تلگراف‌های سفارت آمریکا در تهران: هیچ چیز نمی‌تواند انقلاب سفید را متوقف کند

سند-۱
۰۶ بهمن ۱۳۹۱ | ۰۴:۰۲ کد : ۷۶۰۹ انقلابی که سفید نماند
انتخابات همیشه در ایران زمان بحران است. اگر شاه برای اصلاحات ارضی و برنامه‌های مبارزه با فساد پافشاری کند، بسیاری از محافظه‌کاران به دنبال تضعیف قدرت او خواهند بود...شاه تاکید ویژه‌ای بر اصلاحات ارضی داشت و گفت که برای پرداخت غرامت به زمین‌دارانی که زمین‌هایشان گرفته می‌شود، نیاز مالی شدیدی دارد...شاه امیدوار بود که برنامهٔ اصلاحات ارضی او که آن را تایید و تحسین کرده بودیم، مشمول کمک وام‌های توسعه ما با شرایط مناسب شود.
تاریخ ایرانی - مجتبا پورمحسن: جستجو در اسناد طبقه‌بندی شده ایالات متحده بیش از هر چیز نشان می‌دهد که اگرچه دولت آمریکا به دقت روند انقلاب سفید در ایران را دنبال می‌کرد، اما عمده توجه مقامات واشنگتن در آن سال‌ها به فروش سلاح به ایران بوده و اتفاقاً این محمدرضا شاه پهلوی بود که به اشکال مستقیم و غیرمستقیم خواستار حمایت مالی و مهم‌تر از آن حمایت سیاسی دولت آمریکا بود. مروری بر یک گزارش نهاد ارزیابی ویژه اطلاعات ملی آمریکا و متن دو تلگراف سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه می‌تواند به دریافت نگرش دو طرف به موضوع انقلاب سفید کمک کند.

 

 

ارزیابی ویژه اطلاعات ملی

 

واشنگتن، ۷ سپتامبر ۱۹۶۲

ارزیابی اطلاعات ملی ۶۲-۳۴

چشم‌اندازهای سیاسی برای ایران

 

مساله

 

ارزیابی چشم‌اندازهای سیاسی ایران به ویژه در کوتاه‌مدت

 

خلاصه

 

با استعفای نخست‌وزیر، امینی، شاه بار دیگر نقطهٔ کانونی صحنه سیاسی ایران شده است. مطمئناً طولی نخواهد کشید که بار دیگر هدف مستقیم فشارهای سیاسی و نارضایتی عمومی شود. در حالی که هیچ یک از رقبای شاه احتمالاً برای مدتی طولانی میل یا توانایی براندازی او را ندارند، گوش به زنگ خواهند بود که از هر بحران اتفاقی که رخ دهد، بهره‌برداری کنند، برای مثال طغیانی مردمی در تهران یا شورش کُرد‌ها.

 

تا زمانی که شاه کنترل ارتش و نیروهای امنیتی را در اختیار دارد، احتمالش هست که او بتواند از چنین بحران‌هایی جان سالم به در ببرد، اما هرگاه بحرانی جدی اتفاق بیفتد، امکان براندازی و یا حتی کناره‌گیری داوطلبانهٔ او به قوت خود باقی خواهد بود.

 

ارزیابی

 

۱- چند سالی ارزیابی ما دربارهٔ چشم‌اندازهای ثبات سیاسی در ایران بدبینانه بوده است. در گزارش‌های ۶۱-۳۴ ارزیابی ویژه اطلاعات ملی به عنوان «چشم‌انداز ایران» به تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۶۱، ما متذکر شدیم که گسترش ناآرامی سیاسی در طبقهٔ متوسط شهری به طور فزاینده‌ای داشت به وضوح خودش را نشان می‌داد و ما پیش‌بینی کردیم که تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی در عمل اجتناب‌ناپذیر است. ما همچنین گفتیم چنین تحولی به احتمال زیاد ماهیت انقلابی خواهد داشت. در گزارش ۶۱-۲-۳۴ با عنوان «چشم‌انداز کوتاه‌مدت ایران» به تاریخ ۲۳ می ‌۱۹۶۳ اندکی پس از ورود علی امینی به عرصهٔ نخست‌وزیری ما گفتیم که احتمال وقوع تحولی انقلابی بالا خواهد بود. امینی باید بتواند جایگاهی مستقل از شاه برای خود ایجاد و یک برنامهٔ اصلاحی بزرگ را اجرا کند. هرچند ما گفتیم که اگر شاه امینی را مجبور کند که فقط نقش عروسک خیمه‌شب‌بازی را داشته باشد یا یک سیاستمدار چاپلوس را به جای او بنشاند، ناآرامی احتمالاً بار دیگر شکل می‌گیرد.

