.
بنیصدر: [اینکه] هر روز تصمیم بگیریم، روز بعد عوض کنیم درست نیست. دولت بررسی کند اصول ناجور را اصلاح کنیم. تعدد مراکز هست، مایه ضعف است. نه ایشان و نه هیچ دولت دیگر نمیتواند کار کند. ولی به عقیده من نود درصد تقصیر خود دولت است. اول مساله حل مراکز تصمیم است. با تظاهرات هم نمیشود مملکت را اداره کرد. ۲) [از] تصمیمات گرفته شده همه پیروی کنند، منطقی است، من عمل میکنم حتی به خلاف نظرم. ولی مانع نیست که نظرات خود را حفظ کنم. به دفعات گفتم مملکت به بحران میرود، در جلسه شورا حرف نزنیم یا اگر تصمیم گرفته شد عمل کنیم. ۳) چه کنیم [؟] ترکیب چه باشد [؟] جمعه شب با آقا بحث شد. آدم عاقل وارد دولتی نمیشود که سه ماه فرصت ندارد. دولت برای برنامه اجرا کردن [و حل] بحران، زمان میخواهد. گفته شود اجرای قانون اساسی بعد از رفع بحران است، سبب نمیشود دیگران بحران را تشدید کنند. اگر زمان حل شد، تغییر اساسی در دولت بدهیم تا برنامه یکساله را تصویب کند و اجرا نماید. با اهمیت تظاهرات جمعه، زمان زمان کجدار و مریز نیست. فکر ترکیب حکومتی بشود که کار کند. ترکیب حکومتی درست نیست، پنج نفر علیحده باشد تصمیم را ابلاغ کند. شما هم حزب جمهوری درست نیست تصمیم بگیرید و بعد ابلاغ کنید. صیغه و عقدی درست نیست.
جلالی: شورا و دولت ادغام شود.
بنیصدر: نه شترمرغی نباشد.
بهشتی: [۱)] زمان طوری در نظر گرفته شود که نهاد جدید امکان تأثیر داشته باشد، یک سال فرصت میخواهد. ۲) دولت بعدی، ترکیبی و برنامهای.
عزتالله سحابی: دو پیشنهاد. حرفهای بنیصدر را تأیید [میکنم]. نکته من [این است که] اشکالات امروز چیست [؟] تعدد ضدانقلاب، رشد کمونیستها.
بازرگان: ناامنی، جنگها.
عزتالله سحابی: هرج و مرج. از کجا شروع کنیم [؟] مطلب از قدیم مطرح بود. یک راه و تنها راه، وحدت شورا و دولت است. گرچه دیر شده. تعدد مراکز، یک عده شناخته شدن دادگاه، کمیته، پاسداران. کسانی که در دولت هستند، سدی که جلوشان هست، فقط مراکز قدرت اینها نیستند. دانشگاه، [مساله] کردستان هم هست. از نیروهای انقلابی وابسته به امام قابل تحمل نیست. یکی از اشکالات، دخالتهای روحانیون در مراکز استانها [ست]. هر کدام از آقایان خودشان یک حکومت هستند. به آقا گفتم درد آنها که روشنفکر میگویید، نظرشان نسبت به ولایت فقیه همین دخالت آنهاست. آقای طاهری در مورد ذوبآهن چه کرده [؟] آشتیانی و احمدزاده اگر مسئولیت این نبود کار نمیکرد. به آقا که گفتم، گفتند هرجومرج است. روحانی که میخواهد دخالت در کار بکند وزیر شود، رئیس کارخانه. وحدت شورا و دولت منطقی است یک گروه باشد. این مجلس قانون اساسیاش را تدوین کند، رفراندوم عقب بیافتد، اگر دولت و شورای انقلاب بعد از آن غیرقانونی میشود، مجلس شورا در این شرایط مانع کار است. لوایح گاهی یک روز [در] اینجا تصویب میشود، [اما] در مجلس حداقل سه ماه طول میکشد. انتخابات رئیسجمهوری دعوا ایجاد میکند. این مجلس وقت عدهای را گرفت. الان وضع فعلی بهترین وضع شورا و دولت است. بحث شده راجع به سیاست خارجی و سیاست داخلی، [در] مساله دانشجوها و کمونیستها حرفهایی زده میشد، ولی رأی گرفته شده است. حزب جمهوری، دفتر امام یا مجمع دیگر.
بهشتی: نهضت آزادی است.
عزتالله سحابی: مقابله گروههای سیاسی، جبهه ملی، کمونیستها، افراطیها که حالت نفی رژیم را گرفتهاند، ولی تصمیم جای دیگر گرفته میشد. نحوه سیاست مهم است، سیاست دولت نبود. رفتار با مجاهدین، جبهه ملی، نزیه، فداییها، رفتار اکثریت شورا و دولت نبود. تصمیم جای دیگر گرفته نشود.
موسوی اردبیلی: بحث کردن مشکل است. تعدد تصمیمگیری نباشد. روابط بین خودمان درست شود. به اتفاق تصویب شد وحدت تصمیم باشد. یکی شدن شورا و دولت هم تصویب و هم اجرا. دوم، دو ارگان و هر دو فعال باشد. شورا [ی] واحد فعال شود، تمام وقت تقریباً، یا اصلاً طرح بدهد، لوایح را تصویب کند، به کمیته و پاسدار رسیدگی کند و مهار کند رابطه با روحانیت. مثل مجلس به کار مؤسسات دولت رسیدگی میکند، بررسی میکند. بر اساس گزارش، از دولت سؤال [میکند] و تصمیم میگیرد. ولی بدون اینکه شورا بخواهد به جای شما تصمیم بگیرد. وقتی خبر میدهم فرماندار یا استاندار خلاف کرده، سیستم رسیدگی کند و دولت هم نتیجهگیری کند (ادارات دولتی، کمیتهها، سپاه، دادسرای انقلاب، جهاد سازندگی، بنیاد مستضعفان، بنیاد مسکن، احزاب، ائمه جمعه و روحانیت متنفذ، رادیو و تلویزیون، روزنامه، حزب جمهوری، جنبش، گروهها، خلق مسلمان، کُردها).
یزدی: مارکسیستها و افراد با بینش ملی، یک سیاست مشترک انتخاب شود.
موسوی اردبیلی: ۱) از میان مجموعه موجود یک گروه تشکیل شود، هم تصمیم بگیرد، هم اجرا [کند]، ۲) دو ارگان باشد، یکی دولت، یکی شورا، با روابط شمرده شده.
باهنر: طرح اول درست است. افراد مؤثر دولت و شورا ارگان واحد تشکیل دهند. تمام تعیین خط مشی سیاست کلی در دست آنها [باشد]. منافات ندارد هر یک وزیر باشند، مسئول بنیاد یا پاسداران باشند، منافات ندارد، وزیری جزو اینها نباشد. رهبری فکری و اجرایی [با آنها باشد].
کتیرایی: اگر دو واحد جدای از هم کار کند، وظایف خود را خوب انجام دهد، در شرایط بحرانی فایده ندارد.
[کتیرایی:] هیأت دولتی اجرایی و تصمیمگیرنده، مردم هرچه تصور کنند جدا یا با هم، فقط این راه نجاتدهنده است.
قطبزاده: این بحث که اسم بعضی چیزها مراکز قدرت و کنترل آن نه صحیح است، نه منطقی و نه قابل کنترل است، مگر اینکه جای آن چیزی بیاید کار کند. دادگاه را میشود منحل کرد، مگر اینکه دادگستری مجهز باشد که نداریم. ما نمیتوانیم حق انتقاد را از مردم بگیریم. اگر سازمانی درست عمل کند، یا مخالفت بیهوده جلوه میکند، یا جلو آن گرفته میشود. در این پیشنهاد خطر دیگر است: رفتن به دیکتاتوری. چون در این دولت، قدرت دیکتاتوری نمیبینم، جای آن خاصه خرجی به شدت خواهد بود. پس باید دولت تقویت شود، ولی اعتقاد ندارم این دولت میتواند این کار را انجام دهد. یکی شدن دو نوع است، یکی آنکه دکتر باهنر گفت و دکتر بهشتی و نوع دوم [که] کتیرایی [گفت]. دستهای بنشینند، آیا بین این افراد کسانی هستند که مسئولیت مستقیم قبول کند [؟] هم وزیر و هم عضو ارگان تصمیمگیری، یا اینکه کسانی که عضو شورای اجرا تصمیمگیرنده نیست یا اینکه شورای نخستوزیری، اگر قرار است یکی شود راهحل کتیرایی خوب است. تقویت دولت، فعال شدن شورا، نظارت کامل عین یک مجلس از یکی شدن بهتر است. اگر اکثریت گفت این وضع باشد راهحل بنیصدر قبول. سپاه پاسداران معلوم نیست آنطور که باید مهار شود، دو، سه دسته در آن هستند. یک عده شورا را قبول دارند چون قدرت ندارد. عدهای دولت را قبول دارند. یک عده این دو دسته را قبول ندارند. راجع به رادیو تلویزیون (به نظر من مرکز کنترل قدرت است، نه مرکز قدرت). ۱) دولت برود جای آن یکی. ۲) دولت نرود، راهحل کتیرایی [که] تمام عضو شورا در دولت باشد (رادیو تلویزیون تابع فرمان دولت است، نه دفتر این و آن).
صباغیان: طرح کتیرایی مورد قبول [است].
جلالی: طرح بنیصدر با این اضافه در دولت مهندس که تشکیل شد، کارش تشکیل انتقال مجلس مؤسسان و مجلس شورا و رئیسجمهور بود، حالا احساس شده برنامهریزی هم باید بکند. برنامهریزی مشخص شود. مثلاً دکتر بهشتی بشوند مسئول امور روشنفکران یا…
بازرگان: بین دو راهحل، راهحل اول [مطلوب است]، شورای دولتی انقلاب، همه جزو مسئولینی باشند. چون پستها بیشتر است ادغام شود. در بحث ما امام فرد باشد. امام هیچ عملی خارج از این انجام ندهند. حتماً رئیس داشته باشد. همگی مسئول همکاری با سایرین. در مورد امام جمعه، فرد مستقل حق انتقاد دارد، ولی وقتی از طرف امام است و خطبه دستوردهنده، جزو حیطه قدرت این شورای دولتی [است].
[یکشنبه ۶ آبان ۵۸]
دولت موقت
بازرگان: نمیدانم گله بکنم. جناب موسوی اردبیلی فرمایشی کرد جلسه اول، گفت صداقت داشته باشیم. رو فرمایش ایشان اعتراض دارم به ایشان و شما که نه اسم گفتید. آقای موسوی برگشتند به حرفی که گفته شد. چرا عدول کردید [؟] فرمایش هاشمی دارویی است که فقط یک قسمت مرض را درمان میکند. تعدد مراکز قدرت نمیگذارد کار پیش برود. یک واحد درست کنیم، شورا [ی] انقلاب، امام هم باشد و دولت. نه اینکه در شورا وقت صرف کنیم، نه دولت است، نه شورا و نه امام.
بهشتی: مکرر گفتهام ما همین دوستان خودمان را دوستان خوبی میدانیم. چرتوپرتهای راجع به دوستان در فکر ما نرفته. انتقاد داشتهایم، ولی نه انتقاد کلی.
عزتالله سحابی: نسبت به رأی دیشب انتقاد دارم. همانطور که عرض کردم برنامه باید باشد. عدول نکردم. ریزهکاری برنامه مورد نظر نیست، [اینکه] صنایع ملی شود یا نه. مفاهیم اولیه اگر بین ما حل شد و واحد بشویم و صادق، نگرانی رفع میشود. یعنی برگردم عقب. سال ۴۵ و ۴۶ محمد منتظری زندان بود، بچه باهوش زحمتکش بود. بحث راجع به حکومت بود. من گفتم در روحانیت دو دسته است و دو فکر. این را از سال ۴۲ دیده بودم. یک عده درد جامعه دارند، یک عده از اینکه در این رژیم، روحانیت کنار گذاشته شده، ناراحت شدهاند. انقلاب کرده، زندان میآید، ولی مساله صنفی است. نظر ما (منتظری میگفت) این است یک نقطه بالا باشد، یک عده فقها اطراف او، متخصص یک رشته، بعد با یک عده متخصصین باشند. فکر میکردم طرح روحانیت آن است. سال ۵۰ پیش آمد. جنبش مسلحانه تا روح انقلاب، از ۵۶ به این طرف فقط این نبود [که] روحانیون جلو باشند. جوانها که جلو میآمدند و کشته میشدند سهمی داشتند. همه آنها منشاء روحانیت نداشت، ولی روشنفکر مذهبی بود، شریعتی نقش داشت. تا اینکه آقا آمد پاریس. حرف ایشان این بود [که] همه ملت شریک هستند. خیال کردم [از] رأی منتظری عدول شده. تا بعد از زندان و شورای انقلاب من که آمدم از بیرون با روشنفکرها بحث داشتم. آنها میگفتند تو با انحصارطلبی روحانیت همفکر شدهای. من میگفتم اینها آنطور نیستند، روحانیت مبارز هستند و میخواهند جلو آن را بگیرند. تا آمدیم مجلس، کمکم از بحثها دیدم ایشان هم از آن فکر حاکم ناراضی بود [ند]، یا بهشتی، یا باهنر ناراضی بودند. ولی در عمل دیدم نمیشود طرح حسینعلی منتظری، طرح شورا رهبری همان حرفی است که محمد منتظری میگفت. کشف تازهای بود. جناح مترقی که دفاع میکردم، ولو در عقیدهشان با ما همفکر هستند، حالت حریت لازم را ندارند، راه میآیند و سازش میکنند. کشف شد که اختلاف در مفهوم داریم. انقلاب، انقلاب اسلامی است یا به تدریج به اسلام میبرد. عدهای میگویند انقلاب برای این است که طبقهای روی کار بیاید و عدهای هم که این فکر را نداشتند با آنها راه میآیند. اگر این اشکال حل شود، این ترکیب کتیرایی یا صباغیان حلکننده است، به شرطی که معلوم شود انقلاب برای چیست. [روحانیت] پنجاه سال گذشته محروم بوده و توهین شده. حاکم شود یا اینکه به اسلام برسیم. تا این حل نشود، وحدت پیدا نمیکنیم. ترکیب را میشود عوض کرد. میشود مثل سه ماه قبل که یک عده وارد کابینه شدند، عدهای هم اینجا آمدند، اختلاط مکانیکی است، نه واقعی است. عدم اعتماد به هم است. اگر تفاهم شد، بقیه مسائل حلشدنی است.
بهشتی: آقای مهندس سحابی [!] من (البته ما هم صحیح است) نه خودمان عدولکننده هستیم، نه منتظری را معتقدم آن چیز در ذهنش است. شما دوستان یک چیز دیگر را بدانید. عناصری که میتواند اثر داشته باشد، یک عده دیگر هستند که میتوانند اثر دوم دارند. امام که اثر اول دارد، فکرش را توجه کنید. با همهمان امام و یا پنج نفر دیگر، با مهدوی شش، منتظری، مشکینی، آقای خزعلی و یک تیپ در این فکر مشترک هستیم، معتقد هستیم ما باید در خدمت یک جریان اسلامی اصیل باشیم [که] اجتهاد و اسلامشناسی آن فنی باشد و اسلام [را] با نصوص اسلام بخواند. در مقابل آن اسلام تأویلی است. برای اینکه این جریان اسلامی اصیل باشد، چهرههایی که هم به انقلاب معتقد هستند و هم عقده کنار گذاشتن از قدرت ندارند، از نظر علمی در سطح ممتاز هستند، باید در یک نقطهای باشند در نظام آینده که [با] تصمیمگیری آنها در حفظ اصالت اسلام سرمایهگذاری شود. در جمع ما چیزی جز این وجود ندارد. غیر از این غلط است. در کل جریان عدهای که توانایی حتی شناسایی اسلام را از نصوص داشته باشند، ولی متحجر نباشند، در مقابل کسانی که اسلام تأویلی دارند. آنچه خمینی را حساس میکند، این است. خود ما هم روی آن حساس هستیم. ما با جناح اهل تأویل درگیر نمیشویم. مهندس بازرگان در سالی که نهضت آزادی تشکیل شد، با دکتر سحابی آمدند قم، هتل ارم رفته بودند. دستکش دستشان و شیشه اتومبیل را پاک میکردند. تعارف کردم، گفتند مرامنامه نهضت آزادی را دیدی [؟] گفتم خلاف انتظار بوده و حزب اسلامی نیست، ایدئولوژیک اسلامی نیست. دوستان عزیز ولایت فقیه و ما در دین شما از نظر شناخت ایده اسلام، مجتهد واجد شرایط عرضه شود، نه اسلام تسلیم شود به تأویل. در حد کنترل مطلب نیست. در جریان مطلب تا این افراد نباشند نمیتوانند درک کنند. برادر سحابی با اینها دمساز نشدهایم. اختیارات فقیه را سعی میکردیم حداقل باشد، نه حداکثر. اول اسلامشناس و فقیه بود، بعد برداشتند. از آن به بعد هم با آن جریان خواهیم بود. تلاش برای مسائل اقتصادی به خاطر این بود که پایهاش گذاشته باشد، جامعه را از سرمایهداری به سوی مردمی شدن ببرد. الان هم با موسوی روی آن کار میکنیم. تا آنچه در ذهن است اگر برداشت این است که یا ما شخصاً هوای قدرت داریم یا تسلیم روحانیت قدرتطلب شدهایم مطابق وضع ما نیست. این حرکت سنگ زیربنای اسلام باشد. مرحوم طالقانی در این دید، بین ما و دوستان دیگر بود، در برخی برداشتها نمیخواند. با خمینی و دوستان ما، با هاشمی و مهدوی اختلاف دید داشتند. نقش خلاف ایشان داشتند. من در دلم نسبت به ایشان احساس محبت میکردم. با مرحوم دکتر شریعتی آنقدر علاقه داشتم، ولی نکته اختلافهایی داشتیم. نقطهای که محکم گرفته، اسلام باید باشد و رهبر کسانی باشند که در اصل پنج آمده. ایدئولوژی آن مناسب با جریان اجتماع.
یزدی: چرا نمیآید قدرت را به دست بگیرد و عمل کند [؟]
بهشتی: ترکیب را قبول داریم. آنچه برای فرداست، امروز از بین نبریم. نیروهای محدود پاک در این لجنزار ریخته نشود. طرح داریم، ولی اصل قبول شود، بقیه تسلیم. جریان جدید ادارهکننده اینها از این ماشین زنگخورده کار بکشند. ولی قربانی شدن من باشد میآیم. شورا باید از این افراد ذکرشده درآید. یک عنصر جدید در آن نباید، ولی در اداره و وزرا یک عده اضافه شود.
یزدی: یک تشکیلات برحسب ایدئولوژی اسلامی دارید. همه این ابزار را دارید، هم افراد حزبی، هم نیروی ولایت فقیه.
بهشتی: حزب جمهوری از لحاظ تشکل هنوز باید راه برود. هنوز کارت عضویت برای خیلی [ها] صادر نشده. هنوز شورامان را اعلام نکردهایم، در میدان عمل شناسایی میشود. حزب جمهوری آماده وارد عمل شدن نیست.
یزدی: به نام حزب نباشد.
بهشتی: شما را دارای آن خصوصیات میدانم. از اول جلسه نگفتم همه نیروها را روی هم بگذاریم.
عزتالله سحابی: این اگر حل شود، اعتمادها برگردد، درست میشود.
موسوی اردبیلی: یقین داشته باشید نسبت به رفقای ما اصل مساله اسلامی باشد. شاید مهندس در ما در این باره متعصبتر باشد (سرسختتر).
بازرگان: اقلاً کسی ما را قاطع دانست.
موسوی اردبیلی: ایشان قصور نکند.
جلالی: […] آقای بهشتی گفتند نیروهای پاک بیاید و متکی بر اسلام متخصص. سؤال این است این نیروها چه کسانی هستند [؟] دکتر شریعتی در شورا میآمد [؟] در مجلس خبرگان میآمد [؟] در دولت میآمد [؟] شریعتی نمیگویم اسلام درست [عرضه کرد]. من از آقا بزرگ شاهرودی و مطهری […]
بازرگان: تعجب که آدم خوبی است.
جلالی: دکتر شریعتی اسلامی عرضه کرده، از آن طرف طالقانی حرفی زده، عقیدهاش با اسلام امام یکی نیست. نیروی خلاق، اگر شریعتی داد میزد یا طالقانی، مؤثر بوده. یا طرف دیگر قضیه، اگر باید انقلاب ساخته شود این نیرو باید بیاید. امام مرجع تقلید من است، نه رهبر سیاسی و بهتر است امام نسبت به آخوندهایی که میخواهند امام نباشند صبر میکند. چرا به این طرف این خبر نیست و توجه به روشنفکر نمیکنند [؟] وضع آدمی مثل بنده در مورد ائتلاف، وضع من نسبت به ایشان حالت عرفانی است. ما یازده ماهه نمیزاییم و درد میکشیم. آدمهای بیرون هم اینطور است که فعال هستند. آیا وقتی در این محیط احساس میشود، مملکت به تصور کسانی که اسلام راستی [راستین] میخواهند، من نیروی توده را نمیگویم [که] چطور به توده گفتند اسلام این است، فریاد ضدامریکا. جز آن کار که مهندس، مطهری، طالقانی سالها شروع کردند. چشم شورا به دانشگاه بود. وقتی در دانشگاه دسته سینهزنی بود، گریه به نوحه، دسته دانشجوها خیلی فرق داشت. از طرف قضیه مملکت احتیاج به انجمن اسلامی بزرگ است یا مدرسه علوی بزرگ با ۳۶ میلیون. موسوی اگر میگویند این بحث را رها کنم، دانشجویان در خیابان ریخته، در کردستان کاری نمیشود کرد. بهترین بنیاد مستضعفان، آیا میشود مملکت را درست کرد [؟] دانشآموزها آمدند خیابان، هزار سؤال [دارند] که ما چه کاره هستیم [؟] بنیاد مستضعفان، کشاورزی و صنعت را درست نمیکند. همه حساس هستند. آنکه تحمل میکند، جوانها که من میشناسم، بهشتی، مطهری، طالقانی خبر دارند. من در دانشگاه بودم، همه مرا آخوند میدانستند. من به عنوان اینکه در قم باید پی دین رفت […]. وقتی به من میگویند مجاهد، فکر دیگران را بکنید. ریشه این قضیه حل نشود […]، اسلام را چگونه باید عرضه کرد، مهم آن است. اگر دکتر شریعتی، طالقانی یک طور بودهاند […] برای شناساندن راه مستقیم امام باید از دو طرف کشیده شود به وسط، نه یک طرف کنار گذاشته شود. امام میگوید رادیو تلویزیون کار نمیکند. آقای محقق پسر محقق گفتند چرا تلویزیون مصاحبه مرا پخش نکرده [؟] مهدی سمیعی، مصاحبه ایشان را پخش نکرده. به هر صورت اگر میخواهید نیروی فعال را درست کنیم، به عنوان فنی که در آنها هستم، مجاهد هم نیستم و آخوند هستم، با دولت هم موافق صد درصد نیستم. این را بگویم، اگر کار باید مشکل [شکل] بگیرد باید شورای انقلابی باشد که اگر دکتر شریعتی بود بیاید.
بهشتی: خط امام دکتر شریعتی هست و بیاید.
باهنر: اسلام شریعتی و طالقانی مطرود نیست.
جلالی: هر دو جناح را بکشید.
بهشتی: [در مورد صحبتهای] جلالی، فرمول این است: شریعتی دو صورت دارد. یک وقت در رأس ایدئولوژی است، اشکال دارد. یک وقت ۸۵ درصد یا ۹۰ درصد مطالبش خوب و در خدمت اسلام و خیلی مؤثر در این خط است و در رأس خط امام. یک بحث در خارج داشتم، انقلاب اسلامی ما توی این خط است. خدا را آنطور که قرآن میگوید، قانون حاکم بر طبیعت نیست، حاکم بر طبیعت است و حتی الهام نیست معاد.
یکی دو جلسه شورا داشت که من [شیبانی] نبودم.
[دوشنبه ۷ آبان ۵۸]
کنارهگیری دولت موقت و وضعیت جدید
بنیصدر: برنامهای که باید پیاده شود: ۱) راجع به تبلیغات است، ۲) راجع به مشکل زمین، ۳) مساله بازرگانی داخلی و خارجی و قیمتها، ۴) سیاست خارجی، ۵) امنیت داخلی و ارتش که به همین شکل باشد یا تغییری داده شود، ۶) مراکز تصمیمگیری متعدد که باید یکی شود یا نه، و اگر متعدد باشد میشود کار کرد یا نه، ۷) سیاست صنعتی، البته مساله مسکن هم بود، آن را درجه دو قرار دهیم.
یدالله سحابی: اولاً روشن نیستم [که] چه تصمیم گرفته شده و آقایان چه میکنند. در همین زمینهها آنچه امام تعیین کردند مربوط به این است. امام استعفای دولت را قبول کردند و شورای انقلاب را مأمور روی سه چهار موضوع: ۱) مذاکرات کردستان را ادامه دهد، ۲) رفراندوم عمومی، ۳) انتخابات مجلس شورا، ۴) انتخاب رئیسجمهور.
بازرگان: پاکسازی ادارات و تأمین رفاه بیچارگان.
یدالله سحابی: اینها مبهم است. این تصمیمات را امام زمانی گرفتند [که] میدانستند چنین تصمیم از طرف مجموعه دولت و شورا گرفته شده.
یزدی: در رابطه با حکم امام، منظور از شورای انقلاب کدام گروه است [؟] اگر تعیین شد بعضی مسائل حساس که زود باید نظر داد در رابطه با سفارت امریکا و مسائل آن [بحث شود].
بهشتی: منظور از شورا، امروز صحبت شد که قبل از تلفن آقای دکتر بود، ما میخواستیم حرکت کنیم، در صحبت با ایشان شورای انقلاب جدید را عبارت دانستند از آقای باهنر، موسوی، خامنهای، مهدوی، شیبانی، بنیصدر، هاشمی، بنده، قطبزاده. چون به دنبال استعفای دوستان بود از آنها چه کسانی همکاری خواهند داشت.
موسوی اردبیلی: این بعد از توضیح بود. حرفی که شما (دکتر یزدی) گفتید، گفت چون مهندس استعفا داده دیگران همکاری میکنند. گفتم در دولت چنین صحبت شده، دیگران باید همکاری بکنند. در رابطه با دولت جدید، هیأت وزرا حاضر به همکاری با دولت جدید شاید نباشند.
یزدی: به عنوان برداشت و اظهارنظر.
بهشتی: ایشان گفته بودند ما برویم، بنده و موسوی، باهنر هم صحبت داشت. آقای باهنر یک نکته را بودند، بعد رفتند سخنرانی، ایشان ذهنشان دنبال این بودند، اگر مهندس برایش مشکل باشد، دولت جدید بیاید برای مدت کوتاه دو ماه. راهحل جدید به نظر نرسید، چون تصمیم این بود قانون اساسی و رفراندوم انجام شود، [برای تشکیل] دولت جدید تبادل نظر به جایی نرسید. به عنوان اینکه نشد به طور طبیعی شورای رهبری که همان شورای انقلاب، بار زمین مانده به دوش شورای انقلاب ماند. سرانجام آنجا وقتی روی افراد صحبت میشد این افراد قرار شد باشند: بنیصدر، شیبانی، قطبزاده و ماها شش نفر با این جلسه قرار بود انجام شود.
هاشمی: آقایان تصمیم گرفتند در کارهای اجرایی شرکت نکنند.
بازرگان: من نظر خامنهای را داشتم، برگشتن روی نقل مهندس سحابی و بنیصدر، میخواستند برنامه معین شود. با فرمان امام مساله حل است. شورا را معین کردند مملکت را اداره کند، برنامه را دادهاند گفتند شورا انتقال از مرحله قدیم است به جدید. اول رفراندوم، تهیه مقدمات [انتخاب] رئیسجمهور و مجلس و دو کار دیگر، پاکسازی ادارات، تأمین رفاه مردم. به صورت قاطع اگر گفتهاند شورای انقلاب چه کسانی هستند ما کاری نداریم. آن فکر قدیم نیست. این شورا باید باشد. حرف ما این است، تکلیف این شورا وزارتخانهها را روشن کنند. یزدی برود وزارتخانه یا نه [؟] صباغیان را آقا گفتهاند. مهندس کتیرایی، دکتر ایزدی یا غیره بروند یا نه [؟] بعد چه کسانی جانشین آنها بشوند [؟] من نظر دوستان را میدانم. حرف ما این است، دو سه ماه قبل رفتیم خدمت آقا، آقایان اداره کار را به عهده بگیرند. اگر به ما تکلیف کردند وزارت، معاونت، مدیرکلی، ما کسانی هستیم انجام میدهیم. الان حالا نمیدانم نظر دوستان چه باشد. نظر دوستان را نمیدانم. نظری بررسی بکنند، کاری بخواهند، خود این شورا کی هستند، چه کار میخواهند، آیا از من میآید [؟]
هاشمی: اولین کار فوری، شورای انقلاب بیانیه بدهد از وزرا و مسئولین اجرایی بخواهد تا اطلاع ثانوی مأموریتهای محوّله را انجام بدهند.
یدالله سحابی: تذکری که میفرمایند مسلّم است. با حضور ما، ما هستیم در خدمت شما. ما صلاحیت نداریم خط مشی برای شما معین کنیم باید خودشان بین خودشان آقایان بفرمایند به وزرای سابق. آنها استعفا دادهاند، وزرا هستند، معاونان هستند، شورای انقلاب میتواند به معاونان بدهد. اگر با خود آقایان میخواهید به هر یک از آقایان یا جمع آقایان شرایطی دارند یا نه، حضور ما، در این مشورت معطوف به نظر ما نکنید.
باهنر: معلوم نبوده آقایان در هیأت مجریه چه سمت میپذیرند و قرار بود صحبت شود.
بهشتی: نکتهای مکرر با مهندس و دوستان گفته شد، مسئولیت هر یک در مقابل کشور فراتر از احکام است. یک حکم یا سمت مسئولیت خاص تقدیم ایشان میکند. مسئولیت کلی بر دوش همه است. مبادا حتی آقای مهندس فکر کند شانهاش سبک شد، همانطور که شانه ما سنگین بود. کار طوری باشد که از عهده حل این مشکلات در این دوماهه برآئیم. آقای مهندس با لطف گفتند این گروه هستند از دوستان، دعوت کنید و پیشنهاد کنید آنچه مسئولیت آنها ایجاب میکند در برابر دعوت نظر خود را بفرمایند، همچنان همگی به میدان مشکلات برویم.
موسوی اردبیلی: تکرار میکنم در یک نکته صحبت نبودم. اینجور انحصار در صحبت نبود. برداشت این بود اگر آقایان حاضر هستند، همکاری کنند. حتی آقا تصویب کرد.
هاشمی: یک وقت اقدامشان قهر است.
بازرگان: اینطور نیست.
هاشمی: آقایان مسئول کشور هستند، میتوانند در شورا بمانند، در پستهایشان بمانند. افراد شورا معین شده برای اینکه روی هوا نباشیم.
بهشتی: قدر متیقن نیست.
هاشمی: گفتند مسئولیت دولت را قرار است قبول نکنم. اولین کار پیشنهاد من [این است که] شورای انقلاب از آقایان مسئولان کشور بخواهد هر کس وظیفه خود را انجام دهد تا تکلیف کار روشن شود.
یزدی: در بحث با موسوی، سؤالات روی اشخاص بود. الان فرم کار به طور دیگری است.
