زیباکلام: ایران مدیون چکمه رضاخان است/ سلیمی نمین: رضاشاه مهره انگلیس بود
صادق زیباکلام در میزگرد پایانی دومین همایش ایران و استعمار انگلیس نگاه ایدئولوژیک به تاریخنگاری در سالهای پس از انقلاب را مورد انتقاد قرار داد و گفت: نگاه ارزشی به تاریخنگاری موجب تحریف واقعیتهای مربوط به تاریخ ایران در 100 سال اخیر شده است.
زیباکلام با بیان اینکه نگاه به تاریخ ایران و بخشی که مربوط به انگلستان میشود همواره درهالهای از ابهام قرار دارد، گفت: تاریخنگاری در سالهای پس از انقلاب با سلطه ایدئولوژی همراه بوده و کارهایی که در این زمینه صورت گرفته است، فاقد ارزش تاریخی است.
وی با اشاره به سوم اسفند سالگرد کودتای رضاخان در سال 1299 گفت: تاریخ ایدئولوژیک زده ما بر اینکه کودتای 1299 یک کودتای انگلیسی بوده و رضاخان هم عامل انگلستان بوده تاکید دارد و همین نگاه موجب میشود این تلقی به وجود بیاید که هر کاری رضاخان در دوره اول پهلوی انجام داده است، در راستای نگاه ایدئولوژیک ما به عنوان خدمت به انگلستان تعریف شود.
وی همچنین افزود: مورخان حکومتی ما در سالهای پس از انقلاب به جد تلاش کردهاند بگویند هرچه رضاخان انجام داده است برای حفظ منافع انگلستان بوده است و به طبع این تفکر از بسیاری اتفاقات دوره پهلوی گذشتهاند.
زیباکلام با اشاره به تولد جریان جدیدی در تاریخنگاری کشور طی سالهای اخیر، گفت: نگاه جدیدی در جامعه ایران به تاریخ شکل گرفته است و تلاش میکند پوسته ایدئولوژیک و حکومتی تاریخنگاری در ایران را بشکند و این نویدی است که نشان میدهد ما در دهههای آتی شاهد نگاه جدیدی به مشروطه و دورههای پس از آن خواهیم بود.
مجید تفرشی که در بخش پایانی همایش ایران و انگلیس در میزگرد نقش انگلیس در برآمدن رضاخان و تداوم سلسله پهلوی سخن میگفت، با اشاره به فعالیتهای دو دهه اخیر خود در بررسی اسناد و آرشیو اسنادی در مورد روابط ایران و انگلیس گفت: تا زمانی که محققان و مورخان ایران به منابع آرشیوی منتشر شده و منتشر نشده خارجی دسترسی کامل و وسیع نداشته باشند، نمیتوانند دید جامع و کاملی در زمینه مناسبات دو جانبه و جایگاه ایران و انگلیس در عرصه بینالمللی ارائه کنند.
تفرشی همچنین پژوهشهای تاریخی انسجام گرفته در خارج از ایران را به دلیل عدم دسترسی به منابع داخلی ناقص دانست و افزود: پیشنهاد مشخص من آن است که کل اسناد دو دهه پایانی سلسله پهلوی از آرشیو بریتانیا به آرشیو ایران منتقل شود چرا که بدون این اسناد، تاریخنگاری متوازن و واقعی این دوره امکانپذیر نخواهد بود.
دکتر زیباکلام در ادامه این میزگرد قدرت گرفتن رضاخان در ایران را نتیجه نیاز کشور به حکومت قدرتمند مرکزی عنوان کرد.
وی با اشاره به شرایط اجتماعی ایران در خلال سالهای 1285 تا 1300(شمسی)، گفت: با وجود اینکه مشروطه نتوانسته بود قدرت بگیرد اما تا حد زیادی از قدرت قاجار کم کرده بود. وی همچنین افزود: با تحلیل رفتن قدرت قاجار بخشهایی از ایران یا عملاً جدا شده بود یا اینکه رابطهای بین بخشهای مرزی و قدرت مرکزی باقی نمانده بود.