 

۲- علی امینی ۱۷ جولای ۱۹۶۲ از سمت نخست‌وزیری استعفا داد. شاه نیز خدمتکار و دوست شخصی‌اش اسدالله علم را جانشین او کرد با این هدف که شخصاً یک بار دیگر مسوولیت ادارهٔ ایران را از سر بگیرد. بنابراین اگرچه اشارات به تغییر را هنوز نمی‌توان به طور کامل ارزیابی کرد، اما باید نگاه جدی به چشم‌اندازهای سیاسی ایران داشت.

 

۳- امینی در حالی در مسند نخست‌وزیری بود که شاه دست او را جز در مورد مسائل نظامی و بعضی مسایل مربوط به سیاست خارجی باز گذاشته بود. اگرچه شاه هرگز نسبت به اینکه نخست‌وزیری مستقل بتواند موفق باشد، خوش‌بین نبود. شاه برای تاکید دوباره بر تسلط انحصاری خود، بر اساس اعتقاد قدیمی خود عمل کرد، اینکه خیلی مانده تا ایران برای یک دولت پارلمانی حقیقی آماده باشد و اینکه کشور تنها توسط شخص قدرتمندی همچون او که مشکلات ایران را می‌شناسد می‌تواند به خوبی اداره شود.

 

اعتقاد شاه بی‌اساس هم نیست. عناصر محافظه‌کار ثروتمندی که در چند نسل طبقهٔ نخبگان را تشکیل داده‌اند، خودشان ثابت کرده‌اند که واقعاً توانایی مدرنیزاسیون و اصلاحات را ندارند. ملی‌گرایان مخالف، دچار اختلاف و غیرمسوول هستند. ارتش نشان داده که پتانسیل کمی برای رهبری دارد. به جز امینی، در هر مقام و مرتبه‌ای، هیچ سیاستمدار مستقلی وجود ندارد. امینی خود هرگز نتوانست جایگاه سیاسی‌اش را ارتقا دهد، پیشرفت‌هایی که او در اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد انجام داد، بدون حمایت شاه، شدنی نبود.

 

۴- با استعفای امینی از نخست‌وزیری، شاه بار دیگر نقطهٔ کانونی سیاست ایران است. او نه ‌تنها باید با مشکلات مربوط به بودجه که امینی را از پا انداخت دست و پنجه نرم کند، بلکه باید سعی کند کمک‌های خارجی لازم برای برنامهٔ جدید توسعهٔ ایران را که از امسال شروع می‌شود، افزایش دهد. او همچنین باید برای احساس عدم رضایت اکثر ایرانی‌ها (از جمله خود او) از جایگاه کشورشان در رابطه با اتحاد جماهیر شوروی و غرب کاری بکند. به ویژه او باید یک بار دیگر مستقیماً بار مسوولیت ناآرامی‌ها در کشور را به دوش بکشد. عصبانیت طبقهٔ پایین که اصلاحات محدود امینی را بی‌اثر می‌کند و خشم بسیاری از روشنفکران شهری که امید‌هایشان برای مدرن کردن کشور و اصلاحات مخدوش شده است، با تحریک جبههٔ ملی افزایش می‌یابد.