بازرگان: دیشب هیأت وزرا نبود. استعفای من مقداری روی فشار وزرا بود. من استعفا را برای آقا نوشتم. همه وزرا استعفا [را] به من دادند. بعضی مُصِر بودند حتی [به] خانه با تاکسی برویم. ولی آخرش بعضی گفتند تا دو روز دیگر. من گفتم قهر نیستیم و لجبازی نیست و قبول کنند تا دو سه روز سر پست باشند. همه این را قبول کردهاند تا دو سه روز باشند. رجایی سه روز [میماند]. از نظر عملی، پیشنهاد جز این نیست. الان هم میشود وزیر معین کرد. قرار نیست بریده شود و لجبازی دستهای با دستهای نیست. شورای انقلاب از آقایان وزرای سابق خواهش میکنند مثلاً در پستشان باشند تا به زودی وضع مملکت روشن شود.
معینفر: سیستم اداره مملکت عوض شده. [اینکه] کابینه باشد وزرا و وزرا اداره کند آنطور نیست. شورای انقلاب موقت تا انتخابات به طور قطعی مملکت را اداره کند. وزیر معین کردن و تعیین اینکه سر جای خود باشد، مغایر فرمان امام است.
مهدوی کنی: وزیر نیست.
معینفر: راهحل خوبی است. احتمالاً ممکن است بعضی قبول بکنند. درست است، معاون کار خود را میکند. در اجتماع و وزارتخانه نوعی اعتراض تلقی شود و دوگانگی پیش بیاورد. اگر تلقی نشود خوب است، اگر حتی یک مورد یا دو مورد باشد… دکتر سامی بگیرد یا… دکتر اسلامی، از نظر انقلاب نقطه ضعف است. پیشنهاد من، به فرض اینکه وزرا مشغول کار خود باشند، شورای انقلاب بگوید تا تعیین مسئولین، معاونین وظایف خود را انجام دهند. مساله ایجاد نمیشود. اولین کار شورا [این است که] ترکیب خود را به چه شکل معین کند، چه نوع کار است، سابقه داشتند. اگر سیستم اداره مملکت عوض شده بود، نخستوزیر استعفا میکرد، به معاونین میگفت این کار را بکن. چون کابینهای نیست، مصلحت این است که بگوییم معاونین این کار را انجام دهند و تعیین تکلیف وزرا بشود.
یدالله سحابی: نتیجه عرضم، توضیح بدهم امروز ایشان میروند. دو ساعت بحث شدید دوستان اکثریت در همین بودند که نظر امام چگونه خواهد بود، استعفا دولت است و امام باید جواب بدهد. بعد بحث شد [که] چون استعفا قطعی است و گفته شده، وقتی از طرف امام استعفا قبول شد، قطعیت یافت، چون آقایان وزیر دولت بودند که نخستوزیر داشت، اکنون نمیتوانند مورد تابعیت قرار گیرند و ابلاغ دولت اکثریت آقایان قبول نمیکنند. راه طبیعی این است، امام شورا [را] معین کرده و شورای انقلاب همین امشب به مسئولیت خود تمام معاونان را بگویند مشغول کار خود باشند. غیر از این هر کار غیرعادی است.
باهنر: مساله سمت وزارت نیست. آقایان وزارتخانهها را سرپرستی کنند. شاید عدهای از آقایان، وزارتخانه قبلی را سرپرست باشند.
بهشتی: یکی از دوستان قبول زحمت کند، تلفن کند به هر کدام قبول میکنند.
یزدی: موقت سرپرست وزارتخانه.
کتیرایی: حرفی نداریم. ولی خبر را رادیو داد، بلند شدند، قرار شد خداحافظی کنیم.
معینفر: موقت من حرفی ندارم.
بازرگان: از وزرا و معاونین خواهش شود تا تکلیف روشن شود، باشند.
بهشتی: وزرا سرپرستی داشته باشند.
بازرگان: چمران پستی دارد، مشغول است. با ایشان اگر چمران نباشد درست است، سرلشکر نورایی هست.
بهشتی: دفتر نخستوزیر کسی نیست.
بازرگان: دفتر من نیست.
کتیرایی: معاونین که سر جای خود هستند.
معینفر: از کلیه معاونین سابق، شورای انقلاب خواهش میکنیم امور وزارتخانه را سرپرستی کنند.
خامنهای: به نظر من مساله را به این آسانی نباید مطرح کرد. مشخص نیست، مملکت است. در این لحظات بحرانی استعفا ناگهانی است. [در] مدرسه ملی، مدیر بگوید نمیآیم، معلمین میآیند. در مدرسه ممکن است به مدیر حق داد، [اما] مدرسه فعالیت دارد. ولی اینجا اینطور نیست. همه مأمور یا همه صاحب، به قول مهندس سوار تاکسی شوند بروند. عرض کنم شرایط با محاسبات اینطوری نیست. دکتر سحابی میگویند نیایند فردا، وزارت مسکن یا خارجه ماشین است، باید کار کند. اگر ده روز پیش گفته بودند، به فکر میافتادند شورا یا امام یا وزیر. بنده ظهر سر ناهار اطلاع یافتم. [برای] مردم دیگر مثل ما معنی ندارد، اگر شورای انقلاب، نامی که محتوای آن معلوم نیست، اگر شورا بگوید بیاید و نیاید، در نظر مردم خشم ایجاد میکند. امشب میشود وزیر معین کرد. وزرا قطعاً باید بیایند، [مساله] من و تو نیست. بد نیست عرض کنم در روزنامه عربستان سعودی، اخبار ایران در حاشیه ذکر میشد.
بازرگان: تلویزیون فرمان هم.
خامنهای: نصف صفحه با تیتر درشت چاپ کرده بود استعفای دکتر سامی که گفته است انقلاب ایران فریبی بیش نبود. میخواهم به سامی بگویم حرفهای انقلابی تو به نفع کسی است تا بفهمی امریکایی هستی. تیتر ریزتر [این بود که] چپها دور آیتالله شریعتمداری جمع میشوند. سامی گفته انقلاب، فریب و یک کوبیدن است، «مجدد دخاع». دشمنان ما از یک حرکت کوچک خیلی استفاده میکنند.
یزدی: در داخل با همان خطوط درشت چاپ کردند.
بازرگان: دکتر سامی تکذیب آن در روزنامه درآمده، گفته است من جزو جاما نبودهام. دکتر سامی از من عذرخواهی میکرد.
خامنهای: الان چنین وضع است. الان مهندس بازرگان [میگوید] استعفا به من مربوط است. امشب آقایان را جمع کنیم، شورای انقلاب ابلاغ بدهد، آقایان وزرا تا اطلاع ثانوی در رأس کارها باشند. بیایید با هم قهر کنیم. دکتر یزدی در وزارت خارجه برود، یک هفته بعد بیاید.
یزدی: برادر ما میگوید میخواهی کمیتهها بیایند مرا جلب کنند [؟] نامه دکتر سامی را با آب و تاب میخوانند. آنکه در خط امام و آنها که ایستادهاند هتک حیثیت میشود.
خامنهای: تفنگدار برای من و تو علیالسواء است.
یزدی: مطالب غلط روزنامهها جنجال است.
خامنهای: روزنامهها تعیینکننده نیستند.
معینفر: در ظرف چند روز تکلیف وزارتخانهها و اهداف معین شود.
خامنهای: اگر برادرها بیایند و البته مردم معترض خواهند بود.
مهدوی کنی: پس فردا میخواهند بگویند عدهای نروند.
کتیرایی: جنبه اجرایی روی سخن با کسی است که احیاناً میخواهد نیاید، آن هم معاون او. فردا ساعت هشت صبح میآید در نخستوزیری، جلسه تودیع است. اگر ساعت هشت از رادیو، ۸.۵ از تلویزیون گفته شود، میشنوند، فردا صبح از آنها گذاشته میشود.
بهشتی: بیانیه شماره دو شورای انقلاب. مهندس اسلامی این را به صدای دولت جناب آقای مهندس بازرگان درخواست میکند که در روز چهارشنبه ۵۸.۸.۱۶ کماکان در وزارتخانه حضور یابند و از طرف این شورا به صورت سرپرست موقت […]
معینفر: اگر دو سه نفر وزرا بترسند، مقابله حساب میشود. بنویسند وزرا یا معاونان.
هاشمی: یک مضمون داشتیم.
بهشتی: صحیح این است از معاونین وزارتخانه خواسته شود فردا صبح یکی صحبت کند.
هاشمی: متن نوشته شده عموم مسئولان اجرایی کشور اعم از وزرا، معاونان و استانداران و مسئولان… موظفند مسئولیتی یا وظیفهای که به عهده دارند، متناسب با اوضاع کنونی تا اطلاع بعدی انجام دهند.
بهشتی: شورای انقلاب از همه وزرا و معاونان میخواهد که تا تعیین تکلیف قطعی، مسئولیت اداره وزارتخانهها را کماکان عهدهدار باشند، به رادیو ابلاغ شد.
بازرگان: من از آنها خواستم که تا تعیین تکلیف بمانند.
معینفر: گفتار شما (مهندس بازرگان) که آقایان شورا اصرار داشتند.
خامنهای: حتماً در منزل بمانید و از ماشین ضدگلوله استفاده کنید.
بازرگان: بنیاسدی به عنوان وزیر مشاور میتواند اقدام کند.
هاشمی: چهار عدد ماشین آمده در یک پادگان است.
[سهشنبه ۱۵ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
یزدی: سفارت ایران در واشنگتن تهدید شده به بمبگذاری. ادامه این وضع خطرناک است. سفارت عراق را گرفته بودند. سفارت دیگری را ممکن است بگیرند. عراق ممکن است سه جزیره ایران را بگیرد. از نظر سیاسی ضربه مهم است. از نظر سیاسی، رئیس ستاد را مطلع کردم، با شاکر صحبت کردم، آمادهباش داده. در این شلوغیها خوزستان کارشان را توسعه میدهند. در بحرین دو هواپیمای چترباز است، ندیده نگیرید. گروگانگیری در کشورهای اروپایی فوقالعاده حساس است. این کار مردم امریکا حساس است. مخالفین کارتر موضوع را مهم کردهاند، ممکن است او را وادار به کاری بکنند. ممکن است کار ما موفقآمیز نباشد.
معینفر: چاپ عکس خوب نیست.
یزدی: مثل عکسهای اعدامشدگان است، تحریککننده است بلافاصله. تنها امریکاییها نیستند، در خرمشهر یک شرکت را گرفتهاند. خطر برای دانشگاه، شصت هزار دانشجو دارید. افراد افراطی در امریکا هستند. وقتی احساس عدمامنیت شود، فوقالعاده خطرناک است. چند آلمانی گفتهاند چیزی به ایران بفرستید. کاردار به وزارت خارجه پناهنده شده. به مهندس اطلاع دادم، با بهشتی و باهنر مطرح کرد. صادق تهرانی را فرستادم، منتظری که میآید در مجلس خبرگان، اینها هم برای من خطر سیاسی دارد برای من با حرفهایی که زده میشود. به وزارت خارجه هجوم شود، دیگر حیثیتی برای ما نیست. مگر [اینکه] قطع رابطه با دنیا شود. امروز به من تلفنی زدند [که] احتمال دارد آدمربایی شود. گفتند با نخستوزیر و همینها صحبت شود. علیرغم اینکه استعفای مهندس با بعضی مسائل مطرح شود، در مطبوعات اینطور منعکس شده. حوزه علمیه قم کجسلیقگی میکند. باید این موضوع حل شود. از طرف امریکاییها تماس گرفتند. استرداد را یادداشت رسمی دادم. آنها گفتهاند مساله اساسی است و ما نمیتوانیم. وقتی مساله اشغال مطرح شد، [کاردار امریکا] آمد وزارت خارجه اعتراض رسمی کرد و متأثر بود و گفت بروم یا نروم، مسئول جان من شما هستید. در شهر جوّی است که یزدی اینها را، پناه داده است. آقایان به جای اینکه از اصل اسلامی دفاع کنید، روی آتش روغن میریزند. اگر مصلحت است، تحویل داده شود.
خامنهای: مصلحت نیست، چون خبر حاد است. ادامه این کار مصلحت نیست، گروه بیمسئولیت و… بُل بگیرد. به نظر من شورای انقلاب یا امام ابتکار عمل را به دست بگیرد، اول جان امریکاییها را تأمین کند. اگر لانه جاسوسی کشف شده بیاید به امریکایی دیگر [ی] حمله نشود، حمله به سفارتخانه دیگر یا آقا [صورت نگیرد].
بنیصدر: شل نیایید.
بهشتی: شورای انقلاب جمهوری اسلامی از ما مسلمانان ولو… نهایت جدیت از هرگونه تعرض به آنها جلوگیری شود.
معینفر: عدهای میخواهند به کسانی که حمله میکنند، به کارمندان شرکت نفت.
بنیصدر: گفتند شما گفتهاید (موسوی) کاردار سفارت امریکا […]
موسوی اردبیلی: چون حمله به سفارتخانهها اگر بریزند به کار ما چون ضدانقلابی است نکنید.
کتیرایی: رفتارشان بد شده، از دیروز که آقا گفته است.
موسوی اردبیلی: … تلفن کرد اگر کسی حمله کرد، بدهم یا نه [؟] گفتم نه، معلوم نیست کی میبرد. سفیر ترکیه گفته است مثل اینکه امریکاییها چراغ سبز نشان دادند از این باب اگر مذاکره کردند.
بهشتی: آخرین خبر از امریکا بود پیشنهاد رمزی کلارک و… حاضرند بیایند ایران و نامهای برای امام بیاورند. اگر ایران میخواهد همه امریکاییها ایران را ترک کنند درباره موضوعات دیگر این دو نماینده صحبت کنند. گفتم چطور به فکر این میافتادید شاه را بیرون کنند [گفتند] درباره اخراج زیاد فکر کردیم، او مریض است، باید عمل جراحی انجام دهد.
بازرگان: ظریفی گفت شاه را زیر عمل سر به نیست میکنند. یکی از سفرای کشورهای اسلامی یا شیر و خورشید سرخ از آنها ملاقات کند و بگوید حال آنها خوب است.
بنیصدر: یکی سفارت امریکا است، [یکی] اداره وزرا.
بهشتی: چند مساله است: ۱) امنیت کشور. حیدری میگفت در ایلام جلو ماشین ۲۳ تا را گرفته، لخت کرده. آرامش کشور یک نوع هیجان مهار شده و امنیت را حفظ کرد. قوای رئیسی باید مسئولیتها مشخص شود چه کسی به شهربانی و ژاندارمری دستور میدهد. مساله بعد سفارت امریکا [است].
بنیصدر: دولت اسم کوری است.
هاشمی: اعلامیه به مردم و تذکرات در آن باشد.
موسوی اردبیلی: مطالب را مطرح کنید.
بهشتی: بیانیه مردم حاضر باشد.
باهنر: تیترها آماده باشد.
هاشمی: [از] حالت انقلابی اقدامات ستایش شود، ولی انحراف تولید نشود. بر اعصاب مسلط باشیم. منظمتر کار انجام شود. در مورد اقدامات انقلابی بشارتی باشد. [درباره] وظایف اسم نبریم. تقاضای همکاری از مردم بشود، در اقدامات انقلابی که در مدت کوتاه مسئولیت میکند.
باهنر: تأکید میکنم اقدامات را با مردم و از مردم بخواهیم.
هاشمی: از اول با مردم کار کردیم. بسم الله. ملت رشید ایران لحظات حساس بر کشور ما میگذرد، برای جهان ما و جهان سوم، با هوشیاری مراقب باشید اقدامات انقلابی شما […] دعوت همکاری با اقدامات شورای انقلاب.
بهشتی: شورای انقلاب اسلامی مصمم است از اولین گام از همه نیروهای مومن به انقلاب مخصوصاً نسل جوان برای اداره کارها در راه انجام کارهایی که تاکنون انجام…
هاشمی: تعرض به دولت نباشد.
خامنهای: تورم، ارزاق، کار، مساله زمین، بعد مسکن و موظف هستید دولت مستقر.
بهشتی: مساله زمین در همین دو ماه حل شود.
موسوی اردبیلی: وعده داده و نتوانستن.
خامنهای: گفته شود با خواهشهای روزمره انقلاب ما را نابود میخواهد بکند، دیدم لانه جاسوسی گرفته شد، روحیه انقلابی را حفظ کنید تا وقتی مستقر شدیم.
موسوی اردبیلی: در متن پنج قشر بیاید از راه استخدام گرفتن نیروی مؤمن به انقلاب در راه و خواستههای مردم.
بهشتی: ما از همه نیروهای مومن انقلاب بهخصوص نیروی جوان دعوت میکنیم شورای انقلاب را در راه انجام وظایف که در این مدت کوتاه میتواند انجام دهد یاری کند.
خامنهای: بنیصدر بیانیه را تهیه کند.
هاشمی: باهنر تهیه کند. [با] جملات کوتاه، جملات کوتاه و قاطع.
خامنهای: … میگفت که در مدت کوتاه شرایط حاضر، این نکته اضافه شود کسانی مایلند با طرح شعارهای تند، شورا را از انجام کارهای ضروری جلوگیری کنند.
بهشتی: یک نکته، شورای انقلاب در این لحظات حساس با توجه به ضرورت مساله و فرمان امام، مسئولیت بیشتری را در اداره کشور و تداوم انقلاب بر عهده گرفته و در این راه بر تأیید خداوند و همکاری و یگانگی صمیمانه ملت انقلابیمان تکیه کرده. خطاب به همه مردم، کارمندان و کمیتهها و نهاد انقلابی خواسته شود با صمیمیت بیشتر مسئولیتها را انجام دهد و یاری خود [را] با این انقلاب در انقلاب که آغاز گشته نشان بدهند. روند تازهای که در انقلاب آغاز گشته.
موسوی اردبیلی: تعرض نکنند خصوصاً [به] اتباع خارجی.
موسوی اردبیلی: مسالهای که امشب باید تصمیم گرفته شود اعضای شورای انقلاب، جا معین، از اعضا، تقسیم مسئولیتها.
خامنهای: اول اعضا، بعد جا.
موسوی اردبیلی: افراد منتظرند بدانند.
بنیصدر: مهمتر از قضیه امریکا نیست تکمیل اعضای شورا.
بهشتی: منتظری را صحبت کردم، قرار شد تا صبح جواب بدهد.
بنیصدر: مساله عاجل منتظرند راجع به سفارت امریکا چه میکنیم.
هاشمی: اصل مذاکره [را] میپذیریم.
بهشتی: مسئول وزارت خارجه درباره ایران تلفن کرده از امریکا… گفتم دیشب محمدرضا جواب مرا به فارسی نوشت. قرار شد امشب یک مترجم باشد. گفتم ما جلوتر به شما اخطار کردیم، توجه کنید اینجا انقلاب شده، زبان آن صریح است، به زبان دیپلماسی صحبت نمیکنم. اعتراض کردم به پذیرش شاه. گفتم باید سعی کنید انقلاب ایران را بهتر درک کنید. ۱) شاه، ۲) لوازم یدکی، ۳) مساله تجارتی که گفتم حل سیاسی شود. این مال یک نصفه. دیشب که تلفن کرد، گفتم وضع پذیرش شاه تهدید میکند همه چیز را، از شما هم خواسته بودیم فکری و علاجی بکنید. گفتم حل مشکل به دست شماست. گفتم شما بدانید [برای] ما مساله پیوند عمیق و محکم رهبری و ملت، مساله اول است [و] هر مساله تحتالشعاع این است. ملت ما خواستار روابط دوستانه هست. گفتم چرا شاه را بیرون نمیکنید [؟] گفت حقوق بشر. گفتم چه طور آن روز که بچهها را از امریکا بیرون میکردید حقوق بشر نبود [؟] گفتم سعی کنید [هر] چه میتوانید انجام دهید. رمزی کلارک حاضر شده به عنوان نماینده مخصوص بفرستند با نامه برای خمینی. یک نفر از اینها دیدن کند و به ما اطلاع دهد که وضع آنها خوب است، شیر و خورشید یا سفرای کشورهای اسلامی.
هاشمی: آخرین تصویب است، به آقای موسوی بگوییم و از سفیر ترکیه بخواهیم. چشم بستن و عکس گرفتن در روزنامه بر علیه [ما] است.
بنیصدر: باید به سرعت عمل کرد. [برای] مذاکره بیایند. وضع تقریباً عادی باشد. تظاهرات کم شود. حداکثر خواست ما [این باشد که] شاه را اخراج کنند و [از او] حمایت نکنند. شاه را خارج کردن، بعد از ویتنام، خیلی سرشکستگی برای امریکا است، در افکار عمومی دنیا و نفی آن این است. تا اینجا نتایج یک نوع ضدغربی شده است و تقویت جناح راست امریکا. بخواهیم طول بدهیم مثل جنگ اسرائیل و عرب است. برد با ما نیست. با سرعت باید بشود. دو نفر اگر آمدند، امریکاییها بروند، آنها بمانند، بیایید که شاه برود، توقع زیاد که داشته باشیم. اخراج شاه از امریکا تحقیر معنوی اخلاقی است، ولی کمتر نمیشود خواست.
هاشمی: مدت قائل شویم.
بنیصدر: به دانشجویان بگوییم نمانید بیایید بیرون چه مدت [؟]
هاشمی: پیشنهاد بدهد بیاید برای مذاکره. نامه برای خمینی بیاورند نه.
موسوی اردبیلی: بیایید اشکالی نیست، ولی به خواست ملت ایران توجه کنید.
قطبزاده: محاصره نظامی میتوانند بکنند، بعد ایجاد جوّ خیلی شدید. امریکاییها نمیتوانند شاه را تحویل دهند، جزو قوانین و سنت آنهاست. اگر کسی احتمال باشد در مملکت خود خطر مرگ دارد امریکا نمیتواند نفرستد [بفرستد]، حتی آدم عادی، چه رسد به کسی که صهیونیستها دنبال او هستند. اگر نکند، کارتر باید استعفا بدهد. خصوصاً در زمینه نزدیکی انتخابات، این مرد یکی ریاستجمهوری چترباز وارد کارزار ایران میشود، محاصره اقتصادی نه به خاطر شاه، به خاطر وجود کارتر.
بنیصدر: ممکن است با روسها در زمینه افغانستان معامله کند.
بهشتی: اگر در ایران میتوانست بکند، میکرد. مادام که حس کند نیروی انقلابی در ایران هست، کوبیدن آن مشکل است.
قطبزاده: کار ضربتی میکند.
بهشتی: لشکر عراق در بصره آمادگی درجه یک درآمد.
قطبزاده: به هر حال اول از لحاظ تبلیغات، مساله گروگان گرفتن اصولاً در دنیا چون سالها تکرار شده، حالت ابتذال دارد و صهیونیستها به شدت آن را در افکار مردم عادی کوبیدهاند. این عکسها بسیار بد است. جز یک عکسالعمل منفی شدید در افکار توده مردم دنیا چیز دیگری نیست. ولی چیزهایی هست که موقعیات خاص دارد. مثل هواپیما بردن هر جا و در هر گوشه محکوم است. خصوصاً این مساله که مقدار زیادی مسلمانهای دنیا خصوصاً آفریقا از روزنامه غربی استفاده میکنند. به نظر من راه که هست، باید انجام شود کم و بیش موافق هستند، اولین اقدام شورا [این باشد که] گروگانها آزاد شوند و بعد فشار روی امریکا و مدت دادن. قبول اینکه دو دکتر ایرانی برود شاه را معاینه کند و اگر مریض است به عنوان وظیفه اسلامی ۱۵ روز یا سه هفته، یا بمیرد یا خوب شود، منتقل کند. شاه را نمیشود از امریکا گرفت، با استقبال عظیمی که از بچهها شده.
خامنهای: وضع گروگانها خوب است. یکی خانم چهارماهه بوده که فرستادم خانمی او را معاینه کند [که] اگر حامله است آزاد کنند. از بخش به جای دیگر میبردهاند و چشم آنها را بستهاند، بعد باز کردهاند. گفتم از امریکاییها [اگر] میخواهند، برای اطلاع از سلامتی آنها کسی از آنها دیدن کند. موسویخوئینی گفت افراد مرموزی هستند، آدم مطمئن بیاید، از افراد شیر و خورشید ما برود. موسویخوئینی راجع به جلوگیری از […]
بهشتی: به خوئینیها بگویید با وزارت خارجه تماس بگیرد.
بنیصدر: سفارت امریکا به چه صورت حفظ شود [؟]
هاشمی: گروگانها آزاد شوند.
بهشتی: بروند از ایران.
بنیصدر: کارمندان عادی آزاد شوند، جاسوسها نگهداری شوند.
هاشمی: ما رابطه با آنها نداریم.
خامنهای: مگر شما مسئول آنها هستید [؟] اول با بچهها مساله را حل کنید.
بهشتی: یک نفر از ما برود آنجا یا آنها بیایند.
خامنهای: خوئینی بیاید.
بهشتی: احمدآقا کجاست [؟] او هدایت میکند.
خامنهای: امروز بچهها آمده بودند اینجا، گفتند ما تا حالا با بازرگان روبرو بودیم، الان شوراست، ما نمیخواهیم.
بهشتی: از امریکا مسئول وزارتی امریکا در ایران سؤال کرد، گفتم وضع گروگانها خوب است. کسی میتواند برای دیدن آنها بیاید.
موسوی اردبیلی: چه جواب به امریکاییها بدهیم [؟]
بنیصدر: اگر [شاه] ناخوش باشد مصلحت نیست او را تحویل بگیریم.
بهشتی: اخراج از آنجا.
هاشمی: دو پزشک برود او را معاینه کند.
قطبزاده: باید با بچهها صحبت کرد.
بنیصدر: پذیرفتن نمایندگان عیبی ندارد. تصویب شد نمایندگان امریکا بیایند.
بنیصدر: پیشنهاد میکنم [از] آنها که گرفتهاند، زن اگر هست رها کنند، بقیه را در آن ساختمان نگه دارند، رفتار عادی باشد. تعداد دانشجویان و نمایشات روزمره کم شود. دو نفر مذاکره فقط برای وزارت خارجه و شورا.
خامنهای: کسی از امریکاییها هست که افراد را معرفی میکند، با معرفی او کسانی را که کارهای هستند رها کنند. تصویب شد.
قطبزاده: اینکه عدهای را آزاد کنیم، عمل انسانی است، نیاز به مذاکره نیست. افراد معتقدند مذاکره بشود.
بنیصدر: عملاً غیرقانونی است. دانشجوها آزاد میکنند.
قطبزاده: آزاد کردن این افراد، مساله را جدی میکند نسبت به دیگران.
شیبانی: گفته شود چون برای مذاکره میآیند، رها شوند.
بنیصدر: تظاهرات بیرون سفارت باشد، افراد کم شود.
بهشتی: سفارت بزرگ است.
هاشمی: ضرر ندارد.
بنیصدر: خودش حالت نظم است.
موسوی اردبیلی: با خوئینی صحبت شود.
قطبزاده: آن قدر افراد را در سفارت نگه دارید که نظم رعایت شود.
بنیصدر: کاردار را رها کنید.
قطبزاده: حفظ جان او بشود.
بهشتی: کاردار تلفن او چه شود [؟]
قطبزاده: تلفن او آزاد باشد، چه کسی با آنها صحبت کند و بر چه مبنا صحبت کند.
موسوی اردبیلی: راجع به وزیر امور خارجه وزارتخانه ما را بدون وزیر نبیند. اگر یزدی تثبیت شود بشود و اگر کسی سر جایش هست عوض شود تا ثبات وضع روشن شود.
قطبزاده: او را در حد مأمور شورا در این امر معین کنیم.
بنیصدر: اعلام کنیم وزارتخانهها همه تعطیل.
قطبزاده: هنوز لیست ساواکیها درنیامده و خیلی زیاد نیست.
باهنر بیانیه شورا را خواند (بسمه تعالی. بیانیه شورای انقلاب. شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران از همه آقایان وزرا و معاونان دولت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان دعوت میکند که تا تعیین تکلیف قطعی، به انجام وظایف خود در وزارتخانهها همچنان ادامه دهند. ۱۵ آبان ۵۸).
منتظری: تازه در ایران انقلابی شده. کاری باید میشد. در [همه] انقلاب [های] دنیا، یک هیأت حسننیت برای کشورهای همجوار میفرستند که هدف ما چه بوده. مشخص میکنند راهشان را. چون جشن ۱۴۰۰ ساله باید گرفته شود، باید دعوت شود از کشورهای اسلامی، علما و یا دولتها. چند نفر پیدا شود به کشورهای اسلامی بفرستید [تا] بهانه از دولت عراق و غیره گرفته شود.
بنیصدر: [با] مصر که قطع رابطه [کردهایم]. عراق که نمیشود فرستاد.
منتظری: نفس عمل خوب است. اگر توی وزارتخانهها بروید، درست پست آخوندها و طلبهها هم خوب حرف میزنند و صحبت میکنند.
خامنهای: قبل از محرم امکان ندارد جشن گرفته شود.
منتظری: در این جشن، شوروی تقدم کرد.
خامنهای: برای ۱۷ ربیع [الاول] تولد پیامبر.
منتظری: سفیر حسننیت خوب است.
خامنهای: منشی شورا یادداشت کند.
منتظری: از آخوند باشد.
خامنهای: غیرآخوند و غیروزارتخانهای، آدم خوب داریم.
قطبزاده: در آن حد امکان ندارد دعوت کنیم. آقای طالقانی اجازه گرفته بودند از آقا که یک کنگره اسلامشناسان دعوت شود. این کار باید بشود. نفس دعوت علمای کشورها، سنیها را قلع و قمع میکند.
منتظری: در موقع جشن باشد که تظاهرات دیده شود.
قطبزاده: یک هفته جشن باشد.
خامنهای: شروع اعلامیه بیشترین تکیه را روی سفارت میگذارد، در خلال باشد.
قطبزاده: از جوانان میخواهیم گروگانها را به سلامت داشته باشند، جوانها گفتهاند سلامت هستند.
منتظری: اولین اعلامیه شورا اینطور نباشد.
بهشتی: شورا هسته مرکزی طرح و برنامه سریع و انقلابی مسئولان وزارتخانه، یک جلسه با آنها، جلساتی برای تصمیمگیری.
هاشمی: دو طرح مطرح است، یکی دولت جدید.
بهشتی: منتفی است. شورا دولتی است که عمل انقلابی میکند و مؤسسات کشور را افرادی اداره میکنند.
خامنهای: شورای انقلاب با دارا بودن نیروی اجرا بهترین کار است و متناسب با رأی مجلس.
بهشتی: خود ایشان به نتیجه ارزش نرسید.
موسوی اردبیلی: اول تصمیمها گرفته شود، بعد کسی برود.
بهشتی: امشب بیانیه دادید، فردا جمع هستند.
قطبزاده: یکی دو نفر رفتن صحیح نیست. همه بروند. محیط انس دوستانه باشد. با خود آنها صحبت کرد. درد دل کند مقرون بهصرفه است.
بنیصدر: احساس مسئولیت میکند. در این نُه ماه در اجرائیات نبودیم. تصمیمهای اولیه نباید خطا باشد.
بهشتی: فردا باید برویم.
قطبزاده: باید صحبت کرد.
خامنهای: ما که برویم شورای انقلاب را میپرسند.
بهشتی: شش بعدازظهر.
قطبزاده: دیر است. باید کار کرد.
بهشتی: از سه بعدازظهر آنجا هستیم.
[سهشنبه ۱۵ آبان ۵۸]
آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
قطبزاده: اول طرز کار معلوم شود، مناسب با آن.
شیبانی: تعداد کمتر باشد بهتر است.
موسوی اردبیلی: فکر میکنم اگر قرار باشد ما اعضای شورا محدود باشد، اما تمرکز کار تقسیم شود، اعضای شورا خالی نباشد، ولی رابط باشد. این برای ما عملیتر است. اعضای شورا مثلاً ده نفر و یا ۱۵ نفر، ولی وزارتخانه نرود.
بهشتی: تعداد کم یا بیشتر.
شیبانی: تعداد کمتر.
مهدوی: تعداد کمتر.
