صورتجلسات شورای انقلاب-۸/ رئیسجمهور را رهبری کاندیدا کند
تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایتهای خارج از کشور، صورتجلسات این شورا از اسفند ۵۷ را منتشر کرد.
شورای انقلاب اساسیترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیتالله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیتالله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمنماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمنماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر رئیسجمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهدهدار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخشهایی از صورتجلسات شورای انقلاب و تصمیمگیریهای مهم آن را منتشر میکند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشتهاند در مهر ۵۸:
تصفیهها در ادارات و سازمانها
بهشتی: تصفیهها معیارهای درستی ندارد و شکایاتی درباره آن هست. برای وزارتخانهها درست شده یا نه [؟]
کتیرایی: [برای] افرادی که تصفیه شدهاند مدارک کافی دادگاهپسند نداریم، ولی افراد بدی هستند. انصافاً کسی که یقین باشد فاسد است، ولی بدون دلیل کنار میگذارند، درجه کمتر را بازنشسته میکنند.
بهشتی: چه فکری شده برای آن عده که وضع زندگیشان بد است و در اثر کنار گذاشتن بدتر عمل میکنند [و] ضدانقلاب میشوند [؟]
کتیرایی: اغلب افرادی بودند که همکاری با ساواک هم بدنام هستند، شغل نمیدادیم، ولی حقوق میدادیم. اگر کسی چنان مستأصل باشد، فکری برای او میشد.
صدر: در دادگستری هیأت تصفیه طبق قانون مصوب شورا اقدام شد. ضابطه ذکر شده بود، بحث پیش نیامد. ساواکی، فراماسون، سوءرفتار و ناموسی و کمکاری ملاک قرار گرفت. ایرادی به هیأت این بود. ثانی که ۱۵ سال، حتی بیش از ۲۰ سال خدمت کردهاند که مبدأ بازنشستگی است و منفصل کردند، وضع ناجوری بوده.
بهشتی: سؤال در رابطه با عدل و انقلاب جواب بدهد.
هاشمی: از اوایل احساس میکنم که عنوان ساواکی، هیأت دولت و رفقا را چنان مرعوب کرده که در برخورد [با] مساله کمی تندروی میشود. کار ساواک را رکن دو اطلاعات شهربانی و جاهای دیگر میکرده. کسانی که دشمن منبع ساواک است. عادلانه نیست این افراد را با ساواکی شکنجهگر مشابه رفتار کنیم. خیلی محیطها دست بچهها است، نباید تسلیم عمل آنها بلاشرط شد. یک قاضی در کرمان تصفیه شده که از بچگی میشناسم، پرونده مسجد جامع کرمان را با شجاعت تشکیل داد. یکی دو نفر از هیأت تصفیه، عوامل دستگاه سابق بودهاند.
بهشتی: ۱) حد اتهام و حد کیفر معین شود، ۲) [به] کار بیمه رسیدگی شود، ۳) [به] کار تصفیه هم توجه شود.
خامنهای: آنچه تهیه شد در کمیسیون که صدر، کتیرایی و بنده و چند نفر دیگر بودیم خیلی چیزها را حل میکند. کسانی که فراماسون هست، فکری هم برای انقلاب بشود، گرسنه نخواهند بود. سوم کسانی که دچار فساد یا مشهور به آن هستند.
بازرگان: پاکسازی مطرح شد. کلمه حق یراد بها الباطل نشود. الان حملات [به] دولت، فصلی است. همیشه چماقی بوده، کسانی که قصد اخلال داشتهاند از این حربه استفاده میکردند. سوءنیتدار نمیگوید من بد هستم. شخصاً با این جریان از زمان خلع ید مواجه بودم. یکی دو مورد در سخنرانی اخیر آبادان ذکر کردم. ضدانقلاب اخلال میکرد و کارشکنی زیاد میشد. امام میگفتند یا با اجازه یا بیدستور نزیه نفت دزدیده میشود. هنوز نرفته به آبادان شنیدم دو لوله است، انگلیسیها نفت میبرند، دو بار مصدق تلفن کرد، سیدباقرخان کاظمی پرسید و گزارش متعدد، هیچ چیز نبود.
[پنجشنبه ۵ مهر ۵۸]
ترمیم کابینه
بازرگان: دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع، وزرای نفت شامل سه شرکت مهندس معینفر، سازمان برنامه وزیر مشاور و سرپرست سازمان مهندس عزتالله سحابی، کفیل فرهنگ و آموزش عالی دکتر حسن حبیبی، محمدعلی رجایی کفیل آموزش و پرورش، وزارت کار علی اسپهبدی، دکتر سحابی وزیر مشاور در تعلیمات و تحقیقات و طرح، بنیاسدی وزیر مشاور در امور اجرایی، فروهر وزیر مشاور سیار. در مورد اسپهبدی، شیبانی و مهندس سحابی توضیح داد.
خامنهای: ضمن اینکه به اصل مساله و شکل اعلام معترض هستم به یک یک… حرفهایی دارم. تلقی مردم این است که اینها وزیر هستند. در اظهارات ایشان این بود که خبر ترمیم کابینه و یک مساله تمام شده و گفتند به اطلاع امام رساندیم، فردا شورای انقلاب. شورا یک ارگان تصمیمگیرنده است. [در رابطه با] کمی کمکاریها و بیتوانیها، مردم تصور میکنند که [شورا] ارگانی دنبالهرو دولت است. نه فقط آبروی شورا میرود، بلکه کل دولت. سؤال این است، روز پنجشنبه سؤال کردم، گفتند شنبه برای آن است، چه عیب داشت دو روز تأخیر میافتاد. آن ضرورت که آقای موسوی اشاره میکنند و آقای مهندس در مورد مهندس معینفر که راضی هستم، شش وزیر کم نیست، حقیقت را بگویم، این مساله برای من قابل تحمل نیست. آقای مهندس در مورد معاونین نخستوزیر حرف نمیزند. حتی ایشان گاهی میگویند به خودم مربوط است. در مورد رئیس ستاد، ایشان گفتند به خودم مربوط است. گفتیم بسیار خوب. آنچه به شورا مربوط است، قبول وزیران، میدانم که رد این مساله سؤال بزرگ و اضطراب و حیرت ایجاد میکند. این کار را لازم میدانم تا کار غیر اصولی نشود. خود آقای مهندس بازرگان و دیگر آقایان معتقدند که مساله وزارت کار، اشکالات آن را معلول تصمیمهایی از ناحیه فروهر است که بیش از مصلحت، مساله وجاهت است. مباحث کار و حداقل دستمزد تصویب شده اعلام شد. کسی که وجاهت [برایش] مهم است، بفرستید کردستان یا بلوچستان. در کمیسیون وزرای امنیت قبل از اقدام و بعد از فرمان امام، فروهر میگفت مذاکره تیمسار شاکر هر حرف او را پذیرفت و خود مهندس کار ما را آسان کرد. چنین شخصی با این روحیه، با او بدخواهی ندارم، ایشان برای این سمت مناسب نیست. اسپهبدی را از بچگی میشناسم. سال ۳۵ و ۳۶ دانشآموز بود، در مشهد در جلسه بچهها شرکت میکرد، دکتر شریعتی، دلآسایی و غیره بود، عقایدش سوسیالیزه اسلامی نیست، تندتر است. در جلسه خصوصی منزل علیبابایی با او بحث کردم. ایشان [در] رأس وزارتخانهای که مسائلش صرفاً اقتصادی است، اگر نظرات خودش را اعمال کرد چه خواهید کرد [؟] اگر روی اسپهبدی ما تصمیم میگیریم باید این سوءظن برطرف شود. [در مورد] وزارت دفاع، چمران را دوست دارم؛ آدم لایق و مخلصی است، [اما] برای وزیر دفاع مناسب نیست. وزیر بسیار خوب است، تابع وزارت جنگ، نورایی را دارید. اعتقادم به او بیش از پرسشنامههاست. قائممقام وزیر است، احتیاج به وزیر نیست،
وزارتخانه به خوبی میگردد.
موسوی اردبیلی: در روز اول هم اعتراف کردید که لایق است.
خامنهای: امید ندارم با نورایی بتواند کار کند. [با] بودن چمران در کابینه موافق هستم. در مورد معینفر، سحابی و بنیاسدی، [آنها را] میشناسم، خوب است.