 

چشم‌انداز

 

۵- در این اوضاع و احوال شاه احتمالاً سعی می‌کند برنامه‌های اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد را که امینی آغاز کرد، انجام دهد، بدون اراده یا توانایی در رد کردن تلقی‌های ویژهٔ کسانی که او به آن‌ها اعتماد دارد یا با او ارتباط شخصی دارند. او تلاش خواهد کرد که از برگزاری انتخابات جلوگیری کند، چون انتخابات او را با گزینهٔ ناخوشایند دستکاری در نتیجهٔ انتخابات مواجه می‌کند که باعث عمیق شدن نارضایتی عمومی خواهد شد و ممکن است آشوب‌ به پا کند. شاه اگر نخواهد نتیجهٔ انتخابات را دستکاری کند باید اجازهٔ برگزاری انتخابات آزاد را بدهد؛ این فرصت را در اختیار ملی‌گرایان قرار می‌دهد که کرسی‌های مجلس را به دست آورند. او علاقه‌ای ندارد که قدرت را با کسی تقسیم کند، اگرچه در صورتی که فشارهای مردمی دوباره تشدید شود شاید دوباره از امینی بخواهد که دولت تشکیل دهد، اما او کمترین خدشه‌ای به قدرتش را که به معنای ضمنی مصالحه‌ با ملی‌گرا‌ها خواهد بود، تاب نخواهد آورد. دل‌مشغولی‌ او به مسائل نظامی و بی‌توجهی‌اش نسبت به توسعهٔ اداری و مالی مطمئناً پابرجا خواهد بود. شاه همچنان سیاست کاهش یا منحرف کردن فشار شوروی را ‌ادامه خواهد داد‌، بی‌آنکه اتحادش با غرب کاهش یابد‌. او بر حمایت نظامی و سیاسی‌ گسترده‌تر آمریکا از خود تاکید خواهد داشت.

 

۶- با وجود این‌ها، ارزیابی آیندهٔ ثبات سیاسی در ایران آسان نیست. بی‌اعتمادی ملی‌گرایان به شاه همان قدر کینه‌توزانه است که بی‌اعتمادی شاه به آن‌ها عمیق است. اگرچه تعداد ملی‌گرایان مبارز کم و سازماندهی‌شان ضعیف است. بنابراین حداقل در یک دورهٔ زمانی طولانی پیش‌رو، آن‌ها احتمالاً نمی‌توانند به طور جدی قدرت شاه را به چالش بکشند.

 

توده، حزب کمونیست ایران شاید در زمینهٔ نفوذ در نهضت آزادی و پیوند دادن آن به اپوزیسیونی مخوف‌تر موفق شود. اگرچه در حال حاضر توده کوچک و ضعیف است و نسبت به ملی‌گرایان با شدت بیشتری سرکوب می‌شود.

 

۷ـ محافظه‌کاران ثروتمند تلاش برای بی‌اثر کردن هر نوع اصلاحات را ادامه خواهند داد. آن‌ها احتمالاً تنها زمانی به طور مستقیم در برابر شاه می‌ایستند که احساس کنند این کار تنها راه ممکن برای جلوگیری از افتادن قدرت به دست ملی‌گراهاست. اکثر افسران ارشد نظامی خودخوری‌هایی مشابه هم‌رده‌های خود در تشکیلات غیرنظامی را دارند، اگرچه احتمالاً فقط چند نفر از آن‌ها ادامه خواهند داد، کسانی مثل سپهبد تیمور بختیار، رئیس پیشین سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک). کسانی که تمایل دارند قدرت شخصی‌شان را داشته باشند و شاید خود را در نقش «مرد سوار بر اسب سفید» تجسم می‌کنند. یک احتمال دیگر حرکت افسران جزء میهن‌پرست یا افسران ردهٔ میانی نظامی علیه شاه شبیه کودتای ناصر و قاسم در مصر و عراق است. اگر این اتفاق افتاد، احتمال موفقیتش قابل ملاحظه است و ‌برای غرب معنای ناخوشایندی دارد.