زیباکلام با تاکید بر اینکه بسیاری از شخصیتهای مهم کشوری از قدرت گرفتن رضاخان حمایت کردهاند، گفت: دلیل این حمایت را میتوان و باید در نیاز تمام مردم کشور به حکومت قدرتمند و منسجم مرکزی جستجو کرد.
وی با بیان اینکه ایران تجزیه نشدن خود را مدیون به قدرت رسیدن رضاخان است، گفت: ایرانی که امروز وجود دارد مدیون چکمه رضاخان است و نمی توان کودتای سوم اسفند 1299 را بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی ایران از 1285 تا 1300 در نظر گرفت.
مجتبی سلطانی یکی از سخنرانان حاضر در میزگرد در ابتدای سخنان خود گفت: تشکیک در واقعیات مسلم تاریخی برای کسانی که در عرصه تبلیغاتی کار میکنند به اندازهای منفعت دارد که اصول تحقیق را نادیده میگیرند. وی در ادامه افزود: تردید نسل جدید نسبت به اسناد و مدارک موجود امری طبیعی است اما اینکه در یک بحث علمی، فضا را به سمت شعرهای اپوزیسیون جهت بدهیم امری ناشایست است. سلطانی تصریح کرد: گویی زمان به عقب بازگشته است چون شاهد هستیم که بحثهای قبل انقلاب مجدداً مطرح می شود.
وی در ادامه به بیان توضیحاتی درخصوص ماهیت کوتاهی 28 مرداد پرداخت و گفت: آنچه در رابطه با کودتای 28 مرداد بیان میشود، ارتباطی با نگاه ایدئولوژیک بعد از انقلاب ندارد. وی تاکید کرد: زمانیکه به اسناد و روزنامههای همان دوران نگاه میکنیم، بدون شک خواهیم دید که دهها کتاب چاپ شده قبل از سال 51 بر نقش انگلستان در ایجاد کودتا تاکید دارند.
سلطانی ضمن اشاره به سخنان مصدق درخصوص ایجاد راه آهن در ایران گفت: در رابطه با بحث ایجاد راه آهن مصدق بارها مطرح کرده است که طراحی راه آهن براساس ملاحظات انگلستان و بدون توجه به منافع مردم بوده است. وی تصریح کرد: در رابطه با ایجاد ارتش نیز اسنادی معتبر از دیپلماتهای فرانسوی وجود دارد که ایجاد ارتش مدون را گامی در جهت منافع انگلستان یاد کردند.
سلیمی نمین با اشاره به قدرت یافتن انگلیس در فاصله دو جنگ جهانی به دلیل شکست آلمان و عثمانی و همچنین خروج روسیه از مناسبات جهانی قدرت، گفت: جولان دولت انگلیس در منطقه خاورمیانه در این دوره زمانی اتفاق افتاد. وی گفت:این اتفاق با کشف چاه نفت در مسجد سلیمان و همچنین دامنگیر شدن موج مشروطهخواهی قشر نخبه و بدنه جامعه ایرانی همزمان بود. سلیمی نمین مهمترین اتفاق این دوره را خروج روسیه از ایران خواند و افزود: در این دوره تمام قراردادهای استعماری روسیه در ایران لغو اعتبار شدند.
دبیر همایش ایران و استعمار انگلیس، با اشاره به تحرکات گسترده انگلیس در منطقه و بویژه ایران تصریح کرد: در سیاست خارجی انگلیس دو رویکرد عمده وجود داشت که یکی از آنها گسترش قراردادهای استعماری را با ایران توصیه میکرد و رویکرد دیگر معتقد بود که باید با روی کار آوردن یک دیکتاتور، فضای جامعه ایرانی را به سمت اهداف و آرمانهای استعماری انگلیس هدایت کرد.
