نگاهی به فیلم حاتمی‌کیا؛ «چ» مثل کدام چمران؟

امید ایران‌مهر
۲۳ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۷:۰۶ کد : ۴۰۴۰ وقایع اتفاقیه
نگاهی به فیلم حاتمی‌کیا؛ «چ» مثل کدام چمران؟
تاریخ ایرانی: «در آن روزگاری که طرفداری از اسلام به ارتجاع و به قهقراگری تعبیر می‌شد و کمتر کسی جرأت می‌کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا، حتی در سرزمین کفر، علم اسلام را بر می‌افراشتم و با تبلیغ منطقی و قوی خود، همه مخالفین را وادار به احترام می‌کردم و تو‌ ای خدای بزرگ! خوب می‌دانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمی‌توانست داشته باشد.» این‌ها کلماتی است که ما را با یکی از وجوه شناخته شدۀ شخصیت مصطفی چمران آشنا می‌کند. مسلمانی عارف‌مسلک که جز نماز یومیه، در قالب جملات شاعرانه نیز با خدایش مناجات کرده و این نوشته‌ها و چند فایل صوتی از مناجات‌هایش را برای آیندگان به یادگار گذاشته است.

 

دانشجوی رشتۀ پلاسما فیزیک دانشگاه برکلی و گل سرسبد دانش‌آموختگان دوره‌های چریکی و پارتیزانی مصر ناصر، که دلدادۀ مبارزات انقلابی بود، چنان که خبر پیروزی نهضت را شنید، سر از پا نشناخت و راهی ایران شد تا در کنار استادش مهدی بازرگان و دیگر مبارزان همفکرش کشتی انقلاب را از میان تلاطم دریای طوفانی سیاست در اواخر دهۀ پنجاه عبور دهد. جنگ که شد او وزیر دفاع بود و حالا رسالتی دیگر برای خود تعریف کرده بود، پس راهی جبهه‌های نبرد با عراق بعثی شد و آنقدر به مناطق عملیاتی رفت و آمد که سرانجام به رفتنی بی‌بازگشت رسید. این روایتی آشناست از شهید دکتر مصطفی چمران که سال‌هاست تکرار و تکرار می‌شود. اما این نیز همۀ ماجرا نیست. جز این «چمران» که نگاه رسمی سال‌هاست تبلیغش کرده، چمران‌های دیگری هم هستند که پس از شهادتش یک به یک معرفی و تبیین شدند. چمرانی که عضو نهضت آزادی ایران و همدل همزبان مهندس بازرگان بود و چمرانی که شاید حتی برخی در تهران هم بدشان نمی‌آمد او را اعدام کنند!

 

حالا پس از سال‌ها کشمکش میان گروه‌های مختلف برای اثبات تصویر مورد نظرشان از فرماندۀ محبوب جبهه‌های دهلاویه، تصویر چمرانی دیگر بر پردۀ سینما نقش بسته است که گویی برخی از آن گروه‌ها و روایت‌ها را راضی کرده و دیگرانی را به اعتراض واداشته است. چمرانی که شاید مهم‌ترین شباهتش با نمونۀ واقعی در همین چالش‌برانگیز بودن و حرف و حدیث داشتنش باشد. ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان فیلم «چ» معتقد است چمرانی که ساخته می‌توانست به هر شکل دیگری باشد «اگر کارگردان کس دیگری بود.» او گفته است: «این فیلم چمرانی است که من خلق کردم و هر کس دیگری این فیلم را می‌ساخت چیزی دیگری می‌شد. چمران روزی برای من چمران شد که دیدم او مرد صلح است اما نه به هر قیمت. این تحلیلی است که با وضعیت موجود با گوشت و پوستمان آن را احساس می‌کنیم.» تکیۀ حاتمی‌کیا بر صلح‌طلبی چمران در دیدگاه‌های بازیگران فیلمش نیز بازتاب یافته چنانکه مهدی سلطانی بازیگر نقش دکتر عنایت در فیلم «چ» گفته بود: «فیلم "چ" نفی رادیکالیسم است.»

 

«چ» روایت دو شبانه روز (۲۵ تا ۲۷ مرداد ۱۳۵۸) حضور دکتر مصطفی چمران معاون نخست‌وزیر در شهر پاوه است. او به اتفاق تیمسار فلاحی به عنوان نمایندۀ دولت به کردستان آمده است. زمانی می‌رسد که شهر پاوه در آستانه سقوط است و اصغر وصالی فرمانده پاسداران منطقه با تعدادی رزمنده تنها سد نظامی در برابر هجوم سراپا مسلح مخالفان به سرکردگی دکتر عنایت هستند.

