صعود به جام جهانی با گل غفور جهانی

۴۰ سال از اولین راهیابی ایران به جام جهانی فوتبال گذشت
۰۶ آذر ۱۳۹۶ | ۰۱:۳۴ کد : ۶۱۱۶ وقایع اتفاقیه
۴۰ سال از اولین راهیابی ایران به جام جهانی فوتبال گذشت
صعود به جام جهانی با گل غفور جهانی
میثم غلامپور

 

تاریخ ایرانی: سال ۱۳۵۶ بود و رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین. تیم ملی فوتبال ایران که تا آن موقع رنگ جام جهانی را به خود ندیده بود، می‌خواست طلسم‌شکنی کند. انگار دیگر وقتش بود. نسل طلایی تیم ملی که آن روزها در آسیا آقایی می‌کرد، حالا آرزوهای بزرگتری در سر داشت و در رویاهایش حضور در جمع بزرگان فوتبال دنیا را می‌دید. جام جهانی آن دوره تنها با ۱۶ تیم برگزار می‌شد و از آسیا و اقیانوسیه هم فقط یک تیم مسافر این جام بود. این بود که آن نسل برای ماندگاری در تاریخ فوتبال ایران‌ راهی سخت در پیش داشت.

 

 

روز تاریخی ورزشگاه آزادی

 

رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ در منطقه آسیا و اقیانوسیه در دو مرحله انجام می‌شد. ایران در مرحله نخست، کار سختی نداشت و عربستان و سوریه چندان موی دماغی نبودند. روز ۱۷ دی‌ ۱۳۵۵، در ریاض، با دو گل غلامحسین مظلومی و یک گل حسن روشن، عربستان را بردیم و بعد هم با تک گل علی پروین، سوریه را. در دور برگشت، سوریه که کارش را تمام‌شده می‌دید، اصلا رنج سفر به ایران را هم به خودش راه نداد تا ما با خیالی آسوده و این بار با امیدهایمان از عربستان پذیرایی کنیم؛ امیدهایی که دست‌کمی از قدیمی‌ها نداشتند و با گل‌های محسن یوسفی و حبیب شریفی، عرب‌ها را در روز دوم اردیبهشت ۱۳۵۶ بدرقه کردند.۱

 

در مرحله بعدی اما قصه رنگ دیگری داشت. پنج تیم برتر آسیا و اقیانوسیه در این مرحله حاضر بودند و بلیت جام جهانی فقط سهم یکی از آن‌ها می‌شد. ایران برای صعود باید از پس استرالیا، کره جنوبی، کویت و هنگ‌کنگ برمی‌آمد که به جز این آخری، همه‌شان رقبایی جدی بودند؛ چه کره جنوبی که برای ما حریفی همیشگی بود، چه استرالیای پردبدبه با مربی انگلیسی‌اش و چه کویت که با مربی‌گری ماریو زاگالو آن روزها در اوج بود و شاید بیشتر از هر زمان دیگری مستحق صعود به جام جهانی.

 

مرحله دوم برای ما روز ۲۹ خرداد کلید خورد؛ روزی که با دو گل حسین کازرانی و غفور جهانی با دستی پر از هنگ‌کنگ برگشتیم. دو هفته بعد، نتیجه زورآزمایی‌مان در زمین کره جنوبی تساوی بدون گل بود. در بازی بعدی اما شاگردان حشمت مهاجرانی پیروزی مهمی به چنگ آوردند. آن‌ها استرالیا را در ملبورن با تک گل حسن روشن شکست دادند تا به کویتی برسند که آن روزها نام مربی سرشناسش برای ایرانی‌ها کابوس بود. بازی برابر کویت در ششم آبان‌ماه، نخستین بازی خانگی ما در این مرحله به شمار می‌رفت. با توجه به حساسیت بازی، ورزشگاه آزادی که آن موقع آریامهر خوانده می‌شد، جمعیت فراوانی را به خود دید. از در و دیوار ورزشگاه، تماشاچی آویزان بود. روزنامه اطلاعات فردای آن روز، تعداد تماشاچیان را ۱۲۰ هزار نفر تخمین زد و آن را بی‌سابقه خواند.۲

 