قطبزاده: نمیشود به سادگی از حضرات استفاده کرد. بدون کار اجرایی نکنند درست نیست. وزیر که میرود در وزارتخانه، اشراف به همه کار دارد. نهایت یک نصفه روز صرف کنند. در وزارتخانه پاکسازی مشکل است. تعداد کم، حسنش انسجام بیشتر است. ولی با ذکر این مساله که هر کس مسئولیت میپذیرد حضور داشته باشد.
بنیصدر: یک مساله باید حل شود. مهندس پنج نفر داشت. حاکمان واقعی حکومت، شما میخواهید آن نقش را داشته باشید، به سرنوشت او میرسید. شما رهبری منهای فکلی، او رهبری منهای آخوند داشت. از حالا روشن شود، حساب خاصه نباشد. من به رفتن شما به قم اعتراض دارم. اگر قرار است امام احضار کند، باید همه باخبر باشند. شرط اول موفقیت است، حزبی، غیرحزبی، گروهی، غیرگروهی نباشد. اگر نتیجه حاصل شد، دو نظریه است.
موسوی اردبیلی: این ایراد وارد. ولی هیچ مسالهای نیست، نباید هم پیش بیاید.
بنیصدر: نیروهای موجود را چه قدر در امور دخالت میدهیم [؟] دولت بازرگان هم با آن روبرو بود. جناح چپ با رنگ اسلام، حاجسیدجوادی و دارودستهاش، چیزهای سابق خلیل ملکی، اسلام کاظمیه و شمس آلاحمد، مجاهد خلق، سامی و پیمان. اصلاً و ابداً کنار، در سطح دولت کنار. ترکیب شورا و تعداد آن بستگی به آن دارد، نهضت آزادی. بگوییم شورای مشورتی، ولی در اداره کشور شرکت ندارند. ولی غیرمستقیم مشاور، با اینکه نه مستقیم دخالت دارند. ما باید دقیقه و ثانیه با مردم در تماس باشیم، از آنها در شورا قبول کنیم. محیط کارگری و دهقانی تشکل قبلی ندارند. نمیشود آنها از دور در تماس باشند. در نظریه است، شعار امام عمل شود. کارهای شدنی را معلوم کنیم و ببینیم در ظرف دو ماه چه قدر میشود انجام داد. آدمهایی میخواهند بروند وزارتخانهها رسیدگی کنند، میشود هیأت دولت. در هر دو شکل شدنی است.
مهدوی کنی: نظر موسوی را تأیید میکنم.
بهشتی: ترکیب منسجم و مورد قبول. وقتکشی نباشد. کسانی باشند، با هم تفاهم کردهایم یک ساعت وقت تلف نشود. هزاران ساعت در مملکت، تصمیمات برخی اشتباه باشد، ولی سرعت معقول بهتر است، تا نوشداروی بعد از مرگ سهراب. آشنایی به روند این هشت ماه لازم است. ترکیب منسجم و مورد قبول. چهرههایی باشند، حسن و حسین مدعی نباشند چرا ما نیستیم. بلافاصله بعد از این شورا، شوراهای دو سه نفری هم به کار گرفتهاند، هم رابط شورای مرکزی و محل کار. مثال، شرکت [های] خیلی بزرگ [در] دنیا، کلاً یک نفر مرکزی، پنج یا هفت نفر اداره میکنند و با شبکه جاهای دیگر را اداره میکنند، از جمله وزارتخانهها. عیب کار ما این است که رابطه مرکزی است. مسئول داخلی حضور ذهنی دارد.
خامنهای: دو مطلب، دانشجویان، کارگران، نمایندگان اصناف و غیره باید [در قالب] شوراهای فرعی باشد. در کارگران افراد ارزنده هستند [که به] مسائل سیاسی واردند. موضوع دوم، برای تشکیل دولت با کسانی در داخل شورا به صورت بلوکبندی از کسانی استفاده شود که در دولت بازرگان بوده. خوب است از حبیبی استفاده شود، [همچنین از] کتیرایی، اسپهبدی. اصرار نباشد به [سراغ] غیره برویم.
باهنر: ارگانهایی باشد شناسایی افراد بکند، تماس بگیرد. مسلله ارتباط با جناحهای اجتماعی و سیاسی ممکن است در کنار آن باشد. مثل وزارتخانهها یک مؤسسه شناسایی باشد، شورای محدود باشد برای تصمیمگیری. هر یک در یکی دو واحد باشد، ثلث وقت را شورای انقلاب جلسه داشته باشد، ثلث مؤسسات و واحدهای مربوط و ثلث دیگر برای هماهنگ کردن مؤسسات وزارت دفاع، پاسداران، یک سرپرست از شورا و هر کدام از آنها.
بهشتی: قرار شد کسی برود و آقایان را ببیند و بگوید.
هاشمی: نُه نفر که کافی نیست. ترکیب افراد جدید روشن شود. میدان کار بهترین میدان جذب نیروهاست. مرکز تصمیمگیری منسجم باشد. افراد جدید بیاید. آخرش را نمیبندیم. عدهای از نهضت افراد صالح هستند میتوانند هم بیایند و هم کار کنند.
بنیصدر: شورا شورا به تعداد دستهها باشد نمیرسیم. مگر طرحی که با خامنهای صحبت شد، شورای عمومی از همه نیروها که شورای مشورتی باشد و پیشنهاد بیاید اینجا.
موسوی اردبیلی: بعد میشود صحبت کرد.
بنیصدر: اگر آن قبول باشد نظر نسبت به شورا.
موسوی اردبیلی: بیست نفر نمیتواند مملکت را اداره کند.
قطبزاده: اگرچه خارج را توجه کنیم، با تغییر و تبدیل که شده، واقعیت منهای حساب و کتاب ما بوده. دیروز شایع شده کودتای علمایی علیه غیرعلما. برای اینکه بتوانیم نه تنها این علت بلکه به مردم چیز جدید عرضه کنیم، بازتر از حکومت قبل، چند کار کوچک و بزرگ با هم بکنیم. یکی شورای مشورتی بزرگ.
بنیصدر: حتی چهل نفر.
قطبزاده: هفتهای یک جلسه بحث کردن و نظریات را گرفتن. مقداری مسائل مورد تصویب با همان باشد که آنها تصمیم میگیرند. دوم مقداری در زمینه بینالمللی [کار شود:] چند موضعگیری قاطع، هیأت فرستادن به کشورهای مختلف، [با] مصاحبه امریکا را کوبیدن، بعد چیزی به آنها دادن. کار کوچک ولی پر [انجام شود:] آزادی آیندگان و چند نفری که زندانی هستند.
موسوی اردبیلی: بحث در این است: افراد شورا.
بنیصدر: شورای مشورتی موافق.
خامنهای: شکل چه باشد [؟]
باهنر: دو نفر باشد، یکی روحانی، یکی غیرروحانی.
شورای مشورتی تصویب شد.
موسوی اردبیلی: افراد محدود نشود که منجر به خود ما باشد.
بنیصدر: حتیالمقدور تا میتوانیم کسانی [را] بپذیریم که معرف نیرو هستند. مهندس سحابی جناح از نهضت هستند، احزاب دیگر تکلیف آنها روشن شود، ولی تجانس باشد، خلاصه میشود در مهندس سحابی.
مهدوی کنی: خود مهندس بازرگان.
خامنهای: خود مهندس بازرگان بیاید.
هاشمی: در نهضت افراد مطبوعی هستند.
قطبزاده: در مصداق درست نیست، به پیمان که رسیدیم بماند. نیروها باشند، بالاخره پیمان را پیدا کردیم، نیامد و فرصتطلبی کرد. افرادی که به شورا و مملکت خدمت کنند.
موسوی اردبیلی: مسالهای را بهشتی گفت. اگر [ملاک] قبول فکر جمع و جور باشد، چهره جدید که با ما کار نکرده، دردسری است. اگر این است محدود میشود.
مهدوی کنی: افرادی هستند که یکی دو جلسه بیایند، میشود کار کرد.
موسوی اردبیلی: تکلیف وزارت خارجه معلوم شود.
قطبزاده: آنها که با مهندس بازرگان کار کردهاند در این جریان کمک نمیکنند.
هاشمی: دیشب احساس شد که حتی پشیمان هستند و کمک میکنند.
بنیصدر: معینفر نتوانسته است تحمل کند.
مهندس بازرگان تصویب شد به اتفاق. سحابی هم به اتفاق آراء.
قطبزاده: من معینفر را معرفی میکنم. او کاملاً مستقل است و بینهایت صادق است.
هاشمی: آدم واقعگرا است، گرچه تمایلات با آنها دارد.
بنیصدر: حبیبی خوب است. تصویب شد.
هاشمی: منتظری را آقا گفتهاند، هنوز نپذیرفته است.
خامنهای: مهندس موسوی.
بنیصدر: همسرش را چرا نمیگویید [؟]
قطبزاده: مهندس موسوی حرفی ندارد برای گفتن. جلالی مجموع دانشگاه پشت او است.
موسوی اردبیلی: سه نفر بحث است، معینفر، [مهندس] موسوی، جلالی.
خامنهای: جلال فارسی چه طور است [؟]
قطبزاده: خیال میکنید کسی است.
بنیصدر: کسی که دعوت میشود [باید] سیستم فکری داشته باشد. من [این] مطلب را در جلال ندیدم.
موسوی اردبیلی: موضعگیری او جالب نیست.
بنیصدر: همینطور موسوی، کارش دنده فرصتطلبانهاش بیشتر کار میکند.
هاشمی: موضعگیری بدی دارد.
بنیصدر: دفعه پیش موافق بودم، ولی در مجلس نشان داد، شرکت فعال نداشت در تنظیم قانون.
بهشتی: صلاحیت معینفر مطرح شد. تصویب شد.
بهشتی: موسوی اگر تمام وقت بیاید خوب است.
قطبزاده: نمیتواند بیاید.
هاشمی: در مورد روزنامه میگفت عصرها دو ساعت بودم. تحت تأثیر کسی نیست و نقطه مثبت است. [شیبانی ۶۴.۲.۱۲: این نقل قول فعلی من است. این مطلب در مورد مهندس موسوی است.]
بهشتی: با موسوی سابقه زیاد دارم.
مهدوی کنی: فکر تازه و نو دارد.
بهشتی: آقای موسوی بروند نزد مهندس بازرگان، تجلیل از آنها و ادامه دادن کار.
باهنر: پیمان چه طور است [؟]
بنیصدر: فایده ندارد بیاید و دوباره برود. شورای جبهه اسلامی کافی است.
شیبانی: وزارت خارجه را فکری کنید.
قطبزاده: اگر یزدی عقل داشته باشد شرکت نمیکند. یکی از چیزهایی که پروپای دولت را بست، فامیلبازی و باندبازی است.
هاشمی - بهشتی: رجایی چه طور است [؟]
قطبزاده: باید انعطافپذیری داشت، سر جریان تکماده.
بهشتی: در حالت خارج جمع، سمج است. ولی تابع جمع است.
هاشمی: در هیأت دولت همیشه مستقل فکر میکرد.
بهشتی: در کار دستهجمعی بود.
خامنهای: یک بازاری نمیخواهید بیاید [؟]
شیبانی: یزدی را پیشنهاد میکنم.
بنیصدر: ایشان به تجربههایش اعتماد کند. تبلیغات خارجی ما زیر صفر است. وضعیت که درست کرده، روی دست ما گذاشته. به جوانها بگوییم ارتقای مرتبه دادهایم [؟] کمترین کار این است کنار گذاشته شود.
خامنهای: تمایلات امریکایی دارد.
هاشمی: با مشکلات نزدیک بوده.
قطبزاده: یزدی تبعه امریکا است. پاسپورت امریکایی دارد. این یزدی وطندوست و معتقد به اسلام است. ضعف شخصی دارد. ولی از لحاظ سیاسی، در مقام سیاسی حساس گذاشتن، [اگر] پروندهاش رو شود فلج است. قسمنامه پاسپورت، قسمنامه این است هرگز علیه منافع امریکا اقدام نکند. یزدی در شرایط سخت بود و مجبور بود. زندگیاش داغان شد و بچههایش در حالت مرگ بود.
بنیصدر: بهروز آنجا است. تازه زن دوم گرفته.
خامنهای: یزدی رد شد به علت تابعیت.
قطبزاده: این حرف مسکوت باشد.
باهنر: مهندس [محمد] توسلی شهردار خوب کار کرده.
بنیصدر: آسفالت درب و داغان.
قطبزاده: گودنشینها از او متنفر هستند.
بنیصدر: جلالی از موسوی مقدم است. چون موسوی عضو حزب شما است.
خامنهای: ما به صفت حزبی نیستیم.
بنیصدر: موقعیت دیگری داشته باشد. گزارش دانشجویان خط مطهری.
هاشمی: با مرگ مطهری موضع خود را عوض کرد. الان شناخته شده خط طالقانی.
بنیصدر: خط طالقانی خوب است.
باهنر: قشر عظیم انتقاد از رادیو بودن جلالی است.
هاشمی: طالقانی خط التقاطی است، تنها خط معرف سعی میکرد همه را راضی نگه دارد.
بنیصدر: جنبه روشن و مترقی در فکر طالقانی بود. محمد شبستری فکر التقاطی ندارد.
قطبزاده: شبستری اعتقاد به امام ندارد و در خط شریعتمداری [است].
هاشمی: او میخواهد علیبابایی، دکتر شیبانی و من را راضی کند.
خامنهای: ته دلش طرفدار انقلاب است.
قطبزاده: جلالی تمام نیروهای خط طالقانی منهای مجاهدین را جذب میکند.
هاشمی: حتی حرف صفا را معتقدند جلالی مؤثر بوده.
قطبزاده: انجمن ضدبهاییها چو انداخته [که جلالی از] مجاهدین است.
خامنهای: محمد منتظری.
قطبزاده: چمران را معرفی میکنم.
هاشمی: منهای موسوی خیلی خوب است.
خامنهای: چمران یک عیب دارد، ضدعرب و ضدفلسطینی [است].
قطبزاده: تنها مشکل چمران [این است که] موجودی است خیلی عاطفی و بیان عاطفی میکند. در عمل زمینه عاطفی ندارد. چمران با وجود علاقه به بازرگان و یزدی وقتی شنید اعلامیه آقا در مورد پاوه و شنید بازرگان گفته… رسماً این خط را کوبید و گفت اگر اعلامیه آقا نبود موفق نمیشدیم.
خامنهای: در هیأت دولت نمونهای دیدم، در موارد حساس با آنها همراهی نکرد.
هاشمی: سروش چه طور است [؟]
بنیصدر: یک روز کار مبارزه کرده [؟]
قطبزاده: سروش (حاج دباغ) خوب، ولی چه کند [؟]
مهدوی کنی: چمران خوب است سپاه پاسداران [را] به دست او بدهند. نه هاشمی به درد سپاه [میخورد] و نه من به درد کمیتهها میخورم.
قطبزاده: راجع به فلسطین و غیره ۵۰ درصد غائله مونیخ را من انجام دادم. محمود همشهری قسم میخورد اگر اقدامات من نبود درست نمیشد. من لیبی را ضدفلسطین میدانم. یکی از مواد اختلاف ابوجهاد، ابوعمار و غیره، شکایت از لیبی دارند.
بنیصدر: فلسطینیها از او و یزدی ناراضی هستند. ابوجهاد گفت اینها خط امریکا هستند.
خامنهای: چمران را در خط مخالف میدانند.
قطبزاده: ابوجهاد شب و روز با چمران کار میکرد و میگفت یکی از جنگندههای فلسطین چمران است. اصلاً حرف او مأخذ نیست.
خامنهای: قضایای فلسطین را فقط آنهایی که آنجا هستند که نمیدانند.
بهشتی: جوانهایی که سفارت را گرفتهاند و حساس هستند، صحبت نکنید.
قطبزاده: چمران از موقعی حملات به او شروع شد که غائله کردستان را از نظر نظامی خواباند.
خامنهای: اول با وزارت دفاع چمران مخالف بودم، ولی حالا میگویم حتماً باشد در آنجا. ولی غیر از شورای انقلاب است.
بنیصدر: علیاصغر حاجسیدجوادی.
قطبزاده: بیشتر از علیاصغر با شمس موافق هستم.
خامنهای: روشنفکر غیر از آدم انقلابی است. شمس درخشش نداشته، منوچهر هزارخانی درخشندگی داشته. حتی بعد از فوت آلاحمد، شمس درخشش نداشت.
هاشمی: علیاصغر [حاجسیدجوادی] مؤمن نیست، دروغ مینویسد.
بهشتی: کتیرایی را مطرح نکردید.
بنیصدر: پیمان را از زمان مصدق میشناسم. کار بکن نیست.
باهنر: به همین دلیل که در شورا آمد و رفت.
قطبزاده: مشکل این دسته روحیه فرصتطلبی است.
هاشمی: بهزادنیا صلاحیت ندارد.
قطبزاده: نوکر یزدی است. آدمی است متأسفانه دروغگو.
مهدوی کنی: بهرامی خوب نیست [؟]
هاشمی: نه.
بنیصدر: احمدزاده.
خامنهای: ایشان فردی است انقلابی. اگر نه نفر گفت نه تسلیم حرف آنها نمیشود. ایشان شعاری است.
بنیصدر: فروهر را چرا نمیگویید [؟]
[…]
خامنهای: کیفیت استعفای بازرگان با ذکر تاریخ و زمان [را] بگوید. چمران گفت برای استعفا از یک ماه پیش کیفیت آماده شده. یک عدهای زمینهسازی کردهاند [برای] کودتای آخوندی. درسی در یک دانشکده است، امروز اولین جلسه درس است.
[…]
بهشتی: نخستوزیر چه کسی بیاید [؟]
قطبزاده: نخستوزیر یا بنیصدر، یا حبیبی، یا بهشتی [باشد].
بنیصدر: اول وزرا را معین کنید.
قطبزاده: خامنهای هم خوب است.
خامنهای: سفاهت میدانم قبول آن را.
قطبزاده: اگر همه چیز میگذاریم، هر کس کار کند میسوزد.
خامنهای: روحانیها درست نیست. چون آبروی نهاد باارزشی از بین میرود.
بنیصدر: شورا شأن روحانی هست، ولی شأن روحانی نخستوزیری نیست.
قطبزاده: حبیبی برای نخستوزیری [خوب است].
خامنهای: تمکین لازم را ندارد.
[چهارشنبه ۱۶ آبان ۵۸]
آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
موسوی اردبیلی: ما باید برنامه ضربتی درست کنیم برای دو، سه ماه. حالا بعد ادامه دهیم. تغییرات کلی وزرا تا جا بیافتد طول میکشد. اگر صلاح است، آنها که استعفا دادهاند به جایشان کسی معین شود. آنها [یی را] که ما نمیخواهیم منتفی است. جای آنها وزرا معین شود. دو نفر یا یک نفر از طرف شورا برود وزارتخانه.
بنیصدر: اجتماع درست کرده از کارمندان بپرسید.
موسوی اردبیلی: پرسشنامهای منتشر شود، از همه تحقیق شود چه کسی [را] میخواهند.
بنیصدر: قید نماز میخواند یا نه را بیرون کنید. برای معاون و مدیران میشود این کار را کرد. برای وزیران که سیاست کلی را عمل کنند، نمیشود.
قطبزاده: خصوصاً در جایی که میخواهید پاکسازی کنید، حتی فرّاش از آنجا باشد درست نیست. از خارج تحقیق کنید خوب است، ولی اگر کسی منتخب اعضاء شد متعهد است.
بهشتی: در این شرایط انتخاب نمیشود کرد.
موسوی اردبیلی: دلیل این است تجربه کردیم، هر کس را بردند، گروههایی در مقابل او مقاومت کرده و کارش را فلج کردهاند.
[…]
بهشتی: وزارتخانهها تقسیم شود. از نزدیک کار دیده شود.
قطبزاده: مهندس بازرگان به من حساسیت شدید دارد. اگر مهندس بازرگان در شورا نیاید درب و داغان میشود. نه مصلحت انقلاب است، نه مصلحت مملکت. اگر صلاح است من میروم. معذرت میخواهم از مهندس و من میروم کنار. مهندس بازرگان بیایند. آدمهای طرفدار مهندس عدهای طرفدار امام نیستند. انقلاب لازم میداند اکثریت باشند. اگر قانع شد که بیاید خوب، اگر نیامد.
موسوی اردبیلی: من فکر میکنم صلاح نیست.
بنیصدر: هر کدام از اینها بخواهند پنچر کنند میتوانند.
بهشتی: وجه مقابل آن منهای شخص شما. مهندس تاج گفته این جامعه میل ندارد آن افراد بیایند.
بنیصدر: آن وقت که میگفتند عمل نمیکردید. حالا رسیدید میگویید.
بهشتی: مهندس بیاید در شورا دو قطبی نمیشود [؟]
قطبزاده: این افرادی که به اتفاق تصویب شد در شورا بیایند، به دهان ما بزرگان توجه نمیکنند. بازرگان محبوبیت تودهای دارد. اینجا مظلوم شده، یک مقدار روشنفکران مملکت را وحشتزده. اگر در این شورا باشد، احساس میکنند بازرگان از زیر بار فشار رفته، نه مخالفت کرده. افراد دور و بر بازرگان را میشناسم. اگر بازرگان بیرون باشد، نقطه مخالف ایجاد میکنند. بازرگان بیاید یک رأی بیشتر نیست.
بهشتی: بازرگان اینجا بود در برخورد با اعلامیه امام چه میکردند [؟] اگر اینها بیایند و یک هفته بعد استعفا دهند، وضع خیلی بد میشود. ما الان جنگ اعصاب نداریم. چند تا آمدند که دو قطب در شورا بود، اشکال ایجاد نمیشود [؟]
هاشمی: پیشبینی میشود الان در شرایطی هستید که واقعیت را باید در نظر بگیرید. کابینه موجود، افرادش را نمیشناختیم و مشکل داشتیم از حضور هر یک از آنها، این کابینه، راجع به آنها ممکن است مطالبی دربیاید.
قطبزاده: کسانی که به قدرت نمیرسند به محض اینکه رسیدند، یک پرونده کهنه مردم بیرون میآورند.
موسوی اردبیلی: وزارت خارجه، دفاع و کشور را معین کنید.
بنیصدر: سعید سنجابی برای وزارت خارجه خوب است، علیه خط پدرش است، در امریکا بوده و با ما بوده.
قطبزاده: دکتر صادقی الان که آنجا هست بهتر است. تمام اینها برای وزارت خارجه [که] یک دولت دینامیک [است]، هیچکدام صلاحیت در حد معاونت ندارند. خود بنیصدر بهتر است.
موسوی اردبیلی [و] بهشتی: خوب است.
قطبزاده: بنیصدر میتواند این طرف و آن طرف برود. از نظر داخلی هم مقدار زیادی افکار تسکین یافته.
موسوی اردبیلی: از نظر روانی خیلی اثر دارد و میتواند این کودتای آخوندی را حل کند. با وجود شما وزیر نمیخواهد.
بنیصدر: متمم بحث و نه بحث، اشتباه است. دو چیز حل شود، مدیر چه کسی است [؟] قاطعیت چیست [؟] کسی موفق است که عموم را برانگیزد، به دنبال سیاست بیایند.
موسوی اردبیلی: وزارت کشور آنجا ۱۰ تا ۱۵ نفر عنصر فعال میخواهد. آرام آرام رفراندوم را آماده کند.
هاشمی: فوری فوری.
موسوی اردبیلی: مهندس میرسلیم با رفقایش.
هاشمی: اگر وزارت کشور میخواهد انتخابات را انجام دهد، پاشاندن وزارت کشور بد است. صباغیان مسلط است، گروه نوربخش.
بنیصدر: اگر صباغیان خواست به خط بازرگان وفادار باشد و خط معیوب انجام دهد [چه؟]
هاشمی: پیشنهاد قطبزاده درست است. اگر مانع شد، بیاید در شورا، با آن چند نفر افراد موثر و فعال، صباغیان، سحابی و غیره را نگه داریم، برسیم به خواسته روز اول.
موسوی اردبیلی: از دگم بودن مهندس بازرگان دیشب رفتم خداحافظی. وزیری در غیاب صباغیان معین کردن درست نیست.
بهشتی: آقای قطبزاده باشد برای وزارت کشور. اگر صباغیان پذیرفت شرایط ما را، باشد.
هاشمی: من این را نگفتم. گفتم برود با مهندس بازرگان صحبت کند.
قطبزاده: اگر دو، سه روز بنیصدر برود وزارت خارجه، هاشمی برود وزارت کشور، عکسالعمل ندارد.
باهنر: از کجا فکر میکنید این ده نفر نیایند [؟]
بنیصدر: لیستها را که داریم. هیأت تحقیق برود تحقیق کند.
قطبزاده: من متمم دارم. الان وزارت امور خارجه یک نفر باشد [و به او اعلام شود] هیچ نگرانی نداشته باش، با معاونین کار کن. وزارت دفاع صاحبت [صاحب] دارد، وزارت کشور با بقیه. با مهندس صحبت میکنم، صادقانه به او میگویم نه. شخص ایشان را بگویم یا نه [؟]
بهشتی: یکی از شرایط ایشان این است [که] قانون اساسی عوض شود.
قطبزاده: وزرا بدانند که ما رفتیم از ایشان معذرت خواستیم [و] آمد. نشان مفید است.
بهشتی: اثر روانی خوب است، ولی اثر سیاسی خوب نیست.
بنیصدر: اگر من جای کابینه مهندس بودم ناچار همکاری نمیکردم.
بهشتی: این سه وزارتخانه حساس [را] نمایندگان شورا با قاطعیت اداره میکنند. ما با فراغت فکر کنیم. حرف مهندس تاج صحیح. جامعه از ما همین انتظار [را] دارد [که] ببیند با کدام نیرو [ی] اجتماعی کار میکنند.
[پنجشنبه ۱۷ آبان ۵۸]
وضعیت نظامی
بنیصدر: صبح تا حالا گزارشاتی از نقاط مختلف دنیاست، تحلیل سیاست توسط وزارت خارجه، امریکاییها حال دخالت سیاسی ندارند. خیال دارند از طریق اقتصادی دخالت داشته باشند. کلارک سه تقاضا دارد: ۱) بیایم تا محیط، آماده گفتوگو باشد، ۲) کسی بیاید در خارج، مذاکره غیرمستقیم، ۳) [از] سلامت آنها مطمئن باشم.
خامنهای: ظاهراً وزارت خارجه به ارتش اطلاع میدهد عراق حمله میکند. امروز گزارش آمادهباش بوده. شاکر اشاره به وضع سیاسی داشت گلهآمیز که چه خبر است. فرمانده سه نیرو گزارش دادند عراق هفتاد خلبان ویتنامی را استخدام کرده. سفیر عراق در کویت لغو قرارداد الجزیره، آماده رزمی دولت عراق […]. امضای نوشتهها را چه کسی بکند در وزارت دفاع [؟] یا به من اختیار بدهید یا به چمران. الان احتیاج به قطعات است. از ۹۰۰ هلیکوپتر، حدود ۱۰۰ کمتر کار میکند. شماره ۲۱۴ و کبرا را فقط امریکا میتواند تعمیر کند.
بنیصدر: چمران را برای وزارت دفاع خوب نمیدانم.
خامنهای: کسی از ما برای وزارت دفاع مناسب نیست، در داخل ما. باید ارتش تحرکی داشته باشد. چمران آشنا به مسائل جنگی است. روزی که چمران وارد وزارت دفاع شد، اصطلاحات نظامی را بهتر از من نمیدانست، ولی عملیات را خوب میداند. چمران وزارت را به عملیات کشانده.
بنیصدر: ما بخواهیم ارتش مال ما باشد، سرباز به کنار. نه ارتش تحرک کافی پیدا میکند، نه به درد میخورد. باید روی درجهدار تکیه کرد. بدنه ارتش باید طرف انقلاب باشد و موکول به ترکیب ساختمان ارتش است.
[پنجشنبه ۱۷ آبان ۵۸]
آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
بهشتی: تقسیمبندی کار بشود.
بنیصدر / وزارت خارجه
هاشمی / وزارت کشور
خامنهای / وزارت دفاع - پاسداران
باهنر / آموزش [و] پرورش.
مهدوی / مسئول کمیته، دادگستری
موسوی / بنیاد مستضعفان
دکتر شیبانی / دبیرخانه
بهشتی / جهاد سازندگی
حبیبی / آموزش عالی، فرهنگ و هنر
معینفر / نفت، اقتصاد و دارایی، کشاورزی
صدر / بازرگانی
احمدزاده / صنایع، مسکن و شهرسازی
طاهری / راه
اسپهبدی / کار
مهندس سحابی / سازمان برنامه [و] بودجه
میناچی / ارشاد ملی
بنیاسدی / نخستوزیری
عباسپور / نیرو، بنیاد مسکن، کمیته انقلاب
قدوسی / دادگاه انقلاب، پست و تلگراف، رادیو تلویزیون
نقی خاموشی / کمیته صنفی
کروبی / کمیته امداد
دادگستری به عهده آقای مهدوی با همکاری دکتر بهشتی
کشاورزی / آقای موسوی
اقتصاد و دارایی / دکتر بهشتی
بازرگانی / / / /
مسکن و شهرسازی
بنیاد مستضعفان / آقای موسوی صحبت کنند
پست و تلگراف / موسوی
نیرو / مذاکره با عباسپور توسط دکتر بهشتی
بنیاسدی / برای نخستوزیری، دکتر بهشتی [با وی] صحبت کند
[جمعه ۱۸ آبان ۵۸]
آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
مهدوی کنی: مرتضی محسنی، مدیرکل حقوقی وزارت دادگستری بوده، فعلاً در فرانسه است. بعد از ایشان کاتوزیان است. سیدهاشم طباطبایی که فعلاً عضو هیأت تصفیه، سجادیان تحت تأثیر است، دکتر یحیی مدنی را معرفی میکند (جلال مدنی موقعیت ندارد). مدیرکل ثبت شرکتها است، دکتر تقوی رئیس شعبه.
موسوی اردبیلی: کاتوزیان سمپاتی به مجاهدین دارد و دفاع سعادتی را یا او خودش اعلام کرد یا اینها اعلام کردند که او دفاع میکند. یک وقت مقالهای نوشته بود و طرفداریهایی از آنها میکرد. من مُصِر بودم کاتوزیان و جعفری لنگرودی در انتخابات باشند.
باهنر: همین ممکن است امتیاز باشد.
مهدوی کنی: آقای کاتوزیان آزادمنش است. مدافع حقوقی دانشجویان بود، مجاهدین هم در آنها بودند.
خامنهای: کاتوزیان در برداشتهای اسلامی یک سری برداشتهایی دارد، جزوهای دارد که در حزب منتشر شد، ما مقدمه اصلاحی در آن کردیم. آدم فاضلی است، استدلالهایش عالمانه است.
قطبزاده: لاهیجی هم که قبول کرد ربطی به آنها ندارد. فقط او یک زمینه فرصتطلبی در او هست.
خامنهای: اگر آمد سر کار، باید گفت جوانها را به کار بگیرد.
موسوی اردبیلی: جعفری لنگرودی چه طور است [؟]
مهدوی کنی: اخوی گفت لااقل متهم به دزدی است، بدنام است. در درجه پایین که مدیریت خوب دارد دکتر تقوی است. تابنده یک مرد تریاکی و خل است، سابقه درویش بودن [دارد]. دکتر جلال عبده را گفت از همه بهتر است، به درد کار نمیخورد.
موسوی اردبیلی: مهندس طباطبایی هست در بنیاد، آدم خوبی است. آقای شفیعی، آقای حسین مشایخی مدیرکل کشاورزی اصفهان را معرفی کرده.
هاشمی: برای وزارت خارجه، قطبزاده طالب بوده. وزارت ارشاد نزدیک به رادیو تلویزیون است. میناچی اگر دارایی را بپذیرد خوب است.