بهشتی: گفتند روزنامهها مینوشتند فلان کس وزیر میشود، اگر رد میشد در شرایط بحرانی نبود. در این شرایط لازم بود که دوستان و دشمنان حس دوگانگی نکنند. اگر الان با مشاوره هر نتیجه که شورا رسید برای مهندس بازرگان قابل قبول باشد، این تصمیم با اصلاحات که آقای خامنهای یا دیگران میگویند، اگر خودشان پذیرا باشند خودشان را بگویید پس از مشورت با شورا به این نتیجه رسیدیم متفقاً. اگر در این حالت باشند چندان عیب ندارد لااقل جبران، ولی اگر حتماً اینها باشند تا تغییر باشد، در این صورت این عمل تشریفاتی است برای ما، وگرنه من هم با بیان دوستان موافق هستم. اگر از قم گفته شده بدون مشورت با شورا کابینه اعلام شود، باید بپرسید، ولی اگر اصرار روی بودن نزیه بوده یا نه.
قطبزاده: [در] اصل مطلب، همعقیده با آقای خامنهای هستم. برمیگردد به مسالهای که در ادغام دولت و شورا مطرح شد. مقداری تقصیر خود ماست. شورا چنان تق و لق شد که کار به اینجا رسید که صحبتی بشود و برویم. شورا در مجموع شده عروسک زیور کشور. این اصل هست. [همزمان با] کار مجلس خبرگان، توقف کارها به این امر کمک کرد. شورا در عمل انجام شده واقع شده. نکته دوم، همانطور که آقای خامنهای گفتند نسبت به بعضی از افراد ایرادی هست. بعضیها لایق هستند، سحابی، معینفر، حبیبی، دکتر چمران. نمیدانم، اگر معاونت در کارهای اجرایی همان است که دکتر چمران داشته، با نهایت تأسف باید گفت مهندس بنیاسدی برای این کار شایسته نیست، خطرناک است و شرایط این افراد، باید جز بنیاسدی باشد، در این حد که اسناد مخفی و در حقیقت چشم و گوش آن در اختیار او باشد، نمیتوانم بپذیرم.
یدالله سحابی: [در مورد] قسمت اول فرمایش خامنهای [که] شورا اطلاع از این وضع نداشته و حیثیت شورا لطمه دیده باید عرض کنم بنده یکی از افراد بودم، طرف مشورت بودهام. برای بعضی این عده فعلاً معرفی شده از ابتدا تا انتها که پریروز بود، من رفتم مسافرت، قرار بود این عده قبلاً به اطلاع شورا برسد، اگر ایشان منصوب کردند، در شورا مطرح شود.
خامنهای: طریق معمولی خلاف بود.
یدالله سحابی: خوب خاطر دارم در دفعات گذشته مطرح شد معرفی وزرا در شورا شود، اظهارنظر شود یا فعلاً معین شوند، برنامه کار بیاید شورا، روی اصول کلی نظر بدهد. نقل کرده زمان طاغوت معرفی میشد و مجلسین هم روی برنامه صحبت میشد. قرار شد نظر امام جلب شود، معذلک به شورا معرفی شود، بعد از اطلاع، معرفی عمومی شود. پیش پریروز که من مسافرت رفتم قرار بود به شورا معرفی شود. قرار بر همین بود. چون شورا روزهای فرد تشکیل میشد، به نظر رسید که فردا دیر است، امروز جلسه فوقالعاده تشکیل شود. در بین راه شنیدم که این معرفی صورت گرفته این دستجات… صورت تنظیم شده بود و دو نفر دیگر از آقایان در مورد قانون اساسی، با امام صحبت بود. به من گفتند این صورت را به امام بگویم. ایشان تصویب فرمودند باشد. بنده در حاشیه صورت نوشتم، این امر غیرعادی فشار عصبی که فشار درونی مخصوصاً خود ایشان (مهندس بازرگان) که از بعدازظهر گرفتار بودند، وقتی گفتند به آقای موسوی و آقای خیر گفتم. الحمدلله در اصول هیچ عدول نشده که حیثیت شورا پایین بیاید. بنده راجع به یک نفر در مورد اسپهبدی [حرف دارم]. خود شما سابقه او را میدانید. درباره توضیح عزت [سحابی]، فکری سیاسی دارد. اگر نگرانی دارید نسبت به آن نگران نباشید. اگر فکری داشتید در کارخانه رضایی و بانک شهریار میتوانست پیاده کند، تنها در مورد اسپهبدی و ایرانناسیونال خوب بوده. در مورد چمران عرضی ندارم، فداکاریهای این جوان […] احمدآقا گفت نظامی نیست، آقا گفت از کجا میدانی. در مورد حیثیت شورا چنین نطقی که تصور کردهاید نیست.
موسوی اردبیلی: صحبتهایی شد. یک تکه از نظر اخلاقی لازم است. آنچه میپرسم فراموش شود با دو قسمت که آقای خامنهای گفتند، اخیراً صد درصد به ذهنم نشست، خیلی خوب است، هم در مورد دکتر چمران تلاش میکردم آن را عمل کنم، وزیر سیار شود در وزارت دفاع، با وجود نورایی و جاافتادگی آن و شهادت خامنهای چیز زائدی نیاورد که کار جاافتادهای در آن اخلال شود. اگر این دو چیز اصلاح شود مساله از بین میرود. اگر این مساله از بین میرود هم این پیشنهاد را دارم. در مورد قسمت اول قبول دارم که این یک خلاف رویه است. یا من عقلم نمیرسد یا نمیدانم. من مساله را با آن اهمیت که برادرها میگویند تلقی نمیکنم. ضرورت گاهی تشریفات را زیر پا میگذارد. یک وقت در طرف احتمال سوءنیت است، انصافاً سنگین است. تمسک به عمل خود مهندس درست نیست، چون در همان جاها به مهندس اعتراض است و همان دلیل که آنجا اعتراض داریم در آنجاها هم ما نباید مساله را خیلی مهم تلقی کنیم. به بعضی دوستان گفتهام در یک تکه اشکال به ایشان وارد نیست، حتی در آن شریک هستم [هستیم]. هاشمی بهتر از ما حل کرده بود، شاید مطلع میشدیم. من یک مرتبه حساب کردم، مشکلی است ممکن است منجر بشود، من میروم. آقا بگوید تو برو، آقا بگوید موسوی تو بیا. در حالت بحرانی و عصبانیت، رفتن مهندس مهم نیست، اگر صلاح بود بگوییم برو موسوی بیاید. اما مساله به این مهمی در حالت بحرانی و عصبانیت حل شود، صلاح مملکت نیست. من به ایشان پیشنهاد کردم.