 

روایتی که هرچند تنها دو روز از زندگی چمران را به تصویر کشیده است، اما حامیان و منتقدان بسیاری را در برابر حاتمی‌کیا و فیلمش به صف کرده است.

 

 

جبهۀ موافقان: از فیلم شاهکار تا این همانی چمران

 

حامیان فیلم حاتمی‌کیا به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند. مدیران سینمایی یا منتقدانی که خاطرات و یا روایتی از چمران دارند که با آنچه در «چ» روایت شده همخوانی دارد و منتقدان سینما که بی‌آنکه حساسیتی در مورد شباهت‌ها و تفاوت‌های احتمالی چمران واقعی و چمران حاتمی‌کیا داشته باشند، به تجلیل از فرم و شیوۀ ساخت «چ» پرداخته و از آن تجلیل کرده‌اند.

 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله حامیان فیلم حاتمی‌کیا در دستۀ اول است. علی جنتی که خود در دوران پیش از انقلاب از جمله آموزش‌دیدگان دوره‌های نظامی لبنان و چریک‌های مسلمان بوده، تصویری که از شهید چمران در خاطر داشت چنان با آنچه در فیلم «چ» به نمایش درآمد، منطبق بود که پس از تماشای فیلم گفت: «فیلم "چ"‌‌ همان تصویری بود که از شهید چمران در زمان حیاتش دیده بودم.» او افزود: «من در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ۴-۳ سال در بیروت با شهید چمران همراه بودم و از نزدیک روحیاتش را می‌شناسم. در این فیلم‌‌ همان روحیات عاطفی که از او سراغ داشتم به تصویر کشیده شده بود و در این حال شجاعت و صلابت او را می‌شد دید که پیش از این هم در جنگ‌های داخلی لبنان چنین چیزی را از او دیده بودیم.»

 

پرویز شیخ طادی، کارگردان سینما هم با تجلیل از تصویر ارائه شده از چمران در «چ» گفته بود: «فیلم "چ" با فضای مستندگونه و جدیدی در سینمای ایران تجربه شد و فضای خاصی داشت.» او افزود: «در "چ" ما عرفان عملی چمران را دیدیم که خیلی از آن مناجات‌های چمران‌گونه خبری نبود و به مناجات‌های عملی این شهید بزرگوار اشاره شده بود.»

 

محمدتقی فهیم نیز طی یادداشتی در خبرگزاری فارس، نوشته است: «فیلم "چ" تمام قد تصویرگر عبور این مردم از گردنه‌های نفسگیر و پر شهید است. فیلم به خوبی نشان می‌دهد که چرا این مردم امروزه هم برای حفظ دستاورد‌هایشان ایستادگی می‌کنند. مهم نیست که «چمران»‌اش حداقلی است، مهم این است شاگردان و سربازان «خمینی»‌اش مانند اصغر وصالی حداکثری هستند.»

 

اما گروه دیگر هواداران «چ» نویسندگان سینمایی و منتقدانی هستند که در مواجهه با کار حاتمی‌کیا قلم نقد را غلاف کرده و در مدح فیلمسازی کارگردان «آژانس شیشه‌ای» کم نگذاشته‌اند. از آن جمله امیر قادری که دربارۀ «چ» و کارگردانش گفته بود: «عجیب است که فیلمی بتواند این قدر جدا از سطح کیفی سینمای ایران حرکت کند. انگار هوشی فرا‌تر از این سینما پشتش است. تنه به تنه فیلم‌های رایدلی اسکات و مثلا لینکلن اسپیلبرگ.»

 

مسعود فراستی، منتقد سینما هم طی نقدی «چ» را بهترین فیلم حاتمی‌‌کیا پس از «مهاجر» و «دیده‌بان» و البته «مهم‌ترین فیلم جشنواره امسال» لقب داد. به عقیدۀ او «فیلم "چ" فیلم نزدیک به خوبی است. فیلمی تحقیق شده و کار شده. نه سرهم بندی شده. فیلم بی‌مساله‌ای نیست. مفهوم‌زده هم نیست. خوشبختانه مساله دارد. مساله دیروز و مهم‌تر مساله امروز. فیلم کهنه و دیروزی هم نیست. فیلم سخت و آبرومند و سرپایی است که نه ملودرام سطحی می‌شود نه جنگی دمُده. فیلمی است که می‌تواند مخاطب امروز را جلب کند حتی مخاطب ناآشنا با چمران و بیگانه با پاوه آن زمان. فیلم جنگ‌زده نیست و جنگ‌طلب و قهرمان‌ساز دروغین. صلح‌طلب است اما نه تسلیم‌طلب. آسیب‌شناسانه است و تا حدی تحلیلگر. ملی است و نگاهش نیز خیلی خصوصی نیست.»

