تلگراف‌های سفارت بریتانیا در تهران: تفکیک زمین‌ها در اصلاحات ارضی دستاورد مطلوبی نداشت

سند-۲
۰۶ بهمن ۱۳۹۱ | ۰۳:۴۰ کد : ۷۶۰۸ انقلابی که سفید نماند
از آنجا که پارلمانی در کشور وجود نداشت، این اصلاحات و دیگر اصلاحات مشابه غیرقانونی تلقی می‌شدند...بدون وجود دستگاه اداری کارآمد و درستکار نمی‌توان به موفقیت نهایی برنامۀ اصلاحات ارضی امیدوار بود...علم به علت آنکه نتوانست حداقل بودجۀ لازم برای اجرای برنامۀ اصلاحات ارضی را – که خود یکی از طرفداران اولیه آن بود – به دست آورد، از سمت خود استعفا کرد.
تاریخ ایرانی: سفارت بریتانیا در ایران، مجموعه اسناد و مکاتبات ۸۴ ساله خود با وزارت خارجۀ این کشور را در قالب ۱۴ مجلد و تحت عنوان «Iran Political Diaries» منتشر کرده که از اوایل دوره قاجار تا اواسط سلطنت محمدرضا شاه پهلوی را در بر می‌گیرد. در ایران این ۱۴ مجلد با نام «یادداشت‌های سیاسی ایران» ترجمه و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

 

«تاریخ ایرانی» چند سند از مجموعه مکاتبات سفارت بریتانیا در تهران که به اجرای طرح اصلاحات ارضی و نیز برگزاری رفراندوم انقلاب سفید می‌پردازد را انتخاب کرده که در ادامه می‌خوانید:

 

***

 

محرمانه

از: سر جفری هریسون

به: لرد هوم

۳ ژانویه ۱۹۶۲

ایران: خلاصۀ گزارش سالیانه – ۱۹۶۱

 

در سال گذشته مشکلات ایران آشکارا‌تر شد. در این سال دولتی بر سر کار آمد که اصلاحات را وعده می‌داد (پاراگراف ۱).

 

دیدار ملکه و دوک ادینبورو فرصتی شاد را در بحبوحۀ این مشکلات فراهم آورد (پاراگراف ۲).

 

دولت ایران به طور جدی هم‌پیمان غرب باقی مانده است. ایران همچنان در کانون تبلیغات خصمانۀ اتحاد شوروی قرار دارد. اما در اواخر این سال نشانه‌هایی از تعدیل خواسته‌های روس‌ها برای عادی‌سازی روابط با ایران مشاهده شد (پاراگراف ۳).

 

در بعد داخلی، دولت آقای شریف امامی وارث یک شرایط مالی و سیاسی دشوار بود و وی نتوانست برخورد مناسبی با این شرایط داشته باشد. ابطال انتخابات در اوت ۱۹۶۰ پیامدهای خطرناکی را به دنبال داشت که سرانجام به سقوط دولت شریف امامی منتهی شد (پاراگراف‌های ۴ و ۵).

 

دکتر امینی با وعدۀ «انقلاب سفید» به نخست‌وزیری انتخاب شد. یکی از اقدامات اول او انحلال مجلس جدید بود. اما دکتر امینی رهبری انقلابی نیست و مجبور است در چارچوب رژیم کنونی کار کند (پاراگراف‌های ۶ و ۷).

 

اقدامات اولیۀ نخست‌وزیر در بدو بدست گرفتن این سمت، اکثر مخالفان را در برابر او همسو ساخت. او به طور ویژه ارتش را با خود دشمن کرد. شاه مجبور شد برای مهار این دشمنی خود شخصا دخالت کند. شاه در این مساله نشان داد خود به تنهایی فرماندهی ارتش را در دست دارد و همین امر سبب تقویت جایگاه او در برابر دکتر امینی شد (پاراگراف‌های ۸ و ۹).

 

با این حال، دکتر امینی در ماه اوت برخورد تندی با جبهۀ ملی داشت (پاراگراف ۱۰).

 

او همچنین توانست اوضاع ارزی کشور را بهبود بخشد، اما همگان از ناتوانی دولت در حل سایر مشکلات ناخرسند بودند و شرایط خطرناکی برای برگزاری انتخابات جدید فراهم شده بود. شاه در ماه نوامبر بار دیگر شخصا دخالت کرده و دولت را ملزم ساخت یک برنامۀ اصلاحاتی ویژه را اجرا کند. مخالفت‌ها با دکتر امینی کاهش یافت و انتخابات جدید به زمان نامشخص دیگری موکول شد (پاراگراف‌های ۱۱ و ۱۲).