بازرگان: [درباره] نکته هاشمی که موسوی شهادت دادند، چند بار در مورد روابط من و هاشمی پیش آمده، یا زبان ایشان رسا نبوده، یا گوش من. بعدازظهر تمام پشت تلفن بودم. بعد از صحبت با موسوی با صباغیان گفتم، گفت با هاشمی گفتم. صباغیان میگفت آقایان را به عنوان شورای فوقالعاده دعوت میکنم. دکتر سحابی و مهندس که نبودند. وقتی صباغیان چنین گفت و شما بعد تلفن کردید، من دقت نکردم، بیان قدوسی خیلی موکّد بود که حتماً ساعت هشت در رادیو گفته شود. سایر گلههای آقایان به نظر من بیمورد است. طرف وقتی اقرار میکند این کار برخلاف رویه و صحیح بود و قصد من هم جلسه شنبه بود، در تلویزیون گفتم روز تعطیل است، جواب مقدر بود، یعنی اجباراً این کار را کردهام. اگر آقایان معتقد باشند صداقت در همکاران و بنده هست و اعلام میکند، اینکه این کار خلاف رویه بوده، پیشنهاد من این بود شنبه بشود، آقایان بیایند این را اینقدر ابراز [کنند]، ولو با توجه به لطفی که به من دارند خیلی بحث نشود، به حکم الاعمالُ بالنّیات اختلاف بحث پیش آمد. معمول این بود که به تصویب شورا برسد و شورا معرّف باشد و عمل میشد، گاهی، خدا رحمت کند مطهری و گاهی دیگران، میرفتند، فوریت و اصل قضیه را از جهت امام بود. قاعدتاً امام در کارها بیش از کلیات نباید وارد شود. ابتدا هم اینطور بود، تا حدودی در اساسنامه شورا این بود [که] امام در کلیات و خط مشی باشد. عملاً ورود ایشان و دخالتشان نفیاً و اثباتاً و مراجعه مردم از طرف دیگر طوری شد که در واقع هیچ چیزی مورد تصویب و دستور ایشان [نبود]، عملاً دولت جرأت انجام آن را نداشت و اصرار اینکه ایشان در تهران باشند این بود که دستور گرفتن آسان باشد، اگر جرم است اعتراف میکنم. مساله دوم راجع به خود کابینه، آقایان حق دارند روی هرکدام بحث و سؤال کنند و نظر بدهند. ما هم وظیفهمان است توضیح بدهیم. یکی الزامی نیست، ایستادگی میکنم. [در این مورد که] آنچه به عهده مسئولیت هیأت دولت و نخستوزیر است اجبار باشد که نظرخواهی کند [و] روی تک تک نظر بدهد، مخالف بوده و هستم و خواهم بود. دلایل این است [که] با مشورت مخالف نیستم، مشورت خیرُ الامورِ اوسطها. با هر کس نمیشود و کار به جایی نمیرسد. آقای خامنهای از چمران خوشش نیاید و تیمسار مسعودی از سحابی. مدتهاست هم دوستان و آقایان و بنده انتخاب اشخاص است، تا به حال موفق نشدهام کسی را که صد درصد خودم بپسندم [انتخاب کنم]. همکاران بنده پنج نفر اولیه هستند که در شورای انقلاب هم بودند، حتی سامی و دکتر صدر اطلاع نداشتند، در جلسهای که دکتر بهشتی هم بودند. دو ماه طول کشید. شخص جنابعالی یک نظر به نورایی دارید، مسئول هم شخص بنده هستم، هیچ بو و خاصیت از او ندیدم. شاید آقای خامنهای مطلع باشند، استقبال کردم از آن، به ریاحی گفتم که او را جای ریاحی بگذارم، بعد دیدم که هیچ چیز کمترین خاصیتی نداشت. راجع به اسپهبدی گفتند. اتفاقاً کسانی که در این جمعیت پنج نفری صحبت بود خیلیها و خودش انتظار داشت رئیس بانک مرکزی شود، [اما] برای این کار کوچک بود. وزارت کار از نظر نظریات اقتصادی فروهر خیلی بدتر است. آنچه نگرانم آنکه نسخه ثانی فروهر شود. ولی در صحبت فروهر دیدم درست مثل ما فکر میکند. هیچ وقت در دنیا در مقام آن نیستم [که به] راه حل صد درصد صحیح و ایدهآل برسیم. اول اقرار کردم اینها مریمبافته و عیسیرشته نیست. عیب دارند و کسر دارند. وقتی گفتند، آقا تصدیق کرده بود که فروهر را لازم نیست بیرون کرد. در هر حال [در مورد] این ترکیب بگویم، دو بار دیشب گفتم [که] موکول به تصویب شورای انقلاب است.
هاشمی: چیزی که مشتبه شد و روشن نشد، صباغیان به من گفت دچار این اشکال شدهام، به من نگفت طرح را تلفنی مهندس را به من داد (راجع به بنیاسدی ایراد منفی است، معاون نیست، وزیر مشاور است، مساله اسناد و مدارک به ایشان ارتباط ندارد، صد درصد مورد اعتماد است). به فکرم رسید آقا را قانع کنم که پسفردا… را بردارند. تلفن کردم، گفتند آقا خوابیده است، احمدآقا نیست. با بیسیم احمدآقا را احضار کردند. قرار با احمدآقا این بود که آقا که بیدار میشود به ایشان بگویند. با صباغیان تماس نگرفتم و [به] نخستوزیری آمدم [و] با ایشان (مهندس) صحبت کردم.
بازرگان: قرار بود ساعت هشت [در] تلویزیون پخش شود.
هاشمی: با آنچه مهندس میگویند بحث با آن ندارم. این مساله حل است، با این مطلب که میگویید اگر شورا تصویب نکرد شما جواب میدهید که کابینه نوع دیگری ترمیم میشود. خامنهای در مورد دیگر، وزیر دفاع خود مهندس و چمران وزیر سیار.
بازرگان: قبلاً مطرح شده بود.
خامنهای: اگر فرصت شود صحبت کنم راجع به نورایی، از فکر و ابتکار او صحبت کنم.
بنیصدر: آقای مهندس میگوید من در حرفم قندی در دهان داشته باشم. در اینکه حق دارند وزرایشان را معین کنند، حق دارند. مرسوم این است با مجلس که دولت میخواهد کار کند، شور کند. [باید] کسانی معین شود که روی آنها اِن قُلت نباشد و وقتی میگویند کار آخر را اول بکنیم، کار غلط را خودتان نباید بکنید. ولو عملاً اینطور باشد. اعتراض من با توضیح موسوی کنم [کم] شد نه با ترتیب آقای خامنهای […] دولت وقتی خود رهبر، او را به چیزی نمیشمارد و میگوید هشت بعدازظهر در رادیو اعلام کن، یا نخستوزیر استعفا کند تأثیر بود؛ این یک نوع بیقدر شدن دولت در جامعه است. مشکلی است بین شورا و دولت، از سوی امام حل نشده. هر روز این مسائل هست. راهحلی پیدا کرد که راهحل باشد. آقای قدوسی چهکاره است [؟] این ترتیب که کسی رئیس نفت باشد، ابلاغ کند تا ساعت هشت فلان شود بیاید دادستانی انقلاب، اعتباری برای دولت و انقلاب، نه در داخل و نه در خارج باقی میماند. مشکل اصلی را باید طوری حل کرد. شورا را نه امام به چیزی میگیرد، نه دولت.
بازرگان: سه بار به قدوسی گفتم قرار است، گفت نمیشود.
بنیصدر: اگر این طوری مملکت اداره شود، اظهار نظر مساوی احضار دادستانی است، قضیه حل شود، میشود اشخاص هر کاری بکنند [؟] اگر نزیه لال میشد، دادگاه انقلاب کارهای نیست، تحت نظر شورا است. شورای انقلاب یا توجیهکننده است یا سکوتکننده. رأی بدهیم به انحلال شورا. دولت مستقیم زیر نظر امام کار کند.
قطبزاده: نکتهای که بنیصدر گفت در مورد اصرار آقا، مساله قدوسی و اعلام ۲۴ ساعت و یا ۹ صبح قبل از ساعت دو بعدازظهر داده شد. در تمام بعدازظهر در کشمکش با قم بودم که این کار صلاح نیست. ساعت دو خوانده نشد. بر روال منطقی کسی را احضار کرده، از مقام قانون بخواهد رئیس شرکت نفت چون اردلان نیست، رئیس دولت مصلحت نیست، راجع به موضوع صحبت شود تا جانشین به طور مشخص معلوم نشده، شاید مصلحت سیاسی نباشد. شش بعدازظهر مسجل شد که باید خوانده شود. اصرار در مورد تجربه گذشته است. [در خصوص] وزیر دفاع، مساله رحیمی ۴۷ روز طول کشید تا وزیر دفاع رفت.
بازرگان: با من چنین نگفتند و چنین قراری نبود.
هاشمی: آقا اصرار داشت ریاحی برود، گفتم مهندس چنین نظری نداشت.
عزتالله سحابی: من چنین قراری نگذاشته بودم.
قطبزاده: مساله مسبوق به سابقه بوده، خصوصاً در این چند روز اصرار نزیه این بود [که] سر جای خود هستم، استعفا نمیدهم. در زمینه اینکه شورا رأی به انحلال بدهد، باید به نظر آقا باشد. منصوب ایشان هستیم. بار دوم اتفاق افتاده [که] مطلبی بدون نظر شورا طرح شده. اصل بر این است که شورا اگر بخواهد قاطعیت داشته باشد باید تصمیم بگیرد، هم در قبال وظایفی که امام به او داده، هم اینکه بارها و بارها گفته شده یک سازمان، یک ارگان، وظایف خود را نمیدهد یا نمیتواند انجام دهد. ارگانهای دیگر انجام میدهند. در مورد دولت و کمیتهها گفته شد ارگان دیگری این کار را میکند شورا قاطع اظهار بکند یا نه. دخالت آقا از روز اول بدین دلیل بود که شورا آنطور که باید عمل نمیکرد و دولت هم همینطور.