 

۸ـ دستگاه‌های امنیتی عریض و طویل و موثری که شاه ساخته ـ ساواک، پلیس ملی، ژاندارمری و سرویس‌های جاسوسی نظامی ـ در گذشته به او این امکان را داده که اعتراضات بالقوه را هم در ارتش و هم تشکیلات غیرنظامی، کشف و در نطفه خفه کند. شاید او بتواند همچنان روی وفاداری نیروهای امنیتی و حمایت قسمت‌ عمدهٔ ارتش برای مقابله با مخفی‌ترین نقشه‌ها و سازماندهی‌ها حساب کند و شاید نیروهای نظامی و امنیتی همچنان قدرت مقابله با مخالفان مستقیم‌تر با قدرت مرکزی را داشته باشند. در بین بیشتر رهبران ارشد این نیرو‌ها باندبازی حاکم است و افسران کمی هستند که به شکل برجسته‌ای خود را وقف شاه کنند. این احتمال وجود خواهد داشت که این افسران شاه را در مقابل اعتراضاتی قابل توجه تنها بگذارند و یا حتی خودشان علیه او همدست شوند.

 

۹ـ در چند ماه آتی، اکثر عناصر سیاسی مشغول ارزیابی وضعیت جدید و مشخص کردن نظرات خود پیرامون آن خواهند بود. ‌این به شاه فرصت تنفس خواهد داد. اگرچه مطمئناً طولی نمی‌کشد که فشار سیاسی بار دیگر بالا می‌گیرد. شاه هر کاری بکند ملی‌گرا‌ها راضی نخواهند شد و برای انتخابات زودهنگام شلوغ می‌کنند. انتخابات همیشه در ایران زمان بحران است. اگر شاه برای اصلاحات ارضی و برنامه‌های مبارزه با فساد پافشاری کند، بسیاری از محافظه‌کاران به دنبال تضعیف قدرت او خواهند بود و در شرایط بی‌ثبات‌تر جاه‌طلبی‌های شخصی افسران ارتش احتمالاً دوباره شدت خواهد گرفت.

 

۱۰ـ برای مدتی طولانی، هیچ کدام از این گروه‌ها احتمالاً به خودی خود اراده و توانایی توامان را برای براندازی شاه ندارند. اگرچه به خصوص ملی‌گرا‌ها مترصد خواهند بود که در فرصت مناسب کنترل اوضاع را در دست بگیرند، مثلاً هنگام طغیان عمومی، شورش کُرد‌ها یا یک رسوایی آبدار در دربار، در بد‌ترین شرایط عناصر ملی‌گرا و محافظه‌کار شاید وارد یک ائتلاف فرصت‌طلبانه مقطعی علیه شاه شوند ولی احتمالش ضعیف است که ائتلاف پایدار و موثری در بین گروه‌های سیاسی مختلف شکل بگیرد. تا وقتی شاه کنترل ارتش را به دست داشته باشد، احتمالاً او از چنین بحران‌هایی جان سالم به در می‌برد. با این همه، هر بار که بحران جدی رخ می‌دهد، امکان براندازی یا کناره‌گیری داوطلبانهٔ او وجود خواهد داشت. در این شرایط، ساختار سیاسی ایران به طور فزاینده‌ای شکننده است. در درازمدت، تغییرات سیاسی و اجتماعی چشمگیر واقعاً اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

 

***

 

از سفارت ایالات متحده در ایران به وزارت امور خارجه آمریکا

تهران، ۲۹ آوریل ۱۹۶۳، ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر

 

۹۳۶- سازمان پیمان مرکزی (‌سنتو) متن زیر گزیده‌ای از گفت‌و‌گوی وزیر امور خارجه با شاه در عصر ۲۸ آوریل است. وزیر امور خارجه و هولمز حضور دارند.