 

اعتبارات نامحدود، برنامۀ توسعه، درآمدهای نفتی و کمک‌های آمریکا همگی به تورم در کشور دامن زده‌اند. البته تورم از اوج خود، یعنی زمان آغاز نخست‌وزیری دکتر امینی، فاصله گرفته است، اما دولت باید اعتبارات را محدود کند تا منابع ارزی کشور را حفظ کند. این مساله مشکلاتی را برای بازرگانان ایجاد کرده است و شک و تردیدهای موجود دربارۀ سیاست‌های دولت باعث نگرانی‌هایی در امر تجارت شده است. اما می‌توان انتظار داشت اوضاع به تدریج به حال عادی بازگردد، زیرا افراد و بانک‌ها در تعهدات خود تجدیدنظر می‌کنند. سومین برنامۀ پنج ساله به شکل معقولی با واقعیت‌ها ارتباط دارد (پاراگراف‌های ۱۳ و ۱۴).

 

دکتر امینی هنوز باید با مشکلات مالی و سیاسی اساسی دست و پنجه نرم کند. جامعۀ ایران پابه‌پای تحولات اقتصادی رشد نکرده است. دولت و دستگاه‌های دولتی به تجدید ساختار نیاز دارند. قالب‌های سیاسی باید به موقع با تحولات سیاسی در ایران هماهنگ شوند. ضروری است اقداماتی برای جلب رضایت طبقۀ متوسط انجام شود (پاراگراف‌های ۱۵ و ۱۶).

 

شاید بتوان گفت بزرگترین تهدید فراروی رژیم از ناحیۀ دانشجویان است. آن‌ها این ظرفیت را دارند که مشکلاتی بسیار جدی برای دولت فراهم آورند (پاراگراف ۱۷).

 

این در حالی است که مبارزۀ دکتر امینی با اقشار مرفه و سیاست‌هایی که دنبال می‌کند، ‌وی را با مشکلاتی مواجه کرده است. دکتر امینی مسوولیت‌های سنگینی را بر دوش دارد. وقت اندک است و هنوز در زمینۀ اصلاحات اساسی پیشرفت زیادی به دست نیامده است. خوشبختانه این سال در حالی به پایان رسید که اعتماد متقابل بین شاه و نخست‌وزیر بیشتر شد. اما آن‌ها برای آنکه بتوانند با مشکلات سهمگین سال آینده روبه‌رو شوند به حمایت و تشویق دوستان و هم‌پیمانان خود نیاز دارند (پاراگراف ۱۸ تا ۲۰).

 

***

 

محرمانه

از: سر جفری هریسون

به: لرد هوم

۳ ژانویه ۱۹۶۲

ایران: خلاصۀ گزارش سالیانه – ۱۹۶۲

 

ایران در این سال شاهد آغاز برنامه‌ای گسترده در زمینۀ اصلاحات در داخل کشور بود. سال ۱۹۶۲ سالی بود که ایران همچنان به پیمان سنتو و غرب وفادار باقی ماند و در عین حال، به تنش‌زدایی محتاطانه با اتحاد شوروی روی آورد.

 

شاه آقای علم را، که فردی مطیع و فرمانبردار شاه بود، به جای دکتر امینی به نخست‌وزیری منصوب کرد. شاه به این ترتیب هم حکومت می‌کرد و هم سلطنت. شاه خود رهبری حمایت از اصلاحات ارضی را برعهده گرفت. دکتر ارسنجانی، وزیر کوشای کشاورزی، در این زمینه تلاش‌های بسیاری به عمل آورده و برنامه را به میزان زیادی به پیش برده بود.

 

اما از آنجا که پارلمانی در کشور وجود نداشت، این اصلاحات و دیگر اصلاحات مشابه غیرقانونی تلقی می‌شدند (هر چند آقای علم وعده داده بود انتخابات در سال ۱۹۶۳ برگزار می‌شود). ملی‌گرایان تندرو، زمین‌داران، بازاریان و تشکیلات مذهبی با این اصلاحات مخالفت داشتند. اما دولت با تمام این مخالفت‌ها با شدت برخورد کرد.