بازرگان: دو نقش یا دو لباس دارم، یکی لباس نخستوزیر، عنوان نخستوزیر یعنی آوارهام. گفتم تا شورا تصویب نکند و آقایان شغل قبلی را دارید. به عنوان نخستوزیر مطیع هستم و میگویم تصویب نشد. در لباس عضوی از شورای انقلاب که فکر میکنم آقایان قبول داشته باشند، تعلق دکتر سحابی و کتیرایی و بنده کمتر از آقایان نباشد، علاقه دارم، اگر رأی بگیرند [به عنوان] یک عضو به این پیشنهاد رأی مثبت نمیدهم. این تعصب هست. اگر ناظری پشت آن میز بود میگفت بیش از هفتاد درصد احساسات و دفاع روی تعصب شورا بود، نه مملکت و مصلحت. این قضیه به عنوان عضو شورا اثرش در خارج و داخل چند دید خواهد بود. شاید تقصیر با دولت باشد. هر صورتی پیدا کند دولتی است متعلق و گفته است موکول به تصویب شوراست. از اول مثل بندباز، دولت روی بند رفته، خدا نگه داشته. مدیون عرضه خودم نمیدانم، الان «عَلی شَفا حُفرَه مِنَ النار» هستم. امروز شرکت نفت چطور حفظ شود [؟] با بندبازی است. وقتی به دستور قدوسی عمل نمیکنم، منتظر تصویب شورا هستم. ایشان علاقه به معینفر ندارد و سرپرستان مشغول دزدیدن پروندهها هستند. وزارت کار رابطهای است، یک عضو وزارت کار. بیاییم، اساس انقلاب اول شهادت است. فداکاری را شورا بکند. معرفی که تصویب کردن چیزی که موقع آن گذشته به حیثیت شورا لطمه میزند، در حالی که اینطور نیست. صمیمیت و یگانگی را میرساند. اگر منزل سحابی رفته باشم دیگ چلو را برداشته باشم میگوید چقدر صمیمیت است. برخلاف آقایان به حیثیت شورا لطمه نمیزند و بالا میرود. خلاف آن ضرر دارد.
موسوی اردبیلی: [با] قبول شورا مخالف نیستم. راجع به اصلاح در این دو مورد من قصدم به این دو […]
بازرگان: عقیده من این است که اینها خوب انتخاب شدهاند.
موسوی اردبیلی: من رفتن فروهر را به صلاح مملکت نمیدانم. در تمام چیزها مثل شما فکر میکنم. خدا گواه [است] که نظر دیگری ندارم.
بازرگان: آقایان مجبور نیستند. خصوصاً همه چیز درست شورای انقلاب مسئول نیست، [اینکه] چرا این وزیر شد، آن نشد. در تلویزیون گفتم به نظر امام رسید، نگفتم تصویب کرد.
مسعودی: اگر قرار است رأی بگیریم، صحیح نیست [در شرایطی که] امام تصویب کرده، مهندس اعلام کرده، رأی ندهیم، از لحاظ دولت و امام ناراحتی ایجاد میکند. رأی بدهیم [مانند] زمان شاه سابق است. من به هیچ قیمت روی عقیده و ایمان به اینها رأی نمیدهم. راه ثانی [در پیش] بگیریم، به سه چهار نفر آقایان رأی بدهیم، آن چند نفر خودشان قبول نکنند یا آن دو نفر دیگر.
بازرگان: [در مورد] انتخاب قبل پیش آمده بود، درباره ریاحی، صحبتهایی بود، با پیشنهاد مطهری گفت به فلان کس رأی بدهیم.
باهنر: روی تکتک صحبت شود و آن چند مورد که بحث نیست، بروند. معینفر خوب، برود سر کار. شما هم بروید (مهندس سحابی). حبیبی برای وزارت علوم خوب است. رجایی فعلاً مشغول است. آن دو نفر رویشان بحث شود، نه اعلام شود رد شده. چهار مورد، مورد اتفاق [است].
یدالله سحابی: با این پیشنهاد ایراد اول منتفی میشود، نسبت به افراد، چون بستگی به موارد انتخاب هست تا فردا مطالعه… بشود.
موسوی اردبیلی: مساله شرکت چند سهم است، پروندهاش از بین نرود.
بنیصدر: تردید دارم بتواند.
کتیرایی: در ترمیم کابینه چند چهره جدید است. بقیه [مربوط به] گذشته است. جدید، یکی حبیبی، یکی اسپهبدی است. روی حبیبی کسی ایراد ندارد. [در مورد] اسپهبدی چیز چشمگیر نشنیدم از آقایان. بقیه اعضای کابینه هستند که دولت روی آن چند مورد صحبت کرده، با مطالعه که عملآً در حال اجرا شده، دیدهاند این بهتر است، این تجربه به واقع و حقیقت نزدیکتر است. فروهر یا باید برود از کابینه یا بماند [و] نقش معاون داشته باشد.
خامنهای: [درباره] مشاغل جدید صحبت است.
مهندس بازرگان: باید گله کنم چرا آقایان خودخواهند و طرف را نمیبینند. دو، سه بار شنیدم روی وزرای من دربست است، زیر بار نرفتم و نمیروم که روی تک تک افراد صحبت شود. ممکن است بد باشد. آقایانی که میخواهید از من خدمت بگیرید، طرف را هم شرایط طوری است که راه عادی بسته شده است، دروازه باز راحت است. یا نخستوزیر استعفا میدهد یا مجلس با احترام یا اردنگ میگوید برو. متأسفانه این راه بسته شده است، آقایان مصلحت نمیدانید، آقا هم گفته حق نداری بروی. راه فرار روی من بسته است. اصرار باشد میگویم خبط کردم. پیشنهاد بنده رد شد، اوضاع همانجور است، تا بروم پیدا کنم با همه جستجو و شورم به این رسیدم، این اصلاً بهترین راهحل است. اوضاع مملکت هر لحظهاش معلوم نیست چه میشود. حالا من یکدنده لجوجم، عمرم، یک عده مشاور دارم، با نظر آنها به اینجا رسیدم، با پسرم، برادرم، با سایر وزرا، با شخص معینفر چون جزو پنج نفر مشاور نبود مشورت نکردم. صحیح نیست گفته شود. بنیصدر گفت کسی روی چمران، یکی روی اسپهبدی، یکی روی فروهر، این را قبول کردم، صحبت برود روی مهندس سحابی که داماد تو است.
جلالی: بعد از فرمایش آقای مهندس حرفی ندارم. بعد از اعلام اگر مهندس سحابی برود در سازمان برنامه، انرژیاش برای وزارت کار بیشتر است، ولی پیشنهاد نیست.
باهنر: مثل اینکه مهندس طور دیگر برداشت کردند، نفی نشود آنچه مسلّم است، شروع شود، روی سه، چهار مورد افراد تصمیم گرفته شود. مساله نفت بحران است، در واقع راهحل تدریجی بود.
بنیصدر: بیخودی است. اگر قضیه شورا حل است، دولت آزاد است.
خامنهای: حرف نمیزنم. پیشنهاد میکنم اصل مطلب معوق [شود] تا فردا جلسه بعد، برای شرکت نفت مدیری انتخاب شود، مساله کابینه باشد. هیچ وقت انتظار ندارم از کتیرایی یا شیبانی که حتماً رأی بدهند یا ندهند. آقای مهندس میگوید قائل به تجزیه نیستم. اگر تجزیه بود، مشخص میکردم. در مورد اسپهبدی نظر خودم کأن لم یکن، نسبت به دو مورد زیر اصرار دارم، یا با نبودن این ۹ نفر، یا نبودن دولت. نبودن دولت که میسور نیست، ۹ نفر نباشد تجزیه است، من اصرار به تجزیه ندارم.
تصویب.
[شنبه ۷ مهر ۵۸]
ترمیم کابینه
مهندس بازرگان: خلاصه بحث دیروز [این بود که:] ۱) چرا عمل غیرقاعده شده و شورا خبردار نشده، ۲) بحث روی وزرا بود.
هاشمی: پیشنهادی دارم. نکته مساله پرستیژ شورا را با این عنوان مطرح نیست، لق کردن آن به شکلی که مردم احساس کنند، به نفع انقلاب نیست. در مورد پیشنهاد که راهی برای نجات از بنبست باشد، آقای فروهر وزیر مشاور باشد، نقش سیار را بگیرد، مخالفتی نیست. بلندگو دستش باشد، در شهرها بگردد، معلوم نیست چه میگوید. در مورد مهندس سحابی در وزارت کار بیاید. اسپهبدی را که کمتر میشناسیم، در وزارت بودجه برود. برای بعد آنجا هم میدان اخلال نیست. در مورد چمران آقایان دیگر بحث میکنند.