بهشتی: جهاد سازندگی را مسئول هستم و بازرگانی یا دارایی را نماینده.
قطبزاده: وزارت صنایع و معادن یک چیز اضافه است، صنایع با وزارت بازرگانی، معادن با نفت.
باهنر: مسئول در آموزش و پرورش و دادگستری.
هاشمی: در مورد شاه گفتند از تحویل او کوتاه بیایید، ولی در آخر به اخراج او راضی باشید. در مورد نماینده مراکش قبول نکرد نماینده پاک بیاید. در مورد لیبی اختیار دارید.
قطبزاده: با حبیبی صحبت شد. قرار است معینفر، عزت و صباغیان با هم صحبت کنند. تا ظهر من نظرم را میگویم.
هاشمی: آقای قطبزاده [!] خواسته خودتان را بگویید.
قطبزاده: رادیو تلویزیون جا نیافتاده، احتمال داغون شدن هست. اگر رها کنیم، معلوم نیست کار کند.
موسوی اردبیلی: در این جریانات استعفانامه مهندس بازرگان که دو سه اشکال بزرگ داشته، سه بار گذاشتهاند. شورای انقلاب اعلامیه داشت، یک بار گذاشتند. در خلاصه خبر هم نگفتند و یک بار هم بیشتر نگفتند. گذشته ثابت کرده خودمختاری است. پدر بازرگان را رادیو تلویزیون درآورد. اگر با شورا این کار را بکند، آن هم اول گرفتاری است.
قطبزاده: چه رادیو تلویزیون، چه چیزهای دیگر، یا خط میدهید یا نه. در این صورت اجتهاد میکند. اگر چیزی دادید و اجتهاد کرد، خلاف کرده. پریروز به بازرگان گفتم جلسهای باشد [تا] دردها را ببینیم تا وزرا چه میکنند و چه اشتباهات. محال است خبر شورا را یک بار گذاشته باشند. هشتاد درصد فحشهای به بازرگان را زدیم، ولی بیست درصد را نمیشود. مربوط به حوزه علمیه و حزب جمهوری و غیره است. اگر شورا بایستد و بگوید خط مرا پیاده کند، این خط را میرویم، این راهحل است؛ نه اینکه الان یک عده را برداریم، کسانی که وارد نیستند.
موسوی اردبیلی: افراد هستند، خودشان مجتهد هستند. در دوره مرگ طالقانی، چله او چه کرد [؟] راجع به مجاهدین چه کرد [؟] اگر قرار باشد خط خود را همانطور ادامه دهد […]
قطبزاده: وزارت آبادانی و مسکن و کمیتهها، از یک طرف اینها هستند، از طرفی مردم حمله میکنند. کمیته نمیتواند ابزار دست دولت باشد.
هاشمی: ما به قطبزاده اعتماد
موسوی اردبیلی: خودش عضو شورا
هاشمی: به عنوان یکی از اعضای شورا
قطبزاده: مدیر خبر را عوض کنیم.
هاشمی: رفقا [به قطبزاده] اعتماد دارند.
قطبزاده: به عنوان ابزار شورا باید باشم.
هاشمی: نیرو در وزارتخانهها کم داریم. اگر آقایان ظهر بیایند این جهت تأمین است.
قطبزاده: آقا اصرار داشتند خبرگزاری پارس خیلی نگرانی هست، مرتب اخبار دروغ میدهد.
هاشمی: ظهر آمدند آقایان. افرادی را که شما تشخیص میدهید در رادیو تلویزیون یا رفقا تشخیص میدهند عوض بشوند، جایشان کسی را بفرستیم.
[شنبه ۱۹ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
بنیصدر: صبح [در] وزارت خارجه [با] سفرای ده کشور گفتوگو کردیم. مفاد پیام را خطاب به ملت امریکا به آنها گفتیم و گفتیم که شما سفارت امریکا بر دولت حکومت میکرده، دانشجو به دستور امام، دولت یا شورا عمل نکرده. به داخل سفارتخانه رفتیم، دیدیم مرکز مهمی است، سفارتخانه نیست (کشورهای اروپایی بودند). آن متن اعتراضیه را تسلیم کردند. شکست مصونیت - آنها گفتند مطالب منتشر نشود، گفتم متن تهیه کنند، مخبرین بنویسند. نماینده پاپ آمد. تلفن کردیم به قم، قرار شد چهار بعدازظهر پیش امام برویم. [نماینده پاپ گفت:] تقاضا میکنم با همه علایق که در دو مذهب ما هست، دستور بدهید آنها را […] مواجه با ملتی شدم که خودش را آزاد کرده. چه بگویم که پاپ تاکنون ساکت بوده و حالا برای گرفتن عدهای امریکایی وساطت کرده. من حاضر نیستم بیجهت بدنام شود. حق شما است که آقای کارتر را استیضاح کنید [که] چرا شاه را جا داده. قسمت دوم، شرح جنایات و دزدی آنها، سوم [اینکه] چه کار از من ساخته است، هیچ کار. رفتار انسانی با آنها نمیشود، تحویل بدهند، من اختیاری ندارم. اسلام منع کرده استبداد و تحکم [را]. خیلی بتوانیم عاجزانه تقاضا کنیم. مطلب سوم، حق بشریت نیست بفهمد در قسمتی از بشریت ۵۵ ساله چه واقع شده [؟] حتی دشمن ما آقای کارتر نماینده بفرستد او را محاکمه میکنیم. بیست میلیون ایرانی را نمیشود فرستاد شهادت بدهند. این همه نوشته و مدارک [را] کجا بفرستیم [؟] او در ایران محاکمه شود، شما هر کسی را خواستید ناظر بگذارید. ۵) شما پاپ و رهبر مسیحیت، ما هم مسلمان. مشترکات مذهبی داریم، میخواهیم مذهب در دنیا محترم باشد، نسبت به ستم به این همه بشر لاقید نباشند. به اتازونی بفرستید، به ایران بفرستید. اگر دعوی ما حق است حمایت کنید. سفیر گفت فردا صبح میروم سفارت را ببینم و گفت میروم ایتالیا، پیام را میبرم.
موسوی اردبیلی: راضی برگشت یا نه [؟]
بنیصدر: فلسطینیها آورده. نماینده ایران، شمیرانی در شورای امنیت گفته اگر شاه را اخراج کنند ما راضی میشویم. از او سؤال کردم روی چه دستوری این طور گفتهای [؟] امام ناراضی بود از اینکه متن نامه نمایندگان کنگره قبل از رسیدن به دست ایشان پخش شده. در حاشیه آن، دستور دکتر یزدی بود که پخش کند. مخابرات امام قطع شده بود. دفتر امام گفتهاند باشد.
[شنبه ۱۹ آبان ۵۸]
ادامه بررسی وضع آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
فرهنگ و آموزش عالی حبیبی [به] اتفاق آراء. خارجه بنیصدر.
معینفر: موقت باشد بهتر است. امور اقتصادی و دارایی را بهتر است قبول کند یا وزیر اقتصاد [و] دارایی. سرپرست وزارت خارجه منطقیتر [است]. صلاحیت و امکان ایشان در امور اقتصادی و دارایی است.
بنیصدر: قرار بود با چهار نفر.
بهشتی: وزیر اقتصاد و دارایی، سرپرست وزارت خارجه.
قطبزاده: وزارت خارجه کار هیولایی است. اگر به کار اقتصادی برسد تمام زندگی بگذارد.
بنیصدر: تا قضیه امریکا حل شود.
بهشتی: هر یک از ما یک جا مسئولیت اصلی، یک جا نماینده شورای انقلاب [باشیم]. آنجا که نماینده شورای انقلاب است یک مسئول مستقیم.
قطبزاده: وزارت خارجه وضع خاصی دارد [که] سایر وزارتخانهها ندارد. یک کسی که در حقیقت، وزیر تمامعیار باشد و تمام کارهای آن را انجام دهد، عالیرتبهترین وزرا است، مسئولیت برای ایشان تراشیده نمیشود. نماینده دولت ایران در مجامع.
معینفر: بحث این است، دو وزارتخانه است. بنیصدر یکی را به عنوان اصل قبول کند، آنکه به او میخورد اقتصاد و دارایی است. تا موقعی که قبراق پیدا شود با این وضع حاد.
بهشتی: وزیر اقتصاد و دارایی و نماینده شورای انقلاب در وزارت خارجه و تا تعیین وزیر، سرپرستی آنجا را انجام میدهد.
قطبزاده: ابعاد این نماینده تا کجا است [؟] این نمایندگان تا حل یک شرکت فعال است. با وقت بنیصدر نمیسازد.
بنیصدر: تا تعیین وزیر خارجه کار آنجا را میکنم.
موسوی اردبیلی: در این مرحله وزارت خارجه، خصوصاً جنبه جهانی با تبلیغات وسیع علیه ایران، [با] دوازده ساعت که گفته شد آنجا کار کند، به جایی نمیرسد. نهایت یقین داریم کارها مختل میشود. [در] هر دو مشکلات زیاد به وجود میآورد.
[با] یازده رأی بنیصدر وزیر اقتصاد و دارایی، سرپرست موقت وزارت خارجه.
بازرگان: برای اینکه دکتر یزدی که وزارت خارجه را اداره میکرده، اگر بگوییم خوب اداره کرده تقصیر ندارد. برداشتن او ضربه کوبندهای برای یزدی است.
بهشتی: اجازه بدهید بحث جلو برود و تمام کنیم. دوستانی که نیستند، ضایعات جنبی نداشته باشند. وزارت کشور، هاشمی، نماینده شورای انقلاب.
بنیصدر: مدنی وزیر کشور شود.
هاشمی: مدنی اشکالی که دارد.
بنیصدر: آقا میگفت مدیر است.
هاشمی: آقا میگفت حتماً در خوزستان باشد.
معینفر: شما بروید وزیر آنجا باشید.
حبیبی: سه انتخابات در پیش است که وزارت کشور کار دارد با شورا.
بازرگان: عرضهاش را دارد.
حبیبی: وزیر کشور اگر عضو شورای انقلاب نباشد، چرخ پنجم درشکه است.
بنیصدر: من با هاشمی به عنوان وزیر کشور موافق نیستم. [او] در وزارت کشور از صبح تا شب بماند، نیست. ور رفتن میخواهد، از بخشدار گرفته تا به بالا.
خامنهای: اینکه بنیصدر میگوید درست نیست. ایشان به علت اشتغالات دیگر است. اگر بروید بار از دوش دیگران برداشته میشود.
بهشتی: یک اداره کوچک اگر خودش کار کند، به کار نمیرسد سیستم درست کند.
[با] ۹ رأی هاشمی، وزیر کشور.
حبیبی: وزیر کشور باید اشکالات استاندارها را با علمای محل حل کند.
باهنر: چهار معاون معین کند، کارها را انجام دهد.
معینفر [برای وزارت] نفت به اتفاق آراء. [برای وزارت] صنایع، احمدزاده.
بازرگان: شخص خوب و درست [است]. در دوره گذشته از وزارتخانهای بود که خیلی شکایت داشت ناسازگاری اگر کسی را پیدا میکردم میگذاشتم.
شیبانی: چون اشکال زیاد داشته، پول نبوده، کارخانه خوابیده بوده.
بهشتی: ستاریپور.
بنیصدر: افرادی معرفی کردهایم، دو نظریه است، کسانی باشند با ما کار کنند یا مساله معرفی کنیم، رأی بگیریم، مشکل گیر آمد گردن افراد بیاندازیم.
قطبزاده: کار هر کس را به نسبت مشکلات که دارد بسنجید، نه به نسبت شکایات. وزارت راه، آبادانی، مسکن در روال بوده، چرخش تند یا کند شده. صنایع معادن با تصویبنامه ۸۰ درصد صنایع ملی سر او ریخته با چهار ماه اعتصاب کلی. احمدزاده که سهل است، خدا را اگر گذاشته بودیم، استغفرالله، کار نمیکرد. آدمهایی که در تماس با صنایع معادن هستند، گردن کلفت هستند. جانشین او، معاون دانشگاه نمیتواند چرخ عظیم را درست کند. احمدزاده خوب است.
معینفر: احمدزاده، خیلی شکایات از او بود. قسمت اعظم شکایات ناشی از صاحبان صنایع و گردن کلفتها که منافعشان در خطر بود. برخورد بد است. به هر حال انگیزه شکایتها تضاد منافع بود. کسی است به هر حال مقداری جا افتاده. صنایع را به شکلی راه میاندازد. چهرهای بود بالنسبه انقلابی. معرفی شده، اگر خودش آماده باشد بر کاندیدایی که میگفتند میچربد. ستاریپور کسی است که بنده قبلاً [که] سرپرست صنایع بودم، [او را] برای فولاد اهواز که فرستادم، مسائل عدیده ایجاد کرد، مقداری کار صرف خرده حساب صاف کردن شد.
بهشتی: بنیصدر کس دیگری را معرفی کرد، مهندس محمود مازندرانیان را معرفی کردند. نظر روی ایشان مثبت بود.
خامنهای: شکایت وزیر از طرف چه کسی بوده [؟] از طرف مستضعفین نبوده. از طرف کسانی است که احتمالاً منافع آنها به خطر افتاده.
بازرگان: شکایت از ایشان قبل از اینها بوده. در مورد ایشان شنیدهام که کوچک است. در دانشکده فنی، دستیار طاهر ضیایی بوده.
خامنهای: اگر ضعف است کمک کند، مازندرانیان معاون او بشود.
احمدزاده [به عنوان] وزیر صنایع معادن ۹ نفر
مهندس سحابی [برای] سازمان برنامه ۹ نفر
چمران [برای وزارت] دفاع ۸ رأی
هاشمی [وزارت] کشور
رجایی [برای وزارت] آموزش و پرورش.
قطبزاده: در آموزش [و] پرورش، [به صورت] مستقیم باهنر باشد.
خامنهای: [از میان] وزرا تا الان، [رجایی] تنها کسی [است] که در طول سالیان دراز انقلابی بوده، او در زندانها روشن بوده. از اول تشکیل کابینه مهندس بازرگان، آموزش و پرورش را رجایی میگرداند. به قدری پرکار و مخلص، بچههای جنوب شهر او را تأیید میکنند. مدیر دبستان بوده، نقیصه نیست.
معینفر: نسبت به رجایی بحث نیست. شخصیت او قابل احترام [است]. گرداننده او خواهد بود. اگر او است، عضو شورا بشود. سدی که روحانی تعدادش کم باشد در وزرا شکسته شود.
باهنر - بهشتی: آقای رجایی آمدنش در شورای انقلاب خوب است.
باهنر: احتیاجی نیست. وقت او گرفته میشود.
موسوی اردبیلی: بحث میشود، تصمیم میگیریم، بعد عوض میکنیم. طرح این بود [که] چهره جدید به شورا نیاوریم.
بهشتی: رجایی از سالها پیش در دایره کارهای دوستان ما بوده. در مدرسه کمال و رفاه، موقع تأسیس رفاه در آنجا هم بوده.
رجایی به اتفاق آراء
منتظری: پنج شش نفر داریم، اشخاصی هستند [در] شورای انقلاب وجیهالمله هستند. کاری نکنید این پنج شش نفر در ظرف دو ماه به طور کلی، حیثیت و پرستیژ آنها از بین برود. شورای انقلاب پشتپرده بوده باشد، وزرا معین شوند، یک چوب بتراشید بگویید این نخستوزیر.
رضا صدر [برای وزارت] بازرگانی رأی آورد، ۹ رأی.
اسپهبدی [برای وزارت] کار، [با] ۷ رأی تصویب [شد].
معینفر: ابراهیم یزدی را برای وزارت بهداری معرفی میکنم. به طور کلی اگر قرار باشد از صحنه بیرون برود.
بهشتی: آقا گفت فکری برای یزدی بکنید که آبرویش نرود. نمیشود کل حیثیت شورای انقلاب.
بنیصدر: در این اوضاع و احوال من موافق نیستم.
بهشتی: [برای] بهداری، دکتر کارگشا، دکتر جوب صدیق، مدیریت او را نمیدانم.
بنیصدر: نقنقو.
قطبزاده: ضد نق میزند.
بهشتی: زرگر دکتر جراح است. قبل از پیروزی مسئولیت دادیم برای مصدومین انقلاب فکری بکند. فعالترین و مسئولترین بود. بعد از انقلاب بود. سوم شعبان بعد از یک جلسه کار را انجام داد، کار سوم.
زرگر هفت رأی. کارگشا چهار رأی.
[برای وزارت] ارشاد ملی، میناچی.
منتظری: میناچی خوب است.
[وزارت] ارشاد ملی، حدادعادل.
قطبزاده: حدادعادل عضو انجمن فلسفه بود.
مهندس موسوی [برای وزارت] ارشاد ملی، ده رأی.
کتیرایی [برای وزارت] مسکن و شهرسازی، هشت رأی.
بهشتی، دبیر و سخنگو [در شورای انقلاب].
بنیصدر: سخنگو خارجی بداند، حبیبی خوب است.
[برای] جهاد سازندگی، بهشتی، تصویب شد. بنیاد مستضعفان.
[شنبه ۱۹ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
هاشمی: بودجه رفراندوم چقدر بود [؟] (سؤال از معینفر)
معینفر: پولهای این مملکت، آقای وزیر اقتصادی (بنیصدر)، کجاست [؟]
بنیصدر: امریکا.
معینفر: مواظب باش بلوکه نکنند. یک دادگاه قلابی هست.
بنیصدر: انور سادات از شاه دعوت کرده بیاید مصر. صبح امروز سفیر چکسلواکی به عنوان مقدمالسفرا آمده بود که من تحت فشار آمدهام شکایت کنم. گفتم این کار دانشجویان نه به دستور دولت بوده، نه به دستور شورا. ما مجبوریم به هر دو طرف توصیه کنیم. شاه جنایتکار بینالمللی است. نماینده سوئیس گفت این جنایتکار ملی است، گفتم نه، در همه جاهایی که خارج از مرز دخالت کرده روشن است. گفتند تصدیق داریم که جنایتکار بینالمللی است. ما گفتیم به سفارتخانهها که دعوت کنند از افراد شناختهشده دنیا که برای شرکت در دادگاه [حاضر شوند]. ورود روسها به افغانستان طبق گزارش ارتش. حرفی بزنیم یا نه [؟]
معینفر: چگونه اعتراض کنیم [؟]
بازرگان: همانطور که روسها اتهام میزدند که شما دخالت میکنید در افغانستان.
معینفر: [به اینکه] یک کشور نیرویش را وارد کشور دیگر کند، حق داریم اعتراض کنیم.
قطبزاده: اعتراض به دخالت یک کشور در کشور دیگر است.
بنیصدر: شورای انقلاب اعتراض کند.
بازرگان: شاید بشود گنجاند که کشور دیگری هم دخالت میکند.
معینفر: مردم ناراحت میشوند.
موسوی اردبیلی: این کار سبب میشود موازین بینالمللی از بین برود.
بنیصدر: گزارش آگاه: ۱) اخراج دانشجویان از آنجا. [۲)] ایرانیان را هرجا گیر میآورند، میزنند. ۳) دعواهای حقوقی به ارزش چندین صد میلیون دلار. ۴) تعطیل کنسولگریها، مراجعات پستی. اگر امریکا شاه را از امریکا بیرون کند، هر کاندیدا حرف نزند، رأی نخواهد آورد. حاضرند دو پزشک برود شاه را ببیند. آقایان میگویند قبول این تحقیر تحویل شاه غیرممکن است. پرچم سوزاندن در افکار امریکا تأثیر منفی گذاشته. آنها هم مجسمه امام را آتش زدند. تظاهرات ایرانیها له اخراج شاه. خود ایرانیان مسلمان دو گروه شدند، یکی شماتت میکنند دویست نفر دانشجوی مسلمان دستگیر شدهاند، یک عده کارگر ایرانی، دوازده میلیارد پول نفت ما آنجاست. [به لحاظ] تأثیر جهانی، همه کشورهای جهان ایران را محکوم کرده [اند]. امریکا بسیج کرده. حتی روشنفکران ایران خاموش شدهاند.
معینفر: پیشنهاد وزارت خارجه در این مورد چیست [؟]
بنیصدر: موافق این محتوا نیستم. حتی اظهار سوءظن میکرد که در دام صهیونیزم افتادهایم. اگر رها کنیم، نابود شدهایم. با یک فضاحت بزرگ بایستیم، راهحل میخواهد. دو هیأت اقلاً باید باشد برای اروپا و امریکا، یکی هم برای ژاپن که اگر محاصره اقتصادی کردند، چه کنیم [؟]
قطبزاده: اگر تصمیم به جلو گرفتن باشد، هر وقت بخواهیم جلو میگیرند. خارج کردن پول خطر جدی دارد. سیستم بانکی امریکا اجازه نمیدهد بلوکه کنند.
بنیصدر: با توجه به مواضع امام، پیشنهادات گوناگون را نمیشود سنجید.
هاشمی: تهدید کردهاند، ولی ممکن است جدی باشد. هانی الحسن را دیدید میگفت این قضیه برای اعتبار ایران در دنیا اثر کرده، در انقلابیها، نه در امپریالیستها.
بنیصدر: قضیه وجه سیاسی پیدا کرده. سفیر ترکیه گفته حداقل تکه دارید، یدکی را اگر امریکاییها نخواهند هیچ کشوری نمیدهد.
خامنهای: بعضی یدکیها اینطور است، امریکا با قرارداد میفروشد.
هاشمی: از فرانسه پیغام داده هرچه خواستید میدهم، چند روز پیش نماینده مخصوص ژیسکاردستن آمد.
باهنر: اعزام هیأتها را شروع کنید.
بنیصدر: شورای دفاع.
خامنهای: وزرای امنیت.
معینفر: موضوع صدور نفت به امریکا، تحریکاتی بود، جلو آن را بگیرند. من یک اعلامیه هفته گذشته دادم چون باز کردن شیر به دستور امام بوده، بستن به دستور امام باید باشد. نمایندگانی که ترخیص کشتی را باید انجام دهند، آنها آمدند اعتصاب که ما نمیتوانیم برای خارجی کار کنیم. تعطیل آن [و] منع صدور نفت. گفتم پول نگیریم و کشتیها را رها کنیم. مرتب تلفن شده ضدانقلابی و طاغوتی هستید. به امام هم عرض کردم، دیشب ساعت یک و نیم بعد از نصف شب تلفن کردند از خارک، درجهداران نیروی دریایی که جلو کشتیهای به سوی امریکا را بگیریم.
هاشمی: اگر تحریک باشد؟
معینفر: امروز ابراهیمی از دفتر آقای منتظری تلفن میکردند چنین جریانی است، چه بکنیم.
هاشمی: پیشنهاد این است، وزارت خارجه اگر لازم است اعلامیه بدهد [که] شنیده شده عدهای از مردم در جنوب کارهایی میکنند [تا] نفت ندهند، ما تا به حال چنین تصمیم نگرفتهایم، اگر موقع مناسب باشد خود ما میگوییم.
معینفر: بگذارید وزارتخانه مربوطه بکند. از بابت تهدید این اعلامیه را دادهام.
موسوی اردبیلی: این کار را بچهها میکنند. خود آنها اعلامیه میدادند که دیگران دخالت در کار سفارتخانهها نکنند. این کار را شورای انقلاب بکند.
بازرگان: دانشجویان خط امام تمکین میکنند [؟]
موسوی اردبیلی: آقا بگویند، میکنند.
بنیصدر: سفارت سوئیس میگفت زنها را رها کنید، یکی [از آنها] آبستن است.
مهدوی کنی: ممکن است بعضی زنها شوهرهایشان آنجا باشند.
موسوی اردبیلی: شل که نمیکنند.
معینفر: برای امریکا یک فرد یا شصت نفر یکی است.
موسوی اردبیلی: با آقا باید تماس گرفت.
بنیصدر: شکایت به داوری لاهه برای نیروگاههای اتمی. باید سفیر را بخواهیم بگوید، دادگاه نه.
[یکشنبه ۲۰ آبان ۵۸]
آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
قطبزاده: در جریانات اخیر با این اتفاقات که افتاد، آنچه برای ما مهم است، یک نوع بیعدالتی نشود در این جریانات. ما میدانیم نوساناتی در گناهکار شمردن بنده هست. آدم مثل یزدی امریکایی نیست. وضع پیش آمده، عکسالعمل ایجاد شده، این است ایشان به عنوان امریکایی کنار گذاشته شده. از لحاظ حیثیت انقلاب مضر است، از چهرههای کنار آقا بوده، در دولت عمل کرده، معاون نخستوزیر و وزیر خارجه. انقلاب، بچههایش را میخورد. افکار عمومی ایجاد شده. اعتقاد من این است دکتر یزدی [را] یک کار باید به او داد. شورا بدهد تا تالی فاسد نباشد. خود من میل داشتم تا مدتی در پست وزارت خارجه ابقاء شود، ولی با جوّ موجود مقرون به صلاح نیست. پیشنهاد من این است دکتر یزدی [در] وزارت ارشاد ملی پست بگیرد.
موسوی اردبیلی: وزارت ارشاد تعیین شده، رأی داده شد.
معینفر: یزدی حل شود.
موسوی اردبیلی: وزارت بهداری [را به او] بدهند.
حبیبی: اگر اصل قبول است باید پیاده کرد. مساله وزارت بهداری بهتر از ارشاد ملی است، چون مقداری جلو است. بهداری وضع آن خیلی بد است، وضع بیمارستانها و کف اتاقها. از آقا گزارشهای زیادی به او رسیده بود. دکتر یزدی فعال است. ایشان در آنجا وقتی برای حزببازی ندارد.
باهنر: در اصل قضیه هیچ شبیه نیست. اگر به عنوان وزیر در کابینه معرفی شود، مردم خیال میکنند بازی است.
بنیصدر: تشدید میکند.
باهنر: در وزارت ارشاد بدتر است، جنبه سیاسی قویتر است. در عین حال در وزارت بهداری این بحث است که تغییر نکرده. در عین اینکه باید از دکتر یزدی تجلیل شود، یکی از پستهای آبرومند دانشگاهی مثل ریاست یک دانشگاه [خوب است]. سفارتخانه [وزارتخانه؟] مهم شبیه فرهنگ [و] هنر، وزارت علوم، وزارت اوقاف.
معینفر: نباید فرم را فدای اصل کنیم. برعکس اصل را فدای فرم کنیم. تغییر چهره ضروریست، اگر به قیمت سلب حیثیت یک فرد باشد. هرچه مردم بگویند، بگذارید بگویند. بنده اگر از من میپرسید، عضو شورا باشد؛ برای اینکه نشان بدهیم او را دور نیانداختهایم. پیشنهادهای شما قابل پیاده کردن نیست. رئیس دانشگاه درست کردن، بچهها را به جان او انداختن است. اگر بخواهید اعاده حیثیت [کنید] عضویت شورا [مناسب است]، من میروم، ایشان بیایند. اگر اصرار است تعداد ۱۵ [تا] بیشتر نشود. اگر نمیخواهید، لااقل یک وزارتخانه. در درجه اول وزارت خارجه با سیاستی که شورا تعیین میکند. اگر حساسیت است وزارت ارشاد هم صحیح نیست. با تخصص او میخورد.
هاشمی: معاونت چه طور است [؟]
معینفر: این تنبیه است.
مهدوی کنی: استعفا از طرف دولت آمده. افکار عمومی افکاری بوده که این سیاست را اشکالی داشته. در آخر جار و جنجال شده. دولت را به خاطر این جهات رد نکردند. گرچه مردم فکر میکردند فشار از طرف افکار عمومی بوده، اشتباهاتی در سیاست قبلی بوده، باید جبران کرد. اگر دکتر یزدی برای حفظ حیثیت سر کار خود برود، تثبیت شده. تمام آنچه بوده، اگر میپذیریم اشتباه شده و تغییر روش باید باشد. در مورد دکتر یزدی شورا اعلام کند دکتر یزدی خیانت نکرده، در سیاستش اشتباه داشته و به کار دیگری که مربوط به آن سیاست نیست. اگر تصریح به آن نکند، همان شورا و سیاست است و جابهجا شدن مهره. احترام شورا و انقلاب ضروریتر است. شورا برای حفظ چهره باید اعتراف به اشتباه سیاست [قبلی بکند].
قطبزاده: حفظ حیثیت انقلاب در درجه اول این است که خود انقلاب تسلیم یک سلسله فعل [و] انفعالات به وجود آمده در جامعه و میداند که عادلانه نبوده، تسلیم آن نشود. به نظر من درست به خاطر حفظ حیثیت انقلاب است که چهرههای خدمت کرده به انقلاب و یا بگوییم انقلاب به آنها حیثیت داده، نباید ملعبه کرد. اشتباه در دولت گذشته بوده، چه بخواهیم، چه نخواهیم. شورا در آن اشتباهات میتواند بگوید سهم نداشته. چون جلو حملات نبوده، این چیزها به او اصابت کرده. شورا در این نابسامانی شریک بوده. رندی نیست همه را متوجه دولت گذشته کنیم یا خصوصاً متوجه یک فرد بشود. وزارت ارشاد و بهداری حرفی نیست. با توجه به اینکه در این ماجرا اگر به کنه مطلب برویم، روز یکشنبه شروع این کار آقای بهشتی توصیهشان این بود [که] باید در این جریان مردم و شورا محکم بیاید. اینها عمل کردند، حالا همه را خراب کردن سر یک نفر از زمینه اخلاقی درست نیست. پست درجه دوم و سوم خرد کردن است. باید گفت سیاست خارجی ایدهآل نیست. من خصوصاً برای حیثیت انقلاب میگویم باید از چهرههایش دفاع کند.
بازرگان: مقداری از فرمایش دکتر باهنر با [یا] اینکه معینفر گفت اگر به ایشان پست وزارت بدهیم، میگویند مثل گذشته زدو بند خصوصی است، درست نیست. یک وقت عدهای روی اغراض میگویند نباید توجه کرد. یک وقت دولت کنسرواتور، حالا حزب کارگر است. خود امام صریح گفتند. دولت گذشته در استعفا نگفت دشمن کسانی بودم یا خواهیم بود. در آن صحبت به نام خداحافظی لحن اینطور نبود. چه قبل، چه بعد، قصد همکاری گفته شد. اگر فرمایش دکتر باهنر صحیح باشد، حضور بنده، معینفر و حبیبی و چه سحابی باید محدود باشد. دولتی عوض شده، سیاست عوض شده. خلاف نظر امام کسی را آوردهاند. خود امام گفتند فلان کس بوده و هست، تابع نیست. به دلایل دیگری فردی را از پستی بردارند. این راه جور دیگری شده. صحیح نیست او باشد. وزیری نظری داده، مثلاً وزیر خارجه او بود (آلمانی) سیاست مسکن عوض میشود، باید با آلمان دشمنی کند، او را برمیدارند، وزارت کار. ما استنکاف داریم بگوییم کار ما خوب بود یا بد. جناب مهدوی [!] سیاست دولت قبلی سیاست غلطی نبود. در زمینه امریکا و غیره حادثهای پیش آمد. نه آقایان چنین چیزی در نظر گرفتند، نه منتظری که راهپیمایی را رهبری میکرد، نه دولت، نه خود امام. قضیه پیش آمد. اگر دکتر بهشتی راستگو باشد که هست، خود بهشتی میگفت بیاطلاع بودم. احمدآقا هم میگفت بیاطلاع بودم. این قضیه که پیش آمد، کسی به وجود نیاورد درست است. مذاکره با برژینسکی [را] نه دکتر یزدی مطرح کرد، نه من. گفتم بگوید به فکر ما خطور نمیکرد ملاقات ما مطرح باشد. کسی به خاطرش خطور نمیکرد یا ما بگوییم یا آقا گفتند نفت را قطع کنیم، دکتر یزدی گفت اثری ندارد. [در] موضوع خواستن شاه، آقا تردید داشتند. این بیانصافی را نکنیم. تنها کسی که در این خط جلو رفت، او بود. وقتی کاردار از من خواست، گفتم دکتر یزدی باشد. پراکت هم بود، خودش میلرزید. گفت هم برای شما ناراحت است و هم برای ما. یزدی و من گفتیم خیلی ناراحتکننده است و عکسالعمل آن را نمیشود معین کرد. [به آنها گفتیم] راه جلوگیری این بود اجازه بدهید دو پزشک ایرانی او را ببیند. چه لزوم دارد [او به] امریکا و نیویورک بیاید [؟] برود کانادا یا فرانسه. بنا شد منتقل کنند. خود آنها درصدد بودند راهحل بدهند. وزارت خارجه اعتراض کرد و گفت باید تحویل دهید. این حادثه پیش آمد. خوشحالم قطبزاده گفت. آن روز آمده بودیم صبح دکتر بهشتی گفت بعدازظهر میآییم، [ماجرای سفر] الجزایر و غیره مطرح شود. غیر از مهندس موسوی و بهشتی کسی نبود. کتیرایی آمد، بعد قطبزاده آمد. [به] دکتر بهشتی وقتی پیش از ظهر گفتم ظاهراً مجاهدین خلق هستند، گفت دکتر باهنر یا زوارهای برود. گفتم مجاهدین است و ایشان گفت پس ما نمیتوانیم دخالت کنیم. با آقا هم در خیال اینکه شاه را آوردهاند در مملکتشان به گفتوگو گذاشته بود. با آقا جریانی پیش آمد که مصلحت نبود دکتر یزدی آنجا باشد. برای اینکه بهانه دولت ایران در برابر مقدمالسفرا یا سفیر ترکیه داشته باشد، مصلحت بود بگوید من این کار را نکردهام. چهره خصوصی نیست. چهره انقلاب است. کارهایش با تصویب هیأت دولت، شورای انقلاب بوده. حالا او را ساقط کردن مثل این است [که] شورا خودش و امام را ساقط کند.