در ادامه میزگرد پایانی همایش ایران و استعمار انگلیسف مجتبی سلطانی به تاریخ ایدئولوژیک زده اشاره کرد و افزود: این نوع تاریخ از زمان رضاخان آغاز شد، در آن دوران تلاش شد تا با ایجاد تاریخ جعلی در جهت از بین بردن فرهنگ که مانع اصلی انقلاب بود، گام بردارند. سلطانی تاکید کرد: در کنار تاریخ ایدئولوژیک زده، شاهد بروز تاریخ تودهای و غرب زده بودیم و جریانهای ملیگرا نیز به منظور دستیابی اهداف خود و ایجاد زمینههای فرهنگی مناسب، دست به ایجاد تاریخ ایدئولوژیک زده نمودند.
وی به ایجاد ائتلافی از تاریخنگاران تودهای، ملیگرا، غرب زده و... اشاره و تشریح کرد: این تاریخنگاران به رغم اختلافاتی که با یکدیگر داشتند، با هم متحد شدند تا بوسیله تاریخ ایدئولوژیک زده مانعی در برابر بیداری تاریخی بعد از انقلاب ایجاد کنند.
سلطانی تاکید کرد: برخی اشخاص از پایمردیهای رضاخان برای حفظ ایران سخن میگویند، اگر قرار باشد رشادتی برای رضاخان ذکر شود، باید ابتدا از انگلیس به خاطر آنکه موجب شد ایران اراضی را از دست بدهد، تقدیر نمود.
در ادامه این میزگرد سلیمی نمین با انتقاد از گفتههای صادق زیباکلام درباره خدمات رضاخان و با توجه به کاربرد اصطلاح تاریخنویسی ایدئولوژیک توسط زیباکلام گفت: ابداع این اصطلاح تنبیه طرف مقابل پیش از سخن است که این هم یک نوع چماقداری است. وی با اشاره به بخشی از سخنان دکتر زیباکلام درباره اینکه تمام شخصیتهای وزین و اندیشمند دوره رضاخان از او حمایت کردهاند، تصریح کرد: باید دقیق و موشکافانه بحث کرد نه کلی و گذری، باید دانست که انگلیس عامل اصلی تضعیف توان ملی کشور است و رضاخان نیز همان طور که دوستان اطلاع دارند، کاملاً تحت تاثیر این دولت استعمارگر بوده است. این استاد دانشگاه افزود: اینکه انگلیس پس از آشوبهای شیخ خزعل وی را مجبور به اطاعت از حکومت مرکزی کرد آیا به معنی هم سو بودن سیاستهای رضاشاه و عملاً مهره بودن رضاشاه نیست؟
در ادامه میزگرد پایانی همایش ایران و استعمار انگلیس سلطانی با اشاره به این موضوع که در شکلگیری هر پدیده اجتماعی عناصر مختلفی دخیل هستند، گفت: روی کار آمدن رضاخان متاثر از فقدان نهادها، ساختارهای مدیریتی و... بود و جامعه را به سمتی سوق داد تا جامعه نسبت به حضور فردی که امنیت ایجاد کند، احساس نیاز کند. وی در ادامه افزود: انگلستان با بهره گیری از شرایط تلاش کرد فردی را به روی کار بیاورد که منافعش را تامین کند. انگلستان از این ترفند تنها در ایران بهره نبرد بلکه در کشورهای دیگری نیز زمینه را برای قدرتمند شدن دیکتاتورها فراهم کردند.
سلطانی به ظاهرسازی رضاخان در حوزههای مختلف ازجمله مذهب اشاره و تاکید کرد: اینکه کودتای 28 مرداد را امری کاملا انگلیسی ندانسته و حتی حکومت رضاخان را دارای پشتوانه مردمی بدانیم، طرز فکری نادرست است. وی تصریح کرد: اسناد بسیاری بر ماهیت انگلیسی کودتا تاکید دارند و این موضوع که تلاش میشود انگلیس را از این ماجرا تبرئه کنند، امر جدیدی نیست، در واقع انگلستان تلاش میکند تا با احیای این شیوه نادرست تاریخنویسی ماهیت استعمارگری خود را پنهان کند.