قطبزاده: دیروز یک موضوع که باید اشاره میشد و نشد آن بود که ضمن معرفی عدهای از وزرا در حقیقت دولت دو پست وزارت تأسیس میکند. آیا این اصل در شورا تصویب شده [که] وزارتخانه جدید باشد [؟] در مورد نفت بحث آن بوده [؟] در مورد سیار کدام محل و چه پرسنل [؟] اصلاً پست آن مورد قبول نیست دولت اول وزارت علوم، وزارت سیار. نکته دوم من از مهندس و سایرین این سؤال را دارم چرا برای وزارت علوم و آموزش و پرورش کفیل معین میشود [؟] اتفاقاً این دو جا قاطعیت بیشتری لازم است. حداقل دو وزارتخانه کار و علوم، اینطور دولت تشخیص داده وزرای فعلی کارآیی مشخص نداشتهاند.
معینفر: راجع به مساله هاشمی، سازمان برنامه و بودجه صرفنظر از اینکه پیشنهاد به صورت مجموع میآید، قابل بحث هست یا نه، اگرچه جنبه مشورت دارد. در مورد سازمان برنامه و بودجه اگر کسی را نمیشناسیم آنجا بگذاریم [؟] سازمان برنامه حساسترین جاهاست. هر آتشی بلند میشود از آنجاست. به علت نشناختن فرد نمیشود او را آنجا گذاشت.
یدالله سحابی: چند نکته قطبزاده گفت. خیلی قبل لزوم تأسیس آن ذکر شده بود. در دولت هم مطرح بود و لزوم اقدام در مورد وزارت مشاور سیار جای معین نمیخواهد و وابسته به نخستوزیر است. در مورد کفالت اصل موضوع که حل شود جهاتی داشته است شاید خواستهاند سروصدا نشود و یا اینکه تدریجاً آماده شوند. ضمن اینکه باید پرستیژ شورای انقلاب حفظ شود، خود ایشان هم گفتند به علت وضع خاص.
کتیرایی: دیروز به طور خلاصه عرض کردم در معرفی کابینه جدید دو چهره تازه است. بقیه همکاران سابق [هستند] که رئیس دولت تشخیص داده برای این کارها صالح هستند. رأی عدم اعتماد به این افراد، عدم اعتماد به کابینه است. آقای فروهر را میشود سیار نباشد. وزیر برنامه باید کسی باشد که او را بپسندند.
بهشتی: جمله اخیر مبنا قرار گیرد. مملکت در حال خاص است. افرادی تحت نام یک یا دو گروه، بار مسئولیت فعلاً در دوش آنهاست. داخل چند ماه باید بگذرانند. مملکت اگر بناست اداره شود احتیاج به تعاون و همکاری شما و خیلی دیگر است. مهندس بازرگان نخستوزیر باشد یا نه، مسئولیت دارند. ما هم باشیم یا نه. در این انتصابات سه نقطه ضعف پیداست. پیشنهاد به ایشان میکند شورا، تغییرات با تدبر جدید بدهند. چمران از جلو صحبت این مطلب بود. از جهات زیاد، چمران مورد علاقه است، آیا وزیر دفاع باشد یا نه [؟] گفته شد مورد پسند اکثریت دوستان ما نیست. آقای نورایی اگر میپسندید، ایشان باشند وزیر یا قائممقام. آقای فروهر جنبه سیار نباشد، وزیر مشاور باشد. نسبت به اسپهبدی چون شناختی ندارم، نظر نمیدهم. اگر یک بار در وزارت کار تجربه منفی دارید، بار دوم در این وزارتخانه حساس مملکت و خودمان را به سوی تجربه احیاناً منفی نبریم. [در] سازمان برنامه یک نفر ممکن است خیانت کند، بد باشد. در وزارت کار شعاربازی کار را خراب میکند. جمعاً مهندس سحابی را برداشتهای مورد کارگری، مالکیت صنفی و غیره اگر این نظرات را بگویند دور از شورا نیست، چهرهای که نمیداند چگونه با او برخورد کند. اگر روی سه نقطه توافق باشد، آقای مهندس برای ادامه مطالعه خود فرصت میگیرند، با نظر دوستان خودشان تصمیم میگیرند. میل داشتیم که این مطلب فعلاً از نظر دوستی مطرح نمیشد.
خامنهای: در مورد فروهر و چمران عرض کنم. در مورد فروهر مساله یکی به دنبال وجاهت گشتن است و چهرهیابی. وزیر سیار مسئولیت او رسیدگی به امور مناطقی از ایران است که [به] رسیدگی عاجل احتیاج دارد. چه برود، چه نرود، احساس نگرانی میکنم از سلیقههای او و ثانیاً به دنبال وجاهت او گشتن. در مورد چمران، برای این سمت چمران بهتر است (وزیر سیار)، و در زمینه مسائل امنیتی گرایش خاص ندارد. در مورد دفاع چرا به چمران پیشنهاد میشود [؟] وزارت دفاع ریاست ستاد که نیست. مسائل قراردادها، رابطه ارتش با دولت و غیره خیلی به آن وارد نیست. اگر آمد وزارت دفاع، روحیه جنگجویی و سلحشوری او تداخلی میشود بین وظایف ستاد و وزارت دفاع و این فاجعه است. [ضمن] بودن چمران در کردستان، چندین بار فرماندهان گفتند ما کنار میکشیم. آنها تحمل نمیکنند کسی که عضو ستاد نیست و دخالت کند، خود جابهجایی […]. اینکه مهندس گفتند مشورت مورد قبول نیست، حق با ایشان [است]. ولی در جو همکاری […]. چمران وزیر سیار، نورایی دفاع، فروهر مشاور در امور اجرایی، سحابی کار. با تأخیر موافق نیستم.
بازرگان: دو، سه نکته است. در مورد فروهر اگر نگرانی این است که برود حرفهای ناجور بزند و مفسدهای داشته باشد، اطمینان میدهم نه. اگر یک روز چنین کاری کرد از حالا استعفای او را میگیرم و از آن روز کنار [خواهد بود]. نه به مناطق تنها نمیرود، کار تبلیغاتی خودش نمیکند و به اتفاق هیأت معاونین یا مدیرکلها برود. فروهر من باب ناراحتیها که گفته میشود، در شورای امنیت ایشان بود اولین وزیر به کردستان رفت، در کمیسیون وزرای امنیتی با میل آمده، نظراتش جرم نیست. عیناً آن نظر را مرحوم طالقانی داشت. یک روز هم در منزل ما آمد، قرار شد ایشان و صباغیان بروند آنجا. امام از اولین صحبتها توجه کردند که امام حاضر به شنیدن این حرف نیست. فروهر همان نظر را داشت که صدر و صباغیان هم داشتند. اینکه گفتند فلان کس قاطع عمل کرد، من گفتم امام اینطور نظر داده، فروهر چیزی نگفت. در مورد اینکه سیار باشد یا نه، وزیر مشاور باشد، طبیعت و خصلت گناه این است که [به] دنبال گناه گناه است، باید با توبه و توقف جلوگیری کرد. دفعه قبل گفتم خطایی شده، من غیرعمد و اقرار خودم که منغیرعمد این روال طی شده، میخواهند این خطا را با خطاهای دیگر رفع کنند. صریحاً اسم من نخستوزیر است در مملکت و نزد اکثریت و امام به این اسم شناخته شدهام و عدهای وزیر معرفی کردهام. اگر نپذیرند، اول نشان میدهد که شکاف است بین دولت و شورا. ولی من خودم شنیدم که میگویند شورا خواسته خودی نشان دهد. اگر آقایان تصویب نکنید میگویند اختلاف بین شورا و امام است. من اسم عدهای را بردهام، خارج کنید، یا متوقف کنید یا جابجا کنید، برای حیثیت آنها بد است، همچنین برای حیثیت دولت بد است. مساله سوم اطلاع دارند یا نه، در سال ۲۳ اعتصابی رخ داد، مهندسین بودند که نقطه عطف بزرگی بود، درسخواندهها شغل نداشتند یا حداکثر معاون میشوند. حرف اعتصابیها که من هم بودم این بود که تحصیلکردهها را ارزش نمیدادند. لااقل آقایان شورای انقلاب بنده را به چشم نابالغ و کسی که محتاج قیّم است و روی آن بحث میکنند […] عقیده آقایان این است که فروهر را وزیر مشاور بکنم یا بنیاسدی. صمیمیت خیلی خوب است. من تعهد داشتم با وجودی که به مشورت قائل هستم، مشورت نامحدود نمیکنم. چون که کلاف سردرگم است، وقتی چمران را لایق برای کار سیار نمیدانم میگویند او را آنجا بگذارید. او تره برای من خورد نخواهد کرد و نه، پس فردا اگر عمل بدی در وزارت جنگ شد مسئولیت را گردن خود شما میگذارم. من این لیست را کامل ارائه دادهام. نمیخواهید بروم سر جای خود هر وقت که لازم دانستم چیز تازهای میآورم.