البته شاید این استقبال عجیب، بی‌ارتباط با خبری نباشد که چند روز پیش از مسابقه در رسانه‌ها منتشر شد. خبر از این قرار بود که بازی روز جمعه مقابل کویت، «به هیچ عنوان» برای تهرانی‌ها از تلویزیون پخش نمی‌شود. آن روزها برای اینکه رقم فروش بلیت لطمه‌ای نخورد و استقبال از مسابقه کم نباشد، برخی مسابقات فقط برای شهرستانی‌ها پخش می‌شد. البته در برخی مسابقات حساس ملی و باشگاهی با وجود اینکه ابتدا اعلام می‌شد مسابقه پخش نمی‌شود، در نهایت چنین چیزی عملی نمی‌شد. این بار اما ماجرا فرق داشت و با تاکید قید شده بود این مسابقه به هیچ عنوان پخش نمی‌شود. روز جمعه چنان مردم به سمت ورزشگاه هجوم بردند که ولیعهد رضا پهلوی دست به کار شد و خود، دستور پخش بازی را برای تهرانی‌ها صادر کرد.۳ آن مسابقه سرنوشت‌ساز را ایران با تک گل غفور جهانی برد تا روزنامه اطلاعات فردای آن روز تیتر بزند: «تیم ملی فوتبال ایران به آرژانتین نزدیکتر شد».۴

 

 

تیمی که برد اما هو شد

 

بازی بعدی ما دو هفته بعد در همین ورزشگاه و در برابر کره بود. حسن روشن در آن دیدار دو گل زد و تیم ما را تا اواخر بازی ۲ بر ۱ از حریف پیش انداخت. تا آن لحظات دیگر خیلی‌ها ایران را در نزدیکی جام جهانی می‌دیدند؛ اما گل دقیقه ۸۸ کره داستان را تغییر داد و بازی‌های باقی‌مانده را حساس‌تر کرد، گرچه ایران بازی بعدی را با ۳ گل از هنگ‌کنگ برد. ظاهرا نحوه بازی تیم که چند تغییر نسبت به بازی‌های قبل داشت، چندان چنگی به دل نمی‌زد؛ طوری که حتی صدای تماشاگران را هم درآورد. تیترهای مجله «کیهان ورزشی» پس از این بازی، اشاره به همین داستان دارد: «تماشاگران خشمناک هنگ‌کنگ را تشویق می‌کردند!» و «تیم ملی بار دیگر هو شد.» یادداشتی با عنوان «پیروزی بی‌فروغ» که در همین شماره «کیهان ورزشی» به چشم می‌خورد، نقدی بر نحوه بازی تیم دارد: «برای ما هنوز بعد از این همه سال، فوتبال عبارت است از یک دروازه که در آن سوی زمین ایستاده و باید توپ را درون آن کوبید. حال از چه راهی، با چه مقدماتی، با چه شیوه‌ای و با چه ترتیبی، معلوم نیست. گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود...»۵ این دست از انتقادها را در دیگر نشریات هم می‌توان سراغ گرفت. مجله «دنیای ورزش» در مطلبی با تیتر «لقمه لذیذ هنگ‌کنگ هم قابل هضم نبود!» از نبود به قول خودش فکر بازی در تیم و تکیه بر بازی فردی، تکنیک شخصی و حوادث انتقاد کرده است.۶ تیتر روزنامه اطلاعات شاید سرراست‌تر از سایر نشریات، حکایت از همین قصه دارد: «تیم ایران گل زد ولی بازی نکرد!»۷

 

آن روزها هر پیروزی به جای سه امتیاز، فقط دو امتیاز داشت و در نتیجه تیم ایران با شش مسابقه، چهار برد و دو مساوی، ۱۰ امتیازی بود و در صدر جدول قرار داشت و نگاهش به بازی تیم‌های کویت و استرالیا بود؛ مسابقه‌ای که با پیروزی یک بر صفر کویت تمام شد تا با سوختن شانس استرالیا برای صعود، رقابت به دو تیم ایران و کویت محدود شود. کویت با چهار پیروزی، یک مساوی و دو باخت و یک بازی بیشتر از ایران و ۹ امتیاز، در رده دوم قرار داشت.

 

 

گره خوردن سرنوشت ما با استرالیا

 

حالا دیگر همه نگاه‌ها به بازی ایران و استرالیا بود. ۲۰ سال پیش از آنکه استرالیا پل صعود ما به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه باشد، سرنوشت ما برای صعود به بازی با این تیم گره خورده بود. ما برای اینکه خیالی آسوده داشته باشیم و سرنوشتمان به بازی سخت آخر در زمین کویت و اما و اگرها نکشد، باید استرالیا را می‌بردیم؛ تیمی که نماینده دوره پیشین آسیا و اقیانوسیه در جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان بود.

