زمان آن رسیده که تاریخ واقعی کودتای ۳۲ منتشر شود
استدلال آمریکا برای محرمانه نگاه داشتن اسناد کودتا چیست؟
تاریخ ایرانی: ۶۳ سال پیش، سیا و سازمان اطلاعاتی بریتانیا به کودتایی دست زدند که نخستوزیر ایران را سرنگون کرد و قدرت را بار دیگر به شاه بازگرداند تا سپری محکم در مقابل حملهٔ شوروی در منطقه ایجاد کند. از عواقب این کودتا ایجاد دیکتاتوری در ایران بود که به انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ منجر شد و رادیکالها را به قدرت رساند.
اکنون با گذشت بیش از شش دهه، کودتا علیه مصدق همچنان بر روابط ایران و آمریکا سایه افکنده است. اگرچه اسناد از ردهبندی خارج شدهاند (دستکم آن بخشی که توسط سیا نابود نشده است) اما با این وجود آمریکاییها هنوز به طور کامل به اسناد تاریخی مربوط به نقش آمریکا در این کودتا دسترسی ندارند.
چندی پیش وزارت امور خارجه به ریاست جان کری، که با فراست روابط با ایران را اداره کرده است، تصمیم گرفت که مجموعهٔ اسناد رسمی این وزارتخانه مربوط به کودتا را منتشر نکند و دلیل این تصمیم را شکنندگی روابط با ایران مطرح کرد.
توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با دشواری به دست آمده و تلاش برای حفظ آن قابل درک است، اما این تصمیم بر اساس استنباطی غلط از مخاطرات و تهدیدات، شکل گرفته و منافع انتشار چنین اسناد مهم تاریخی نادیده گرفته شده است.
مهمتر از همه آنکه وزارت امور خارجه از انتشار جلد مربوط به این بخش از تاریخ در مجموعه «اسناد و تاریخچهٔ رسمی» سیاست خارجی ایالات متحده که با عنوان روابط خارجی ایالات متحده FRUS منتشر میشوند، ممانعت میکند. (منبع سایت وزارت امور خارجه آمریکاست.)
این مجموعه پیشتر نیز در بخش مربوط به ایران با جنجال همراه بوده است. در سال ۱۹۸۹، وزارت امور خارجه در مجلد مربوط به سالهای اول دههٔ ۱۹۵۰، هرگونه ردپایی از دخالت آمریکا و بریتانیا در کودتای ۱۹۵۳ ایران را حذف و سانسور کرد.
محققان این کار را کلاهبرداری نامیدند و کنگره تا حدی خشمگین شد که قانونی تصویب کرد که FRUS را موظف میساخت تا «اسناد تاریخی سیاست خارجی ایالات متحده به شیوهٔ دقیق، کامل و قابل اعتماد» ثبت شوند. بخش مطالعات تاریخی وزارت امور خارجه وعده داد که یک جلد جدید به مجموعه اضافه خواهد کرد؛ با زحمات فراوان در طول چندین سال این مجموعه کامل شد و انتظار میرفت در سال ۲۰۱۳ منتشر شود. کمیتهٔ تاریخی وزارت امور خارجه در گزارش سالیانهاش اعلام کرد که این مجموعه آمادهٔ انتشار است، اما هنوز خبری از انتشار این مجموعه نیست.
در این چند سال بهانههای مختلفی برای ممانعت از انتشار اسناد مربوط به کودتای ایران مطرح شده است. جوامع اطلاعاتی دلایل معمول برای حفاظت از «منابع و روشهای کار» را مطرح کردند.
حفاظت از جان افراد مربوطه قابل تقدیر است اما در این مورد خاص بیمعناست زیرا تمامی افراد کلیدی درگیر ماجرا از دنیا رفتهاند.
عدم افشای روشها و تکنیکها نیز درست است اما ادعاهای سیا باید مورد موشکافی و بررسی دقیق قرار بگیرند، برای نمونه این سازمان برای تکنیکهای مورد استفاده در جنگ جهانی اول - تکنیکهایی همچون استفاده از جوهر نامرئی - نیز ادعای مشابهی داشت اما با گذشت یک قرن این روشها کاملاً منسوخ شده بودند.