صباغیان: کاری داشتم. دو مطلب هست. احتیاج به چنین وزیری، [برای] راهاندازی دستگاههای استانها احتیاج به چنین هیاتی هست. به دلیل دخالتهای مختلف، استاندارها قدرت سابق را ندارند. ایراد به فروهر رفتن دنبال وجاهت شخصی است، اولاً چنین کاری عملی نیست و ثانیاً در دوران انقلاب چنین کاری نمیشود کرد. در انتخاب مجلس خبرگان، خانم خود را کاندید کرد، پنج هزار رأی آورد. [درباره] مطلب دکتر چمران، در خدمت خامنهای و موسوی و دکتر ابتکار بودیم، گروهی در ارتش نمیگذارند کار درست شود، مگر اینکه یک وزیر رأس ارتش باشد، کار وزارت دفاع که بنیان ارتش را تغییر دهد، مرکز ستادی است که در وزارت دفاع باشد. آقای نورایی را من از قبل مخالف بودم، مدیریت ندارد، دور از ارتش بوده. تیمسار آذری در این جلسات که مسئول یک قسمت است، اظهارنظر بهتری میکند. نورایی معروف به سلامت است، در ارتش لیاقتی از او دیده نشده. حتماً احتیاج به این تغییر داریم. آقای شاکر که انتخاب شد، با وجودی که عضو دفتر و غیره بوده، گذاشتیم. آیا وزیر دفاعی سراغ دارند که تغییرات ایجاد کند [؟ در] دانشکده افسری تعدادی چپی آنجا هست. چمران هم پذیرش دارد، دور از مسائل جنگی نیست.
قطبزاده: بحثی که راجع به وزیری بشود و این عکسالعمل بشود که این دلیل عدماعتماد است، دو مساله است. یکی شخصی، بله من هم مثل هیچکس تک و تنها دولت را در مجموع قبول ندارم. حالا که هست راجع به کارها و مسائلش اظهارنظر بکنم. در ترمیم کابینه نسبت به ترکیب وزرا مقداری امیدوار شدم عناصری وارد دولت میشوند که اکثریت طوری تحصیل شود که نظرات دولت مورد تصویب واقع شود. بینش دولت قبلی را قبول ندارم. نسبت به وزرا باید اظهارنظر کرد. راجع به فروهر کم و بیش مورد توافق است. [در مورد] دکتر چمران، در اصل اینکه غیرنظامی در رأس ارتش باشد، [در] مساله ادغام شورا و دولت، استدلال من این بود که این وزارتخانه از حالت گذشته خارج شود، وزیر دفاع مسئول در مقابل مجلس باشد. این استدلال مورد پذیرش نخستوزیر نبود. حالا به این نظریه توجه شده. موافق خامنهای نیستم و حتماً باید غیرارتشی باشد، پرکار، قاطع، خودش در جبهه برود، فرمانده پشت او برایش گران است. در حالی که سنت ارتش بوده [که] فرمانده عقب مینشیند و با این سنت است که فرماندهان مخالف هستند. اگر خامنهای کاندیدا بود به او رأی میدادم. امیر رحیمی حرفی میزند که نشانه شایعه است. دست آقایان از ارتش کوتاه شود، پشت آن دست سیویل از آن کوتاه شود. لغت کفالت در وضع فعلی برای وزارتخانه موجب میشود افراد زیردست جدی نگیرند.
موسوی اردبیلی: نظر خودم را دیروز گفتم. به تأخیر حتی یک روز هم راضی نیستم. در عین حال یک رأی بیشتر ندارم. وضع مملکت ایجاب میکند خوب یا بد سالها ادامه یابد. صحبت مهندس بازرگان سبب شد صحبت کنم. با کمال احترام برای ایشان، این فرمایشات گرفتار یک نحوه ضعف استدلال و منطق است. صحبت ایشان کاملاً در درجه متعاکس است. یک روی سکه، باید همکاری کرد، به دست مردم بهانه نداد، آبرو و حیثیت دولت که آبروی انقلاب است حفظ شود، در محیط دوستانه صحبت و رفع اشکال شود. ولی بعد فکر من قیّم میخواهم. مهندس معصوم نیست، ما هم غیرتابع نیستیم. پس حق داریم در چارچوب خود حرف بزنیم. نباید برخورد باشد. با همان ایمان و خلوص باید کار کرد. چه عیب دارد گفته شود فلان کار درست است [؟] مشورتی شده، پنج جا حرف ایشان را قبول کردم، یک بار حرف مرا بپذیرند. بیانات ایشان البته با توجه به فشار کار، هم ضعف منطق داشت و یک ذره تحریککننده بود.
در عین حال در این جلسه تصمیم بگیرند. به فردا موکول نشود. فردا دیر است و کاری انجام نمیشود.
خامنهای: از مقداری حرفها صرفنظر [میکنم]. در مورد فروهر عرضی دارم. [در خصوص] فروهر، استدلال صباغیان قانعکننده نبود. اولین کسی که کار کردستان را خراب کرد، فروهر بود. صحبت خودمختاری و استقلال خلق کُرد سبب شلوغی شد. چون وزیر اینکاره هست نمیشود گفت نرود. خدا شاهد است درست گوش کردم، در حرفهای صباغیان مطلب تازهای گیر نیاوردم. چند ماه است با صباغیان کار میکنم. فروهر مقیّد است ببیند امام چه میگوید تا آن را بگوید، آنجا در عین اینکه امام دستور داده بود آن حرف را زد. در مورد چمران، حرفهای مرا نشنیده بودند. چمران در ستاد باشد، استفاده از او است. دیروز گفتم خود مهندس بازرگان وزیر دفاع باشد. نورایی خیلی بیش از دیگران ارزش برای این سمت دارد. خلاف توقع از مهندس بازرگان بود که نورایی تصور کند خامنهای یا شورا معین کرده حرف مرا نشنود. تصفیه کار وزیر دفاع نیست، کار رئیس ستاد است. دانشکده افسری ما آنجا نهایت کوشش شده برای مصاحبه برای کسانی که فارغالتحصیل هستند، دکتر غفوری، مهندس مقدم شهید روزی ۱۵ ساعت، در حدود دو هفته مصاحبه کردهاند، برای سال اول تدبیری اندیشیده شد. حرفهای دیگری هم هست. جلسه پیشرفت نکرده. اگر از دیروز تا امروز تصمیم میگرفتند یک تجدید را بپذیرند.
عزتالله سحابی: توضیحی در مورد اسپهبدی و پیشنهادی که در مورد خودم هست میدهم. اسپهبدی نظریهاش راجع به کار و کارگر، در همین شش ماه معلوم شده اعتقاداتش مثل بنده نگرانی از جهت کار و کارگر [است]. بنده به دو دلیل صالح برای وزارت کار نیستم. با جریانات اخیر بیتناسب وزارت کار نیستم. در بودجه هم خیلی صلاحیت ندارم. در مورد دانشگاه، این محیط محیط دعواست، مسئول باید مدتی کلنجار برود، شخصیت ذاتی خودش شرط است. اول سرمایه اولیه اعتباری به او داد، بعد روی سرمایه خودش کار کند.
بنیصدر: در واقع حرف تازهای ندارم. نگرانی عمیق نسبت به کشور را مطرح کنم. دولت [را که] بتواند کار مملکت را به سامان برساند، لایق نمیدانم؛ ولی تحمیل به نخستوزیر درست نیست، تالی فاسد دارد. این هم دوطرفه است. عصبانیت ما هم هست. احترام متقابل باشد. شورای انقلاب باید معلوم باشد کجای کار است. یا رأی بده یا من قهر میکنم، اگر مساله است شورا کجاست، دولت کجاست، چندین بار بحث شده، یک دفعه این حل شود. الان شورا بیمحل است. وزرا بهتر از سابق هستند. چمران بهتر از ریاحی است. شورا نخواست وزیر انقلابی بیاید. حبیبی بهتر از وزیر سابق، شریعتمداری [است]. آقای اسپهبدی خیال نمیکنم بدتر از فروهر باشد. توجه به انعکاس در افکار بشود. فرض کنیم ایشان میخواسته شورا را پای دیوار بگذارد و عدهای آورده که بهتر بوده. بحث در ترکیب کابینه، برد با مهندس است. این ترکیب هم تا محتوای حاکم بر دولت عوض شود، کاری بشود، رأی بدهیم. اگر شورا شوراست به کار خود بپردازیم، وگرنه برویم پی کار خود.