 

برنامۀ اصلاحات

 

شاه برنامهٔ اصلاحات و طرح‌هایی برای مدرن کردن ایران را مرور کرد و عزم و اطمینانش به اجرای این برنامه‌ها را ابراز کرد. او تاکید ویژه‌ای بر اصلاحات ارضی داشت و گفت که برای پرداخت غرامت به زمین‌دارانی که زمین‌هایشان گرفته می‌شود، نیاز مالی شدیدی دارد. او گفت که می‌فهمد ضوابط وام‌دهی در آمریکا اجازه نمی‌دهد که به این منظور وامی بدهند، اما امیدوار است که ما بتوانیم وام‌های توسعه‌ با شرایط خوبی به ایران بدهیم تا بتواند منابعش را وقف تامین هزینهٔ اجرای اصلاحات ارضی کند. او به طور مشخص از دو زمینه‌ حرف می‌زد که فکر می‌کرد کمک آمریکا به طور ویژه مفید باشد:‌ (۱) در زمینه آبیاری به ویژه در برنامهٔ حفر چاه‌های عمیق و (۲) تاسیس یک شبکه ملی برای تامین نیروی برق.

 

شاه گفت که در وهله اول سازمان برنامه و بودجه را تاسیس کرده بود تا پروژه‌هایی را تکمیل کند که درخواست‌های وام برای تامین هزینه خرید تجهیزات حفاری، پمپ، جداره پمپ‌ها و‌... از آمریکا را تعیین خواهد کرد. او گفت که سه مورد از این نوع پروژه‌ها وجود دارد، یکی برای دشت قزوین که به زودی کامل خواهد شد و در پی آن پروژه‌هایی برای آذربایجان و فارس اجرایی خواهد شد. شاه در مورد شبکهٔ برق هم گفت که ساخت سه سد بزرگ برای تولید نیروی برق‌آبی به زودی به پایان خواهد رسید و به فراوانی گاز و نفت برای نیروگاه‌های حرارتی اشاره کرد. در اینجا شاه دوباره گفت مایل است برای خرید تجهیزات از آمریکا وام بگیرد. هولمز به او و وزیر یادآوری کرد که ما قبلاً با پرداخت وامی برای نقشه‌برداری شبکه‌ای برقی موافقت کرده بودیم که اخیراً شروع شد.

 

وام‌های توسعه

 

در رابطه با وام‌های توسعه، شاه یادآوری کرد که در جریان سفر سال گذشته‌اش به واشنگتن، این موضوع مورد بحث قرار گرفته بود. او از مدت‌ها پیش وضعیت ما را پذیرفته بود و کاملاً فهمیده بود که ما نمی‌توانیم حمایت مالی بیشتری از ایران بکنیم، اما امیدوار بود که برنامهٔ اصلاحات ارضی او که آن را تایید و تحسین کرده بودیم، مشمول کمک وام‌های توسعه ما با شرایط مناسب شود.

 

وزیر در پاسخ گفت که وقتی پروژه‌های آبیاری و تولید برق کامل شد، ما بسیار خوشحال خواهیم شد که مشفقانه درخواست وام را بررسی کنیم.

 

***

 

از سفارت ایالات متحده در ایران به وزارت امور خارجه آمریکا
تهران، ۲۴ ژوئن سال ۱۹۶۳، ساعت ۵ عصر

 

۱۱۵۰ – پاراگراف‌های یادداشتی از گفت‌و‌گویی که بین شاه [کمتر از یک سطر در منبع اصلی همچنان سری باقی‌مانده] برگزار شد.

 