در ادامه میزگرد پایانی همایش ایران و استعمار انگلیس، تفرشی با اشاره به اینکه نگاه دیو و فرشتهای به شخصیتهای تاریخی رویکرد نامناسبی است، گفت: باید بین دو دیدگاه متقابل که یکی رضاخان را فرشته نجات ایران میداند و دیگری رضاخان را دیکتاتوری وابسته و خائن معرفی میکند، ابهام زدایی کرد. تفرشی دلیل اصلی کودتای 3 اسفند را تحولات بعد از مشروطه دانست و با تاکید بر سناریوهای مختلفی که در راستای تحولات 3 اسفند وجود داشت افزود: انگلیس راسا کودتای 3 اسفند را ایجاد نکرد اما در نهایت از این کودتا و از روی کار آمدن سیدضیاء و رضاخان حمایت کرد. اما در عین حال اینکه تمام اقدامات رضاخان را در دوره حکومتش ناشی از اراده بریتانیا بدانیم، نگاه واقع بینانهای نیست.
مجید تفرشی دوره 20 ساله رضاخان را به سه دوره کلی تقسیم کرد: دوره اول از 1300 تا 1307 که دوره آشتی رضاخان با مردم و تعامل وی با روحانیان بود. دوره دوم از کنار رفتن سیدضیاء و به دست گرفتن قدرت مطلق توسط رضاخان تا 1314 که دوره تقابل و کشمکش رضاخان با مردم و سودای نوگرایی اجباری رضاخان بود که در نهایت به ماجرای مسجد گوهرشاد و واقعه کشف حجاب ختم شد. دوره سوم سالهای آخر رضاخان تا شهریور 1320 بود که دوره سرکوب جامعه سنتی و فساد و خودکامگی سیاسی و مالی رضاخان بود که در آخر موجب فروپاشی درونی کشور، قحطی و ناآرامیهای داخلی شد و با ورود قوای خارجی به کشور پایان یافت.
مجتبی سلطانی در میزگرد پایانی همایش ایران و استعمار انگلیس گفت: کشور انگلیس اسناد مختلفی را در اختیار عموم قرارداده است اما هیچ کس نمیتواند با اعتماد کامل براساس این اسناد در خصوص سیاستهای انگلیس، سخن بگویم. وی ضمن اشاره به سیاستمدارانی همچون هیتلر، استالین و... گفت: این افراد چهرههای سیاه تاریخ هستند، هرچند این افراد قدمهای کوچکی در جهت پیشرفت برداشته باشند اما هرگز نمیتوان نقاط تاریک فعالیتهای آنها که برجستهتر است را فراموش کرد، رضاخان نیز شامل این نکته میشود.
سلطانی تاکید کرد: نخبگان و مردم ایران خواهان مستبد مصلح نبودند. رضاخان در ابتدای امر جنبه استبدادی وجود خود را نشان نداد و ابتدا تلاش کرد مردم را تا حدودی با خود همراه کرده سپس وجهه اصلی و استبدادی خود را نمایان ساخت. وی تصریح کرد: شناخت ماهیت اصلی رضاخان به منظور مقابله با الگوسازیهایی که می خواهند رضاخان جدیدی را به جامعه ارائه دهند لازم است.
تفرشی در پاسخ به سوالی درباره علل رویداد انقلاب اسلامی اظهار داشت: یکی از سوء تفاهمهای تاریخنگاران اسلامی این است که قدرتهای خارجی در مورد اتمام پهلوی و انقلاب اسلامی تصمیمگیری کردهاند، این به هیچ عنوان درست نیست.
وی افزود: دولت انگلیس و امریکا بدون هیچ تردیدی در زمان شریف امامی از شاه حمایت میکردند. وقتی این دول به شاه پیشنهاد کردند که یک دولت مقتدر و نظامی را بر سر کار بیاورد، شاه تردید کرد و ازهاری را که مقتدر نبود و آدم بیدست و پایی بود سرکار آورد، از این مقطع بود که انگلیس و آمریکا از حمایت بیشائبه شاه دست برداشتند.