معینفر: ترکیبی الان عرضه شده به افکار. بعضی جاها عکسالعمل خود را ایجاد کرده. معطل شدن تالی فاسد دارد. قید روی چمران است. این دو روزه غرغر آمده، اگر شنیده شده، از کسانی است که مشمول تصفیه خواهند شد. تز انقلابی را ما شکست میدهیم که وزیر دفاع، غیرنظامی باشد. آیا مصلحت هست کس دیگری اعلام شود [؟]
فروهر وزیر مشاور، با هشت رأی پیشنهاد مهندس بازرگان رد شد.
[یکشنبه ۸ مهر ۵۸]
قانون اساسی آینده
جلالی: راجع به هیاتهایی که بروند کردستان، شما پیشنهاد ستاد کردستان را کردید، معوق ماند.
بنیصدر: امروز صبح با مفتیزاده صحبت شد. جبهه مسلمانها ضعیف شده. اگر در قانون اساسی اصلاحی شود خوب است. دست او چیزی هست.
قطبزاده: آقا خودش به مجلس توصیه کند. مساله از طریق مفتیزاده نشود، خطرناک است.
هاشمی: فردا صحبت کنم، مادهای که تصویب کردید مذهب رسمی شیعه نباشد.
موسوی اردبیلی: بنویسند در هر نقطه، مذهب رسمی، مذهب اکثریت [است].
هاشمی: در سطح کشور، رسمی اکثریت کشور است، [برای] رئیسجمهور، مقام رهبری کاندیدا میدهد.
بازرگان: اگر آقا رهبری باشد و کاندید بدهد حتماً میشود. ولی میگویند تحمیل است. اگر رأی ندهند که توهین است. اگر بدهند تحمیلی است. برای خود منتخب هم خوب نیست.
موسوی اردبیلی: مساله شرعی آنچه شبهه دارد، رئیسجمهور والی است و ولایت در مذهب شیعه یا مستقیم باید از فقیه باشد یا مأذون از قِبَل فقیه.
کتیرایی: رئیسجمهور والی نیست.
[سهشنبه ۱۷ مهر ۵۸]
دادگاهها
موسوی اردبیلی: از آقای قدوسی خواهش کردم بیایند در مورد جریان بازرسی که صحبت بود، راجع به محل صحبت کردم با بنیاد رابطه با دادگاههای انقلاب.
خامنهای: آن جلسه راجع به تجدیدنظر و تجدید دادرسی بحث شد. تجدیدنظر طبق عرف یکی از دو طرف متهم یا دادستان اعتراض کند، تجدیدنظر میشد بدون دلیل. تجدید دادرسی وقتی یک طرف اعتراض کند، بررسی شود. اعتراض فقط اینجا در محتوای حکم، نه نوع حکم.
قدوسی: در این آئیننامهها تجدیدنظر حق ندارند. اصلاً الان اشکالی که موجب این همه سروصدا است، کیفیت دادگاههای فعلی است که نه تعداد کافی قاضی شرع و قاضی حقوقدان دارد. مساله دیگر این فرمایش امام که به ارتشیها کار نداشته باشید، دادگاهها متوقف شده، چون عمده متهمین ما ارتشی هستند.
خامنهای: تصور من این است تأکید امام این بود که ارتشیها کشته نشوند، چون لطمه شدید به روحیه آنها وارد میشود. پروندههای سربی را دادستان کنار بگذارد، بقیه را جلو بیاورد. دوم اینکه از جمله اشتباهات، انتقامکشی از ارتشی جزء است. درجهدار پایین را کشتن که تیراندازی کرده. در مشهد سربازی را کشتند، ولی واقعاً مستضعف بود. برای ما آسان است تعداد زیادی امیران را کنار بگذاریم، ولی درجهداران را نمیشود کنار گذاشت. [در زمان شاه] اگر درجهدار [به میدان] نمیرفت، میکشتند او را.
موسوی اردبیلی: مورد اعتراض هم واقع نمیشود خیلی.
قدوسی: باید اعلان کرد [که اگر] کسی شکایت دارد بگوید تا اعلان شود. از قم تلفن میشود که ارتشی محاکمه میشود.
یدالله سحابی: موضوع قضاوت، بحمدالله بیشتر آقایان وارد هستند، اهمیت آن آنقدر بالاست که به صرف اینکه با تمام تلاشی که کردند موفق نشدند. محکومیت یا زندان یا غیرقتل هست، در آینده میشود، چه برای تکمیل و رفع نقص. آنها که محکوم به قتل میشوند و بلافاصله اجرا میشود، دیگر تأسف فایدهای ندارد. احکام اعدام را معطوف کنید در دادگاهی در خدمت خودتان در تهران خود جنابعالی، در اینجا با سرعتی تجدیدنظر شود.
قطبزاده: راجع به مساله قتل، احکام اعدام در محل اجرا نشود، ده روز فرصت داده شود.
عزتالله سحابی: از آئیننامه حذف شد.
قطبزاده: با استدلال دکتر سحابی کاملاً موافق هستم. شهرستانها از حد گذشتهاند. این سبب میشود اگر کسی قرار است به اشد مجازات باشد، کمتر اعدام شود. موردی که روی آن صحبت شد، وسیعتر از اولی است. حتی میتواند قبل از محکومیت باشد. به کلیه شکایات رسیدگی شود. بیشتر از ما، آقای قدوسی میداند اعلامیه دیروز بیشتر ناشی از درد بود. وقتی القانیان کشته شد، پشت آن فشار زیاد دولت به امام و به ما [آمد] که اعدام لغو شود. سه مساله: ۱) نظامیها، ۲) مساله رسیدگی، ۳) مساله دکتر سحابی. مساله ما تمام شده است. گفتند خوب است، عملی نیست.
خامنهای: [در مورد] نظامیها، اعدامیها را مطرح نکنید. درجهدارها و افراد ضعیف، عدم اعدام.
قدوسی: پروندهها جلو بیاید یا نه [؟] اگر بیاید، اطلاع بدهیم.
شیبانی: رسیدگی مقدماتی بکنند.
قطبزاده: تمام افراد را بیاورید اعلام کنید، اگر حرفی دارد.
خامنهای: اعلام نکنید اصلاً یا اعدامی است یا اعدامی نیست.
قدوسی: سرهنگ فروزان گفته بعضی اقرار کردهاند.
خامنهای: متهمین قتل لویزان را نباید بکشید.
میرحسین موسوی: بازرسیها بدین ترتیب اعلام شود محدودیت باشد.
عزتالله سحابی: یک سرباز اعدام میشود، ولی یاسینی با محمود رضایی آزاد میشود. نتیجهاش این است در جامعه قضایی اسلامی طرفدار گردنکلفتهاست. لااقل دادگاه شرع نباشد. قانون جزایی دادگستری، همه قضات روی یک ضابطه رأی بدهند.
قدوسی: این در قم حل شد. وظایف مینویسند.
عزتالله سحابی: و در آئیننامه بود در پرونده فرد، شهادت له و علیه جمع شود. به دلیل اینکه افرادی که پرونده درست میکنند شهادت به نفع را نمیگذارند.
قدوسی: اعلان، یکی از فواید آن این است در دادگاه میآید.
مهدوی کنی: در زمان آذری بر له را راه ندادند.
قدوسی: مربوط به پاسداران است.
عزتالله سحابی: این کمیسیون هر سه کار را نمیتواند بکند. تمام احکام اعدام میآید برای رسیدگی به این کمیته.