 

اقتصاد همچنان در رکود باقی ماند و بودجه (که علت اصلی سقوط دولت دکتر امینی بود) با فدا شدن برخی بخش‌های برنامۀ توسعه تدوین شد. این در حالی بود که درآمدهای نفتی دولت در خلال سال گذشته به میزان بیش از ده درصد افزایش یافته بود.

 

در پایان این سال، قدرت شخصی شاه از گذشته بیشتر شده بود. شاه مطمئن بود که تنها خود وی است که می‌داند چه چیزی برای کشورش بهتر است. اما دولت وی مجبور بود به نحوۀ اجرای اصلاحات توجه داشته باشد، زیرا اگر ناامیدی بر میلیون‌ها نفری که سرانجام به آزادی از فئودالیسم و برتری سیاسی اعصار گذشته دلبسته بودند حاکم می‌شد، وضعیت خطرناکی به وجود می‌آمد.

 

***

 

محرمانه

این سند به دولت علیاحضرت ملکۀ بریتانیا تعلق دارد

توزیع در وزارت امور خارجه و نخست‌وزیری

ایران

۸ ژانویۀ ۱۹۶۴

بخش یک

۱۰۱۱.۱ EP

(۲۲۲۹۱)

ایران: گزارش سال ۱۹۶۳

از: سر دنیس رایت

به: آقای آر.‌ام. باتلر (دریافت: ۸ ژانویه)

 

خلاصه

 

سال ۱۹۶۳ با همه‌پرسی [به ظاهر] موفقیت‌آمیز شاه دربارۀ برنامۀ اصلاحات و اعطای حق رای به زنان شروع شد. مخالفت با این اصلاحات در ماه ژوئن به اوج خود رسید، اما این مخالفت‌ها به سرعت و شدت سرکوب شد. مخالفان نیز برای التیام زخم‌های خود مجبور به عقب‌نشینی شدند. اکنون راه برای برگزاری همه‌پرسی هموار بود و پارلمان بعد از یک دورۀ دو سال و نیمه فعالیت خود را از سر گرفت.

 

۲- اجرای برنامۀ اصلاحات در زمان نخست‌وزیری آقای علم دنبال شد. البته روند اجرای برنامۀ اصلاحات کند بود و اصلاحات ارضی به طور ویژه با مشکلاتی مواجه می‌شد. به‌رغم افزایش درآمدهای نفتی، رخوت بر اقتصاد کشور حاکم بود.

 

۳- روابط با اتحاد شوروی همچنان خوب بود، اما این مساله شاه را از تاکید دوباره بر وفاداری ایران به غرب و پیمان سنتو بر حذر نداشت. روابط بین ایران و بریتانیا دوستانه بود.

 

۴- شاه هنوز شخصیت غالب در ایران بوده و کشور را یکپارچه نگه می‌دارد و به نظر نمی‌رسد کسی بتواند قدرت وی را به چالش بکشد. به نظر می‌آید شاه قادر است برخی از اهداف مورد نظر سال ۱۹۶۳ را در سال ۱۹۶۴ محقق سازد.

 

***

 

محرمانه

تهران

۳ ژانویۀ ۱۹۶۴

 

عالیجانب،

افتخار دارم در گزارش حاضر خلاصه‌ای از رخدادهای ایران در سال ۱۹۶۳ به همراه تقویم زمانی این رخداد‌ها ارائه دهم.

 

۱- این سال با پیروزی شاه در اجرای آنچه وی آن را انقلاب بدون خونریزی یا سفید نامیده بود شروع شد. در ۹ ژانویه، اعلیحضرت در مراسم راهپیمایی حدود سه هزار نفر از نمایندگان کشاورزان مناطق مختلف کشور که به ابتکار دکتر ارسنجانی، وزیر کشاورزی سازماندهی شده بود، اعلام کرد در نظر دارد برنامۀ اصلاحات شش ماده‌ای خود را به همه‌پرسی بگذارد. هدف شاه از اجرای این برنامۀ شش ماده‌ای حصول اطمینان از اصلاحات ارضی و انتخاباتی، ملی شدن جنگل‌ها، حق بهره‌مندی کارگران از سود صنایع و کارخانه‌ها، و مبارزه با بی‌سوادی بود. این همه‌پرسی در ۲۶ ژانویه برگزار شد و اکثر مردم به آن رأی مثبت دادند. شاه این اقدام را به تأسی از همه‌پرسی شارل دوگل در فرانسه انجام داد و برخلاف خواست مخالفانش توانست نظر موافق توده‌ها را جلب کند. یک ماه بعد او جسارت بیشتری پیدا کرده و اظهارات جنجال‌برانگیزی را ایراد کرد. شاه وعده داد از این به بعد زنان نیز مانند مردان حق رأی خواهند یافت و خواهند توانست نامزد انتخابات شوند. او گمان می‌کرد این اظهارنظر وی با استقبال زنان مواجه خواهد شد.