۱- آشوب‌های هفتهٔ اول ژوئن طبیعتاً اتفاق ناخوشایندی بود و اگر ساواک به طور موثر و به موقع عمل می‌کرد، می‌شد از وقوعش جلوگیری کرد. اگرچه شاید حالا از واقعیت‌های مشهود بتوان فوایدی هم حاصل کرد. اینکه دولت ایران لزوماً نمی‌تواند از شورش‌های خیابانی مرعوب شود و استعفا دهد و اینکه نیروهای نظامی وظایفشان را انجام خواهند داد و در صورت لزوم، به ‌طور منظم از سلاح گرم استفاده می‌کنند. فهرست کشته‌شدگان شاید ۱۲۵ نفر باشد. احتمالاً چند نفر دیگر هم که زخمی شدند و به کمک دوستانشان به جاهایی رفتند و بعد مُردند، مرگشان گزارش نشده است. تاخیر نیروهای نظامی در استفاده از سلاح در روز اول اشتباه بود. این اشتباه در آینده تکرار نخواهد شد. در هر حال شاید همه از این مساله، درس خوبی گرفته باشند. اگرچه درگیری‌های بیشتر غیرممکن نیست، اما احتمالش کم است که آشوبی با چنین وسعت یک‌بار دیگر اتفاق بیفتد. باید توجه داشت که تنها کارکنان یک کارخانه یا نوع دیگری از کارگران در آشوب‌ها شرکت نداشتند. در بین آشوبگران کارگران بازار، تبهکاران و اراذل و اوباش جنوب تهران و تعداد زیادی بیکار دیده شدند. هدایت اصلی شورش‌ها را نهضت آزادی و روحانیون برعهده داشتند، اما قدرت واقعی پشت این دردسر‌ها از جمله در فارس، ملاکین و روحانیون مرتجع هستند که این دومی کمک مالی زیادی از داخل و خارج از کشور دریافت می‌کند.

 

نظر: این گفته جالب توجه بررسی شد، اگرچه تغییری در [کمتر از یک سطر از متن هنوز سری باقی مانده] ارزیابی سفارتخانه از آشوب‌ها یا نیروهای فعال در پی آن ایجاد نمی‌کند.

 

۲- حالا هیچ چیز نمی‌تواند «انقلاب سفید» را متوقف کند و مطمئناً هیچ یک از گروه‌های ارتجاعی نمی‌توانند موفق شوند. در این مورد شاه در نظر دارد در بین افرادی که دور و بر او هستند خانه‌تکانی کند. برای مثال علاء، وزیر دربار. پیرمرد نحیفی که واقعاً هیچ اهمیتی ندارد. او و دوستانش در مدت آشوب‌ها با عجله شاه را واداشتند آنچه را که آن‌ها می‌خواهند بنویسد و نیاز به تغییر فوری دولت و مذاکره با روحانیون و دیگر مخالفان را اعلام کند. گروهی دیگر از افراد بی‌خاصیت هم هستند، افرادی ‌نظیر شریف امامی و انتظام. مشکل یافتن افرادی با صلاحیت برای انجام انقلاب سفید باید به زودی حل شود و همین‌طور شاه باید در کنار گذاشتن مقاماتی که انتظارات را برآورده نمی‌کنند، سرسخت‌تر باشد.

 

نظر: سفارت آمریکا روند «برکناری سرسختانه» را با علاقهٔ زیاد تماشا خواهد کرد. (نکته‌: انتظام، رییس شرکت ملی نفت ایران که پیش از علم به او پیشنهاد نخست‌وزیری داده شده بود.)

 

۳- انتخابات ۲۶ شهریور (۱۷ سپتامبر)‌ برگزار خواهد شد. بررسی کاندیداهای شایسته در حال انجام است و انتخابات به خوبی برگزار خواهد شد، جوری که جای هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای باقی نخواهد گذاشت. در این ایام، احزاب سیاسی وجود نخواهند داشت، اگرچه پس از انتخابات، یک حزب سیاسی تاسیس خواهد شد تا نیروی سیاسی اصلی در آینده باشد.

 

حزب سیاسی جدید را - حداقل در مراحل اول - حسنعلی منصور و گروه ترقی‌خواهش سازماندهی خواهند کرد. خودِ منصور، خوشنام و قابل اعتماد است. این صفات را دربارهٔ او بیشتر از پدرش می‌توان گفت؛ برای انجام کاری دقیق می‌توان روی او حساب کرد. اگرچه دربارهٔ اینکه ویژگی‌های رهبری موثر را برای هدایت حزب در زمانی که حزب به طور کامل فعال می‌شود، داشته باشد، تردید وجود دارد. شاید شاه رهبری حزب را خودش بر عهده بگیرد، ‌ یا حداقل فرمان حزب را در دست بگیرد.