سلیمی نمین به دنبال سوال یکی از حاضرین، درباره روایتهای مختلف از حکومت رضاشاه، پاسخ داد: حتی قبل از انقلاب نیز روایتهای مختلف و متضادی از رضاشاه وجود داشت، مصدق نیز در سال 1330 میگفت: همه میدانند که پهلوی مخلوق انگلیسیهاست و تا پیش از رسیدن به قدرت، کسی او را نمیشناخته است. وی با اشاره به سوال یکی دیگر از حاضران در جلسه، درباره استفاده از اسناد خارجی گفت: نمیتوان اسناد خارجی را نادیده گرفت اما مسئله تنها بحث اسنادی نیست، بحث در رسا بودن اسناد و راهبردی بودنشان است. وی با اشاره به کتابی از سیروس غنی، گفت: حتی این کتاب نیز که در جهت تطهیر رضاخان است نتوانسته است از ارجاع به اسنادی که رضاشاه را علناً دست نشانده انگلیسیهاست، امتناع کند.
تردید انگلستان و آمریکا در قبال انقلاب ایران موضوعی بود که صادق زیباکلام طی نطق پایانی خود در میزگرد ایران و استعمار بر آن تاکید کرد.دکتر زیباکلام با بیان اینکه در مورد سیاست آمریکا و انگلیس راجع به انقلاب ایران دو نگاه وجود دارد، تصریح کرد: در یک نگاه طرفداران انقلاب بر حمایت امریکا و انگلیس تا لحظات پایانی از آمریکا تاکید دارند و یک نگاه که از سوی سلطنت طلبان مطرح میشود بر خیانت آمریکا و انگلیس بر شاه و ساقط کردن او اشاره دارد که هر دو این نگاهها اشتباه است. وی همچنین افزود: حقیقت این است که آمریکا و انگلیس در مقابل انقلاب ایران دچار تردید بودند.
تفرشی در تکمیل صحبتهای دکتر زیباکلام به وقایع سالهای آخر پهلوی اشاره کرد و گفت: دولتهای غربی در سالهای آخر به دلیل مسائل بینالمللی و مسائل مربوط به نفت، از شاه دلگیریهایی داشتند و می خواستند او را کنترل کنند اما به هیچ وجه سعی در براندازی وی نداشتند. تفرشی در پایان بر لزوم توجه و بررسی اسناد جدید و بکر تاریخی تاکید کرد و گفت: ما امروز برای پرهیز از کارهای تکراری نیازمند بررسی انواع متنوعی از اسناد و آرشیوهای داخلی و خارجی هستیم تا کار تاریخی از شعار و تکرار فراتر رود و به موضوعات بدیل و وقایع تاریخی واقع بپردازد.
سلطانی در بخش پایانی میزگرد گفت: ما نیازمند نوآوری در روش تاریخی هستیم و باید از گفتن سخنان نادرستی که بارها تکرار شده است پرهیز کنیم. هرگز نباید فراموش کرد اراده ملت ایران بر اراده استعماری امریکا و انگلیس غلبه کرده بود. وی در رابطه با تلاش انگلیس برای حفظ شاه گفت: با وجود اختلاف هیات حاکمه انگلیس دلایل بسیاری وجود دارد که نشان دهند تلاش انگلیس برای حفظ شاه بود در واقع میتوان آشفتگی دولت انگلستان را در آن زمان را در پیچیدگی مردم ایران جستوجو کرد.
سلیمی نمین با توصیه دانشجویان به اینکه اظهارات صاحبنظران را بررسی و مطالعه کنند، گفت: اینکه بگوئیم فقط اسدالله علم از بیماری سرطان محمدرضا پهلوی اطلاع داشت، صحیح نیست زیرا دست کم در هفته یک پزشک از فرانسه همراه با دستیارش شاه را معالجه می کرد. وی افزود: توجیه چرایی انقلاب به دلیل بیماری و عدم توانایی شاه در کنترل و مدیریت کشور سادهانگارانه است. سلیمی نمین تصریح کرد: بسیاری از آمریکاییها هم احتمال تغییر در حکومت ایران را منتفی نمیدانستند و بسیاری از اندیشمندان داخلی نیز دست کم حدس میزدند که در کشور انقلاب بشود.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظر شما :