 

موحد منتقم از دیگر منتقدانی است که در تجلیل از حاتمی‌کیا، «چ» را چنین توصیف کرده است: «به هیچ وجه فکر نمی‌کردم حاتمی‌کیا آنقدر بزرگ باشد که فیلمش درباره یک شهید اسطوره‌ای تمامی فیلم‌های سال را به زیر بکشد. فیلمی که با صدای بلند به نسل جوان می‌گوید که برای یافتن قهرمان‌های واقعی برو تاریخ کشورت را بخوان!»

 

البته در کنار این‌ها کسانی هم هستند که کار حاتمی‌کیا در «چ» را عرفی کردن هنر انقلاب می‌دانند چراکه به عقیدۀ آن‌ها «ابراهیم حاتمی‌کیا به جای ساختن فیلمی که در آن فرشته‌‌ها سواربر تانک‌‌ها با دشمنان بجنگند و رزمندگان حرف‌‌های عارفان را تکرار کنند، انسان‌‌های واقعی را به میدان جنگ آورده است و چمران را از حجاب «چریک عارف»‌‌ رها ساخته و او را آنگونه که بود به تصویر کشیده است: دیپلماتی خردمند و البته با ایمان که با انتخاب و اختیار به مصداق «لا تلقوابایدکم الی تهلکه» مقاومت می‌کند اما خودکشی نمی‌کند.»

 

به این‌ها اضافه کنید داوران جشنوارۀ سی و دوم که «چ» را در کنار فیلم «رستاخیز» ساختۀ احمدرضا درویش لایق بیشترین تعداد سیمرغ دانستند، هرچند این سیمرغ‌ها در مورد «چ» بیشتر به جنبه‌های فنی فیلم اهدا شد. جلوه‌های ویژه بصری، جلوه‌های ویژه میدانی، تدوین، صدای فیلم و البته بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بابک حمیدیان به خاطر بازی در نقش اصغر وصالی.

 

 

جبهۀ منتقدان؛ از زلالی از دست رفته تا شعارزدگی

 

هرچند برخی منتقدان سینما ساختار سینمایی فیلم «چ» را پسندیده و آن را در سطح فیلم‌های روز دنیا ارزیابی کرده‌اند، اما برخی دیگر هم هستند که درگیر شدن حاتمی‌کیا در فُرم را عامل از دست رفتن محتوا و «زلالی» فیلم‌های پیشینش دانسته‌اند. از آن جمله منتقد روزنامۀ دنیای اقتصاد است که نوشته است: «فیلم "چ" تصویری جدید از شخصیتی ارائه می‌دهد که هنوز خیلی‌ها یادشان است منش و مسلک منحصربه‌فردش را. مصطفی چمران در محاصره پاوه به کمک کردهای منطقه می‌رود و ۴۸‌ ساعت از زندگی‌اش در این بحران عجیب و غریب تصویر می‌شود. اما ابراهیم حاتمی‌کیا روایتی از چمران ارائه می‌دهد که به هیچ وجه نمی‌تواند خودش را حذف کند تا ما چمران را ببینیم. اصلا نمی‌شود کارگردانی حاتمی‌کیا را ندید، او در «چ» کاملا خود را به رخ می‌کشد و بعضی جا‌ها البته حیرت‌انگیز این کار را می‌کند؛ اما مساله اصلی «چ» این است که اصلا تماشاگر نمی‌تواند به چمران نزدیک شود. حاتمی‌کیا فیلمی دارد به نام «دیده‌بان». کاش قبل از ساختن چمران یک بار دیگر عارفی را می‌دید و زلالی «دیده‌بان»‌اش را با خودنمایی «چ» تاخت نمی‌زد.»

 

اما گذشته از زلالی از دست رفته، خیلی‌ها با تصویرسازی حاتمی‌کیا از چمران و کردستان و البته شیوۀ نگارش و حال و هوای دیالوگ‌های فیلم نیز مساله دارند. موضوعی که طی روزهای اکران فیلم در جشنواره فجر در شبکه‌های اجتماعی بیشتر دیده شد.