 

نظر: ما به این نتیجه رسیده‌ایم که شاه می‌خواست از منصور و گروه مترقی‌اش به عنوان هسته‌ای استفاده کند که کاندیداهای مجلس را از بین اساتید دانشگاه و تجار به ویژه در تهران سازماندهی کرده و به صحنه بیاورد. اگر شاه از حسنعلی منصور به عنوان رهبر حزب سیاسی جدید یا «اتحادیه اصلاحات» نام می‌برد و انتظار ثمرات جدی سیاسی از سازمان او دارد،‌ او باید رهبری را خودش در دست بگیرد. حسنعلی منصور در بهترین حالت، رهبری کاریزماتیک نیست.

 

۴- [...] قرار است به زودی وزارتخانه‌ای تاسیس شود که با مذهب سر و کار داشته باشد و تمام سازمان‌ها و بنیاد‌ها و فعالیت‌های مذهبی را اداره کند. این کار باعث خواهد شد که روحانیون حداقل حقوق دولتی دریافت کنند که این مسالهٔ باید کنترل آن‌ها را بسیار آسان کند. البته نسبت به این سیستم مقاومت‌هایی خواهد شد اما چنین مقاومت‌هایی خیلی راحت شکسته می‌شوند.

 

نظر: ‌آرام‌ نشاندن روحانیون و تقلیل نقش آن‌ها در امور ایران چه ثابت شود که «خیلی راحت» است چه نه، ما اعتقاد داریم که شاه در ‌‌نهایت در تلاش خود موفق خواهد شد.

 

۵- تاثیر ایران در خلیج (فارس) باید با سرعت هرچه تمام‌تر گسترش یابد، اگرچه در حال حاضر راهی برای انجام این کار نیست. ارتباطات تجاری گسترده‌تر با شیخ‌نشین‌های خلیج (فارس) باید آن‌ها را تشویق کند که به سوی ایران کشیده شوند. با پیشرفت‌های اخیر در یمن، جایی که به نظر می‌رسد ایالات متحده به جایگاه ناصر علاقه‌مند است، خطر جدی تاسیس پایگاهی برای بمب‌افکن‌ها و زیردریایی‌های مصری و تغییر ناگهانی توازن فعلی در خلیج‌ فارس وجود دارد.

 

نظر: اگرچه شاه در مورد این موضوع نسبت به زمان مذاکرات اتحاد قاهره آرام‌تر است، اما این گفتهٔ او نشان می‌دهد که بر این اعتقادش اصرار دارد که ناصر برای ایران خطری بالقوه است.

 

۶- فشار قابل توجهی از سوی شوروی برای اجرای انواع مختلف برنامه‌های فرهنگی در ایران وجود دارد. شاه امیدوار است که بتواند برنامه‌های فرهنگی‌اش از جمله ارکستر‌ها، موزیسین‌ها، گروه‌های رقص و دیگر گروه‌های رقص میهمان را به منظور مقابله با تهاجمات شوروی در این زمینه‌ها افزایش دهد.

 

شاه دربارهٔ گزارش‌هایی که از برنامۀ تشویق فعالیت‌های توریستی بین ایران و شوروی و توافقنامهٔ امکان برقراری پرواز‌های تجاری بین دو کشور‌ وجود داشت، گفت که چیزی دربارهٔ مسالهٔ توریست‌ها نشنیده و مخالف تبادل توریست است. در مورد توافقنامهٔ هوایی، مذاکرات انجام خواهد شد و بازداشتن آن‌ها از این کار سخت است. اگرچه ایران بر مقابله به مثل کامل و حق استفاده از خلبانان خارجی در هواپیماهای ایرانی که در آسمان شوروی به سوی مسکو پرواز می‌کنند، اصرار خواهد کرد. او در ادامه از طرحی برای کمک آمریکایی‌ها در تاسیس یک خط هوایی ملی، مستقل و قدرتمند سخن گفت.

 

نظر: ‌گفتهٔ او دربارهٔ توافقنامهٔ هوایی با شوروی، با آنچه نخست‌وزیر به سفیر گفت مطابقت دارد.

 

استوارت راکول

کلید واژه ها: انقلاب سفید اصلاحات ارضی ایران و آمریکا


نظر شما :