 

۲- عناصر مخالف در ماه‌های بعد تلاش‌های مستمر، به عمل آوردند که این ابتکارهای انقلابی شاه را ناکام بگذارند. عناصر گوناگون با دیدگاه‌های مختلف در صف مخالفان برنامه‌های فوق‌الذکر حضور داشتند و هدف مشترک آن‌ها ایجاد مشکلات برای دولت بود. روحانیون، مالکانی که زمین‌های خود را از دست داده بودند، گروه‌های واپسگرای بازار، روشنفکران و «مشروطه‌خواهان»، برخی رؤسای قبایل و عناصر چپ‌گرای جبهۀ ملی از جمله اقشار و گروه‌هایی بودند که در صف مخالفان برنامه‌های شاه قرار داشتند. پیش از برگزاری همه‌پرسی، درگیری‌هایی بین برخی از این عناصر و نیروهای امنیتی روی داد. روحانیون بعد از مطرح شدن موضوع حق رأی زنان در تبریز مشکلاتی را به وجود آوردند که به مرگ شماری از افراد انجامید. در فصل بهار درگیری‌های جدی با قبایل استان فارس روی داد. سرکوب عشایر به شکل مؤثر تا نیمۀ دوم سال صورت نگرفته بود و مهار آن‌ها تنها بعد از ایراد خسارات فراوان به نیروهای دولتی به پایان رسید. شورش سازمان یافتۀ خیابانی در تهران و برخی مراکز بزرگ استان‌ها در مراسم محرم در ماه ژوئن از همه خطرناک‌تر بود که به دستگیری یک روحانی برجسته به علت سخنرانی علیه شاه منتهی شد. برای سرکوب شورش اقدام شدید ارتش و نیروهای امنیتی لازم بود و طی آن، دست‌کم یکصد نفر تنها در تهران کشته شدند (مخالفان هنوز تاکید دارند شمار کشته‌شدگان صد‌ها نفر است). این حادثه خشم شدید مردم علیه رژیم را به دنبال داشت. حکومت نظامی که همزمان با آغاز این شورش‌ها در تهران و شیراز وضع شده بود در پاییز لغو شد.

 

۳- شورش‌های ماه ژوئن، در صورتی که با چنین سرعت و جدیتی سرکوب نشده بود، می‌توانست برای شاه و رژیم وی بسیار خطرناک باشد. این رخداد نقطۀ عطف محسوب می‌شود. از آن زمان تاکنون مخالفان عقب نشسته‌اند و تا پایان سال نیز در انظار ظاهر نشده‌اند. از سوی دیگر، شاه که از این رخداد‌ها نگران شده است، احساس می‌کند می‌تواند برای پیشبرد برنامه‌هایش مبنی بر برگزاری انتخابات و گشایش دوبارۀ پارلمان بعد از تقریبا دو سال و نیم تعطیلی، به اندازۀ کافی به وفاداری نیروهای مسلح اطمینان داشته باشد. شاه با تمهیدات دقیقی، که دربرگیرندۀ راهپیمایی گسترده‌ای تحت عنوان «کنگرۀ وحدت ملی» بود، اطمینان داد افرادی که صلاحیت آن‌ها به دقت بررسی شده است، به مجلس راه خواهند یافت. مجلس جدید، به جای آنکه نمایندۀ مالکان و خانوادۀ هزار فامیل باشد، به طور عمده از کارمندان، دانشگاهیان، صاحبان مشاغل، کارگران و کشاورزانی تشکیل می‌شد که شاه می‌توانست برای حمایت از برنامۀ اصلاحات به آن‌ها اطمینان داشته باشد. انتخابات در روز ۱۷ سپتامبر برگزار شد و به آرامی و بنا بر برنامه‌ریزی‌ها به پیش رفت. کسانی که در انتخابات شرکت کردند، بنا به دستوری که از بالا به آن‌ها داده شده بود رای دادند و عموم مردم از شرکت در این انتخابات کناره گرفتند. برای اولین بار انتخابات در یک روز در کل کشور برگزار شد، زنان رای دادن و شش زن به نمایندگی مجلس انتخاب شدند.