 

استرالیایی‌ها برای صعود انگیزه نداشتند ولی شاید بی‌میل نبودند که انتقام بازی رفت را از ایران بگیرند. این نکته‌ای است که جیمی شولدر انگلیسی، مربی این تیم هم به آن اشاره دارد: «شاید با این پیروزی بتوانیم زخم شکست در ملبورن را مرهم نهیم.» این مربی، پیش از بازی در مصاحبه‌ای، بازی ایران در ملبورن را حسابگرانه و حرفه‌ای خواند و از غفور جهانی به عنوان کلید بزرگ پیروزی در آن مسابقه یاد کرد: «او علاوه بر خطراتی که در نقش یک مهاجم برای ما ایجاد کرد، به تنهایی مانع از نفوذهای یاری‌دهنده هر دو مدافع وسط تیم من شد. در حالی که ما روی کارهای نفوذی این دو فوق‌العاده حساب می‌کردیم.» او در پاسخ به اینکه در تیم ایران بیشتر روی چه بازیکنانی حساب می‌کند، به جز جهانی، قاسم‌پور و کازرانی را هم نام برد: «درباره غفور که گفتم. قاسم‌پور هم به نظر من یک بازیکن خلاق و استثنایی است. او وقتی پا به توپ می‌شود، دست به کارهایی کاملا پیش‌بینی‌نشده می‌زند. کازرانی هم درشت‌ترین مروارید خط طلایی تیم شما یعنی خط دفاعتان می‌باشد.»۸

 

آن روزها یکی از دغدغه‎های فوتبال‌دوستان این بود که آیا حسن روشن به بازی با استرالیا می‎رسد یا نه؟ روشن در میانه بازی‌ها دچار مصدومیت شده بود و حضورش در این بازی روشن نبود. برخی از خبرها هم حکایت از این داشت که او در نیمه دوم در صورتی که بازی برای ایران گره بخورد، به زمین خواهد رفت. به جز این، همه چیز برای تیم ملی روبه‌راه به نظر می‌رسید. سازمان هواشناسی هوای تهران را در روز بازی کمی تا قسمتی ابری و غبارآلود و حداکثر دما را ۱۷ درجه بالای صفر پیش‌بینی کرد و این‌ها یعنی مسابقه در هوایی مساعد برگزار می‌شد. حشمت مهاجرانی که امیدواری زیادی برای این مسابقه داشت، صبح روز قبل از بازی، سری به مشهد مقدس زد و عصر همان روز هم به تهران بازگشت.۹

 

پیروزی ایران برابر استرالیا جدا از اینکه فوتبال ایران را جهانی می‌کرد، می‌توانست پاسخی به منتقدان باشد. این نکته‌ای است که اصغر شرفی مربی وقت تیم ملی که ظاهرا دل پری از برخی کارشناسی‌ها داشت نیز پیش از بازی به آن اشاره می‌کند: «وقتی دو اتومبیل با هم تصادف می‌کنند، عده‌ای فورا در محل حادثه کاردان فنی می‌شوند یا وقتی یکی بیمار می‌شود همه اطرافیان او برایش نسخه می‌پیچند. حالا وضع فوتبال ما هم این‌طور شده است. همه ادعای کارشناسی می‌کنند و برای ما نسخه می‌نویسند... تیم ما فردا پیروز می‌شود و به همه این حرف‌ها خاتمه می‌دهد.»۱۰

 

 

مسابقه‌ای که نقدها را به تعریف بدل کرد

 

بالاخره ساعت ۱۶ روز جمعه ۴ آذر ۱۳۵۶ رسید و میشل کتابچیان داور فرانسوی ایرانی‌الاصل، سوت بازی تاریخی ایران و استرالیا را به صدا درآورد. یک کشور چشم به دست‌های ناصر حجازی و ساق‌های حسن نظری، نصرالله عبداللهی، حسین کازرانی، آندرانیک اسکندریان، علی پروین، حسن نایب‌آقا، محمد صادقی، ابراهیم قاسم‌پور، غفور جهانی و رضا عادلخانی دوخته بود تا با پیروزی در این بازی، برای نخستین بار طعم حضور ایران در جمع ۱۶ تیم برتر جهان را حس کند. انتظار ایرانیان برای گل به یک نیمه هم نرسید، دقیقه ۴۴ بود که با پاس علی پروین و ضربه غفور جهانی، نه تنها ورزشگاه که کل ایران از شادی به هوا پرید. حرکت منجر به گل پروین سبب شد ۲۰ سال پیش از اینکه جواد خیابانی، خداداد عزیزی را غزال تیزپا بخواند، روزنامه اطلاعات لقبی مشابه را برای پروین برگزیند: «دقیقه ۴۴ کاپیتان پروین با آن جثه کوچک ولی پرتعصب و تحسین‌برانگیزش با فراری در جبهه راست کاری کرد که بالاخره رویاها رنگ شیرین واقعیت گرفت. او از میان دو زردپوش استرالیا چون آهو گریخت و از نزدیک خط کرنر توپ را با حداکثر سرعت و عین دقت روی دهانه دروازه استرالیا فرستاد. آلن ماهر دروازه‌بان حریف باز هم همان اشتباهی را کرد که در بازی رفت در ملبورن مرتکب شد و منجر به گل پیروزی ما شد...» بیهوده نبود که بازیکنان پس از این گل به سمت پروین رفتند و سرمست از شادی بر سرش ریختند و به این زودی‌ها هم حاضر نبودند دست از سرش بردارند؛ این‌قدر که مهاجرانی مجبور می‌شود به زمین برود و آن‌ها را به ادامه بازی بخواند!۱۱