بنیصدر: ما بخواهیم روی حمایت شخص حرف بزنیم، باید از خیلی قبل شروع کنیم صلاحیتها را برسیم، جهات عمومی. از جهت عمومی دو نقطه مهم است. یکی لیبی. در شورا گفتند امام گفته چون در جلسه چهار مرجع تصمیم گرفته شد رابطه با لیبی نباشد، نکنید. امام گفت نگفتهام، چنین جلسه نیست. [دوم] ملاقات با برژینسکی، امام گفت مهندس بازرگان گفته نه من هویدا هستم، نه ایشان محمدرضاشاه. ولی مساله به این کوچکی بود. هشتاد دقیقه ملاقات برای چه بوده [؟] خصوص اینکه محمد منتظری خبر داشت و به روزنامهها گفته بود پخش کنید. فلسطینیها گفتند این مساله را یاسر عرفات در هواپیما با حافظ اسد بوده و گفته است این ملاقات…
معینفر: اگر حداکثر این بود اشتباهی صورت گرفته، زبانبران نکنیم. اگر اینطور است، بنده هم صلاحیت ندارم. نسبت به ابراهیم یزدی نه تعصب دارم… آدم طوری میشود، پدر آدم در میآید. از طرف وزارت خارجه قبلی اعلام شود این کار خیانت است. حضور من کمک به سر بریدن او است.
باهنر: اصل کلی قبول. اعاده حیثیت شود از طریق وزارت.
هاشمی: در این مساله اختلاف نیست [که] روی یزدی ضربه نخورد. بنیصدر هم که آنطور بحث میکند، نمیگوید یزدی مغرض بوده. یزدی در سیاست خود معتقد بود با لیبی رابطه پیدا نکند. بحث این نیست شما (بنیصدر) طرفدار هستید حیثیت او حفظ شود. مساله این است که شناسنامه او است. اگر اینطور است باید روشن شود. اگر کسی تبعه امریکا باشد، به علت قسمی که روی شناسنامه خورده، مشکل در کارش است. کسانی مدعی هستند که مورد اطمینان هستند که ایشان تابع امریکا است، باید به پرچم امریکا سوگند بخورد که منافع امریکا را حفظ کند.
بازرگان: دکتر یزدی تا آنجا که میدانم، یک وزیر در عالم دیپلماسی مخالفت داشته.
معینفر: یک موقعی کسی که دربهدر بوده چیزی گفته. شما دربهدر این را گرفتهای. ما این را نمیدانستیم. آینده این حرف مطرح میشود. اگر بنا است چنین باشد، باید حل شود، یک امریکایی آمده.
بازرگان: من از او پرسیدم، خوب است از او توضیح خواسته باشد.
بنیصدر: ایشان ماشاءالله (بنیصدر) باید از حمله شروع کند، کاغذ فریدون سحابی، او گفت به یزدی گفتم اهمال کرد.
موسوی اردبیلی: اگر جلسات اینطور باشد، به جای مسائل کشوری، این مطالب را مطرح کند، در اینجا تا صبح بحث شود، ارادت به دکتر یزدی نه یک ذره کم میشود، نه زیاد. ما همه همدیگر را میشناسیم. در اصل مساله من موافق هستم. دکتر یزدی آن روز که خدمت آقا بودم، خود آقا نام او را آورد. هم کلمهاش طوری نبود که او را وزیر کنیم یا وکیل. آقا گفت او را طوری حفظ کنید، فروهر را داشته باشید، دکتر یزدی طوری نباشد حیثیت او، صادق طباطبایی هم با این جوّ فعلی گفتم نمیشود. ایشان گفتند دکتر یزدی امریکایی نیست. واقع مساله، مصلحت انقلاب و شورا و جامعه را در نظر بگیریم.
بازرگان: در اول آبان که میآمدم، [با] اعلام عجز گفتم اشکالاتی بوده و دلایلی هست [که] شورا [باید] وضع دیگر داشته باشد. مساله مملکت است. در این پیام خداحافظی تکرار کردم وقت مملکت و… مسائل طوری است صرف این حرفها بشود. جناب مهدوی طبیعی است شخصی اسلامی، انسانی، سیاسی، [که توسط] یک جمع یا فرد مورد اتهام واقع شد، هم خدا و هم قوانین اجازه دفاع مشروع میدهد. به گذشته کار نداشته باشند. امروز یزدی، فردا دکتر سحابی، پس فردا بنده. اگر ایراد میگیرند باید جواب بدهم. اولین جلسه یکشنبه بود.
هاشمی: ضمن اینکه این حرف را قبول داریم، باید فکری کرد. فرمول آن را معین کنید. یا وزارت یا مشابه آن. شهسوارانی معاون صدر آدم قوی است و مدیرکل ثبت است.
حبیبی - خامنهای: دکتر کاتوزیان چه شد [؟]
موسوی اردبیلی: [کاتوزیان] گفت این درست نیست وزیری در کارها دخالت نکند [و صرفاً] یک مأمور در آنجا باشد.
احمدزاده: آنچه موجب شد بعد از گرفتاریهای دولت، دولت استعفا دهد، تعدد تصمیمگیری است. اگر این مطلب رفع نمیشود، دو ماه دیگر این بحثها میشود.
موسوی اردبیلی: در گذشته تجربیاتی بود. در این سبک جدید با آن اشکالات به کلی برداشته میشود. اما موفق خواهیم بود یا نه [؟]
خامنهای: دو تشکیلات نیست، کار بهتر است.
قطبزاده: فکر کنیم به کلی برداشته میشود، درست نیست.
احمدزاده: مطلب دوم این شکل کار بود. توضیحی دارند از قول کاتوزیان، گفتند به این شکل نیست. در مورد شما اینطور نیست. کسی که با شما کار میکند، مهندس سحابی است. این وزیر و نماینده شورا هر کاری را میتواند انجام دهد. کارهای عرضه به دولت چه بکند [؟]
هاشمی: تصمیم که گرفتم مینوشتیم. مساله وزیرهایی که عضو شورا نیست، از وظایف عهده رابط آن وزارتخانه با شوراست.
موسوی اردبیلی: امروز جایی که باید بروم، شروع کردم. فردی که مدیر آنجا است، کارش را انجام میدهد. در کاری میماند، احتیاج به غیرخودش است. با من مشورت کرد. گفتم بنویس یکی دو تا را که فعلاً سیاست شورا میدانستم گفتم نظر شورا این است.
[یکشنبه ۲۰ آبان ۵۸]
بحران کردستان
مهندس سحابی خلاصهای از جریان کردستان ذکر کرد [و گفت] کردستان در دست ایران نیست.
قطبزاده: اگر مصلحت است باید کوبید آنها [را] یا تبلیغات وسیع [کرد].
موسوی اردبیلی: باید اول آنها را کوبید که اگر فعالیت نظامی شد […]
قطبزاده: مساله تنها در مورد وزارت کار در نظر نگرفت.
بهشتی: درگیری با امریکا و غیره هم مورد نظر باشد.
قطبزاده: باید گفت چه کسی ضدانقلاب است.
عزتالله سحابی: در مورد کارگران به طور کلی و نقش فداییها، پیکاریها هم هستند، مسلمانها هم هستند. اول با ملایمت با کارگران صحبت شود، بعد حالی کنیم که موضع مخالفین ما ضد.
معینفر: مطلب مهندس سحابی به شکل کلی مطلب را لوث میکند و ما را مواجه با رضا اصفهانی، مجاهدین و غیره میکند. موضوع فداییهای خلق بسیار فوری و حساس است. ممکن است اعمال شدید در مورد آنها بشود. همین امشب هیأت حسننیت بروند تلویزیون، از آنها سؤال شود چه کردید. مانع سر راه را بگویند. افراد به عنوان فدایی خلق، اینها هستند که مانع آرامش هستند و [باید اینها را] شدید بکوبند. بلافاصله رادیو تلویزیون برنامه شدید مدونشدهای برای کوبیدن آنها بیان کند. سایر دستجات خودشان کوبیده میشوند. لااقل یک پیوستگی به آنها ندادهاند.
هاشمی: فداییها با استفاده از تیتر آزادی خودشان، امکانات وسیع، نه بازداشت و… در تهران فقط دست به ترور نزدهاند. تبلیغ علیه آنها نمیشود. همه کارها را میکنند، جز چند ترور. اگر اینقدر مهلت بدهیم، آمادهتر میشوند. در ظرف ۱۰ یا ۲۰ روز، ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر آنها را زندانی کنیم.
عزتالله سحابی: سروصدا نکنید [که] آنها را امامزاده کنید.
قطبزاده: اصل آنها را مشخص کنید شروع بکنیم یا نه. بعد نحوه کار.
بازرگان: ضمن تأیید حرفهای معینفر و مهندس سحابی در سطح کلی افشاگری صحیح مطلب که شروع شد، بچههای اشغالکننده وزارت کار گرفتن و کوبیدن تبلیغاتی داشت. اگر غیر از تشخیص ایشان مدارکی بود که مسلّم بود فدایی بودند، از همین نقطه شروع میکنیم. مصلحت نیست این موضوع با کردستان مخلوط شود. تا اثبات مستند نشده، نامهای از شورا خطاب به آنها [که] تند نباشد [و اعلام کند] این عمل شما کار صحیح نیست. نماینده معین کنید، با مدیرکل آنجا صحبت کند. عمل شما ضدانقلاب است و به نفع امریکا. چون اجرا نمیکنند، مدرک و بهانه صحیح برای کوبیدن شود.
صباغیان: در مورد کردستان، ارتباط دادن با یک محمل دیگر باشد.
فروهر: غرض از رفتن هیأت به کردستان، ارزیابی وضع موجود برای برقراری نظم و پایان دادن به درگیریها [است]. در صورتی که این مرحله بگذرد [… برای] زمینهسازی برای رسیدگی به خواستهای آنها، از قبل اختیارهایی که لازم بود از امام خواسته شده بود. در مذاکره با حزب منحله دموکرات، شیخ عزالدین و اینکه در صورت لزوم پاسداران جابهجا شوند و کسانی که بیکار شدهاند برگردند. متأسفانه از آغاز با حالتی برخورد شد که در مذاکره و تماس، موضع ما ضعیف شد. ضمن مصاحبه [مذاکره]، بعضی فرماندهان محلی سپاه یا فرمانده عملیاتی میکرد. به ارتش هم سرایت کرد. فرمانده لشکر رضائیه (ارومیه) توقف عملیات نظامی و رئیس ستاد مشترک که در کردستان راهحل نظامی وجود ندارد، موضع مذاکره ضعیف شد. اطلاعیه نخست هیأت صادر شد که هیچ مصاحبه نشود و [از] روزنامهنگاران و شخصیتها [ی] مذهبی خواسته شد که در واکنش نشان دادن، کار را ساده نگیرند. در چنین محیطی که پیدا بود حرکت ضدانقلابی برای برهم زدن محیط سالم مذاکره، حتی پیش از ما شروع شده بود، رویداد بانه، کشته شدن سربازان و افسران، مساله سردشت نمونه آن بود. جمعه ۱۱، پنجشنبه ۱۰ عید قربان [را] شیخ عزالدین، [در] سرتاسر کردستان به عنوان عید خون اعلام کرد و از همه روستاها خواسته بود به شهرها بیایند و تظاهر کنند و در تمام شهرهای کردستان انجام شد و شعارهای ضدجمهوری و انقلابی کمتر از همه جا در مهاباد بود. آنجا قدرت حزب دموکرات بیشتر بود. روز جمعه به مهاباد رفتیم، در آنجا استقبال شد. چند تن از محترمین شهر آمدند، ما را به سالنی بردند که عکس امام [و] شیخ عزالدین بود. اول عکس امام را گذاشته بودند. عدهای آمدند عکس عزالدین [را] بگذارند. کمی درگیری شده. از امام که من یاد کردم، دست زدند. دو مرحله گفته شد: ۱) پایان دادن خونریزی، ۲) مذاکره در محیط آرام. بعد از تعیین هیأت، اعلامیه داده بودند و سه شرط خواسته بودند: ۱) خروج پاسداران، ۲) به رسمیت شناختن حزب دموکرات، ۳) عدم جابهجایی ارتش. در متن اعلامیه، اساس مذاکره بر مبنای خودمختاری [ذکر شده بود]، در اعلامیه وفاداری به جمهوری اسلامی [و] وفاداری به رهبری خمینی [آمده بود و اعلام شده بود که] اکنون که حسننیت نشان داده شده است و [تشکیل] هیأتی برای رسیدگی به پایان دادن [و] رفع ستم فرهنگی، سیاسی و… ذکر شده، مذاکرات در محیط آرام باشد، [برای] پانزده روز تا یک ماه اعلام آتشبس میشود. ما با مدتدار بودن مخالفت کردیم. در آخر اعلامیه بنویسید دست به اقدامات زدیم، اگر دیدند تعللی شد حق استفاده از هر وسیله برای خود محفوظ میدارند. اگر بلافاصله موافقت میشد با خارج شدن سپاه که در خانه بود، شاید اعلامیه میدادند همان روز. مساله شیخ عزالدین هم مطرح بود. قرار شد به سردشت برویم. در سقز تحصن [بود]، ۱۵ روز بود دانشآموزان و فرهنگیان همه ادارات در تحصن بودند. نماینده آنها را خواستیم. امام جمعه سقز آدم نسبتاً خوبی بود، ملا عبدالله. روز بعد به سردشت رفتیم. قبلاً درگیری بزرگی به وجود آمده بود. عصر روز جمعه کامیونهای ارتش مورد تهاجم واقع میشود، [با] پنج کشته یک زخمی و شش گروگان، کامیون آتش زده. سعد مهدی از فئودالهای بوکان رهبر حزب زحمتکشان کُرد کومله [با] تمایلات مارکسیستی، فلاح شیخالاسلامی که پسر شیخالاسلام مریوان است که… شده، صلاحالدین مهتدین فئودال بوکان و از کمونیستها.
صباغیان: کردستان در دست ما نیست. ارتشی قدرت دفاع ندارد. دلایل این مساله: [۱)] دولت به تدریج مواضع خود را از دست داده، ۲) نقش اساسی دارد خانواده کسانی که آقای خلخالی [آنها را] اعدام کرده. در شعارهای تند بانه [بود] یکی خلخالی روانی اعدام باید گردد. خلخالی ۱۱.۵ رفته تا ۳.۵ بعد از نصف شب، ۲۳ نفر را اعدام کرده. تبلیغ زیاد علیه او شده. برخورد بد سپاهیان و دیگر اینکه برخوردهای بد داشتند، چون شجاعانه میجنگیدند. قرار شد به طالبانی مقداری اسلحه داده شود برای عمل در آن طرف مرز، ولی منوط به تصویب شوراست. تاکتیک ما [این است که] گروههای اخلالگر را جدا کنیم، مردم را جدا کنیم. اگر اسمش اشکالی نداشته باشد، خوب است آتشبس را نپذیرند. یک یورش قوی به آنها بشود، عدهای را محاکمه و تبعید کنیم، گروگانها را مبادله کنیم. گروگانها [ی] ما اکثر مردم عادی است. سپاهیها تمام ناراحتیشان گروگانهاست که حدود ۱۷۰ یا ۱۸۰ است. پول خیلی باید خرج شود. یک میلیارد تیمسار گفت بدهید فلاحی [تا] ۵۰ هزار سرباز استخدام بکنم و کردستان را نجات بدهم. فقر زیاد است. جنس در مغازهها تمام شده. برنامه درازمدت استقلال است. با طالبانی و عراق هم مذاکراتی کردهاند. ترکیه شدیداً کوبیده و نفس کردها درنمیآید.
قطبزاده: طالبانی زیر نظر سوریه است. سوریه گفت هر کار بخواهید از طریق ما عملی است.
صباغیان: طالبانی خود را خیلی قوی میداند.
عزتالله سحابی: حرف زیاد نمیزنم. تصویری که فروهر و صباغیان دادند، خیلی ناامیدکننده است. برداشت کلی ما این است کردستان دست ما نیست. آنقدر نومیدکننده نیست. یکی خود مردم با مردم. با روحانیون تماس گرفتم، همه پیش از آنکه [از] خودمختاری که آرمان ۵۰ یا ۶۰ ساله است [بگویند]، بیش از آن از آرامش میگویند. محیط رعبآور شده. خود مردم و روحانیون آنطور نیستند. اگر تحبیب شود، در میان گروههای سیاسی همه یکجور نیستند. حزب دموکرات خودش جلو آمده، اصرار دارد صلح برقرار شود، [میگویند] اگر شما بگذارید آتشبس برقرار شود، ۴۰۰ فدایی در مهاباد را تحویل میدهیم. فدائیان در حال حمله هستند، دموکراتها نگذاشتند. در گروهها دستگاهی است که به آن نزدیک شدیم. دموکراتها در نهایت خط شوروی و خودمختاری هستند. افراد مسلمان مفتیزاده بدنام هستند. حادثه سنندج را مسئول مستقیم، مفتیزاده میدانند. حادثه دروغی که به آقا گفتند. در کنار آن ارتش پاکسازی کند. دستجات سیاسی مذهبی، مذهبی بلی حزب ملت، حبیبی، دکتر پیمان و حاجسیدجوادی اثری ندارد. اینها بروند کار کنند، جهاد سازندگی و عمران ادامه یابد، ولی سرمایهگذاری زیاد نشود، ولی کارش خوب است.
فروهر: به نظر من کردستان در گذشته نسبت به آن کمتوجهی شده. تمرکز اداری قوی در سرزمینهای کردنشین […] کارهای یک قسمت از شهرهای آن منوط به ارومیه باشد که رابطه خوب با کردنشین ندارند […]. یک نمایندگی فوقالعاده دولت برای انجام یک برنامه کوتاه مدت با قدرت کامل بر سازمانهای اداری و کشوری و لشکری لازم است. قدرت ارتش و تبلیغ روی قدرت آن ضرورت دارد. در سردشت اگر من نرسیده بودم شاید ضعف به خرج میدادند و پادگان سقوط میکرد. آنچه را جمهوری اسلامی ظرفیت دادنش را به استانها دارد، لازم نیست در مذاکره داده شود، یکطرفه داده شود. حزب مسلح هیچ جا نباشد، حتی در کردستان. دست تحریک عراق روی عواملی که در گذشته حالت شرارت داشتهاند.
بهشتی: این گزارش با همین تفصیل برای شورا لازم بود. توجه به اینکه این تغییر مقارن با تغییر وضع اضطراری پیش آمد، یا جریان این برای دوستان به خاطر اهمیت مأموریت دوستان بود. دوستان همان روز که اینجا آمدیم، تلفنی تماس گرفتیم. پیشنهاد این است، یک گروه از شورا [که] مناسبترین همان گروه امنیت است. وزارت کشور، دفاع و خارجه مستقیم شریک باشند، سحابی [هم باشد].
عزتالله سحابی: من نباشم بهتر است. چندین کار دارم… مهندس صباغیان و فروهر به عنوان هیأت ویژه با هر فرد که آقایان مناسب بدانید و تقویت کنید کارش را ادامه دهد. استاندار و فرماندهان ارتش و سپاه موظف باشند از این هیأت تبعیت کنند.
خامنهای: نتایج [که] آقایان گرفتند صددرصد درست است. کار سیاسی، عمرانی، جلب قلوب، آنکه اشکال کار بود به نزدیک تصمیم برسید، یکی دو تصمیم جدی گرفته شد، شورا تصویب کند. سیل سپاه از آن طرف مرز میآید، باید جلو آن گرفته شود. تنها کسی که اِنقُلت داشت چمران بود؛ نه در کل طرح، طرح تکمیلی داشت. یک طرح امروز صبح تصمیم گرفتیم که حالا به آقای صباغیان گفته، قرار شد [از] سربازهایی که خدمتشان تمام شده، بیست هزار [نفر] بگیریم.
بهشتی: برای آنکه شورا با مسائل لحظه به لحظه است، [بررسی مسائل] سیاست خارجی [برای] اعضای شورا و دولت تا این لحظه وظیفه است. گزارش تفصیلی دوستان شنیده شده است. گروه با اختیارات تام از شورا معین میشود. هیأت اعزامی ویژه که در منطقه باشد، با اختیارات کافی.
[دوشنبه ۲۱ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
گزارش بنیصدر: سفرای مقیم پایتخت در ساعت یازده [به] وزارت خارجه آمدند. متن قبلاً تهیه شده بود، دادم به آنها. روز اول انقلاب میشد به سفارت حمله شود، ولی نشد. هشت ماه آقایان به دخالت ادامه داده [بودند]. امریکا [۱)] اعلام کند مجرمیت شاه یا اینکه بپذیرد هیأتی مجرمیت او را معین کند، [۲)] قبول کند اموال متعلق به ایران است. ۳) نسبت به رفتار گذشته پوزش بطلبد. نماینده الجزیره پرسید پیشنهادها غیر از این حرفهاست [؟] گفتم نه، چگونگی این حرفهاست. نماینده سوئیس بلند شد، اصطلاحات یونانی مطرح کرد، حرفهای حقوقی گفت، نمایندگان اروپایی برای او دست زدند، نمایندگان افریقا و اروپای شرقی خوشحال شدند. پذیرش شاه از طرف امریکا که حاکم بر ما بوده، تحقیر ما بوده. نماینده سازمان ملل خواست دستور برای آمدن نماینده او به ایران.
بهشتی: تصویب کنند بیاید و این پیشنهاد را به او بدهید.
بنیصدر: طول میکشد و افکار عمومی علیه ما میشود. بخشنامه به سفارتخانهها که حق اعمال جاسوسی ندارند. در آسمان کویت، جتهای امریکایی پرواز کردند و چترباز پیاده کردند. [به] کاردار سفارت فرانسه راجع به فعالیتهای بختیار اخطار کردم، گفت اگر اخلال کند، اخراج [میشود]. هانی حسن مقداری راجع به نقشه بختیار در بختیاری گفت. جواب امام به پاپ، وزارت ارشاد ملی در ۱۶ صفحه یک دوره […]. به امریکاییها گفته شد که اگر اقرار به مجرمیت شاه بکنند کار را حل میکند. فرهنگ، نماینده سفارت ما در امریکا پیشنهاد میکرد هیأتی برای رسیدگی [به] مجرمیت شاه بپذیرند، پنج نماینده باشد.
بهشتی: چه کسی معین کند [؟]
بنیصدر: خود نمایندگانشان باشد.
بهشتی: راه سوم، از دادگاههای عالی امریکا با [یا] هیأت یک کشور دیگر بازپرسی کنند.
معینفر: خلاف استقلال ما است.
بنیصدر: به استقلال ما ربطی ندارد. میرسند دلایل و مدارک جمع میکنند.
قطبزاده: اگر بپذیرد این مطلب را، لطمه به امریکاست و تردید دارم.
بنیصدر: این پیشنهاد را به قم دادم. گفتند شورا معین کند.
قطبزاده: بهترین راه این است. برک [پرکت] رئیس میز ایران در امریکا [گفت] مردم ما تحسین از انقلاب شما کردند و حالا جوّ تبلیغاتی دنیا علیه شما شده. جوّ هیجان علیه شما را من ندیدهام. حتی در کانادا تیراندازی شده. امریکا به هیچ عنوان نمیتواند مرد مریضی را به ایران بفرستد. میدانیم افکار عمومی شما علیه ما تحریک شده. در اینجا یک انسان است و یک عدهای باید تصمیم بگیرند. من قبول ندارم، شما میتوانید بفرستید دادگاههای امریکا شخص مرا محکوم کرد، چون بر خلاف مصالح ما فعالیت کردی، حق زندگی ندارید. در عین حال دو مجرم را در دنبالش گرفتند: قاتل لوترکینگ و کسی که اسناد سیا را پخش کرده بود. احساس من این است که اگر شاه برود، گروگانها آزاد خواهند شد.
خامنهای: اگر اضافه شود [که] امریکا اذعان به مجرمیت او کند، حل است.
قطبزاده: اگر بخواهید بحران رفع شود، تقاضای پذیرفتن مجرم بودن درست نیست. چه بلافاصله شاه را باید پس بدهند. اگر در حد بررسی، قضات ایرانی بروند بازپرسی کنند، آن وقت نمیتوانند بگویند جان او در خطر است.
هاشمی: پیشنهادی که به قطبزاده کرده، میتوان به آنها گفت. چون در یکی از حرفهای امام بود که اگر او را اخراج کنید و پولهایش را بدهید، ممکن است مساله را حل کند.
معینفر: چگونه با تلفن مذاکره با امریکایی میکند امام گفته نه [؟]
هاشمی: این مذاکره نیست و تا این حد امام میداند.
حبیبی: این حرف بنیصدر مبارزه تبلیغاتی است. او هنوز تقاضای پناهندگی سیاسی نکرده. اگر بکند، امریکا نمیپذیرد. بعد به دادگاه امریکا از او شکایت میکند.
بنیصدر: وقتی یک عده شخصیتهای دانشگاهی مراجعه میکنند که از امریکا بخواهیم.
قطبزاده: آنها که این حرف را زدهاند خودشان جلو بیافتند و قهرمان شوند که گروگانها را آزاد کنند. اگر امکان آوانس نباشد، چنین تقاضا [یی] مرگ سیاسی خودشان است.
بنیصدر: تقاضای استرداد از طریق وزارت خارجه. دولت امریکا رسیدگی به مجرمیت شاه در امریکا و نتایج قهری آن را بپذیرد. دولت امریکا بپذیرد که اموال شاه را […]
قطبزاده: با این فعل و انفعالات در مرز با رأی که شوروی داده، تقاضای تشکیل فوری جلسه سازمان امنیت [کنیم] در این ماجرا از پشت تلویزیون جریان شورای امنیت تمام مدارک مجرمیت شاه را بخوانیم.
به اتفاق تصویب شد.
معینفر: [درباره] صدور نفت به امریکا، قطع صدور آن امکانپذیر است. لطمه بازرگانی به ما نمیخورد. برای مدت قلیلی میشود تولید را پایین آورد. تلگرافی به وزرای اوپک راجع به امکان جلوگیری نفت.
[دوشنبه ۲۱ آبان ۵۸]
آینده شورای انقلاب و وزارتخانهها
حبیبی، سخنگو [ی شورای انقلاب]. تصویب شد [به] اتفاق آراء.
قطبزاده: دبیر، دبیر دوم، منشی، منشی دوم.
بهشتی [به عنوان] دبیر شورا تصویب شد.
مهندس معینفر [به عنوان] دبیر دوم، اتفاق آراء.
شیبانی، منشی اول. حبیبی، منشی دوم.
[دوشنبه ۲۱ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
بنیصدر: سفرای اروپایی آمدند و گفتند در واقع نسبت به آنها بدرفتاری میشود، دست آنها را میبندند، روی زمین خشک میکشانند. به دانشجویان تلفن کردم، گفتند نماینده پاپ چرا چنین حرفی نمیزند [؟] اگر در داخل هم بتوانیم رعایت اصول اسلام را بکنیم، در خارج آب در هاون کوبیدن است. به امام تلفن کردم و این را گفتم. جاسوس هم اگر باشد، میشود اخراج کرد.
حبیبی: اگر بگوییم جاسوس دارای گذرنامه سیاسی است، باید اخراج شود. مجرم عادی در مجموع بیشتر در شأن دادگستری است که برسد. باید تحت حمایت نهاد قانون باشد. اگر نماینده ایشان بدرفتاری را ببیند، دست و بال او بسته است.
[سهشنبه ۲۲ آبان ۵۸]
امنیت بیت امام خمینی
بهشتی: دو مساله است. دو تذکر در رابطه مساله امریکا و ایران، ایمنی منزل امام و امام، ایمنی اعضای شورا و محل شورا. این گروگانها پراکنده باشند. آقای مهدوی اعلامیهشان منتشر شد، هر کمیته یک شب با عدهای از اهل محل پاس میدهند.
قطبزاده: [در مورد] ایمنی منزل امام، وضع در آنجا فاجعهآمیز است. امام دیده یک عده دارند میروند از پشتبام بالا. یک عده از گردان مخصوص بهترین افرادی هستند از لحاظ نظامی، این عده با لباس شخصی آنجا باشند.
خامنهای: دفاع ضدهوایی ایران برای منزل امام. تیمی دیروز رفته بود، به من تلفن کرد [که] اینها چه کسانی هستند [؟] مشورت کردم، گفتند این کار عملی است، فقط یک نمایش است. من گفتم این نمایش خوب نیست. منزل امام خوب است برای رفتوآمد، ولی آنها که بودند موافق نیستند.
هاشمی: در مورد شورا، دو، سه جلسه جاهای مختلف باشد.
بازرگان: [بحث] امنیت امام و غیره ناقص ماند. صرفنظر از امنیت نظامی، امنیت پزشکی و مزاجی است. برای این سنین یک پزشک در ارتباط نزدیک باشد، عین قضیه طالقانی، حتماً یک پزشک در خانه باشد.
بهشتی: نباید مغرور باشد. فرقی است بین خمینی و دیگران. با یک اراده قاطع عمل میکند.
[سهشنبه ۲۲ آبان ۵۸]
جشن ۱۴۰۰ ساله
بهشتی: [در مورد] جشن، نظر آقا این است آخر ذیحجه باشد. در شهرها آمادگی پیدا میکنند. مدتهاست تدارک پنج هزار واحد کتابخانه بودند. خواهش شد آماده کنند، مقارن جشن باشد. شورا کسی را مأمور کند بیانیه لازم تهیه کند و مردم را ارشاد کند. نامههای به شورا خلاصهگیری میشود. هر عضو شورا مسئول قسمت خودش است.
معینفر: تذکر کوچک، حتیالمقدور ماشینی بشود. دوم، حتماً جا نگیرد، پشتورو باشد.
موسوی اردبیلی: در مورد ارشاد ملی، دکتر حداد کارهایی کرده. امروز هم جلالی آمده بود، در مورد جشن میپرسید چه کند. آقای باهنر بیانیه را تعیین میکند برای جشن.