[یکشنبه ۲۲ مهر ۵۸]
کیهان و بنیاد مستضعفان
خاموشی در مورد کیهان توضیحاتی داد: آقای دوستدار مسئول کیهان در فارس توسط حسینیشیرازی و آقای شرعی از قم میآید کیهان را سروصورت دهد. دو جبهه دیگر وارد کیهان میشود، دکتر هادی از طرف منتظری و دیگران و یکی مهدیان از طرف شورای انقلاب و دکتر بهشتی. در انظار کارکنان این طور وانمود میکند که مؤسسه کیهان را از مصباحزاده خریدهام. یک نامه است که مصباحزاده از پاریس نوشته [که] حاضر به فروش کیهان نیستم. ولی هر پنج مؤسسه عامالمنفعه است، در اختیار امام است. شیرازیها میروند دنبال کار خود. ۱۳۰۰ کارگر و کارمند باسابقه ممتد در جناحهای مخالف دارد. آقای هادی هشت نفر با خود میآورد از همفکران خود [که] مذهبی [هستند]. عملاً روز به روز کیهان رو به رکود کشیده میشود. تیراژ مرتب پایین میآید. با طبقه نویسنده نمیشود درافتاد. جو اگر مناسب نباشد، قلم را میگذارد پایین. هزینه وام سنگینی که مصباحزاده بدهکار [است] حدود ششصد میلیون تومان با قبل، صورت ۱۴۹ میلیون تومان وام. همین امروز کیهان ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار ریال پرداخت و ۲۳۰۰ درآمد ماهانه دارد. آقای مهدیان مصاحبه کرده و مؤسسه را به بنیاد واگذار کرده. آقای مهدیان با اعتراض آمدند بنیاد و گفت مطلقاً ذرهای تحمیل مالی به بنیاد نمیکنم. همان روز میگفت عراقی باید بیاید. فردا بنیاد عراقی تلفن کرد و گفت حرف عالی زدی. به او گفتم اگر شخصی بروی، حرفی نیست، ولی بنیاد حکم نمیدهد. مهدیان تعهدنامهای گفت، نوشتم، ولی حادثه پیش آمد. یک روز تلفن کرد، پنج میلیون تومان پول خواست. حواله به او از طرف بانک داده شد. آذری، اموال مصباحزاده و… مسعودی را مصادره کرد. آقای مهدیان دو بار آمد، بست نشست و گفت تیراژ مرتب پایین آمده. آقای هادوی گفت یک نفر را برای آیندگان معرفی میکنم. آقای حسن قاضی آمد. گفتم آیندگان یک اموال توقیف است، یکی روزنامه. همان آن مهدیان تلفن کرد، قاضی را به او معرفی کردم کیهان. میرفت مکه، حق امضاء داد به قاضی. در کیهان چیزی نوشته بود نماینده بنیاد که اخراج هادی و افرادش بود. قاضی گفت نه صلاح من است، نه قاضی و نه بنیاد که من برگردم کیهان.
هاشمی: کیهان، قسمت اموالش بیش از ۱۴۹ میلیون تومان است. باید کاری کرد بگردد، یا دفتر امام کمک کند.
خامنهای: هادی به دعوت انجمن اسلامی آنجا [به] آنجا رفت و کیهان خوابیده را راه انداخت.
موسوی اردبیلی: بنیاد رسیدگی کند [که] میتواند آن را اداره کند یا نه.
[پنجشنبه ۲۶ مهر ۵۸]
قراردادهای ایران با امریکا و شوروی
دکتر یزدی توضیحاتی در مورد قرارداد نظامی با امریکا داد که از سال ۲۶ قراردادی بوده که از شورای انقلاب خواسته آن را لغو و مستشار خارجی را کنار بگذارند. [در مورد] قرارداد ۱۹۵۹ بین ایران و امریکا [است که بر اساس آن] در صورتی که دولت ایران درخواست کند امریکا کمک خواهد کرد. این قرارداد باید لغو شود.
خامنهای: موقعی [که] رژیم عوض میشود، قراردادها ملغی است. منتظر اقدامات نشوید. هر دو قرارداد را به طور یکجانبه لغو کنید.
یزدی: ما گزارش به دولت میدهیم، میآورد شورای انقلاب. روسها نمیپذیرند لغو قرارداد را.
خامنهای: در مورد لیبی قرار بود در سطح کاردار، روابط با لیبی برقرار شود. [این قرار] در منزل مرحوم طالقانی بود. لیبی شایع کرده علت نشناختن ما آن است که تنها دولتی بودیم که تا آخر، شاه را نشناختیم و ضدامریکایی بودیم.
یزدی: با شاه رابطه داشته، ولی وقتی ایران سه جزیره را گرفت، [رابطه را] قطع کردند. برقراری روابط قرار بود، ولی آقا منع کردند. روابط ما در تمام مراحل بینالمللی خیلی خوب [است].
خامنهای: این مساله را خودتان با آقا مطرح کردید [؟]
یزدی: آقا تلفن کردند و مرا خواستند. گفتند در جلسه علمای اربعه مطرح شد، قرار شد مسکوت بماند. وزیر خارجه لیبی میگوید مجبر از طرف ما نمایندگی نداشته.
بهشتی: وزیر خارجه لیبی چه گفت [؟]
یزدی: وزیر خارجه آنها، جریان آمدن جلود را پرسید و عدم استقبال و مسائل مطرح شده را گفت و او انکار کرد که سعد مجبر نماینده ما نیست.
هاشمی: اگر مصلحت است برویم پیش آقا یا شما بروید.
یزدی: قرار شد بعد از ماه رمضان این کار انجام شود.
بهشتی: شاید راجع به صدر و بستگان او باشد.
هاشمی: اگر مصلحت است، حتی در شکل کاردار عملی شود.
بهشتی: در مورد شیعههای لبنانی چه کردید [؟] اگر تقویت روحی و مادی آنها مساله مقدم است، بفهمانیم به آنها بیان دو مصلحت اسلامی است، موضع دو برادر را باید درک کرد.
شیبانی: میشود از آنها هم (لیبی) خواست تأیید کنند که منافع شیعه لبنان را حفظ میکنند.
بهشتی: برای شیعههای لبنان چه کردید [؟]
یزدی: مقداری کمک مادی شده، تعهدات فرهنگی هم هست. یک عده دانشجویان خود را بفرستند، بورس بدهیم. در زمان شاه، عدهای دانشجویان فالانژیست بوده، اخراج شد. قرار بود معرفی کنند. گفت ۹ نفر میتوانیم از مدرسه پرستاری بفرستیم. مساله دیپلماسی که وضع جنوب لبنان را همه جا مطرح کنیم، کمکهای نظامی، اسلحه و آموزش میخواهند.
بهشتی: این کمک با حفظ آن جهت است که رابطهشان با فلسطینیها دوستانه باشد.
یزدی: صریحاً در مذاکرات به آنها گفتهام باید بین فلسطینیها و شیعه، رابطه خوب باشد. خط اصلی آقاموسی این بود که بین فلسطینیها و شیعه وحدت ایجاد کند و کمونیستها به هم زدند.
بهشتی: میتواند این مطلب تصریحاً گفته شود.
قطبزاده: [در] حملات اولیه به جنوب لبنان ۲۰۰ هزار آواره شدند. چند مسئولیت داشتم. یکی مسئولیت طبی هم در لبنان و جنگ آنها به کمک فلسطینیها رفتیم. بهترین جا مدارس است. دویست خانوار میلولد. بقیه زیر چادرهایی است. حداکثر کار ما این بود مستراح درست کنیم. موقعی [که] قشون سازمان ملل آمد، عدهای برگشتند، ولی بعد از این حمله، دوباره آمدهاند که از آواره فلسطین وضع بدتر دارند. چادرها یکی نزدیک مدرسه مصطفی است، دو تا جای دیگر. وضع آوارگان لبنان وحشتناک [است]. وضع فلسطینیها […] از مشکلات اساسی، مساله دستجات مختلف است. هر دسته عربی، یک دسته فلسطینی دارد، خصوصاً عراق. بین ابوجهاد و ابوایاد و یاسر عرفات فرق هست. ابوایاد خط مسکو را میخواند. ماجد ابوشراره مارکسیست به تمام معنی است. یک دفعه که او را برداشتند، روسها آنقدر فشار آوردند تا او برگشت.
یزدی: ابوایاد به مستقبل در فرانسه کمک میکند.
قطبزاده: عنصری مثل سیدحسن شیرازی که در تمام مدت نوکر شاه بود، میرود به ملاقات او و عرفات از او به عنوان امام یاد میبرد. بین تمام رهبران سیاسی، مسعود رجوی را دعوت میکند. این یک نوع بازی است.
هاشمی: فشار روی هر دو باید گذاشت.
قطبزاده: بورسها را برای شیعهها زیاد بکنیم. دوم کمکهای مادی و جنسی برای نجات آنها از فقر عظیم.
یزدی: تأیید مطلب صادق [قطبزاده]. دکتر ضرابی دو سال در لبنان طبابت میکرد. در صدر دکتر علی که چندین سال آنجا بود. شیعهها به کمک فرهنگی احتیاج دارند. مساله موسی صدر برای شیعهها بیش از میلیونها ارزش دارد.
قطبزاده: شیعهها توی سرشان خورده بود. از هر جهت آقاموسی به آنها هویت شیعه را داده. احساسشان این است اینکه رفته، هویت آنها از بین رفته.
یزدی: آقا موسی تنها شخص نیست، گم شدن یک رهبر شیعه با این اهمیت دنبال نشود، کوشش زیاد کردیم غیرمستقیم پیدا کنیم.
[یکشنبه ۲۹ مهر ۵۸]
نظر شما :