 

۴- ازسرگیری فعالیت‌های سیاسی [در ایران] به شکل‌گیری حزبی جدید به نام «ایران نوین» انجامید که اعضای آن را به طور عمده روشنفکران و افراد حرفه‌ای تشکیل می‌دادند. رهبری این حزب را حسنعلی منصور ۴۳ ساله برعهده داشت که از وزیران سابق بود. شاه حتی پیش از برگزاری انتخابات مجلس منصور را ترغیب کرده بود که خود را برای نخست‌وزیری در آینده آماده کند. اما در پایان سال چنین به نظر می‌رسید که شاه هنوز تمایل چندانی به انتصاب منصور به نخست‌وزیری ندارد. به همین دلیل، اسدالله علم که در ماه‌های فوریه و سپتامبر بعد از استعفا و ترمیم کابینه به نخست‌وزیری منصوب شده بود، همچنان در این سمت باقی ماند.

 

تاریخ از آقای علم به عنوان یک نخست‌وزیر بزرگ نام نخواهد برد، اما او در سال ۱۹۶۳وعده‌ای را که در سال ۱۹۶۲ داده بود عملی کرد. به همین دلیل عملکرد اسدالله علم در مقایسه با آنچه در ابتدا از او انتظار می‌رفت بهتر بود. او به شاه بسیار نزدیک و وفادار و فاقد خواسته‌های فردی بود و زیرکی سیاسی ویژه‌ای داشت. این ویژگی‌ها باعث شده بود که اسدالله علم فردی مناسب برای اجرای سیاست‌هایی باشد که شاه تدوین کرده بود. وزیر کشاورزی در ماه مارس استعفا کرد. او به علت آنکه نتوانست حداقل بودجۀ لازم برای اجرای برنامۀ اصلاحات ارضی را – که خود یکی از طرفداران اولیه آن بود – به دست آورد، از سمت خود استعفا کرد. با این حال، آقای علم در همراه ساختن وزیران جوان و ناشناختۀ خود در مسیر برنامۀ شش ماده‌ای مشکلی نداشت. پیشرفت در اجرای این برنامه چشمگیر نبوده است. مرحلۀ اول اصلاحات ارضی (تفکیک زمین‌ها و املاک بزرگ) به پایان رسید، دستاورد مطلوب را به دنبال نداشت. با توجه به مشکلات فراوان احتمالی در مرحلۀ دوم اصلاحات ارضی، دولت تصمیم گرفت برای اجرای این مرحلۀ شتاب نکند، بلکه توجه خود را بر دستاوردهای موفق مرحله اول متمرکز کند. مبارزه با فساد اداری نیز ادامه داشت، به گونه‌ای که به زندانی شدن رییس سابق ستاد مشترک و دستگیری شهردار تهران انجامید. عقب‌نشینی نکردن آقای علم از اصلاحات، به‌رغم مخالفت‌های فراوان و مشکلات عملی که فرارروی این برنامه وجود داشت، به اعتبار او افزود.

 

۵- اقتصاد کشور در خلال این سال همچنان دستخوش رکود بود، زیرا شک و تردید در زمان حال بسیار بود و اطمینانی به آینده هم وجود نداشت و تهران و شهرهای دیگر از بیکاری شدید رنج می‌بردند. به رغم افزایش سپرده‌های بانکی، افزایش زیادی در اعتبارات بانکی صورت نگرفت و دولت نتوانست مشوق‌های لازم را در خصوص سرمایه‌گذاری ارائه کند. سازمان برنامۀ [هفت ساله]، که مهم‌ترین نهاد دست‌اندرکار در این مهم است، نمی‌توانست کاری از پیش ببرد، زیرا برنامۀ سوم توسعه هنوز تصویب نشده است و به همین دلیل امکان معرفی پروژه‌های توسعه‌ای و هزینه کردن منابع مالی داخلی و خارجی موجود در این پروژه‌ها وجود ندارد. از سوی دیگر، وضعیت ذخایر ارزی ایران به علت کنترل‌های وارداتی و افزایش درآمدهای نفتی به تدریج بهبود یافت و بودجۀ سال ۱۹۶۲-۱۹۶۳ در مقایسه با کسری بودجۀ پیش‌بینی شده از مازاد اندکی برخوردار بود. در این دوره برخی از کشورهای غربی و کمونیستی برای اعطای وام و اعتبار به دولت ایران ابراز علاقه‌مندی کردند. بریتانیا دو میلیون پوند برای سال اول برنامۀ پنج سالۀ سوم تخصیص داد و امید می‌رود در سال‌های بعدی این برنامه نیز مبالغ مشابه دیگری تخصیص دهد. کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان غربی، اتحاد شوروی، مجارستان، لهستان و چک‌اسلواکی نیز پیشنهادهای مشابهی ارائه کرده بودند. [به عبارت دیگر] منابع مالی خارجی زیادی در دسترس بود، اما پروژه‌های زیادی وجود نداشت.