بازرگان: آقا خصوصیت دارد که تعصب ندارد روی گفتهها، جشن هزار و چهارصدمین سال هجرت باید حسابی باشد. جشن برای روز خاص، عدهای دعوت شوند، حرکتی باشد.
معینفر: نظر به اینکه هجرت در ربیع بوده.
[سهشنبه ۲۲ آبان ۵۸]
نظرات امام خمینی درباره مسائل روز کشور
موسوی اردبیلی: ۱) راجع به شورا گزارش اجمالی دادم، [امام] اکثر آنها را میدانست. راجع به سه نفر یزدی، داریوش فروهر، طباطبایی سفارشی کردند که کاری به آنها داده شود و کنار گذاشته نشوند. [در مورد] آزادی زنها و سیاهها صحبت شد، موافقت کردند. خودشان فکر کردند خطابی به شورای انقلاب میدهم و راجع به سیاهها، [و] اسلام احترامی که به زن میگذارد. راجع به سیاهها که تحت فشار در امریکا هستند، راجع به ایذاء حتماً نباشد. هر روز یک نفر برود ببیند از سفرا. راجع به قطع رابطه، چرا قطع رابطه نمیکنید، آقا گفت بنیصدر میگوید اینها را باید پس داد، ولی لزومی ندارد. میگفت نترسید.
هاشمی: [در مورد] قطع رابطه بحث شود.
موسوی اردبیلی: گفتم کار به بنبست نرسد، گفت نترسید. راجع به آمدن کورت والدهایم.
بازرگان: آقای موسوی حرفها را بزند، توی حرف ایشان ندویم.
موسوی اردبیلی: [امام راجع به آمدن کورت والدهایم] گفت موافق نیستم. گفتم آمدن نماینده پاپ سبب شد که حرفهای شما گفته شود. آقا گفت اگر اعتراف کند موقف ما حق است و اعلان کند، آمدنش عیب ندارد. گفتم ملاقات میدهید [؟] گفت در وزارت خارجه صحبت میکند، بعد اگر لازم شد ملاقات کند. راجع به تلویزیون، تلویزیون امریکا حاضر است مستقیم پخش کند، هر دو را موافقت کرد. راجع به سپاه پاسداران، گفتم سپاه نارسایی دارد، ضعف فرماندهی، تضاد در خودش و با ارتش انسجام ندارد، از فرماندهی فرمان نمیبرد، بعضی افراد تصفیه بشوند. قرار شد در رابطه با وزارت دفاع، آقای خامنهای مسئول باشد. وجود لاهوتی را گفتم، یک ربع صحبت کردم. حرفی نداشت، گفت لاهوتی مخلص است، چه کنیم. گفت نمیشود توافق کنند [؟] خواستم بگویم تقسیم کار را شما بکنید، بعد گفتم فکری برای سپاه بکنید. گفت فکر کنم.
خامنهای: من گفتم آقای لاهوتی کجا باشد من معین کنم.
موسوی اردبیلی: [امام] در مورد خبرگان گفت عیبی ندارد. هفتهای یک بار همه یا گروه، گفت عیبی ندارد. [در مورد] جشن گفت آخر ذیحجه. [در مورد] کردستان گفتند فردا بیاید اعلان اسامی شورا.
[چهارشنبه ۲۳ آبان ۵۸]
بحران کردستان
بازرگان: سپاه پاسداران، آنچه مربوط به کردستان بود، مختصر گو اینکه تکرار است. مثل اینکه اعضای شورا تحویل نگرفتند مساله را. اصرار و استدعا دارم فردا که آقایان باید بروند، خامنهای و هاشمی هم حتماً بروند راجع به کردستان [و] جدیتر تصمیم بگیرند، حتماً پای ایشان در میان باشد. اولاً هیأت جالبی از جهاد آمدند، ساعت هشت میآیند. به مطالب آنها گوش کنید. خلاصه برداشت این است، در کردستان ضدانقلاب کوبیده میشود. انقلاب کردستان کوبیده میشود. به کارهای شما همان دید است که نسبت به کارهای شاه. آنها [یی را] که خلخالی اعدام کرده، شهید کُرد شده است. مساله دیگر، برادران مریوان که با آقایان صحبت کردهاند، باید صحبت آنها را شنید. یک حرف روز اول زدیم، درست توجه نکرد. به علت نگرانی شورا نمیدانم توجه بکند یا نه. از حرف آقایان که اینجا زدند، احساس کردم توجه دارند مبارزه اسلامی کُرد علیه ضداسلام توسعه پیدا کند. علیه نفوذ مارکسیسم و استالینیسم توسط مسلمانان مبارزه بوده. مسلمانهای آنجا را کمک نکردهایم. مارکسیستها از داخل و خارج تقویت شدهاند. از ایجاد پاسداران کُرد خودداری کردیم. افراد مسلمان آنجا در رابطه با ما چنین وضعی داشته باشند که به عنوان نهضت مسلمان حمایت شوند. حالا که میکُشند و کشته میشوند، چرا اسلام از بین برود [؟] آنجا را به دست استالینیسم ندهید. آقایان مریوان و گروههای دیگر، چریکهای غیرکُرد میروند با لباس کُردی با مارکسیستها میجنگند.
هاشمی: شروع حادثه از آنجا بود. در پاوه سپاه محلی بود.
بنیصدر: در خارجه میتوانیم قدرت نشان بدهیم. در داخل هم میتوانیم مارکسیستها را هم، آنها را بلدیم. قطبزاده بلد است. تا جلو آنها را رها کنیم، میروند. تبلیغات قرص روی آنها [صورت بگیرد]. مفتیزاده را کمک نکردیم، عبرت باشد. تصمیمات را قرص بگیریم.
بازرگان: در کردستان پیشنهاد دارم، گرچه ممکن است سوءاستفاده علیه من شود. یکی از وجوه شهامت این است که حالت بد را در نظر بگیرد. به عنوان احتمال، عقبنشینی را هم در نظر بگیرد. آنها پیروز شوند و خود شهامت داشته باشیم. آقا خودمختاری بدهند و بگویند دیدم خودمختاری شما چیز محلی است، به زودی امنیت برقرار [میشود]، کارمندان داخلی مال خودتان. فهمیدم امنیت برای شما مهم است، به شما ظلم شده، من ناراحت شدم. احساس درد میکنم. دیگر چنین چیزها نخواهد شد. لابهلای آن معلوم شود که این بیان خلخالی بوده، پاسداران جوانی کردند، خودتان پاسدار انقلاب باشید. افراد با حسننیت میآیند. قضیه بنیصدر را بگویند. سعی بکنیم به این صورت به رفراندوم بگذاریم. خیلی اثر مثبت دارد. اینها اول کُرد [هستند]، بعد ایرانی، بعد مسلمان.
بنیصدر: قسمت اول را در مورد خودمختاری موافقم. رسیدگی در دادگاه بشود، هماهنگ باشد.
قطبزاده: قرار شد هیأت متصدی کردستان کار را انجام دهد. این پیشنهاد را هم کرده. کردستان رسیدگی کند.
هاشمی: محتوای خودمختاری تا حدی مطرح است.
[چهارشنبه ۲۳ آبان ۵۸]
شورای انقلاب و وزارتخانهها
خامنهای: حدادعادل گفت چرا من را میگذارید، میناچی را برمیدارید [؟] بنده را برای هتلداری و غیره میگذارید برای این یک ماه، دو ماه.
قطبزاده: راجع به افراد که بحث میشود اینجا آزاد هستیم، ولی در عمل کار را باید انجام داد.
خامنهای: عالینسب میگوید چرا از نعمتزاده غافلید [؟] او را بگذارید [برای وزارت] کار. اسپهبدی [برای] بانک در لیست بنیصدر بود.
عزتالله سحابی: نعمتزاده در آن دفعه که قرار بود زمان مهندس، وزرا را معین کند، نعمتزاده در نظر گرفته شد، ولی قبول نکرد. نعمتزاده یا دهقان با هم خوب هستند. نعمتزاده کار مهمی دارد، ایرانناسیونال است.
خامنهای: عالینسب گفت اسپهبدی را بگذارید برای بانک مرکزی.
موسوی اردبیلی: با دکتر یزدی صحبت کردم، پیشنهادی به ایشان دادم، موافقت هم کرد. یزدی مقداری گلهمند بود. به ایشان گفتم آنچه سبب شد یک دفعه همه استعفا دادید چه بود [؟] گفت ناجوری جوّ. گفتم تو ذهن شما این نباشد. اگر قرار باشد همگی که در شورا و دولت بودیم باشیم، همان جوّ باشد و همگی استعفا بدهیم، کسی نیست. بیایید. آقا دستور داده، اصرار کرده [که] باشی. خلأ هست. هر کدام این خلأ را پر کنیم، کاری است. در جهان، انقلاب را علم کردهاند و بدنام کردهاند. یک تیم راه بیافتد در دنیا که انقلاب را معرفی کند، احیاناً از طرف آقا یا شورای انقلاب. این را پسندید. سطح بالا است.
قطبزاده: اگر خارج از کادر وزارت خارجه باشد، نمیشود. اگر جزو کادر باشد، سرپرست باید موافقت کند.
بازرگان: پست دکتر یزدی.
معینفر: کار بدی نیست. دو زبان ندانستن هم مهم نیست.
قطبزاده: قسمتی از کشورهای آفریقایی، فرانسه حرف میزنند.
عزتالله سحابی: مشکلاتی دارد. باید با بنیصدر حل کند.
[پنجشنبه ۲۴ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
بنیصدر: سفرای شورای امنیت را خواستم. یک ساعت بحث و گفتوگو کردیم. چرا شورای امنیت راجع به ما صحبت نکرده [؟] گفتند داخلی بوده. گفتم شاه در امریکا است. راجع به بانکها، حدود یک میلیارد و دویست را باید حساب شمارهای در سوئیس باز کنیم، به نام بانک مرکزی نباشد. از نظر پولی خیلی در مضیقه هستیم. سه خبرنگار [از] امریکا آمدند که بروند با آقا مصاحبه کنند، یکی سیبیاس. سه خبرنگار را دانشجویان سفارت امریکا گرفتهاند. هم او و هم نماینده دبیرکل را راه ندادهاند. نیوزیلندی است، نه امریکایی. گفتم شاه را نمیشود برگرداند، مگر افکار عمومی برگردد. هشت نفر از شورا گفتند به امریکا رأی نمیدهند، ولی به ما رأی نمیدهند. سه مخبر که باید بروند با آقا مصاحبه کنند، قرار شد روبهرو بحث کند با وزیر خارجه. کشورهای عربی در تونس جمع شدند، ما را محکوم کردند غیر از لیبی و عراق. کمیته بحران ما جمع شد، از رفتار امروز رادیو اظهار رضایت کرد. پیشنهاداتی داشتند. در بانک مرکزی با شوق کار میکردند. در وزارت خارجه همینطور. یک چیز را باید از پیش دانست. احتمال دارد که شاه ده روز دیگر برود مکزیک. مخبر گفت اگر مساله شما مطرح شود، شاید افکار عمومی بفهمد حرف شما [را]. یک روزنامه ایتالیایی آمد، با نماینده لیبی نشستم بیانیه…
[پنجشنبه ۲۴ آبان ۵۸]
رادیو تلویزیون
قطبزاده: بارها صحبت از رادیو تلویزیون شده. اعتقاد من این است هر کس از هر کجا کم دارد، سر آنجا خراب میکند. باهنر گفتند در برنامه کشاورز و کارگر تحریککننده بود. دیروز گوش دادم. نه تنها یک کلمه تحریککننده نبود، بلکه درست در جهت آسایش و راحتی و عملکرد طابق النعلبالنعل بود. بلکه فقط گفتار اولش درباره امپریالیسم امریکا بود. هاشمی میگوید دست مجاهدین است. این حرف است، نمیدانند چه دریایی است. توی سفارت امریکا بودند. گفتم لطف کنند ۷ یا ۸ نفر بیایند برنامه کارگر را تحویل وزارت کار بکنند. آنچه من میشنوم، اگر خط و ربط باشد انقلاب گفته. آنچه مسلّم است، مجاهدین خلق این را درست نمیکنند. تاریخ آن روشن است. من ساعتی ۲۰ تومان میدهم، در عرض یک هفته برنامهها را کنترل کنند. روزی ۵۳ ساعت برنامه. آنها که کنترل میکنند بابت ۵۲ ساعت برنامه… ۱۵۰ ساعت برنامه است. من حیثیت سیاسی خود را فقط روی دستور آقا گذاشتم.
مهدوی کنی: جریان گودها خانهها با آنها مصاحبه میکند. او خودش تحریکشده هست.
قطبزاده: یک ماه و نیم، دو ماه است گودنشینان پدر ما را درآورده. شهرداری تهران دو ماه است گفته سقفها ریزش میکند، با ژنراتور ریختیم، کانال آن لایروبی نشده بود. موتور گذاشتیم آب گودها را بکشند. در حال انفجار، مجاهدین آنجا هستند، فیلم میدهند مسجد آن بغل.
بهشتی: یک وقت بود نظام سرمایهداری در حال رشد بود، جلویش را میگرفتیم، آن وقت لازم بود. اگر نظام فعلی به تقویت سرمایهداری برود، جا دارد این برنامهها باشد. حتی برنامههایی که تا دیروز خوب بود، ممکن است. دیشب برنامه کودک، فیلم سازدهنی بود، عبارت از این است.
مهدوی کنی: شریعتینیا فرد فاسدی است.
قطبزاده: آقای جلایر مسئول کودک، ضد چپترین و مرتجعترین فرد است. شش ماه قبل با روسری آدمی آمده، خندیده، او را راه نمیدهد. هشت سال تمام در تمام روستاهای ایران تحقیق راجع به کودک کرده. در این مملکت از کجا آدم بیاورم [؟]
هاشمی: دنبال این رفتیم به قطبزاده کمک کنیم. بیشک خودش حسننیت دارد. افراد مرموزی هستند. نمیتواند او کمک کند. افراد بدهیم، جای آنها را پر کند.
بنیصدر: معرفی میکند، خیال میکند خودسر هستند.
معینفر: [۱)] یک عده کارشان خواندن روزنامه و شنیدن و دیدن رادیو تلویزیون باشد. ۲) رادیو تلویزیون فقط باید بوق باشد، فکر را عدهای بدهند.
بهشتی: گروهها میگویند نبودیم، گروه دیگر کار ما را خراب میکنند. هستیم با ایشان. بعضی دوستان آمدهاند اینجا، گفتند میخواهند رها کنند. سنایی آمده، میگوید با پنج معاون قطبزاده نمیشود کار کرد.
قطبزاده: جلالی، شاکرین، کریم خداپناهی و اطمینان معاون من هستند.
بهشتی: اگر افرادی را جذب کنیم، اینها هستند.
قطبزاده: این حرف درست نیست بگوید جلالی خوب نیست در خبر. آنکه در تولید است میگوید شاکرین فنی عوض شود. معلوم است دسته است.
خامنهای: آقای قطبزاده، برادر عزیز [!] شما میخواهید رادیو تلویزیون انقلابی باشد. این طوری نیست. گزارشهایی از گروه [های] مختلف است. از همه طبقات تا این ساعت، از هیچ ارگانی به قدر رادیو تلویزیون، افراد گوناگون نیامدهاند شکایت کنند. سرود خمینی ای امام، تکرار آن ضدخمینی است، به قم بگویید.
[شنبه ۲۶ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
بنیصدر: گزارش در مورد پس دادن شاه. وانس با آنها صحبت کرده. گفته است شاه را اخراجکن نیستیم. هانی حسن آمده بود، رئیس سازمان سیاهان آمریکا آمده لبنان. برای تشکر میآید اینجا.
قطبزاده: استقلال خود را از دست میدهیم.
بنیصدر: صبح به سفرای عرب و مخبرها گفتم بچهها قبول کردند، اعلامیه دادند. به عربها گفتم از صفویه تا اینجا، این سه ماه چقدر به شما عاطفه نشان داده شده [؟] چرا در تونس جمع شدید، علیه ما گفتید [؟] آنها انکار کردند. گفتم عراق چه میگوید [؟] او گفت روزنامه و رادیوی شما فحش میدهد. گفتم امام را شما اخراج کردید، در کردستان و خوزستان اخلال میکنید. رادیو تلویزیون ما نگرانی از شما نداریم. ملت شما با ما است. اگر دست از کارهایتان برداشتید، ما کارمان را رها میکنیم.
خامنهای: عراق، فلسطینیها پیشنهاد دادند اگر قرار است هرچه آنها گفتند بگوییم نه، اگر آنها سود میبرند و ما ضرر میکنیم. یاسر عرفات در دیدار با عراق راهحلی را مطرح کرده. امام مذاکره را رد کرد. فرمول دیگری مطرح است. مذاکره کردستان، مرز و غیره ما خودمان با عراق مطرح کنیم، از ایران تقاضای مذاکره کند. ما با کورت والدهایم قرار گذاشتیم. گفتم ما خودمان را با شما یکی میدانیم، با اسرائیل قطع رابطه کردیم. چقدر منافع خود را در خطر انداختیم. مصر بازار اسرائیل شده. رئیسجمهور سفر [مصر] توهین به رهبر ما میکند، سایر کشورها […]. هانی حسن گفت از ما دعوت کنید، به عنوان کنفرانس سران پیام امام بدهد. یک هیأت هادی و مدرسی آمدند. مترجم مدرسی بود، خوب صحبت کرد. قرار شد یک نفر دیگر ارائینژاد باشد، انگلیسی، فرانسه و عربی بلد است. بروند کشورهای عربی، اول تونس، مصاحبه سران. چهارم خود وزارت خارجه ۴۵۰ نفر عضو دارد. ۱۶۵۰ نفر اسم دارند، پرونده آنها را باید درآورد. محتاج است ترتیبی بدهند، مراجعه به مرکز اسناد بشود.
حبیبی: میانجیگری در مورد خاص میتواند مذاکره کند و میانجی باشد، روابط مستقیم با فلسطین داشتن.
خامنهای: چه عیب دارد مذاکره شود [؟]
قطبزاده: نسبت به فلسطینیها، عراق نظر مخالف دارد. ابونزال را از عراق نتوانستند بگیرند. توسط الجزایر هم چنین اقدامی بشود.
بنیصدر: فلسطینی برود به عراق بگوید شما یک طرف اخلال را قطع کنید و وارد مذاکره با ایران بشوید.
بهشتی: شورا اعلامیه بدهد و تحریک کند این کار تحصن و گروگانگیری.
بنیصدر: سفیر سوریه گفت چه میخواهید در کنفرانس سران مطرح شود.
عزتالله سحابی: آقا گفتهاند خود شورای انقلاب ابلاغ صادر کند.
[شنبه ۲۶ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
بنیصدر: دانشجویان امروز تحویل ندادند. حتی به احمدآقا و به امر آقا میگوید شما دو نفر را معین کنید، با او تماس داشته باشند، دو نفر صبح ساعت شش صبح بیایند سفارت. اینها بلیط را تهیه کردند، خودشان بلیط گرفتند و خودشان بفرستند. این سه نفر آزاد کردن تبلیغ منفی است. چند مساله، چند گزارش.
خامنهای: بچههای سفارت این اولش است. در هیچ مساله شورا را قبول ندارند. جوّ خطرناک است. چند جوان بچه خوب دارند. تحت تأثیر جوّ عمومی میگویند شورا نمیکشد. از اول ارتباط برقرار نکردیم. […]
بهشتی: قبلاً صحبت شد یک نفر از شورا رابط باشد. شما خندیدید و رفتید.
خامنهای: من نرفتهام.
عزتالله سحابی: مسئول موسویخوئینیها نیست.
بهشتی: باید دید.
خامنهای: حجتی کرمانی و غفوری رفتهاند (علیالمسموع) پیش آنها متحصن شوند.
بنیصدر: کشورهای عربی، وضع اروپا، افکار عمومی، هیأت کشورهای اسلامی. [به] گزارش سفیر ما در بغداد، جراید آنجا حملات را قطع کردهاند. این تحویل در اخبار جاری مربوط به ایران محسوس است. متن دیگر داده، با کفیل وزارت خارجه صحبت کرده در مورد مسائل مورد اختلاف.
قطبزاده: سفیر مقدمات را آماده کند، بر اساس توافق و حتماً مذاکرات در سطح وزیر خارجهها.
بنیصدر: با الجزیره لیبی تماس گرفتم، از طریق بانک مرکزی که اگر از جهات بلوکه کردن پول احتیاج شد، ارز دلاری آزاد کنند. موافقت کردند خریدها را برای ما آنها انجام دهند.
معینفر: از نظر پولی میتوانیم درست کنیم، تا سیصد میلیون دلار از بی.پی، بانک گفته نیاز نیست. وزیر خارجه لیبی تلفنهایی کرده. سوریه گفت انقلاب ایران سبب شد کمپ دیوید نگرفت. ما ارزش عمل شما را میفهمیم در زمینههای مختلف.
قطبزاده: در مذاکرات اول سوریه با دولت ایران گفتند احتمال مشکل ارزاق باشد؛ نصف آنچه داریم، به شما میدهیم؛ اگر خواستید از طریق ما بخرید.
بهشتی: در مورد سوریه و این کشورها دچار مشکل تضادآفرین هستیم. سوریه از نظر محلی یک عده مخالف دارد. وزارت خارجه ارزیابی کند تا چه حد است. دولت غیرمردمی، ضدمردمی است. گزارش تکثیر شود، وزارت خارجه و ما وضع خود را روشن کنیم. اظهارات شما و بنیصدر که گفتند متضاد است، اشکال ایجاد کرده. شما چه زبانی گفتید [؟]
حبیبی: فرانسه.
بهشتی: گفتم سخن بنیصدر و معینفر، هر دو، دو روی یک سکه است. از قول حبیبی گفتهاند دیشب شورا نظر بنیصدر را تأیید کرد. در اینجا که فارسی صحبت میشد، [به] مترجم گفتم باشد. در تبدیل مطلب اشکالاتی پیش میآید. فکر میکنم در نقل مطلب به یک زبان دیگر اشکال است.
معینفر: قرار شد به ارزهای غیر دلار بگیریم.
حبیبی: دیشب که مساله مطرح شد، پرسیدم در مورد دلار چه بگویم؛ گفتند آقای بنیصدر سهشنبه هفته قبل این مطلب را گفتهاند دلار نمیگیریم.
معینفر: گفتم هنوز دستوری نداریم. جواب این بود. قبل از این تاریخ مساله حل بود.
بنیصدر: وضع افکار عمومی، در اروپا به یهود، [و] در امریکا سیاهها پنج هزار [نفر] اعتراض کردند. رمزی کلارک نامهاش نرسیده است. به ما گفته است چگونه عمل کند. در… شرقی لسآنجلس تظاهرات علیه امریکا و ایران شده. جواب امام به پاپ [را] ۱۸ هزار دلار چاپ کردند در نیویورکتایمز و چهار فرستنده تلویزیونی گفتهاند. در کشورهای عربی، مطالب دیروز منعکس و انعکاس خوب بوده. در آلمان، ترکها تظاهرات مفصل کردند. [در مورد] داستان راجع به سازمان ملل، دو متن از سازمان ملل آمده، یکی مربوط به آزادی گروگانها تماماً. ۲) تأسیس محل رسیدگی، ۳) امریکا اعتراض به ادعای ایران در دادگاه امریکایی کند، ۴) تصریح دولتین ایران و امریکا که به اصول روابط بینالمللی و مفاد کنوانسیون وین پایبند است. ۱) تشکیل کمیسیون رسیدگی بینالمللی تحت نظر دبیرکل سازمان و پذیرفتن امریکا که جرایم شاه و آثار آن مورد پذیرش امریکاست.
بهشتی: این میگوید رسیدگی را بپذیرد [؟]
بنیصدر: کمیسیون رسیدگی کند. [اگر] قرار مجرمیت صادر کرد، امریکا تحویل دهد. ۲) دولت ایران حق استرداد اموال شاه و خانواده او را دارد و [در مورد] اموالی که بعد منتقل شود، دولت امریکا حق اعتراض ندارد، نتیجه قهری که اخراج شاه است بپذیرد.
معینفر: تحویل شاه.
بهشتی: این همزمان تصویب شد دیشب.
قطبزاده: ماده دو کشک [است]. دولت امریکا هیچ اختیار از نظر حقوقی و قضایی ندارد. دولت امریکا حق ندارد بگوید تو حق مراجعه نداری.
بنیصدر: پس دادن اموال را میگوید بدون حکم محکمه خلاف است.
قطبزاده: افراد تشکیلدهند [دهنده] کمیسیون چه کسی و با نظر کی [؟] اگر با نظر ایران نباشد، کاری میکند دو سه سال طول بکشد. نظر کمیسیون هرچه باشد، اگر مجرم بود، استرداد و دادن اموال او عملی است.
حبیبی: مساله برای من حل نیست. در اینجا سازمان ملل را به داوری قبول میکند.
بنیصدر: با نظر دولت ایران، زیر نظر سازمان ملل.
حبیبی: دیوان داوری است. باید محکمه باشد. کمیسیون نمیتواند. بنابراین این کمیسیون حکمیت به او داده میشود، مگر اینکه این کمیسیون از قبل حکم به مجرمیت کند، مثل دیوان لاهه.
موسوی اردبیلی: آقا این راه را رد کرد.
بنیصدر: محاکمه در تهران است.
موسوی اردبیلی: آنها خودشان افرادی را معین میکنند و گوش به حرف ما نمیکنند.
حبیبی: دبیرکل، امریکا را تحت فشار بگذارد که دادگاه ما از دادگاههای امریکا بخواهد.
بنیصدر: خطر دارد.
حبیبی: با جریان آلدومورو، فرانسه، کسی را که متهم به قتل او است، با وجودی که گفته شد جرم سیاسی است، برگردانده و گفته حد جرم به حدی است که نمیتوانیم ملاحظات سیاسی را در نظر بگیریم.
بهشتی: دادگستری تحت عنوان شورای عالی قضایی، تقاضای دادستان انقلاب را رسمیت بدهد.
بنیصدر: اینجا میشود گفت یک نفر از ایران، یکی اسلامی، یک بیطرف.
بهشتی: ما با اینها قرارداد استرداد مجرمین نداریم، ولی میتوانند این کار را بکنند. بازپرسی اینجا واقع شود. محل وقوع جرم اینجا است.
قطبزاده: آقا سه مصاحبه کرده؛ صریح گفتهاند تا شاه برنگردد، اینها را نمیدهیم. [خبرنگاران] گفتند اگر برنگردد [؟] گفتند تحقیق میکنیم. [خبرنگاران] گفتند اگر روابط را قطع کنند پس میفرستید [؟] ایشان گفتند اگر روابط به صورت عادی باشد، جاسوسی نباشد و مصلحت دولت ما باشد، روابطی هست؛ اگر قطع شد، تحقیق میکنم، آنها که جاسوس نبودند بروند و جاسوسها محاکمه و مجازات میشوند. گفتند مذاکره نمیکنم با کارتر، او میخواهد عدول کنم، نمیپذیرم. اگر او میخواهد شاه را برگرداند مذاکرهای ندارد.
معینفر: اینها را تحویل دادگاه انقلاب بدهند.
بهشتی: جوّ جهانی بد است.
خامنهای: به هر تقدیر و تدبیر، [گروگانها را] از دست بچهها خلاص کنیم. اگر یک عده بچههای ناباب نفوذ کردند، شما را در مضیقه میگذارند.
بنیصدر: امام روز اول گفته یا استرداد یا اخراج. اولی را رها کرده، استرداد خواسته.
قطبزاده: امام گفته اگر شاه [را] اخراج کنند، تخفیف میدهیم که رها میکنیم. اصل بر این است اینها مجرم [هستند و] باید محاکمه شوند. گفتهاند شاه را برگردانید به جرم آنها تخفیف میدهیم. سؤال بود؛ با یک عده دانشجویان صحبت شد که آنها گفتهاند هرگز آنها کشته نمیشوند. آقا گفت تا زمانی که در پناه اسلام هستند گزندی به آنها نمیرسد. اضافه کردم در رابطه است با عدم استرداد که محاکمه میکنیم آنها را. اصرار کرد کشتن است [؟] آقا گفتند در هرحال مجازات است.
بنیصدر: هیأت برای کشورهای اروپا، یک کسی که اهمیت داشته باشد ارائینژاد سرپرست [باشد]. آقایان روحانی گفتند سرپرست ما باشیم. معوق ماند. میتوانید حل کنید.
معینفر: سابقه چیست [؟]
بنیصدر: منتظری پیشنهاد کرد یک عده بفرستیم، هادی خوب است، انگلیسی و عربی بلد است. مدرسی نماینده امام در بحرین، ریاست وفد، مصلحت نیست به اینها بدهیم.
هاشمی: هادی نخبه است در کشورهای اسلامی.
بنیصدر: کنفرانس سران.
هاشمی: کنفرانس سران بالاتر باشد.
بنیصدر: حرفهای راجع به شاه مفت است. یک سند علیه او تهیه نشده.
معینفر- سحابی: یک هیأت بنشیند، علیه هویدا خیلی مطلب تهیه شد.
معینفر: شاه را بگیریم، خلخالی کلک او را میکَنَد.
خامنهای: یک موضوع است.
بهشتی: پرونده شاه یک ورق بیشتر ندارد.
قطبزاده: لاهیجی خوب است پرونده بسازد.
بنیصدر: در حقوق بشر خیلی فرمایشات فرموده، پیشنهاد کمیته بحران در وزارت خارجه. برای مرکز تهیه اسناد رژیم پهلوی کرده، لاهیجی این کار را بکند [؟]
هاشمی: لاهیجی را نمیشود اسناد را در اختیارش گذاشت.
بنیصدر: بعضی وزارتخانهها و احتیاجات از امریکا فهرست تهیه کند تا وزارت خارجه معین کند.
[یکشنبه ۲۷ آبان ۵۸]
شورای انقلاب و وزارتخانهها
رجایی: در دوره قبل که خدمت آقای مهندس [بازرگان] بودیم، دیپلمههای بیکار مطرح شد و یک کمیسیون قرار شد به وضع آنها رسیدگی کند. مساله به طور خبری در روزنامه خوانده، در رادیو شنیدهام نزدیک ۵۰۰ هزار نفر از کنکور ماندند. اگر ۱۰۰ هزار کار داشته باشند، ۴۰۰ هزار بیکار هستند. مشکل ما در این است تنها وزارتخانه بود که اجازه استخدام داشت و مردم رو آوردهاند. در شهرستانها، در بعضی ادارهها، درِ اداره را جوش دادهاند. بعضی جاها کانون بیکاران تشکیل دادهاند و خواستهاند به آن رسمیت بدهیم و از انتخاب فرد توسط ما جلوگیری کردهاند. عدهای دیپلمه و بیکار و عدهای مزاحم وجود دارد. جهاد سازندگی نسبت به این دیپلمههای بیکار فعالتر باشد. زودتر اقدام کنند که اگر پول هم خواستیم بدهیم، آنها بگیرند. اگر ما بدهیم، بعد باید استخدام کنیم. ولی جهاد مساله استخدام ندارد. فاصله افتاده و من از وضع کمیسیون خیلی اطلاعی ندارم.
بهشتی: جهاد تصمیمی اصولاً از جهت فعال شدن کار گرفته و در جهت ساماندهی است. شکی نیست، سرعت کار طوری نیست، میشود با سرعت معقول جلو رفت. جهاد مقداری میتواند کمک کند. فکر میکنم بعضی واحدهای دیگر این امکان را داشته باشند. وزارت راه با فعالتر کردن کارهای راهسازی، عدهای را جذب کند. بعضی کارگاههای وزارت راه تعطیل است.