 

این گل تنها گل آن بازی بود و جواز صعود ایران به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین. به این ترتیب ایران پس از تیم‌های آرژانتین میزبان، آلمان غربی (قهرمان دوره پیش)، برزیل، پرو، اسکاتلند، هلند، سوئد، لهستان، اتریش، مکزیک و فرانسه دوازدهمین تیم صعودکننده به آن دوره بازی‌ها بود. تیم ما در آن بازی با یک تیر دو نشان زد؛ هم تاریخ‌ساز شد و برای نخستین بار به جام جهانی راه یافت و هم با یک بازی تماشاگرپسند، دل منتقدان را به دست آورد. برای همین نشریات آن زمان پس از بازی در کنار تیترهایی مثل «دیشب قلب فوتبال ایران از غرور و افتخار لبریز شد»۱۲ به تعریف از بازی تیم پرداختند، مثل اینکه بازی ایران حسابی به دل فوتبال‌دوستان نشسته بود. تیتر کیهان گواه این مدعاست: «تیم ایران بعد از نتیجه خوب فوتبال خوب نمایش داد.»۱۳ روزنامه اطلاعات هم در تعریف و تمجیدهایش از بازی ایران، استرالیا را به گنجشکی تشبیه کرد که در چنگال سیمرغ گرفتار بود!۱۴ انگار به قول نویسنده «کیهان ورزشی» بازی تماشایی ایران کدورت یک هفته‌ای را از بین برده بود.۱۵

 

اما یکی از بهترین نمونه‌های تغییر موضع منتقدان را در همین مجله «کیهان ورزشی» می‌توان سراغ گرفت. چنانکه اشاره شد، این نشریه پس از بازی برابر هنگ‌کنگ در یادداشتی با عنوان «پیروزی بی‌فروغ» به انتقاد از بازی ایران پرداخته بود. پس از بازی با استرالیا، نویسنده آن یادداشت دوباره دست به قلم شد و به تعریف از هویت ایرانی بازی تیم ملی در آن دیدار پرداخت و عنوانش را هم گذاشت: «پیروزی پرفروغ!»۱۶

 

با این پیروزی، دیگر بازی ایران و کویت، به دیداری تشریفاتی بدل شد اما برد ایران در آن بازی آخر سبب شد تا ما بدون حتی یک شکست، این مرحله را پشت سر بگذاریم. بیهوده نبود که ایرانیان پس از این بازی‌ها با چراغانی و پخش شیرینی، خوشحالی‌شان را بروز دادند و جشنی ملی برپا کردند.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

۱. روزنامه کیهان، شنبه ۵ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۰۳۲۵، ص ۷

۲. روزنامه اطلاعات، شنبه ۷ آبان ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۴۹، ص ۵

۳. همان، دوشنبه ۲ آبان ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۴۶، ص ۴؛ همان، شنبه ۷ آبان ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۴۹، ص ۵

۴. همان، ص ۱

۵. کیهان ورزشی، شنبه ۲۸ آبان ۱۳۵۶، شماره ۱۲۲۳، ص ۸ و ۱۰

۶. دنیای ورزش، شنبه ۲۸ آبان ۱۳۵۶، شماره ۳۷۰، ص ۶ و ۷

۷. روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۸ آبان ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۶۷، ص ۱

۸. همان، دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۶۹، ص ۱۰

۹. همان، پنجشنبه ۳ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۷۱، ص ۴

۱۰. روزنامه کیهان، پنجشنبه ۳ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۰۳۲۴، ص ۳

۱۱. روزنامه اطلاعات، شنبه ۵ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۷۲، ص ۵، ۱۰ و ۱۸

۱۲. دنیای ورزش، شنبه ۵ آذر ۱۳۵۶، شماره ۳۷۱، ص ۶ و ۷

۱۳. روزنامه کیهان، شنبه ۵ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۰۳۲۵، ص ۸

۱۴. روزنامه اطلاعات، شنبه ۵ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۵۴۷۲، ص ۱۰

۱۵. کیهان ورزشی، شنبه ۵ آذر ۱۳۵۶، شماره ۱۲۲۴، ص ۸

۱۶. همان، ص ۴

کلید واژه ها: جام جهانی فوتبال غفور جهانی


نظر شما :