 

۶- رابطۀ بین دولت ایران و کنسرسیوم نفت ‌دوستانه بود، زیرا تولید نفت در مقایسه با سال ۱۹۶۲ تقریبا دوازده درصد افزایش یافته و احتمال می‌رود به ۱۳۰ میلیون پوند برسد. همچنین کنسرسیوم بعد از ماه‌ها تاخیر سرانجام در ماه اوت موافقت کرد چهل میلیون پوند برای ساخت تاسیسات بندری در بندر ماهشهر و جزیرۀ خارک هزینه کند. هدف از این کار آن بود که ایران از وابستگی به صادرات نفت از طریق آبادان و شط‌العرب و نیز کنترل عراق‌‌ رها شود. شاه بعد از درگیری‌های سال ۱۹۶۰ با عراق به این پروژه بسیار علاقه‌مند شده بود. موافقت ایران با انتخاب یک انگلیسی به عنوان مدیرکل شرکت عملیات‌های نفتی کنسرسیوم در ایران نشان‌دهندۀ کاهش آثار منفی ناشی از مناقشۀ نفتی ده سال پیش ایران و انگلیس بود. اما خواست کشورهای عضو اوپک مبنی بر کسب درآمدهای هر چه بیشتر از محل صدور نفت و نقش مهمی که ایران، از طریق آقای فؤاد روحانی، دبیرکل اوپک و یکی از مدیران شرکت ملی نفت ایران، در این سازمان ایفا کرد، باعث شد تهران پیش از آنکه متوجه شود در رویارویی جدی با شرکت‌های نفتی وارد شود. اما با نزدیک شدن به ماه‌های پایانی سال به نظر می‌رسید دیدگاه‌های منطقی‌تری مطرح است.

 

۷- در مسائل بین‌المللی، برخلاف مسائل داخلی، هیچ‌گونه تحول غیرمنتظره یا ویژه‌ای روی نداد، هر چند شاه از اینکه توانسته بود با میانجی‌گری بین افغانستان و پاکستان زمینۀ برقراری رابطه بین این دو کشور را فراهم آورد، بسیار خرسند بود. دیدار سلف شما [منظور وزیر امور خارجۀ پیشین انگلیس است] و آقای دین راسک، وزیر امور خارجۀ آمریکا، از ایران در فصل بهار به شاه و آقای عباس آرام، وزیر خارجۀ سختکوش و وظیفه‌شناس وی، این فرصت را داد تا وفاداری خود را به غرب و پیمان سنتو مورد تاکید قرار دهند. شاه در مراسم گشایش پارلمان بار دیگر آشکارا بر این مساله تاکید کرد. روابط ایران با اتحاد شوروی به شکل چشمگیری بهبود یافت، هر چند هواپیماهای جنگی شوروی یک فروند هواپیمای غیرنظامی ایران را بر فراز خاک این کشور سرنگون کردند. با این حال، هیچ‌گونه انحراف ایران از حرکت در مسیر نزدیکی به غرب و پیمان سنتو به چشم نخورد. سرنگونی این هواپیمای ایرانی در ماه نوامبر در حالی صورت گرفت که برژنف برای دیدار رسمی در ایران به سر می‌برد.