علاوه بر این، گزارشهای داخلی سیا در زمینهٔ این کودتا به تعداد ۲۰۰ صفحه در سال ۲۰۰۰ به روزنامهٔ نیویورکتایمز درز پیدا کردند، همچنین دو بخش تاریخی دیگر این سازمان مطابق با قانون آزادی اطلاعات در دسترس قرار گرفتهاند و تقریباً تمامی روشهای به کار گرفته شده توسط این سازمان برای انجام کودتای ۱۹۵۳ افشا شده است.
دلیل دیگر وزارت امور خارجه و سیا برای ممانعت از دسترسی به این اسناد، درخواست بریتانیا برای سرپوش گذاشتن بر نقش این کشور در کودتاست.
اما مشکلی در این نوع استدلال وجود دارد: از نقش بریتانیا در این کودتا سالهاست که پردهبرداری شده است. برای نمونه کرمیت روزولت که مسئولیت عملیات تهران را بر عهده داشت در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ و با تأیید سیا زندگینامهٔ خود را منتشر کرد و در این کتاب به نقش بریتانیا نیز اشاره شده است. علاوه بر آن در تاریخچهٔ ۲۰۰ صفحهای سیا که پیشتر به آن اشاره شد، نقش بریتانیا در طراحی عملیات با جزئیات بسیاری ذکر شده است. در صورتی که هنوز اطلاعاتی باقی مانده باشد که نیاز به حفاظت داشته باشد - البته بسیار بعید به نظر میرسد - ماموران دولتی که وظیفهٔ انتشار اسناد را بر عهده دارند میتوانند از انتشار این جزئیات خودداری کرده ولی اطلاعات کلی را بدون خدشه منتشر کنند.
به نظر میرسد که سیا در سالهای اخیر از بهانههای قدیمیاش دربارهٔ کودتای ۱۹۵۳ ایران کمتر استفاده کرده است. حتی باید اذعان داشت که در سال ۲۰۱۱ سیا بالاخره بخشی از گزارشات درون سازمانی در تأیید کودتا را از ردهبندی محرمانه خارج کرد و بخش تاریخی سازمان سیا نیز با همتایانشان در وزارت امور خارجه به خوبی همکاری کردهاند تا مجموعه کتابهای روابط خارجی ایالات متحده FRUS را منتشر کنند. دیگر بخشهای دولت نیز بیش از پیش در این زمینه همکاری میکنند. همچنین روسای جمهور بیل کلینتون و باراک اوباما رسوم سابق را نادیده گرفته و به وضوح نقش آمریکا در کودتا را پذیرفتند.
اما حالا وزارت امور خارجه موضوع دیگری را بهانه کرده تا از دسترسی عموم به اسناد کامل تاریخی ممانعت به عمل بیاورد: بهانهٔ این بار ترس از واکنش تهران است.
ترس از انتشار مجموعههای FRUS از سالهای قدیم (حتی از سال ۱۹۷۸) نیز وجود داشته است؛ در آن زمان یکی از مشهورترین متخصصین روابط آمریکا و ایران به وزارت امور خارجهٔ بریتانیا هشدار داد که آمریکا درصدد انتشار اسنادی است که «احتمالاً با عواقب مخربی» برای لندن و شاه همراه خواهد بود. (نکتهٔ جالب اینجاست که این مکالمات و تلاشهای بریتانیا برای متوقف ساختن انتشار این اسناد همگی با جزئیات تمام در اسناد آرشیو ملی بریتانیا موجود هستند؛ اگرچه تاریخ کودتا هنوز پشتپرده پنهان است.)
اما این استدلال نیز قابل پذیرش نیست، زیرا تجربهٔ سالهای متمادی نشان داده که انتشار این موضوعات با هیچگونه واکنش مخربی از جانب جمهوری اسلامی همراه نبوده است.
افشای اسناد مربوط به کودتا - چه به صورت رسمی و چه به صورت ناخواسته - تاکنون واکنشهای تند و تیزی از جانب تهران داشته ولی همگی این واکنشها در قالب سخنان نماز جمعه، چندین مقاله در رسانههای مختلف و یا مصوبات مجلس شورای اسلامی بوده و پس از آن این موضوع به سرعت فراموش میشود و سیاست به جریان عادی خود در تهران باز میگردد، جریاناتی همچون انقلاب، سازندگی و یا اصلاحات.
