ملی شدن نفت و خط لوله‌ای که به اسرائیل نرفت

۲۸ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۳:۳۶ کد : ۸۶۰۳ وقایع اتفاقیه
دولت انگلیس بدون اطلاع ایران، با دو شرکت آمریکایی جهت ایجاد خط لوله از خوزستان تا بندر حیفا در اسرائیل به توافق رسیده بود.
ملی شدن نفت و خط لوله‌ای که به اسرائیل نرفت

علی‌محمد اسکندری‌جو

تاریخ ایرانی: در آغاز این یادداشت اشاره کنم اصطلاح ”ایرانیزه» صرفاً دلالت بر مدیریت و اداره صنعت نفت دارد حال آنکه «ملی شدن“ ناظر بر حاکمیت و مالکیت این صنعت است حتی اگر بخش فنی و یا اداری آن صنعت توسط خارجی‌ها مدیریت شود. از میان مکاتبات بین دو دولت آمریکا و انگلیس (هنگام دولت چهل روزه حسین علاء و پیش از تشکیل دولت مصدق) که اخیراً از حالت کاملاً سرّی در وزارت امور خارجه امریکا خارج گشته بارها به دو اصطلاح ایرانیزه و ملی شدن صنعت نفت ایران اشاره شده است. (۱)

بی‌گمان هویت ما یک تاریخ دارد آن‌گونه که تاریخ ما نیز یک هویتی دارد. به این سیاق، نه کیستی و چیستی ما بدون «تاریخ» ارزشی دارد و نه یک تاریخ بی‌هویت ارزش خواندن دارد. اینکه انسان درباره هویت‌اش پرسش کند و بخواهد نسبت به آن نیز درنگی هرچند کوتاه داشته باشد در واقع یک پدیده نوین است. انسان مدرن در راهیابی هویت، دیگر به نوای «نی» گوش نمی‌دهد که از فراق اصل خویش شکایت کند و سپس وصل خویش را جویا شود. جستن هویت مولانایی آن هم از نوای استعاری نی، جدای از جستن هویت ملی و مدرن از طریق «تاریخ» است. بااین حال، نگونبخت او نیست که احساس کند هویت‌اش شکسته است بلکه اوست که دریابد تاریخ و هویتی ندارد.

پیداست پایان سال ۱۳۲۹ خورشیدی نشان از خروش ملت برای تثبیت یک هویت مشترک دارد؛ روزی که نخست‌وزیر ایران دکتر محمد مصدق بدون مشورت با سفرای شوروی و انگلیس صنعت نفت را ملی اعلام کرد؛ روزی که برای نخستین بار ملت و دولت و دربار ایران طعم شیرین حاکمیت (Sovereignty) را احساس کردند. از مشروطه تا آن روز دولت و دربار در موارد کلان، بدون رایزنی یا دخالت سفرای روس و انگلیس تصمیم نمی‌گرفتند. چندان بی‌دلیل هم نبود که در فرهنگ سیاسی ایران مفهوم «ساورنتی» نه به معنای عینی اراده معطوف به اقتدار دولت یا قدرت دربار بلکه به معنای حاکمیت ارضی (!) برداشت می‌شد.

تنها برهه کوچک در اِعمال این حق مشروع «ساورنتی» در ایران همانا پیش از جنگ دوم جهانی بود که در شخص ساورین متجلی شد به این شکل که رضاشاه علیرغم مخالفت سفرای شوروی و بریتانیا به شدت گرایش به ژرمن‌ها داشت تا زمان لازم برای توسعه زیرساخت‌های کشور توسط مستشاران و مهندسین آلمانی فراهم شود. دربار اما تاوان این ساورنتی یا «حاکمیت» را چه گران پرداخت به گونه‌ای که شخص اول نظام به شدت تحقیر شد و از مقام و منزلت افتاد و خلع لباس و خلع درجه و به آن سوی جهان تبعید شد و آنجا نیز درگذشت؛ ملت هم از سقوط ساورین شاد گشت و تهران چراغانی شد و ایران هم زیر چکمه‌های قوای روس و انگلیس گرفتار و مشروعیت ساورنتی هم در خاک شد.