حبیبی: مسائلی که مربوط به فرهنگ و آموزش عالی است، تزکیه و تصفیه. بلافاصله پس از انقلاب، دانشگاهها شروع به تصفیه هم دانشجو و هم استاد کردند. عده زیادی را اخراج کردند، به عنوان ضد دانشجو اخراج کردند. در مقابل اینها دولت نتوانست کاری کند. شریعتمداری نامهای نوشت به مدیریت دانشگاه و گفت این اعمال خلاف مقررات است. استادان اخراجی، جامعهای به عنوان استادان دانشگاه تشکیل دادند، اول مسکن، بعد دواعی و بعد دانشگاه اصفهان، خدمت بعضی آقایان رسیدهاند از قبل.
چمران: درباره گفته حبیبی و ایشان صحبت کنیم. خطر بزرگ که همه کشور و انقلاب را تهدید میکند [این است که] تصمیمگیری به جای اینکه در محل مسئول باشد، به کوچه و بازار کشیده شده. روی موج احساسات تند که به احتمال صددرصد توطئهگران تحریک میکنند و کارها فلج میشوند. به مقدار زیادتر در ارتش است، با شعارهای تندتر و چون هر کس شعار تندتر بدهد مقبولتر است، نمونه زیاد است و خطرناک. دستگاه تبلیغاتی ما طوری است که تندتر شعار بده، مقبول است. این را انقلاب ما حل کند. محل تصمیمگیری و مرجع قانونگذاری باشد که حرف زد، خیابان علیه آن شعار ندهد. خودم چون سابقه درگیری با چپها را داشتهام […]، در ارتش با دستهای مرموز سبب فلج کردن برنامه ما هستند. سه کار بود. شورا، طرح توحیدی چون احساس کردند من از آنها عمیقتر بودم و روشی که مکتب اسلامی است، دست چپیها کوتاه میشود، وسط معرکه میآیند. در طرح بند زیربنا گفته شده خط فلسفی مجاهدین و درجه افسران را که دکتر چمران میخواهد طرح توحیدی را پیاده کند، پادگان را به هم بزنند. بخشنامه نوشتم [که] هر کس از این کارها بکند، ضدانقلابی است. وقتی خودم و ایشان گفتند بیایید، گفت با شما کاری ندارم. آنچه باید تصمیم گرفت، به قدرت انقلاب یا آقا [باید] حرف اینها نهایی باشد. در مورد ارتش یک بار بحث کنیم [که] ارتش میخواهیم یا نه [؟] شعار انحلال ارتش، وقتی گفته میشود ارتش لازم است، آقا و شورا میگویند. نباید کسانی آن را بگویند. سه کار باید کرد: ۱) محل تصمیمگیری مرجع قانونگذاری برای همه روشن باشد. همه مردم و احزاب تسلیم آن باشند.
بازرگان: پاسداران و روحانیون.
چمران: ۲) [بین] مسئولین هماهنگی باشد تا عده دیگر به علت جهل یا علت دیگر، عدم هماهنگی نباشد. ۳) این رهبری با مرجعیت خودش باید متقی باشد، مدیر باشد، قاطع باشد و از مردم جلوتر قدم بردارد و مردم دنبال آنها بروند، نه اینکه رهبری به دنبال مردم برود.
بهشتی: وزارتخانهها در یک فرصت معقول نظراتشان را درباره معیارهای پاکسازی و کیفیت پاکسازی که احیاناً مرحلهای فکر میکنم باشد، در این مرحله با این معیار پاکسازی مرحله بعد وزارتخانهها بنویسند. شورای انقلاب در جلسه عمومی یا جلسه امور اجتماعی و داخلی تصمیمگیری کند. [طی] بیانیهای از شورا، آن را به اطلاع عموم برساند. نظیر آنچه در دادگستری عمل شد.
چمران: چون تجربه زیاد است، اگر عدهای منتظر پاکسازی باشند، کار نمیکنند و فلج میکنند آنهایی که باید پاکسازی شوند.
بهشتی: اگر مصلحت باشد، مربوط به این بود.
خامنهای: آئیننامه دارد با ضوابط تصفیه.
حبیبی: توضیح: شورای انقلاب لایحه پاکسازی و تصفیه را تصویب کرد. علاوه بر آن دستورالعمل پاکسازی و سالمسازی دستگاههای دولتی منظم شده و جناب مهندس به صورتی که پخش نشود، به وزرا دادند. اگر راجع به آن نظری هست، یکبار در شورا مطرح شود، در اولین جلسه مطرح کند و تصمیم نهایی بگیرد.
بازرگان: مساله اساس حاد یراد به الحق و نیز یراد به الباطل هم هست. از نظر انجام کار، شده، هم قانون آن و هم آئیننامه. تذکر شفاهی، تا اعلام کمیسیون تنظیم آن خامنهای بودند، هاشمی بود. برای اجرا لنگی ندارد. وزرای باقی در جیب خود دارند، هم افراد، هم آئیننامه، هم قانون. بعضی وزارتخانهها مشغول شدهاند. وزرای جدید از سلف خود بگیرند یا از بایگانیها. میشود تجدید نظر کنند. کدام مقام حق تصمیم دارد [؟] شورای انقلاب جمهوری اسلامی و اگر لازم باشد آقا. غیر از این چیزی نیست واقعاً. شورا بگوید، رادیو تلویزیون پشت آن بایستد، جلو این بازیها گرفته شود. هر روز هست و جنگ میشود. کارها نامهای خود شما یا شورا بدهد، رونوشت به دادگاه انقلاب. اگر میشد وزارت ارشاد منتشر کند.
بهشتی: پیشنهاد مهندس، همین که تصویب شده اجرا شود. کسانی که ندارند در اختیارشان باشد، اگر نواقصی نبود.
خامنهای: کمیته پاکسازی در نخستوزیری بود، برای انتصابات و پاکسازی، برای هر دو. چمران، موسوی، خامنهای، صباغیان و بنده، هاشمی نبود، ابتکار.
[دوشنبه ۲۸ آبان ۵۸]
مساله گنبد
هاشمی: ترکمنها معتقدند یک سری اراضی غصبی است و میخواهند تصرف کنند و مدتی است شروع به تصرف کردند. اراضی موات بوده، پهلوی یا پسرش ثبت داده. اشخاص ۲۰ هکتار تا هزار هکتار از دولت گرفتهاند، احیاء کردهاند. ترکمنها میگویند غصبی [است] و تحریک از طرف فدائیها شدند. سیصد هزار زارعین آنجا کار میکنند و چیزی ندارند. نصف دو ثلث میگیرند. ترکمنها اینها را میخواهند خارج کنند. با این تجاوزات، کشت مقداری متوقف شده. گروه پنج نفری وارد ماهیت شده. طول میکشد. گویا در این گروه افراد ناباب هستند، تغییرات تحصن کردند. کروبی از طرف امام آنجا هستند [به همراه] مسعودی، امینی، طباطبایی و دادستان انقلاب. افراد از منطقه آمدهاند. با مجموعه مطالعات [به] اینجا رسیدهایم شورای انقلاب اعلامیه بدهد [که] این اراضی مشکوک [بوده] و باید کمیسیون تکلیف آن را روشن کند. زیرنظر واحد مجتمع اسلامی که آنجا هست، با کمک وزارت کشاورزی و کشور کشت شود که کشت تعطیل نشود. بذر میگیرند، کود، تراکتور، و اسباب. یک نفر با حفظ حقوق مالکین کار کند تا کشت انجام شود. کمیسیون کار خود را ادامه میدهد. از نظر مالکیت، وقتی کارش روشن شد، عمل میشود. محصول، مال مالک میشود، با کسر خرج. تنها راهحل ممکن این است. در گنبد تظاهرات است، تعطیل است. بلوچها فرار میکنند. ترکمنها شلوغ میکنند. در کنار آن، ارتش، ژاندارمری و سپاه تقویت شود. از منطقه هم همین را خواستند. گروهی هست به اسم مجمع اسلامی که دولت معین کرده، اراضی که نزاع نیست بکارند. اراضی مورد نزاع کلاً در اختیار این مجمع گذاشته شود. این مجمع امکانات ندارد. وزارت کشور و کشاورزی امداد میکنند، بذر میدهد، کمیسیون پنج نفری کار خود را انجام میدهد. در این فاصله از کشاورزان بلوچ استفاده میشود. ابزار کشت استفاده میشود، ولی حقوق آن محفوظ. محصول منهای خرج، مال صاحب آن [باشد]. اراضی مال بنیاد است. اراضی مال کسانی است که کاری ندارند.
موسوی اردبیلی: معتقدم این مساله اول در عمل به اشکال برمیخورد. زارعها و آنها که زمین ندارند یا کم دارند، اختلاف ایجاد میکنند. اگر میخواهیم واقعاً زمینی را تقسیم کنیم بین زارعین، و این برنامه از یک جا شروع شود و از همین گنبد، بدانند نوبت اینها را امروز و فردا نمیکنیم. فکر میکنم این زمین موات بوده یا دست پهلوی و امثال او کارهایی که صلاح نیست شده، زیر بنای شرعی ندارد و گذشته از اینکه مقدار مال بنیاد، اگر هیأتی برود زمین را تقسیم کند با اولویت، یکی دو نفر کارشناس مذهبی، یکی دو نفر کارشناس وارد، پنج یا ده یا بیست هکتار زمینهای ۶۰۰ هکتاری، یک مالک است، اگر هیچ.
هاشمی: الان که موقع کشت است.
موسوی اردبیلی: الان میروم یک هفته حل میکنم. میروم زمینها را تقسیم میکنم.
معینفر: [درباره] مساله آنجا ضمن اینکه صحبت آقای موسوی قبول، تقسیم زمین مقدم بر هر چیز باشد، [اما] اشکال تقسیم زمین نیست. اشکال غیرترکمنزدایی است. اگر قبول کنیم آمار ۳۰۰ هزار زابلی [در] آنجا [را]، میشود یک وجب زمین به آنها داد. تحریکات است و استقلالطلبی موقع کشت است. زمین معطل نشود. باید زمین را راه انداخت. اعلامیه [ای] شورا بدهد، در آن مالکیتهای بزرگ را بکوبد و این وعده که اینجا تقسیم خواهد شد [و] به همه افراد مستحق زمین داده میشود؛ پهلوی و اعوان او به عنوان احیاء مقداری را بردند و خوردند. چون نیاز به وقت دارد، به نیابت از شما مردم، الان بنیاد یا مستضعفان یا مجمع اسلامی به نیابت از شما شروع به کار کند. بلافاصله کار را شروع کنند، هیأتی برود زمین را شروع به کاشت کند، بلافاصله یک قسمت را تقسیم کند.
بهشتی: اصلاح میکنم، اگر اعلامیه بدهیم وزارت کشور به هر شخص حقیقی یا حقوقی که صلاح بداند، نمایندگی بدهد. ۲) راجع به تکلیف محصول آن باشد که بعد به مالک بدهیم. تکلیف محصول با دستورات اسلامی معین میشود. ۳) بنیاد خوب است تحت این دو عنوان، هم مسئول بنیاد، هم نماینده شورا. بنیاد اراضی وسیع دارد. وزارت کشاورزی اراضی قابل کشت را بدهد. تأکید کنیم دولت شورای جمهوری انقلاب اسلامی ایران به همه آنها که سابقه کشاورزی دارند، بر طبق اصل قانون اساسی، زمین خواهد داد و وسایل کار. به طوری که معلوم باشد در همان خط اقتصاد آینده بپذیریم، با حمله به مالکیتهای بزرگ.
هاشمی: چیزی که آوردهاند، همه رؤسای قوم بودهاند، امضاء کرده [اند]، صورتجلسه توافق گنبد را خواند. من معتقدم که اگر موسوی بروند، با قدرت و پشتوانهای که دارند […]
بهشتی: برای حل فوری، همه حاضران قبول کردند مجمع اسلامی، کشت زمینهای مورد اختلاف را بگیرد. فرمول ندادهاند. اگر قبول است، روی اصلاح و تکمیل اقدام شود.
سجادیان: اراضی در تصرف کیست [؟]
هاشمی: مالکین ۱۰ یا ۲۰ یا ۵۰ و بیشتر هست، گرفتند، احیاء کردند. ترکمنها آنها را میگیرند. اشکال این است کشت صحیح نمیکنند و کشت کم میکنند به عنوان تصرف.
سجادیان: اینها که مالک را راه نمیدهند، اول دعوا میشود که.
هاشمی: این را همه قبول کردهاند، این زمین را سه ماه دیگر تحویل میدهند.
معینفر: با فرض درستی مطلب سجادیان، راه دیگری نیست.
بهشتی: شش نفر نوبت گرفتهاند. این پایه مورد توافق نیروها و گروهها به عنوان مبنی، دوستان قبلی روی طرح نظر تکمیلی بدهند.
پایه تصویب شد.
مهدوی کنی: ما میخواهیم تقسیم اراضی بکنیم شبیه کار رضای پهلوی بههم بریزیم بساط کشاورزی را یا درستتر کنیم [؟] هر طرح میدهید، نه طراح هستم و نه عقلم میرسد. همان عمل آنها و بههمزدن کشاورزی تکرار نشود، ولو عمل احساساتی انجام میشود. اینها میتوانند کشت کنند [؟]
بهشتی: این مطلب بیتوجه به عرض بنده بود. پیشنهاد ما تکلیف مالکیت و محصول را دو، سه ماه یا بدون مدت در آینده نزدیک، شورای انقلاب معلوم میکند مشکل کشت و امنیت حل شود.
هاشمی: بسم الله الرحمن الرحیم. با شرایطی که در گنبد پیش آمد، تصرف قسمتی از اراضی غصبی، ۱) کلیت قضیه دچار ابهام و سبب درگیری و ناامنی [شده]، مراتب زیر به تصویب شورای انقلاب رسیده. اراضی که مالکیت آن بدون نزاع است، دست متصرف اراضی که مورد نزاع است و حقانیت طرف، مستلزم تحقیق است، در اختیار مجتمع اسلامی برای کشت این اراضی با استفاده از ابزار مالکین با توجه به حقوق آنها استفاده میشود. ۵) نیروی انتظامی، ارتش، ژاندارمری، سپاه پاسداران موظف به رعایت هستند.
قطبزاده: این مساله که هست، اعلام اینکه زمینهای مورد دعوی نیست به کشت خود ادامه دهند، سبب دعوا میشود. این اراضی که تا این تاریخ مورد دعوا بوده، همان زمینها.
باهنر: اگر این طوری ارائه کنیم، طرح انقلابی ندادهایم. در ضمن اجرای مساله بگوییم زمین میدهیم.
بهشتی: من اینطور ننوشتم. شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران در اجرای اصول کلی انقلاب اسلامی که در پیشنویس قانون آمده، مصمم است مساله کشاورزی را […].
منتظری: قانون اساسی تصویب شده.
بهشتی: اگر آقای موسوی بپذیرند بروند.
بازرگان: به زودی هیأتی برای رسیدگی میآید.
موسوی اردبیلی: اگر حاضرید برنامه کشاورزی را در ایران شروع کنید، در سطح ایران در تهران گفتن اشکال ندارد.
حبیبی: اعلام از رادیو گرگان دردی [را] دوا نمیکند. چند نفر میآیند تهران.
یحیوی: چرا بترسیم [؟] اگر کار ما اصولی است، از وزارت کشاورزی بخواهیم در برنامه شروع کنند، تقسیمبندی در همه جا، مطمئن باشند افراد پیدا میشود. در اهواز بنیاد مسکن یک قاضی شرع برود خانهها را بگیرد و به اجاره منطقی بدهد به مردم.
[سهشنبه ۲۹ آبان ۵۸]
رادیو تلویزیون
موسوی اردبیلی: قطبزاده در عرض پنج دقیقه توضیح بدهد. راجع به اعتصاب تصمیم گرفته شد، خودش رأی داد.
قطبزاده: هیچکدام نه وقت دارند به رادیو گوش بدهند. هرچه بگویند گوش میکنند. اعلامیه پنج بار در رادیو و یک بار در تلویزیون آمد. نوار موجود است. عرض کردم کادری که بتواند تبلیغات عظیم گوبلزوار ایجاد کند، وجود ندارد. کسانی که اهل فن هستند، بیایند تفسیر بنویسند.
بنیصدر: خودتان هم بنویسید.
قطبزاده: بیایند حرف بزنند. خامنهای بنشیند در مجلس خبرگان، پیشش آدم بفرستم حرف بزند. گفتند خودت میشود تفسیر بدهی [؟] کردستان، خوزستان، فارس تفسیر میخواهد.
هاشمی: حرف قطبزاده تا حدی قبول. در آنجا افرادی هستند که خودبهخود برای این کارها نمیجوشند، در صورتی که سیاست ضد این را میجوشند. نطق علیه سیاست یا علیه سیاست حاکمه بوق میکند. اشکال کار شما [این است که] افرادی که ما داریم مینویسند، بغتتاً مینویسند، کادر بزرگ آنجا حقوق میگیرد.
قطبزاده: در رادیو تلویزیون، اول که آمدیم، ۱۷۰ یا ۱۸۰ نفر را بیرون کردیم. ۱۲۰ یا ۱۳۰ آدم مسلمان آورد. یک کادر نه هزار نفره فاحشهخانه مملکت، با عرض معذرت، به این عده که وارد آن شده، نمیتوان آن را اصلاح کرد. «همدان دور کردش نزدیک». تا ۲۰۰ نفر آدم دیگر، ۳۰۰ نفر با حقوق مکفی استخدام میکنم. برای مثال گروه ایدئولوژیک معادیخواه بود. از اخلاق بگذریم، بد و بیراه از موقعی که رفته، التماس کردیم به گروه ایدئولوژیک، برای تمام محرم نیم ساعت…
نعمتزاده: اینها در کتاب خوانده شده. رفتیم، کارگر بیکار ۹ ماه بیکار است. میگوید اکثر کارگرها که تحریک میشوند، زیربنای مذهبی ندارند.
هاشمی: خود قطبزاده کشف کرده برنامه کارگر زیر نظر یک فدائی بوده.
قطبزاده: تعدادی نویسنده طاغوتی داشتهایم. اینها را ندادیم، جایش آدمهایی بخواهیم. روزنامه جمهوری ۷۰ هزار سریع به ۲۵ هزار رسیده. از روز اول گفتم زودتر از همه، صداوسیما هرچه استعداد است بیاید، همه رئیس کل قوا نشوند.
بهشتی: این مساله را حل کنید. مدیریت آنجا، معاونین فنی شما، آنها که سردمدار هستند، دافعه دارند.
قطبزاده: اینطور نیست.
بهشتی: امروز صحبت کردم. دیشب صحبت کردم، نپذیرفته. [با] بهزاد صحبت کردم، گفت حاضرم بروم در شورا باشم که در تصمیمگیری دخالت دارم. با گروه خود میروم.
قطبزاده: بگو بهزاد، اگر میخواهی کار کنی بیا یک گوشه کار کن. طرز تلقی درست نیست.
رجایی: بخش آخر درست نیست. خود قطبزاده بهزاد را میشناسم [شناسد؟]. متخصص الکترونیک است و قطبزاده نیست.
قطبزاده: من رادیو تلویزیون را تحویل تیم او میدهم. تمام ناراحتیهای مملکت را گردن رادیو تلویزیون میگذارد. همه کسانی که آمدند، پست معاونت ندارم.
موسوی اردبیلی: شما خودتان هم زبان ما را میفهمی و خیلی زرنگتر هستی. فلسفه اینکه در شورا هستی، شورا را بردی آنجا، نه اگر آنجا را ما اداره کنیم، هر وقت خواستند یک برنامه دلخواه خود را ارائه کنند. وقتی طالقانی بود، خواستند او را علم کنند. وقتی راجع به انتصاب شد، شما گفتید گوش نمیدهد، بنده گوش میدهم، تلویزیون دارم، تماشا میکنم. شما عضو شورا هستید. خودت طرح کردی. اگر درست نیست، بگو اشتباه است. آنچه ناراحت میشوم، طرح را میریزیم میدهیم دست تو. قطبزاده مدیر قاطع است. من دلم میخواهد بگویم قطبزاده را حرفشان را نمیخوانند. بنابراین شما و من ندارد. سیاست مملکت است.
قطبزاده: علت وجودی همه ما این است: شورا. کار شورا را بردم آنجا، اگر مخالف باشم، اعلام میکنم. تصویب شد شورا را در نهایت قدرت انجام میدهم، در حدی که انتظار این شورا هست، در اجرای این عمل با تمام امکانات. نگاه کنید به ساخت ارگانهای مملکت. اگر ۵۰ درصد باشد کردیم، وقتی بالاتر نه. اگر سیاست است تفسیر روی آن بگذارند، شده سه تفسیر روی آن گذاشته شده. تنها کافی نیست. فردا بروید گفتند اعلامیه را شورا بدهد، اگر عمل بکند ۵۰ هزار اعلامیه خوانده میشود. فاتحه بیالحمد خوانده میشود. اعلامیه برای بسیج است و یکی هدایتکننده. نعمتزاده سه نفر بفرستد، برنامه کارگر را اداره کند.
نعمتزاده: میفرستم.
قطبزاده: اگر سه نفر [که] سهل [است]، سیصد نفر [هم] بفرستد، ولی دنبال نکند، کارش درست نمیشود.
مهدوی کنی: در اینجا سرنوشت مملکت دست ما است. نباید مجامله شود، شوخی شود. اگر آقایان شورا تشخیص میدهند یا تردید دارند [که او] نمیتواند اداره کند، صریح بگویند نمیتواند، برود کنار. اگر میتواند بکند، تقاضاهایی دارد، آن را انجام دهید. اگر مساله اولی است که نمیکند، اگر صراحت ندارید چرا مجامله میکنید [؟] من میگویم نمیتواند.
عزتالله سحابی: میدانم میتواند. بهتر از او نداریم. دستگاه دریا است و از عهده جناح اسلامی برنمیآید. چپیها بیست سال است روی تبلیغات روزنامهنویسی شعار کار کردهاند. ما مسلمانها هفت یا هشت سال است.
منتظری: افراد خوب داریم.
هاشمی: قطبزاده بهتر است، میتواند اداره کند. با ادله که صحبت میکنم، افرادی هستند آنجا که وفادار نیستند. اگر تفاهم کند، افرادی را بگذارند که مدیریت ایشان را تعهد درست میشود. شورای خبری، روحیه مجاهدین خلق در آن حاکم است. مسئول خبر وفادار به انقلاب نیست. در برنامه دیگر و تولید است که انقلاب را صحیح نمیداند. پیشنهاد من این است، یک عده میخواهند ما بپذیریم افرادی را معین کنیم، پست حساس بدهیم.
قطبزاده: در مورد مدیر خبری حرف درست، مجاهد خلق نیست.
هاشمی: یک وقت گفته خمینی نمیفهمید.
قطبزاده: من دنبال کسی میگردم… وکیلی پخش تلویزیون ضدمذهب است. دکتر جهان مسئول شهرستان، مسائل اجتماعی مهدی صابر سمپات حزب دموکرات، اسماعیل… دفتر ویژه از خواص قطبی، مسعودی معدنچی برادر معدنچی معروف به علی صفا صادق آمد. دید حمید جلالی همایون حاجخانی از اعضای جنبش […]
عزتالله سحابی: همایون عضو جنبش نیست.
قطبزاده: برادر جلالی هست. [در] وضع حاجخانی همین بس که نامه علیاصغر حاجسیدجوادی که صدای پای فاشیسم را نوشته بود، در خود زمینه افراد دیگری هست. مجموعاً این افراد حساس هستند. اگر این حالت را میپذیرند این طرف رعایت شود. از حزب جمهوری برود سیاست کشور…
منتظری: حرف هاشمی تأیید افراد ناباب هست.
بنیصدر: پیشنهاد عرض کردم، به تفصیل باید رسید. سیاست تبلیغاتی معین شود، به دست قطبزاده بدهند. نظر من این است. اداره تبلیغات اداره قوی نیست. حتماً باید تغییر کنند و الّا یکی از سه ارگان رژیم سابق همچنان علیه انقلاب عمل میکند، از صبح تا عصر برنامه میدهد. میتواند بیتفاوتی باشد، مخالف با روحیه امید و عمل باشد. از افکار عمومی باید پرسید. قطبزاده موفق [موافق؟] است که امید نمیدهد. موزیک امید بدهد، غنا نباشد. تئاتر، خبر تفسیر، امید بدهد. جامعه احساس کند بیخبر نیست و نجاح این است. اگر دیدید نقص در قطبزاده، قبلاً گفتم موافق نبودم قطبزاده مدیر باشد و وزارت خارجه برود. حالا چون شما در حال شورا اعلام کردند تضعیف کردید، یک روز در میان عوض کردن توضیح میخواهد. سیاست فعلی در خدمت انقلاب نیست.
شیبانی: افراد خوب و برنامه بدهد.
حبیبی: یک سر یک طیف باشد مسلمان متعهد، یک سر مجاهد خلق. بگوییم اینها طرد بشوند، عملاً نمیشود کرد. گروه تنها برود، بار تبلیغات بار نمیشود. اگر شورا تصمیم بگیرد اینها با هم آشتی کنند، مساله حل است و قطبزاده میتواند کار کند.
باهنر: آنچه احساس میشود، کسانی که هدایت میکنند، هیچ نوع علاقه وابستگی به قطبی که اداره میکند مملکت را، ندارد. حالت بیگانگی است و معتقدند کسانی که اداره میکنند، خط اصلی نیست، بیگانگی دائم است. مگر مسائل تحمل شود یا در خط آن باشد. آنچه فکر میکنم، انقلاب است، حضور مدیریت کشور در رادیو تلویزیون نیست. افراد ماهر هست، خوب میتوانند اداره کنند. همبستگی در آن خط نیست. [به] ما که در حال انقلاب هستیم، اجازه بدهید در مدیریت رادیو تلویزیون تغییری بدهیم.
معینفر: [به] طرح سؤال اعتراض دارم. مساله خوزستان مطرح شد، رسید به رأی اعتماد یا عدماعتماد به قطبزاده، جواب میدهیم. اساساً این طرز اداره جلسه که افراد را روبروی هم قرار دهید، به این ترتیب عمل کردن، واقعیتها را از بین میبرد، رودربایستی پیش میآورد. وقتی میرسیم که تا اینجا جز کدورت اثر دیگری ندارد، سؤال بیجا نیست [؟] هر کس در یک جا زیاد ماند، افراد رویش به او باز میشود، هم انتقادکننده. بنابراین الان مشکل زیادی داریم. وزارت خارجه و اقتصاد، این دو را ادغام کردیم، به خبر دادم، الان وضع وزارتخانه طوری است از قول وزیر اقتصاد حرفی بزنند، در همین حالت وزارت خارجه کار آن را قطبزاده میچرخاند، اعلام وزیر خارجه شده. وجود قطبزاده در رادیو تلویزیون به حق یا ناحق ناراحتی ایجاد کرده، زیردستی گوش نمیکنند، دوستان گله میکنند. چون وزیر خارجه اعلام شده، قطبزاده وزیر خارجه [باشد]. برای کار رادیو تلویزیون چهره جدید که بتواند باز کاری داشته باشد و برای دوستان آنجا تازه باشد.
بهشتی: من نخواستم رأی اعتماد یا عدماعتماد بگیرم.
قطبزاده: با این جوّ فردا یا پسفردا میروم استعفای خود را خدمت آقا میدهم. فکر مدیر عامل بکنید.
عزتالله سحابی: بحث از جای دیگر شروع شد، [به] اینجا کشید. معینفر بحث ۴۶۰۰ کارگر [را] گفت. به نظر من این مساله اگر حیاتی است، تصمیم کلی گرفته شود. تبلیغات یک بخش است. [یک] بخش مهم، تلویزیون [است]، یکی [هم] روزنامهها. صریح بگویم روزنامه جمهوری اسلامی خودش یکی از محرکین است. روزنامه انقلاب اسلامی، اطلاعات، کیهان، رفقای… رضا اصفهانی، دکتر توانایان انشاءالله چنین نیستند. از محرکین هستند، روحانیون، علما. حبیبی گفتند دفاع نمیکنم، خیال راحت کرده است. پریشب عرض کردم بچههای دفتر عمران امام در سنندج آمدند، گفتم وضع اقتصادی چه طور است، اینها شاخ درآوردند. این حزب جمهوری، حزب دولت است، چرا نمیکنند [؟]
قطبزاده: جز آقای صالحی که مطالب درباره او صحت دارد.
هاشمی: برادر جلالی چپی نیست.
منتظری: اطمینان چیست [؟]
قطبزاده: عضو حزب ملت ایران است. عدهای که نام بردند، آنهایی است که گروه ضدبهایی نام برده. اگر حاجیخانی جنبشی باشد، همه شما جنبشی هستید. تفسیرهای راجع به امام، اگر یک کلام […]
[سهشنبه ۲۹ آبان ۵۸]
بحران کردستان
فروهر: تفاوت برداشتها از زاویه کردستان. ارتش در یک دست و صلح یک دست، من شک ندارم تمام طرحها، سپاه جنگ چریکی است. فرصت نیست میگویم اگر تصمیم گرفته شود با گذشت زمان فقط پایگاههای نظامی. مذاکرات ما در عین حال که باید قاطعیت داشته باشد تداوم دارد و هر جا لازم باشد ارتش یا هر فرد زیر پوشش ارتش میتواند کاری انجام دهد. این نیروها دقیقاً از خود کردستان باشد، بسیار بعید است با هم درگیری داشته باشند. خارج کردستان باشد، ادعا است و ثمربخش نیست. چریک خاصیتش آشنایی به عوارض زمین [است]. یک قشقایی در قشقایی، بویراحمدی در بویراحمدی بو که میکند هوا را میشناسد و شب کورمال کورمال میرود.
صباغیان: یکم، چریک فدائی خلق نشریاتی دادند، تحلیلی دادند [که] ارتش داغون، دولت [با] وضع نامشخص. هیأت حسننیت رفته پیش امام که پیام بده. بالاخره پیشمرگهای ما مقاومت میکند. قدرت این هیأت در موقعیت [موفقیت] سهم به سزایی دارد. امام فرمان بدهد، با آب و تاب، ارتش، سپاه از این گروه نمایندگان من تبعیت کنند. دوم اساس حرف همین، ما موفق هستیم به شرط آنکه ارتش و مردم و دولت پشتیبان ما باشند. ارتش میگوید ما موفق هستیم. اگر در این فاصله یکی از پادگانهای ارتش سقوط کند، شدت عمل به خرج ندهیم، این خطر هست. اگر پیش آمد کرد، حادثه سردشت در سنندج باشد.
موسوی اردبیلی: وضع کردستان امروز بدتر از وضع آذربایجان بعد از آمدن متجاسرین نیست. آنجا بودیم، ادعای استقلال کرد. یک سرباز ژاندارم نبود. از طریق گیلان و میانج میجنگید، زنجان را گرفت، تا قزوین آمد. مردم مسلمان بودند. رفتار در دست حزب دموکرات بود. دموکرات آن روز غیر از امروز بود. با گذشت زمان، مساله از نظر سیاسی، با رفتن قوام به مسکو، کارش که شما دخالت نکن، دیدیم چه طور حزب دموکرات آذربایجان یکباره فرو ریخت. نباید این مقدار مأیوس شد. [درباره] تسلط ما در کردستان، ما [در آنجا] حضور نظامی داریم. [در آذربایجان] شناسنامه ایرانی قبول نبود، زبان فارسی قدغن [بود]. پول یک تومانی پدرم نمیتوانست برای ما بفرستد. چریک، منظور سپاه نیست، چریک محلی است. از اورامانات کسی آمده، او میگفت اورامانات را به حساب کردستان نگذارید؛ در آنجا نه تنها ما در آن جبهه نیستیم، ما کمک شما هستیم؛ سلاح به ما بدهید، پشت سر ما خالی نباشد. اگر یک روزی ناچار شدیم به وسیله کردهای محلی، اشکال ندارد. چریک آذربایجانی که سابقه جنگ در کردستان دارد. شاهسون مغان میتواند ده یا بیست هزار نفر تجهیز شود.