 

چیزی که بیشتر از همه ذهن شاه را به خود مشغول کرده بود، بلندپروازی‌های جمال عبدالناصر بود. شاه از آن بیم داشت که ناصر بر فدراسیونی عربی سلطه پیدا کند. چنین فدراسیونی می‌توانست برای ایران مشکل‌آفرین باشد، زیرا می‌توانست اقلیت عرب ساکن در خوزستان را تحریک کرده و نفوذ ناصریسم را در میان شیخ‌نشین‌های خلیج [فارس] گسترش دهد. بی‌اعتمادی شاه به اعراب، به طور عام و حزب بعث، به طور خاص، وی را بر آن داشت از شورش کردهای عراق حمایت کند. شاه با بی‌میلی توصیۀ آمریکا و انگلیس را مبنی بر دخالت نکردن در این مساله پذیرفت.

 

۸- رؤسای پنج کشور ]در متن انگلیسی نیز اشاره شده است «پنج» رییس کشور از ایران دیدن کردند، اما از شش کشور نام برده می‌شود[ هند، دانمارک، هلند، فرانسه، آلمان غربی و اتحاد شوروی به طور رسمی به ایران سفر کردند. همچنین شیخ قطر دیداری رسمی از ایران داشت و ملک حسین، پادشاه اردن، نیز دو سفر شخصی کوتاه به این کشور انجام داد. دیدار شارل دوگل از ایران بیش از سایر دیدار‌ها در کانون توجه عمومی قرار گرفت؛ اما نه دیدار وی و نه دیدار برژنف نتوانست تغییری در مسیر سیاست خارجی ایران ایجاد کند.

 

۹- روابط بریتانیا بیش از هر زمان دیگری بهبود یافته بود و «اطلاعات»، روزنامۀ مهم تهران، ‌در سرمقالۀ ۲۳ دسامبر خود به مناسبت دهمین سالگرد ازسرگیری روابط دیپلماتیک تهران – لندن نوشت: «دولت انگلیس در ده سال گذشته نشان داده است روابط خود با ایران را بر بنیانی جدید بنا نهاده است، به گونه‌ای که این دوره درخشان‌ترین دوره در تاریخ روابط ایران و انگلیس محسوب می‌شود». این روزنامه در ادامه افزود: «امید است کشورهای همسایه و غیرهمسایه ایران رویکردی مشابه را در روابط خود با ایران در پیش گیرند». اما محبوبیت آمریکایی‌ها، بهرغم ادامۀ کمک‌های اقتصادی سخاوتمندانۀ آن‌ها به ایران، هیچ‌گاه تا این اندازه کاهش نیافته بود. البته ترور کندی افکار عمومی را در ایران به شدت ناراحت کرد.

 

۱۰- به طور خلاصه می‌توان گفت سال ۱۹۶۳ سال شاه بود. او توانسته است در مقطع حساس کنونی، که کشور برنامۀ اصلاحات را تجربه می‌کند، خود را بیش از پیش به عنوان چهرۀ غالب در ایران مطرح کرده و کشور را یکپارچه نگاه دارد. از سوی دیگر، بدون وجود دستگاه اداری کارآمد و درستکار نمی‌توان به موفقیت نهایی برنامۀ اصلاحات ارضی امیدوار بود. [در این سال] هر‌ گاه مخالفان قد برافراشتند، با موفقیت سرکوب شدند، هر چند آن‌ها تنها برای التیام بخشیدن به زخم‌های خود عقب نشسته‌اند. با این حال، در اواخر سال شاه به نوعی ثبات ملی دست یافته بود که تا پیش از این دستیابی به آن عملی نمی‌نمود. برنامه‌های شاه به طور قطع هنوز به طور کامل اجرا نشده‌اند. ازسرگیری فعالیت‌های تجاری برای موفقیت برنامه‌های شاه اهمیت بسیار دارد، درست همان‌گونه که وفاداری نیروهای مسلح به شاه نقش مهمی در تقویت جایگاه شخصی شاه ایفا می‌کند. با توجه به آنکه هیچ چالش جدی فراروی شاه به چشم نمی‌خورد، به نظر می‌رسد این احتمال بسیار قوی است که شاه بتواند در سال ۱۹۶۴ برخی دستاوردهای سال ۱۹۶۳ خود را تحکیم بخشد.

 

۱۱- اینجانب نسخه‌هایی از گزارش حاضر را برای سفرای دولت علیاحضرت ملکه در آنکارا، بغداد و واشنگتن و نیز کمیسر عالی بریتانیا در کراچی ارسال می‌کنم.

ارادتمند،

دی.‌ای. اچ. رایت

کلید واژه ها: انقلاب سفید اصلاحات ارضی ایران و انگلیس


نظر شما :