در آغاز جنگ سرد، ایالات متحده آمریکا برای آنکه کشورهای نفت‌خیز به دامن کرملین نیافتند قراردادهای مشارکت نفتی پنجاه درصدی با آن‌ها امضا می‌کرد حتی با امیرنشین کوچک کویت که هنوز استقلال هم نیافته بود (!) اما انگلیس (به بهانه قرارداد الحاقی) به هیچ شکلی با دولت تیمسار رزم‌آرا به توافق نرسید که حق امتیاز را به پنجاه درصد برساند تا ایران نیز لااقل در قد و قامت عربستان سعودی و حتی کویت ظاهر شود. از سوی دیگر «ترومن» رئیس‌جمهور آمریکا به دولت انگلیس هشدار می‌دهد که باعث رنجش ایران نشود و ناخواسته تهران را به سوی اردوگاه شرق و مسکو سوق ندهد چرا که ایران در جنگ جهانی با متفقین همراهی کرده و متحد غرب است. (۲)

البته مدتی بعد این هشدار ترومن و جنون چپ‌هراسی دولت آمریکا بهانه‌ای برای «چرچیل» شد که با بزرگنمایی خطر حزب توده ایران، بتواند فرمان طرح و اجرای کودتای مشترک آمریکا و انگلیس را صادر کند؛ کاخ سفید به ریاست «آیزنهاور» نیز سرانجام با طرح برکناری مصدق توافق کرد.

اسناد خانه سدان و احداث خط لوله از ایران تا حیفا

گرچه پس از ملی شدن صنعت نفت پاره‌ای از اسناد پنهان شده در منزل ریچارد سدان (نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس) در تهران به آتش کشیده شد اما سال‌ها بعد که اسناد محرمانه شرکت از طبقه‌بندی خارج شد، نشان می‌دهد که دولت انگلیس بدون اطلاع ایران، با دو شرکت آمریکایی جهت ایجاد خط لوله هزار و ششصد کیلومتری از خوزستان، عراق، اردن تا بندر حیفا در اسرائیل به توافق رسیده و عملیات اجرایی آن نیز سال پیش از ملی شدن نفت آغاز شده بود. (۳) از این طرح عظیم تاراج نفت حتی «کمیسر» ایرانی مستقر در دفتر مرکزی شرکت نفت در لندن نیز هیچ اطلاعی به تهران نداده است. افزون بر این، یک خط موازی نیز از کویت تا حیفا با سرمایه مشترک دو شرکت آمریکایی و شرکت نفت ایران و انگلیس در حال احداث بود؛ از سوی دیگر قرار شد از عربستان، بحرین و قطر نیز سه خط لوله به سمت شهر بندری حیفا کشیده شود چرا که اصولاً آمریکا و انگلیس ایجاد پالایشگاه در کرانه دریای مدیترانه را به لحاظ آب و هوایی و نیز کاهش هزینه حمل نفت و نزدیکی به اروپا بسیار مناسبتر از بنادر خلیج فارس می‌دانستند.

در سالی که نفت ملی اعلام شد ترازنامه شرکت نفت نشان می‌دهد که مالیات کسر شده از سود نهایی شرکت توسط دولت انگلیس بیش از سه برابر سهم ایران شده است (!) و بی‌دلیل نبود که بریتانیا دفتر مرکزی را از تهران به لندن منتقل کرده بود. البته دولت ایران قبلاً اعتراض داشت که لندن باید سهم ایران را پیش از کسر مالیاتی پرداخت کند (چرا که عمده فعالیت شرکت در ایران انجام می‌شود) و نه پس از کسر مالیات. رانت‌خواری، حساب‌سازی، فرار مالیاتی و پنهان‌کاری (بویژه در مشارکت اجباری با شرکت‌های آمریکایی که خواهان قرارداد پنجاه پنجاه بودند) توسط مدیران انگلیسی در لندن خشم دولت ایران را برانگیخته بود.

تا پیش از ملی شدن صنعت نفت توسط تیم مصدق سهم امتیاز ایران (رویالتی) ۱۶ درصد نبود بلکه به ازای هر تن نفت (برابر هفت بشکه) چهار شلینگ بود در حالی که ارزش هر بشکه نفت اندکی کمتر از یک پوند ارزش داشت و هر پوند انگلیس برابر بیست شلینگ بود. به عبارتی، حق امتیاز ایران از صادرات سی بشکه نفت تنها «یک» بشکه بود (!) و اگر تیم مصدق نفت را ملی اعلام نمی‌کرد مدت زمان این قرارداد تا پایان ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی اعتبار داشت.

