مسعود کیمیایی: تاریخ را تحریف نکردم/ سپانلو: روایت غسل فروغ واقعیت ندارد
گفتوگوی هفته پیش مسعود کیمیایی با روزنامه شرق و اظهاراتش درباره موضوعات و شخصیتهای مختلف از جمله صادق هدایت، فروغ فرخزاد، محمود دولتآبادی و بهروز وثوقی با واکنشهای متفاوت روبهرو شد.
بیشترین واکنشها به صحبتهای کیمیایی درباره نحوه غسل دادن فرخزاد است. در صریحترین اظهار نظر، پوران فرخزاد خواهر بزرگ فروغ فرخزاد، گفتههای کیمیایی را تکذیب کرد و گفت او حتی در نزدیکی محل غسل فروغ نیز حضور نداشته است.
در حالی که واکنشها به صحبتهای کیمیایی همچنان ادامه دارد، او در مصاحبهای به خبرگزاری برنا گفت: «متاسفانه بعد از انتشار مصاحبهام در یکی از روزنامهها که بیشتر در آن خودم و اتفاقاتی که بر من رفته را توضیح دادم، بسیاری موضع گرفتند و گفتند حرفهای من کذب و تحریف تاریخ است.»
کیمیایی که این روزها فیلم «متروپل» را روی پرده سینماها دارد، ادامه داد: «من نه تاریخ را تحریف کردم، نه به کسی بیحرمتی کردم و نه کسی را زیر سؤال بردم، فقط خاطرات و اتفاقاتی که برای شخص مسعود کیمیایی پیش آمده توصیف کردم.»
کیمیایی گفت کسانی که اندک علاقهای به نوشتهها و فیلمهایش داشته باشند میدانند او اهل تحریف نیست و فقط و فقط روایت خودش از اتفاقات مهم تاریخی را روایت کرده است.
او در ادامه گفت: «از اینکه شنیدم پس از انتشار مصاحبهام، آدمها دو دسته شدهاند و دو دیدگاه مطرح میکنند، دلم شکست. من قصد ندارم با حرفهایم آدمها را به جان هم بیندازم. تمام حرف من در نوشتهها و فیلمهایم درباره راه و رسم نزدیکی آدمها و انسانیت است و سعی میکنم بگویم چه اتفاقاتی باعث دورنگی میان آدمها میشود. پس بنابراین لزومی نمیبینم با یک مصاحبه خودم باعث دورنگی شوم.»
کیمیایی با بیان اینکه همواره دغدغهاش انسانیت و راههای رسیدن به زندگی درست و انسانی بوده است، گفت: «من همواره در نوشتهها و آثارم سعی میکنم انسانها را با وجوه واقعی خود روبهرو کنم و هرگز نان به نرخ روزخور نبودهام و نیستم.»
***
محمدعلی سپانلو درباره روایت کیمیایی از غسل فروغ فرخزاد به خبرآنلاین گفت: «این روایت واقعیت ندارد. اصلا چنین اتفاقی نیفتاده است. آن روزها آقای کیمیایی هنوز فیلمی نساخته بودند و اصلا سرشناس نبودند که بخواهند در چنین موقعیتی قرار بگیرند.»
سپانلو همچنین درباره بخش دیگری از صحبتهای کیمیایی در خصوص پیشنهاد این شاعر و دوستان نویسنده دیگرش در کانون نویسندگان ایران، به او مبنی بر رفتن به تلویزیون گفت که این ماجرا برعکس بوده است.
کیمیایی در مصاحبه خود با شرق در مورد این ماجرا اینگونه میگوید: «یک شب در کانون نویسندگان با گروهی از نویسندگان بودیم. احمد شاملو، باقر پرهام، محسن یلفانی، محمدعلی سپانلو، غلامحسین ساعدی و خیلیهای دیگر بودند، به من گفتند که باید به تلویزیون بروی. گفتند تو به آنجا برو. ما هم به اداره نگارش میرویم.»
اما سپانلو میگوید: «واقعیت این است که یک شب کیمیایی به کانون نویسندگان ایران آمد و از طرف قطبزاده به ما پیشنهاد کار در تلویزیون را داد. البته کانون نویسندگان آن پیشنهاد را قبول نکرد و حتی در بیانیهای که در روزنامهها هم منتشر شد، اعلام کرد که به این همکاری تن نمیدهد. من در کتابی که درباره کانون نویسندگان نوشتهام و متاسفانه در ایران اجازه چاپ پیدا نمیکند، آن بیانیه و روزنامه را آوردهام.»
نظر شما :