
سید علی صالحی، شاعر: مصدق رند، هوشمند و کم حواس بود
ادبیات بعد از کودتای ۳۲، به شدت حرفهای، ناب و در عین حال معترض به شرایط بود...مصدق «فرد» است برای من و «جریان» بود به عهد خود.
ادامه مطلبادبیات بعد از کودتای ۳۲، به شدت حرفهای، ناب و در عین حال معترض به شرایط بود...مصدق «فرد» است برای من و «جریان» بود به عهد خود.
ادامه مطلبتصوری از مصدق برجسته میشود که شاید با مصدق تاریخی خیلی هم نسبتی نداشته باشد...در تاریخنگاری ما، مصدق بیشتر به یک بار سنگین تبدیل شده است تا یک نماد راهگشا. این لزوما ربطی به شخص مصدق ندارد...ما مصدق را تبدیل به یک قهرمان مظلوم میکنیم. هم با قهرمان بودنش همذاتپنداری میکنیم و هم با مظلومیت گریزناپذیرش. شما یک قهرمان مظلوم را نمیتوانید موضوع یک بررسی عرفی و نقادانه تاریخی قرار دهید... امکان معاصر و زمینی شدن را از مصدق میگیریم و خود را از یک منبع غرورآفرین محروم میکنیم.
ادامه مطلبمن مصدق را میراثدار مشروطه و تجددگرایی و دموکراسی میدانم، البته این ملیگرایی تجددگرایانه نمیتوانست بدون مخالف باشد...مصدق هنوز نماینده منافع ملی است؛ منافع ملیای که تلاش برای دستیابی به آنها از دوران مشروطه آغاز شد...بسیاری از اقدامات مصدق که حتما اشتباهاتی هم در آنها بود در واکنش به اقدامات دیگران بود...من فکر نمیکنم مصدق در درازمدت میتوانست با حزب توده همراه شود. نیروهای مذهبی هم در آن روزها یکدست نبودند. مشکل مصدق، مشکل یک ملت بود که دچار پراکندگی و بیتجربگی سیاسی شد.
ادامه مطلبمصدق نماد اعتدال و ملیگرایی واقعی است...برتری اخلاقی مصدق از دستاوردهای سیاسیاش مهمتر است...هنوز مصدقهراسی قوی است...برخی هنگامی که از ایران خارج میشوند، بیمقدمه و بدون هیچ دلیلی، ناگهان شروع به حمله به شریعتی یا مصدق، در مقام دو نماد ملی و دینی میکنند...هنگامی که نیروهایی میخواهند در خدمت مطامع قدرتهای بینالمللی یا مستبدان داخلی قرار بگیرند، اول به مصدق حمله میکنند...تجربۀ مصدق تداوم نهضت مشروطه است و سنخی از دموکراسی را تعریف میکند که با لیبرالیسم وارداتی فرق دارد.
ادامه مطلبپس از ۲۸ مرداد «شعر شکست» به وجود آمد؛ گونهای که با طبع ما سازگار بود. تعدادی کمی از شاعران ما بودند که طبعشان با ادبیات ضجه سازگار نبود که به گمان من شاملو و سهراب سپهری و فروغ فرخزاد استثناهای آن سالها بودند...شاید موجهترین شکستی که در این سالها توانستیم با آن همراه شویم کودتای ۲۸ مرداد است...ما از گریه و ضجه لذت میبریم، بعد از ۲۸ مرداد مشروعیتی به این موضوع داده شد تا با آرامش خاطر ضجه کنیم...مصدق مبرا از خطا نبود اما به دلیل فرهنگ تقدسگرایی سعی میکنیم خطاهایش را نبینیم.
ادامه مطلبمصدق از قدرت افتاد و از ذهنها نه. شاید همان موقع هم فکر شکست را میکرد اما راه خود را ادامه داد...مصدق فردی است که به جریان پیوست. فرد زمانی میتواند ماندگار شود که در یک جریان وارد شود. اما او فردی بود که دیگران وارد جریان او شدند...مصدق الگوی دموکراسیخواهی است که باید به تجربه روز و جهانی مجهز شود. اما در عمل سخت به نظر میرسد...مصدق بدیل مردم است و مغضوب حکومتهای استبدادی...مصدق در تمام تحولات و پیشامدهای آینده ایران نقش خواهد داشت...دموکراسیخواهی عامل ماندگاری مصدق شد.
ادامه مطلبعامل شکست مذاکرات نفت، بریتانیا و آمریکا بودند که هرگز پیشنهاد مورد پسندی ارائه نکردند...کودتای ۲۸ مرداد ارتباط بسیار اندکی با بحث کمونیسم داشت. کمونیسم عامل ترس و وحشت بود که بریتانیا مایل بود از آن استفاده کند...در کودتای ۲۸ مرداد، ۹۰ درصد بازیگران خارجی نقش داشتند و ۱۰ درصد ایرانیان. کودتا نه توسط جمعیتی که در خیابان حضور داشتند، بلکه توسط ارتش سازماندهی شد. از همین رو ما آن را یک کودتای نظامی مینامیم...درباره نقش روحانیت در کودتا اغراق شده است...مصدق نماینده عقاید سکولار و ملیگرایانه بود.
ادامه مطلبمن مصدق را قهرمان ملی میدانم...اعتماد مصدق به آمریکاییها نادرست و اشتباه بود. مصدق خام دموکراتمنشی آمریکاییها شد ...شناخت مصدق نسبت به دشمن تا اندازهای کم بود...مصدق به نیروهای قدرتمندی که در کشورمان برای دفاع از منافع ملی وجود داشتند تکیه نکرد...هر زمانهای الگوی خودش را میطلبد چون شرایط سیاسی و استراتژیک آن دوره را نمیشود با امروز مقایسه کرد. مصدقی میخواهیم که بتواند خودش را با این زمان و مسایل موجود در سیاست کلان این دوره تطبیق دهد.
ادامه مطلبمصدق اگر در قدرت میماند موضوع طبقاتی و مسالهٔ زنان حل میشد...مصدق ایدهآلهای طبقه متوسط روشنفکری را پیگیری میکرد...من در شرف مصدق به هیچ وجه تردیدی ندارم. اما به طور کلی نرمشی که او در ساز و کار سیاسی و اجتماعی خود داشت موجب شد که از یک طرف ارتش قدرت بیابد و از طرف دیگر هم محمدرضا شاه سعی کند که برگردد و همه چیز را به هم بریزد...مصدق میخواست که دولت، کار خود را بکند و شاه هم نوعی جایگاه تشریفاتی قابل احترام در تاریخ باشد.
ادامه مطلبمصدق نمونه صداقت سیاسی و مظهر آزادمنشی است...وقتی میبینیم عدهای میخواهند نام مصدق را به هر صورت و بهانهای بیالایند، به فراموشی بسپارند، از تاریخ معاصر حذف کنند، در عین اندوه، خندهام میگیرد. تو نام او را نمیبری تا نام خودت مطرح باشد؟ چه خیال خامی، تویی که برای تاریخ تصمیم میگیری؟ نامها میمانند، در تاریخ و حافظه ملتها و متاسفانه کنار هم...مصدق و دیگرانی که ستایششان کردهام از دایرۀ نقد عقلانی بیرون نیستند. من آنان را دوست میدارم با بد و نیکشان، با ضعفهای انسانی و قدرت سلوکشان.
ادامه مطلب