اسناد آتش گرفته خانه سدان نشان می‌دهد مدتی پس از آنکه سازمان ملل متحد دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت که خشم و اعتراض و جنگ را در پی داشت، به فرمان نخست‌وزیر «داوید بن گوریون» دولت اسرائیل برای انتقام از اعراب، شیر خط لوله نفت موصل (عراق) به حیفا را بست، پالایشگاه «بَزان» در حیفا را به اشغال درآورد، صنعت نفت را ملی اعلام کرد و عراق را هم از درآمد نفتی محروم ساخت. یهودیان هیچگاه بن گوریون را پوپولیست، فرصت‌طلب، لجوج، ماجراجو و روان‌پریش نخواندند که برخی در ایران با دکتر مصدق چنین کردند. سرمایه دو شرکت آمریکایی در احداث خط لوله از خوزستان به حیفا نابود و پروژه جایگزینی بندر حیفا به جای خلیج فارس نیز در جنگ اعراب و اسرائیل متوقف شد.

آیا انگلیس تاوان و انتقام حیفا را از ایران گرفت؟ روایت راستین ملی شدن صنعت نفت و احراز هویت ملی توسط آن نخست‌وزیر پاکدست و نجیب را اینک آیا رواست مخدوش کنیم؟ آیا پس از آن پاک مرد پاک‌نیت دوباره حاکمیت نیابتی (Sovereignty Proxy) در ایران برقرار نشد؟ به راستی چرا با تاریخ چنین ناسازگاریم؟ آیا در تاریخ معاصر هیچ می‌خوانیم نسل پیشین ما به چه علت از خرید اوراق قرضه دولت مصدق خودداری کرد؟

در بهار ۱۳۳۰ خورشیدی «ترومن» به انگستان باز هشدار می‌دهد که مصدق «ساورین» مشروع ایران است و کابینه او هم دموکراتیک است، پس کاخ سفید از حمله بریتانیا به این کشور و سرنگونی تنها دولت دموکرات خاورمیانه پشتیبانی نمی‌کند. با حضور «چرچیل» و آیزنهاور در مسند قدرت اما شاهدیم این حماسه نافرجام شد زیرا که قرعه به نام حزب توده افتاد و چرچیل هم از روس یا چپ‌هراسی آیزنهاور بیشترین بهره را برد و به بهانه افتادن ایران به دامن شوروی و قبضه قدرت توسط حزب توده توانست آیزنهاور را به انجام کودتا راضی کند.

پی‌نوشت‌ها:

1 -Foreign Relations of the United States, 1952–1954، Iran, 1951–1954، Volume X - Office of the Historian

۲- در سال ۱۳۲۲ خورشیدی در میانه جنگ جهانی و سه ماه پیش از تشکیل کنفرانس تهران، دولت و دربار را مجبور کردند در ائتلاف با نیروهای متفقین، ایران نیز از بی‌طرفی خارج شده و علیه دولت آلمان اعلان جنگ کند (!) تا بدین وسیله امکان عضویت کشور در سازمان ملل فراهم شده و پس از پایان جنگ از کمک مالی و فنی آمریکا بهره‌مند شود. بااین حال به نظر می‌رسد شاه تا پایان عمر به آلمان علاقه داشت؛ طرح اولیه ایجاد چندین راکتور اتمی در سراسر ایران، لقب آریامهر و بزرگ ارتشتاران (برگرفته از مقام اعظم آدولف هیتلر مشهور به عالیجناب گروفاس)، گارد جاویدان، انتشار کتاب، حق ویژه انحلال پارلمان، فرماندهی کل قوا و… پیداست آن زمان ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم آلمان فراموش نشد بلکه میراث آن به دو شاخه تقسیم شده و به سوی خاورمیانه و آمریکای لاتین رفته است. در کشورهای مصر، عراق، لیبی، یمن و سوریه بیش از سی سال «حالت اضطراری» اعلام شد که الهام گرفته از تز اصلی «کارل اشمیت» تئوریسین اتاق فکر سوسیال ناسیونالیسم آلمان بود که هیتلر به اجرا درآورد و پس از جنگ جهانی برخی از مستشاران آلمانی به مصر و سوریه گریخته و راه او را ادامه دادند.

۳- شرکت استاندارد اویل نیوجرسی و شرکت (Socony Caccum) مشارکت در قرارداد بیست ساله با شرکت نفت ایران و انگلیس داشتند برای سرمایه‌گذاری در اکتشاف و احداث خط لوله.

کلید واژه ها: ملی شدن نفت مصدق علی محمد اسکندری جو


نظر شما :