 

کاربری به اسم ناهید در زیر یکی از پست‌های مربوط به «چ» نسبت به دوگانۀ «چمران بازرگان، چمران خمینی» که در فیلم حاتمی‌کیا بیان می‌شود، واکنش نشان داده و گفته: «"چ" فیلمی پر از شعار آن هم از نوع کلیشه‌ای است. کجاست حاج کاظم آژانس شیشه‌ای که وقتی دستش می‌برد بالا و فریاد می‌زد: "من شما رو نمی‌شناسم، اما اگه مثل ما فارسی حرف می‌زنین پس معنی این غیرتُ می‌فهمین. این غیرت داره خشک میشه، شاهرگ این غیرت... کمک کنید نذاریم این اتفاق بیفته …من برای صبرتون یه یا علی می‌خوام، همین" همه تو سینما میخکوب می‌شدن؟! دوره‌ات انگار به سر اومده آقای حاتمی‌کیا. کاش توی اوج رفته بودی...»

 

امیر یکی دیگر از کاربران در یادداشتی کوتاه خطاب به حاتمی‌کیا به ناگفته‌هایی که به عقیدۀ او در «چ» اثری از آن‌ها نبود، اشاره کرده و نوشته بود: «روزی که جنازه شهید چمران را از مهرآباد به پزشکی قانونی در خیابان بهشت می‌بردیم مقابل دانشگاه تهران بنری نصب شده بود به این مضمون که "بازرگان، یزدی و چمران بایستی بخاطر ملاقات با برژینسکی محاکمه و اعدام شوند." اما وقتی فهمیدند خدا این فرصت را از این فرومایگان دریغ کرده، روی اسم چمران یک کاغذ آ۴ سنجاق کرده بودند.»

 

موضوع کردستان از دیگر مواردی است که در نقد‌ها به آن پرداخته شده است. برخی معتقدند کردستانی که حاتمی‌کیا به عنوان مقصد سفر چمران تصویر کرده با آنچه این روز‌ها نیاز به روایتش وجود دارد متفاوت است. از آن جمله سعید شریعتی است که طی یادداشتی با عنوان «قصۀ کردستان، قصۀ "چ" نیست»، خطاب به حاتمی‌کیا نوشته است: «ابراهیم جان سلام! دیشب "چ" را دیدم. راست می‌گویی! قصه کردستان، اندوه پاوه، داغ اورامانات فراموش‌ناشدنی است. قصه کردستان اما قصه "چ" نیست.‍ «پاوه چمران»، «پاوه وصالی»، «پاوه عنایتی» این‌ها شاید حکایت یک هفته و یک ماه و دو ماه و دو سال و ده سال کردستان باشد. اما قصه کردستان «پاوه هانا»ست.» او افزوده است: «به چمران خمینی یا چمران بازرگان یا چمران صدر یا چمران چمران کاری ندارم اما چمران حاتمی‌کیا شکست خورد. شکست خواهد خورد. نه از دنائت عنایتی و نه از مقاومت وصالی. چمران تو در برابر آن پیرزن کرد که چشم‌هایش از اشک برای روله‌اش سفید شده و با تمام وجود برای پاره تنش زار می‌زد شکست. چمران حاتمی‌کیا از هروله هانا میان سیروان و اویس شکست خواهد خورد.»

 

هرچند حاتمی‌کیا به صراحت از چمران خودش سخن گفته و چمران «چ» را مخلوق خود انگاشته اما خودش نیز می‌داند که نام چمران آنقدر بزرگ است که خیلی‌ها بخواهند خارج از چتر «چ» به قضاوتش بنشینند. آن‌ها چمران‌های دیگری می‌شناسند که در جشنوارۀ امسال موفق به دیدارش نشدند و او در پاسخ بهشان می‌گوید: «حرف‌های زیادی در مورد چمران است و من هم که نمی‌توانم حریفی شوم برای همه آن‌هایی که رسانه دارند و قدرت دارند و همه حرف‌ها را می‌زنند. من نمی‌توانم انکار کنم که چمران عضو نهضت آزادی بود اما بزرگتر و فرا‌تر از ذهنیت حزبی نهضت آزادی بود در عین اینکه آن‌ها را محترم می‌شمرد. یکی از دلایل من برای انتخاب اینکه این فقط ۴۸ ساعت از زندگی او را نشان دهم همین بود. اینکه در این مقطع بتوانم منش چمران را بگویم.»

کلید واژه ها: حاتمی کیا چمران


نظر شما :