صباغیان: کُردها از آنها میترسند.
موسوی اردبیلی: فدائیان، آنها در کردستان میجنگند. دو سه نفر که خلخالی کُشت، از آنها بودند.
[سهشنبه ۲۹ آبان ۵۸]
بحران گروگانگیری
حبیبی: مطلبی است که تا ساعت پنج باید جواب بدهم. دو، سه بار دانشجویان پیرو خط امام سخنرانی در جلو سفارت دارند. دیشب تلفن کردند. برای امروز احتمال دارد برای ساعت پنج سؤال کنند.
باهنر: من موافقم. همه که وارد شدهایم، امام که جلو جلو میرود، شورای انقلاب مورد گله واقع شده که کاری نمیکند. ایشان به عنوان یک عضو از شورا و دولت بروند و تند صحبت کنند.
معینفر: موافق نیستم. امام با وجودی که رهبر انقلاب است، آزاد باشد. مساله جدا از ترم سیاسی است. رادیو تلویزیون به اندازه خودش وارد شده و کوبیده. جوابش روشن است. دستگاه جدای از دولت است. دولت و شورای انقلاب. خصوصاً شخص سخنگو صحبت کند. چون باید تند صحبت کند، نباید به گله آنها توجه کرد. خیری که از دست میدهیم، این گلهها و نقهاست. لااقل راه باز باشد. دولت امریکا پولهای ایران را نگه داشته، میگویند گروگان گرفتهاید. میگوییم جوانهای حساس بودهاند. فقط موردی که منافع شدید باشد، خصوصاً سخنگوی شورا.
باهنر: اشکال ندارد.
قطبزاده: تعجب کردم چرا چنین مطرح کرد [؟] یک صفت شخصی است، یکی سازمانی. سخنگوی شورا دعوت نمیکند. اصلاً وصل به شورا نکنید. اگر کسانی از شورا بروند حرف بزنند، حرف حبیبی که یک جا سخنگوی شوراست، جلو سفارت ربطی به شورا ندارد.
خامنهای: حبیبی چون سخنگو هستند، احتیاطاً نروند.
بنیصدر: همه حرفها قبلاً زده شده. به خاطر اینکه امریکا بگوید سخنگوی شورا جلو سفارت حرف زده، دانشجو ما را مخالف بداند [؟] تبلیغات علیه شورا زیاد میشود، عیب ندارد. حرف زدن به صفت شخصی، مثل مصاحبه دکتر بهشتی نیست که تعهد آن را همه بکنند.
حبیبی: به عنوان فرد از من دعوت کردهاند.
تصویب شد حبیبی برود.
بنیصدر: اگر مصاحبه رنگارنگ نبود، وضع ما بهتر بود. یک کارها جنبه سیاسی دارد. تأثیر اقتصادی دوردست. اعلان اینکه به دلار نمیفروشیم، مصاحبه شما و قبل از شما معینفر و بعد مهندس سحابی، تفسیر شده به اختلاف شدید در شورا. [در] مسائل مربوط به سیاست خارجی، اگر نظمی باید رسید، فقط متصدیان عمل کنند. ایراد شد، انتقاد کنید. اگر خلاف حق گفت، در شورا توبیخ شود. فرمایش امام در مورد محاکمه، اثر آن ۱۳ نفر باطل شد. [با اعلام اینکه] دیپلماتها را میخواهند محاکمه کنند، تقریباً از همه دنیا اطلاعیه میرسد و اعتراض میکنند. در دنیای عرب، وضع در جهت نفع ما، در اروپا، انگلیس یک فیلم ۵۰ دقیقه مطابق گزارش کاردار به نفع ما در بیبیسی داده، امریکا هم تخفیف یافته.
خامنهای: روسیه چه طور است [؟]
بنیصدر: روسها سیاست اول را جا زدند و گفتند حمایت میکنیم. سیاست نتیجه داشته، باید ادامه دهیم. جریان مساعدی با تقاضای در گزارش از سازمان ملل، کشورهای غیرمتعهد گفتهاند در صورتی که ایران گروگانها را آزاد کند، همه گونه حمایت از نظر ایران دایر به پس دادن شاه میکنند، با دبیرکل. امریکاییها [با] احساسات شدید مردم خود مواجه هستند. هر تلاش، مستلزم آزادی تمام دیپلماتها و پس از آن استرداد [شاه است]. دبیرکل گفته حاضر است به ایران بیاید. گفتم اگر اعلامیه صادر کند. مطلبی که تصویب شد، کمیسیون تحقیق را حبیبی ایراد گرفت. این اصل را بپذیرد، سؤال کردند چگونه اجرا شود [؟]
موسوی اردبیلی: اصل چه [؟]
بنیصدر: که… محرم است، تحویل شود. [در] مساله ارز و دلار، الجزیرهایها جداً وارد عمل شدهاند. احتمالاً یعنی هم میتواند دنبال ما را بگیرد. روزنامه الشعب، ارگان دولت الجزایر نوشته دولت ایران میخواهد از فئودالیته دلار در صحنه بینالمللی جلوگیری کند. یکی از گروگانها در کپنهاک حرف زده، گفته است اگر گروگانگیری حق است، این بهترین نوع است. سیبیاس گفته است هنوز دستهای ما را میبندند و وضع پیرها خوب نیست. کویت محکوم کرده. زکی یمانی گفته انشاءالله آخرین بار است.
بهشتی: این خبر که تزلزل بانکی ایجاد کرده درست است [؟]
بنیصدر: مصاحبه شما مقداری وضع او را تثبیت کرده.
بهشتی: خبر مهمی بود. آقای پراکت تلفن کرد، از دانشجویان ایران به سفارت ایران [امریکا] در اسلامآباد حمله کردند. یک نفر کشته شده و گفته این بدین جهت است که حمله به خانه کعبه را تحریک امریکا میدانند. انتظار این است که دولت ایران اعلامیه بدهد.
بنیصدر: خبر عربستان، اخوانالمسلمینها هستند. عده [ای را] گروگان گرفتهاند. پاکستانی و آفریقایی را آزاد کردهاند. [از] ایران نه در حملهکنندههاست و نه در گروگان [ها]. عربستان سعودی اصرار دارد ایرانیها فوری تخلیه کنند. پنج هواپیما میدهد و تعارض جشن پانزدهمین قرن و…
خامنهای: در مکه و جده و مدینه، اخوانیها نفوذ دارند. محمد قطب در مدینه مدرس است. هر روشنفکر از اخوانی است.
بهشتی: از اخوانیها بعید است.
خامنهای: اینها اخوانی مترقی هستند.
منتظری: هادی تلفن کرد از تونس. در کویت، سفیر از ما استقبال کرد. در لیبی استقبال کردند و مصاحبه مفصل. از دولت لیبی خواستیم حمایت کنند از ایران. وارد تونس [شدیم]، مقامات تونسی استقبال کردند. سفیر ایران نیامد. با یاسر عرفات قرار ملاقات دارم.
بنیصدر: تقاضای ما [این است که] کسی که مسئول شد، حرف بزند. خبرنگار رند است، میگوید شنیدم فلانی چنین گفت. الان این ده روزه غالب مطالب میماند. ۳۰۰ نفر در وزارت خارجه مرخص شدند. ۴۰۰ نفر در قضیه جدید، ۲۰ یا ۳۰ نفر دیروز، وزارت خارجه تعطیل، کادر سیاسی ۴۵۰ برای استخدام مجوز میخواهد.
بهشتی: درباره مطالب گفته شده، سؤال از من [شد که] دو نفر عضو شورا دو چیز متضاد گفتند، این تضاد را چگونه میگویید [؟] گفتم دقیقاً نمیدانم چه گفتهاند. اگر تصمیم شورا این است [که] در این موارد چیزی بگوییم، بگویید.
بنیصدر: گفتم آقای بهشتی اینطور میگویند. گفت ۱۵۰ نفر بودیم. کاملاً میتوانید بگویید به صفت شخصی نظر من این است.
بهشتی: حق مساله این است که تنها مطلبی را بدون مطرح کردن گفتهاید.
معینفر: یک مطلب گفته میشود و بینالاثنین حق طرف گرفته میشود. سؤال این است: شرکت نفت دستور داده که دیگر افراد دلار ندهند [؟] من جواب دادم چنین دستوری ندادهام. وقتی همه چیز ممکن است، قبل از اعلام اینکه نمیپذیرم، مطلب به این اساس اینطور نیست، حالت گزارش شلوغ و پلوغ پیدا کند. مثل انتصابات روزنامه نباشد. مملکت فلج میشود. به جای آن من فریاد میزنم، ابراهیمزاده که اصرار داشتیم رئیس کل گمرک میشود.
بنیصدر: در اموری که ایشان متخصص زلزله [را] گذاشتهاید [برای] بزرگترین ارگان مملکت سه دفعه گفته به ما مربوط نیست. دولت امریکا تصمیم گرفته، رفتهایم در بانک مرکزی تصمیم گرفتهایم، به شورا چه ربطی دارد، مگر ما متکبر بودهایم. راجع به انتصابات مگر قرار نبود، همه آنها بازنشستهاند، چند روز دیگر میروند خانهشان. کاملاً میسر بوده بپرسند.
بهشتی: اینجا باید اسلوب و شیوهای مطرح شود، روی آن تصمیم گرفته شود. اگر دوستان صحیح میدانند.
هاشمی: تا ساعت ده بررسی شود.
بهشتی: هر یک از اعضای شورا اگر لازم است، حالا مطرح شود و اگر لازم شد برای بعد.
مهدوی کنی: یک تقاضا. دلم میخواهد اگر بحث میشود، به هم توهین نشود.
معینفر: تشکر میکنم و سعی خودم را میکنم. صد درصد تشکر. اگر حیثیت مملکت مطرح باشد، سلامتیان و پسر سنجابی بده، به امریکا رفته.
مهدوی کنی: توهین به هم نشود.
بهشتی: برادرمان معینفر و بنیصدر در طرح مطالب میتوانند آرامتر مطرح کنند.
بنیصدر: ایشان دست میاندازند.
بهشتی: قبل از بحث آقای هاشمی.
منتظری: مطالب را نیمهکاره ادامه میدهید.
هاشمی: شروع آن را خودتان کردید.
موسوی اردبیلی: اگر در شرایط مساوی باشیم.
بهشتی: پیام غیر خوانده، سفارت ما (امریکا) در اسلامآباد مورد حمله دانشجویان قرار گرفته و یک امریکایی کشته شده. ظاهراً دانشجویان خیال میکردند حمله به کعبه کار امریکا بوده. دولت ایران اعلامیه دهد تا ساکت شود. این خطر است که تعداد زیادی کشته شوند. اگر دولت ایران… پراکت اعلام کرده.
[چهارشنبه ۳۰ آبان ۵۸]
روند مهاجرت به تهران
باهنر: دو سه مساله بنیادی است که مغفولعنه است. زمین، بانک، لایحه اراضی موات. رد شدیم. سازمان مسکن و شهرسازی، بنیاد مسکن چه کرده [؟] زمین را خود بنیاد مسکن تقسیم میکند. کمیته باید دخالت کند و روی ضوابطی، لایحه میگوید زمینها در اختیار مردم [باشد]. از آن طرف کار انجام نمیشود. نگوییم کمیته جلو بگیرد و خود ما اقدام نکنیم.
هاشمی: ایشان سه پیشنهاد کرده: ۱) تمرکز سرمایهگذاری ثابت و خدمات در روستاها و گفتن آن در رسانههای گروهی.
خامنهای: این حرف را اینطور نگویند. پروژه خاص در نظر بگیرند، همان را بگویند.
مهدوی کنی: در این مرحله عملی نیست. کسی که خانه ندارد، خانه میخواهد. آن طرح به امروز و فردا نمیرسد. نه ما قدرت داریم که با مردم بجنگیم. اگر بگوییم دورقوزآباد میدهیم، نمیروند. اگر پنج سال تهران باشد، به او خانه بدهیم یک حرفی است، وگرنه عملی نیست.
بهشتی: تذکری یکی از دوستان میداد [که] نباید کسانی که جای ناجور نشستهاند، جا بدهید و جایشان را خراب کنند.
بازرگان: بند یک آنطور که روی سابقه از کمیسیونهای متعدد [میدانیم]، اصرار مهندس توسلی این است که این اصل مصلحت را شورای انقلاب و امام قبول کند که خانهسازی در تهران و شهرها صحیح نیست. اگر کسی مثل خسروشاهی یا شیخ کروبی گفت خانه میسازم، یک طرف دادگاه حکم جلب میدهد، یک جا تجلیل میشود. امام گفت یک بار این خرجها در روستاها بشود. دولت، شورا و امام نظرشان این است در شهرها و پایتخت خانهسازی نشود.
منتظری: عملاً نشان داد.
خامنهای: دنبالش تصمیم بگیریم و بدهیم طرح و برنامه.
بازرگان: درد ایشان این است یک عده دهاتی آمدهاند تهران، میگویند دولت انقلاب، شورای انقلاب، امام انقلاب میل ندارند مردم روستا در شهر بیایند و سیاست طاغوت اجرا شود. بعد بگویند جهاد سازندگی، طرحهای عمرانی.
هاشمی: ایجاد شرایط سختتر و یا مساوی در شهر تهران، به طوری که قدرت جذب تهران کمتر بشود. گوشت ارزان است.
معینفر: تعیین خط مشی جلوگیری از تصرف اراضی موات شهری و هماهنگ کردن.
بهشتی: مساله سوم نهاد عمومی است. یک ربع بحث شود. اصولاً از این مرحله انقلاب، قدرت کنترل این چیزها که به نام اعمال خودسرانه یاد میشود چه قدر وجود دارد [؟] همه توقع و موضعگیری مطابق این واقعیت باشد. خیال میکنم قدرت زیاد داریم، نفوذ امام و یا […].
خامنهای: یک ربع ساعت بحث به جایی نمیرسد. یک عده در این زمینهها فکر کنند.
باهنر: اصل کار اثباتی.
موسوی اردبیلی: غیر از ما کسی نمیتواند.
بازرگان: این کار را به کمیسیونی بدهید، شهردار باشد، وزیر کشور، مهدوی یا آقایان دیگر که نماینده کمیته هستند باشند، وزیر مسکن و قطبزاده باشند.
مهدوی کنی: خامنهای باشد.
بازرگان: این مطالب محتاج تصویب نیست. اجرائیات است. باید از تصرف موات جلوگیری کرد. [باید] از کمیسیون، قانون جدید خواست، بدهد [به] شورا.
بهشتی: به پیشنهاد مهندس رأی بگیریم همین مطلب را که واقعاً ارزیابی شود، اماکن کنترل اینطور چیزها که با نیاز افراد روبرو میشود. ما، مردم، مأمور کمیته، کار نیکپی میشود.
مهدوی کنی: چون چند روز قبل صحبت از معاوضه گروگانها بود، آنها هم باشند. همه جمع باشند. مساله کارخانهها.
بهشتی: جنبه شورایی مساله مهم است.
مهدوی کنی: در این بحث بشود. ما برخورد به آن مسائل هم داریم.
باهنر: شما همه از دید امنیتی وارد میشوید.
خامنهای: جنبه مثبت هم مطرح شود.
بهشتی: وزیر مسکن، کشور، مهدوی (کمیته)، شهردار، قطبزاده (رادیو تلویزیون) با مسئولیت هاشمی.
بازرگان: هیأت دولت برای دفع شر. عامل اصلی خسروشاهی بود.
بهشتی: یحیوی آنجا هم هست. بند دو گوشت و نان در تهران و بعضی جاها. گوشت و نان خود آن علل مهاجرت است. پیشنهاد میشود این را ندهیم در تهران و اینطور جاها گران شود. واکنش زیاد به وجود میآورد. یک پیشنهاد همه جا [یی] بدهید.
بنیصدر: در جاهای دیگر بدهید. تهران ندهید.
موسوی اردبیلی: بدترین راهحل است که گوشت و نان را در تهران گران کنیم. اثر منفی دارد.
قطبزاده: با نظر موسوی موافق هستم. اول [به] شهرستانها پول برود.
بازرگان: این فکر [که] کاری کنیم که ارزاق گران نشود، فکری است نه عملی و [نه به] مصلحت. نرخی داشت، ولی پیدا میشد، مردم راضی بودند پیدا شود [و] گران بخرند. در کمیسیون اقتصادی مطرح شد، یک عامل فرار و قاچاق همین ارزان بودن بعضی چیزهاست. بالمآل به ضرر تمام میشود. انقلاب ما روز به روز جوانه میزند و این قافله سر دراز دارد. این وظیفه دستگاههای تبلیغاتی ما، یکی امامت جمعه است [که] دائم مردم را وارد کنند [و بگویند] شما آماده باشید، جیرهبندی میشود، گرانیها خواهد شد، توقع نداشته باشید. شوخیبردار نیست. با غول دنیا مبارزه میکنیم. غول خودمان را بیرون کردیم.
معینفر: قبل از اینکه جنبه اقتصادی داشته باشد، سیاسی است. خیلی بحث شد. به بیانی منطقی رسیدیم به فرمایش مهندس بازرگان. روغننباتی شش تومان قیمت داشت و سه تومان کمک میکرد. [به] دولت گفتم سه تومان را ندهد، چون حتی ۱۲ تومان گیر نمیآید. از جنوب و عراق دیدند روغن ارزان است، میبرند آنجا. عرضه کم بود، گفتم سه تومان ندهیم مصرف کنند. حدود ده تومان میخرد و چون صرف نمیکند برای قاچاق، قیمت پایین میآید. رفتم، بالا بود، دو میلیارد تومان. خدمت آقا بودند برای ارشاد. گفتند دست نگه دارید، شلوغ نشود. روی گوشت، بدبخت ده این مشکل را دارند. به اصفهان و تهران میدهیم. مواجه شدیم با این مشکل. پول آن در جیب قصاب میرود. مشکل اصلی [این است که] گوشت [را] سیزده تومان به قصاب میدهیم و او بیست تومان میفروشد. نان ۱۸ ریال که دولت میخرد، ۷.۵ ریال به نانوا میدهد، نانوا هم میفروشد. قبل از طرح در کمیسیون اقتصادی، فقط جنبه سیاسی آن را بررسی کنید.
بهشتی: این را در کمیسیون اقتصادی از جنبه اقتصادی و سیاسی مطرح میکنیم.
[چهارشنبه ۳۰ آبان ۵۸]
اعزام نیرو به لبنان و فلسطین
هاشمی: عدهای [از] بچهها آماده شدهاند، بروند فلسطین، در جنوب لبنان. از نظر سیاسی نشاندهنده قدرت دولت است.
بهشتی: مثل ناصر در یمن نشود.
هاشمی: اگر با سیاست شورا مخالفت نیست، اگر محمد منتظری برود… خارج میشود. دولت هم دو هزار تومان بگیرد. نظام…
بازرگان: به شرط عدم مبادله که فلسطینی جرج حبش و لیبی نیایند اینجا.
با پنج رأی رد شد.
معینفر: به عنوان تصمیم شورا مطرح نشود. قاچاقی بروند.
منتظری: قاچاق نمیتوانند.
بهشتی: عدهای موافق هستند، بدون اینکه مستند شورا باشد.
بازرگان: اگر بنا است پای محمد منتظری بیاید، این هم واویلا است.
منتظری: این عملی است که میشود.
بنیصدر: قید اینکه محمد منتظری یک سال آنجا بماند.
قطبزاده: اگر یک عده منضبط شوند، خودشان فرقه سوم نشوند و آبروریزی و خطرناک [نباشد]، آنچه میشود گفت ما مخالفت نداریم.
بنیصدر: از همان بودجه پولی خارج کنید، یکی دو هزار تومان بدهید.
خامنهای: معافی هم طوری درست کنید.
هاشمی: نفع مهم این است، نگفت بهشتی، مثل ابوحنیف و غیره.
موسوی اردبیلی: چرا نمیتوانیم [؟] معنی آن جنگ با امریکا و اسرائیل است. اسرائیل داوطلب برای کردها میفرستد.
منتظری: شورا نفرستد، ولی مخفیانه کمک کند.
بهشتی: مستند به شورا نشود. تسهیلات من غیررسم.
خامنهای: مساله جنوب لبنان است و جدی باید فکر کرد. اسرائیل اهداف استراتژیک دارد. فلسطین تنها مأمن آنجاست. دستهایی بین فلسطینی و شیعه اختلاف میاندازد. امریکا توطئهای میکند که منطقه بیضرر بشود و سیاست آن است مردها نباشند. در قسمت شمالی سعد حداد مردم نان ندارند. اگر چهار سرباز برود و پولی بگذاریم، پرستیژ ما بالا میرود. یک عده از ما استنصار کردهاند.
مهدوی کنی: دنبال آن اگر قرار است کمک شود، یک شیخ از شیعه لبنان میخواست مقداری مواد برای لبنان ببرد، غذا و دارو به نظر من اشکال ندارد.
قطبزاده: باید دید چه کسی و برای کجا میبرد و به احتمال زیاد برای فروش است.
خامنهای: طرحی دارم کمک مادی بفرستیم و سرمایهگذاری که این خطر را نداشته باشد.
بازرگان: کمک مادی اشکال ندارد علنی باشد.
بنیصدر: افغانستان هم اینطور است، بودجه میخواهد. مطابق گزارش سفارت ما در پاکستان، آنها یک میلیون روپیه برای پناهندهها میدهند.
بهشتی: یک فرد در جنوب لبنان برود که وارد به منطقه باشد. آنجا برود امکانات تصویب شود کمک به آسیبدیدگان جنوب لبنان.
[چهارشنبه ۳۰ آبان ۵۸]
عفو نمایندگان مجلسین پهلوی
مهدوی کنی: مسالهای که مربوط به وکلاست [و] حقوقی که مسترد کنند. یک قسم مستعفیها که استعفا قبول شده، یک قسم که در روزنامه اعلام شد و قبول نشد. قسمت دیگر که آقای مسعودی نوشته از نظر مالی وضع خوبی ندارند، مقداری دادهاند. درباره اینها یک نظر کلی یا جدا جدا بفرمایید که بنده مسئول، وظیفهام را بدانم. قسمت به مستعفیها نظر داده، پول نگیرند. پزشکپور و غیره اعاده حیثیت بشوند. بعضیها را نوشتند سر کار بروند. در مورد مستعفیها نظر محجوب و متحدین و دکتر اسلامی نیست. سختگیرتر است. میگوید بدهند. حتی خانه آنها گرو محجوب گرفته شود. اگر توانستند ثبت بگذاریم، آزاد کنیم، بعضیها را تقسیط کرده.
بهشتی: یادآوری. حدود هفتاد میلیون از این بابت در یک حساب جمعآوری شده [که] شاید سی یا چهل میلیون اسناد است. مقداری هم کمیتهها و دادسرای انقلاب گرفته.
مهدوی کنی: آقای جلالی تهرانی هست که عفو کرده.
خامنهای: همهشان به جا است. آقای مهدوی در جلسه نبودهاند.
مهدوی کنی: به تشخیص کی مسعودی نظر داده [؟] جایی نوشته طبق اظهارات شهود، مقصر هستند. خودش گفت صد درصد نمیگویم.
قطبزاده: در مورد کسانی که دقیقاً استعفا کردند، اعاده حیثیت هم بشود، ولو با رژیم همکاری کردهاند. در آن شرایط، امام فرمان داد، آنها تبعیت کردند. اگر رژیم برنمیگشت، سر آنها بالای دار بود. در تاریخ ما حُر هم هست. راجع به آنها اعاده حیثیت سیاسی شود. [در مورد] قسمت بعدی، مسعودی درست کار میکند. تنها چیزی که میشود نوشت، ضمن اینکه آقای مهدوی امضاء میکند، در صورتی که در آینده معلوم شد این تحقیقات برخلاف بوده، این حق هست که دوباره رسیدگی کند.
هاشمی: این هفتاد میلیون چیزی نیست. زندانیها باید نسبت به گذشته عفو باشد، مقابله ضدانقلاب شود.
بنیصدر: ملت بعد از دو قرن فساد و خیانت اطمینان نمیکند.
معینفر - موسوی اردبیلی: مطلق عفو نشود. قید ایشان به طور ظریف گنجانده شود. گروهی بودند مدتها همکاری کردند. بنویسیم بعضیها.
معینفر: واقعاً نوبت بگیرند. بحث حقوقی جداست، یک مبحث است، پولی که گرفتهاند خلاف شرع است، باید پس بدهند. وقتی معسر بود ندهد، بحث این است اعسار دارند یا نه. هیأتی معین شد [که] این کار را بکند. نمیدانم سوابقی تهیه کرده یا نه [؟] سؤال کرده یا نه [؟] آن فرد امضاء کرده یا نه [؟] اگر باشد تشخیص مسعودی درست [است]. اگر در آینده معلوم شد چیزهای دیگری دارد، باید بدهد.
مهدوی کنی: چرا مکمل آن، این باید برود دادستانی. دادستانی قبول میکند. نامه برائت که دادستان مینویسد قید کند یا مسعودی زیر اظهارنامه بگیرد.
تصویب شد.
معینفر: نسبت به مستعفی.
مهدوی کنی: مستعفی استعفا قبول شده. یک عده در روزنامه اعلام کردند [که استعفا دادهاند]، بعد آمدند مجلس. یک عده که قبول شده، متهم هستند ساواکی هستند.
معینفر: چون تشخیص آن زیاد است.
قطبزاده: یک عده استعفا کردهاند، بعد برگشتهاند. ساواکی بودن مساله دیگر است. مستعفی از لحاظ ما کسانی هستند که استعفا دادند و پشت آن ایستادهاند؛ معسر باشند یا نه.
مهدوی کنی: باید امضای مشخص به دادستانی داده شود. باید رسماً ابلاغ شود.
بهشتی: بروند سراغ وکلای قبل از این دوره، وزرای این…
قطبزاده: این تصمیم قبل بوده. گفتم این تشخیص نماینده ما را میپذیریم یا نه.
بنیصدر: [در خصوص مساله] کردستان، کردهای ایران و عراق و ترکیه در دِهی دیدار داشتهاند. گزارش چهار ماه قبل [است]. زن او صهیونیست است. با توجه به آن گزارش و صحبت قاسملو در مهاباد که ما اسلحه گرفتهایم، دلار و پول ایرانی جعل میکردند. وزارت دفاع [امریکا] میگوید به زور متوسل شوید، کارتر مانع است. برای ترکیه وزارت خارجه، بانک و [وزارت] اقتصاد و دارایی، دو نفر از نخستوزیری برود. در مورد بانک، کارمندان خودشان مستقل کردهاند.
[چهارشنبه ۳۰ آبان ۵۸]
رفراندوم قانون اساسی
قطبزاده: هفت یا هشت روز بیشتر به رفراندوم نیست. همه برنامهها قطع شده. برای تبلیغ رفراندوم مواجه با مقاومت سخت از داخل سازمان شدیم. مقدار زیادی ۱۰ یا ۱۵ برنامه از مجلس خبرگان است. به شهرستانها اعلام شده در محل خودشان، رادیو تلویزیون تبلیغ کند. آنچه باید اینجا تصمیمگیری شود: ۱) فقط و فقط موافقین قانون اساسی، [برای] تبلیغ آن اجازه داشته باشند مطالبشان از رادیو پخش شود [؟] ضمناً بعضی از مخالفین که موجه هستند، نوع پیمان و غیره که مخالفین جمهوری اسلامی نیستند و حرفشان موثر است، مثل آقای منتظری یکی آزاد باشد. مخالفین هم به طور عموم بیایند حرفها را بزنند [؟]
منتظری: میزگرد موافق و مخالف باشد.
بهشتی: پیشنهادی مطرح است. چند نفر صحبت میکنند.
معینفر: در مورد آری یا نه، به تعداد محدود، جلسه باشد. دوازده شب است، دوازده میزگرد.
منتظری: مخالفین را نمیشود کنار گذاشت.
باهنر: مرحله ما حساس است. مخالف و موافق میشد در مورد پیشنویس حرف بزند. اکنون هر نوع لق کردن، مضر است. بسیج برای توجیه باشد.
بنیصدر: بدترین شکل است.
باهنر: گزارشگر شما با ما بحث میکرد. طوری تنظیم شود برای تشویق و بسیج کردن، ولو تضعیفکننده. صحبتی با غفوری باشد. باید جلو گرفته شود.
موسوی اردبیلی: مخالف چرا میآوریم [؟] منظور، تبلیغ است. آوردن مخالف برای این است که جنبه دموکراسی حفظ شود. اگر افرادی بیایند، حرفی نزنند، شعار ندهند، وجهه دموکراسی درست ندارد. اگر بخواهد مثل وزارت کشور موافق و مخالف برود، عملی نیست. آقا ممکن است فردا بگوید رأی دادن واجب است. وجهه دموکراسی نمیشود داد. به عنوان اینکه خواسته اکثریت مردم است، به مخالف میدان ندهیم.
بنیصدر: پیشنهاد باهنر و موسوی سبب میشود تصویب بشود، ولی در گور میرود. قانون اساسی، اجرای آن، توسط آنهایی است که مخالف هستند. چرا مثل کردستان، محور شویم [؟] ضدالدین را بیاوریم. کار آخر را اول بکنیم. مخالف با موافق شما، تنها نباشد.
قطبزاده: ۱۵ برنامه اینجا ضبط شده؛ چندنفری و گاهی یک نفر. اکثریت روی موافقت صحبت کردند. تصمیم که موافق و مخالف باشد، به کلی برنامهها را به هم میزند.
بنیصدر: تبلیغ برای شرکت در رفراندوم و میزگرد باشد.
قطبزاده: نتایج این تصمیم عملاً حذف کردن تمام برنامهها [ست].
بهشتی: هر چقدر بشود، شبها برنامه میزگرد باشد.
بنیصدر: عده که زیادتر باشند، وقت کمتر به افراد میرسد. بنده و معینفر باشیم، به کسی وقت نمیرسد.
قطبزاده: رسالت رادیو تلویزیون تبلیغ قانون است، نه تخطئه. آیا میتواند بیان مخالف هم باشد یا نه [؟]
مهدوی کنی: چون قانون اساسی مربوط به جمهوری اسلامی است، کسانی که رژیم را قبول دارند، حق دارند حرف بزنند.
قطبزاده: تنها فدائی خلق نمیآیند و غیره. این حضرات را به صداقت آنها اعتقاد نداریم. نمیخواهیم این آدمها را گنده کنیم.
موسوی اردبیلی: اگر میخواهید افراد حساب شده حرف بزنند [و] نقد بر بعضی مواد [داشته باشند] موافقم. اگر قرار باشد کسی بیاید، بگوید اصل رفراندوم و قانون را قبول ندارم نمیشود.
تصویب شد میزگرد موافق و مخالف باشد.
بنیصدر: همه باشند. اگر قرار است اینها خارج قانون هستند، در کردستان مذاکره نکنند. صریح میگوید ترکیب فدائی خلق، کومله و دموکرات این غلط است با اسلحه مذاکره، ولی آرام نه.
قطبزاده: مذاکره با اینها یک حرف [است]، چهره کردن حرف دیگر. اینها راجع به چیزهای دیگر حرف میزنند و اگر بِبُرّیم، میگویند سانسور کردید.
بهشتی: منطق مهدوی صحیح است. یکبار بر سر اصل جمهوری اسلامی بحث شد.
موسوی اردبیلی: دموکراسی اگر هست، در شورا هم باشد.
قطبزاده: شایعاتی مطرح نشود بیرون؛ راجع به قانون مخالف نگوید، موافق جواب بدهد. نکته دوم اینکه در این شرایط الان بهتر است هیأتی تعیین شود، آنجا را اداره کند. اگر چند روز برویم آنجا نباشد، شورا بهتر است هیأت را معین کند.
بهشتی: نامه کُردها را خواندند.
[چهارشنبه ۳۰ آبان ۵۸]
نظر شما :