مردم ایران مدتهاست که به خوبی از نقش آمریکا در کودتای نیمهٔ قرن بیستم آگاه هستند. در سال ۲۰۰۰ برای شرکت در کنفرانسی با موضوع مصدق و ملی شدن صنعت نفت به تهران رفتم. تنها چند هفته از انتشار اسناد محرمانهٔ مربوط به کودتای سیا در نیویورکتایمز میگذشت ولی شرکتکنندگان در این کنفرانس و رسانههای ایرانی چندان تحت تأثیر این ماجرا قرار نگرفته بودند زیرا دخالت آمریکا در امور داخلی کشور خبر جدیدی برایشان به شمار نمیآمد. آنها بیشتر به مباحث مربوط به نقش ایرانیان در سرنگونی مصدق علاقه نشان میدادند.
واقعیت این است که اگر تندروها بخواهند در راه توافق هستهای سنگاندازی کنند - همانطور که پیشتر این کار را انجام دادهاند و بیشک باز هم انجام خواهند داد - بهانههای مختلفی به دست میآورند و نیازی ندارند که کسی برایشان زمینه فراهم کند.
افشای شواهد جدید دربارهٔ کودتای ۱۹۵۳ به ضرر آمریکا نخواهد بود، اما تجربه نشان میدهد که امتناع از انتشار این اسناد نیز هیچ سودی نخواهد داشت. در سال ۱۹۷۸ مقامات آمریکایی و بریتانیایی قصد داشتند تا با ممانعت از انتشار مجموعههای FRUS، «موضوعات شرمآور» افشا نشود و آبروی شاه حفظ شود. اما اکنون میفهمیم که نگرانی آنها چقدر بیمورد بوده و باید این نگرانی را متوجه امور دیگری میکردند زیرا تنها چند هفته پس از این گفتوگوها انقلاب سر گرفت و تمام حکومت سلطنتی ایران برکنار شد.
اکنون نیز مانند همان دوره در داخل ایران نیروهای بسیار عظیمتری در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در جریانند. اگر در ماهها و سالهای آینده توافق هستهای شکست بخورد و یا روحانی در انتخابات سال ۲۰۱۷ بار دیگر برنده نشود، دلیل آن عوامل قدرتمند داخلی هستند که منافع شخصیشان در خطر افتاده است و این هیچگونه ارتباطی با «افشا»ی اسناد قدیمی مربوط به چندین دههٔ پیش ندارد.
اکنون وزارت امور خارجه در عوض نگاه به گذشته فرصت بسیار خوبی برای آینده دارد. تمام متخصصین امور مربوط به ایران که با آنها گفتوگو کردهام همعقیدهاند که چرا یک بار برای همیشه به تلاش تندروها برای بهرهبرداری از این پروپاگاندایی که به آنها هدیه کردهایم، خاتمه نبخشیم؟
تمامی اسناد، حتی آنهایی که حاوی بدترین اطلاعات هستند را به احترام مردم ایران منتشر کنیم و از تهران بخواهیم که این موضوع را بپذیرد که هر دو طرف دلایلی تاریخی برای خشم نسبت به یکدیگر دارند.
اگر به فراتر از ایران هم بنگریم متوجه میشویم که انتشار مجلد FRUS میتواند تاثیرات فراوانی داشته باشد. در سالهای اخیر طرفداران رئیسجمهور اوباما همواره به خاطر عدم تعهد نسبت به وعدههایش در زمینهٔ شفافسازی او را مورد نقد قرار دادهاند و این اقدام میتواند از این انتقادات بکاهد. مهمتر اینکه دسترسی به تاریخ کشور حق مردم آمریکاست.
با چنین کاری میتوانیم به این اصل فراموش شده بازگردیم که گذشتهٔ خود را مورد قضاوت قرار دهیم، قضاوتی که بر پایهٔ حقایق و اسناد انجام میگیرد نه بر اساس منافع شخصی و حزبی سیاستمداران.
* مدیر پژوهشگاه آرشیو امنیت ملی ایالات متحده
منبع: پولیتیکو
نظر شما :